خوش خیالی منافقین!
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۵۰۹۶۶
عملیات مرصاد یکی از شگفتیهای سال پایانی جنگ بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پس از قبول قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، به پشتوانه رژیم بعثی صدام اقدام به اجرای عملیاتی با عنوان «فروغ جاویدان» کردند که به زعم خود تهران را طی 24 ساعت تسخیر کنند.
روزنامه ایران: عملیات مرصاد یکی از شگفتیهای سال پایانی جنگ بود.
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پس از قبول قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران، به پشتوانه رژیم بعثی صدام اقدام به اجرای عملیاتی با عنوان «فروغ جاویدان» کردند که به زعم خود تهران را طی 24 ساعت تسخیر کنند. اما در تنگه چهارزبر با مقاومتی بیسابقه مواجه شده و در کمین رزمندگان اسلام گیر افتادند.سردار شهید حاجحسین همدانی از اولین فرماندهانی بود که بهدلیل آشنایی با منطقه و استقرار لشکر انصارالحسین همدان در آن محدوده، در صحنه جنگ وارد عمل شد. شهید همدانی در بخشی از خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است درباره عملیات مرصاد میگوید: بعد از درگیریهای سنگین جنوب در کنار جاده خرمشهر- اهواز و آرام شدن منطقه، برای یک جلسه هماهنگی به همدان آمدم، چون مقر اصلی سپاه سوم در همدان بود، صبح به شهر همدان رسیدیم و دیدم که اوضاع در داخل سپاه آشفته است. از برادر عسگری که سرپرستی سپاه همدان را برعهده داشتند، سؤال کردم چه خبر است؟ گفت: میگویند منافقین حمله کرده و به چارزبر رسیدهاند، گفتم: این خبر صحیح نیست، تماس دارید؟ گفتند: بله با رئیس ستاد لشکر انصارالحسین برادر میرزا محمد سلگی ارتباط داشتیم.
با سلگی تماس گرفتم و گفتم: چه خبر؟ ایشان هم همان خبر را داد. گفتم: خودت دیدی؟ گفت: نه برادران اطلاعات لشکر گزارش دادهاند. برادر سلگی هر دو پایش مصنوعی بود چون در فاو ترکش خورده و هر دو پایش قطع شده بود. گفتم: باید خودتان بالای ارتفاعات بروید و ببینید. ایشان رفت و گزارش داد که صحیح است. به برادر عسگری گفتم: شما هرچه میتوانید نیرو اعزام کنید و به بسیجیان اسلحه بدهید و با اتوبوس به سمت چارزبر بفرستید. خودم نیز با یک تویوتا وانت همراه راننده و یک برادر بسیجی بهنام حسن یوسفی عازم منطقه شدیم تا به چارزبر رسیدیم.
در مسیر راه میدیدیم که مردم مضطرب هستند. از سوی دیگر چارزبر اردوگاه لشکر انصار در غرب کشور بود که دو سوم دیگر نیز به جنوب رفته بودند، تنها سلگی با سه گردان که آماده حرکت به جنوب بودند مانده بود که این سه گردان را به بالای ارتفاع و سمت چپ تنگه و یال تنگه برده و مستقر کردیم. البته به خاطر آن دستوری که به سلگی داده بود و او رفته و برگشته بود که از پاهایشان خون جاری شد، واقعاً شرمنده شدم که به این برادر جانباز این دستور را دادم.
ما به اتفاق برادر احمدی مقدم به بالای ارتفاع رفتیم و آرایش نیروهای نفاق را مشاهده کردیم که آنها پشت تنگه چارزبر تا تنگه حسنآباد به ستون پشت سر هم هستند و قصد عبور از تنگه چارزبر را دارند. با بعضی از فرماندهان گردانهای لشکر انصار تماس گرفتیم، که آنها نیز درخواست نیروهای کمکی داشتند و میگفتند که بشدت زیر فشار هستیم و تعدادی شهید و مجروح داریم. بنده گفتم که مقاومت کنید، الان نیروی کمکی میرسد. ضمن اینکه هنوز نیرویی نرسیده بود. برادر بهرام مبارکی که فرمانده گردان 154 حضرت علیاکبر بود به اندازهای مقاومت کرد تا به شهادت رسید.
