Web Analytics Made Easy - Statcounter

مهسا بهادری: افراد زیادی معتقدند که اگر کیفیت سریال‌های تلویزیونی پایین است، به علت ضعف فیلمنامه‌هاست، اما رویا خسرونجدی، نویسنده و فیلمنامه‌نویس باور دارد که این ممیزی‌های صداوسیما است که به کیفیت سریال‌ها و حتی فیلمنامه‌ها آسیب وارد می‌کند و باعث می‌شود مخاطب از تماشای سریال‌های تلویزیونی منصرف شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با خسرونجدی که به‌تازگی سریال «جناب‌عالی» با نویسندگی او و کارگردانی عادل تبریزی در تلوبیون پلاس به نمایش درآمده است، گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

فکر می‌کنید تلویزیون تا چه اندازه به علاقه مخاطبانش توجه می‌کند؟

من فکر می‌کنم که تلویزیون به عنوان رسانه ملی که در دسترس تمامی افراد جامعه است باید بیشتر به نظر مخاطبش اهمیت ‌دهد، گاهی سریالی پخش می‌شود و می‌شنوم که مخاطب می‌گوید این چند قسمت است؟ چقدر طولانی است؟ و چه زمانی به پایان می‌رسد؟ چون هیچ علاقه‌ای به تماشای آن اثر ندارند.

در کدام یک از کارهایتان به صورت جدی با این موضوع مواجه شدید؟

در سریال «از یادها رفته» فیلمنامه یک چیز دیگر بود و سریال یک چیز دیگر را به نمایش درآورد، اگر شما فیلمنامه را بخوانید سوال می‌پرسید این سریال چه زمانی ساخته خواهد ‌شد؟

سریال «از یادها رفته»

بسیاری معتقدند که فیلمنامه‌های خوب به تلویزیون ارائه نمی‌شود، با توجه به صحبت شما، فیلمنامه‌ها همیشه بی‌محتوا و دارای مشکل نیستند، بلکه این تغییرات زیاد است که به محتوا آسیب‌ می‌رساند.

خیلی مواقع این‌گونه است، حتی من گاهی با دیدن اسم نویسنده سریال‌ باور نمی‌کنم این فیلمنامه را آن شخص نوشته باشد، چون می‌دانم کارش چگونه است و در نهایت هم چیزی که پخش می‌شود، هیچ شباهتی به کار ایشان ندارد.

از چه زمانی این اتفاق، یعنی سخت‌گیری‌ها و تغییر در محتوای سریال رخ داد؟ چون قرار نیست ما مخاطبان را از تلویزیون برانیم.

این اتفاق خیلی وقت است که رخ داده، مخاطب تلویزیون اعمال سلیقه دست‌اندرکاران را به این شکل نمی‌پسندد و باید تغییراتی در این چارچوب ایجاد کند، اما متاسفانه کسی هم نیست که به این موضوع رسیدگی کند. این موضوع باعث شد به مرور زمان، نه تنها مخاطب دیگر تلویزیون را دنبال نکرد، بلکه بسیاری از فیلمنامه‌نویس‌های خوب هم دیگر برای تلویزیون فیلمنامه ننوشتند. کار کردن با تلویزیون بسیار سخت است، هر سریال برای یک فیلمنامه‌نویس، دوسال زمان می‌برد. شاید ‌بگویند دستمزد فیلمنامه‌نویس‌ها بالا است اما اگر تقسیم بر تعداد ماه‌ها شود، واقعا از حداقل دستمزد هم کم‌تر است.

