داستان زندگی صیاد شیرازی روی میز فرمانده ارتش ایتالیا!
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۶۲۷۰۰
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه خراسان نوشت: صحبت از گل سرخی است که پرپر میشود و به جای اینکه از بین برود، عطر خوشش بیش از پیش در مشام انسانهای آزاده میپیچد. «در کمین گل سرخ» نام کتابی با موضوع زندگی پرفراز و نشیب شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در مقاطع مختلف است؛ از کودکی و دوران دانشگاه گرفته تا دوران انقلاب، جنگ تحمیلی و شهادت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محسن مؤمنی شریف، نویسنده این کتاب روایت زندگی شهید صیاد شیرازی را با تعلیق آغاز میکند؛ از آنجا که یک سرهنگ حکم بازداشت او را صادر میکند و نمیداند چند روز بعد صیاد شیرازی جانش را نجات خواهد داد. رهبر انقلاب کتاب «در کمین گل سرخ» را به تقریظ خود مزین کردند و در تحسین آن نوشتند: «این نمونه جالب و بیسابقهای است از گزارش جنگ، در ضمن داستان شیرین زندگی یکی از شخصیتهای آن. آن را یکسره مطالعه کردم. زیبا و هنرمندانه نوشته شدهاست. با بسیاری از حوادث آن کاملاً آشنایم. البته بسیاری دیگر از حوادث آن دوران و نیز مطالب بسیاری از آنچه مربوط به این شهید عزیز است، ناگفته مانده است و این طبیعی است. البته برجستگیهای شخصیت شهید صیاد شیرازی را در نوشته و کتاب به درستی نمیتوان نشان داد. او حقاً نمونهای از یک ارتشی مؤمن و شجاع و فداکار بود. رحمت خدا بر او». با محسن مؤمنی شریف، نویسنده «در کمین گل سرخ» گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
چه شد که به سراغ موضوع شهادت شهید صیاد شیرازی برای نوشتن کتاب رفتید؟
فردای شهادت سپهبد صیاد شیرازی، احمد دهقان متنی حاصل چندین جلسه مصاحبه با شهید به من داد. این متن شامل خاطرههای او از ابتدای انقلاب تا عملیات والفجر یک بود. احمد دهقان از آن مصاحبهها کتاب «ناگفتههای جنگ» را نوشت و من هم کتابی برای نوجوانان بازنویسی کردم. بعد از آن تصمیم به نگارش زندگینامه شهید گرفتم و گمان میکردم نوشتنش کمتر از ششماه زمان ببرد. اما این کار سه سال به طول انجامید. من شهید صیاد شیرازی را هم در میدان جنگ دیده بودم و هم بعد از جنگ در بعضی از جلسههای حوزه هنری.
«در کمین گل سرخ» به چند زبان ترجمه شده. آیا باز خوردهایی از مخاطبان غیرفارسیزبان داشتهاید؟
«در کمین گل سرخ» تا امروز به هشت زبان ترجمه شده است که البته تا سال گذشته تنها به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شده بود. ظاهراً توجه مخاطبان موجب شد مرکز زبانهای خارجی ارتش تصمیم به ترجمه آن به زبانهای دیگر هم بگیرد. در مراسم رونمایی از آن ترجمه ها که در سوم خرداد سال گذشته برگزار شد، نامهای خوانده شد از فرمانده نیروهای مسلح ایتالیا که نسخه انگلیسی «در کمین گل سرخ» را خوانده بود و به گمانم خطاب به فرمانده ارتش خودمان نوشته بود که با مطالعه این کتاب با جنگ ایران و عراق آشنا شدم. این حرف پر بیراهی نیست. من کوشیدهام در قالب زندگی یکی از قهرمانان جنگ، گزارش کوتاهی هم از تاریخ جنگ بدهم.