بنده به قرارگاه آمدم که برادر شمخانی، شوشتری و صیاد شیرازی آنجا بودند. گفتند شما سریع به داخل تنگه بروید چون آنها قصد دارند از تنگه عبور کنند. ما رفتیم و نیروهای پراکنده و گروههای چند نفری را داخل تنگه جمع کردیم و برادر علیمردان جانمحمد مسئول پشتیبانی غرب، تعدادی کامیون مهمات موشک آر.پی.جی فرستاده بودند که آنها را تقسیم کردیم. در این زمان فشار تیپهای منافقین برای عبور از تنگه شروع شد؛ اولین تیپ بهنام سوسن میخواست عبور کند، چون بیسیمهای آنها شنود میشد و فارسی هم مکالمه داشتند، لذا به محض اینکه دستور میدادند ما برای دفاع آماده میشدیم.
بعضی از برادران بسیجی در اثر شلیک پیدرپی موشک آر.پی.جی از گوششان خون جاری بود. بهدنبال فشار منافقین اولین خودرو وانت آنها از تنگه عبور کرد که پشت سر آنها هم خودروهای زرهی کامکاول بود که برادرها از چند طرف به این خودرو با رگبار مسلسل حمله کردند که در نتیجه واژگون شد. مدارکی که از این خودرو به دست آمد، کروکی و کالک اهداف ارتش سازمان مجاهدین خلق بود که مسیر آنها را از چارزبر به کرمانشاه سپس به همدان، سه راهی بوئینزهرا، کرج و میدان آزادی مشخص کرده بود...
در این میان نقش برادر ارجمند شهید صیاد شیرازی که مثل یک بسیجی هر کاری که میتوانست انجام میداد، بسیار ارزشمند بود. با آمدن لشکرهای سپاه از جنوب از دو محور یعنی جاده پلدختر به سمت اسلامآباد و جاده کرمانشاه به سمت اسلامآباد خیلی سریع عملیات طراحی شد و سپس عملیات مرصاد به اجرا درآمد... از طرف دیگر از طریق صداوسیما اعلام شد که مردم به جبهه بشتابند، ضمن اینکه نیروهایی که در جنوب داشتیم توسط محسن رضایی تعدادی از آن یگانها با هلیکوپتر به جاده اسلامآباد منتقل و مسیر منافقین را میبندند و از دیگر سو هم پشت تنگه حسنآباد را بستند و تمام منطقه محاصره شد. به همین دلیل «مرصاد» گفته شد یعنی کمینگاه. در این محاصره منافقین قتلعام شدند، عناصر محدودی هم که متواری شدند توسط روستاییان طی روزهای بعدی دستگیر شدند.
مورد دیگر اینکه، در داخل کولهپشتی زنان و مردان منافقین، شناسنامههایشان بود، وقتی که از اسیران سؤال کردیم که برای جنگیدن شناسنامه به همراه آوردهاید؟ گفتند به ما گفته شده که سر راه شما نیروی زیادی نیست مردم به استقبال شما میآیند و این آخرین سفر شماست که به وطن بازمیگردید، لذا ما نیز شناسنامه و همه وسایل خود را به همراه آوردهایم. در پاکسازی اطراف شهر اسلامآباد در محور یک مرغداری متوجه شدیم که چندین بشکه 200 لیتری بهصورت عمودی است، ما نیز یک لحظه تردید کردیم و آنها را به رگبار گرفتیم، که دیدیم منافقین در داخل این بشکه مخفی شدهاند که به محض اینکه ما رسیدیم تیراندازی کنند.