در هر جای دنیا مخاطب یک سریال کم باشد فصل بعدی آن ساخته نمی‌شود، اما در ایران، نه تنها فصل دوم آن ساخته می‌شود بلکه بهترین زمان و بهترین شبکه را هم به آن اختصاص می‌دهند

مگر حق اثر برای نویسنده نیست؟ پس چرا تلویزیون به این راحتی در آن تغییر ایجاد می‌کند؟

متاسفانه اغلب حقوق مادی و معنوی اثر از ما گرفته می‌شود و همه چیز به تلویزیون تعلق می‌گیرد. در مواقع دیگر نیز ساترا، همین کار را با آثار می‌کند و گاهی ممیزی ارشاد، همین کار را با کتاب‌ها می‌کند و با تغییرات زیاد و اساسی در کتاب آن را از نظر متن و محتوا به قدری متفاوت می‌کند که از چاپ آن صرف نظر می‌کنم، فیلمنامه می‌نویسم، ممیزی‌ها با اعمال سلیقه و جابه‌جایی مدیران، مدام باید عوض می‌شود و گاهی اصلا حتی در مراحل تولید به این نتیجه می‌رسند که سریال ساخته نشود. خلاصه در تلویزیون باید پوستِ کلفتی داشته باشی تا بتوانی کار کنی.

برای شبکه نمایش خانگی هم فیلمنامه نوشتید؟ شرایط این شبکه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شبکه نمایش خانگی یک مدت بسیار خوب پیش می‌رفت، اما با ورود ساترا همان اعمال نظرهایی که در تلویزیون بود، به شبکه نمایش خانگی هم وارد شد. متاسفانه مسئله‌ای دیگر هم در سینما داریم که یا می‌خواهیم خیلی هنری و یا خیلی لمپنی کار کنیم، درصورتی که می‌دانیم، مخاطب، سینمای قصه‌گو را دوست دارد، ولی کسی به ذائقه مخاطب اهمیت نمی‌دهد. سینما دنبال فروش است و تلاش دارد ذائقه مخاطب را تغییر دهد، تلویزیون هم که کمتر کاری با خواسته و سلیقه مخاطب دارد، هرجای دنیا رنکینگ یک سریال پایین باشد، غیر ممکن است که فصل دوم آن ساخته شود، اما در ایران فصل بعدی آن را می‌سازند و بهترین شبکه و بهترین ساعت را به آن اختصاص می‌دهند.

فیلمنامه‌ها را تغییر می‌دهند و گاهی لحظه آخر به این نتیجه می‌رسند که سریال نباید ساخته شود، خلاصه در تلویزیون باید پوستِ کلفتی داشته باشی تا بتوانی کار کنی

ما در دهه هشتاد سریال‌های کمدی زیادی داشتیم که مخاطب هم به آن علاقه داشت. تعدادی از آن سریال‌ها را فردی مانند رضا عطاران می‌ساخت، اما حالا حاضر نیست به تلویزیون بازگردد، دلیل این ماجرا چیست؟

شاید مسئله خط قرمزهاست. این را فراموش نکنیم که تلویزیون خیلی اذیت می‌کند، حتی شما اگر بخواهید یک چِک ساده کارتان را از تلویزیون بگیرید، باید از هفت خان رستم عبور کنید. تلویزیون کمترین هزینه را می‌دهد، بهترین کیفیت را می‌خواهد. یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن اصلاحات است، سریال تا لحظه‌ای که پخش شود، اصلاح می‌شود و این مسئله واقعا هنرمند را اذیت می‌کند و باعث زحمت چندبرابری در کار و خستگی نویسنده و حتی زخمی شدن‌ محتوای کار می‌شود.

اگر ما مخاطبمان را از تلویزیون و سینما و شبکه نمایش خانگی برانیم، چه بلایی سرش می‌آید؟

نکته مهم ماجرا همین است ما مگر چه کاری انجام دادیم که توقع داریم جوانانمان جذب گروه‌های مختلف نشوند؟ مثلا همین گروه بی‌تی‌اس چرا تا این اندازه طرفدار دارد؟ چرا نوجوان و جوان ایرانی باید تا این اندازه جذب این گروه‌ها ‌شوند و متاسفانه مدام به‌خاطرعلاقه‌شان با خانواده در حال بحث و جدل باشند. خانواده می‌گوید عزیزم این گروه‌ها را نگاه نکن، نوجوان می‌گوید باشه، خب چه چیزی را تماشا کنم؟ و ما چیزی برای ارائه نداریم. شبکه جوان داریم؟ شبکه‌ای که واقعا به علاقه جوان‌ها بپردازد. چه ایرادی دارد خواننده‌هایی با سبک‌های مناسب و شاد که مورد علاقه نوجوانان و جوانان هستند در تلویزیون نمایش داده شوند؟ چرا جوان ما باید به کشور دیگری سفر کند و برای دیدن امثال تتلو چندین میلیون تومان هزینه کند؟

