Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین - مریم باقرپور: ماجرا از روزی شروع شد که حضور معتادان و متکدیان ساکنان محله‌ها و به‌ویژه حاشیه بزرگراه شهید چمران و اهالی سعادت‌آباد و شهرک نیایش در غرب تهران را خسته کرد. چون وجود باغ‌ها و فضاهای سبز رها شده، رستوران‌ها و ساندویچی‌ها و در نتیجه مخازن زباله‌ای پر از غذاهای مانده و پسماندهای خشک پول‌ساز و خیابان‌های خلوت، معمولاً فضایی بکر و امنی برای حضور متکدیان ایجاد کرده بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته در سالیان مختلف این محله‌ها گاه و بیگاه پاتوق معتادان و کارتن‌خواب‌ها می‌شد و بیشتر اوقات هم نیروی انتظامی با اجرای مانورهای مختلف آنها را جمع‌آوری و شهرداری منطقه و اداره آسیب‌های اجتماعی برای کاهش آسیب‌های ناشی از حضور متکدیان طرح‌هایی اجرا کرده است. اما گویا این طرح‌ها به دلیل مقطعی بودن نتوانست چاره‌ساز باشد و در گذر زمان به مشکلات ساکنان محله‌های سعادت‌آباد و شهرک نیایش اضافه شد تا جایی که از چندی پیش اهالی را خسته کرد و این بار خودشان آستین همت بالا زدند تا معتادان را از دل محله فراری دهند.

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

وجود باغ‌ها و فضاهای بی‌دفاع مکانی مناسب برای معتادان در محله‌های سعادت‌آباد و نیایش بود جا و غذا که فراهم باشد، معتاد هم هست

«دلمان می‌خواست محله‌مان عاری از هر معتاد و کارتن‌خوابی باشد» این جمله را «علی درویش‌زاده» یکی از ساکنان خیابان شهید سوری مطرح می‌کند. او بارها دیده که معتادان از فضاهای بی‌دفاع شهری مثل جنوب شهرک آتی‌ساز و باغ‌های خیابان سوری به‌عنوان استراحت‌گاه استفاده کرده و حتی مصرف مواد داشته‌اند. از مخازن زباله و ته مانده غذاها برای سیر کردن شکم بهره‌برده‌اند. ظروف یکبارمصرف رها شده در مخازن هم منبع درآمدشان بوده است. او می‌افزاید: «وجود شرایط مناسب برای افراد متجاهر باعث شده تا این افراد از محله دور نشوند و دزدی‌ها هم بیشتر شود بنابراین بهترین راهکار جلوگیری از ورود و ایجاد ترس در آنها بود.»

مخازنی که معتادان از آن به عنوان منبع کسب درآمد استفاده می‌کنند تشکیل بسیج مردمی

راهکارهای اهالی محله‌های سعات‌آباد و شهرک نیایش برای رفع این معضل تا حدودی متفاوت بوده‌است اما در هر ۲ مورد، آنها از بسیج محله که اعضایش را بیشتر ساکنان تشکیل می‌دهند، کمک گرفته‌اند. «مصطفی جمالی پارسا» مدیرمحله سعادت‌آباد می‌گوید: «حضور معتادان همیشه ناخوشایند بوده، به همین دلیل با افزایش معتادان در محله علاوه بر ارتباط مستمر با نیروی انتظامی و درخواست از شهروندان برای تماس با سامانه ۱۳۷ و پلیس، بسیج محله هم فعال‌تر شد. البته بیشتر اعضای بسیج را ساکنان محله تشکیل می‌دهند. همچنین در سرای محله از اهالی خواسته شد تا پسماندهای خشک خود را در مخازن رها نکنند و به ایستگاه‌ها تحویل دهند.»

