توسعه فرهنگی پایه اصلی توسعهها
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۵۱۷۸۴
یک جامعهشناس توسعه گفت: توسعه فرهنگی نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری است و باید مبتنی بر ارزشهای هر جامعه باشد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، در تقویم رویدادهای جهانی، بیست و یکم می برابر با سی و یکم اردیبهشت از سوی سازمان ملل متحد، بهعنوان روز جهانی تنوع فرهنگی نامگذاری شده است.
اقدامی که تلاش میکند تا در سایۀ سنگین جهانی شدن و کوششها برای یکسان و یکدست سازی جوامع، بر ضرورت و اهمیت حفظ هویتهای فرهنگی به عنوان پیش شرطی از توسعه صحه گذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حقیقت از دریچه چنین نگاهی، حفظ هویتهای فرهنگی و پاسداشت تنوع آنان به مثابه پایهای برای توسعه ملتها در نظر گرفته میشود.
موضوعی که در کشورمان به دلیل تعدد و تنوع فرهنگی محوری از لزوم توجه و تحقق است به شرط آن که همانطور که بیان شد اهمیت و جایگاه پایهای آن به عنوان یکی از پیش شرطهای توسعه از رهگذر گفت وگو مورد توجه قرار گیرد.
غلامرضا فتح آبادی، دکتری جامعه شناسی توسعه در گفتوگو گو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به تعریف واژه فرهنگ، اظهار کرد: در تعریف فرهنگ باید گفت مجموعهای از نگرشها، اعتقادات، رفتارها و احساسات است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در تمامی تعاریف چند ویژگی نهفته است.
به گفته وی، فرهنگ همگانی، اکتسابی، چند وجهی، انتقال پذیر، خاص انسان، ثابت و در عین حال تحول پذیر، برآورنده نیازهای اساسی، سازگار با محیط، دارای عناصر مشترک زیاد و بن مایه توسعه در تمامی جوانب است.
وی افزود: «تایلور» بنیانگذار انسان شناسی فرهنگی در سال ۱۸۷۱ فرهنگ را این چنین تعریف کرده است: «مجموعه پیچیدهای شامل علوم ودانش، اعتقادات، هنرها، افکار، صنایع، تکنیک، قوانین و مقررات، آداب ور سوم و رفتارها است»، پس فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند.
این دکتری جامعه شناسی توسعه، تصریح کرد: فرهنگ روحی است که در کالبد همه فعالیتها بویژه در شیوه زندگی افراد یک جامعه وجود دارد. فرهنگ ویژگی نفسانی وخصلتهای روحانی یک ملت است.
وی با بیان اینکه در کشور سه تلقی از فرهنگ وجود دارد، گفت: تلقی اول، تعریف دینی با غلبه بر نقش مذهب که در این صورت فرهنگ مجموعهای از افکار، اعتقادات و مذاهب است و کار فرهنگی ارتقای باورهای دینی است و تهاجم فرهنگی هم، تلاش دشمن برای سست کردن باورهای دینی است.
فتح آبادی ادامه داد: تلقی دوم، تعریف ذهنی بر غلبه نقش قومیت وآداب ورسوم محلی است و تلقی سوم، تعریف عینی از فرهنگ با غلبه نقش دانش، تکنولوژی و کار و تلاش در مسیر گسترش دانش افزایی رسانهها است.
وی با بیان اینکه فرهنگ را سه لایه در بر میگیرد، اضافه کرد: لایه زیرین، شامل اداراکات، اعتقادات و باورهای بنیادین است. لایه میانی شامل هنجارها، اخلاقیات و
لایه بیرونی شامل آداب ورسوم، سمبلها، نمادها والگوهای رفتاری است.
این دکتری جامعه شناسی توسعه، تصریح کرد: قوانین رایج در جامعه، بخشی از عرف است که بصورت قواعد و مقررات در آمده است و هر کسی بر خلاف آن عمل کند با مجازات روبرو میشود. به عنوان نمونه در جامعه مقررات متقنی برای آدم کشی، قاچاقچیان، دزدی، فحشاء و اعتیاد وجود دارد. از طرفی قواعد و مقرراتی در جامعه وجود دارد که نادیده گرفتن آنها با عکس العمل شدید مردم روبرو میشود.
فتح آبادی با اشاره به عوامل مؤثر در بیماری فرهنگی، اظهار کرد: فرهنگ همچون سایر مؤلفههای انسانی ممکن است در طول حیات خود با مسائل یا بیماری مواجه شود. عوامل مؤثر در این بیماری را میتوان به دو دسته عوامل برون زا و عوامل درون زا تقسیم کرد.
