مروری بر اندیشه و عمل اصلاحطلبان در جمهوری اسلامی
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۶۲۸۷۵
جمعه، دوم خرداد 76، روز انتخاب بیستمیلیونی جریانی بود که در برابر توسعه اقتصادی کارگزاران و در مواجهه با محافظهکاری فنسالارانه، اقتدارگرایی کاریزماتیک و اولیگارشی نزدیکان مرحوم هاشمی رفسنجانی قد برافراشت.
ایران آنلاین، جریانی که مخاطبان خود را از جوانان، زنان، کارمندان، کارگران و اقشار متوسط شهری ـ روستایی گزینش میکرد تا با شعار عدالتخواهی، مردمگرایی، شایستهسالاری، عقلانیت تجربی و آزادیهای سیاسی به رسانههای رقیب، میدان و به سلایق سیاسی، فرصت مشارکت در حل مشکلات حاکمیت دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصلاحات، ریشه در جدال با اندیشهای داشت که امنیت و پیشرفت ایرانی را در پیگیری آرمانهای انقلاب و تبعیت از ولایتفقیه میدانست. نمونه این تنازع در گردش مجاهدین انقلاب اسلامی نمایان است که به اهتمام اشخاصی چون: تاجزاده، آقاجری، آرمین، سلامتی، نبوی و قدیانی تأسیس گردید اما چندی بعد آنقدر از مواضع ابتداییاش زاویه گرفت که ایشان ترجیح دادند ذیل عناوین دیگری چون مشارکت، اعتماد و امید تبلیغ شوند.
دو هسته کانونی موسوم به حلقه کیان و نیاوران باوجودآنکه در میان خود دچار اختلاف بودند، همواره مقوم نظری ـ عملی کاربست اصلاحطلبی بودند. سعید حجاریان بهعنوان تئوریسین سیاسی و سروش، مجتهد شبستری، ملکیان، گنجی، باقی، سازگارا و نراقی بهعنوان برجستگان حلقه کیان، عمدتاً کار خود را از کیهان فرهنگی شروع کردند.
تاسیس مرکز استراتژیک ریاست جمهوری در دوران هاشمی ذیل تدابیر موسویخوئینیها با پیروی از اندیشههای چپ بشیریه و اعتراض به تحدید روشنفکران دینی و اباحیگری نسبیتاندیشانه و فقهستیزانه سروش تولد یافت. در ادامه با روی کار آمدن روحانی و جایگزینی بشیریه با سریعالقلم در این مرکز، رویکرد توسعه محور و اقتصاد بنیان جایگزین شد که همسو با تمایلات لاریجانی، واعظی، ولایتی و ناطق بود و به حلقه نیاوران شهرت یافت.
تأسیس مجامع روحانیون مبارز، نیروهای خط امام، مدرسین و محققین قم، احزاب مشارکت و مردمسالاری، اراده ملت، اعتدال و توسعه و سازمان عدالت و آزادی، ازجمله سیاستکدههایی بود که بهسرعت برای پرورش این خط آرایش سازمانی گرفت و در مقابل نهادهای انقلابی و راستگرا، مترصد حمایت عمومی و فتح اصلیترین کرسیهای قدرت شد.
مخالفت با اعدامهای 67 و همسویی با چپگرایان مسلح و زندانیان آلوده به ترور ایرانیان، اولین جرقهای بود که در مواضع عمومی دو گروه بحران هویتی ساخت. از طرفی تلقی محبوبیت ابتدایی خاتمی در افکار عمومی، ذهنیت رقابت با جایگاه رهبری را در تحلیل اصلاحات پدید آورد که منجر به جسارتهای ساختارشکنانه در مواضع آتی شد.
