چرا پیام نوروزی شهید رئیسی هیچوقت ضبط نشد؟
تاریخ انتشار: ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۴۰۲۸۶۶۳
به گزارش خبرنگار سیاسی ایونا به نقل از جهان، همکاران از اذان صبح در محل حاضر شدند و مقدمات کار را فراهم کردند کمی از طلوع آفتاب گذشته بود که حاج آقا به دفتر آمدند و اتفاقا در محل فعالیت ما حاضر شدند.حجم نور، پرده و برخی از تجهیزات دیگر را که دیدند پرسیدند چرا اینقدر خودتان را به زحمت انداختید؟ حتما چند ساعت است که مشغول کارید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای ضبط پیام نوروزی ۱۴۰۳ بدنبال مکانی متفاوت بودیم، خصوصا که با ماه مبارک رمضان هم تقارن داشت. نهایتا به یک محل جدید در حیاط ساختمان ریاست جمهوری رسیدیم، بدلیل اینکه زمان تحویل سال حوالی طلوع آفتاب بود، تمایل داشتیم پیام هم در همان ساعت یا زمانی نزدیک به آن ضبط شود تا نور کلی محیط هنگام پخش پیام از تلویزیون مشابه فضای واقعی همان ساعت باشد.
همکاران از اذان صبح در محل حاضر شدند و مقدمات کار را فراهم کردند کمی از طلوع آفتاب گذشته بود که حاج آقا به دفتر آمدند و اتفاقا در محل فعالیت ما حاضر شدند.حجم نور، پرده و برخی از تجهیزات دیگر را که دیدند پرسیدند چرا اینقدر خودتان را به زحمت انداختید؟ حتما چند ساعت است که مشغول کارید. گفتم تلاش میکنیم که پیام را در نوری مشابه زمان سال تحویل،ضبط کنیم، برایشان جالب بود و تشکر کردند.
ساعتی بعد به یکباره به محل ضبط آمدند و گفتند من آماده ام. گفتیم اما ما آماده نیستیم هنوز! در حالیکه مجدد به سمت دفتر میرفتند در قسمتی از سالن ایستادند و گفتند: این نما هم قشنگ بودها. گفتم بله این هم جزو گزینه هایمان بود انشالله برای پیام سال بعد.
حالا زمان ضبط پیام نوروزی سال بعد فرا رسیده، اما دیگر شهید جمهور نیست که بخواهیم پیام نوروزی را ضبط کنیم.
آن روز سرحال و بشاش بودند. دکور، صحنه آرایی و شکوفه های بهاری هم جذابیت بیشتری به فضا داده بود. روی صندلی که نشستند عکاس درخواست کرد که قبل از شروع ضبط چند عکس از نماهای مختلف بگیرد.رئیس جمهور به شوخی گفتند حالا این همه عکس میگیرید به چه کارتون میاد؟ بعد هم به عکاس گفتند حالا بیار ببینم چی گرفتید و از داخل مانیتور دوربین، عکسها را دیدند.
عصر همان روز در مسیر مشهد بودم که عکاس، تصاویر نهایی را فرستاد، خیلی خوب و قشنگ شده بودند. سر ذوق آمدم و با هیجان به اطرافیان هم نشان دادم که ببینید عکسهای پیام نوروزی که صبح ضبط کردیم چقدر جذاب شده، همگی تایید کردند. حتی عکسها را برای برخی نزدیکان حاج آقا هم فرستادم. استقبال کردند.
اما روزگار اینگونه مقدر کرد که دقیقا ۶۰روز بعد عکسهای آن روز، پرتکرارترین تصویری باشد که در شهر و روستا نصب شد و در فضای مجازی با کپشن #شهید_رئیسی دست به دست میشد.
