مرد قاتل: گفته بود مجردم ، با پسر جوانی هم ارتباط داشت !
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۳۵۰۰۱۸۷
به گزارش منیبان؛ در تاریکی نیمهشب دوم دیماه امسال راننده پراید نقرهایرنگ با خشمی جنونآمیز پدال ترمز را مقابل کلانتری سجاد مشهد فشرد و در یک لحظه جنایت وحشتناکی را رقم زد. راننده ۵۴ ساله با بیرحمی ترسناکی تیغه کارد را بر سر و گردن زنی فرود آورد که در صندلی جلوی پراید نشسته بود. او به گونهای آن زن را هدف ضربات هولناک کارد گرفته بود که حتی فرصت فریاد هم به قربانی خود نداد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طولی نکشید که نیروهای انتظامی در صحنه این جنایت وحشتناک حضور یافتند و مراتب را در دقایق اولیه بامداد به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند. هنوز نیروهای انتظامی در حال بررسی این جنایت تکاندهنده بودند که قاضی دکتر صادق صفری تلفنی دستور بازداشت متهم به قتل را صادر کرد و خود نیز شبانه عازم محل وقوع قتل شد.با حضور مقام قضایی دامنه تحقیقات در حالی گسترش یافت که با شناسایی هویت مقتول مشخص شد او زنی هنرمند و متمول است که در بولوار سجاد (محله مرفهنشین شهر) زندگی میکند و عامل جنایت نیز «ابوالفضل-و» نام دارد.ساعتی بعد همسر مقتول در کلانتری سجاد مشهد حضور یافت و با بیان اینکه ۲ فرزند جوان دارد، راننده پراید را کارگر و راننده همسرش معرفی کرد. او گفت: همسرم در زمینه پتینهکاری (هنرهای تجسمی) و نقاشی فعالیت میکرد و «ابوالفضل-و» نیز برای او کار میکرد.در حالی که بررسیهای تخصصی قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی به صبح روز بعد رسید، متهم به قتل نیز با تجویز پزشکان از مرکز درمانی مرخص شد و به پلیس آگاهی انتقال یافت.
متهم این پرونده جنایی در حالی جزئیات و چگونگی وقوع قتل را در حضور قاضی صفری بازگو کرد که ادعاهای حیرت انگیز او درباره عقدموقت با زن ثروتمند نیز به پیچیدگی ابعاد این جنایت تکاندهنده افزود.در همین حال گروه کارآزموده از افسران اداره جنایی آگاهی نیز به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی رئیس دایره قتل عمدپلیس آگاهی مشهد کنکاش درباره زوایای پنهان این ماجرا را بادستور محرمانه قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی وانقلاب آغاز کردندو ادعاهای مرد۵۲ ساله را مورد بررسیهای ویژه قراردادند.در حاشیه تحقیقات پلیس که توسط سروان آرمین منفرد (افسر پرونده) صورت گرفت، متهم به قتل به سوالات درباره سرگذشت خود و ماجرای این قتل هولناک پاسخ داد.
خودت را معرفی میکنی؟ «ابوالفضل-و»هستم و در سال ۱۳۴۹متولد شدم.
سواد هم داری؟ من تحصیلات دانشگاهیم را دررشته مدیریت دولتی به پایان رساندم و دارای مدرک لیسانس هستم.
شغلت چیست؟ قبلا در یکی از نیروهای نظامی استخدام بودم، ولی در سال ۱۳۷۸ از این شغل بیرون آمدم و مشاغل دیگری را تجربه کردم.
چند خواهر و برادر داری؟ خواهر و برادر از شوهر اول مادرم دارم، ولی رفت و آمدی با آنها ندارم.
یعنی فرزند طلاق هستی؟ بله، من ۶ ماهه بودم که مادرم طلاق گرفت و من نزد مادر بزرگم بزرگ شدم.
دلیل طلاق مادرت را میدانی؟ پدرم آن زمان در کارخانه الیاف شهرستان شیروان در استان خراسان شمالی کار میکرد که همانجا با یک زن دیگر ازدواج کرد.
از مادرت خبر داری؟ او در سال ۹۸ از دنیا رفت.
پس مخارج تو را مادر بزرگت میداد؟ بله، درآمدی از زمین هایی داشتیم که داییهایم روی آن کشاورزی میکردند. البته خودم از همان دوران نوجوانی علاوه بر تحصیل به کارگری ساختمان مشغول بودم. در فصل تابستان کار میکردم. در قوچان، تهران و حتی نزد فامیل کارگری میکردم تا بخشی از هزینههای تحصیلم را تامین کنم تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۷۰ در یکی از مراکز نظامی استخدام شدم.
