Web Analytics Made Easy - Statcounter
2024-04-24@12:50:30 GMT
۳۹۷ نتیجه - (۰.۰۱۵ ثانیه)

جدیدترین‌های «زن مرا»:

بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب
    در ابتدای جلسه قاضی حجت الاسلام والمسلمین افشاری پس از قرائت اتهامات متهم از وی خواست تا دفاعیات خود را مطرح کند. تشویق نسل جوان به فساد و فحشا و فراهم کردن کردن شرایط آن، فعالیت تبلیغی علیه نظام، دائر کردن سایت شرط بندی برای قمار و تشویق دیگران به آن، انتشار محتویات مستهجن در قالب تولید کلیپ و آهنگ، تحریک و دعوت از مخاطبان‌تان به ارتکاب جرایم منافی عفت، مصرف مواد مخدر، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور با توصیه به هواداران، فعالیت آموزشی و تبلیغی مغایر شرع اسلام، اتهامات امیرحسین مقصودلو در این پرونده است. سپس با دستور قاضی، متهم در جایگاه قرار گرفت و به دفاع ازخود پرداخت. قاضی خطاب به متهم گفت: قبول دارید رفتار‌هایی داشتید...
    به گزارش همشهری آنلاین،‌ زن ۲۱ ساله‌ درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اولین فرزند خانواده هستم که تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم. پدرم با آنکه مردی معتاد و کارگر ساختمانی بود، هیچگاه دعوا و مشاجره او را با مادرم ندیدم چراکه پدرم مرد مهربانی بود و همه اعضای خانواده را دوست داشت. اکنون نیز ۷ سال از ترک اعتیادش می‌گذرد و دیگر مواد مخدر مصرف نمی‌کند. کشف جسد زن جوان پشت فرمان خودرو | وجود آثار خفگی با دست روی گردن مقتول شوهرکشی هولناک با چکش | سناریوی عجیب زن جوان درباره قتل همسرش اما من که در خانواده‌ای ضعیف زندگی می‌کردم و مادرم نیز برای تامین مخارج خانواده در خانه‌های...
    به گزارش خبرنگار مهر، فصل دوم سریال «مستوران» نیز همچون فصل قبل اثری پر بازیگر است. این مجموعه در ۳۶ قسمت روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۱۵ روی آنتن شبکه یک سیما می‌رود که به بهانه پخش سری جدید «مستوران» با پریسا مقتدی یکی از بازیگران این مجموعه گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم. پریسا مقتدی بازیگر نقش «فیروزه» در سریال «مستوران ۲» با اشاره به این نکته که اهل شیراز است و کار خود را از دوره‌های فیلمسازی یک ساله انجمن سینمای جوانان در این شهر آغاز کرده است به خبرنگار مهر گفت: همزمان با گذراندن دوره‌های فیلمسازی به یک گروه حرفه‌ای تئاتر در شیراز معرفی شدم و شروع به کار کردم. با همان اولین حضورم در جشنواره تئاتر منطقه‌ای، جایزه بازیگر...
    یک زن اسیر صهیونیست که در جریان مبادله اخیر با جنبش مقاومت اسلامی (حماس) آزاد شده بود، فاش کرد مادرش بر اثر تیراندازی ارتش رژیم صهیونیستی به خودرویی که آن‌ها را به غزه منتقل می‌کرد در جریان عملیات اسارت در ۷ اکتبر کشته شد. براساس گزارش آناتولی، او در مصاحبه‌ای که دیروز دوشنبه از شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی پخش شد، توضیح داد که نیروهای گردان‌های عزالدین القسام، اسرا را در ۷ اکتبر در یک کامیون سوار کردند و نیرو‌های صهیونیستی به سمت خودرو آتش گشودند. او افزود که مادرش بر اثر گلوله‌های ارتش صهیونیستی جان باخت، در حالی که او از ناحیه کمر و برادرش از ناحیه پا مجروح شدند. در همین راستا پیش از این پلیس رژیم صهیونیستی...
    رییس فدراسیون ناشنوایان به حضور زنان خارجی با پوشش آزاد در مسابقات تهران واکنش نشان داد. به گزارش طرفداری، اولین دوره مسابقات قهرمانی دوومیدانی ناشنوایان آسیا و اقیانوسیه در دو بخش مردان و زنان ناشنوا در رروزهای 5 و 6 آذرماه در مجموعه آفتاب انقلاب تهران برگزار و انتشار تصاویری از نوع پوشش برخی از زنان خارجی جنجال آفرین شد. «حضور زنان خارجی با پوشش آزاد در مسابقات دومیدانی ناشنوایان آسیایی در ورزشگاه آفتاب انقلاب تهران با حضور داوران مرد‌» عنوانی بود که در فضای مجازی دست به دست شد. برخی از رسانه‌ها هم از آن به عنوان افتضاح فدراسیون ناشنوایان در برگزاری مسابقات یاد کردند. مهران تیشه گران در این باره اظهار داشت: در مسابقاتی که برگزار شد بانوان...
    زنی که به اتهام عضویت در یک باند سرقت دستگیر شده می‌گوید بی‌سرپناه بود تا اینکه به عقد موقت یک سارق درآمد. به گزارش سایت جنایی، رومینا مدتی قبل به اتهام مشارکت در سرقت بازداشت شد. این زن جوان با چند مرد در یک باند سرقت همکاری دارد. رومینا برای سایت جنایی از شرایط زندگی‌اش می‌گوید. دختر جوان و ریزنقشی هستی. چطور وارد باند سرقت شدی؟ من از طریق شوهر صیغه‌ای خودم با باند سرقت آشنا شدم و همکاری کردم. چطور با همسرت آشنا شدی؟ در خیابان با هم آشنا شدیم. من جا و مکان نداشتم، به من جا داد و بعد هم مرا صیغه کرد این‌طوری بود که من سرپناه داشتم. چرا جا و مکان نداشتی؟ خانواده ندارم. از...
    آفتاب‌‌نیوز : او گفت: پدرم با کارگری هزینه های خانواده 6نفره اش را تامین می کرد و من هم فرزند دوم آن ها هستم؛ اما پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و به همین خاطر هم من در 16 سالگی پای سفره عقد نشستم و با جوانی عصبی و معتاد ازدواج کردم. «قربان» بی جهت مرا کتک می زد و ناسزا می گفت ولی من همواره سکوت می کردم تا شاید او روزی دست از این رفتارهای خشن بردارد. با وجود این، کار به جایی رسید که دستم را شکست و مرا از خانه بیرون انداخت. دیگر چاره‌ای نداشتم و به خانواده ام پناه بردم اما با مخالفت و برخورد سرد خانواده ام روبه رو شدم و دوباره نزد «قربان» بازگشتم....
    زن ۴۵ ساله که برای شکایت از پسرخوانده اش وارد مرکز انتظامی شده بود، با بیان این که۲۰سال برای پسرخوانده ام زحمت کشیدم تا به سن جوانی رسید، اما اکنون مرا کتک می‌زند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری توضیح داد. به گزارش خراسان، او گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که یکی از همسایگان قدیمی مادربزرگم، مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن‌ها به قدری از اخلاق و کمالات «جاهد» سخن گفتند که من هم ندیده عاشق او شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. خیلی زود مراسم خواستگاری انجام شد و من و جاهد درحالی زندگی مشترکمان را آغاز کردیم که او بیشتر اوقات خودش را در خارج از خانه می‌گذراند! آرام آرام احساس می‌کردم علاقه‌ای...
    او گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که یکی از همسایگان قدیمی مادربزرگم، مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن ها به قدری از اخلاق و کمالات «جاهد» سخن گفتند که من هم ندیده عاشق او شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. خیلی زود مراسم خواستگاری انجام شد و من و جاهد درحالی زندگی مشترکمان را آغاز کردیم که او بیشتر اوقات خودش را در خارج از خانه می گذراند! آرام آرام احساس می کردم علاقه ای به من ندارد و رفتار عاطفی سردی از خود بروز می دهد. در حالی که دخترم را باردار شده بودم، حس عجیبی را تجربه می کردم و از رفتارهای شوهرم رنج می کشیدم؛ این بود که در جست و جوی علت رفتارهای او...