ماجرای قتلهای زنجیرهای و نفوذ به دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی کشور که سر از برکناری وزیر اطلاعات خاتمی و دستگیری امامی و کاظمی درآورد، اتهام بزرگی بهسلامت نظام بود که دامان آن را در خون جمعی از روشنفکران مانند فروهر، اسکندری، مصدق، سیرجانی، پوینده و مختاری آلوده جلوه میداد. این سناریو شاید اولین فتنهای بود که در موسم برکناری عبدالله نوری و بعدازآن مهاجرانی، همزمان با تشکیل کمیتهای مستقل در بررسی قتلهای سازمانیافته صورت میگرفت تا اذهان عمومی را علیه صلاحیت حقوقی ـ قضایی نظام مردد سازد.
سپس روزنامه سلام با مسئولیت موسویخوئینیها و سردبیری عبدی ـ از آمرین و عاملین تسخیر سفارت آمریکا ـ به علت انتشار دعاوی اثبات نشده سعید امامی علیه دستگاه اطلاعاتی و انتساب تلویحی قتلها به نظام توقیف شد. مضاف بر اینکه همزمان، موجی از شبهه افکنی گسترده علیه نهادهای انقلابی، ولایت مطلقه و احکام شریعت به راه افتاده بود. این حکم قانونی، بهانهای بر آتشافروزی دیگر شد که به اغتشاشات تیر 78 در ماجرای کوی دانشگاه رسید. حمله به کوی با دخالت عناصری ناشناس بهوقت معاونت سیاسی تاجزاده در وزارت کشور صورت گرفت که در اثنای اعتراضات جمعی از دانشجویان تهییج شده دانشگاه تهران به توقیف سلام اتفاق افتاد. آمرین حقیقی ماجرا در پردهای از ابهام ماندند و منکشف نشد که چرا اعتراض به توقیف قانونی روزنامهای متخلف از اخلاقیات رسانهای، از نزدیکترین دانشگاه به ساختمان مرکزی حکومت، به نحوی برنامهریزی گردید که بهسرعت سر از خیابان فلسطین و حرکت بهسوی بیت رهبری دربیاورد!
در همان سه سال نخست، موجی از حملات رسانهای به ارکان تشیع و ساختارهای ارزشی نظام از سوی مسئولین و حامیان جناح اصلاحات در گوش جامعه تکرار شد. مهرانگیز کار احکام کیفری اسلام را فاقد کارایی معرفی کرد، باقرزاده، اعدام را خشونت قانونی جمهوری اسلامی نامید، سروش، حقوق بشر را مقدم بر احکام دین برشمرد، منکر الگوی زنان بودن فاطمه زهرا(س) شد و عقل را تنها مسیر برونرفت از ابهام و عقب مانگی ناشی از وحی دانست.
گنجی، قیام امام حسین(ع) را ترویج خشونت نامید! حجاریان، همجنسبازی را مردود اما ممنوعیت ناپذیر خواند! خاتمی گفت: برای پیشرفت راهی جز غرب نیست، فرهنگ قرآنی، قبیلهای و قابل نقد است و اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد، این دین است که باید محدود شود. کاظمی انسان را سزاوار اعتراض بر خدا و فتنهگر نامیدنش بشمرد. کدیور سیره معصومین را در کلیات حجت دانست نه در تبعیت از فروعات آن؛ باقی ضرورت حکم قصاص را انکار کرد؛ قابل، پذیرش دین را از زمره حق برشمرد نه تکلیف، سپس نتیجه گرفت تبدل دین ـارتدادـ امری اختیاری است!
جعفرآبادی مدعی شد، دین آسمانی حجیت شرعی ندارد، اگر هم داشته باشد امکان وقوعی ندارد، پس تنها صراط رسیدنه به حق، آراء عمومی است. بهبهانی سبِّ نبی را مستحق تحمل عمومی دانست! حصوری گفت: اینک پس از بیست سال، ناکارآمدی حکومت دینی روشن است. افخمی، هنرمند اصیل را بهنوعی از فضای زنده و ابتذالی نیازمند دید تا در محیط سالم و سانسور شده از دلودماغ نیفتد! و ایران فردا نوشت: ثمره انقلاب، انزوا و عقبماندگی است که برخی قوانین شاه، مترقیتر از امروز بود.