متاهلی؟ سال۷۴ با بستگان یکی از همکارانم ازدواج کردم که اهل تبریز بودند، ولی بعد به اختلاف خوردیم تا اینکه در سال ۹۶ از هم جدا شدیم.
چرا همسرت را طلاق دادی؟ توقعات بالایی داشت. میخواست آزاد باشد و به دنبال تفریح و خوش گذرانی بود. من هم نمیتوانستم این رفتارها را تحمل کنم به همین دلیل بعد از ۲۲ سال زندگی مشترک بالاخره از هم جدا شدیم.
فرزند هم داری؟ بله، یک دختر ویک پسر جوان دارم که دخترم ازدواج کرده است و پسرم نیز در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکند.
با زن ۴۷ ساله (مقتول) چگونه آشنا شدی؟ حدود ۵ سال قبل دخترم در آموزشگاه هنری او به حرفه آموزی مشغول بود که من هم در اثنای همین رفت وآمدها با او آشنا شدم. او نقاشی و دیوار نگاری هم میکرد که من هم گاهی به آنها یاری میرساندم. او ادعا میکرد از همسرش طلاق گرفته است. من هم که از همسرم جدا شده بودم و به صورت مجردی زندگی میکردم، آرامآرام دلباختهاش شدم چراکه او نیز ۲ فرزند جوان داشت و به همین خاطر تصمیم گرفتم او را به عقد موقت خودم دربیاورم.
چرا با او سرناسازگاری گذاشتی؟ یک روز فهمیدم که به یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس سفر کرده است، در حالی که من اجازه سفر نداده بودم. از سوی دیگر هم وقتی درباره ارتباطش با یک جوان دیگر به نام «م» به او مظنون شدم که آن جوان هم برای او کار میکرد، دیگر اختلافات و سوءظنهایم شروع شد. ولی زمانی که ادعا کرد با کسی روابط خارج از عرف ندارد، من هم آنچه را تردید داشتم زیر پا گذاشتم و از او خواستم که شناسنامهاش را به من نشان بدهد که بدانم همه حرفهایش درست است، ولی او مرا بازی میداد.
یعنی به خاطر همین شناسنامهاش او را کشتی؟ این موضوع یکی از ریشههای عصبانیت من بود چراکه او قرار بود تصویر شناسنامهاش را در شب حادثه برایم بفرستد ولی باز هم نمیفرستاد.
قبل از جنایت چه اتفاقی افتاد؟ او در مجلس ترحیم یکی از نزدیکانش شرکت کرده بود. از طرف دیگر هم به من قول داده بود با کسی چشم در چشم نشود. ولی وقتی من با او تماس گرفتم تازه فهمیدم که شوهر سابقش نیز در آن مجلس حضور دارد. او را برای گفتگو درباره این مسائل سوار پراید کردم که ناگهان مشاجره و جر وبحث ما بالا گرفت طوری که عصبانیتم به حد جنونآمیزی رسید و در یک لحظه کاردی را که از قبل داشتم بیرون کشیدم و در حالی که پشت فرمان خودرو بودم دیگر نفهمیدم چه میکنم. ضربات را محکم بر پیکرش فرود میآوردم. وقتی به خود آمدم که دیگر دیر شده بود، به همین دلیل هم خودزنی کردم تا خودم را هم بکشم، اما امدادگران اورژانس از راه رسیدند و مرا به بیمارستان فارابی بردند.
پشیمانی؟ خیلی، کاش خودم میمردم، چون تا به حال حتی آزارم به مورچه هم نرسیده بود چه برسد به اینکه آدم بکشم. فقط در یک لحظه دچار خشمی جنونآمیز شدم.
از طلاق همسر اولت پشیمان نیستی؟ نه، اینکه او را طلاق دادم کار خوبی کردم چون نمیتوانستم برخی از مسائل را تحمل کنم.
از او خبر داری؟ فکر کنم ازدواج کرده است اما دقیق اطلاع ندارم.
ریشه این جنایت را در چه میدانی؟ فقط اعتماد بیجا! البته خشم ناگهانی هم تاثیر زیادی داشت. اگر میتوانستم برای لحظهای خشم خودم را کنترل کنم شاید امروز در جایگاه قاتل نبودم. ولی آن شب دیوانهوار عصبانی شدم.
