تحلیلی بر صحبتهای مهم معتمدآریا/ سینمای اخلاقی و هویتمدار بعد انقلاب اسلامی محصول چیست؟
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۳۷۲۵۳
فاطمه معتمدآریا در مصاحبهای گفته است که حذف سکس، الکل و خشونت بعد از انقلاب ایران مایه افتخار و رشد سینمای ایران شد. اما این رشد نتیجه انقلاب اسلامی و تفکر دینی آن است نه مدیرانی که تلویحاً آنها عاملانش معرفی شدهاند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، صحبتهای تازه فاطمه معتمدآریا بازیگر سینما و تلویزیون ایران، بار دیگر توجه ما را به تحول سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی جلب کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سینمای قبل از انقلاب در سالهای آخر نظام سلطنتی پهلوی، بیشتر در فضایی بهسر میبرد که با اخلاق همراه نبود و مردم نیز از تماشای این فیلمها چندان راضی نبودند. در این شرایط، انقلاب اسلامی پیروز شد و برخی گمان بردند که سینما برای همیشه نابود خواهد شد. اما سخنان امام خمینی (ره) در بهشت زهرا نشان داد که نه تنها انقلاب و جمهوری اسلامی ایران با سینما مخالف نیست بلکه حامی آن است؛ تنها انقلاب با فساد و فحشا مخالف است.
این رویکرد همان چیزی است که معتمدآریا در صحبتهای خود به آن اشاره میکند و میگوید که «در سالهای پس از انقلاب، سه عامل کلیدی فیلمنامه یعنی سکس، خشونت و الکل از آنها حذف شد که موجبات افتخار و رشد سینمای ایران پدید آمد. سه عاملی که در تمام جهان معیار اصلی سینما بود، در ایران حذف شد و بهجای آنها، ارتباط انسانی، فرهنگ، شعور و هویت جایگزین شد. این اتفاق سبب شد تا سینمای ما در دهه 60 و 70 در جهان تحتعنوان سینمای ایران شناخته شود، همچنانکه جهان، سینمای آمریکا را تحتعنوان سینمای هالیوود میشناسد، از سینمای ما نیز تحتعنوان سینمای ایران نام میبرد.»
نکته درستی که این بازیگر بیان میکند دقیقاً صحبتی است که سال قبل حامد سلیمانزاده داور جوان ایرانی در جشنوارههای داخلی و خارجی از جشنواره فیلم کن به ما گفت. او در آن مصاحبه یادآور شد که «سینمای ایران برای کن و فرانسه سینمای بسیار جذابی است و از اینهمه علاقه به سینمای ایران شوکه شدم، علت این است که آنان سینمای ایران را سینمایی بااخلاق و خالص میدانند که نمیخواهد از روابط غیراخلاقی و خشونت به رویکردهای زیباییشناختی برسد و در عین حال انتقادات اجتماعی درستی را مطرح میکند». هرچند که در سالهای اخیر حجم کمدیهای با سطح نازل باعث شد تا شاهد فیلمهایی باشیم که در آنها اخلاق زیر سؤال رفته است.
گفتوگوی اختصاصی داور ایرانی جشنواره کن با تسنیم: جذابیت و اهمیت سینمای ایران برای کن در وجود زیباییشناسی شاعرانه آن است+ ویدئواین بازیگر سینمای ایران در بخش دیگری گفته است: «در نیمهدوم دهه 70 و مشخصا از سال 76 به بعد، یک سقوط اساسی در سینمای ما اتفاق افتاد و آن اینکه، مدیران سینمایی که ما را عین کودک نگهداری کرده بودند و ما را به سن نوجوانی رسانده بودند، در اوج شکوفایی، ما را ترک کردند و زیرپای ما خالی شد و این نهال تازه رشدیافته و پر از شکوفه، میوههایش نارس شد. بخش زیادی به دلیل سیاستهایی بود که اتفاق افتاد. به ما یاد داده بودند راهرفتن را اما ما هنوز پایمان محکم نشده بود که ما را رها کردند و سینما، سلیقهای شد و ما فهمیدیم هرکسی به اندازه توان خودش میتواند راه برود، اینطور شد که ما دیگر نه مدیر دلسوزی داریم، نه مدیر بافرهنگی داریم، نه مدیری داریم که بتواند ما را کنترل و راهنمایی کند.»
