تمساح ۶متری ترسناکی که ۳۰۰ نفر را خورده است (+عکس)
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۸۷۹۷
معماها پیرامون سرنوشت یک تمساح غول پیکر آدم خوار که گفته میشود تا کنون ۳۰۰ قربانی به خود گرفته همچنان بدون پاسخ مانده و با وجود تلاش های بسیارِ شکارچیان هنوز کسی نتوانسته این حیوان را به دام بیندازد.
این تمساح نیل ۶ متری معروف به گوستاو (Gustave) سالهاست که ساکنان بومی شهرک های نزدیک دریاچه تانگانیکا در کشور بوروندی در شرق آفریقا را به وحشت انداخته و به بخشی از افسانه های عامیانه محلی تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشخص نیست که آیا این جانور که تصور میشود یک تن وزن داشته باشد هنوز در آب های گل آلود در کمین شکار انسانهاست یا نه؛ با این حال هیچ مدرکی دال بر مرده بودن آن هم دیده نشده است.
شکارچیان زیادی تا کنون برای گرفتن یا کشتن گوستاو تلاش کردهاند اما همه تلاش ها برای انجام این کار با شکست مواجه شده است.
برخی کارشناسان معتقدند گوستاو ممکن است ۱۰۰ سال سن داشته باشد اما برخی دیگر بر این باورند که از آنجایی که قوس دندانی او سالم است، احتمال اینکه حدودا ۶۰ ساله باشد بیشتر است.
به گزارش نشنال جئوگرافیک، سابقه حملات این حیوان غول آسا به ساکنان سواحل شمال شرقی دریاچه تانگانیکا به سال ۱۹۸۷ بازمیگردد. مرگ های دسته جمعی در طول سالیان به جنگ های قبیله ای یا قاتلان زنجیره ای نسبت داده شده اند، اما بسیاری هم به گوستاو مشکوک هستند.
با آنکه بعید است یک کروکودیل مسئول تمام این صدها مرگی باشد که به خاطر آنها مقصر شناخته میشود، گزارش های شاهدان عینی که او را توصیف میکنند جزئیات مشترکی ارائه میدهند.
تقریبا تمامی شاهدان عینی تمساحی را به خاطر میآورند که بهطرز غیرطبیعی بزرگ بوده و جای یک زخم که تصور میشود زخم گلوله است بالای سرش وجود دارد. از آنجایی که شکارچیان سعی در کشتن این تمساح داشتهاند گفته میشود این جانور هیولاشکل حداقل سه جای گلوله در بدن خود دارد.
گروهی از پژوهشگران در مستندی به نام گرفتن تمساح قاتل (Capturing the Killer Croc) در سال ۲۰۰۴ در یک عملیات نجات سعی در گرفتن این شکارچی غول پیکر و انتقال آن به آب های امن را داشتند. اما آخرین تلاش این تیم برای گرفتن گوستاو با یک تله پیچیده و طعمه زنده نیز به شکست ختم شد.
آنها امیدوار بودند با استفاده از یک مرغ زنده که بالای آب داخل قفسی عظیم آویزان شده این جانور را فریب دهند. تیم شکارچیان این تله را با یک دوربین مادون قرمز زیر نظر گرفتند و پس از چندین شب نتیجه نگرفتن تصمیم گرفتند مرغ را با یک بز زنده جایگزین کنند. اما وقتی روز بعد برمیگردند میبینند تمام تلاشهایشان بینتیجه بوده است. تله به دنبال طوفان در آبهای مرتفع شکسته شده و بز دیده نمیشود.
آنها هیچ راهی نداشتند تا بفهمند چه اتفاقی افتاده، چون دوربین مادون قرمز نیز از بین رفته بود. حتی این احتمال وجود دارد که این تمساح اسرارآمیز طعمه را گرفته و آنقدر قوی بوده که تله را از بین برده باشد.
پس از سال ها فرار هوشمندانه، مشخص نیست که آیا این تمساح ترسناک هنوز آزاد است یا خیر. اگرچه در سال ۲۰۱۹ ادعا شد که این جانور کشته شده، اما هنوز هیچ مدرکی دال بر این موضوع به دست نیامده و مردم همچنان میترسند که گوستاو جایی در رودخانه پنهان شده باشد.