وی افزود: عوامل برون زا نظیر نفوذ افکار واندیشههای غربی یا رواج مد و گسترش امواج ماهواره و پخش سریالها است.
این جامعه شناس ادامه داد: عوامل درون زا، در این رابطه نیز از تأثیر فرهنگ از لحظه تشکیل نطفه آغاز میشود و البته رفتار مادر با نوزاد در خلق و خوی فرد در بزرگسالی مؤثر است، بنابراین نقش خانواده در عرصه فرهنگ بسیار مهم است. پس میتوان گفت علت اصلی بیماری فرهنگی در درون جامعه است.
این دکتری جامعه شناسی توسعه، با بیان اینکه آسیبهای فرهنگی کشور را بطور خلاصه در هشت محور میتوان تقسیم بندی کرد، گفت: نظم، قانون محوری، اخلاق و معنویت، فرهنگ کار، فرهنگ خانواده، فرهنگ مصرف، فرهنگ اداری و اعتماد به نفس ملی که بدون شک اگر به این موارد کلیدی توجه کنیم، بسیاری از مشکلات موجود را میتوان مرتفع کرد.
وی با اشاره به موانع توسعه فرهنگی در کشور، تصریح کرد: برای ارتقای شاخصهای فرهنگی و غنی سازی فرهنگ لازم است با برنامهریزی و سیاستگذاری مناسب، نسبت به رفع چالشها اقدام کرد. در حال حاضر کشور برای دستیابی به توسعه فرهنگی با موانعی مواجه است، یکی از موانع مقاومت سنت در برابر مدرنیته است.
فتح آبادی افزود: امروزه اندیشههای مدرنیته در قالب نوگرایی، فرد گرایی، مالکیت خصوصی، مشارک اجتماعی، مشارکت زنان و جوانان خود را نشان میدهد. باید این تغییرات را مدیریت کرد و آستانه صبر و تحمل اجتماعی را بالا برد.
وی با اشاره به اصل فرهنگ در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اظهار کرد: فرهنگ در اصول مختلف قانون اساسی بهخوبی تبیین شده است. اصل سوم، اصل هشتم، اصل دهم و اصل چهاردهم به این مباحث پرداخته و برای دولت مأموریتهای تعریف کرده است.
فتح آبادی از جمله این موارد را فراهم سازی محیط مناسب برای رشد فضائل اخلاقی، بالابردن سطح آگاهی عمومی در همه زمینهها، تأمین آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، تقویت روح بررسی و ابتکار در تمامی زمینهها، طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب، محو هرگونه استبداد و خودکامکی و انحصار طلبی عنوان کرد.
محقق جامعه شناسی توسعه، گفت: منظور از توسعه فرهنگی ایجاد تغییر اصلاح و ارتقای عناصر فرهنگی یا به عبارتی پیشرفت در زندگی است. این واژه در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط یونسکو بکار رفت و سازمان ملل متحد، دهه ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۷ را دهه توسعه فرهنگی نامگذاری کرد.
وی ادامه داد: توسعه فرهنگی پایه اصلی تمامی توسعه هاست، توسعه فرهنگی در درون هر جامعه شکل میگیرد که این امر نیازمند برنامه ریزی و سیاستگذاری است، همچنین توسعه فرهنگی باید مبتنی بر ارزشهای هر جامعه باشد.
فتح آبادی با اشاره به مهمترین شاخصهای توسعه فرهنگی، افزود: عقل گرایی و اهمیت دادن به نقش عقل و تفکر، نگاه مثبت به دنیا و امور دنیوی، رویکرد تعاملی با دیگر فرهنگها، ایمان راسخ به ارزشهای جامعه و نهاد دین، حکمرانی خوب و سیاست اجتماعی و اقتصادی مناسب از مهمترین شاخصهای توسعه فرهنگی است.
وی تصریح کرد: در تهاجم واستحاله فرهنگی، تلاش بیگانگان برای گرفتن و تضعیف اعتقادات و ارزشهای مردم آن جامعه است.
وی تاکید کرد: عصر حاضر، عصر ارتباطات است، عصری که لحظه به لحظه افکار و اذهان در معرض انواع ایدهها و نظرات قرار میگیرد. در این عرصه کشورهای غربی به دلیل غلبه تکنولوژی، حمله وسیعی را علیه بنیانهای فرهنگی و ایدئولوژی دیگر کشورها آغاز کرده است که کارشناسان از آن بعنوان جنگ نرم نام میبرند.