به نظر شما باید به کدام ظرفیتهای دفاع مقدس برای تولید آثار ادبی بیشتر پرداخته شود؟
بعد از این همه سال که از جنگ میگذرد، هنوز سرزمین ادبیات دفاع مقدس بکر است و هرچه در آن بکاریم محصول میدهد؛ به شرط آشنایی لازم با مقوله و تاریخ آن و نیز مقداری ذوق. کسانیکه صادقانه از آن روزها بنویسند مورد محبت مردم هستند، این را باید قدر بدانیم. این روزها که با هم صحبت میکنیم، مادر ارجمند یکی از شهدای ما، در بیمارستان است و مردم دعاگوی اویند. از شهادت فرزند سرکار خانم کونیکو یامامورا، مادر ژاپنی شهید محمد بابایی، حدود چهل سال میگذرد. در حالیکه حدود چهار، پنج سال پیش بود که برادران عزیزم، حمید حسام و مسعود امیرخانی ایشان را پیدا کردند و توانستند اعتمادشان را جلب کنند و خاطراتشان را بگیرند و در نتیجه کتاب بسیار خواندنی و ماندگار «مهاجر سرزمین آفتاب» متولد شود. خدا میداند از این دست سوژهها چقدر دیگر هست که از آن بی اطلاعیم و تنها خدا میداند چه مقدار از اینها را از دست دادهایم و تاریخ ادبیات این کشور از آن محروم شده است. لذا اینکه رهبر معظم انقلاب میفرمایند جا دارد کار در حوزه دفاع مقدس صد برابر شود، فرمایشی است بر مبنای حساب و کتاب.
از این که رهبر انقلاب بر کتاب شما تقریظ نوشتند، چه حسی داشتید؟
اردیبهشت سال ۸۳ در غرفه انتشارات سوره مهر در نمایشگاه کتاب تهران بودم. آن روز رهبر معظم انقلاب برای بازدید آمده بودند و ازقضا به غرفه ما هم سر زدند. البته من دور ایستاده بودم و دیدم که ایشان همانطور که داشتند با فاصله به قفسهها نگاه میکردند، ناگهان انگار که چشمشان به چیزی تازه افتاده باشد، پیش رفتند و کتاب «در کمین گل سرخ» را برداشتند و لحظاتی تورق کردند و بعد برگرداندند سر جایش و مشغول بازدید شدند. آن روز همینقدر که ایشان این کتاب را به دست گرفتند و نگاهی به آن انداختند، بسیار خوشحال بودم. هرچند میدانستم علت آن توجه، بیش از هرچیز، تصویر خندان شهید صیاد روی جلد کتاب بوده تا مثلاً هنر من! تا اینکه بعدها فهمیدم ایشان همان ایام این کتاب را مطالعه کردهاند و به شهادت یادداشت شریفشان، بدون وقفه هم خواندهاند. پاییز ۸۴ بود که بنده به اتفاق تنی چند از نویسندگان به مناسبتی خدمتشان بودیم. ایشان وقتی فهمیدند من، نویسنده کتاب زندگی شهید صیاد شیرازی هستم، ابراز محبت کردند و فرمودند: «بنده این کتاب را خواندهام و خیلی شیرین نوشتهاید». در پایان همان جلسه از یکی از آقازاده های معظمله شنیدم که یادداشتی هم بر آن مرقوم داشتهاند، اما از محتوای یادداشت تا ۱۴ سال بعد که از آن رونمایی شد، بیاطلاع بودم. ۲۷ فروردین ۹۸ برای من روز بزرگی بود.
از تازهترین فعالیتهایتان در حوزه ادبیات دفاع مقدس بفرمایید.
مشغول فصلهای پایانی رمانی هستم که از نظر جغرافیا و زاویه دید متفاوت از کارهای قبلی است و «ماه و بلوط» نام دارد. به گمانم از آب و گل درآمده و امیدوارم موردپسند مخاطبان این حوزه قرار بگیرد.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: شهید صیاد شیرازی فرمانده ارتش ایتالیا کتاب زندگینامه شهید شهید صیاد شیرازی کمین گل سرخ دفاع مقدس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۶۲۷۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازشدن «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در بازار نشر
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب داستانی «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» نوشته پیام ابراهیمی بهتازگی با تصویرگری مهناز سلیماننژاد توسط انتشارات فاطمی برای کودکان منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابهای طوطی» (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) است.