منبع: روزیاتو
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۸۷۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قمار با تمساح خونی/ نقد و بررسی جدیدترین اثر جواد عزتی
جواد عزتی یکی از چهرههای مطرح جشنواره ۴۲ بود و در سالی که برخی از بازیگران به سراغ کارگردانی رفتند او هم تصمیم به ساخت فیلم گرفت تا در کنار بهرام افشاری و ستاره اسکندری از جمله بازیگرانی باشند که تجربه کارگردانی را هم به تازگی پشت سر گذاشتهاند که با ساخت اولین فیلم خود به کارگردانها پیوست و اولین تجربه کارگردانیاش را پشت سر میگذارد. کامران حجازی مدیر تولید سریال زخم کاری که تهیهکنندگی آثاری چون مرد بازنده و کت چرمی را در کارنامه دارد در چهارمین همکاری مشترک با عزتی تهیهکننده فیلمش هم شده است. فیلمی به سرمایهگذاری خود حجازی، مجتبی شاهزیدی، شهر فرنگ و پارس فیلمنت تولید شده است.. تمساح خونی میتواند یکی از آثار مهم و پرفروش سال ۱۴۰۳ باشد که هم بر محبوبیت ستارهاش و هم بر ساختار درست فیلمش سوار شود.
عزتی با بازی در سریال زخم کاری شمایل جدیدی از خودش نشان داد به طوری که میزان محبوبیت این بازیگر و کارگردان بسیار بالا رفت و تمساح خونی میتواند یک پله موفقیت دیگر برای عزتی در صورت توفیق در جشنواره باشد.
دیگر عوامل فیلم عبارتند از؛ نویسنده: پدرام افشار، فیلمبرداری: سامان لطفیان، تدوین: عماد خدابخش، موسیقی: مسعود سخاوتدوست، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، طراح صحنه: بابک کریمی طاری، طراح لباس: آرتا ماهان، صدابرداری: امیر عاشقحسینی، گریم: امیر فراین، جلوههای ویژه بصری: امین پهلوانزاده، برنامهریز: محمدرضا کشمیری، طراح بدلکاری: امیر بدری و عکاس: مجید طالبی و ریحانه زنگنه.
جایزه و افتخارات فیلم تمساح خونیجواد عزتی/ سیمرغ بلورین بهترین کارگردان نگاه نو (فیلم اول)/ چهل و دومین جشنواره فیلم فجر۱۴۰۲
ماجرای «تمساح خونی» چیست؟در خلاصه داستان فیلم کمدی تمساح خونی یک جمله از سوی عوامل فیلم منتشر شده است: «من یه تمساحم، یه تمساح خونی! یه آدم زخمی که کل زندگیش فقط باخته و چیزی برای از دست دادن نداره… ولی باز دلش ریسکهای بزرگ میخواد!»
تمساح خونی ماجرای دو جوان را روایت میکند که در عین آس و پاسی میخواهند یکشبه پولدار شوند. فیلم بنمایههای خوبی برای خنداندن بیننده دارد و میتواند بدون لودگی و شوخیهای زننده جنسی از پس خنداندن مخاطب بربیاید. «تمساح خونی» تفکر غلطی را که در محیط عمومی جامعه و شاید بیشتر به واسطه فضای مجازی رواج پیدا کرده و به افراد القا میکند که هر پیشرفتی باید سریع اتفاق بیفتد و هر قلهای باید یکشبه فتح شود، نقد میکند.