توصیهات به دیگران چیست؟ نمیدانم، به هر کسی به راحتی اعتماد نکنند. هر رفتار یا آشنایی باید بر اساس عقل و منطق باشد. چشمبسته هر چیزی را نپذیرند.
منبع: منیبان
کلیدواژه: قتل ویژه نوروز 1403 انتخابات ریاست جمهوری 1403
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.moniban.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «منیبان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۳۵۰۰۱۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افزایش آمار ازدواج سفید | آمار طلاق بالا رفت
تعداد ازدواج و طلاق در تابستان ۱۴۰۳ به ترتیب ۱۰۳۸۵۳ و ۴۶۰۰۴ مورد بوده است، یعنی ازدواج نسبت به فصل قبل و فصل مشابه سال قبل به ترتیب ۱۹/۰ و ۸/۰درصد کاهش و طلاق نسبت به فصل قبل ۱۱/۴درصد افزایش و نسبت به فصل مشابه سال قبل ۸/۲درصد کاهش داشته است. طبق جدیدترین گزارش سازمان ثبت احوال کشور مشخص شد که تعداد ازدواج و طلاق در تابستان ۱۴۰۳ به ترتیب ۱۰۳۸۵۳ و ۴۶۰۰۴ مورد بوده است. یعنی ازدواج نسبت به فصل قبل و فصل مشابه سال قبل به ترتیب ۱۹/۰ و ۰/۸ درصد کاهش و طلاق نسبت به فصل قبل ۱۱/۴ درصد افزایش و نسبت به فصل مشابه سال قبل ۸/۲ درصد کاهش داشته است. به گزارش اعتماد، تعداد ازدواج و طلاق در تابستان ۱۴۰۳ به ترتیب ۱۰۳۸۵۳ و ۴۶۰۰۴ مورد بوده است، یعنی ازدواج نسبت به فصل قبل و فصل مشابه سال قبل به ترتیب ۱۹/۰ و ۸/۰درصد کاهش و طلاق نسبت به فصل قبل ۱۱/۴درصد افزایش و نسبت به فصل مشابه سال قبل ۸/۲درصد کاهش داشته است. یک جامعهشناس درباره چرایی این مساله وضعیت اقتصادی و تاحدودی فردگرایی را موجب این وضعیت میداند. از سویی این آمار به تنهایی نشانه خطرناکی نیست و باتوجه به وضعیت جامعه میتوان تا حدودی آن را انتخابی ناگزیر دید. این درحالی است که برخی آمارها هم از افرایش ازدواج سفید (همخانگی خارج از تعهد ازدواج) خبر میدهند. وضعیت ازدواج و طلاق در سالهای گذشته؛ کاهش ۱۹درصدی ازدواج و افزایش طلاق طبق جدیدترین گزارش سازمان ثبت احوال کشور مشخص شد که تعداد ازدواج و طلاق در تابستان ۱۴۰۳ به ترتیب ۱۰۳۸۵۳ و ۴۶۰۰۴ مورد بوده است. یعنی ازدواج نسبت به فصل قبل و فصل مشابه سال قبل به ترتیب ۱۹/۰ و ۰/۸ درصد کاهش و طلاق نسبت به فصل قبل ۱۱/۴ درصد افزایش و نسبت به فصل مشابه سال قبل ۸/۲ درصد کاهش داشته است. به طور کلی، میانگین سن در اولین ازدواج در مناطق شهری بالاتر از مناطق روستایی بوده است. در تابستان ۱۴۰۳، میانگین سن در اولین ازدواج در مردان۲۸/۲ سال و در زنان ۲۴/۰ سال بوده است. همچنین میانگین سن در زمان ازدواج برای تابستان ۱۴۰۳ در مردان۳۱/۳ و در زنان ۲۶/۴ سال بوده است. در زمستان ۱۴۰۱ به ترتیب تعداد ۲ و ۶۲۲۷ مورد ازدواج پسر و دختر کمتر از ۱۵ سال سن ثبت شده است. بیشترین ازدواج مردان در بازه سنی ۲۹-۲۰ساله برابر ۶۶۲۱۱ مورد بوده است. این رقم برای زنان هم در بازه سنی ۲۹-۲۰ساله برابر ۵۳۷۸۰ مورد بوده است. همچنین در زمستان ۱۴۰۱ بیشترین طلاق مردان در بازه سنی ۳۹-۳۰ساله برابر ۲۲۱۰۷ مورد و برای زنان هم بیشترین رویداد طلاق در همین بازه سنی ۱۹۵۴۹ مورد بوده است. در فصل زمستان ۱۴۰۱ به ترتیب تعداد ۲۰۷ و ۳۹۴۷ مورد طلاق مردان و زنان در