Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-25@23:08:03 GMT

چین و ایدئولوژی «پنجه‌های پنهان» در پشت اقتصاد

تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۳۱۸۷۶

چین و ایدئولوژی «پنجه‌های پنهان» در پشت اقتصاد

اصل توسعه و پیشرفت، جایگزین نگاه ایدئولوژیک شد؛ هرچند این راهبرد به‌معنای حذف نظام ایدئولوژیک نبود و ایدئولوژی در پشت اقتصاد پنهان شد. پس از این، چین روابط خود را بر اساس دادوستد و تجارت با آمریکا گسترش داد تاجایی‌که حالا یک رقیب راهبردی برای آمریکا محسوب می‌شود. اما همچنان این پرسش مطرح است که آیا چین بنا دارد همچنان به رویکرد کنونی ادامه دهد یا اینکه بالاخره ایدئولوژی سوسیالیستی دوباره خودش را نشان خواهد داد و به راهبرد غالب در سیاست خارجی این کشور تبدیل خواهد شد؟ این پرسش ما را واداشت تا در مصاحبه‌ای با دکتر فاطمه محروق دکترای روابط بین‌الملل و کارشناس ارشد مسائل شرق آسیا گفت‌وگو کنیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از این گفت‌وگو است.

در ابتدا بفرمایید در چینی که اکنون با آن روبه‌رو هستیم چه‌ اندیشه‌هایی وجود دارد و کدام اندیشه‌ غالب است؟
سال ۱۹۴۹ انقلاب کمونیستی در چین پیروز شد. این انقلاب واکنشی به یک پیشینه تاریخی در این کشور بود که از آن به «قرن حقارت» نام می‌برند. یعنی یکصد سال حقارت ناشی از رفتن چین زیر سلطه استعماری کشورهای غربی. در این سال‌ها چین درگیر «جنگ تریاک» بود. جنگی که از پیامدهای حضور کشورهای غربی بود. اگر ما به نام کشور چین دقت کنیم می‌بینیم اسم اصلی کشور چین، «جون گوآ» به معنای پادشاهی میانه است. کشوری که در ایام باستان خود را در مرکز عالم می‌دانست. چین در حوزه آسیای شرقی در کانون قدرت قرار داشت و بقیه کشورها، خراج‌گزار آن بودند. این نگاه، نوعی غرور را برای چینی‌ها به‌همراه داشت. امپراتورهای چین بازرگانان غربی را به حضور نمی‌پذیرفتند و به دربار راه نمی‌دادند؛ «سیاست درهای بسته». پادشاهی چین در آن مقطع زمانی نسبت به پیشرفت‌ها و فناوری‌های جدید نظامی غرب آگاهی نداشت، بنابراین از در تقابل با غرب برآمد.

آیا نتیجه این سیاست درهای بسته به نفع چین رقم خورد؟
به ضرر چین شد. چون غربی‌ها چنین مقاومتی را که مبتنی بر غرور چین بود برنمی‌تابیدند و اقدام به حمله نظامی به بنادر چین کردند. در حقیقت به‌دنبال انقلاب صنعتی که در غرب شکل گرفت آن‌ها به توپ و کشتی‌های جنگی مجهز شدند درحالی‌که چینی‌ها به دلیل ضعف در توانمندی دفاعی در برابر فناوری‌های نوین جنگی، قادر به مقابله با آن‌ها نبودند. درنهایت غربی‌ها به سرزمین‌های اصلی حمله کردند و تازه آن زمان بود که چین متوجه شد فناوری‌های لازم برای تقابل با غرب را ندارد. در نتیجه برای اینکه سرزمینش را از دست ندهد آرام‌آرام تحت تأثیر فشارها زیر نفوذ غربی‌ها رفت.
راه دیگر ورود به سرزمین اصلی، جنگ تریاک بود؛ از راه معتادکردن افراد. در نتیجه این اتفاق هم چین به‌دلیل اینکه ضعیف شده بود به بستری برای جنگ روسیه و ژاپن تبدیل شد. در سال‌های ۱۹۰۴ و ۱۹۰۵ شاهد رقابت بین ژاپن و روسیه و کشورهای غربی برای یافتن جای‌پا در این سرزمین اصلی هستیم. در آن مقطع آمریکا نقشی نداشت.