بیشتر بخوانید: گیتی معینی: هرگز مهران مدیری را نمی‌بخشم و عذرخواهی هم نمی‌کنم سریال طنزِ «جناب عالی»، به‌جای شبکه نسیم، از تلوبیون پخش خواهد شد اعتراضِ امیرحسین رستمی به پخش نشدن «جناب‌عالی»

می‌توانیم سری به برنامه‌هایی مثل«هری‌پاتر» بزنیم که در کار تخیلی هستند، چرا نباید بچه‌هایمان یک پلیس قهرمان داشته باشند، مردان آهنین و شگفت‌انگیز داشته باشند، چه می‌شود اگر این کارها را انجام دهیم؟ به جای آن انیمیشنی که می‌سازیم و مخاطبان ذره‌ای تمایل ندارند آن را تماشا کند، چرا به سلیقه و نیاز جوانان پاسخ نمی‌دهیم؟ چرا ما نباید یک شبکه بسازیم که قهرمان‌سازی کند؟ ۱۲ امام و ۱۴ معصوم داریم که قهرمانان دینی ما هستند که می‌توانند در تمامی شئون الگو باشند. اما می‌توانیم قهرمانان علمی تخیلی بسیار قوی‌تر از رابین‌هود و بت‌من و سوپرمن را بسازیم. این کار را هم به راحت‌ترین نحو ممکن می‌توانیم انجام دهیم، قانون کپی رایت هم که نداریم، آیزاک آسیموف این همه کتاب دارد، از روی آن داستان‌ها می‌توانیم اقتباس کنیم یا داستان‌های باستانی و تاریخی ایرانی را بسازیم و بچه‌ها این قهرمانان را ببینند، بعد ایده‌پردازی می‌کنند و ذهن آن‌ها به درستی رشد می‌کند. گاهی بسیار افسوس می‌خورم. مثلا در مصاحبه‌ای از یک جوان ۲۳ ساله می‌پرسند چرا ماسک نزدی؟ می‌گوید ۲۳ سالم است خودم هستم و دوچرخم، چرا باید زنده بمانم؟ من دلم برای این افرادی که آرزو و هدف ندارند به درد می‌آید. این موضوع خیلی دردناک است.

ما به خواسته‌های جوانان توجه نمی‌کنیم، چه چیزی به آن‌ها داده‌ایم که توقع داریم گروه بی‌تی‌اس را دنبال نکنند، اصلا چرا جوانان ما باید میلیون‌ها تومان هزینه کنند تا بروند در یک کشور دیگر در کنسرت تتلو شرکت کنند

بین سریال‌هایی که نوشتید، کدام‌یک کم‌تر دستخوش تغییرات شده است؟

فکر می‌کنم سریال «جناب‌عالی» کمترین تغییر را داشته است. زمانی که این کار را پذیرفتم، قرار بود خیلی انتقادی شود و تهیه‌کننده این اجازه را به ما داد که طنز سیاسی بُرنده‌ای بنویسیم اما این بُرندگی به مرور زمان کم شد. امیرعلی «جناب‌عالی» با بازی امیرحسین رستمی، شخصی است که همه ما حداقل یک‌بار در جامعه امروز جای او بوده‌ایم و هر بار که پیش مسئول یا مدیری در اداره یا شرکتی رفتیم فکر کردیم چقدر نالایق است، پیش خودمان گفتیم اگر من جای این بودم می‌دانستم چه کار کنم، شخصیت امیرعلی این‌گونه شکل گرفت، از تصور آدم‌هایی که اگر جای یک‌نفر دیگر بودند چه‌کاری انجام می‌دادند؟

امیرعلی آدمی است که می‌خواهد همه چیز را درست انجام دهد و خیلی اخلاق‌مدار است، نه می‌خواهد میانبر بزند، نه کار غیرقانونی انجام دهد و حتما می‌خواهد به مقصد برسد، بسیار طول می‌کشد تا این را متوجه شود که سیاست پیچیده‌تر از این حرفاست. دوستش بابک هم انسان وفاداری است و مسئله‌ای که پیوند این دو نفر را عمیق‌تر کرده، مرسده، خواهر امیرعلی است.