امکانات، معتاد جذب می‌کند

حضور نیروهای بسیج حوزه ۱۰۵ در محله سعادت‌آباد باعث شد در این مدت تا حدودی معتادان و افراد متجاهر احساس خطر کنند. گرچه کار چندان آسان نبوده و حتی‌گاه به درگیری رسیده است. حتی چندی پیش نیروهای بسیج به حضور یک خودرو مشکوک می‌شوند، پس از توقف خودرو از کفش تا گوشی و... در آن پیدا می‌کنند که همگی توسط فرد معتادی به قصد فروش دزدیده یا جمع‌آوری شده بود. جمالی پارسا می‌گوید: «حذف کامل معتادان از محله امکان‌پذیر نیست، چون امکانات موجود سعادت‌آباد و مخازن پر از زباله باعث می‌شود ناخواسته معتادان جذب این محل شوند اما تلاش‌مان این است که مکان را برای آنها ناامن کنیم.»

گشت‌زنی مداوم نیروهای مردمی برای برخورد با معتادان عبور ناگهانی معتادان از بزرگراه

حضور معتادان در محله نیایش هم کمتر از محدوده سعادت‌آباد نیست. در این محدوده وجود باغ‌ها و املاک رها شده و حاشیه پل‌های مکانی امن برای معتادان تلقی می‌شود. از طرفی شمشمادهای میان بزرگراه شهید چمران پاتوقی مناسب برای حضورشان است. البته این وضعیت مشکلاتی را هم داشته است به گونه‌ای که علاوه بر افزایش دزدی‌ها، آتش‌سوزی علف‌های خشک باغ‌ها و ناامنی، آمار تصادف‌ها را بیشتر کرده است. سرهنگ «احسان مؤمنی» رئیس اداره تصادفات پلیس راهور پایتخت دراین‌باره می‌گوید: «بیشترین تصادف‌های ناشی از حضور معتادان و کارتن‌خواب‌ها در بزرگراه‌های آزادگان، امام رضا(ع)، امام علی(ع) و شهید چمران رخ می‌دهد. چون ناگهان از میان شمشادها و رفیوژ میانی خارج و وارد بزرگراه می‌شوند.»

او تعداد فوتی‌های معتادان در بزرگراه شهید چمران در ماه‌های فروردین و اردیبهشت را ۳ مورد می‌داند و می‌افزاید: «بیشتر تصادف‌ها در شب رخ می‌دهد و چون لباس متکدیان و معتادان کثیف و تیره و سرعت راننده‌ها هم بالاست، در نتیجه شاهد تصادف هستیم که در برخی موارد منجر به فوت می‌شود.»

در فلزی که بین بافت مسکونی و باغ‌ها در حاشیه بزرگراه شهید چمران گذاشته شده تا معتادان وارد محله نشوند مبارزه به سبک مردم محله نیایش

کارهای مردمی برای جلوگیری از ورود معتادان به محدوده مسکونی محله نیایش هم متفاوت است. علاوه بر گشت‌زنی نیروهای بسیج حوزه ۱۰۷ پایگاه حضرت ابوالفضل(ع) که اعضایشان را شهروندان عادی تا استاد دانشگاه تشکیل می‌دهد و مدام در فضاهای بی‌دفاع مانند املاک متروکه و باغ‌های رها شده حضور دارند، در حوالی جنوبی خیابان یعقوبی‌نژاد هم محدوده‌ای با پیگیری‌های مردمی فنس‌کشی و در بزرگی آنجا گذاشته شده که بافت مسکونی را از باغ‌ها و پل ملاصدرا جدا می‌کند. چند سگ تربیت شده هم در محل بسته‌اند که شب‌ها در باغ‌ها رها می‌شوند تا کمتر معتادی جرات ورود به باغ‌ها را پیدا کند. «پرویز خزاعی» هم کلیددار در ورودی است که مدام در ساعت‌های مختلف با چوب بزرگی که به همراه دارد گشت می‌زند. او می‌گوید: «غروب‌ها معتادان بیشتر می‌خواهند که درباغ‌ها دور هم جمع شوند اما با گشت‌زنی‌ها سعی می‌کنیم آنها را دور کنیم. سگ‌ها هم هستند و هر نفری را که رد می‌شود، اگر حس کند که معتاد است، پارس می‌کند و حتی می‌گیرد. همین چند وقت پیش پشت پای معتادی را گاز گرفته بود. همه این کارها باعث شده که تعداد مزاحمان حداقل در بافت مسکونی ما کمتر شود. چون در همین محدوده جنوبی محله ۱۰ خانوار زندگی می‌کنند و در گذشته هر مهمانی که می‌آمد، فکر می‌کرد از ساکنان محل هستند اما حالا معتادان جرئت ورود به محله را ندارند.»