بهنظر میرسد دیدگاه وی این است که آنچه مایه افتخار و رشد سینمای ایران عنوان شده نتیجه سیاستهای مدیران آن دوران است؛ اما باید گفت این رویکرد در سینمای ایران ناشی از اقدامات و سیاست دولتها و مسئولین سینمایی بعد از انقلاب نیست بلکه ناشی از رویکرد کلی حاکمیت نظام است که آنها تنها مجریان این سیاستها بودهاند. امام خمینی از همان ابتدای انقلاب درباره سینما صحبت کردند که نشان میداد به این پدیده بزرگ و مهم دنیای جدید توجه جدی دارند. تحسین فیلمهایی مانند «گاو» ساخته داریوش مهرجویی توسط این عالم دینی نشان میداد که او سینما را فراجناحی و با نگاه و زاویه دید فکری و فرهنگی بررسی میکند. این در حالی بود که شاید نسبت قوی میان نویسنده و سازنده این فیلم در آن روزها با جریان انقلاب دیده نمیشد و همین نشان دهنده نگاه غیرسیاسی اما فرهنگی و اندیشهمحور بنیانگذار جمهوری اسلامی به سینما بود.
نمایی از فلیم «گاو»
در ادامه باید گفت که آنچه که به سینمای ایران بعد از انقلاب در برحههای مختلف ضربه زد اتفاقاً رویکرد سلیقهای و خودپسندانه مدیران سینمایی از دهه 60 تا به امروز است. البته مدیران در اجرای درست و صحیح سیاستها نیز نقش داشته و دارند اما آنچه که معتمدآریا در صحبتهای خود آن را نشانه هویت میداند ناشی از چیزی است که در سطور قبل بیان شد. سینماگران قبل از انقلاب حال با تحولی که در کشور رخ داده بود، بیشتر به سمت فیلمهایی رو میآوردند که با فرهنگ و محتوای ملی و آیینی ما همسو بود. برخی نیز که قبل انقلاب فیلمهایی با فضا و نگاه تجاری موسوم به فیلمفارسی میساختند نیز رفته رفته با ساخت فیلمهای انقلابی-سیاسی و حادثهای و حتی خانوادگی دغدغههای والاتری را دنبال میکردند. فیلمهای مرحوم حاتمی ناشی از سیاستهای سینمایی آن دوران نیست بلکه این خود حاتمی بود که جوشش هنری و ملی داشت. ناصر تقوایی اگر آن دوران فیلم «ای ایران» را ساخت بر اثر حس و عرق میهندوستی او بود. همچنین دیگر فیلمهایی که در گفتوگوی معتمدآریا عنوان شده است. البته بیشک در این بین تعامل و همفکری رخ داده، اما اینکه آثار فرهنگی-ملی را نتیجه و خروجی مدیران دهه 60 بدانیم، کملطفی به سینما و سینماگران دهه مهم و سرنوشتساز این دهه است.
