شاه هم "پنجاهوهفتی" بود!
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۹۸۶۹۵
عصر ایران؛ هومان دوراندیش- این روزها که طرفداران احیای حکومت پهلوی مدام عبارت "پنجاهوهفتیها" را با یکی دو تا فحش سیاسی یا چارواداری در هم میآمیزند و خشم و نفرتی عمیق را نثار همۀ کسانی میکنند که به نوعی در انقلاب سال 57 نقش داشتند، ذکر این نکته خالی از لطف نیست که محمدرضاشاه پهلوی نیز خودش جز "پنجاهوهفتیها" بود!
شاه در ابتدای نطق مشهورش در 14 آبان 1357، که گفت «من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم»، این نکته را هم گفت که «انقلاب ملّت ایران نمیتواند مورد تأیید من به عنوان پادشاه ایران و به عنوان یک فرد ایرانی نباشد».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بنابراین وقتی پهلویچیهای جدید یا قدیمی، عبارت "پنجاهوهفتی" را به مثابه فحش به کار میبرند، بهتر است ابتدا به یاد بیاورند "اعلیحضرت همایونی" هم گفته بود «انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من نباشد».
جالب اینکه شاه در پیامش آورده بود انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من "به عنوان یک فرد ایرانی" نباشد. اگر فقط متن همین پیام ملاک و مبنا باشد، در واقع مدلول سخن شاه این است که مخالفان انقلاب 57 "ایرانی" نیستند.
وسعت حضور مردم در خیابانها چنان بود که ابتنای انقلاب 57 بر "ارادۀ ملی" قابل انکار نبود و انگار اگر کسی آشکارا به مخالفت با خواست انقلابی مردم ایران برمیخاست، از دایرۀ "مردم ایران" خارج و صفت ایرانی بودن از او زایل میشد.
البته قطعا فینفسه چنین نبود اما موج عظیم و حیرتانگیز انقلاب موجب شد که شاه نه فقط به عنوان "پادشاه ایران" بلکه به عنوان "یک فرد ایرانی" اعلام کند که انقلاب ملت ایران مورد تایید اوست.
طبیعتا هیچ کس نمیخواهد منفور اکثریت مردم باشد؛ چه پادشاه باشد چه یک فرد عادی. این واهمه نشانۀ "قدرت مردم" است. البته فعال شدن قدرت مردم خارج از چارچوب نهادهای سیاسی و مدنی لزوما نتایج مثبتی در بر ندارد ولی به هر حال بدیهی است که هیچ حاکمی نمیخواهد این قدرت علیه او فعال شود. هم از این رو شاه ناچار شد بگوید انقلاب ملت ایران مورد تایید اوست.
بنابراین وقتی طرفداران حکومت پهلوی به "پنجاهوهفتیها" فحش میدهند، بد نیست به یاد آرند که پیشوا و مقتدایشان نیز انقلاب پنجاهوهفتیها را تایید کرده بود.
ممکن است گفته شود شاه تحت فشار و از سر مصلحت چنین حرفی زده است. اما این حرف اگر دو سه آب شستهرفتهتر بیان شود، معنایی جز این ندارد که شاه از ترس سرنگونی حکومتش، به دروغ گفت انقلاب ملت ایران را تایید میکند.
آدمی که در تنگنا گیر کرده، ممکن است هر دروغی بگوید تا از تنگنا خلاص شود. شاه در پیامش به "سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی" در ایران تحت حاکمیتش اشاره کرد و قول داد مانع تداوم "ظلم و فساد و اختناق" شود.
او احتمالا به هیچ وجه باور نداشت حکومتش فاسد و ظالم است. اما به خوبی میدانست در ایران چیزی به نام "انتخابات آزاد" وجود ندارد. اگر پیام او دروغین و مصلحتآمیز بوده، پس مردم حق داشتند این سخنان شاه را باور نکنند: «متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بهصورت کامل به مرحله اجرا درآید».
مجموع گفتهها و نوشتههای شاه پس از سرنگونی حکومتش نشان میدهد او اعتقادی به محتوای پیام 14 آبان 1357 نداشت و وعدهاش در خصوص "انتخابات آزاد" هم قابل اتکا نبود.
کسانی هم که الان از موضعی طلب کارانه دربارۀ دوران رژیم شاه حرف میزنند و خواستار احیای سلطنت پهلوی در ایران هستند، قاعدتا معتقد نیستند در حکومت پهلوی ظلم و فساد و اختناق قابل توجهی وجود داشت. بنابراین انقلاب علیه رژیم شاه را نشانۀ "بلاهت پنجاهوهفتیها" میدانند.
این افراد از ناکامیهای جمهوری اسلامی در تحقق وعدههای انقلاب 57، حقانیت رژیم شاه را نتیجه میگیرند. اما چنین استدلالی مثل این است که الان در کشور انقلابی رخ دهد و 40 سال بعد اوضاع به مراتب بدتر از الان باشد، بعد عدهای بگویند حکومت قبلی شرایط مطلوبی در جامعۀ ایران رقم زده بود.
همین که مردم یک کشور انقلاب میکنند یا مدام اعتراض میکنند، یعنی از شرایط و وضع زندگیشان راضی نیستند. ولو آیندگان از شرایطی که آنها سالها دچارش بودند، راضی باشند! رضایت صرفا مبنای اقتصادی ندارد. مبنای سیاسی هم لازم دارد.