این شاید متفاوتترین عکس از رئیس عزیزم باشد؛ نگاه امیدوارنه،خیره شدن به آینده،حال خوب و صورت بشاش، نشستن مقتدرانه در کنار پرچم استوار جمهوری اسلامی ایران، رنگ و لعاب عکس در کنار ماجراهای آنروز و سرنوشتی که بعدا این عکس پیدا کرد
بریدهای از کتاب "هارداسان" - نوشته محمد مهدی رحیمی
روایتهایی از ۱۰۵۰ روز همراهی با شهیدجمهور
منبع: ایونا نیوز
کلیدواژه: پیام نوروزی حاضر شدند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ivnanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایونا نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۴۰۲۸۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطرات رفاقت اهالی گیشا با ٰرئیسجمهور شهید
همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور: مکبر سلام نماز را میدهد. مسجد کمکم خالی میشود. حسین روشندل پیرمرد ۸۶ سالهای است که همه او را پیر مسجد صدا میزنند. شمرده سخن میگوید و خاطرات مسجد جعفری را اینگونه مرور میکند: «آلان را نگاه نکنید مردم راحت میآیند و میروند. روزگاری اینجا اگر صدای مؤذن بلند میشد مأموران کلانتری دورتادور مسجد را قرق میکردند. با ترس و اضطراب نماز میخواندیم. مسجد جعفری از زمانی که حاجآقا رئیسی سجادهاش را اینجا پهن کرده و امام جماعتمان شد گویی چلچراغی نورانی به آن آویزان کرده باشند چراغش همیشه روشن ماند.»
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
قبل از انقلاب زمینهای گیشا قطعهبندی شد و هر کس که در توانش بود تکه زمینی خرید. مادر مرحوم حاجآقا مدحت از معتمدان محله گیشا که زنی نیکوکارو بخشنده بود زمینش را وقف مسجد کرد. حاجی روشندل میگوید: «زمین که وقف شد مسجد به همت اهالی ساخته شد. هنوز هم که هنوز است این مسجد تنها مسجد محله گیشا است و بعدازانقلاب دو نمازخانه یکی در پارک گفتگو و دیگری در بلوار گیشا ساخته شد. زمینها که به فروش رفت متأسفانه تعدادی بهایی بخشی از این زمینها را خریدند. تعدادشان زیاد نبود ولی تلاششان برای تسلط فکری بر روی جوانهای محل اهالی را به وحشت انداخته بود. مسجد محله بهشدت زیر نظر طاغوتیان بود جوری که نمازخواندن بدون ترس و دغدغه آرزویمان شده بود. از طرفی اهالی محل بیشتر نشست ها و فعالیتهای انقلابی را درهمین مسجد ساماندهی میکردند. چندین امام جماعت آمدند و رفتند. شبی را به یاد دارم که در همین مسجد اشک میریختم و دعا میکردم که خدا امام جماعتی نیکاندیش و همدل برای این مسجد بفرستد.»
خدا دعاهای حاجآقا روشندل را مستجاب میکند. او ماجرای حضور شهید آیتالله ابراهیم رئیسی بهعنوان امام جماعت مسجد جعفری را اینگونه روایت میکند: «آیتالله علم الهدی آن روزها امام جماعت مسجدی در محله تهران ویلا بود ایشان را میشناختم به همراه دیگر مسجدیهای محل به خدمت ایشان رفتیم و ماجرا را تعریف کردیم. ایشان نیز بعد از مدتی آیتالله رئیسی را برای امام جماعتی مسجد جعفری گیشا فرستاد.»
حضور شهید رئیسی در مسجد جعفری گیشا سرآغاز همراهی و رفاقت ایشان با اهالی محل بود. روشندل میگوید: «نماز مغرب و عشا که همیشه در مسجد حضور داشت. تنها زمانی که در قوه قضائیه مشغلههایش زیاد شد ممکن بودگاهی برای نماز ظهر نرسند. به معنای واقعی مردمی بود. نهتنها پولی بابت حضورش در مسجد دریافت نمیکرد بارها پیشآمده بود که برای امور مسجد و مردم پول هم داده بود. چندین بار به خانهام آمد و پیگیر جویای احوال اهالی بود. رفیقم بود و من بیشتر اوقات او را با چشمانی اشکبارمی دیدم. میگفت: «حاجی دعا کنم همه عمرم خدمتگزار مردم باشم و بعد شهید شوم.» الحق که خدا دعایش را به نیکی مستجاب کرد.»
کد خبر 939122 برچسبها هویت شهری همشهری محله