در چین هم جریان گرایش به غرب وجود دارد؟
بله، به‌گونه‌ای وجود دارد. دنگ شیائوپینگ، به‌جای رویکردهای ایدئولوژیکی (که از زمان مائو در چین رونق گرفته بود)، رویکردهای عمل‌گرایانه را در دستور کار خود قرار داد و تصمیم گرفت با قدرت‌های بزرگ ارتباط برقرار کند و سیاست خارجی‌اش را به‌سمت سیاست درهای باز تغییر دهد. «دنگ» شعاری دارد که می‌گوید «باید چراغ خاموش حرکت کرد» یا «پنهان کردن توانمندی‌ها و خرید زمان» یا شعار «عمل، تنها معیار حقیقت است». او در چارچوب عملگرایی در حوزه اقتصاد به سمت سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی حرکت کرد و کم‌کم مؤلفه‌های اقتصاد سرمایه‌داری را در نظام اقتصادی خود جذب کرد ولی در حوزه سیاست، همچنان کمونیستی باقی ماند. بنابراین راهبرد کلان امنیت ملی چین از سال ۱۹۴۹ تا امروز در دو دسته قرار می‌گیرد:
۱. راهبرد «امنیت ملی بقا». براساس این راهبرد که از زمان مائو بر چین حاکم بود دغدغه اصلی رهبران بقای نظام انقلابی و در تقابل کامل با نظام‌های غربی است.
۲. راهبرد «شکست». شکستن ضعیف‌ترین حلقه‌های سرمایه‌داری در چین که هنوز هم دیده می‌شود.

می‌توانیم بگوییم چین امروز اقتصاد لیبرالی دارد؟
بله، هرچند به گفته خودشان با ویژگی‌های سوسیالیسم همراه است یعنی سعی کردند اقتصاد را بومی کنند؛ ولی حضور اقتصاد سرمایه‌داری را می‌توان به تمامی مشاهده کرد.

یعنی با آنکه از حیث اندیشه‌ای پیرو مائو هستند ولی از نظر اقتصادی از لیبرالیسم پیروی می‌کنند؟
نمی‌توانیم بگوییم به صورت کامل طرفدار مائو هستند. مائو را رهبر بزرگشان می‌دانند. بزرگ‌ترین خدمتی که مائو به چین کرد این بود که بقای کشور را تضمین کرد و زیر چتر حمایتی شوروی به یک کشور هسته‌ای تبدیل شد. بعد از مائو، بزرگ‌ترین رهبر خود را دنگ شیائوپینگ می‌دانند که جامعه آن‌ها را از فقر نجات داد و سیاست‌های توسعه اقتصادی را به‌عنوان اولویت نخست سیاست خارجی چین تغییر داد. به‌دلیل جمعیت بالای یک میلیارد، اول باید فقر در داخل این کشور ریشه‌کن می‌شد و برای ریشه‌کنی فقر، دنگ معتقد بود نیاز به برقراری ارتباط با قدرت‌های جهانی است. شعار او «پنهان کردن پنجه‌ها» بود که باعنوان دیپلماسی خجول و چراغ خاموش نیز شناخته می‌شود.

آمریکا در مقابل این حرکت چه دستور کاری دارد؟
در اتاق‌های فکر آمریکا یک جریان معتقد بودند آمریکا باید با پذیرفتن چین در سازمان تجارت جهانی (WTO) این کشور را استحاله کند تا کم‌کم از ایدئولوژی خودش فاصله بگیرد و چه‌بسا نظام سیاسی‌اش به سمت فروپاشی برود. در واقع این یک الگوی کلی غرب است؛ زمینه رشد طبقه متوسط را فراهم می‌کند تا هر زمان لازم باشد فضا برای اعتراض‌ها باز شود و نظام سیاسی تغییر کند. ولی جریان دیگری در آمریکا معتقد بودند که چین هم روزی قوی می‌شود و مقابل آمریکا خواهد ایستاد؛ این همان رویکرد رئالیست‌هاست. واقع‌گراها معتقد بودند وقتی کشوری که موقعیت امنیتی دارد، موقعیت اقتصادی هم پیدا کند، نفوذ اقتصادی تبدیل به نفوذ سیاسی می‌شود. نخستین فردی که این حرف را زد «ارگانسکی» در ۱۹۵۹ بود. او بود که گفت خدا نکند این اژدها از خواب بیدار شود. به بیان وی روزی چین و هند در جایگاه قدرت‌های بزرگ جهانی قرار می‌گیرند.

چه اتفاقی افتاد که ما شاهد تغییرات چین در سطح بین‌الملل بودیم؟
این اتفاق‌ها زمانی افتاد که شاهد تغییر در توزیع قدرت در نظام بین‌الملل از غرب به شرق با محوریت چین بودیم. چین به دومین قدرت بزرگ اقتصادی جهان تبدیل شد. تمام شرکای اول تجاری غرب و آمریکا، شریک اول تجاری چین شدند و چین بخشی جدانشدنی از زنجیره تولید و عرضه جهانی شد. چین کشوری بود که در عین حال که به سمت همکاری با جوامع غربی رفت، استقلال راهبردی‌اش را حفظ کرد. به‌خصوص اینکه عضو شورای امنیت ملی سازمان ملل متحد نیز هست. چین به‌تدریج شروع کرد به ایجاد نظم‌سازی موازی و نهادهای موازی همانند شکل‌دهی به زنجیره تولید و عرضه چین‌محور. مثل ابتکار یک کمربند - یک جاده و بانک توسعه زیرساخت آسیایی (AIIB).