اما نکتۀ اصلی این است که اگر وعدۀ شاه در خصوص "برگزاری انتخابات آزاد" توخالی بوده، چنین وعدهای را از سوی طرفداران او چطور میتوان باور کرد؟ کسانی که نقد رادیکالی به دوران شاه ندارند، قاعدتا در پی احیای همان دوران هستند. در آن دوران هم که از انتخابات آزاد خبری نبود. پس چرا احیاکنندگان آن دوران باید به انتخابات آزاد معتقد باشند؟
اگر شاه برای "حفظ قدرت" به دروغ وعدۀ انتخابات آزاد داد، آیا ممکن نیست که پیروان شاه برای "کسب قدرت" وعدۀ انتخابات آزاد دهند؟ و اصولا کسانی که هیچ مشکلی با فقدان دموکراسی در دوران شاه ندارند، وعدهشان دربارۀ برگزاری انتخابات آزاد در ایران فردا چگونه قابل باور است؟
بن علی در تونس دموکراسیخواه بود. وقتی هم که به قدرت رسید، حدود دو سه سال مشی دموکراتیک داشت و جزو معدود رهبران دموکرات جهان عرب بود. اما به سرعت تبدیل شد به یک دیکتاتور؛ و بخش اعظم عمر سیاسیاش را صرف تحکیم دیکتاتوریاش کرد.
او که در آغاز دموکرات بود، دیکتاتور از آب درآمد. پهلویچیهایی که هنوز به قدرت نرسیده مدافع تمامعیار دوران غیردموکراتیک رژیم شاه هستند و حتی بعضا با صراحت گفتهاند که مخالف برگزاری انتخابات آزاد در ایران آیندهاند، چطور ممکن است آب در آسیاب دیکتاتوری نریزند و رهبرشان را به دیکتاتور بعدی ایران بدل نکنند؟
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۹۸۶۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرهنگ تحزبگرایی در کشور شکل نگرفته است
حجتالاسلام حسین جلالی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان درباره کارکرد احزاب در کشور گفت: احزاب در ایران وارداتی هستند و بومی نیستند. FATF، برجام، سند ۲۰۳۰، طرحهای یونسکو و ... براساس فرهنگ غربیها نوشته شده و ما باید اینها را در کشورمان بومی کنیم.
وی اظهار کرد: حزب و تشکیلات آن باید در کشورمان مردمی باشد لذا احزاب نباید تشکیلات یک جریان خاص باشند همچنین حزب در ایران نباید مثل غرب از راس هرم به کف هرم باشد بلکه باید از قاعده به هرم باشد یعنی خواست مردم در مدنظر باشد.
نماینده مردم رفسنجان در مجلس بیان کرد: حزب در غرب دستوری و از بالا به پایین عمل میکند یعنی به اعضایشان میگویند ما فلان کار را میکنیم و شما باید این کار را اتجام دهید.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ادامه داد: حزب نباید افراد را مسلوبالاختیار کند مثلا میگویند اگر کسی طرفدار حزب دموکرات باشد در انتخابات باید فقط از دموکراتها انتخاب کند، اما در ایران ممکن است من عضو یک حزب باشم، اما در انتخابات از حزب خودم به کسی رای ندهم.
حجتالاسلام جلالی گفت: حزب در ایران باید به صورت خوشهای مثل درخت انگور باشد چراکه در درخت انگور خوشهها به هم وصل هستند و هیچ راسی ندارند لذا گروهها باید به هم وصل باشند.
وی افزود: در احزاب حالت دگماتیسمی میبینم مثل تحمیل، زور و اجبار که با اخلاق ایرانیها سازگار نیست، چون ایرانیها دوست دارند خودشان انتخاب کنند لذا اگر کسی بخواهد حزبی تاسیس کند باید ببیند خواست مردم چیست نه اینکه بگوید همان که ما میگوییم و جز این نباید باشد.
نماینده مردم رفسنجان در مجلس بیان کرد: احزاب در ایران تابع قانون همه و هیچ هستند یعنی بین سیاه و سفید فکر میکنند و میگویند یا لیست ما یا هیچ لیست دیگر که این درست نیست، چون ما حزبگرا نیستیم بلکه حقگرا هستیم.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار کرد: اگر حزب در ایران جواب میداد بهترین حزب، حزب جمهوری اسلامی بود که در راس آن شهید بهشتی، شهید باهنر، آیتالله موسوی اردبیلی و... بود که امام خمینی (ره) فرمودند جمعش کنید.
وی افزود: اینکه امام فرمودند حزب جمهوری اسلامی را جمع کنید به این دلیل بود که چینش، تشکیلات و سازوکار حزب غربی بود بنابراین باید از نو حزب را در ایران تعریف کنیم و تشکیلات حزب را ساماندهی کنیم.
حجتالاسلام جلالی بیان کرد: حزبهایی که شب انتخابات کرکره را بالا میکشند و بعد از انتخابات کرکره آن را پایین میکشند حزب نیستند و درواقع NGOهایی هستند که یک شبه میآیند و میروند و فرهنگ تحزبگرایی در کشور شکل نگرفته است.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی مجلس