هومن و پیمان مأمور جابهجایی دلار و انجام کارهای صرافی برای یک شرکت خصوصی هستند. دکتر، صاحب شرکت، مرد مسنی است که مدیریت شرکتش را به مردی ناتو سپرده. مدیر از شرکت دزدی میکند و قمارباز قهار و بیرحمی است که به هر قیمت و با هر روشی طلب خود را از بازندگان نقد میکند. البته در پوکر به پای هومن نمیرسد و داستان از همین نقطه آب میخورد.هومن و پیمان با هویت جعلی به یک جلسه حرفهای و مخوف قمار میروند که مخصوص پوکربازان قهار است. در آنجا اتفاقی با مدیر شرکت روبهرو میشوند و به شرط اینکه لو نروند، با او زد و بند میکنند.تمام ماجرای تمساح خونی در یک شب تا صبح اتفاق میافتد. هومن و پیمان باید از خودشان و پول زیادی که همراهشان هست مراقبت کنند تا ساعت ۱۰ صبح که پایشان به شرکت برسد و پول شرکت را پس بدهند.
جواد عزتی، عباس جمشیدی فر، سعید آقاخانی، الناز حبیبی، بهزاد خلج، شبنم قربانی بازیگران این فیلم هستند و البته با حضور افتخاری: پژمان جمشیدی، کامبیز دیرباز، مهدی حسینینیا، مهران غفوریان، هومن حاجیعبداللهی و…
نقد هاسید مهرزاد موسوی
خانمها آقایان، پرفروشترین فیلم سال ۱۴۰۳ را که ارزش تماشا هم دارد معرفی میکنم؛ تمساح خونی به کارگردانی و بازی جواد عزتی. بازیگری که بعد از سالها با یک فیلم تماشاگرپسند به سینمای کمدی بازگشته تا گیشهها را بترکاند.
فیلم سرحال جواد عزتی از تیتراژ شروع تا تیتراژ ایدهدارِ انتهایی سرپا میماند و جز در دقایقی (دقیقه ۴۵ تا ۵۰ و کمی پایانش) از ریتم نمیافتد، داستانش را با هیجان و انرژی جلو میبرد؛ به موقع میخنداند، به موقع تنفس میدهد و میشود دقیقا نوشت که به شعور مخاطب احترام میگذارد.
صحنههای اکشن متنوع، مدل فیلمبرداری سامان لطفیان و بازی عزتی و جمشیدیفر یکدستی خوبی دارد و هیچکدام بر دیگری سبقت نمیگیرد و مدیریت این کار و ساخت یک کمدی استاندارد، توسط بازیگری که برای اولین بار پشت دوربین قرار میگیرد و طعم کارگردانی را میچشد، ارزش دوچندانی دارد.
دنبال بهانهگیریهای دلواپسان با عنوان «پیام فیلم» نباشید. فیلمی که باید سرگرم کند، کارش را به درستی و دقت انجام میدهد و هیچ چیز بهتر از این نیست. فیلمی که در جای جای آن و مدل روایتگری و سرخوش بودنش، به فیلمهای «گای ریچی» شباهت دارد. فقط کاش با همان انرژی اول و هیجان ابتدایی، تمام میشد. [کاشِ دیگر اینکه؛ کاش صدای فیلم در سالن پخش آن در جشنواره فجر مناسب بود. صدای بدی که باعث شد بسیاری از دیالوگهای فیلم و شاید شوخیهایش، شنیده نشود]
نام پیشنهادی برای فیلم: جنتلمنها
سطح فیلم: سودای سیمرغ؛ کاندیدای بازیگری، فیلمنامه، فیلمبرداری، جلوههای ویژه و نگاه نو
کمال پورکاوه
اولین ساخته بلند جواد عزتی، یکی از باطراوتترین فیلمهای ساخته شده چند سال اخیر سینمای ایران است. او که پیش از این با کولهباری از تجربه بازیگری در سطح اول سینمای ایران درخشیده بود، حالا با اولین ساخته سینمایی بلنداش، سویه دیگری از تواناییهای سینماییاش را به نمایش گذاشته است.
فیلمساز با اتکا به فضای این روزهای سینمای ایران که آثار کمدی را مهمترین درگاه ارتباط با مخاطب میداند، به سراغ گونه کمتر تجربه شده کمدی-اکشن رفته و در این مسیر با تسلطی که از ریتم روایی و جادوی تدوین از خود نشان میدهد فیلمی خوش ریتم ساخته که مخاطب را علیرغم همه فراز و فرودهایش تا به انتها با خود همراه میکند.