فیلم «ای ایران»
اتفاقاً مدیران آن سالها بیشتر به دنبال سینمای معناگرا و تفلسفگرایی بودند که الگوهای خود را فیلمهای اروپای شرقی مانند آثار پاراجانف و تارکوفسکی میدید. معنویتی که آنها میگفتند عرفان انقلاب را در قاب سینما میتوان در آن دید. این نگرش برخلاف آنچه که برخی میپندارند، هیچ نسبتی با فرهنگ و هویت ملی و دینی ما نداشت. این نگرش همان رویکردی است که خانم معتمدآریا آنها را فیلمهای فرهنگی و باهویت ایرانی میداند که اتفاقاً نه تنها نسبت خاصی با فرهنگ ما نداشتند و بهشدت ضدمخاطب بودند بلکه بهعنوان سینمای روشنفکری شناخته میشدند. بله اگر قرار باشد بهدنبال خروجی مدیران دهه 60 باشیم این سینما خروجی آنها است. حسین معززینیا در مصاحبهای میگوید: "گروه دیگری از افراد که به مخالفت با آراء آوینی پرداختند جمعی از روشنفکران بودند که طرفدار گرایش عرفانزده و ضدمخاطب در سینما بودند و برداشتهای خاص خود را داشتند که آوینی نیز به شدت به آنها حمله کرد. فیلمهایی مثل هامون، نار و نی، نقش عشق، فیلمهای کیارستمی، امیر نادری و... همه اینها از جمله این فیلمها بودهاند." این منتقد سینما در کتابی که سال گذشته به اسم " سینما و افقهای آینده" نوشته است، بهطور کامل دیدگاه مدیران آن دوران را که حامی چنین سینمایی بودند را شرح داده و میگوید که آنها به این سبک از سینما طراز میبخشیدند، دوستش داشتند و خودشان به آن جایزه میدادند و حتی در آن بازی میکردند!
آن آقایان از قضا در بعد سیاسی و انقلابی هیچ تفکر و ایده جدی نداشتند. موضوعاتی چون مبارزه با استعمار و امپریالیسم برای آنان هیچ اولویتی نداشت. صحبتهای مهدی کلهر ریشه این تفکر را در جریان اصلاحات و رئیس آن که سکانداری وزارت فرهنگ و ارشاد را داشته است میداند. او در مصاحبه با ما در سالهای قبل در این باره گفت: وقتی انقلاب پیروز شد دو سه سال بعد سینمای ضد اسلام شروع شد نه ضد انقلاب ایران، ضد اسلام سیاسی شروع شد. صحنههای تکاندهنده جذابی در این سینما وجود داشت که نامش را میگذارم داعش سینمایی؛ یعنی داعش 30 سال قبل از خودش در سینما تولید شد. من نامه نوشتم و فیلمها را ضمیمه کردم و برای رئیس دولت اصلاحات فرستادم. گفتم که از الان باید به فکر باشید و سینمای ضدامپریالیسمی را به جریان بیندازید. به من گفت که به امام بگو! به او گفتم: به امام بگویم میگویند آخر من که وزیر ارشاد نیستم. بعد هم گفتند که نامهات را فرستادم به دفتر امام.
محمد بهشتی در مصاحبهای با همشهری در سال 1387 به صراحت میگوید که آوینی در سالهای آخر عمرش و از قضا در جشنواره فیلم فجر که داور آنجا بوده و من هم دبیرش، دیدگاهش کلی تغییر کرده بود و حتی به او گفتم که از ما هم لیبرالتری و او هم گفته که بله در مواقعی باید اینگونه بود. او تلویحاً جوری در آن مصاحبه صحبت میکند که آوینی شاید از انتقادات جدیاش به بهشتی و تفکر وزیر فرهنگ آن دوران یعنی سیدمحمد خاتمی هم عذرخواهی کرده باشد: آن زمان در 3-2 سال آخر مدیریت فارابی، مرحوم آوینی با ما در تماس بود و اصلا از آن حرفها نمیزد و این تغییر را علنی ابراز میکرد و این ناشی از همان شجاعت بود. ما هم در پاسخ به انتقادات آن زمان، نظراتمان را علنی میگفتیم.
اما گویا آقای بهشتی فراموش کرده است که متن مکتوب و مستند شهید آوینی و تاریخ نگارش آن را یعنی دقیقاً در همان روزهای آخر که مدعی است نظرش از حرفهایی که علیه جریان او زده است را ببیند.