    آفتاب‌‌نیوز : او گفت: کارمند شرکت بازرگانی هستم و مدتی قبل مدیر شرکت به من ابراز علاقه کرد. او مدعی بود در حال جدایی از همسرش است و به من علاقه‌مند بوده و قصد ازدواج با مرا دارد. زن جوان ادامه داد: من حرف‌های اورا باور کردم و با تصور اینکه امیر می‌خواهد با من ازدواج کند، رابطه دوستانه‌ام با او آغاز شد. اما بعد از مدتی امیر رابطه‌اش را با من قطع کرد و گفت از طلاق همسرش پشیمان شده و می‌خواهد با او زندگی کند. او خیلی خونسرد به من گفت که زندگی با همسرش را به ازدواج با من ترجیح می‌دهد. من که از شنیدن حرف‌های امیر شوکه شده بودم اعتراض کردم و گفتم تو احساسات و...
    به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۰ساله که برای شکایت از همسرش وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شده بود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از روستاهای اطراف هرات درکشور افغانستان به دنیا آمدم. پدرم کارگری ساده بود و به سختی مخارج زندگی ۹خواهر و برادرم را تامین می کرد به همین دلیل هم هیچ کدام از اعضای خانواده ام به مدرسه نرفتند و من هم مانند بسیاری از زنان و دختران روستایی بی سواد ماندم. هنوز ۹ سال بیشتر نداشتم که مردی۳۷ ساله به خواستگاری ام آمد. «حلیم» ۳ زن داشت و من باید به عنوان زن چهارم قدم درخانه اش می گذاشتم. با وجود این من اختیاری برای انتخاب همسر نداشتم و به خواست پدرم پای سفره...
    آفتاب‌‌نیوز : فیلم کوتاه «ببر» به نویسندگی و کارگردانی کیانوش اسلامی پس از تکمیل فرآیند تولید، از سوی سازمان سینمایی پروانه نمایش دریافت کرد. تهیه‌کنندگی این فیلم کوتاه را که برنامه‌ریزی‌هایی برای عرضه آن در پلتفرم‌های خانگی پس از حضور در رویداد‌های داخلی و خارجی صورت گرفته است، حسین نعمتی برعهده دارد. در خلاصه داستان فیلم کوتاه «ببر» آمده است: «مردی دچار نوعی وسواس فکری است و ویدئویی در فضای مجازی منتشر می‌کند و مدعی می‌شود همسرش قصد دارد او را مسموم کند. طی حادثه‌ای کار او به بیمارستان کشیده و همسرش از موضوع فیلم با خبر می‌شود! در ادامه چالش‌هایی غیرقابل پیش‌بینی برای او اتفاق می‌افتد.» دیگر عوامل این فیلم عبارتند از بازیگران: سیما محمدی و امیرمسعود ریاضت، تصویربردار:...
    به گزارش همشهری آنلاین، فیلم کوتاه «ببر» به نویسندگی و کارگردانی کیانوش اسلامی پس از تکمیل فرآیند تولید، از سوی سازمان سینمایی پروانه نمایش دریافت کرد. تهیه‌کنندگی این فیلم کوتاه را که برنامه‌ریزی‌هایی برای عرضه آن در پلتفرم‌های خانگی پس از حضور در رویدادهای داخلی و خارجی صورت گرفته است، حسین نعمتی برعهده دارد. در خلاصه داستان فیلم کوتاه «ببر» آمده است: «مردی دچار نوعی وسواس فکری است و ویدئویی در فضای مجازی منتشر می‌کند و مدعی می‌شود همسرش قصد دارد او را مسموم کند. طی حادثه‌ای کار او به بیمارستان کشیده و همسرش از موضوع فیلم با خبر می‌شود! در ادامه چالش‌هایی غیرقابل پیش‌بینی برای او اتفاق می‌افتد.» دیگر عوامل این فیلم عبارتند از بازیگران: سیما محمدی و امیرمسعود...
    آفتاب‌‌نیوز : این بار دل به دریا زد تا راز جنایت شومی را که مدت‌ها در دل نگه داشته بود فاش کند. زن جوان آهسته وارد اتاق شد و با صدایی لرزان سلام کرد بعد هم گوشه‌ای ایستاد. جناب سرگرد که سرگرم خواندن پرونده‌ای بود با شنیدن صدای زن جوان سرش را بلند کرد. نگاهش که به نسرین افتاد، سری تکان داد و گفت: علیک سلام. خانم من که به شما گفتم پرونده همسرت از دست ما خارج شده و در مسیر قضایی قرار گرفته. نه وقت ما را تلف کن و نه خودت را خسته. شوهرت به جرم سرقت مسلحانه در زندان است و قاضی باید برای مجازات یا آزادی او تصمیم بگیرد. الان هم اگر کار دیگری نداری...
    تیرماه سال ۱۴۰۰ مردی با پلیس تماس گرفت و از بوی تعفنی که از خانه همسایه‌اش به مشام می‌رسید، خبر داد. به گزارش ایران، وی گفت: در همسایگی ما مرد تنهای ۴۲ ساله‌ای به نام محسن زندگی می‌کند. او وضع مالی خوبی دارد و مجرد است، اما چند روزی است از او خبری نیست و من و هیچ کدام از همسایه‌ها او را ندیده‌ایم و بوی تعفن عجیبی هم از خانه‌اش به مشام می‌رسد. ما نگران حال او هستیم. جسدی در خانه مجردی با این تماس، مأموران کلانتری به خانه مجردی محسن در خیابان آیت‌الله کاشانی رفتند و پس از گشودن در با جنازه وی روبه‌رو شدند که شواهد نشان می‌داد چند روز از مرگش گذشته است. جسد با دستور...
    وی گفت: در همسایگی ما مرد تنهای ۴۲ ساله‌ای به نام محسن زندگی می‌کند. او وضع مالی خوبی دارد و مجرد است، اما چند روزی است از او خبری نیست و من و هیچ کدام از همسایه‌ها او را ندیده‌ایم و بوی تعفن عجیبی هم از خانه‌اش به مشام می‌رسد. ما نگران حال او هستیم. جسدی در خانه مجردی با این تماس، مأموران کلانتری به خانه مجردی محسن در خیابان آیت‌الله کاشانی رفتند و پس از گشودن در با جنازه وی روبه‌رو شدند که شواهد نشان می‌داد چند روز از مرگش گذشته است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان، ضربات متعدد قمه به گردن و پشت وی را علت مرگ اعلام کردند. ردپای زن آشنا...
    به گزارش همشهری آنلاین، رسـیدگی بــه این پرونده ۱۷ اردیبهشت سال ۹۶ و از وقتی شروع شد که زن جوانی به طرز مرموزی در خانه‌اش در یک مجتمع مسکونی کشته شده بود. خیلی زود بازپرس کشیک قتل در محل جنایت حضور یافت و تحقیقات جنایی با انتقال جسد زن جوان به پزشکی قانونی قوت گرفت. نخستین معاینات پزشکی نشان می‌داد مهشید در اثر خفگی جان باخته است اما موضوع مهمی که نظر کارآگاهان را به خود جلب کرده بود فرو رفتن جسم نوک تیز به گلوی مقتول بود.  شکایت از زن شوهرکش | نجات معجزه‌آسای مرد جوان از دست همسرش | رهگذرها بدن نیمه‌جانش را به بیمارستان رساندند  اعترافات جدید یک قاتل دروغگو؛ راز جنایت در ویلای کردان | مرد...
    همشهری نوشت:چند روز قبل زن جوانی به اداره پلیس رفت و گفت مردی با تهدید وی را ربوده، 48ساعت در خانه‌اش گروگان گرفته و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. شاکی توضیح داد: برای خرید از خانه خارج شده بودم که در خیابان یکی از اقوام دورمان به نام صابر را دیدم. او سوار بر ماشینش بود و با این بهانه که می‌خواهد مرا برساند، خواست سوار ماشین شوم. اما به محض سوار شدن، چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را می‌گیرد. او با خوراندن آبمیوه مسموم، مرا بیهوش کرد و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که در خانه‌ای در یکی از شهرهای جنوبی کشور هستم. صابر اهل...
    چند روز قبل زن جوانی به اداره پلیس رفت و گفت مردی با تهدید وی را ربوده، ۴۸ ساعت در خانه‌اش گروگان گرفته و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. به گزارش همشهری، شاکی توضیح داد: برای خرید از خانه خارج شده بودم که در خیابان یکی از اقوام دورمان به نام صابر را دیدم. او سوار بر ماشینش بود و با این بهانه که می‌خواهد مرا برساند، خواست سوار ماشین شوم. اما به محض سوار شدن، چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را می‌گیرد. او با خوراندن آبمیوه مسموم، مرا بیهوش کرد و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که در خانه‌ای در یکی از شهر‌های جنوبی کشور...