آقای رضوانی برای ساخت این کار آقای عادل تبریزی را به من پیشنهاد داد، من ایشان را نمی‌شناختم، آقای تبریزی مرا دعوت کردند که فیلم «گیجگاه» را ببینم، زمانی که فیلم را دیدم گفتم قطعا اگر یک‌نفر این کار را خوب بسازد، عادل تبریزی است. پس از مدتی آقای رضوانی گفتند شاید عادل تبریزی به ما نپیوندد، گفتم نمی‌شود باید این کار را خودش بسازد. در ملاقات اول عادل طرح را خوانده بود و به قدری با هیجان صحبت ‌کرد و مدام حرکت می‌کرد که گردن من دائم در حال حرکت بود طوری که سوال کرد چیزی شده خانم نجدی؟ گفتم فعلا نه؟ بعد دوباره سوال کرد فکر می‌کنید بتوانیم باهم کار کنیم؟ گفتم اگر کمی از هیجانت کم کنی بله، بعد با لحن شوخی گفتم گردنم درد گرفت.

سریال «جناب عالی»

امیر علی در سریال «جناب‌عالی» بی شباهت به کاراکتر امیرحسین رستمی در سریال «لیسانسه‌ها» نیست، شما چه کاری انجام دادید که مخاطب حس کند در حال تماشای یک شخصیت متفاوت است؟

البته که متفاوت است؟ ما در سریال نمی‌خواستیم که امیرعلی آدم بی‌دست و پایی نشان داده شود، بلکه می‌خواستیم فردی نخبه را نشان دهیم که می‌داند مشغول انجام چه کاری است، به گونه‌ای که وقتی استادش او را پشت چراغ قرمز می‌بیند از ماشین پیاده می‌شود و به او احترام می‌گذارد. این آدم بی‌دست و پا نیست، بلکه می‌خواهد در حیطه توانایی‌هایش کار کند. اتفاقا برای اینکه این شباهت به مخاطب القا نشود، در انتخاب امیرحسین رستمی در این نقش کمی شک داشتم و به نظرم امیرعلی باید یک آدم خیلی جدی و رسمی می‌بود که اگر گاهی اشتباهی می‌کند برای مخاطب جالب باشد. اما بعدا متوجه شدم انتخاب خوبی بوده و ایشان نقش را خوب زنده کردند.

۲۵۹۲۴۵

کد خبر 1619062

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: تلویزیون نویسنده سریال ایرانی بازیگران سینما و تلویزیون ایران میترا حجار برنامه های تلویزیونی شبکه نمایش خانگی امیرحسین رستمی فیلمنامه نویس عادل تبریزی فیلمنامه ها جناب عالی سریال ها چه کاری چه کار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۱۷۸۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بالاگرفتن نقدها به سریال‌های رمضانی/ هیس هیچی نیس!

خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن؛ «هفت روز سیما» عنوان یک بسته خبری-تحلیلی است که در پایان هر هفته به بازخوانی متن و حاشیه اتفاقات خبری صدا و سیما و شبکه نمایش خانگی می‌پردازد. همچنین در این بسته، نیم‌نگاهی هم به شایعات و اخبار غیررسمی داریم و در تلاش هستیم در کوتاه‌ترین زمان ممکن از مهمترین اخبار هفته در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی باخبر شوید.

امروز پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه می‌توانید با شماره ۱۴۵ بسته خبری «هفت روز سیما» همراه شوید.