بازه سنی ۱۹-۱۵ساله و همچنین تعداد ۲۰۶ مورد طلاق دختران کمتر از ۱۵ سال ثبت شده است طبق این بررسی تعداد ازدواج در سال ۱۳۹۶ که عدد ۶۱۱۵۱۷ بود در تابستان ۱۴۰۳ به ۱۰۳۸۵۳ رسیده است. درواقع حدود ۶برابر میزان ازدواج در حدود هفت سال اخیر کمتر شده است. البته باید ویژگیهای جمعیتی را هم در این بررسی، معیار قرار داد اما روند نزولی آن در کنار روند افزایشی طلاق در کشور معنایی متفاوت دارد. یعنی از تعداد ازدواجهای سال ۱۳۹۶عدد ۸.۴درصدشان به طلاق انجامیدند و از تعداد ازدواجهای تابستان ۱۴۰۳ عدد ۸.۶درصدشان به طلاق منجر شدند. در نمودار بالا روند کاهشی ازدواج به شکل دقیقتری مشخص است. یکی از نقدها به بررسیهای فصلی درباره ازدواج و طلاق، درنظر نگرفتن نرخ خام این شاخص در یک سال است. برای دقیقتر شدن این موضوع کل سال در این شاخص و نرخ خام ازدواج و طلاق در ادامه آورده میشود. در این بررسی از سازمان ثبت احوال کشور نرخ خام طلاق و ازدواج از سالهای قبلتر (۱۳۹۲) بررسی شده است: همانطور که در این نمودار مشخص است وضعیت طلاق در استان تهران ۲.۶ و این شاخص در کل کشور ۲.۴ است. درواقع تهران در وضعیت بدتری نسبت به کل کشور قرار دارد. در یک نمودار دیگر از همین پایگاه داده هم مشخص شده است که نرخ خام ازدواج تهرانیها ۴.۸ است و نرخ خام این شاخص در کل کشور ۵.۸ است. در این نمودار هم وضعیت این شاخص نمایش داده شده است: درباره تعداد ازدواج به تفکیک استان و شهرستانهای کشور هم وضعیت تهران، همان وضعیت را تایید میکند. یعنی از حدود ۱۰۰ هزار در سال ۱۳۹۲ به ۶۳هزار در سال ۱۴۰۲ رسیده است. و در نموداری دیگر درباره وضعیت طلاق در این سالها در تهران هم نشان میدهد که روند نزولی در سالهای اخیر است و به بدترین وضعیت در سالهای اخیر یعنی به وضعیت حدود ۳۵ هزار سال ۱۳۹۲ برگشته است. افزایش فردگرایی تا راهحلی برای پایان یک زندگی پرتنش! سیمین کاظمی، جامعهشناس درباره افزایش طلاق از لزوم توجه دقیق به آمارهای فصلی گفت: «در مورد وقایع حیاتی ازجمله طلاق نحوه تفسیر آمار بسیار مهم است. نرخهای مختلف طلاق مثل نرخ ناخالص و نرخ خالص طلاق را باید دانست تا از تفسیر نادرست پرهیز شود. شاخص دیگر نسبت طلاق (به ازدواج) است که از آن تفسیرهای نادرستی صورت میگیرد و نتیجهگیری میشود که مثلا از هر دو ازدواج یکی به طلاق ختم میشود. این اشتباه فاحشی است که بعضی رسانهها و افراد مرتکب میشوند. مثلا یک رسانه اخیرا با ارجاع به آمار هفت ماهه اول سال ۱۴۰۳ سازمان ثبت احوال مدعی شد که حدود ۳۹درصد ازدواجها به طلاق منجر شده است و این نسبت در تهران به ۵۲درصد میرسد. این آمار نادرست و گمراهکننده است. افزایش این نسبت ناشی از کاهش میزان ازدواج است و به این معنی نیست که مثلا در تهران امسال نصف ازدواجها به طلاق ختم شده. برخلاف آنچه گفته میشد، رجوع به آمار سال ۱۴۰۲ نشان میدهد تعداد طلاق در تهران نسبت به سال قبل از آن کمی کاهش یافته. در مورد آمار سال جاری هم بهتر است صبر کنیم آمار یک سال کامل شود و بعد نتیجهگیری کنیم.» کاظمی به اهمیت شفافیت درباره آمارهای اینچنینی تاکید میکند و میگوید: «درست است که ما وضعیت اجتماعی قابل قبولی نداریم، اما بزرگنمایی و اغراق هم ما را به بیراهه