انتهای پیام/
تبلیغات در خبربان
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: عملیات مرصاد اسلام آباد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۵۰۹۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
لینکهای ویژه:
فروش کفش
کلینیک بتن ایران
بهترین شغلهای ۱۰ سال آینده ایران که بازار کار خوبی دارند
چطور بلیط لحظه آخری بخریم؟ دیجی چارتر 1401
دومان سهند
۴ نکته در مورد بیت کوین که در این هفته باید مدنظر داشته باشید
ورود به خانه هوشمند با دستگیره دیجیتال فیلتا
معرفی بهترین اپلیکیشن رزرو هتل 1401
سفر به بهشت اردیبهشت، دشت دریاسر
انجام کلیه خدمات اینستاگرام ارزان و واقعی
خبر هوشمند فهام
تهیه غذا
مایکروسافت در حال تست اندروید ۱۲/۱ برای ویندوز ۱۱ است
اجاره کلبه چوبی
آی پی ثابت برای ترید
خبر بعدی:
نفس های آخر سازمان منافقین
مایک پمپئو 26 اردیبهشت ماه 1401 در آلبانی به مقر مجاهدین خلق رفت و با مریم رجوی ملاقات کرد.
روزنامه ایران: سازمان مجاهدین خلق که پنج دهه قبل با شعار ضدامپریالیستی شکل گرفت، امروز دیدار با رئیس سابق سازمان سیا را جشن میگیرد. چرا؟ چون سازمان مجاهدین خلق و مشخصاً مسعود رجوی، بهای آزادی و استقلال را نپرداخت؛ چون پایههای عقیدتی و استراتژیک سازمان سست بود. فرقه رجوی، به امید پیروزی زودرس، خود را در اختیار قدرتهای بیگانه قرار داد و خواسته یا ناخواسته وارد دستگاه استحالهکننده همان امپریالیسمی شد که روزی مدعی مبارزه با آن بود. مسعود خدابنده عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق و مسئول اسبق تیم حفاظت از مسعود و مریم رجوی در یادداشتی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، از دیدار مایک پمپئو و مریم رجوی در آلبانی رمزگشایی کرده است که در ادامه میخوانید.
مایک پمپئو کیست؟
مایک پمپئو به عنوان یک فرد مطیع - و نه خیلی متفکر - مدتی ریاست سازمان سیا را برعهده داشت. وی در زمان دولت قبلی نومحافظهکاران امریکا به عنوان کسی که ثابت کرده صرفاً دستورات را پیگیری میکند و نظر نمیدهد، توسط دونالد ترامپ (که شخصیت غیرمتعارف وی بر همگان عیان است) به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده منصوب شد. از مشهورترین سخنان این فرد که در امریکا شهرت یافته این است که: «من رئیس سازمان سیا بودم. ما دروغ میگفتیم، فریب میدادیم و میدزدیدیم!»پمپئو بعد از پایان دوران ترامپ به عنوان سخنران و تبلیغاتچی در آژانسی ثبتنام کرده و در ازای دریافت دستمزد، ملاقات و سخنرانی میکند. سایت این آژانس تبلیغاتی، دستمزد مایک پمپئو را 100 هزار دلار اعلام کرده که البته میدانیم این اعداد واقعی نیستند و مثلاً دستمزد جان بولتون برای سخنرانی در مراسم مجاهدین طبق برگههای مالیاتی 40 هزار دلار بوده است (وی برای دریافت جایزه حامیان صهیون در اسرائیل مبلغ 100 هزار دلار دریافت کرد که بالاترین رقم درآمد وی بوده است.) با توجه به شرایط زمانی و مکانی و رتبه این دو فرد، میشود گفت که دستمزد مایک پمپئو نمیتواند بیش از نصف جان بولتون (حدود 20 هزار دلار) باشد.