دولت خاتمی شرایطی پدید آورد که به نام نیل به آزادی، هنجارشکنی باب شود و غربسالاران و مواجبگیران، تصور عمومی از اهداف حقیقی طیف را زیر سؤال برند. اما حوادث بعدی چون تحصن نمایندگان مجلس ششم و نامه جام زهر به رهبری در مخالفت با اصلاح قانون مطبوعات، بر این تصور بدبینانه، داغ ننگین کوبید که اصلاحات نه برای کمک به رفع نواقص حاکمیت یا بهکارگیری ذخایر مغفول، بلکه بر غربی سازی جمهوری اسلامی تمرکز دارد! کوشش برای حذف سپاه از طریق پیشنویس نمایندگان در ادغام آن با ارتش و استعفای دستهجمعی اصلاحطلبان پس از ورود به مجلس هفتم در اعتراض به نظارت استصوابی، از دیگر اسناد آشکاری بود که انحراف عمیق جریان از قانون اساسی را نشان میداد.
آنان باوجودآنکه توانستند حمایت قاطع مردم را در مخالف پرروی، انحصارگرایی و اقتدارنمایی هاشمی جلب کنند و در شورای شهر اکثریت کرسیها را تملک نمایند؛ اما در حفاظت از آن ملول ماندند. اگرچه تظاهرات عمومی ملت در محکومیت هزینه سازان تیرماه 78 و محاکمه قلم معاشان استحاله فرهنگی ایران، خود گواه افول اعتماد بر اصلاح طلبی بود. پسازاین حوادث با شکست سنگین اصلاحات در دور دوم انتخابات شورای شهر 81، اولین تکانه های عدول اجتماعی از اهداف انحرافی این جریان، نمایان شد.
ظهور دولت نهم و ناکامی ناباورانه اصلاحات در جلب اعتماد عمومی برای تصاحب مجدد قوای اجرایی، موجب آزادی رسانهها در افشای تدریجی انحرافات و جرائم اقتصادی دوم خردادیها شد. ازجمله مفاسد افشاشده این دوره میتوان به خلق پدیدههای عجیبی چون: بابک زنجانی و شهرام جزایری، رسوایی مدرک سازی از دانشگاه هاوایی، اختلاس با شرکت ایران مارین و نفت پتروپارس، برداشت 50 میلیاردی از صندوق ذخیره ارزی و خرید هواپیمای 20 میلیون دلاری اختصاصی رئیسجمهور اشاره داشت.
همچنین محکومیت مفاسد شهرداری تهران به ریاست کرباسچی از تراکم فروشی جنونآمیز تا هزینه سازی غیرقانونی از بیتالمال برای برخی احزاب اصلاحطلب، لابیگری و تطمیع شایع نمایندگان، مفقودی 6 میلیارد دلاری سود فروش نفت که بهتصریح دیوان محاسبات در آخرین سال دولت هشتم دریافت گردید اما به خزانه ملت بازنگشت. همه اینها از خرده مسائلی است که عدالتخواهی مدعایی دولت خاتمی را مخدوش کرد و قلعوقمع اصولگرایان، راست اندیشان و حامیان فراگیر انقلاب و رهبری را به حقیقت انسداد مطلقه اصلاحات در ردای فریبای توسعه سیاسی آگاه نمود. حامیان ابتدایی اصلاحات، بهتدریج دریافتند که این بار بهجای هاشمی در مشت هواداران ایدئولوژیک خاتمی گرفتارند.