    شاکی توضیح داد: برای خرید از خانه خارج شده بودم که در خیابان یکی از اقوام دورمان به نام صابر را دیدم. او سوار بر ماشینش بود و با این بهانه که می‌خواهد مرا برساند، خواست سوار ماشین شوم. اما به محض سوار شدن، چاقویی روی پهلویم قرار داد و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را می‌گیرد. او با خوراندن آبمیوه مسموم، مرا بیهوش کرد و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که در خانه‌ای در یکی از شهرهای جنوبی کشور هستم. صابر اهل آنجا بود و 48ساعت مرا در خانه‌اش گروگان گرفت. دراین مدت مرا کتک می‌زد و با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.حتی طلا و جواهراتم را به سرقت برد و آنقدر...
    به گزارش همشهری آنلاین، خاطره دختر جوان و اهل یکی از روستاهای آذربایجان شرقی بود که به زور خانواده‌اش به عقد پسری به نام امیر در آمد و این در حالی بود که دختر جوان در ذهن می‌دید که شاید بعد از ازدواج اجباری به امیر دل ببندد و زندگی‌اش شیرین شود اما همه چیز طور دیگری رقم خورد. دختر جوان وقتی می‌دید شوهرش که امیر نام داشت او را کتک می‌زند و مرد رؤیاهایش نیست، تصمیم به طلاق می‌گیرد اما هربار که صحبت از جدایی می‌شود به خاطر رسم و رسومات فامیلی، خانواده خاطره مقاومت می‌کنند و وقتی نوعروس جوان به اصرارهایش پافشاری می‌کند، پدرش او را به حدی زیر مشت و لگدهایش می‌گیرد که دخترش راهی بیمارستان می‌شود. ...
    به گزارش همشهری آنلاین، ۴ فروردین امسال رسیدگی به شکایت زن ۳۰ ساله به نام نیلوفر در دستور کار امیرحسین علیمردان بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. نیلوفر در طرح شکایت خود گفت:«شغل من و همسرم تأمین تجهیزات مربوط به ویلا و استخر و همچنین ایجاد فضای سبز در ویلاهای تهران و شهرهای شمال ایران است. ۲ روز قبل مردی با من تماس گرفت و تقاضای بازدید از ویلایش را کرد. من مطابق روال همیشگی کارم با مشتری قرار گذاشتم. او مقابل منزل ما در غرب تهران آمد و با خودروی دیگنیتی من به سمت ویلای او راه افتادیم. اما فقط چند دقیقه  زمان کافی بود که نیلوفر متوجه شود ویلایی در کار نیست: «چند دقیقه که در...
    به گزارش همشهری آنلاین، این ها بخشی از اظهارات زن ۳۰ ساله ای است که برای شکایت از جنین کشی همسرش به کلانتری طبرسی شمالی مشهد مراجعه کرده بود. این زن جوان که مدعی بود به طور مخفیانه صیغه مردی شده ام که اکنون حتی بارداری مرا نیز انکار می کند درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: از همان دوران نوزادی به بیماری دیابت مبتلا بودم و برای همین هزینه های درمانی زیادی را روی دوش پدر کارگرم می گذاشتم. ۳ خواهر و برادرم با همین درآمد کارگری پدرم ازدواج کردند و به  دنبال سرنوشت خودشان رفتند اما من در حالی که وارد پانزدهمین بهار زندگی ام شده بودم ناگهان مادرم را از دست دادم...
    به گزارش همشهری آنلاین، زن ۵۲ ساله به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در یک خانواده ۱۰ نفره به دنیا آمدم و تا مقطع ابتدایی تحصیل کردم. آن زمان در منطقه کاریز نو از توابع فریمان زندگی می کردیم که بزرگ ترها تصمیم گرفتند من و خواهرم را وقتی به سن ازدواج رسیدیم به عقد پسرعموهایمان درآورند. خلاصه ابتدا خواهر بزرگم در ۱۶ سالگی با پسرعمویم ازدواج کرد و قرار شد که دوسال بعد مراسم عقدکنان من و پسرعموی دیگرم برگزار شود. «احمد» علاقه زیادی به من داشت و هر روز به بهانه ای به منزل ما می آمد تا مرا ببیند اما هنوز یک سال از این ماجرا نگذشته بود که جنگ تحمیلی شروع شد...
    زن جوان می‌گوید به دلیل ملاقات با فرزندش با شکایت همسر سابقش مواجه و به آدم‌ربایی متهم شد، اما دادگاه این شکایت را واهی دانست. به گزارش اعتماد آنلاین، سه سال از آخرین باری که رزیتا دخترش را دیده گذشته بود که متهم به ربودن فرزندش شد. حالا رزیتا با شکایت شوهر سابقش به دادگاه آمده است. او از سختی‌های زندگی با شوهر سابق و دوری از فرزندش می‌گوید: پدر فرزندت از تو به اتهام آدم‌ربایی شکایت کرده است. قبول داری؟ نه تنها من قبول ندارم بلکه دادگاه هم حرف او را قبول نکرد و شکایتش را واهی تشخیص داد. چرا پدر فرزندت از تو چنین شکایتی کرده است؟ سه سال پیش از هم جدا شدیم. دادگاه اجازه داد من...
    به گزارش همشهری آنلاین،  نعیمه نظام دوست بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه «معرکه» با اجرای بهنام تشکر درباره ماجراهای عاشقانه اش با احمدرضا عابدزاده دروازه بان پیشکسوت تیم ملی فوتبال توضیح داد. او گفت: « من با رنو بودم او با بلیزر. هر چه گفتم او نپذیرفت. در رستوران هم به من اهمیتی نداد. من هم همه عکس هایش را پاره کردم....» کد خبر 728143 برچسب‌ها خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران
    مرد شیطان‌صفت در حالی منکر آزار و اذیت و دام شیطانی برای هشت قربانی شده که قربانیان جنایت سیاهش، او را در مواجهه حضوری شناسایی کردند. به گزارش جام‌جم آنلاین ؛ این مرد ۲۸ساله تبعه افغانستان که نگهبان پارک بود، متهم است از اوایل امسال در بوستان مهرگان شهرک مینی‌سیتی تهران به بهانه پرسیدن ساعت به زنان حمله‌ور شده و قربانیان را در میان شمشادها و اتاقک نگهبانی در دام شیطانی‌اش گرفتار و اموال برخی زنان را سرقت کرده است. او تحت تعقیب بود و سرانجام بازداشت شد. سرهنگ علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ دراین‌باره به جام‌جم گفت: تاکنون پنج زن و دختر جوان و دختری نوجوان که در دام شیطانی او گرفتار شده‌اند از...
    به گزارش صدای ایران، زن جوان می‌گوید مدیر شرکت محل کارش او را اغفال کرد اما حالا حاضر نیست برای فرزندش شناسنامه بگیرد. شیما فرزندی دارد که مدعی است پدرش قصد ندارد برای او شناسنامه بگیرد و حالا برای اثبات نسب درخواست آزمایش کرده است. این زن شکایتی مطرح کرده و به دنبال شناسنامه برای فرزندش است. *پدر بچه چه کسی است؟ من و صاحب شرکت محل کارم چهار سال رابطه داشتیم. همین که فهمید باردار هستم من را رها کرد. *چرا رها کرد؟ چون زن و بچه داشت و زنش متوجه می‌شد، به همین خاطر هم من را رها کرد. *چرا با مردی که زن داشت وارد رابطه شدی؟ گول خوردم، به من گفت می‌خواهد زنش را طلاق بدهد، من...
    زن میانسال که از رفتار‌های خشن همسر معتادش خسته شده بود او را به قتل رساند و با طراحی سناریویی عجیب می‌خواست پلیس را گمراه کند، اما راز این جنایت برملا شد. به گزارش ایران، ساعت یک و ۳۰ دقیقه بامداد پنجشنبه ۱۳ مرداد، مأموران کلانتری ۱۱۸ ستارخان در تماس با بازپرس میثم حسین‌پور از قتل مردی ۶۳ ساله خبر دادند. دقایقی بعد که تیم جنایی راهی محل شدند به محض ورود به خانه داخل راهروی منتهی به سالن پذیرایی با جسد مرد میانسال در حالی رو به رو شدند که با ضربات متعدد چاقو از پا درآمده بود. متخصصان پزشکی قانونی در نخستین بررسی‌ها اعلام کردند که زمان زیادی از مرگ نگذشته است. همسر ۴۷ ساله مقتول در تحقیقات...