میبرد. به هر حال افزایش نرخ خالص طلاق نسبت به سالهای گذشته میتواند ناشی از تغییرات اجتماعی و اقتصادی باشد مثل افزایش شهرنشینی، فردگرایی، پذیرش اجتماعی طلاق و انگزدایی از آن در شهرهای بزرگی مثل تهران، افزایش آگاهی زنان از حقوقشان، بدتر شدن وضعیت اقتصادی و بیکاری و آسیبهایی مثل اعتیاد و جرایم مختلف. برخلاف نگرش و رویکرد رسمی که طلاق را در شمار آسیبهای اجتماعی قرار میدهد، حالا بخش بیشتری از جامعه ایران طلاق را به عنوان راهکاری شناسایی میکند که میتواند به زندگی مشترک پرتنش و آسیبزا پایان بدهد.» ازدواج سفید یا همخانگی بدون تعهدات قانونی ازدواج درواقع افراد بدون تعهدهای قانونی نسبت بههم در نوعی از تعهدهای اخلاقی یا تعریف شده میان خودشان، همخانگی را تجربه میکنند. در ایران بررسیهای جدیدی برای این مساله نشده است و آمار دقیقی درباره این موضوع باتوجه به «غیرمشروع دانستن» آن، وجود ندارد. اما کامیل احمدی، مردمشناس در سال ۱۳۹۷ این مساله را میان ۲۱۳ زوج از شهرهای مختلف ایران بررسی کرده است. نتیجه پژوهش او نشان میدهد که ۴۵درصد افرادی که این نوع زندگی را انتخاب کردند بین ۲۵ تا ۳۰ سال سن داشتند و ۶۲درصدشان تحصیلات کاردانی و کارشناسی و ۲۳درصدشان در مقطع ارشد یا دکترا بودند. برای بررسی متفاوت این مساله، از سه نفری که این نوع همزیستی را انتخاب کردند، به شکل تصادفی درباره چرایی این نوع زندگی پرسیدیم. آنها خارج شدن از چارچوبهای سنتی ازدواج را علت انتخابشان دانستند: «م» زن ۲۵ساله ساکن تهران و شاغل: «من سهساله که این نوع همخونگی رو تجربه میکنم. اسمشو نمیشه ازدواج گذاشت اما ما داریم باهم زندگی میکنیم و وظیفهها رو تقسیم میکنیم. دوستهامون هم مطلع هستن اما خانوادههامون نه… اوایل صاحبخونهها گیر میدادن که نسبتتون چیه؟ اما این چندساله خیلی گیر عجیبی نیست و راحت رفت و آمد میکنیم.» «ع» مرد ۳۵ساله ساکن مشهد: «ما یه صیغهنامه ساده داریم که به صاحبخونه نشون بدیم و اذیت نکنه. وگرنه خانوادههامون نمیدونن. باهم زندگی میکنیم؛ یعنی جز الزام ازدواج تمام ویژگیهای یک زن و شوهر رو داریم. زندگی به نظرمون اینطوری راحتتره. هم همدیگه رو بدون سختگیریهای خانواده میشناسیم و هم بدون دشواریهای عجیب و غریب اجتماعی باهم ارتباط داریم. اگه هم روزی قرار شد جدا شیم، به هزار نفر جواب پس نمیدیم.» «ش» زن ۴۲ساله ساکن مازندران: «حداقل تو این مدل از زندگی مشترک قدرت اختیار بیشتری دارم. نسبت به تجربه ازدواج قبلی که داشتم و همه چیز تحت کنترل مرد بود، اینبار فرق میکنه. انگار سهم من مساویه و بهتر میتونم از حقم دفاع کنم و وظیفهها رو برابر چیدیم.» در یک بررسی دیگر، آزاد ارمکی تاحدودی چرایی این مساله را در سال ۱۳۹۱ در مصاحبه با ۲۱ نفر از دختران و پسران تهرانی درباره تجربه همخانگی خارج از ازدواج (یا همان ازدواج سفید) بررسی کرده است. او نوشته است که همخانگی محصول تجدد ایرانی و گسترش جهانی شدن و ورود آن به ایران است. تغییر اوضاع اقتصادی و فرهنگی جامعه به تدریج تغییرات اجتماعی را به وجود آورده که نتیجه این تغییرات پیدایش الگوی همخانگی است. این موضوع در کشورهای متعدد هم وجود دارد. برای مثال، در ایالاتمتحده، اداره سرشماری ایالاتمتحده تخمین میزند که سهم جوانان بین سنین ۱۸ تا ۲۴ سال که با یک شریک ازدواج نکرده زندگی میکنند از ۰.