مشی عملی دولتمردان ایشان نشان داد که همچنان خبر از اجرای دموکراسی حقیقی و ادای احترام واقعی به دیگر نظرات نیست؛ مادامیکه نمازی بر کعبه لیبرالیسم نخوانند، دستوری دینی یا هنجاری قانونی را زیر پای نگذارند، نسبیتگرا و غرب باور نشوند و دست حوزات و انقلابیون را از دخالت در سیاست و حکومت نبرند، افشای ارتباط خواهی اصلاحات با آمریکا از رسوایی مکفارلین تا مذاکرات منفعلانه سعدآباد و مخفیکاری عمان گسترده بود و عدم موفقیت ایشان در تبادلات تجاری مؤثر و جلب احترام غرب علیرغم اصرار بر گفتگوی تمدنها، زمینههای ظهور دولتی انقلابی را مهیا کرد. چراکه تنشزدایی خاتمی به قیمت شهید نامیدن لاک! پاسخی جز تروریسم خواندن ایرانیان در بیان بوش نداشت.
در همان سالها پای آمریکا تا پشت مرزهای جغرافیای ایرانی باز شد و اگر مخالفت مدبرانه رهبری با فشار دولت نبود، مسیر ایران به جنگ با افغانستان و همدستی با آمریکا در جنایات عراق هم کشیده میشد. و در خروجی مذاکرات با اروپا، صنایع هستهای بهطور کامل از دست میرفت. اصلاحات در انزوای چندساله اش نشان داد، نهتنها در پی اصلاح ضعفهای درونی خود، فهم کاستیهای سیاست اجرایی، التزام به ساختار قانونی و ارزشهای بومی مردم نیست؛ بلکه در اولین فرصت حاصله، علاوه بر شیوههای نرم و زرد، مترصد چنگاندازی به اجرای پروژههای سخت و سرخی خواهد بود که با خونریزی از ملت و خسارت به اموال، بر تخت طاووس قدرت بنشیند.
این جریان با تقلید از انقلابهای رنگی اروپای شرقی، رمز تقلب را برای 9 ماه جایگزین جشن مشارکت 85 درصدی ریاست جمهوری کرد؛ تا بهوضوح فریاد زند که بهجای تحفظ بر رعایت قانون و جلب منافع عموم، مشتاقانه مجذوب فراخوانی به اموال سوزی، یخه کشی و قدارهبندی خیابانی است! آنان التزام خود به دمکراسی خردورزانه را با اجرای نظریات گازانبری عفت مرعشی به اجرا گذاشتند، آنگاهکه فرمود: اگر رأی نیاوردید، بریزید به خیابانها! همچنین احترام به انتخاب اکثریت را اینگونه ارج نهادند که برای تائید توهم بزرگ پیروزی، جای تذکر به موسوی که پیش از اعلان نتایج نهایی، خود را برنده قطعی انتخابات با آراء بسیار زیاد نامید! برایش کف و سوت زدند.
امیدوارگی به اصلاحطلبی آنگاه به سرخوردگی رسید که رهبری با اعطای حکم حکومتی برای ایشان مجوزی فراقانونی گرفت تا در شمارش صندوقهای رأی با حضور نمایندگان مدعی تقلب بیش از فرصت مقرر وقت بگیرند تا به عمق اشتباهاتشان پی برند. اما آنان بیهیچ سند حقوقی و خالی از اندک منطق عقلایی، سلامت انتخاباتی را که خود بارها از فرایند قانونیاش روی کار آمده بودند، زیر سؤال برده و به احترام مفاد مدنیت، رهبری امت و امنیت ملت، وقعی ننمودند. در حقیقت چاه ویل اعتمادسازی بینالمللی و تأمین امنیت خارجی کشور که با اتهام ساخت سلاح هستهای و تحمیل نظارتهای فراقانونی آژانس اتمی دوچندان شد، از واردات سانتریفیوژهای آلوده دولت متبوع ایشان به دست همان قهرمانان دیپلماسی برجامی، بر سر ایران فروریخت.