مریم قجر عضدانلو (رجوی) کیست؟
بدون اینکه بخواهیم وارد جزئیات تاریخچه سازمان مجاهدین خلق شویم، باید بگوییم این فرد بعد از فرار از عراق (با سقوط رژیم صدام) در فرانسه دستگیر شد. با اخراج مجاهدین خلق از عراق، فرانسه نیز این امکان را یافت که وی را به آلبانی اخراج کند. قبلاً محلی برای اخراج وی وجود نداشت. درخواست مریم رجوی برای ویزای انگلیس و ویزای امریکا به دفعات و در دولتهای مختلف رد شده و شکایتهای وی با هزینه بالا و از طریق وکلای بینالمللی به جایی نرسیده است. وی پس از مرگ یا ناپدید شدن شوهرش مسعود رجوی (البته شوهر به قول خود مجاهدین و الا که چنین ازدواجی بهصورت رسمی یا شرعی در هیچ کشوری، حتی عراق صدام، ثبت نشده است) به آلبانی رفت. (کشوری که به فساد مالی، قاچاق اسلحه و مواد مخدر و پایگاه نظامی ناتو معروف است و به قول خود امریکاییها، رهبر این کشور سفیر امریکا است!) این کشور در حال حاضر و بعد از سقوط صدام، تنها کشوری است که مجاهدین را (به خرج و با دستور امریکا) اسکان داده است. یکی از مشکلات کشورهای بالکان برای پیوستن به اتحادیه اروپا همین وضعیت ناهنجار آلبانی و بخصوص جا دادن به گروههای تروریستی و مافیایی است.
در بالا به یکی از سخنان مهم پمپئو اشاره کردیم؛ اجازه دهید یکی از گفتههای مهم مریم رجوی را نیز مرور کنیم. وقتی او نیروهای مجاهدین خلق را به دستور صدام برای سرکوب قیام اکراد عراق اعزام کرده بود، پشت بیسیم اعلام کرد که: «گلوله خرجشان نکنید، با شنی تانکها لهشان کنید!» که نیروهای مجاهدین خلق همین کار را هم کردند و خانههای شهرکهایی همچون توز خرماتو و سکنه آنها را با تانک تخریب کردند.
دلیل اصلی سفر مایک پمپئو به آلبانی چه بود؟ او از ملاقات با مریم رجوی چه نفعی میبرد؟
پمپئو از طرف شرکت امریکایی انرژی (فروش گاز) و با خرج این شرکت به آلبانی (عضو و پایگاه دریایی ناتو) رفته است. هدف از این سفر، انعقاد قرارداد با دولت آلبانی برای خرید گاز مایع از امریکا و در نتیجه کم کردن وابستگی این کشور به گاز روسیه است. به جرأت میتوان گفت که اگر بهخاطر این قرارداد نبود، وی اصلاً به آلبانی نمیرفت. مایک پمپئو در واقع یک درآمد جنبی در کنار کار اصلیاش در آلبانی را دنبال کرده که ملاقات با مجاهدین خلق و تبلیغ برای آنها است. البته توجه کنیم که وی اگر همین پول را بگیرد، برای مثلاً حزبالله لبنان سخنرانی نخواهد کرد (البته وکیل سابق ترامپ، رودی جولیانی که در سالهای اخیر بهخاطر فساد گسترده و شکایات متعدد عملاً کنار گذاشته شد، یکبار در مقابل سؤالی که چرا برای مجاهدین کار میکند، پاسخ داد: «ایران یا دیگران هم اگر دستمزد بپردازند من قبول میکنم. من وکیلم!»).