این دکتری جامعه شناسی توسعه ادامه داد: رهبر معظم انقلاب از تهاجم فرهنگی بعنوان ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی نام بردند. تهاجم فرهنگی بر عکس تبادل فرهنگی، یک طرفه، غیر داوطلبان و سلطه گرایانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد.
وی با اشاره به عوامل تهاجم فرهنگی، گفت: این عوامل را میتوان در دو بعد بررسی کرد، بخشی عوامل برون زا همچون اعزام مستشرقین، تلاش برای دین زدایی، ایجاد روحیه خود باختگی، ارسال تجهیزات ماهواره هستند، بخشی نیز عوامل درون زا است که علت داخلی دارد و به پذیرش تهاجم فرهنگی کمک میکنند که زمینههای آن بیکاری، فقر، نابسامانی خانواده هستند.
فتح آبادی گفت: در شیوههای تهاجم فرهنگی
ترویج افکار و اندیشههای غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی که در قالب تقدس زدایی و توهین به مقدسات دنبال میشود.
فتح آبادی اظهار کرد: شیوه دیگر تجددگرایی است که در اشکال بی اعتبارکردن علوم و معارف اسلامی، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بی حجابی و بدحجابی. ابزار و وسایل ترویج این شیوهها شامل آموزش زبان، انتشار کتاب و نشریات، تبلیغات گسترده از طریق اینترنت، ماهواره و همچنین ترویج کالاهای لوکس و مصرفی، شعارهای تبلیغات فرهنگی و منقش بر روی البسه، چاپ و پوستر انجام میشود.
منبع: ایمنا
کلیدواژه: توسعه فرهنگی فرهنگ تهاجم فرهنگی مدرنیته ناتوی فرهنگی یونسکو شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق تهاجم فرهنگی توسعه فرهنگی فتح آبادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۵۱۷۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاسخ فرهنگ انقلابی به نیازهای امروزی
به گزارش قدس آنلاین، چگونه میتوان صدای مردم بیگناه بود و این نسلکشی وحشیانه را به گوش جهانیان رساند و از آن مهمتر چه راهبردهای فرهنگی در این مسیر وجود دارد که باید آنها را یافت یا ساخت و چه تدابیری باید اندیشیده شود تا هنر متعهد راه خود را به سرمنزل مقصود پیدا کند.
عبدالحمید قدیریان هنرمند نقاش، پژوهشگر و از چهرههای هنر انقلاب با اشاره به اتفاقهایی که این روزها در جهان میافتد معتقد است باید وارد تبیینهای جدید شویم. تبیینهایی که منطبق با حقیقت و برگرفته از قرآن باشد، زیرا پوسته ظاهرسازی در دنیا افتاده و دست یهود در تمام سیستمها نمایان شده است. باید اندیشمندان دور هم جمع شوند و برای شرایط پیش رو و اثرات فرهنگی این مجموعه اتفاقها تبیین مرتفعی بیندیشند.
وی در این باره میگوید: تصور میکنم دیگر وقت آن رسیده که نگاه فرهنگی را در جامعه پررنگ کنیم. متأسفانه ما نسبت به جهان پیرامون خود نگاه فرهنگی برگرفته شده از انقلاب نداریم و عموم منظرهایی که به عنوان نگاه فرهنگی مطرح میشود زیرمجموعه مباحث سیاسی یا امنیتی است. در واقع آن نگاه فرهنگی خالصی که انقلاب براساس آن شکل گرفته، سالهاست فراموش شده و باید رجوعی دوباره به آن داشته باشیم.
قدیریان تأکید میکند: یکی از عللی که ورود به مباحث فرهنگی را ضروری میکند، وقوع اتفاقهای عجیب و غریبی است که در اطراف ما پیدرپی رخ میدهد. یکی از آنها راهپیمایی اربعین است که تقریباً هیچ کدام از استادان، علما و اهل تفکر نتوانستند آن را توجیه کنند. همه درباره اربعین صحبت کردند ولی درباره اینکه چه شد که در اوج فتنههای داعش که تمام عراق را تسخیر کرده بود، چنین مقوله عظیمی رخ داد و مردم وارد این میدان شدند، چیزی نمیگویند.
بازگشت به نگاه فرهنگی برگرفته از قرآن
به گفته او درباره موضوع غزه که این روزها با آن درگیر هستیم، تحلیل خاصی وجود ندارد، حال آنکه به نظر میرسد اتفاقهای عجیبی از سوی خداوند در دنیا در حال رقم خوردن است و خداوند دارد بشریت را وارد دوران جدیدی میکند؛ چه شده که تمام قلوب مردم غزه و بلکه مردم سراسر دنیا به شکل حیرتانگیزی به هم وصل و
ید واحده شدهاند؟ گویا نورانیتی از ایمان در قلوبشان قرار داده شده است.