همچنین تشدید تحریمهای اقتصادی علیه معیشت مردم، به بهانه کودتای شکستخورده مخملی ایشان و ترور برنامهریزیشده ندا آقاسلطان در بستر اغتشاشات سازمانیافته سران فتنه و همآمیزی راهبردی با گروهکهای مجاهدین خلق و سلطنت طلب در کشته سازی و جنگ افروزی روانی پدید آمد.
تحریمهای اولیه و ثانویه علیه معاملات تجاری، مؤسسات پولی ـ بانکی و تاجران ایرانی، اجرای IACA، NDAA، IEEPA و CISADA یا قانون جامع تحریمها، مسئولیتپذیری و محرومیت ایران، علیه فروش نفت، سرمایه گذاری تجاری و حوزه انرژی، باعث شد تنها در یک سال، ایران تا 60 میلیارد دلار کاهش چشمگیر سرمایهگذاری خارجی و رکود داخلی را تجربه کند و تا 4 سال، به نزول 12 درصدی رشد اقتصادی و نرخ بیکاری دچار شود.
همچنین فروش نفت از 2.7 میلیون بشکه به کمتر از 1 میلیون رسید و قیمت آن نیز بهواسطه از دست رفتن مزیت نسبی، قدرت چانهزنی و ابتلا به ناامنی در تأمین انرژی، از 110 دلار، 45 دلار قیمت خورد. به عبارت بهتر هیچ دشمن خارجی نمیتوانست در بازهای یکساله، چنین خسارات سنگین اقتصادی ـ اعتباری را بر وجهه بینالمللی و حرکت صعودی ایران بار کند، که ایشان با اصرار بر بیقانونی و آنارشیگری متقبل شدند.
حتی از ننگ حمایت اسرائیل و آمریکا برائت نجسته، کمک نقدی پادشاه سعودی را رد نکرده و یک عذرخواهی ساده از پیشگاه ملت را علیرغم مدارای بیبدیل نظام در برابر جرائم مسلم خود روا ندیدند. لهذا نه ملت را در شأن عفوخواهی و نه حاکمیت را درخور شکرگزاری بابت گذر از قصاص خونهای بهناحق ریخته و حیثیتهای لکهدار شده ملت، ندیدند.
علیرغم آنکه تصمیم شورای امنیت ملی با امضای سر حلقه نیاوران منعقد بود، در سالیان بعد حصر خانگی فتنه افروزان را نیز چماقی علیه صلاحیت قضایی و تخریب عطوفت رهبری قراردادند. بهیک تقریر مجرمان محصور را سوژهای گیراتر از چهره آزادشان برای مظلومسازی از ظالمان 88 یافتند. با افول عیار اعتقادی و اعتبار انقلابی احمدینژاد در مسائل کردان، مشایی، مصلحی و منازعات مجلس، آغاز به کار شبکههای تازه تأسیس لندنی، گسترش تبلیغات سازمانیافته شبکههای اجتماعی، تشدید فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم و سوء مدیریت داخلی؛ مجدداً زمینه برای حمایت از دولتی غربگرا فراهم گردید تا با شعار تنشزدایی و عقلانیت تعامل با دنیا ـ آمریکا ـ بلیط حامیان هاشمی و خاتمی را در یک سبد جمع کند.
پیروزی حسن روحانی ـ دبیر شورای امنیت ملی در قائله کوی ـ بارأی 50 درصدی، سزارین اصلاحات پس از سقطی ناموفق بود. فلذا کارویژه بعدی رابطه با آمریکا شد تا از طریق بتنریزی اراک، اکسید ذخایر اورانیوم، منع راهبرد منطقهای، تحدید توانایی موشکی و قبول نظارتهای فراقانونی علمی ـ نظامی ایران انجام شود. اصرار بر اجرای سند تحمیل فرهنگی 2030، اجرای هر 43 بند نظارتی FATF بر معاملات اقتصادی ایرانیان، راپورت خزانه مان است رسانههای دولت، وصل آب آشامیدنی ملت به تضمین امضای کری، فتح الفتوح نامیدن گلستان برجام و دروغ آشکار رفع بالمره تمامی تحریمها ـ درحالیکه تحریم بخشهای منطقهای، موشکی و حقوق بشری همچنان پابرجا بود ـ ازجمله تلاشهای افتخارآمیزی است که با استحمار عمومی از دروغهای بزرگ، چه مستها که نخرید و چه رأیها که نبُرد!