عزتی با کمک یک تیم بدلکاری حرفهای و تسلطی که از تکنیک سینمایی از خود نشان میدهد، موفق میشود سکانسهای اکشن قابل قبولی را برای مخاطب به نمایش گذارد که سطح سینمای ایران را در زمینه تعقیب و گریزهای خیابانی ارتقا میدهد.
زوج جواد عزتی و عباس جمشیدیفر، با آن بده بستانهای جذابی که دارند، یکی از موفقترین زوجهای کمدی سالهای اخیر را ( نگاه کنید به سکانس مفرح و پر تحرک کازینو و خلق کمدیهای موقعیت که ترکیبش با کمدی کلامی لحظات باطراوتی را میآفریند) خلق میکنند که میتواند تا سالها در خاطر سینما دوستان بماند.
محمد تقیزاده
موفقیتی که جواد عزتی در فیلم اولش به گواه نمایشهای شلوغ در جشنواره و گذاشتن سانس فوق العاده به وجود آورده، مسیری است که به خوبی انتخاب کرده است. عزتی برخلاف برخی از همنسلان خود مقهور و تسلیم تکنیک و تکنولوژی نشده و اصالت سینما را به عنوان تارگت اصلی خود برگزیده است.
در تمساح خونی در درجه اول، عزتی قصهگو بوده و همه عوامل اجرایی و فنی را برای داستانگویی خود مامور کرده است. فیلم به مثابه آثار آمریکایی و مدلهای سینمای اکشن هالیوودی است و سعی کرده از تکنیکهای سینمایی از موسیقی و فیلمبرداری تا تدوین و طراحی صحنه و لباس به بهترین شکل استفاده کند.
گروه بازیگری فیلم از دیگر امتیازات فیلم است که جملگی نقشآفرینی قابل قبولی داشتند. عزتی به سنت سریالهای تلویزیونی موفق خود با الناز حبیبی و عباس جمشیدیفر همکار شده و حضور کاریزماتیک خلج، جذاب و به جا استفاده شده است.
سعیده نیک اختر
گویا قرار است تجربه بر تئوری بچربد. جواد عزتی در اولین کارگردانیاش سربلند شد. بازیگری که در سالهای اخیر گیشه و پلتفرمها را انگشت به دهان کرده حالا اولین فیلم بزن بکوبش را روی پرده آورده. فیلمی پر از هیجان و لحظههای نفسگیر بدون اینکه قصه و حرف مهمی برای گفتن داشته باشد. یک سینمای جذاب و خوش ساخت که بیشتر سرگرمکننده است تا آموزنده.
داستان تعقیب و گریز و نبرد بین خیر و شر، داستان تازهای در سینما نیست اما عزتی سراغ تعقیب و گریز بین دو دسته شر و شرتر رفته و با سابقهای که مخاطب از خود شخصیتها در فضای خارج از این فیلم دارد، طبعا طرف هومن و پیمان را میگیرد تا یک شبه به آرزوهایشان برسند. البته خوشمزگی های بانمک این دو و دیالوگ های موجز و به اندازه هم به این طرفداری و همراهی اضافه میکند. اسم فیلم به مهارت هومن در بازی اشاره دارد.
تمساح خونی یک اصطلاح در بازی پوکر است و به بازندهای اطلاق میشود که چیزی برای از دست دادن ندارد. نقطه قوت این فیلم این است که عزتی خودش جلوی دوربین خودش رفته و از خودش به اندازه بازی گرفته نه لودگی میکند نه بی مزگی. کنترل از دستش خارج نشده و فیلمسازی جوگیرش نکرده. به واسطه تدوین خوب و درست، پلانها کوتاه است و باعث ریتم تند و هیجانآمیز فیلم شده است. موسیقی هم کارکرد اساسی دارد و حس صحنه را درست منتقل میکند نه اینکه جاهای خالی را پر کند. تمساح خونی شاید بی محتوا باشد اما شوخ و شنگیاش، مردم را به سالنهای سینما میکشاند.