شهید آوینی با نقد جدی بر 10 سال مدیریت سینمایی انوار و بهشتی میگوید: "ما در جست وجوی چه هستیم؟ جلوه فروشی و شهرت طلبی؟ تکنیک برتر؟ کسب وجهه دموکراتیک در نزد غربیها و غربزدگان؟ پرورش سینماگرانی که بتوانند جوایز جشنوارههای از ما بهتران را درو کنند؟ اعتراف به 10 سال اشتباه؟! از بین بردن و انکار همه دستاوردهای گرانقدر 8 سال دفاع مقدس؟... و یا همراهی و همزبانی با امتی که علمدار مبارزه برای احیای اسلام در سراسر جهان هستند؟ کدام یک؟".
اعتراض شهید آوینی به جریان بهشتی و جشنواره فیلم فجر چه بود؟/سینمایی که خلاف مسیر هویت ایرانی حرکت کردتحلیل و بررسی مدیریت سینمایی آن دوران البته مجالی جداگانه میخواهد. اما آنچه که در اینجا اهمیت داشت، اشاره به این مهم بود که جریان سینمای اخلاقگرای ایران اولاً نتیجه انقلاب و تفکر دینی آن است نه مدیریت سینمایی دهه 60، ثانیاً اتفاقاً آنچه به عنوان محصول سینمایی آن سیاستها با عنوان سینمای هویتمند ایرانی خوانده میشود، فیلمهای عرفانزده و روشنفکرمآبی است که کمتر ریشه در فرهنگ و هویت ایرانی دارد. شاید بتوان آنها را شاخهای از سینمای فرهنگی و استعلایی خواند اما فیلمهایی که بهعنوان سینمای نمونه و طراز بعد از انقلاب از آنها یاد کرد، نیست.
/نویسنده: محمدباقر صنیعی منش/
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون سینمای ایران انقلاب اسلامی بعد از انقلاب سینمای ایران عنوان سینمای سینمای ما فیلم هایی آن دوران سیاست ها فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۳۷۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمید سهیلی خود را سرباز سینما میدانست
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزای علم و فناوری آنا، پژمان مظاهریپور مستندساز گفت: جای حمید سهیلی در میان ما خالی است و نامش همیشه جاودان خواهد بود. او آثار ماندگاری را از خود باقی گذاشت. سهیلی فعالیت حرفهای خود را با سمت مدیر تدارکات و مدیر تولید در سریال «آتش بدون دود» به کارگردانی زندهیاد نادر ابراهیمی آغاز کرد. او سپس پژوهشهای مرتبط با ایران شناسی را در موسسه ایران پژوه که توسط آقای ابراهیمی اداره میشد آغاز کرد.
وی ادامه داد: در این گروه سهیلی با محمدرضا مقدسیان و عزیزالله حاجی مشهدی کار میکرد. آنها کار پژوهشی مجموعه «سیاحت ایران» که قرار بود داریوش مهرجویی آن را تهیه و کارگردانی کند را انجام میدادند.
مظاهریپور خاطرنشان کرد: یک قسمت از این مجموعه که درباره «قلعه الموت» است به تولید رسد، اما از نگاتیوهای آن اطلاعی در دست نیست. حمید سهیلی تصایری به صورت هشت میلیمتری از روزهای تولید آن بخش را در اختیار داشت و تعلق خاطر او به مستند سازی در اینجا مشخص میشود. او اولین فیلم مستند خود را در مجموعه «سفرهای دور و دراز هامی و کامی» تجربه میکند که در ارتباط با مراحل استخراج ذغال سنگ است.
آثار سهیلی اسناد تاریخی معتبری به شمار میروند
مظاهریپورهمچنین گفت: او پس از انقلاب اولین مجموعه مستند خود با نام «دست آفریدهها» را ساخت که در اتباط با کارگاههای صنایع دستی است. سهیلی فردی بسیار دقیق و منظبتی بود و در ساخت آثار خود با پژوهشگران طراز اول هر رشته مشورت میکرد. سال ۵۸ شش فیلم درباره تاریخ خط ساخت و به سراغ دکتر مهرداد بهار از اسطوره شناسان مطرح رفت. این مجموعه دارای یکی از مصاحبههای مهم بهار است. او در «مرگ یزدگرد» به عنوان مدیر تدارکات و تولید با بهرام بیضایی نیز همکاری کرد و سپس مجموعه «به سوی سیمرغ» را در قالب ۱۲ فیلم کار کرد که مربوط به تاریخ نقاشی ایران است و آیدین آغداشلو در اثر همراه او بوده است.