تقسیم‌بندی وظایف و تدابیر شهروندان

یکی دیگر از اعضای بسیج که نمی‌خواهد نامش عنوان شود دراین‌باره اطلاعات خوبی دارد و معتادان، خریداران مواد ضایعاتی متکدیان را به دلیل گشت‌های مستمرش می‌شناسد، دراین‌باره می‌گوید: «تنها مشکل محله حضور معتادان نیستند. بلکه فروشندگان مواد و خریداران ضایعاتی هم هستند. در واقع روند کار آنها به این شکل است که چند نفر با عنوان‌های چوبدار، مالگرد، ترازودار و فروشنده هستند. ترازودار مواد را وزن کرده و در مکان مشخصی می‌گذارد. یعنی اگر مأمور ترازودار را بگیرد موادی همراهش ندارد. چوبدار هم وظیفه‌اش شناسایی معتاد است. او وقتی معتادی را می‌بیند به مالگرد می‌گوید و او هم مواد را در اختیار فروشنده می‌گذارد تا به فرد معتاد برساند. البته همان فروشنده هم هیچ‌وقت همراهش موادی نیست. چون آن را در گوشه‌ای میان باغ‌ و چاله‌ها و زیرسنگ‌ها مخفی کرده و پس از آنکه پول را گرفت، محل جاسازی مواد را به خریدار می‌گوید. معتادها هم که پول را معمولاً از فروش پسماندها و وسایل دزدیده شده تهیه می‌کنند. محدوده حاشیه بزرگراه هم مکان‌ مناسبی برای انجام چنین‌ کاری است، به همین دلیل غروب‌ها حضور این افراد بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل ما گشت‌هایمان را بیشتر کرده‌ایم. حتی شهرداری منطقه همکاری و علف‌های هرز کنار بزرگراه را هرس کرده تا مبادا در نتیجه گرما و روشن کردن آتش توسط معتادان در محله، شعله‌ور شود.»

رد پای معتادانی که وسایل خود را رها کرده و رفته‌اند نمی‌خواهیم محله‌مان بدنام باشد

با همه برخوردها اما هنوز هم معتادانی هستند که از سایر محدوده‌ها به حاشیه بزرگراه و کنار پل مدیریت می‌آیند. یکی از اعضای شورایاری محله که معتادان او را به دلیل گشت‌های مستمر می‌شناسند و به محض دیدنش در حاشیه پل مدیریت یا محدوده فضای سبز فرار می‌کنند، می‌گوید: «نمی‌خواهیم نام محله‌مان بد باشد و بگویند اینجا معتادان زیاد است. اگر معتادی هست از سایر محدوده‌های شهر می‌آید. بنابراین خودمان تلاش کرده‌ایم که حداقل آنها را از بافت مسکونی دور کنیم تا فرزندان‌مان بتوانند حداقل در کوچه‌ها بدون ترس بازی کنند.»

دردسرها کم نیست

البته دردسرهای برخوردهای مردم با معتادان کم نبوده به گونه‌ای که به تازگی در جریان برخورد با معتادان یکی از اعضای شورایاری خودرویش آسیب دیده است. او می‌گوید: «معمولاً بیشترین نیروها برای جمع‌آوری معتادان در محدوده‌های فرحزاد، شوش و هرندی مستقر هستند. برای همین توقع زیادی بود که نیروی ویژه برای پاکسازی محله بخواهیم. به همین دلیل خودمان دست به کار شدیم و گشت‌های مستمر با کمک بسیج انجام دادیم. البته‌ گاه در این میان درگیری‌هایی هم صورت می‌گیرد. مثلاً چند وقت پیش وقتی به ۲ معتاد اعتراض کردم، به خودروام زدند و الان کاپوتش گود شده است. اما همین که می‌دانم حداقل ۲ معتاد از محله‌ام دور شده‌اند خوشحالم.»