منفعت مریم رجوی از ملاقات با مایک پمپئو چه بود؟
مریم رجوی بعد از اخراج از اروپا و پا به سن گذاشتن نفرات و افول دستگاه مجاهدین خلق در سالهای اخیر بهشدت نگران آینده خودش است. وی سال قبل دختر و دختر برادرش را (که فرانسوی هستند) «لانسه» کرد. (در اصطلاح عامیانه فرانسوی، لانسه کردن یک فرد به معنی هدایت او به انجام کاری، بدون اراده اوست.) و عملاً انتقال اموال دزدیده شده (بخصوص اموال عراقیها) و رهبری فرقه به این دو نفر را شروع کرده است. مریم رجوی خوب میداند که اگر از مسیر خارج شود و پا کج بگذارد، همانهایی که مسعود رجوی را (به خاطر غیرقابل استفاده بودن) سر به نیست کردند، وی را هم به شکلی که مناسب بدانند به تیر غیب دچار خواهند کرد. ملاقات با پمپئو (یا هرگونه مطرح شدن به هر دلیلی) برای مریم رجوی در حال حاضر مثل کپسول اکسیژن میماند. بقای مریم رجوی مستقیماً به قابل استفاده بودنش بستگی دارد.اگر به مراسم دقت کنید میبینید که مریم رجوی، از حضور پمپئو استفاده کرده و خودش را تبلیغ میکند. او در ویدیوهای تبلیغاتی (که عمدتاً از طریق شبکههای ضد ایرانی، اسرائیل و عربستانی بازنشر میشوند) چندین برابر مایک پمپئو حرف زد و خودنمایی کرد.دقت کنیم که مریم رجوی 40 سال است میخواهد یک ویزای دو روزه امریکا بگیرد، ولی هنوز موفق نشده است. مایک پمپئو زمانی رئیس سازمان سیا و زمانی وزیر امور خارجه امریکا بوده و میتوانست با یک امضا ویزای وی را تأیید کند، ولی نکرد. شخصاً یادم است که در سال 1994 وقتی به عنوان مسئول حفاظت، مریم را مخفیانه به پاریس بردم، مریم رجوی، رابط پنتاگون محمد سیدالمحدثین را مأمور کرد که تقاضای ویزا کند. تقاضا همان و ممنوعالورود شدن خود سیدالمحدثین همان!لذا میزان اعتماد دولتهای مختلف امریکا به این گروه و بالاخص مریم رجوی واقعاً قابل توجه است! حتی تحتنظر هم حاضر نیستند دو روز در کشورشان او را بپذیرند. به قول دوستی آلبانیایی که میگفت: «ما شدهایم حیاط خلوت امریکا. سگشان را لازم دارند ولی نمیتوانند در خانه نگه دارند، میآورند و اینجا میبندند.»
بحث کلانتر چیست؟
نماینده اتحادیه اروپا چند روز قبل در ایران بود و اگر اخبار را دنبال کرده باشید در راه برگشت از تهران به بروکسل در فرودگاه فرانکفورت با همراهانش بازداشت میشود (وی پاسپورت دیپلماتیک اسپانیا همراه داشته و کارت شناسایی مشخص که مقامش در اتحادیه اروپا را معین میکند) تلفن همراه و وسایلش به مدت کوتاهی توقیف میشود (بخوانید محتویاتش تخلیه میشود) و بعد اجازه ادامه سفر مییابد. بسیاری از تحلیلگران، این حرکت را که درست بعد از مثبت ارزیابی شدن ملاقات اتفاق افتاده بود، به دستگاههای جاسوسی اسرائیل ربط میدهند. من هم راستش دلیل دیگری نمیتوانم پیدا کنم بجز وحشت اسرائیل از اخبار مثبت.دیروز هم خبرنگار مشهور امریکایی الیکلیفتون، در مقالهای تحقیقی و مبسوط درمورد فعال شدن دستگاههای ضد ایرانی نوشت که چطور لابیها و منابع مالی عربستان و امارات و اسرائیل، در کشورهای غربی و البته دستگاه شبکههای اجتماعی مجاهدین خلق در آلبانی، همزمان تمام توانشان را بسیج کردهاند تا دولت امریکا نتواند دست به رفع تحریمهای مربوطه بزند.