این فیلمساز سینمای مستند اقرود: سهیلی از سال ۶۲ تا ۷۰ مجموعه «معماری ایرانی» را کارگردانی کرده است که پژوهشگر اصلی آن نیز خودش بوده است. حمید سهیلی فردی بسیار متواضع بود به همین دلیل فیلمهای او تیتراژ ندارند.
وی با بیان اینکه مجموعه «معماری ایرانی» در استودیو گلستان ساخته شده که متعلق به شبکه یک تلویزیون است، بیان داشت: سهیلی در این اثر نیز از کارشناسان مطرحی استفاده میکند که در معماری ایران افرادی معتبری هستند. محمد کریم پیرنیا و دکتر اسکندر مختاری که در این برنامه حضور دارد از جمله این افراد بودند.
وی ادامه داد: سهیلی در این مجموعه به بافتهای شهرهای ایران میپردازد و کار بسیار سنگین و پیچیدهای را صورت میدهد. او سی و سه فیلم در این مجموعه تولید میکند که هر یک در حکم یک سند معتبر است. گفتار ماندگار متن فیلم را آقای میرفخرایی خواندهاند که این موضوع نیز از ویژگیهای این مجموعه به حساب میآید. مستند «مرمت آثار باستانی» دارای پشتوانه معتبر پژوهشی است. حمید سهیلی فردی بسیار متعهد، امانتدار و اخلاق محور بود و جوایزی را که برای فیلمهای خود دریافت میکرد، به نهاد حامی فیلمهایش تقدیم میکرد. او ۱۰۴ فیلم ساخته است که در تاریخ سینمای مستند ایران ماندگار است.
مظاهری پور همچنین گفت: سهیلی دارای نشان درجه دو هنری بود، اما لیاقت او بسیار بالاتر از دریافت نشان درجه یک بود.
حمید سهیلی؛ شخصیتی استثنایی در سینمای مستند
در ادامه این نشست دکتر اسکندر مختاری از اساتید حوزه معماری و مرمت نیز گفت: حمید سهیلی یک انسان استثنایی بود، چراکه همواره به دانش اندوزی میپرداخت و همچنین خودش و جامعه را جدی میگرفت و از فرصتهای پیش آمده برای خود استفاده میکرد. من در جریان فیلمهای «معماری ایرانی» با او آشنا شدم. او پیش از ساخت هر فیلم مطالعات زیادی انجام میداد. به همین دلیل یک کتابخانه شخصی مختص به خود داشت.
وی ادامه داد: سهیلی اعتقاد داشت که تفاوت میان کارشناسان و فیلمساز این بود که یک کارشناس به صورت تصویری به موضوع نگاه نمیکند و به همین دلیل نحوه نگاه او با ما تفاوت داشت. او خود نسبت به هر موضوع اشراف داشت و مصاحبه شونده زمانی که مقابل او قرار میگرفت متوجه این موضوع میشد.
مختاری با بیان اینکه سهیلی عالم را از عالم نما تشخیص میداد، ادامه داد: پس از ساخت فیلم، زمانی که صحبتهای ما را میشنید، اگر از موضوعی در اثر خود نمیتوانست دفاع کند، آن را تغییر میداد و اصلاح میکرد. او نریشن بیشتر مجموعه «معماری ایرانی» را خودش نوشت و من نیز در چند قسمت او را همراهی کردم. نکته مهم این است که سهیلی در نریشن و موسیقی به دنبال تاثیر عاطفی بر مخاطب نبود. من معتقدم اگر سهیلی فردی دانشگاهی در اروپا بود، به عنوان یکی از مهمترین افرادی که در راستای پیشرفتهای علمی کشور خود گام برداشته بود شناخته میشد.