کوتاه کردن علف‌های هرز توسط شهرداری در میان باغ‌های محله نیایش برای جلوگیری از ایجاد آتش وشعله‌ور شدنش کد خبر 686450 برچسب‌ها محله مواد مخدر بزرگراه اعتیاد - معتاد تصادف كارتن‌خواب پلیس - نیروی انتظامی پلیس راهور - شهر همشهری محله باغ و باغبانی دفاع - بسیج فست فود رستوران منطقه ۲ بوستان

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: معتادان پلیس راهور محله مواد مخدر بزرگراه اعتیاد معتاد تصادف كارتن خواب پلیس نیروی انتظامی پلیس راهور شهر همشهری محله باغ و باغبانی دفاع بسیج فست فود رستوران منطقه ۲ بوستان بزرگراه شهید چمران معتادان در محله حاشیه بزرگراه حضور معتادان سعادت آباد همین دلیل بافت مسکونی محله نیایش ساکنان محل باغ ها رها شده محله ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۶۰۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تولدی دیگر در شورآباد

همشهری آنلاین-مژگان مهرابی:هیچ چیز به اندازه وقت گذراندن با گل و گیاه حالش را خوب نمی کند، آنقدر خوب که درد خماری یادش می رود و دلش برای آینده ای پاک و بدون دود و دم تنگ می شود. به تشویق هم اتاقی اش سلیم در کلاس های پرورش گل و قارچ دکمه ای مرکز بازپروری سروش شرکت کرد. کم کم علاقمند شد و چم و خم کار را یاد گرفت وحالا یکی از تولیدکنندگان برتر گل و گیاه به شمار می آید. او این اتفاق نیک را از حضورش در مرکز بازپروری ماده ۱۶ سروش دارد. بابک یکی از صدها مددجوی این مرکز است. کسانی که با ورود به این جا بعد از ترک اعتیاد، در کلاس های فنی حرفه ای آموزش می بینند و بنا به علاقه خود در یکی از کارگاه های خیاطی، پرورش گل و گیاه، مکانیکی، صافکاری، نقاشی و آهنگری مشغول کار می شوند.

مرکز بازپروری سروش، جایی آن دورها

کهریزک که تمام می شود، محدوده شورآباد آغاز می شود. انتهایی ترین قسمت نقشه تهران، جایی زیر پونز. بعد از یک ساعت رانندگی آن هم در جاده پرچاله شورآباد، تابلوی مرکز بازپروری ماده ۱۶ سروش نمایان می شود. اولین تصوری که از کمپ ترک اعتیاد یا مرکز بازپروری در ذهن نقش می بندد، جایی است محصور به میله های آهنی، با حیاطی کوچک که وقت استراحت مددجوها مجازند در آن هوایی تازه کنند. اما آنچه جلوی نظر ظاهر می شود، محوطه ای بزرگ و وسیع که دوروبرش تا چشم کار می کند زمین خاکی است. مرز بین بیابان اطراف و حیاط مرکز بازپروری با نهال های اکالیپتوس مشخص شده و فضای دلچسبی را به وجود آورده است. نسیم خنک بهاری پای خیلی از مددجوها را به محوطه کشانده تا در کنار هم از هوای تازه لذت ببرند. ظاهر آراسته ای دارند، رنگ و رخسارشان هم نشان نمی دهد قبلا مواد مصرف می کرده اند. البته به گفته آرش مسئول فرهنگی مرکز بازپروری بیشتر مددجوها در این ساعت از روز داخل کارگاه ها مشغول فعالیتند. او تا سال پیش از مددجوهای اینجا بوده و حالا با ترک اعتیاد و نشان دادن جربزه، به عنوان یکی از کارکنان مرکز سروش استخدام شده است.

هم بیمه هستم هم حقوق می گیرم

آرش راهش را به سمت کارگاه آهنگری کج می کند. ۲۰ نفری در اینجا مشغول برش آهن یا جوشکاری هستند. به درگاهی کارگاه آهنگری که می رسد، با صدای کش داری مسئول کارگاه را صدا می زند: «آقا اسکندری!» مرد میانسالی ماسک جوشکاری را از جلوی صورتش کنار گرفته و کنجکاو سرش را بلند می کند. آرش است. دوست قدیمی.