    به گزارش همشهری آنلاین، زن ۲۵ ساله که با چهره ای مضطرب و پریشان وارد کلانتری سپاد مشهد شده بود با افشای یک حادثه تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: حدود یک سال قبل از همسرم طلاق گرفتم چراکه او به مواد مخدر اعتیاد داشت و مدام مرا کتک می زد. بعد از این ماجرا برای آن که بتوانم هزینه های زندگی ام را تامین کنم نگهداری از یک مرد سالمند را پذیرفتم و پرستاری از او را آغاز کردم. خلاصه با هر سختی و مشقتی بود کار می کردم تا زندگی ام دچار مشکل نشود اما حدود یک ماه قبل آن مرد سالمند از دنیا رفت و من هم که بیکار شده بودم به ناچار به منزل خواهرم رفتم....
    به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات شهرستان ادب به تازگی سه رمان با نام‌های «غم‌سوزی»، «گرگ دریا» و «آن زن مرا صدا کرد» راهی بازار کتاب کرده است. «غمسوزی» رمانی است در ۳۱۹ صفحه که هر صفحۀ آن، سهمی در پیش‌برد ماجرا دارد. اعظم عظیمی، نویسنده کتاب، سابقه همکاری با انتشارات شهرستان ادب در دو کتاب «عطر عربی» و «همه چیز مثل اوّل است» را نیز در کارنامه دارد. عظیمی، داستان‌نویس اهل مشهد و مدرّس دوره‌های داستان و کلام و فلسفه، به داستان دو برادر می‌پردازد و موضوع عشق برادرها، محور اتّفاقات آینده رمان است. داستان با ریتم و تپش مناسب، خواننده را به دل حوادث می‌کشاند. گوشه‌ای از داستان را با هم می‌خوانیم: «امروز روزی است که فریده از من...
    کتاب «آن زن مرا صدا کرد»، با نگاهی به نقش اجتماعی زنان در جامعه‌ای سنتی و درگیر جنگی همه‌جانبه، توسط انتشارات شهرستان ادب روانه کتابفروشی‌ها شد. - اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «آن زن مرا صدا کرد»، نوشته معصومه انصاریان، به تازگی توسط انتشارات شهرستان ادب در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. در معرفی این کتاب آمده است: سال 1359 ایران را تصور کنید. شهرهای جنوب و غرب ایران، زیر آتش حمله‌های هوایی دشمن می‌سوزد و فریاد استمداد مردم جنگ‌زده به جایی نمی‌رسد. «آن زن مرا صدا کرد»، کتابی است مربوط به پاییز همان سال و شهر اهواز، یعنی یکی از همین شهرهای شعله‌ور.داستان، داستان زنی است به نام «مرضیه» که در تهران زندگی می‌کند و...
    کد ویدیو دانلود فیلم اصلی   عصر ایران؛ سحر آزاد ــ مرا ببوس ترانه‌ای عاشقانه است که در دهه ۱۳۳۰ توسط حیدر رقابی سروده شده و مجید وفادار آهنگ آن را ساخته است . بسیاری مرا ببوس را سیاسی و متعلق به توده ای ها می دانند اما نه تنها شاعرش ملی گرا بوده بلکه سراسر شعر ، عاشقانه ای بیش نیست. اینکه این اثر چگونه بدون اجازه وفادار سر از رادیو درآورده و توسط حسن گلنراقی خوانده شده داستان عجیبی دارد چرا که هم بدون اجازه اجرا شده و هم بدون اجازه ضبط. در واقع زمانی که مشیرهمایون و پرویز یاحقی و حسن گلنراقی در استودیو شماره ۸ رادیو بی انکه بدانند در استودیوی دیگری مجید وفادار مشغول همکاری با...
    به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، با فاصله چند متری مرد جوانی که به نظر می‌رسید ۳ – ۴ سالی از همسرش بزرگتر است در کنار او ایستاده بود و به راحتی می‌شد ناراحتی و کلافگی را در چهره‌اش دید که آهسته می‌گفت: ناهید جان من اشتباه کردم. معذرت می‌خواهم و زن جوان هم بی‌توجه به حرف‌های همسرش اشک‌هایش را پاک می‌کرد. دقایقی بعد منشی دادگاه با صدا کردن زوج جوان آنها را به داخل شعبه فراخواند، اما شهرام قصد داشت تا با ایستادن در جلوی ناهید مانع ورود او به شعبه شود که او با دست همسرش را کنار زد و گفت: شهرام زندگی‌ام را نابود کردی. دیگه از دستت خسته شدم و به هیچ عنوان کوتاه نمیام....
    به گزارش جام جم آنلاین، اوایل اسفند سال گذشته، مرد جوانی با حضور نزد بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با طرح شکایتی گفت: من و همسرم سرایدار یک خانه ویلایی در شمال تهران هستیم. دو سال قبل ازدواج کردیم، اما از یک‌سال قبل دچار اختلاف‌هایی شدیم. او دچار افسردگی و بیماری روحی شد، تحت درمان بود و دارو مصرف می‌کرد. از مدتی قبل، مصرف دارو را قطع کرد. دو روز قبل با اصرارم قبول کرد به مطب پزشک معالجش برود. عصر از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت و تلاش من و خانواده‌اش برای یافتن او در این دو روز بی‌نتیجه مانده بود. پس از این شکایت، پرونده برای رسیدگی به پلیس آگاهی تهران ارسال شد. ماموران تحقیقات دراین‌باره...
    به گزارش همشهری آنلاین، خانم یثربی در یگ گفت و گو بیان کرد: که در سال ۱۳۸۳ مشغول نوشتن فیلمنامه برای شخصی بوده که چند بار او را به مکان‌های خلوت دعوت کرده تا فیلمنامه را آنجا بنویسد و در نهایت بعد از چند جلسه او را به خانه‌اش در شمال شهر تهران دعوت کرده است. خانم یثربی، که سال‌ها نمایشنامه و فیلمنامه نوشته و بازیگردانی هم کرده است،   توضیح داد که فرد مورد نظر زمانی که خانم یثربی ۳۲ ساله بوده، در یک شب برفی زمستان او را به خانه‌اش دعوت کرده و گفته افراد دیگر هم در خانه هستند. واکنش معاون رئیسی جمهور به بیانیه زنان سینماگر در اعتراض به خشونت علیه زنان وعده خانه سینما برای...
    آفتاب‌‌نیوز : با این شکایت، مأموران پلیس به بررسی پرداختند و پرونده برای رسیدگی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. زن جوان در جلسه تحقیق گفت: من چند سال است با همسرم زندگی می‌کنم و مشکل خاصی با او ندارم. اگرچه همسرم مردی ‌کم‌عاطفه است، ولی به‌خاطر فرزندم با او زندگی می‌کنم.این زن ادامه داد: مدتی قبل دوست همسرم را در خیابان دیدم. او از من خواست سوار ماشینش شوم تا مرا به خانه‌مان برساند. من که به این مرد اعتماد داشتم، سوار ماشینش شدم، اما او حرف‌های نامربوطی زد و به من پیشنهاد داد تا با او رابطه برقرار کنم. من قبول نکردم و از او خواستم من را مقابل خانه‌مان از ماشین پیاده کند....
    به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل  عربی ۲۱، «زارا سلطانه» نماینده زن و مسلمان پارلمان انگلیس در جلسه امروز این پارلمان با اشک از نژادپرستی و اسلام‌هراسی در این کشور حرف زد، او در این جلسه گفت: قبل از این که انتخاب شوم از اینکه مردم مرا به عنوان یک زن مسلمان نگاه کنند، نگران بودم چراکه در طول زندگیم شاهد دردسر‌هایی بودم که شخصیت‌های مسلمان انگلیس آن را متحمل می‌شدند و می‌دانستم این کار آسان نخواهد بود، ولی حالا نظرم عوض شده و می‌بینم چیزی برای نگرانی وجود نداشت. او در ادامه درحالی که اشک می‌ریخت افزود: برای من نامه‌های تهدیدآمیزی ارسال می‌شد در یکی از آن‌ها نوشته شده بود «سلطانه، تو و جمعیت مسلمان یک...
    ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی این ها بخشی از اظهارات دختر 30 ساله ای است که برای جلوگیری از آبروریزی وحشتناک وارد کلانتری شده بود. او با بیان این که دیگر تحمل اخاذی های جوانی حیله گر را ندارد، به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: پدرم کارگر ساختمانی است و به زحمت هزینه های زندگی ما را تامین می کند. من هم تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم و پس از آن ترک تحصیل کردم چرا که دوست داشتم وارد بازار کار شوم و درآمدی داشته باشم. ابتدا در چند جا شغلی پیدا کردم اما همه این مشاغل موقتی بود و بعد از مدتی بیکار می شدم تا این که از طریق یکی از دوستانم در...