وی ادامه داد: دورههای تاریخی هنر ایرانی که سهیلی در آثار خود به تصویر کشیده است، در حکم یک دایرهالمعارف جامع است. این فرد استثنایی معایبی هم داشت و آن اینکه خود و همکارانش را در تیتراژ فیلم معرفی نمیکرد. او تمام راشهای استفاده نشده خود را به مرکز اسناد میراث فرهنگی تحویل داد که امروزه از اسناد تاریخی مهم به شمار میروند. مجموعه «مرمت آثار باستانی» امروزه بخشی از تاریخ معماری است.
در ادامه مظاهریپور درباره اهمیت گفتار متن در سینمای مستند نیز گفت: او در نوشتن متن بسیار دقیق بود و این کار را با حضور کارشناسان پیش میبرد. او معتقد بود برخی از گفتارهای متن مجموعه «معماری ایرانی» برای مخاطب حوصله سربر است و از من میخواست در آثارم رویه دیگری را پیش بگیرم. او عقیده داشت باید نریشن دارای وجهی قصه گو باشد تا بتواند توجه مخاطب را به خود جلب کند. میرفخرایی نیز تنها یک گوینده نبود بلکه فردی دانشمند، مولف و آشنا با علم بود.
مظاهری پور با اشاره به اینکه مستند «مرمت آثار باستانی» به صورت شانزده میلیمتری ساخته شده است، افزود: در زمانی که سهیلی با تلویزیون کار میکرد، نظام تهیه کنندگی وجود داشت و او نمیتوانست راشها را با خود داشته باشد و آنها بعد از قطع نگاتیو در آرشیو سازمان صدا و سیما نگهداری شدند او با هوشمندی بخشی از موارد فیزیکی باقی مانده از آثار خود را به سازمان میراث فرهنگی تقدیم کرد.
سهیلی خود را سرباز سینما میدانست
در ادامه این برنامه ارد عطارپور مستندساز شاخص سینمای ایران که از افراد نزدیک به حمید سهیلی به شمار میرفت درباره او گفت: سهیلی فردی بسیار متواضع بود و من کسی را مانند او در سینمای ایران ندیدم. او خود را سرباز سینما میدانست و اگر از او کمکی میخواستید امکان نداشت از انجام آن دریغ کند. حتی اگر در حوزهای اطلاعات کافی نداشت به مطالعه میپرداخت و آن را در اختیار سوال شونده قرار میداد.
وی ادامه داد: خط تولید فیلم مستند درباره تاریخ معماری ایران، تحت تاثیر فعالیتهای حمید سهیلی است و افراد دیگری نیز از او الگوبرداری کردهاند. سهیلی زمانی به ساخت آثار مرتبط با تاریخ ایران مبادرت ورزید که آن زمان این اتفاق در کانون توجه نبود.
عطارپور خاطرنشان کرد: او با پافشاری کار خود را پیش میبرد چراکه علاقه زیادی به وطن خود داشت. فیلم «مرمت آثار باستانی» دارای دقت، جزئیات و دکوپاژی دقیق و برجسته است و توضیحات کاملی دارد. همچنین دارای پلانهایی بسته و تعلیقی جذاب است. این مجموعه به یونسکو عرضه شد و در آنجا به عنوان یک سند دیداری و شنیداری به ثبت رسید و افرادی در خارج از کشور نیز متوجه این گنجینه ارزشمند باقی مانده از او شدند.
وی بیان داشت: من در ماههای آخر عمر حمید سهیلی از او خواستم تا طرحی را برای ساخت ارائه دهد و جالب است تمام موضوعاتی را که در دست داشت درباره ایران بود.
برنامه «شبهای مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند در موزه سینما برگزار میشود.
انتهای پیام/