تحولات بین‌الملل چقدر اثرگذار بود؟ حوادث اخیر و حمله به اوکراین چقدر در این تحولات مؤثر بود؟ رهبرمعظم انقلاب مطرح کردند ما در یک پیچ تاریخی هستیم و دوران گذاری را پیش رو داریم و امیدواریم اتفاق‌های خوبی بیفتد. اینجا این پرسش مطرح می‌شود که این تحولات چقدر برای چین الهام‌بخش بوده است؟
نظام بین‌الملل از سال۲۰۱۰ به عرصه گذار ورود پیدا کرد. یعنی زمانی که چین از ژاپن پیشی گرفت و در سطح جهانی چین به چالشگر ایالات متحده آمریکا تبدیل شد. اگرچه خود چین معتقد است چالشگر نیست و خواهان برقراری نظم مشترکی با تکیه بر قدرت‌های بزرگ و جهانی است، اما در عمل می‌بینیم چین در تلاش است که نظم موازی ایجاد کند، چون می‌داند اگر دو قدرت مسلط و چالشگر در مقابل هم قرار بگیرند نتیجه جنگ سلطه‌جویانه خواهد بود تا اینکه چالشگر به قدرتی برسد که گذار به شکل مسالمت‌آمیز از مسلط به چالشگر منتقل شود. اما موضوع اوکراین برای چین بسیار آموزنده بود و چین با حساسیت روندهای این جنگ را دنبال می‌کند. در این نبرد باید این نکته را در نظر داشت که برای آمریکا همچنان دغدغه اصلی چین است نه روسیه و به واقع مقابله با روسیه را به متحدان اروپایی خود سپرده است و در قالب کمک‌های اطلاعاتی و سازمانی با آن‌ها همکاری دارد. ولی تمرکز آمریکا روی مهار چین است تا در دو جبهه قرار نگیرد. اقدام‌ها و سیاست‌های آمریکا در اوکراین نیز با این محوریت انجام می‌شود که با پرهزینه کردن اقدام‌های روسیه در اوکراین هزینه اقدام‌های مشابه توسط چین در تایوان را بالا ببرد.

از زاویه نگاه توازن قوا و راهبرد برتری‌جویانه، آیا چین هنوز توان رقابت با آمریکا را ندارد؟
خیر، به لحاظ قدرت ساختاری هنوز قدرت آمریکا را ندارد. اگرچه یکی از مهم‌ترین علل موفقیت‌های چین که تا امروز به این سطح از قدرت رسیده برنامه‌های توسعه‌ای است که اجرا کرده است. هرزمان که چین برنامه توسعه‌ای را مطرح کرده (مثل همین «یک کمربند، یک جاده») آن را مطابق با بازه زمانی تعریف شده خود عملیاتی کرده است. صرف‌نظر از هر تحول درون حزبی، تمام کشور بسیج می‌شوند که آن مسئله را محقق کنند. با این مقدمه باید بگویم تخمین‌ها نشان می‌دهد در سال ۲۰۷۰ یا ۲۰۸۰ به برابری کامل با آمریکا برسد. اگرچه قابل پیش‌بینی نیست و با قطعیت‌ همراه نیست.

خبرنگار: زینب اصغریان

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: چین آمریکا اقتصاد بین الملل تبدیل شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۳۱۸۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نانسی پلوسی: نتانیاهو باید استعفا کند

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، نانسی پلوسی، رئیس اسبق مجلس نمایندگان آمریکا در گفتگو با شبکه RTE در جریان سفر به ایرلند بیان کرد: ما حق اسرائیل برای دفاع از خود را به رسمیت می‌شناسیم. ما سیاست و روش نتانیاهو را نمی‌پذیریم. چه چیزی بدتر از آنچه وی در پاسخ انجام داد، می‌توانست اتفاق بیافتد؟

درحالیکه شمار منتقدان سیاست‌های دولت رژیم صهیونیستی به ریاست نتانیاهو در میان مقام‌های آمریکایی به مرور افزایش پیدا می‌کند، پلوسی تاکید کرد: وی باید استعفا کند. وی در نهایت مسئول است.

عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا در ادامه افزود که نتانیاهو برای سال‌ها یک مانع برای صلح در منطقه خاورمیانه بوده است.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • هشدار درباره آینده اقتصاد ایران
  • شناسه یکتا مهمترین راهکار برای مقابله با عوامل اقتصاد پنهان
  • (ویدئو) تجربه فریدون زندی از اقتصاد ایران
  • ذلت، تنها دستاورد آمریکا در عملیات پنجه عقاب
  • شکست پنجه عقاب در صحرای طبس
  • تحریف بازدارندگی، سناریوی جدید علیه عملیات وعده صادق/ عبدالحمید می‌خواهد در چارچوب نظام فعالیت کند!
  • نانسی پلوسی: نتانیاهو باید استعفا کند
  • مدیریت صحیح بانک مرکزی در شرایط فعلی
  • عراقچی: پس از اقدام نظامی، زمان ورود به میدان سیاست و دیپلماسی است
  • عضو «پنهان» النقب؛ واکاوی همکاری نظامی- امنیتی اردن و صهیونیسم