چهره هفته؛ سعید آقاخانی

این روزها «نون.خ» رکورد پربیننده ترین اثر تلویزیون را در اختیار دارد. سریالی که در چند فصل ساخته شده است و سعید آقاخانی کارگردان و بازیگر سریال با شخصیت محبوب نورالدین خانزاده به خوبی توانسته نبض مخاطب را به دست بگیرد.

در نظرسنجی اخیر سازمان این سریال توانسته بیش از ۴۱ درصد بیننده داشته باشد و در صدر سریال های رمضانی قرار بگیرد. این سریال در جایی به این نقطه رسیده است که بعد از ایام شب قدر هم روی آنتن رفت و سریال های رمضانی این فرصت را داشتند که بخشی از مخاطبان را از ابتدای رمضان به خود جذب کنند.

برگ برنده سعید آقاخانی در این رقابت پخش یک سریال چند فصلی بود که مخاطب وفادار هر ساله دارد. البته هوشمندی اش هم این بود که صرفاً روی همین برند چند ساله حساب باز نکرد و تلاش کرد سریال را از موقعیت کردستان که در چند فصل قبلی، قصه های مختلفی را در آن تعریف کرده بود خارج کند. او یک سفر جاده ای با موقعیت های مختلف به سمت شهرهای مختلف از چابهار تا کرمان تصویر کرد. شاید برخی به همین فصل هم ایراداتی وارد کردند که یک قصه پیوسته ندارد و قطعاً سریال از نقاط ضعفی هم برخوردار است اما سعی کرده با موقعیت ها، شخصیت ها و روایت هایی که در شهرها دارد مخاطبش را همچنان راضی نگه دارد و اگر در هر قسمت پای سریال بنشینید لحظات مفرح زیادی دارد که با آن همراه شوید.

نقد هفته؛ کیفیت پایین برخی سریال های رمضانی

طبق نظرسنجی ها سریال های رمضانی و مورد توجه مخاطب به ترتیب در ابتدا «نون.خ» بعد «زیرخاکی» و سپس «هفت سر اژدها» و «رستگاری» بوده است. سریال های ماه رمضان امسال هم کمتر واکنش های مثبتی از رسانه ها دریافت کردند و برخی حتی به دلیل قصه و ساختاری که از خود نشان دادند بیشتر هم مورد نقد قرار گرفتند.

«هفت سر اژدها» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی در میان دیگر سریال ها بیشترین کنش و واکنش را داشت. این سریال مخاطب را با خود همراه کرد و قصه ای با موقعیت ها و خرده داستان های مختلف روایت کرده است تا هم ریتم را از دست نداده باشد و هم سرگرم کننده باشد، با این حال حتماً انتظار بالایی نسبت به اثری وجود دارد که ادعایش یک قصه معمایی در باب فسادهای کلان در کشور است. قصه ای از یک آقازاده و ماجرای نفوذ که آن هم نه در تاریخ معاصر و دهه ۵۰ و ۶۰ بلکه در دهه حاضر ساخته شده است اما مناسبات افراد و شخصیت پردازی برخی نقش ها به ویژه در ارگان های حساس اطلاعاتی به سبک چند دهه پیش صورت گرفته است. نگاهی که گویی تلاش این ارگان ها را هم بیشتر تقلیل می دهد تا اینکه بخواهد بازنمایی درستی نسبت به فعالیت‌هایشان داشته باشد.

«رستگاری» ساخته مسعود ده نمکی نیز نتوانست آنچنان که باید انتظارات مخاطب را برآورده کند. این سریال که سراغ ژانر ماورایی رفت تا به نوعی احیایی بر سریال های دهه ۸۰ تلویزیون در این ژانر باشد توفیق چندانی کسب نکرد. ماجرای حق الناس تم اصلی این سریال بود که شخصیت ها را بعد از مرگ گرفتار می کرد اما روایت این داستان ها نتوانست پرکشش و غافلگیر کننده برای مخاطب پیش رود. در عین حال به دیگر سریال های رمضان امسال هم نقدهایی وارد بود و حتی «زیرخاکی» با زوج محبوب پژمان جمشیدی و ژاله صامتی اگرچه از فصل قبل موقعیت های بیشتر و جذاب تری را خلق کرد و در رتبه دوم پربینده ها قرار گرفت اما باز هم مخاطب در انتظار غافلگیری های بیشتر باقی ماند.