اینناشر پیشتر دو داستان پلیسی «دایناسور در مرغدانی» و «خانه سنگی» را هم از مجموعه «گورکن و راسو» منتشر کرده است.
کتاب پیشرو دربرگیرنده یکداستان پلیسی برای کودکان است که شخصیت اصلیاش یکجغد کارآگاه است. او از کودکی علاقه زیادی به سرنخها داشته و با دنبالکردنشان، به پاسخهای دلگرمکننده میرسیده است. همیشه هم دوست داشته همه جزییات را یادداشت کند. چون توجه به جزییات مهمترین ویژگی یککارآگاه است.
از دیگر شخصیتهای داستان «پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» میتوان به «مقتول (ملقب به سون سوناریان)» اشاره کرد که یکخفاش نوجوان سربههوا و بازیگوش است. او هیچوقت نتوانست کارآگاه شود و از آنجا که نتوانست، تبدیل به مقتول شد. خانم همسایه که یککلاغ پیر و تنهاست هم در کنار جناب معلم که یکخفاش دیگر است، ازدیگر شخصیتهای اینداستان هستند. اما اینقصه یک «قاتل» هم دارد که ملقب به سونسَن سانسوناریان است و او هم یکخفاش است و نام سخت و پیچیدهاش باعث میشود حرفزدن از او سخت و پیگیری پروندهاش هم سختتر باشد.
کارآگاه قصه در حال روایت گذشته خود و پروندهای است که وقتی جوان بوده، باعث تغییر مسیر زندگیاش شده است؛ پرونده قتل مرموز یکخفاش جوان. او میگوید بهنظر میآمد پای یک قاتل زنجیرهای در میان باشد. در اینصورت جان هزاران خفاش در خطر بود اما سرنخها با هم جور در نمیآمدند. کارآگاه میگوید هرطور که بوده باید معمای پرونده را حل میکرد چون در غیراینصورت حیثیت خانوادگیاش به باد میرفت و لکه ننگی بر پیشانی شغل آباواجدادیاش باقی میماند...
«پرونده قتل مرموز یک یا دو خفاش جوان» در ۱۳ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
از خانه کلاغ که بیرون آمدم، دفترچهام را بیرون آوردم و یادداشتهایی را که نوشته بودم، مرور کردم. باید چندمتهم دیگر هم پیدا میکردم. ذهنم عجیب درگیر آن سرنخ بزرگ شد. همان سرنخ بزرگی که امواج صوتیِ زیرش به گوش خانم و آقای سوناریان میرسید. همان سرنخ بزرگی که احتمالا سون قرار بود خوراکیها را با او بخورد. سرنخ بزرگی که میتوانست من را به سون برساند.
تصمیم گرفتم در غارهای اطراف گشتی بزنم. چندغار را گشتم تا اینکه بالاخره توی یکی از غارها به سرنخ جدیدی رسیدم: بقایای آتشی که روی سقف به پا شده بود؛ چند سیخ آویزان و تهمانده غذاهایی که اینجا و آنجا روی زمین ریخته بود. میشد حدس زد در آناطراف خبرهایی بوده. و بعد در کنار همه آنها یک تصویر، یک عکس دونفره: دوخفاش در کنار هم. لبهای خفاش جوان سرخ بود. آیا او واقعا یک خفاش بود یا یکخونآشام؟ آیا رد خون متعلق به سون بود؟ آیا آنعکس لحظاتی پیش از مرگ سون گرفته شده بود؟ یا حتی بعد از مرگ او؟ چشمهای نیمهباز سون هر احتمالی را ممکن میساخت. پرونده داشت پیچیده میشد.
اینکتاب با ۸۰ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6086247 صادق وفایی