    به گزارش رکنا، روزی که با «عاطفه» در یکی از کافه های شهر آشنا شدم، خیلی دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم به هر طریق ممکن به او کمک کنم اما آرام آرام او به طرز جنون آمیزی عاشق من شد و ... مرد  45ساله ای که به اتهام برقراری رابطه نامشروع و خلوت کردن با نامحرم بازداشت شده بود، در حالی که بیان می کرد نمی دانم همه این حوادث یک نقشه شوم است  یا من فریب زن جوانی را خورده ام! درباره چگونگی این ماجرا به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: پدرم تاجر سرشناسی است، به همین دلیل من هیچ وقت از نظر مالی مشکلی نداشتم و طعم بی پولی را نچشیده ام. بیشتر بستگان‌مان در...
    «افسانه تائبی» از هنرمندان خوب کشور، متولد سال ۱۳۴۵ کرمان و دانش آموخته‌ی رشته‌ی هنر صنایع دستی مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا تهران است. وی نقاش، مینیاتوریست، مدیر هنری، عکاس، انیمیتور، استاد نقاشی و پژوهشگر تاریخ هنر است. او پس از دیپلم، در صدا و سیمای مرکز کرمان به‌عنوان انیمیتور مشغول به کار شد و پس از پایان تحصیلاتش در مقطع لیسانس زیر نظر استاد علی مطیع مکتب هرات را آموخت. در سال ۱۳۶۸ پایان نامه‌اش را با موضوع «بررسی نقش فرش در صد سال اخیر در کرمان» و زندگی «حسن خان شاهرخی» نقاش برجسته‌ی آن دوران زیر نظر استاد «باستانی پاریزی» و استاد «جمال‌الدین خرمی‌نژاد» به پایان رساند. پس از آن مجموعه‌ی تصویرسازی به شیوه‌ی مکتب هرات را با...
    «افسانه تائبی» از هنرمندان خوب کشور، متولد سال ۱۳۴۵ کرمان و دانش آموخته‌ی رشته‌ی هنر صنایع دستی مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا تهران است. وی نقاش، مینیاتوریست، مدیر هنری، عکاس، انیمیتور، استاد نقاشی و پژوهشگر تاریخ هنر است. او پس از دیپلم، در صدا و سیمای مرکز کرمان به‌عنوان انیمیتور مشغول به کار شد و پس از پایان تحصیلاتش در مقطع لیسانس زیر نظر استاد علی مطیع مکتب هرات را آموخت. در سال ۱۳۶۸ پایان نامه‌اش را با موضوع «بررسی نقش فرش در صد سال اخیر در کرمان» و زندگی «حسن خان شاهرخی» نقاش برجسته‌ی آن دوران زیر نظر استاد «باستانی پاریزی» و استاد «جمال‌الدین خرمی‌نژاد» به پایان رساند. پس از آن مجموعه‌ی تصویرسازی به شیوه‌ی مکتب هرات را با...
    آفتاب‌‌نیوز : رسیدگی به این پرونده از یک‌ سال قبل به‌دنبال ناپدیدشدن مرد جوانی به نام مهرداد آغاز شد. پدر مهرداد که به پلیس آگاهی رفته بود، گفت: عروسم به نام شیوا می‌گوید چندروز است از شوهرش هیچ خبری ندارد. او می‌گوید قرار بود مهرداد به سفر ترکیه برود و ۲۰ میلیون تومان طلا همراه داشت. با این شکایت و درحالی‌که تلاش برای افشای راز ناپدیدشدن مرد جوان آغاز شده بود، پلیس جسد او را در گودالی در اطراف تهران پیدا کرد. شواهد نشان می‌داد این مرد با ضربه‌های متعدد چاقو از پا درآمده است. مأموران پلیس به پرس‌وجو از همسر مهرداد پرداختند، اما ضدونقیض‌گویی‌های شیوا شک پلیس را دوچندان کرد و این زن بازداشت شد. شیوا ۳۵‌ساله سرانجام...
    زن جوان پس از جدایی از پسر خاله اش با مرد متاهلی ازدواج کرد تا زندگی اش تغییر کند اما در دام افیونی شوهر دومش گرفتار شد. زن 34 ساله که برای چاره‌جویی درباره مشکل اعتیادش وارد کلانتری آبکوه مشهد شده بود، با بیان این که تصمیم به ترک اعتیاد دارم و دیگر به خانه ام باز نمی گردم، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: همواره آرزو داشتم با جوانی ازدواج کنم که کارمند باشد تا آخر هر ماه درآمدی برای هزینه های زندگی داشته باشم چون پدرم را می دیدم که برای یافتن کار هر روز سر گذر می رفت و بیشتر اوقات با شرمندگی به خانه باز می گشت، چرا که کاری پیدا نمی کرد. خلاصه به هر سختی بود درسم را خواندم...
    شما اولین کسی هستید که می‌خواهم از خودم و اشتباهی که کرده‌ام، برایش حرف بزنم.مشکل من به یک سال قبل برمی‌گردد. پدرومادرم برای جشن تولدم یک گوشی گران‌قیمت خریدند. مدل گوشی باعث شد جلوی دوستانم پُز بدهم. ازطرف‌دیگر، من با زن همسایه‌مان دوست بودم. مادرم همیشه می‌گفت درست نیست با یک زن متاهل و غریبه این‌قدر خودمانی بشوی.به او دهن‌کجی می‌کردم و نمی‌فهمیدم چرا این‌قدر دغدغه دارد. زن همسایه، آدم پرسروشوری بود. حرف‌های تحریک‌ کننده‌ای از زندگی خصوصی‌اش می‌زد. او مرا وارد شبکه‌های اجتماعی فضای مجازی کرد. در شرایط بحرانی قرار گرفته بودم؛ شرایطی که روح‌وروانم را تخریب می‌کرد. هرشب تا دیروقت درگیر پرسه‌زنی در فضای‌مجازی بودم. دوست اینترنتی هم پیدا کردم که شیطانی انسان‌نما بود. اعتیاد به گوشی تلفن‌همراه،...
    به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، رسیدگی به این پرونده از سال 92 به دنبال کشته شدن زن جوانی به نام روشنک در خانه اش در تهرانپارس آغاز شد .شواهد نشان می‌داد روشنک به تنهایی در خانه اجاره ای زندگی می کرد و از سوی مرد جوانی که به ملاقات وی رفته بود با ضربه های چاقو کشته شد . مرد جوان به نام امین خیلی زود ردیابی و بازداشت شد و به درگیری با روشنک اعتراف کرد. وی گفت: زن جوان را کشتم چون دست از سرم بر نمی داشت و همیشه مزاحمم می شد. این مرد پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به قصاص محکوم شد .اما قبل از اجرای حکم اعدام، شرط ا ولیای دم مبنی...
    امروز برای خرید مواد مخدر قدم به پارک ملت مشهد گذاشتم و به دنبال ساقی مواد مخدر می گشتم که ناگهان در محاصره نیروهای انتظامی قرار گرفتم و دستگیر شدم به گزارش گروه حوادث رکنا، زن 23 ساله که با سر و وضعی ژولیده و پوششی نامناسب به اتهام ولگردی دستگیر شده بود، با بیان این که اعتیاد مرا به تباهی کشاند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: 3 سال قبل روزی که در محوطه دانشگاه قدم می زدم نگاهم به نگاه «محمود» گره خورد و این ماجرا سرآغاز یک رابطه عاطفی شد. اصرار به ازدواج با پسردانشجو یک ماه بعد از این آشنایی و تماس های تلفنی بود که خانواده محمود به خواستگاری...
    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  روزی که عاشق همسرم شدم، او زنی مطلقه بود که دو فرزند کوچک داشت، اما من جوانی مجرد بودم که هیچ گاه فکر نمی‌کردم روزی لقب «ناپدری» بگیرم و ... مرد ۳۷ ساله که مدعی بود همسر و دو فرزندش او را به شدت کتک زده و از خانه بیرون انداخته اند، درباره قصه عاشقی خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: روزی که با «مهرانه» آشنا شدم، دو دختر ۲ و ۴ ساله داشت و به دلیل اعتیاد همسرش از او طلاق گرفته بود. در همان روز‌های اول آشنایی چنان شیفته اش شدم که هیچ گاه به مشکلات آینده نمی‌اندیشیدم. اصلا برایم مهم نبود که من جوانی مجرد هستم و همسرم شش...