اسکندری ۵ سالی می شود در مرکز بازپروری کار می کند. از مددجوهای دهه ۹۰ است. بعد از ترک اعتیاد اینجا ماندگار شده و در واقع به استخدام مرکز بازپروری در آمده است. اسکندری برای خود یلی بوده و در جنوب شهر، کارخانه سنگ بری داشته، از برو بیا و بریز و بپاش های زندگی اش می گوید. اینکه همه حسرت زندگی اش را می خوردند. تعریف می کند: «همه جور موادی را امتحان کردم. همه چیزم را هم به پایش دادم. خانه، ماشین، کارخانه، خانواده ... زن و بچه ام خسته شده بودند. شیرازه زندگی ام داشت از هم می پاشید. نمی خواستم آنها را از دست بدهم. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه مواد را کنار بگذارم و الان ۵ سال است مواد نمی کشم. اینجا به عنوان مسئول کارگاه آهنگری کار می کنم. حقوق می گیرم و بیمه هم هستم. صبح ها می آیم و غروب هم به خانه برمی گردم.»

دوست دارم اینجا بمانم

کارگاه خیاطی ۱۰ قدم آن طرف تر از آهنگری است. یک سوله بزرگ که در واقع تولیدی لباس نظامی است. ۲۰۰ چرخ خیاطی کنار هم ردیف شده اند و پشت هر کدام یک مددجو نشسته است. جز قژقژ چرخ ها صدای دیگری به گوش نمی رسد. همه مشغول کارند. پارچه های سبز مخصوص یونیفرم ناجا در اتاق کناری برش خورده و به دست آنها می رسد. ابراهیممددجوی دیگری است که از جوانی گرفتار اعتیاد شده است. با دقت پارچه را زیر چرخ می گذارد و پای خود را روی پدال فشار می دهد. برای خودش استاد کاری شده کسی که پیش از این حتی بلد نبود یک دکمه بدوزد. درز را تا انتها می رود و نخ اضافی را با قیچی می برد. چشم هایش را تنگ می کند و با دقت پیراهن آماده را نگاه می کند. نقصی در کار نیست. پیراهن را روی لباس های دوخته شده می اندازد. قواره بعدی را برمی دارد و زیر چرخ می گذارد و همین طور که پدال چرخ را می فشارد، سر درددلش باز می شود: «در شرکت ساخت بالابر کار می کردم و درآمد خوبی هم داشتم. از روی بی تجربپگی و سرگرمی سراغ مواد رفتم. کم کم وابسته شدم وقتی به خودم آمدم که کار از کار گذشته بود. کارم را از دست دادم. گریه پدر و مادرم را برای خودم خریدم. هیچ دختری حاضر نیست با من زیر یک سقف زندگی کند. هر جا بروم تا بفهمند قبلا اعتیاد داشتم به من کار نمی دهند. از سر خوشی نیست که بعد از ترک اعتیاد دوباره سراغ مواد می رویم. کسی به ما اعتماد نمی کند. برای همین دوست دارم اینجا بمانم. هر از چند گاهی هم بهمان مرخصی می دهند برویم خانواده مان را ببینیم.»

اعتیاد، نتیجه شکست عشقی

درست در قسمت شمالی مرکز سروش چند ساختمان بزرگ با دیوارهای سبز رنگ قرار گرفته؛ محل اسکان مددجوهاست. هر ساختمان ۲ سالن دارد با کریدوری طویل که از میانشان می گذرد. آرش با گام های آهسته کریدور را پیش می رود. هر کس را می بیند سلام و علیکی می کند. اگر هم فرصتی دست دهد، از خودش می گوید که چطور سر از اینجا در آورده است:‌ «من را در طرح جمع آوری معتادان گرفتند. ۲۰ سال تمام مواد کشیدم. زندگی ام را تباه کردم. در خانه ما همیشه دعوا و مرافه بود. پدر و مادرم با هم نمی ساختند. زمانی که نیاز داشتم به مشکلاتم توجه کنند، ‌ به فکر گله و شکایت های قوم و خویش خود بودند. تا اینکه درسم تمام شد و پیش دایی خودم مشغول کار شدم. او مواد می کشید و من هم آلوده شدم.»