۱درصد به ۹.۴درصد در دوره ۲۰۱۸-۱۹۶۸ افزایش یافته است و براساس نظرسنجی Pew Research، امروزه اکثر امریکاییها موافق اجازه دادن به زوجهای مجرد از حقوق قانونی مشابه زوجهای متاهل هستند. در نمودار بالا فرزندآوری خارج از تعهد ازدواج در چند کشور نمایش داده شده است که این مساله هم به دلیل مسائل «خلاف شرع» در ایران آمار دقیق و مدونی ندارد. سیمین کاظمی، جامعهشناس در این باره میگوید: «ازدواج سفید یا همبالینی شیوهای از زندگی مشترک است که در بین جوانان، دانشجویان و افراد تحصیلکرده (به ویژه کسانی که دور و مستقل از خانواده والدینی هستند) تا حدودی رواج دارد. در این شیوه برای ورود به زندگی مشترک، زن و مرد براساس توافق و رضایت تصمیم میگیرند با هم زندگی کنند و در صورت نارضایتی بدون دوندگیهای قانونی که در طلاق رسمی وجود دارد، میتوانند آن را خاتمه دهند. این شکل از زندگی مشترک، چون کارکرد خانواده را ندارد، یعنی اینکه رابطه جنسی خارج از نظارت جامعه و به خواست طرفین برقرار میشود و در آن فرزندآوری صورت نمیگیرد، به طور رسمی انکار و تقبیح میشود و هر از گاه جسته و گریخته خبرهایی درباره آن منتشر میشود. ازدواج سفید نشان میدهد، نهاد ازدواج و خانواده در ایران دستخوش تغییر شده است. ازدواج و خانواده آنقدر با مناسک و قوانین سختگیرانه به خصوص برای زنان درهم تنیده شده که افراد ترجیح میدهند، سبک دیگری از زندگی مشترک را به میل خودشان خلق کنند.» وضعیت فرزندآوری در سال گذشته الگوهایی که در بالا درباره طلاق و ازدواج گفته شد، درباره وضعیت فرزندآوری در کشور هم به نوعی تکرار میشود. آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد که تعداد ولادت در شهر تهران حدود ۱۳۱ هزار است و این وضعیت در مقایسه با سال ۱۳۹۰ که ۱۷۷هزار نفر بوده است، روندی کاهشی را نشان میدهد. البته این وضعیت در آمار کلی کشور هم نمود دارد و برای مثال در وضعیت کلی کشور، تعداد متولدین در سال ۱۳۹۰ که بیش از یک میلیون و ۳۸۲ هزار نفر بودند در سال ۱۴۰۲ به حدود یک میلیون و ۵۷ هزار نفر رسیده است. تمام این گزارهها در کنار طرحهای حمایت از فرزندآوری و ازدواج -با هزینههای تبلیغی و رسانهای- نشان میدهد که سیاستگذاران باید ریشه مساله را در جایی دیگر جستوجو کنند. به نظر میرسد شاخصهای فلاکت، نرخ چشمانداز سرزمینی و درک فساد که همگی درباره ایرانیها وضعیت نامناسبی دارد، در کنار تلاش حاکمیت برای ازدواج و فرزندآوری شهروندان تلاش بیهودهای است. به این ترتیب تا زمانی که امید و اعتماد به معنی واقعی آن به جامعه برنگردد، این شاخصها روند نزولی خود را ادامه میدهند. فارغ از ارزشگذاری نسبت به ازدواج به شکل سنتی آن، آمارها میگویند که سوژه شهروند ایرانی در این وضعیت بحرانهای اقتصادی و آزادیهای فردی و اجتماعی انتخاب ازدواج قانونی و فرزندآوری را نمیتواند برای زندگی روزمرهاش داشته باشد. او با انتخابی خلاف الگوهای استاندارد ازدواج و ممانعت از تولیدمثل، راهحلی برای زندگی آسودهتر یا کنشی مقابل فشارهای استانداردساز را انتخاب کرده یا مجبور به این انتخاب شده است