منتخب چهره هنر انقلاب اضافه میکند: صرف نظر از مباحث روانشناسی اجتماعی و جامعهنگری، همه از این اتفاق مدهوش و متحیر هستند. ایمان مردم غزه به جنگ و دفاع سبب شد حتی غربیها هم نسبت به اتفاقهای غزه متأثر و قلبهایشان نسبت به فلسطین نرم شود و این ایمان است که بر جامعه جهانی تأثیر گذاشته است؛ آن هم از مردمانی که هیچ گاه تصور نمیکردیم در مقابل تفکر صهیونیسم و یهود بایستند و از غزه پشتیبانی کنند و کشورهایی که نگاه نژادپرستانه بر آنها حاکم بود و مقابل نگاه اسلامی گارد ذاتی داشتند که به واسطه تبلیغات یهود و اسلامهراسی به وجود آمده بود.
قدیریان معتقد است: رویدادهایی که به آنها اشاره شد، اتفاقهای کمی نیست و ما هم هیچ توضیح روانشناسانه و جامعهشناسانه منطقی برای آن نداریم. اگر بخواهیم نخ تسبیحی درباره این حوادث پیدا کنیم، باید بازگشتی به نگاه فرهنگی برگرفته از قرآن داشته باشیم یعنی نگاه به علت العللها، علتهایی که تمام این حوادث به صورت تبعات آن علت در اطرافش رخ میدهد و باید به نگاهی بازگردیم که حضرت امام(ره) در اوایل انقلاب سعی میکرد آن را به عنوان یک فضای فرهنگی در جامعه برجسته کند و آن، نگاه توحیدی بود.
او با بیان اینکه حضرت امام(ره) بحث توحید را در هر مقولهای همچون انقلاب، جنگ و همه مقولاتی که به ظهور ختم میشود، پررنگ میکرد، یادآور میشود: به طور مثال در واقعه طبس، ایشان میفرمود شنها مأموران خدا بودند و وقتی خرمشهر آزاد شد ایشان به عنوان یک حرکت الهی به آن نگاه میکرد و خدا را فاعل ماجرا میدانست و آن جمله معروف را بیان کرد که خرمشهر را خدا آزاد کرد. ایشان این نگاه فرهنگی توحیدی را حاکم و شامل بر همه چیز میدانست و همه اتفاقها را در مدار نگاه توحیدی تبیین میکرد.
اهمیت درک حکمت اتفاقات
قدیریان با ابراز تأسف از کمبود این نگاه در روزگار کنونی خاطرنشان میکند: نمونه آن شهادت سردار سلیمانی است که تا علت را جویا میشویم، صرفاً به لایه وسایل و اسباب میپردازیم و میگوییم «کار دشمن بود» و به این حد از پرداختن اکتفا میکنیم. حال آنکه علاوه بر این لایه و پیگیری آن و انتقام از دشمن، باید پرسش ما این باشد که خدایا این ماجرا در حیطه ملک تو واقع شده و در این حیطه همه چیز به اذن تو رقم میخورد. در این صورت حکمت این ماجرا چه بوده است؟
او می افزاید: به تعبیر دیگر اگر بخواهیم به آن نگاهی فرهنگی داشته باشیم باید این پرسش را مطرح کنیم که خدایا چرا اذن شهادت را در این زمان به سردار سلیمانی دادی تا دشمنان وسیله تحقق آن شوند؟ چه پیامی در آن وجود داشت؟ یا اینکه در قبال مقوله اربعین باید این پرسش را داشته باشیم که خدایا! چرا دقیقاً در دورانی که داعش، عراق را تصرف کرده و امنیتی در آن دیار حاکم نیست، پیادهروی اربعین را شکل دادی؟ وقتی این پرسشها مطرح میشود، به جوابهایی میرسیم که راه ما را به طرف آینده باز میکند.
وی در خصوص عملیاتی کردن نگاه توحیدی در فضای فرهنگی توضیح میدهد: اگر بخواهیم نگاه فرهنگی از جنس انقلاب اسلامی را در جامعه پررنگ کنیم، باید روی توحیدمحور بودن همه وقایع و حوادث سرمایهگذاری کنیم و از اینکه مردم نگاه توحیدمحوری داشته باشند، نهراسیم.