تحمیل خسارت 13 میلیارد دلاری کرسنت و خیمهشببازی 150 هزار میلیارد تومانی حذف و بازگشت کارت سوخت ـ زنگنه ـ، افتخار به یکخانه برای مردم نمیسازیم و نگران نباشید که جنازه سوختگان قطار بیمه بودهاند! ـ آخوندی ـ هزینه 36 میلیارد دلاری طرح ورشکسته تحول سلامت و خودت بمال! ـ قاضیزاده هاشمی ـ فساد 14 هزارمیلیاردی صندوق ذخیره فرهنگیان، حذف سامانه رهگیری قاچاق شبنم، احداث اغتشاشات دیماه 96، تحمیل 230 کشته و 2000 زخمی در آشوبهای مسلحانه آبان 98 به بهانه گرانی سه برابری بنزین! پاسخ من هم صبح جمعه فهمیدم و مونولوگ مردم بروند کار کنند تا ما به اهدافمان برسیم ـرئیسجمهور!ـ
توهین کلانتری به امام و طرز زننده جلوسش رو به روی زنان! بیرونزدگی صدها اختلاس گر، سیل ابر مفقودیان شاباش پاشی 4200 جهانگیری و خروج 60 تنی طلا از خزانه مرکزی کشور، تنها گوشهای از خدمات دولت متبوع اصلاحات در سالیان اخیر بود. ثمرات برجامی این معجزات جرجیسی نیز، خروج دفعی کدخدای ایشان ـ ترامپ ـ، تحقق تعهدات پیش از موعد ایران و نتیجه نهایی تقریباً هیچ! از زبان سیف ـرئیس وقت بانک مرکزی ـ بود که میزان گلابیهای دولت در اقتصاد را شماره میکرد!
بهتدریج آش تعریفی اصلاحات آنقدر شور از آب درآمد که در میانه، طفل معلولش را در پاستور رها کرد و برای مجلس یازدهم فهرستی از بیمهرگان ارائه نداد. پس در روزگاری که لاریجانی و همتی، غذای مجلسی اصلاحات هزار و چهارصدیاش باشند، انتخاب منازلالآخره، ترجیح یک پایان تلخ بر تحمل تلخی بیپایان است.
رفورم بهمرور دریافت که دیگر ترفند ترساندن از تاریخ تجاوزات روسیه تزاری و ارعاب کنترل رسانه های چینی جواب نمیدهد و زیر سؤال بردن نظارت استصوابی در مناظرات ضبطصوتی تاجزاده و به رسمیت شناسی اسرائیل و پرچم بوسی آمریکا در جلسات زیباکلام، جذابیت نداشته و آبی از اعتماد دوباره ملت بر قاتلان سردار شهیدشان، گرم نمیکند.
کابین هی تا گلو اصلاحاتی روحانی با محبوبیت 15 درصدی، تورم 45 درصدی و بدهی 530 هزارمیلیاردی، بهشت خدماتش را به رئیسی سپرد و خاتمی بی هیچ جایگزینی از سیاست خداحافظی کرد. زنبیل روحانی کلکسیونی از بهترینهای پیشنهادی موسوی و خاتمی در وزارت و معاونت بود. او تنها وقتی رأی 2 میلیونی خود را 18میلیونی کرد، که ائتلاف هاشمی و خاتمی بر سرش باختی خانهسوز را به قمار داد.