به اتاق هفدهم، داخل می شود. با صدای بلند مردی که گوشه تخت نشسته و با منجوق جاسویچی می بافد را صدا می زند: «احوال آقا اسماعیل خودمان!» مرد میانسال سرش را بالا می گیرد و با هم خوش و بشی می کنند. روی دست مرد، عکس یک تفنگ خالکوبی کرده، به یاد دوران سربازی اش. اسماعیل خیلی اهل حرف نیست. آرش آرام و درگوشی شرح ماوقعی از احوال اسماعیل می گوید: «اسماعیل چندمین بار است به اینجا می آید. هر بار چند ماهی مهمان است و وقتی بیرون می رود دوباره سراغ مواد می رود. خانواده اش او را طرد کرده اند.» اعتیاد اسماعیل از دوران سربازی است. دختری که عاشقش بوده با مرد پولداری ازدواج می کند و وقتی او از سربازی برمی گردد، دختر را بچه به بغل می بیند. همین انگیزه زندگی را از او می گیرد و از لج روزگار پا در مسیری می گذارد که به تباهی ختم می شود. از ابتدا تا انتهای کریدور مطول ۲۰ اتاق است. ۲۰ چهار دیواری که یک طرف آن با نرده های آهنی محصور شده است. تعدادشان زیاد است. ۲۰۰۰ نفری می شوند. شاید هم بیشتر.

اتاق سرهنگ محمودی، کنار در ورودی سالن یک قرار دارد. او تمرکز خود را روی حوزه فرهنگی گذاشته و سعی دارد شرایط ایده آلی برای مددجوها ایجاد کند. برای همین هر از چندگاهی کارشناس های مراکز فنی حرفه ای کهریزک و شهرری را دعوت می کند تا به اینجا بیایند و به مددجوها آموزش دهند. سرهنگ کمی درباره شرایط مددجوها صحبت می کند: «معتادان متجاهر اغلب کارتن خواب هستند و طرد شده از خانواده، معمولا در طرح جمع آوری معتادان به اینجا آورده می شوند. در ابتدا توسط پزشک معاینه می شوند و اگر زخم باز یا بیماری خاصی داشته باشند به مراکزی که مخصوص آنهاست فرستاده می شوند. اما معتادان دیگر بعد از یک هفته قرنطینه به آسایشگاه منتقل می شوند. نگهداری معتادان در اینجا با مجوز قضایی است.»

چیستی های ماده ۱۶

ایجاد و راه‌اندازی مرکز ماده ۱۶ از اولویت‌های مهم حوزه مبارزه با مواد مخدر است. در این مرکزمعتادانی به تهاجر رسیده و سرپناهی ندارند نگهداری می شوند. معتادان متجاهر معمولا در فضاهای بی دفاع شهری، زیر پل ها و فضای سبز در حال استعمال مواد مخدر دیده می‌شوند. آن ها در طرح های جمع آوری توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر به مراکز ماده ۱۶ آورده شده و رایگان دوره درمان خود را سپری می کنند.

بیشتر بخوانید:حکایت ویلچرهایی که اهدا می‌شوند و مسئولانی که پاسخگو نیستند | پای ما لنگ است و منزل بس دراز

من یک دلیوری هستم

کد خبر 844975 برچسب‌ها اعتیاد- ستاد مبارزه با مواد مخدر کارآفرینی اعتیاد - معتاد

دیگر خبرها

  • جمع آوری هدفمند و کم خطای معتادان متجاهر در ورامین
  • ساماندهی معتادان متجاهر و جمع‌آوری ۱۹۵ تن پسماند در جنوب تهران
  • روند کاهش آسیب‌های اجتماعی در استان
  • اجرای برنامه‌های شاد برای کودکان و نوجوانان خرم آبادی
  • همای سعادت دوباره در دسترس نکونام
  • افتتاح یک واحد تولید باتری در گرمسار با حضور وزیر صمت
  • وزیر صمت وارد استان سمنان شد
  • تولدی دیگر در شورآباد
  • همای سعادت بر شانه افعی تهران / در «افعی تهران» تعادل برقرار است
  • اجرای مرحله جدید طرح جمع آوری متکدیان و معتادان متجاهر