    به گزارش رکنا، بیست‌و‌سوم آذر زنی 30 ساله با تشکیل پرونده‌ای در دادگاه کیفری یک استان تهران از آزار و اذیت راننده تیبای خبر داد و وقتی پرونده به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران رفت. او در تحقیقات پلیسی گفت: ساعت 18:30 بیست و یکم آذر از شهرری به مقصد باقرشهر سوار بر یک دستگاه خودروی تیبای عبوری شدم، در بین راه راننده با تغییر ناگهانی مسیر و تهدید چاقو، من را به بیابان‌های اطراف کهریزک برده و باوجود التماس و خواهش مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و پس از سرقت تلفن همراهم مرا در همان محل رها کرده و متواری شد. سرهنگ کارآگاه «حیدر گودرزی»، سرپرست پایگاه نهم پلیس آگاهی گفت: با توجه به حساسیت و اهمیت...
    ساعت 24-الان اعتیاد و انواع خلافکاری ها مرا به این روز انداخته و جسم و پیکرم را نابود کرده است وگرنه من در سال های نه چندان دور به همراه برادرم در رشته قهرمانی بوکس فعالیت می کردم و اندامی ورزشکاری داشتم! در واقع همه چیز از یک شکست عشقی شروع شد و .... این ها اظهارات جوان متهم به قتلی است که شانزدهم مهر سال 94 تیغه چاقویش، قلب رفیق را نشانه رفت و در یک نزاع مرگبار شبانه در پارک گلهای مشهد، دوست 24 ساله اش را به قتل رساند و خانواده ای را داغدار کرد. این جوان پارک نشین که پاتوق خودشان را به خون آلوده کرده بود از محل حادثه گریخت و به مکان نامعلومی...
    به گزارش رکنا، این جملات بخشی از اظهارات زن ۳۴ ساله ای است که برای مشاوره و راهنمایی به کلانتری احمد آباد مشهد آمده است. او در شرح داستان زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: ۱۱ سال پیش در حالی که پسر شیر خواره ای را در آغوش می فشردم از همسر اولم جدا شده بودم او به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشت و هنگامی که به دلیل حمل مواد مخدر برای طی دوران محکومیت اش در زندان به سر می برد از او طلاق گرفتم و به خانه پدری ام بازگشتم. پدرم وضعیت مالی مناسبی نداشت و من به عنوان بازاریاب در یک شرکت تبلیغاتی مشغول کار شدم .مدتی بعد منزلی را به طور مستقل اجاره کردم و در کنار...
    به دنبال قتل یک مرد در خانه ویلایی در شهرستان ملارد؛ همسر ۱۷ ساله وی بازداشت شد. بنابر اعترافات زن جوان او به کمک دوست پسرش؛ شوهرش را به قتل رسانده است. به گزارش برنا؛ حدود یک سال قبل مردی افغانستانی که سرایدار یک خانه ویلایی در ملارد بود به طرز مرموزی ناپدید شد. پس از مدتی سحر همسر 17 ساله وی و دختر کوچکش نیز خانه ویلایی را ترک کردند . در ادامه رسیدگی به این پرونده و در حالی که همسر اول این مرد پیگیر ماجرای ناپدید شدن همسرش بود و هوویش را در این ماجرا مقصر می‌دانست چند ماه بعد مأموران پلیس موفق به شناسایی محل زندگی سحر در تهران شدند و او را که همراه...
    در ادامه رسیدگی به این پرونده و در حالی که همسر اول این مرد پیگیر ماجرای ناپدید شدن همسرش بود و هوویش را در این ماجرا مقصر می‌دانست چند ماه بعد مأموران پلیس موفق به شناسایی محل زندگی سحر در تهران شدند و او را که همراه دختر کوچکش و مردی به‌نام سعید در یک خانه زندگی می‌کرد به اداره آگاهی منتقل کردند.در حالی که سحر مدعی بود خبری از شوهرش ندارد، اما در ادامه بازجویی‌های پلیسی لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی سعید اعتراف کرد.او در تشریح این ماجرا گفت: من ۱۷ سال دارم. وقتی مادرم مرا باردار بود به اتهام خرید و فروش مواد مخدر و اعتیاد به زندان افتاد و من در زندان...
    یه گزارش رکنا، با شنیدن این حرف ها ناامید شدم و درحالی که گریه می کردم خودم را سرکوچه رساندم تا به خانه برگردم. سوار یک پراید شدم که مرد جوانی راننده آن بود. این مرد غریبه با مشاهده اشک هایم سر صحبت را باز کرد و چون دل پردردی داشتم سفره غصه هایم را برایش گشودم و در واقع با اعتمادی نابه جا، بدبختی دیگری برای خودم درست کردم. راننده پراید وقتی حرف هایم را شنید خودش را به ظاهر خیلی ناراحت نشان داد و با زبانی چرب و نرم گفت: باید چند روزی به خانه نروی تا حال پدرت را بگیری و بفهمد که آبرویش در خطر است. زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری افزود: من که در...
    آفتاب‌‌نیوز : او گفت: در خانواده‌ای به دنیا آمدم که پدرم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود، به همین دلیل بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع متوسطه ترک تحصیل کردم و وارد بازار کار شدم. خلاصه برای آن که جهیزیه خودم را تهیه کنم و از طرفی هم کمک خرج خانواده باشم، در یک کارگاه تولیدی مانتو شغلی برای خودم دست و پا کردم و به مدت ۱۰ سال از درآمدم برای اعضای خانواده ام نیز هزینه می‌کردم تا این که «فریمان» به خواستگاری ام آمد. او که ۳۵ ساله بود از طریق یکی از بستگان دور پدرم به خانواده ما معرفی شد. با توجه به این که من اولین فرزند خانواده بودم و پدر و مادرم تجربه‌ای در...
    به گزارش رکنا، پیرمرد 60 ساله با بیان این که آزار و اذیت های پسر روانی ام به جایی رسید که حتی قصد داشت مرا نیز در خواب خفه کند به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 40 سال قبل در یکی از رشته های علوم تجربی و در یکی از دانشگاه های شمال کشور پذیرفته شدم. در همان ترم اول تحصیلی چشمان زیبای یکی از همکلاسی هایم قلبم را لرزاند و به این ترتیب عاشق «مهتاب» شدم. پدرم وضعیت مالی خوبی داشت و برای آینده من که تک پسر خانواده بودم نقشه های زیادی می کشید در حالی که پدر و مادرم آرزو داشتند عروسی در شأن خانواده خودمان انتخاب کنند من عشق به همکلاسی ام را با آن ها درمیان...
    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  این‌ها بخشی از اظهارات مرد ۴۰ ساله‌ای است که در پی شکایت همسرش به کلانتری احضار شده بود. این مرد جوان با بیان این که نگاه‌های شیطانی یک زن و بی بندوباری‌های اخلاقی مرا به گرداب بدبختی انداخت درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم و روزگاری را در شمال کشور سپری کردم. پدرم کارمند معمولی و مادرم خانه دار بود. وقتی در یکی از رشته‌های علوم ریاضی از دانشگاه دانش آموخته شدم به مشهد آمدم و در یکی از بانک‌های دولتی استخدام شدم هنوز چند هفته بیشتر از آغاز کارم در یکی از بانک‌های حاشیه شهر نگذشته بود...
    رویداد۲۴ دختر ۳۲ ساله تحصیل کرده‌ای که قربانی یک آشنایی شوم در فضای مجازی شده بود، در حالی که ادعا می‌کرد آینده و جوانی اش را در یک قمار دروغین باخته است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در یک خانواده فرهنگی و تحصیل کرده به دنیا آمدم و زندگی آرام توأم با خوشبختی را تجربه کردم تا این که بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع کارشناسی ارشد، در یک شرکت تجاری مشغول کار شدم و به طور همزمان نیز در کلاس زبان شرکت می‌کردم تا خودم را برای آزمون دکتری آماده کنم. در فضای اینستاگرام پیجی را با موضوع آموزش زبان انگلیسی فالو کردم و به این ترتیب با «مسعود» آشنا شدم. در...
    به گزارش رکنا، دختر 32ساله تحصیل کرده ای که قربانی یک آشنایی شوم در فضای مجازی شده بود، در حالی که ادعا می کرد آینده و جوانی اش را در یک قمار دروغین باخته است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: در یک خانواده فرهنگی و تحصیل کرده به دنیا آمدم و زندگی آرام توأم با خوشبختی را تجربه کردم تا این که بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع کارشناسی ارشد، در یک شرکت تجاری مشغول کار شدم و به طور همزمان نیز در کلاس زبان شرکت می کردم تا خودم را برای آزمون دکتری آماده کنم.  در فضای اینستاگرام پیجی را با موضوع آموزش زبان انگلیسی فالو کردم و به این ترتیب با «مسعود» آشنا شدم. در ابتدا او...