قدیریان با بیان اینکه باید با خدا ارتباطی زنده برقرار کنیم، تصریح میکند: ما معتقدیم خدا زنده است، اما یهود معتقد به خدای ساعتساز است. ما خدایی را تعریف میکنیم که از رگ گردن به ما نزدیکتر است پس چرا در عمل به آن نمیپردازیم و فکر نمیکنیم که خداوند برای عالم و حیطه خدایی خویش و هر لحظه از مسیر رشد و تربیت عالم و آنچه در آن قرار داده و همچنین غایت بشر، برنامه دارد؟
به باور این هنرمند، اگر این نگاه را در جامعه رواج بدهیم و اهل تفکر هم به این نوع نگاه بپردازند، طبیعتاً میتوانند برنامه خدا را برای آینده
پیش رو حدس بزنند مانند حضور در اربعین که نتیجه آن، یکسو کردن مؤمنان و آشنا کردن آنها با مسیر الهی است و در این صورت است که میبینیم، اتفاقاً اربعین با نابودی داعش رابطه مستقیم داشت. خدا اربعین را برپا میکند تا ما را با نور الهی آشنا کرده و بالطبع ما نیز به این فرهنگ و وحدت اسلامی در مسیر و برای مقصدی مشخص نیاز داریم. البته ناگفته نماند که ما با خدا همراهی نکردیم و از اربعینها فقط موکبها را دیدیم با این حال این حرکت در قلبمان تأثیر گذاشت و این تجربه شیرین را به کام مؤمنان چشاند.
به گفته قدیریان، اگر زمانی که وارد حیطه الهی میشویم، یاد بگیریم به صورت توحیدی به مسائل بنگریم، دستاوردهای زیادی خواهیم داشت اما القائات و وساوس شیطان که در قلوب مؤمنان اثر گذاشته، سبب شده حتی برخی خوبان، ما را دعوت به معارف قرآنی نکنند و بلکه به لحاظ نگرانی از سوءبرداشت، از نزدیک شدن به قرآن بترسانند. در حالی که آشنایی با معارف قرآنی و ورود جامعه به حیطه نگاه توحیدی از ضروریات معرفتی مؤمنان بوده که نپرداختن به آن، راه استفاده از مواهب توحید را بر مردم بسته و لطماتی هم به بار آورده است.
چرا جوانان از دین زده میشوند؟
وی با بیان اینکه مشکل اینجاست که جوانان ما جواب پرسشهایشان را در حیطه نگاه دنیایی میشنوند و نگاه توحیدی ندارند، تأکید میکند: جوانان ما چون جواب توحیدی و مرتفع ندارند به مرور از دین زده میشوند. واقعیت این است تا حدی میتوان جوانان را با تولید افتخارات و استفاده از خون شهیدان پیش برد، اما از یک جایی به بعد باید ایده و تفکر را بهشان تزریق کرد و برای تزریق این ایده باید وارد مباحث توحیدی شد و از جنس فرهنگ انقلاب که همان فرهنگ قرآنی است به پرسشها پاسخ داد. من معتقدم هر چه زودتر باید وارد این حیطه بشویم و اجازه دهیم جوانان ما از منظر الهی هم به مباحث پیرامونشان نگاه کنند.
وی درباره وظیفه و رسالت هنرمندان در این میدان متذکر میشود: هنرمند هنگامی که انگیزه دارد، دست به تولید میزند بنابراین دشمن انگیزههای کاذب برای هنرمند ما ساخته و تصور هنرمند این است که در حال خدمت کردن است. به نظرم راه این است که تولید تفکر کنیم. یکی از مباحث تولید تفکر، نگاه فرهنگی انقلاب است و اگر وارد آن شویم، لاجرم به نگاه توحیدی میرسیم و اگر به نگاه توحیدی برسیم عالم عظیم و گستردهای پیش روی هنرمند باز میشود و در حیطه آن میتواند تخیل و تولید اثری کند که همراه با مسیر الهی باشد.
او در پایان یادآور میشود: اما وقتی اجازه تولید تفکر نمیدهیم، هنرمند از نفسانیات خودش سرمایهگذاری کرده و مسیر را طی میکند که به جای مطلوبی نمیرسد، زیرا آن اثر از نفس تربیت نشده، تولید شده است بنابراین برای حل این معضل باید تفکر هنرمند پرورانده شود تا بر مبنای یک تفکر معرفتی دست به تولید بزند. واقعیت این است که علت پیروزی غرب در صحنه تهاجم فرهنگی، تولید آثارش نیست بلکه تولید تفکری است که از ساختاری برخوردار است، اما تفکر ما براساس عواطف و احساسات است و باید به سمتی برویم که بر مبنای مباحث توحیدی و ساختار قرآنی تولید فکر کنیم.