مورد عجیب هفته؛ مرجعیت صداوسیما در گرو شبکه های اجتماعی!

آمار شبکه های اجتماعی حالا بین مدیران صداوسیما کاملاً رسمیت پیدا کرده است و حتی آن را به عنوان امتیازی برای دیده شدن سریال ها و برنامه هایشان استفاده می کنند. اگرچه دریافت محتوا امروز بسترها و مدیوم های مختلفی برای مخاطب پیدا کرده است اما اینکه سازمان عریض و طویل صداوسیما هم بخواهد با تراز شبکه های اجتماعی و تعداد ویو و بازدید در این شبکه ها اهمیت خود را به اثبات برساند شاید هنوز قابل درک نباشد.

این هفته در نشستی که از طرف صداوسیما برای ارایه گزارشی نسبت به آمار مخاطبان سریال ها و برنامه های رمضان و نوروز برگزار شد آماری هم نسبت به بازتاب ویدیوها در شبکه های اجتماعی داده شد و رقم بازدید سریال ها و برنامه ها در این شبکه ها اعلام شد که مثلاً در تلگرام ۱۷۳ میلیون و در اینستاگرام بیش از ۱ میلیارد بوده است. نفس ارجاع به این شبکه ها برای نمایش میزان فراگیر بودن محتوای صداوسیما حتماً جای تامل دارد چراکه این سازمان خود مرجع است و اگر محتوایش چندین میلیاردی هم در شبکه های دیگر دیده شود در صورتی‌ که مخاطب خود سازمان با درصد بسیار کمتری تماشاگر این مدیوم باشد، می تواند مرجعیت و اعتبار این سازمان را زیر سوال ببرد.

پیشنهاد هفته؛ هیس هیچی نیس

در سال های اخیر بیشترین ضرورت و اولویت در برنامه سازی، سریال سازی و ایجاد سرگرمی حتی با دغدغه های آموزشی و فرهنگی برای بزرگسالان بوده است و کودکان با فاصله در رتبه بعد قرار گرفته اند و تقریباً خلایی بزرگ همیشه برای نوجوانان بوده است.

از هفته آینده قرار است مجموعه ای نمایشی با نام «هیس هیچی نیس» که مخاطبش را نوجوانان در نظر گرفته است روی آنتن شبکه دو سیما برود. سریالی که در خبرها روی فضای طنازانه و متفاوت آن تاکید شده است و عکس ها و تصاویر سریال هم نشانگر تلاشی است که گروه سازنده برای طراحی لباس، صحنه، کاراکترها و رنگ و لعاب اولیه اثر در نظر گرفته اند.

این سریال به تهیه کنندگی حمیدرضا عطارد و کارگردانی حسین حقانی ساخته شده و محصولی از سازمان سینمایی سوره است که از ابتدای اردیبهشت روی آنتن می رود.

کد خبر 6082027 عطیه موذن

دیگر خبرها

  • بالاگرفتن نقدها به سریال‌های رمضانی/ هیس هیچی نیس!
  • افزایش مخاطبان رسانه ملی
  • تلویزیون دستمزد نجومی می‌دهد؟
  • دستمزد نجومی بازیگران تلویزیون؛ شایعه یا واقعیت؟
  • تسخیر «سینمای ایران» با کمدی اتفاق خوبی نیست
  • تلویزیون و سازمان‌های سینمایی آثار برتر رویداد استارت‌آپی فیلمنامه نویسی را تولید کنند
  • فضای‌ مجازی در سیطره برنامه‌های رسانه‌ ملی
  • همای سعادت بر شانه افعی تهران / در «افعی تهران» تعادل برقرار است
  • آخرین خبرها از ساخت پایتخت ۷ | دستمزد نجومی سلبریتی‌ها اصلاح می‌شود
  • فضای‌مجازی در سیطره برنامه‌های رسانه‌ملی