    آفتاب‌‌نیوز : رسیدگی به این پرونده از یک سال و نیم قبل و به‌دنبال مراجعه زن جوانی به دادسرای البرز آغاز شد. مرضیه که یکی از چشم‌هایش را بسته بود به بازپرس گفت: شوهرم با ضربه‌هایی که به سرم وارد کرده باعث کوری چشم چپم شده است حالا به اینجا آمده‌ام تا از او شکایت کنم. وقتی زن جوان به پزشکی قانونی فرستاده شد نتیجه بررسی‌ها نشان می‌داد علت نابینایی چشم مرضیه ضربه محکم به ناحیه چپ سر و در نهایت عفونت درونی چشم و نابینایی شده است. پس از طرح شکایت، شوهرش به نام سیروس به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی بازداشت شد و صبح دیروز در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی قیومی...
    حکم قصاص زن جوانی که به خاطر کینه از شوهرش با پاشیدن اسید در خواب او را به قتل رسانده بود، از سوی دیوان عالی کشور تأیید شد. به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ رسیدگی به این پرونده از 3 سال پیش با مرگ مرد جوانی در یکی از بیمارستان‌های جنوب تهران آغاز شد. وقتی همسر وی به عنوان تنها مظنون این پرونده بازداشت شد، ضمن اعتراف به اسیدپاشی گفت: من و شوهرم سال‌ها با هم اختلاف داشتیم و او بابت هر موضوعی مرا بشدت کتک می‌زد. حتی به پسرمان هم توجهی نمی‌کرد و ما را خیلی آزار می‌داد تا اینکه تصمیم گرفتم او را با اسید بسوزانم تا قدری متوجه رنجی که سال‌هاست به ما داده، بشود اما...
    ساع 24-حکم قصاص زن جوانی که به خاطر کینه از شوهرش با پاشیدن اسید در خواب او را به قتل رسانده بود، از سوی دیوان عالی کشور تأیید شد. رسیدگی به این پرونده از 3 سال پیش با مرگ مرد جوانی در یکی از بیمارستان‌های جنوب تهران آغاز شد. وقتی همسر وی به عنوان تنها مظنون این پرونده بازداشت شد، ضمن اعتراف به اسیدپاشی گفت: من و شوهرم سال‌ها با هم اختلاف داشتیم و او بابت هر موضوعی مرا بشدت کتک می‌زد. حتی به پسرمان هم توجهی نمی‌کرد و ما را خیلی آزار می‌داد تا اینکه تصمیم گرفتم او را با اسید بسوزانم تا قدری متوجه رنجی که سال‌هاست به ما داده، بشود اما نمی‌خواستم او را بکشم. پس...
    صراط: زمانی که پس از جدایی از همسرم، به عقد موقت یک جوان مجرد درآمدم، یقین داشتم که روزی با یک دختر دیگر ازدواج می‌کند و من باز هم آواره می‌شوم، اما نمی‌دانستم او همه پس انداز و سرمایه ام را نیز به یغما می‌برد و ... زن ۳۴ ساله‌ای که با مهریه یک شاخه گل به عقد موقت جوان مجردی درآمده بود، در حالی که ادعا می‌کرد همسرش قصد دارد پول رهن منزلش را به ناحق از او بگیرد، درباره داستان تلخ زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: تا کلاس سوم دبیرستان درس خواندم، اما علاقه‌ای به تحصیل نداشتم، به همین دلیل درس و مدرسه را رها کردم و به خانه داری پرداختم....
    ساعت 24-زن ۳۴ ساله‌ای که با مهریه یک شاخه گل به عقد موقت جوان مجردی درآمده بود، در حالی که ادعا می‌کرد همسرش قصد دارد پول رهن منزلش را به ناحق از او بگیرد، درباره داستان تلخ زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری توضیحاتی ارائه داد. او گفت: تا کلاس سوم دبیرستان درس خواندم، اما علاقه‌ای به تحصیل نداشتم، به همین دلیل درس و مدرسه را رها کردم و به خانه داری پرداختم. ۲۲ ساله بودم که برادرشوهر عمه ام به خواستگاری ام آمد و من و «اکبر» ازدواج کردیم، اما هنوز بیشتر از سه سال از زندگی مشترکمان نگذشته بود که ریشه‌های خیانت در زندگی ام نمایان شد. با آن که به دلیل ازدواج فامیلی شناختی از اکبر...
    آفتاب‌‌نیوز : او که برای ارتکاب این جنایت هولناک برادر ۲۲ ساله اش را نیز با خود همراه کرده بود. او هجدهم تیرماه مرد ۴۴ ساله پژوسوار را در لانه مجردی خودش به قتل رساند و روز بعد جسد او را درون دو کیسه گونی در حاشیه جاده روستای سالارآباد رها کرد. آن چه می خوانید گفت وگو با این قاتل خوش گذران است. متولد چه سالی هستی؟ سال ۷۳ و در یکی از روستاهای سرخس به دنیا آمدم. در همان روستا تحصیل کردی؟ تا راهنمایی در روستا بودم اما برای ادامه تحصیل در دبیرستان کاردانش به مشهد آمدم. در چه رشته ای دیپلم گرفتی؟ زراعت و باغبانی! ابتدا در خادم آباد تحصیل کردم و بعد به خوابگاه شبانه...
    آفتاب‌‌نیوز : او گفت: وقتی تحصیلاتم در مقطع راهنمایی به پایان رسید دیگر ادامه تحصیل ندادم چرا که علاقه‌ای به درس نداشتم. بعد از آن در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم تا این که ۱۵ سال قبل یکی از بستگان دور پدرم به خواستگاری ام آمد. آن زمان شرایط ازدواج برایم مهیا بود و من هم با توصیه خانواده ام با «شهروز» ازدواج کردم. از همان روزهای آغازین زندگی مشترک به پرستاری از مادرشوهر بیمارم پرداختم تا احساس تنهایی نکند حتی زمانی که پسرم را باردار بودم نیز به مراقبت از مادر شوهرم ادامه دادم، اما بعد از فوت مادرشوهرم زندگی من نیز تغییر کرد چرا که شوهرم نسبت به من بی تفاوت شده بود و هیچ...
    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، چند سال است که با تهمت‌های ناروا و سوءاستفاده‌های همسرم زندگی می‌کنم. او که روزی چند بار کتکم می‌زند حالا مدعی است نمی‌تواند با من زندگی کند و در واقع از سه ماه قبل طلاق عاطفی گرفته ایم و هیچ رابطه‌ای با هم نداریم تا جایی که... بیشتر بخوانید دختر کوچک شاهد قتل پدر! زن ۳۸ ساله که برای رهایی از زندگی بی سر و سامانش راهی کلانتری شده بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهرک ناجای مشهد گفت: وقتی تحصیلاتم در مقطع راهنمایی به پایان رسید دیگر ادامه تحصیل ندادم چرا که علاقه‌ای به درس نداشتم. بعد از آن در کنار مادرم به امور خانه داری پرداختم تا این که...
    صراط: دیگر نمی‌توانم این وضعیت را تحمل کنم. همسرم نقطه ضعف مرا می‌داند و با سوءاستفاده از این موضوع، به آزار روحی ام می‌پردازد. او معتقد است باید رازی را که سال‌ها با آن زندگی کرده ام اکنون فاش کنم تا ... به گزارش خراسان زن ۵۰ ساله‌ای که به اتهام ضرب و جرح عمدی و توهین و فحاشی از همسرش شکایت کرده است، با بیان این که بعد از سال‌ها زندگی مشترک به آغوش مادر پیرم پناه برده ام، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: با آن که پدر و مادرم وضعیت مالی مناسبی داشتند و به تحصیل فرزندان خود اهمیت می‌دادند، من برخلاف دیگر خواهران و برادرانم علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم،...
    یک بار از زن آشپز برزیلی که در خدمت ما بود، پرسیدم همسر شما برای عید کریسمس چه هدیه‌ای می‌خرد؟ گفت: "همین که مرا کتک نزند، من راضی هستم!" قبلاً اشاره کرده بودم که در برزیل داشتن شوهر رسمی و قانونی خودش یک امتیاز اجتماعی تلقی می‌شود! ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۲ اجتماعی سفر نظرات - اخبار اجتماعی - به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ "برزیل" کشوری پهناور و بزرگترین کشور  آمریکای جنوبی با 210 میلیون جمعیت است که رودخانه آمازون به عنوان بلندترین و پرآب‌ترین رودخانه جهان از قلب این کشور استوایی میگذرد. مردم این کشور به زبان پرتغالی صحبت می‌کنند و این کشور به مدد بارشهای خارق العاده استوایی، از پوشش جنگلی استوایی چند میلیون هکتاری برخوردار...