از تلهگذاری برای دیپلمات ایرانی در آلمان و بلژیک بگیر تا کشاندن یک کارمند بازنشسته ایرانی به سوئد (البته با وساطت انگلیس) برای پاسخگویی به دادگاهی که شاکیانش (مجاهدین خلق) برای گدایی پنج یورو در خیابانهای اروپا، هر دروغی را به خورد مردم میدهند؛ به دستور صدام هزاران نفر را به قتل میرسانند، به دستور سرکرده فرقه، خودشان را آتش میزنند. بله! این حرکت مایک پمپئو (در کنار کار اصلیاش) و مریم رجوی (مستقر در آلبانی به امید اینکه ساعتی مورد استفاده اربابانش قرار بگیرد) را در این ارکستر بزرگ میشود تبیین کرد.
آری! مصرف مجاهدین خلق الان سالهاست که به پایان رسیده، ولی هنوز یک مصرف باقی است: مصرف مجاهدین خلق این روزها «تولید تنفر» است به امید اینکه این تنفر، تنشها را افزایش دهد. نگهداری مجاهدین خلق در آلبانی (که در توافقنامه با عراق و سازمان ملل تأکید شده بود اینها برای گذراندن دوران نقاهت و زهرکشی و بازگشت به جوامع، به آلبانی فرستاده میشوند و بودجه آن هم مشخص شده بود)، استفاده عمدی از چنین افرادی در دادگاهی که به اصطلاح میخواهد «حقوق بشر» را ارج بنهد و استفاده از این اوباش مجازی برای انعکاس هرچه بیشتر دروغهای تخریبی، در همین مسیر تعریف میشود. امریکاییها میخواهند به ایرانیان اعلام کنند: ما آنقدر از شما متنفریم که از قاتلین 17 هزار نفر از هموطنانتان (که ضمناً قاتلین انبوهی از ملت عراق و کرد و... هستند) حمایت میکنیم.
مجاهدین رجوی دیروز کجا ایستاده بودند و امروز کجا ایستادهاند؟
سازمان مجاهدین خلق که پنج دهه قبل با شعار ضدامپریالیستی و ضداسرائیلی و با انتقاد به نهضت آزادی که «چرا عمل مسلحانه علیه امریکا نمیکنید؟» شکل گرفت و بعد از پیروزی انقلاب هم مدعی بود که «باید ایران را به ویتنام امریکا تبدیل کنیم» امروز در بوق و کرنا دیدار با رئیس سابق سازمان سیا (مسببین جنایات در ابوغریب عراق و گوانتانامو) را جشن میگیرد. چرا؟ چون سازمان مجاهدین خلق و مشخصاً مسعود رجوی، بهای آزادی و استقلال را نپرداخت؛ چون پایههای عقیدتی و استراتژیک سازمان سست بود. چرا سست بود؟ چون نتوانست فشار ماندن در ایران را تحمل کند و نتوانست بهای مبارزه در کنار مردم را بپردازد؛ چون به امید پیروزی زودرس، خودش را در اختیار قدرتهای بیگانه قرار داد و خواسته یا ناخواسته وارد دستگاه استحالهکننده همان امپریالیسمی شد که مدعی مبارزه با آن بود... آری:
گر بگریزی ز خراجات شهر/ بارکش غول بیابان شوی
و درس تاریخ مگر جز این است که باید از این دستگاه ترسید؟ دستگاه وحشتناکی که از یک طرف حنیفنژاد به خوردش میدهند و از آن طرف مریم رجوی تحویل میدهند! و البته مسئولیت انتقال این درس تاریخی به جوانان امروز بر گرده همه ماهایی است که تجربه کردهایم، برعهده همه کسانی است که یکبار در این چاه افتاده و حقیقت را دیدهاند؛ مایی که یکبار سرمان کلاه گذاشتهاند... ننگشان باد؛ ولی اگر بار دوم موفق شوند سر ما کلاه بگذارند، این بار ما ننگمان باد!
انتهای پیام/