باید گفت: تومور سرطانی در تن رنجور اصلاحات، همچنان حیاتش را با قیلوقال علیه رقیبان و نشان دادن لولوی پنهان از چهره دیگران جعل میکند، چراکه فاقد دالی مرکزی، نظریهای اصیل و راهبردی عملیاتی است. تهماندههای این طیف، نه دیگر حرفی از عدالت دارند و نه کارنامهای اقتصادی یا توسعهای سیاسی دیگر نه آبرویی در اعطای آزادی مانده و نه احساسی از احترام بر نظرات دیگری تنها مدام، ترجمههای خارجی را نشر میکنند و هنوز با دعوت به استادیوم، کنسرت، دوچرخهسواری و شل کردن روسری و کمربند جوانان، هوادار میخرند!
معالأسف، اصلاحات دیگر نه جریانی اندیشگی و نه تصویر کاریزمایی و محبوب است. کارش تکرار ژستهای نرم شده از اپوزیسیونهای لندنی است و از هیچ فرصتی در شانتاژ سیاسی علیه اصول و فروع جمهوری اسلامی ابایی ندارد! طرح روشنش برای ایران فردا، بازگشت به مناسبات دهه چهل یا آرزومندی ساخت دولتی اردوغانی و بنزایدی است که نه شرافتی در آغوشکشی اسرائیل دارند، نه غیرتی در حمایت از داعش و نه اخوتی در آب دزدی و غبارریزی بر همسایگان.
الحق کجاست مناظرات داغ دهه هفتادی میان حجتی کرمانی و مصباح چه شد. جدال نظری سروش و ازغدی. میشود گفت آقامیری و نقویان، تئوری پردازند یا انصاری و ربیعی تشکیلات دان؟ بالواقع جز لباس شیک و ادبیات فرنگی و تفرعن شاهی! چه جذابیتی برای ایشان مانده؟ هنوز هم با چنگ زدن بر عکس بزرگان اعتبار میخرند و در روم کلابشان جلسات توسعه و سکولاریسم در ایران میگذارند.
روزگاری این گربه نحیف، بچه ببر بیشهای بود که ساعات کتابخوانیاش بیش از جلسات فمینیستی و حضورش در اتاق فکرها بیش از خروجش از ایرلاینها بهسوی کانادا و شبکههای معاند خارجی بود. به امید آنکه این عریضهی پر تعریض، میخی بر تابوت ایشان نباشد.
/انتها پیام
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: جمهوری اسلامی تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۶۲۸۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش موثر هنر در انتقال اندیشه شهدا به نسل آینده + عکس
زارعیان رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اشکذر در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان استان یزد گفت: به مناسبت شهادت شهید آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی و شهیدان هستهای این اداره با حضور مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد این نمایشگاه را برای زنده نگه داشتن یاد شهدا و انتقال اندیشه این ایثارگران تاریخ برگزار کرده است.
او بیان کرد: این نمایشگاه به مدت یک هفته صبح از ساعت ۹ تا ۱۲ و بعدازظهر ساعت ۱۶ تا ۱۸ در محل نگارخانه فرهنگ و هنر شهرستان اشکذر برگزار میشود.
زارعیان اظهار داشت: این نمایشگاه از سه قسمت برای شهیدان هسته ای، شهیدان عملیات رمضان از جمله شهیدمحمد تفکری بافقی و شهید زاهدی که به وسیله اسرائیل غاصب در سوریه شهید شد، تشکیل شده است.
رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اشکذر گفت: در این نمایشگاه هنرمندان از جمله حقیر استاد خوشنویسی، دیباچی استاد طراحی روی پارچه و عطاران که با هنر بافتنی چهره و تمثال شهید حاج قاسم سلیمانی را طراحی کرده است و به ثبت مالکیت معنوی اداره ثبت اسناد و املاک کشور نیز رسیده است، شرکت دارند.
باشگاه خبرنگاران جوان یزد یزد