    آفتاب‌‌نیوز : وی افزود:کنار خیابان به انتظار تاکسی ایستادم تا به محله یافت آباد بروم. تصمیم داشتم به یک مرکز فروش بروم تا همه وسایل را از یک جا تهیه کنم. اما خبری از تاکسی نبود، خیابان خیلی خلوت بود و من همچنان به انتظار ایستادم. تا اینکه بعد از چند دقیقه خودروی پرایدی پیدا شد. از انتظار خسته شده بودم و به ناچار سوار شدم، اما هیچ مسافری نداشت. زن جوان گفت: پس از طی مسافتی راننده تغییر مسیر داد، به او اعتراض کردم و گفتم چرا از مسیر اصلی نمی‌رود. راننده که مرد جوانی بود، مدعی شد که یکی از محله‌های آنجا را به خاطر کرونا قرنطینه کرده اند و به همین دلیل باید تغییر مسیر بدهد...
    زن ۳۶ ساله ای که به اتهام خلوت کردن با مردی غریبه توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده بود،درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهدتوضیحاتی ارائه داد. به گزارش مشرق، سولماز مرا فریب داد. هیچ گاه فکر نمی کردم با نیت شومی به من نزدیک شده باشد. او در حالی همانند یک مار خطرناک بر زندگی ام چنبره زده بود که من سیر تا پیاز زندگی خصوصی‌ام را برایش بازگو می کردم و با او به درد دل می‌پرداختم اما روزی فهمیدم که او چه نقشه وحشتناکی برایم کشیده است که حلقه های قانون بر دستانم گره خورده بود و ... زن ۳۶ ساله ای که به اتهام خلوت کردن با مردی غریبه توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده است،...
    سولماز مرا فریب داد. هیچ گاه فکر نمی‌کردم با نیت شومی به من نزدیک شده باشد. او در حالی همانند یک مار خطرناک بر زندگی ام چنبره زده بود که من سیر تا پیاز زندگی خصوصی‌ام را برایش بازگو می‌کردم و با او به درد دل می‌پرداختم، اما روزی فهمیدم که او چه نقشه وحشتناکی برایم کشیده است که حلقه‌های قانون بر دستانم گره خورده بود و ...زن ۳۶ ساله‌ای که به اتهام خلوت کردن با مردی غریبه توسط نیرو‌های انتظامی دستگیر شده است، با بیان این که همچون گنجشک کوچک و ساده دل در دام ماری خطرناک و زهرآگین گرفتار شده ام به طوری که آشیانه‌ام متلاشی شد درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: تحصیلاتم...
    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آن زن مرا فریب داد. هیچ گاه فکر نمی کردم با نیت شومی به من نزدیک شده باشد. او در حالی همانند یک مار خطرناک بر زندگی ام چنبره زده بود که من سیر تا پیاز زندگی خصوصی‌ام را برایش بازگو می کردم و با او به درد دل می‌پرداختم اما روزی فهمیدم که او چه نقشه وحشتناکی برایم کشیده است که حلقه های قانون بر دستانم گره خورده بود و ... زن 36 ساله ای که به اتهام خلوت کردن با مردی غریبه توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده است، با بیان این که همچون گنجشک کوچک و ساده دل در دام ماری خطرناک و زهرآگین گرفتار شده ام به طوری که آشیانه‌ام...
    ساعت 24-تکرار گناه و سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم، روح مرا آزار می داد و دچار عذاب وجدان شده بودم. اما هرچه سعی کردم عادت زشتی را که از چند سال قبل به آن آلوده شده بودم فراموش کنم موفق نمی شدم.  از روزی که همسرم نیز چهره واقعی ام را دید و مرا تنها گذاشت وقت بیشتری برای تکرار عادت گناه آلود خودم پیدا کردم. ولی بالاخره به دام افتادم و پلیس فیلم های پنهانی ام را کشف کرد. احسان ۳۰سال سن دارد ، او را درحالی که به وسیله دوربینی کوچک از روی دیوار، داخل خانه مسکونی را به طور مخفیانه فیلمبرداری می کرد دستگیر کردند و به پلیس تحویل دادند. مرد جوان گفت: از نوجوانی...
    خانواده «صمد» به شدت مخالف ازدواج ما بودند، زیرا من معلولیت جسمی داشتم. حالا هم که زندگی ما در آستانه ویرانی قرار دارد، آن‌ها مرا مقصر زندگی جهنمی پسرشان می‌دانند چرا که... این‌ها بخشی از اظهارات زن جوانی است که با یک تصمیم اشتباه و به قول خودش «احمقانه» تا آستانه مرگ پیش رفته است. این زن جوان با بیان این که تحمل بدرفتاری و کتک کاری‌های همسرم را نداشتم، درباره قصه زندگی خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: زمانی که کودکی خردسال بودم عروسکم را به آغوش گرفتم و با دختر همسایه در حیاط منزل مان مشغول بازی شدم، در همین هنگام دایی بزرگم وارد شد و به سراغ مادرم رفت. چند دقیقه بعد جیغ و فریاد...
    روزگاری نه چندان دور چنان غرق در خوش‌گذرانی و تحصیل بودم که هیچ گاه فکر نمی‌کردم این دور هم نشینی‌های شبانه در خوابگاه دانشجویی روزی مرا به ورطه نابودی می‌کشاند به گونه‌ای که زنی دزد و کارتن خواب خواهم شد و ... به گزارش خراسان، این‌ها بخشی از اظهارات زن ۳۳ ساله‌ای است که پس از چندین روز تلاش شبانه روزی ماموران تجسس کلانتری سناباد مشهد و به اتهام سرقت با شگرد بیهوش کردن طعمه خود دستگیر شد.   این زن جوان در حالی که بیان می‌کرد روزی آن قدر پول داشتم که حتی هزینه‌های مصرف مواد مخدر دانشجویان هم اتاقی ام را نیز پرداخت می‌کردم با چشمانی گریان و چهره‌ای درمانده درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی...
    حوادث رکنا: آتش به زندگی ام افتاده است و نمی دانم چرا به چنین سرنوشت شومی گرفتار شدم. از روزی که همسرم فوت کرد مشکلات زندگی ام یکی پس از دیگری شروع شد. به گزارش رکنا، دختر و پسرم که هر دو سر و سامان گرفته اند برایم دلسوزی عجیبی می کردند و با اصرار وادارم کردند ازدواج کنم. من پس از گذشت یک سال به خواستگاری خانمی رفتم که از شوهرش طلاق گرفته بود و دخترم با اطمینان از او تعریف می کرد و می گفت سال هاست که مرجان را می شناسد. مرد ۵۶ ساله در دایره اجتماعی کلانتری افزود: نمی خواستم تن به این ازدواج بدهم اما دختر و پسرم می گفتند این زن ۲۸ ساله...
    به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، چشمانم پر از اشک و قلبم آکنده از آه وناله است قدرت تصمیم گیری را از دست داده ام و در یافتن راهی که زندگی ام را نجات بدهم مستاصل مانده ام اکنون سه سال از روزی می‌گذرد که همسرم مرا با سه فرزند قد و نیم قد ترک کرده و عاشق یک زن پولدار شده است. دیگر توان اداره زندگی را ندارم و ... زن ۳۵ ساله در حالی که دادخواست ترک انفاق را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان مشهد می‌گذاشت با چهره‌ای غم گرفته به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که یکی از بستگانم به خواستگاری ام آمد ازدواج فامیلی در میان...
    حوادث رکنا: بیماری مادرم نگران کننده بود و با وجود آن که پزشکان، امیدی به بهبودی اش نداشتند اما در تمام مدتی که او در بیمارستان تحت مداوا قرار داشت دو برادرم و عروس هایمان فقط چند بار به ملاقاتش آمدند و این موضوع باعث گلایه مندی مادرم شده بود. به گزارش رکنا، البته من بدون هیچ منتی از مادر خدا بیامرزم مراقبت می کردم و تنها دلخوشی ام این است که او روزهای آخر عمرش روی تخت بیمارستان دستم را گرفت و گفت از من راضی است. اما افسوس که با ندانم کاری چنین دردسری برای خودم درست کردم. محدثه ۱۷ سال سن دارد و در مراجعه به کلانتری از پلیس خواست اعضای یک لانه فساد را دستگیر...