ویژگی اول: تمساح خونی در وهله اول یک فیلم قصهگوست. بارها مطرح شده که مشکل سینمای ایران فیلمنامه است و خیل عظیمی از فیلمها، از کشدادن دو خطی اولیهشان به ۹۰ الی ۱۲۰ دقیقه فیلم سینمایی ناتوانند. تمساح خونی در قدم اول مساله را برای مخاطب جا میاندازد، سمپاتی تمامعیاری را نسبت به دو شخصیت اصلی برای مخاطب ایجاد کرده و موتور قصه را در مدتی کمتر از ۳۰ دقیقه روشن میکند و در ادامه نیز با استفاده از گرههای داستانی پرقوت و رفتوبرگشتهای درگیرکننده، مخاطبش را به معنی دقیق کلمه حفظ میکند. البته فیلم در پرده آخر و برای گرهگشایی ضعفهایی دارد و در ارائه اطلاعات، ترسیم انگیزه کاراکترها و پذیرفتنی کردن پایان، خوب عمل نمیکند اما میتوان کلیت کار را دیدنی و جذاب ارزیابی کرد.
ویژگی دوم: کمدی بودن. تمساح خونی یک کمدی بانمک است که شوخیهای به اندازهای در سراسر طول فیلم تعبیه کرده و هیچگاه لبخند را از لب مخاطب حذف نمیکند، با این حال از نظر میزان خندهدار بودن موقعیتها، به دستاورد ویژه و کمنظیری نمیرسد و صرفا یک وضعیت مطلوب و دوست داشتنی دارد که البته از میانگین سطح کمدی فیلمهای خندهدار ایرانی جلوتر است.
ویژگی سوم: تبعیت از الگوهای ژانریک. تمساح خونی یک کمدی- اکشن تمیز است که به حال و هوای سینمای گانگستری و جنایی نیز نزدیک میشود و سبک آمریکایی فیلمسازانی مثل گای ریچی و کوئنتین تارانتینو را (البته در مقیاسی دستوپا شکسته و سطح پایین) تداعی میکند. ضرباهنگ، الگوی تدوین، استفاده از موسیقی و جنس کمدی فیلم با برجسته کردن اهمیت پول و زن، بسیار به سینمای آمریکا نزدیک است و این برای سینهفیلها نیز قطعا جذاب خواهد بود.
ویژگی چهارم: اینکه تمساح خونی یک «buddy film» یا «فیلم زوج هنری» است که از دوتایی غیرتکراری و دیدنی جواد عزتی و عباس جمشیدیفر بهره میبرد و توانسته مشابه نمونههای مشابه خارجی، از کلکلهای دو شخصیت احمق اما خوشقلب، هم کمدی بیافریند و هم قصه را جلو ببرد و شخصیتپردازی غنی خود را نشان دهد. نکته جالب این است که عباس جمشیدیفر پیش از این در این سطح عملکرد درخشان نداشته و تمساح خونی ممکن است سکوی جهشی برای کارنامه حرفهای جمشیدیفر باشد که از دوستان قدیمی جواد عزتی است و حق دوستی را به خوبی ادا کرده است.
ویژگی پنجم: استفاده خلاقانهکه از ظرفیت بومی فضاهای سرخوشانه و خلاف در تهران میکند که قبلا بیشتر در فیلمهای آمریکایی دیده بودیم. مثلا نیویورک یک شهر سینمایی است که بافت و مختصات آن را فیلمسازانی مثل مارتین اسکورسیزی و وودی آلن در حافظه جمعی سینمادوستان ثبت کردهاند. تمساح خونی توانسته یک تصویر سینمایی از شهر تهران در شب به ما بدهد که پیش از این کسی مثل حمید نعمتالله توانسته بود به این هویتبخشی به فضای شهری نزدیک شود. دوربین عزتی در اتوبانها، خیابانها، آپارتمانها، جشنها و مراسم مجرمانهای مثل قمار و مسابقات سیلی زدن میچرخد و چیزهایی به ما نشان میدهد که کمتر در سینمای ایران دیده بودیم. شاید فیلم کمتر ستودهشده «رخ دیوانه» از این نظر به تمساح خونی شباهت داشته باشد.
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس