Web Analytics Made Easy - Statcounter
2024-04-18@18:54:19 GMT
۳۵۴ نتیجه - (۰.۰۰۷ ثانیه)

جدیدترین‌های «مادر آقا»:

بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب
    نزدیک ظهر از طریق سپاه به پسرم محمد، (برادر دوم مصطفی) زنگ زدند و گفتند مصطفی زخمی شده است، اما برادرش گفته بود که می‌دانم مصطفی شهید شده است. ما آمادگی شنیدن خبر شهادتش را داریم. برادرش تا حدودی در جریان کارهای مصطفی قرار داشت و می‌دانست در کدام جبهه مقاومت فعالیت دارد. به گزارش ایسنا، آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی «جوان» با مادر پاسدار شهید مصطفی محمد میرزایی اولین شهید ایرانی در یمن است: شهید مصطفی محمد میرزایی را اولین شهید ایرانی در یمن لقب داده‌اند. مصطفی متولد مرداد ۱۳۶۰ در ری بود و دی ماه ۱۳۹۸ درست در همان شبی که امریکایی‌ها سردار سلیمانی را در فرودگاه بغداد به شهادت رساندند، حمله‌ای نیز به مقری در یمن انجام دادند...
    شهید مصطفی محمد میرزایی را اولین شهید ایرانی در یمن لقب داده‌اند. مصطفی متولد مرداد ۱۳۶۰ در ری بود و دی ماه ۱۳۹۸ درست در همان شبی که امریکایی‌ها سردار سلیمانی را در فرودگاه بغداد به شهادت رساندند، حمله‌ای نیز به مقری در یمن انجام دادند که تصور می‌کردند یکی از سرداران سپاه آنجا حضور دارد. ترور این سردار ناموفق بود، اما مصطفی محمد میرزایی در همین حمله به شهادت رسید و پیکرش نیز در یمن به خاک سپرده شد. آذر طرقی، مادر شهید میرزایی از زمان شهادت پسرش در انتظار است تا مگر روزی بتواند به یمن برود و مزار فرزندش را از نزدیک زیارت کند. گفت‌وگوی ما با این مادر شهید جبهه مقاومت اسلامی را پیش‌رو دارید.  حاج خانم!...
    محمدمهدی عبدخدائی دیگر جوان نیست. پیرمردی است که بیش از 8 دهه عمر از خداوند گرفته است. اما هنوز عشق پرشور به شهید نواب دارد. او فرزند آیت الله حاج شیخ غلامحسین تبریزی است. مادرش را در یکسالگی از دست داد. مادرش شهید حجاب شد. تقدیر برای این بچه یکساله از همان ابتدا جور دیگر رقم خورد.  به گزارش ایسنا، محمدمهدی عبدخدائی دیگر جوان نیست. پیرمردی است که بیش از 8 دهه عمر از خداوند گرفته است. اما هنوز عشق پرشور به شهید نواب دارد. او فرزند آیت الله حاج شیخ غلامحسین تبریزی است. مادرش را در یکسالگی از دست داد. مادرش شهید حجاب شد. تقدیر برای این بچه یکساله از همان ابتدا جور دیگر رقم خورد. نامادری اش...
    به گزارش جام جم آنلاین،بانو حاجیه خانم زرنگار بانشی مادر شهید آقا محمد بانشی دار فانی را وداع گفت. پیکر این مادر شهید با حضور مردم تشییع و در گلزار شهدای شهر بانش و در جوار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. شهید آقا محمد بانشی متولد سال ۱۳۴۷ دوازدهم تیر سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد.
    گروه زندگی: «شهروز تازه به دنیا اومده بود. گذاشتمش پیش برادرِ دوساله‌ش و رفتم سرِ کوچه، کنار فشاری تا لباس‌هایش را بشویم. آمدند و گفتند: «بلند شو، حکومت نظامیه! الان میان میکُشنت.» گفتم: «تا لباسارو نشورم و کارم تموم نشه بلند نمی‌شم.» تمام لباس‌ها رو شستم و به خونه برگشتم. بدون حضور پدر و مادرم، در غربت بچه‌ها رو بزرگ کردم.  دختر برادرم، عروس بزرگترم بود. برایِ آقا شهروز هم دختر دوم رو در نظر گرفته بودم، اما اصلا روی رفتن جلو را نداشتم. به خواهرم گفتم و با هم رفتیم قم. با همان لباس خانگی که به منزل برادر رفته بودم، خواستگاری‌اش کردم و تا عقد هم جلو رفتیم و به تهران برگشتیم.  آقا شهروز ماموریت زیاد می‌رفت، حتی...
    به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، به خانه مادری دریادل از دیار مبارکه رفتم، مادری که نه‌تنها زینب گونه دو فرزند دلبندش را هدیه انقلاب کرده و دم برنیاورده بود بلکه سخاوت و بزرگی را به حد کمال رسانده و خانه خود را نیز برای ادامه نام یاد و راه شهدا به آموزش و پرورش اهدا کرده بود. وی را این‌گونه معرفی کرد: «نصرت سلیمانی همسر حاج مرتضی یزدان متولد و ساکن مبارکه هستم» از مادر شهیدان یزدان درباره جگرگوشه‌هایی که هدیه انقلاب کرده بود پرسیدم او همان‌طور که اشک در چشمانش حلقه‌زده بود پاسخ داد: «آقا محمد که فرزند اولم بود در سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد برایش آرزوها داشتم می‌دانید که یک مادر چقدر آرزوی خوشبختی فرزندانش به‌خصوص...
    به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، به خانه مادری دریادل از دیار مبارکه رفتم، مادری که نه‌تنها زینب گونه دو فرزند دلبندش را هدیه انقلاب کرده و دم برنیاورده بود بلکه سخاوت و بزرگی را به حد کمال رسانده و خانه خود را نیز برای ادامه نام یاد و راه شهدا به آموزش و پرورش اهدا کرده بود. وی را این‌گونه معرفی کرد: «نصرت سلیمانی همسر حاج مرتضی یزدان متولد و ساکن مبارکه هستم» از مادر شهیدان یزدان درباره جگرگوشه‌هایی که هدیه انقلاب کرده بود پرسیدم او همان‌طور که اشک در چشمانش حلقه‌زده بود پاسخ داد: «آقا محمد که فرزند اولم بود در سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد برایش آرزوها داشتم می‌دانید که یک مادر چقدر آرزوی خوشبختی فرزندانش به‌خصوص...
    خبرگزاری فارس، رشت؛ فاطمه احمدی: وقتی که سید محمد را حامله بود، شبی در خواب دید که در آسمان حیاط منزلشان یک ماه مثل ماه شب چهارده درخشان حیاط خانه را روشن و دور تا دور او را ستارگان نورانی احاطه کرده است. همیشه فکر می‌کرد او به مقامی بزرگ خواهد رسید و چه مقامی بالاتر از مقام شهادت. و این خواب مادری است پاکدامن که می‌خواهد در آغوشش، کودک دلبندی را پرورش دهد. در شهریور ماه سال ۱۳۴۱ هم‌زمان با اذان ظهر روز جمعه ۲۱ ربیع‌الاول در روستای چهاردِه فرزندی از دبستان عشق پا بر گهواره زمین نهاد. پدرش مرحوم حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حاج سید عبدالله از عالمان شهر رشت بود البته زادگاهش روستای چهاردِه بود ولی بعدها برای تبلیغ دین به رشت...
    خبرگزاری فارس، رشت؛ فاطمه احمدی: وقتی که سید محمد را حامله بود، شبی در خواب دید که در آسمان حیاط منزلشان یک ماه مثل ماه شب چهارده درخشان حیاط خانه را روشن کرده و دور تا دور او را ستارگان نورانی احاطه کرده است. هیشه فکر می‌کرد او به مقامی بزرگ خواهد رسید و چه مقامی بالاتر از مقام شهادت است. و این خواب مادری است پاکدامن که می خواهد در آغوشش کودک دلبندی را پرورش دهد. در شهریور ماه سال ۱۳۴۱ هم‌زمان با اذان ظهر روز جمعه ۲۱ ربیع‌الاول در روستای چهاردِه فرزندی از دبستان عشق پا بر گهواره زمین نهاد. پدرش مرحوم حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حاج سید عبدالله از عالمان شهر رشت بود البته زادگاهش روستای چهاردِه بود ولی بعدها برای تبلیغ...
    گروه زندگی: امروز به یک جشن عروسی متفاوت دعوت شده‌ایم. جشنی برای ازدواج خواهر شهید «مجید قربانخانی» که چند وقت پیش رهبر عزیزمان خطبهٔ عقدش را خواندند. میهمانان این مراسم دوستداران شهید قربانخانی هستند و میزبان قطعاً خود آقا مجید. این یک جشن به سبک ازدواج آسان است. شما هم دل‌تان یک مجلس عروسی صاف و ساده و بی‌شیله پیله می‌خواهد؟   تصویری از سفره‌عقد زیبای مراسم مزین به عکس شهید حاج‌قاسم و شهدای دیگر روز مادر، جای پسرم خالی است به سختی از لابه‌لای جمعیتی که برای فضای کوچک حسینیهٔ دستجردی‌ها بیش از اندازه زیاد بود می‌گذرم تا به محل اجرای برنامه نزدیک شوم. «دختران انقلاب» برای مراسم سفره‌عقد زیبایی انداخته‌اند و گل‌آرایی عروس‌پسند سفیدی تدارک دیده‌اند. از...
    خبرگزاری مهر؛ گروه مجله – زینب رجایی: باز هم دیر رسیدم. گفته بودند دیدار شلوغی است و به نفع خودتان است که زود بیایید تا راحت جا پیدا کنید، اما تمام شب قبل را مشغول تنظیم مصاحبه با همسر شهید ایرلو بودم تا در روز تکریم مادران و همسران شهدا منتشر شود. بیداری سه‌شنبه شب، سحرخیزی چهارشنبه صبح را می‌گیرد. ساعت ۷:۳۰ نفس‌نفس زنان جلوی در خیابان کشوردوست می‌رسم. سرباز می‌گوید برگردید از در کوچه اشکبوس وارد شوید. یاد یادداشتی می‌افتم که چند ساعتی پیش از این دیدار، درباره دیدار رهبری و مردم کرمان و خوزستان منتشر شد؛ تیترش این بود: «مردی در خیابان کشوردوست» با این تعبیر که: «چه تلفیق جالبی شده اینکه رهبر مملکت‌مان خانه‌اش توی کوچه‌ای است...
    گروه زندگی؛ سودابه رنجبر:سرمای صبحگاهی اولین چهارشنبه دی‌ماه سال 1402 را تجربه می‌کنیم. هوا سرد است و زمین سردتر. وقتی یاد «زمین سردتراز هوا» می‌افتم که نگاهم به چندین دختر جوان گره می‌خورد؛ زیراندازی روی زمین پهن کرده و نشسته‌اند  به انتظار. محل اتراقشان چندمترهم با اولین ورودی  بیت رهبری فاصله ندارد. راهم را کج می‌کنم به سمتشان.  - در این سرما  ساعت  8 صبح  پیک‌نیک راه انداخته‌اید؟ -منتظریم کارت دعوت‌هایمان برسد.  دختر جوان هندی است این را خودش می‌گوید. انگشت اشاره را به سمت دوستانش می‌گیرد «اون دوستم از لبنان آمده. این دختر اهل نیجریه است. آنکه انتها نشسته اهل عراق است» بین دخترها یکی صدایش  از سرما می‌لرزد می‌گوید: «من هم  از آفریقای جنوبی‌ام.» حرف خنده‌داری نزده اما...
    اتاقی کوچک در پایین و دخمه‌ای کوچک در طبقه بالا که پدر و مادر شهید با چهار فرزندشان در آن زندگی می‌کردند. گرچه مسئولان قول داده بودند منزل مناسبی برای این خانواده تدارک ببینند اما سال‌هاست که این قول و قرار، عملی نشده است. گفت‌وگوی کوتاهی داشتیم با مادر شهید که متن آن پیش روی شماست. چه با حاج‌آقا ازدواج کردید؟حاج آقا حدود ۱۵سال از ما زودتر به ایران آمدند. من هشت ساله بودم که از افغانستان آمدم به ایران. دقیقا یادم نیست چه سالی بود، خیلی بچه بودیم که آمدیم. در ذهنم هست که سال اول مدرسه را ایران بودم. اوایل‌ انقلاب بود.  چه شد که شما آمدید؟ما دیگر آنجا ضعیف بودیم، می‌گفتند ایران خوب است، برویم ایران. فامیل‌ها همه...
    گروه زندگی: در کوچه پس‌کوچه‌های شهرری، به یک ساختمان چندطبقه رسیدم که پیدا بود تا چند سال پیش خانهٔ ویلایی دنجی بوده با حیاطی باصفا. زیرزمین این ساختمان را «حاج‌اصغر ملاعلی» وقف کرده‌ است برای هیأت تعزیه‌داران محبان‌الزهرا (س) که یک هیأت خانوادگی است. تعزیه را بیشتر در ایام محرم دیده بودم. اما چندی پیش در تئاتر شهر گروهی تعزیه‌ای از ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) اجرا کردند. با مسئول گروه که هم‌صحبت شدم فهمیدم یک گروه خانوادگی هستند که سبک عزاداری‌شان شبیه‌خوانی و تعزیه است، نه کسب‌وکارشان. حالا بعد از چند روز میهمان هیأت محبان‌الزهرا (س) در حسینیهٔ خانوادگی‌شان هستم، با حضور ۳ نسل از اعضای آن؛ آقایان «حسین فرخ‌رو» از دههٔ ۳۰، «علیرضا ملاعلی» از دههٔ ۶۰ و...
    مادر شهید یوسفیان ‌می‌گوید: همیشه خانواده‌های شهدا را برای دیدار با رهبر انقلاب دعوت می‌کنند اما من هیچوقت به این دیدار دعوت نشده‌ام نمی‌دانم چرا همه را به دیدار آقا می‌برند، اما مرا نمی‌برند! این خواسته من را به گوش مسئولان برسانید. - اخبار استانها - به گزارش خبرگزاری تسنیم از مه‌ولات، رسانه همیشه زبان گویای مردم بوده و خواهد بود و این افتخار بزرگی برای خبرنگاران و اهالی رسانه محسوب می‌شود. چند روز قبل همراه با یکی از همکاران خبرنگارم و با همراهی رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مه‌ولات، « به‌رسم بی‌تفاوت نبودن » دیداری شیرین و لذت‌بخش با مادر شهید محمدرضا یوسفیان داشتیم.مادر شهید یوسفیان از شهدای گرانقدر شهرستان مه‌ولات ضمن بیان خاطرات شیرین از فرزند شهیدش، در بخشی...
    برای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب باید بر افزایش آگاهی افراد تاکید کرد و باید دیدگاه اسلام به طور جامع و زیبا در زمینه ضرورت، فلسفه و فواید عفاف و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی بیان شود تا زمینه پذیرش فطری و درک حقیقت عقلانی و منطقی حجاب برای جوانان فراهم شود. این مسئولیت علاوه بر اینکه بر عهده تک تک افراد جامعه است، بیش از هر چیز بزرگ بر عهده مبلغان است؛ چه مبلغانی که به شیوه چهره به چهره به امر تبلیغ می‌پردازند و چه آنان که با قلم خویش در رسانه‌های جمعی و به ویژه فضای مجازی به فعالیت مشغول هستند. در کتاب «پوشش و آرامش» 41 خاطره تبلیغی در عرصه ترویج حجاب و...
    دریافت 29 MB کد خبر 5952966
    مادر شهید علی آقا عبداللهی بعد از ۸ سال از شهادت فرزندش در معراج نشسته و کفنی را در آغوش گرفته است. با انگشتانش از روی کفن لابلای پنبه ها را به دنبال تکه استخوانهای فرزندش جستجو می کند و اشک می ریزد از آنچه از بدن پاره تنش در آغوش دارد. - اخبار فرهنگی - به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید علی آقا عبداللهی در حالیکه 25 سال سن بیشتر نداشت و تنها فرزندش یک ساله بود راهی مسیر شهادت شد. ارادت ویژه ای به حضرت زهرا(س) داشت و مانند همین بانوی بی نشان، بعد از شهادت گمنام شد. اثری از پیکرش به دست نیامد تا حالا که 8 سال از شهادتش می گذرد، در جریان تفحص سوریه...
    مادر شهیدان و جانبازان سعید و محمد طوقانی گفت: بنده حضرت زینب (سلام‌الله علیها) را خیلی دوست دارم و این صبر را هم از ایشان آموختم. به گزارش ایران اکونومیست فاطمه خشک‌پز در گفتگو با برنامه «در امتداد شقایق» شبکه رادیو مقاومت اظهار کرد: آقا سعید از بچگی به همراه پدر به زورخانه‌ها می‌رفت و در ۸ سالگی بازوبند طلا گرفت و پهلوان کوچولوی کشور شد در ۱۵ سالگی هم در عملیات «بدر» به شهادت رسید اما بعد از ۱۳ سال فقط یک پلاک از آقا سعید برگشت. آقامحمد هم در عملیات «والفجر۱» شهید شد و بعد از ۱۲ سال فقط یک پلاک از ایشان برای من برگشت. مادر شهیدان و جانبازان سعید و محمد طوقانی گفت: بنده حضرت زینب (سلام‌الله...
    مادر شهید مرتضی کریمی در حاشیه یادواره شهدا که در دانشکده رسانه خبرگزاری فارس برگزار شد، در گفت‌و‌گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران توانا گفت: آقا مرتضی از کودکی به راه اسلام و انقلاب علاقه داشت و وقتی که بزرگ شد علاقه اش به این راه بیشتر شد و چیزی جز اهل بیت(س)، اسلام و ایران برایش اهمیت نداشت. من به او درباره زندگی و خانه و ماشین می‌گفتم اما مرتضی می‌گفت «مادر به این خانه‌های گِلی فکر نکن چون اینها به یک باد، بند هستند، به این ماشین‌ها، به این پاره‌آهن دل نبند این ها چیزی نیست، هدف ما باید آخرت ما باشد.» وی افزود: زمانی که آقا مرتضی تصمیم برای رفتن به سوریه گرفت دختران او کوچک بودند و همسرش...
    یکی از افراد بسیار تاثیرگذار در زندگی ابوالفضل جلالی ستاره چپ‌پای استقلال مادر بزرگ او است؛ جلالی که از دوران کودکی نزد مادر بزرگ خودش زندگی کرده و نزدیکان او علاقه شدیدش به مادربزرگ خود را بسیار می دانند، در همه امور زندگی اش از تجربیات او استفاده می‌کند. مادر بزرگ جلالی که به واسطه حرفه نوه خود بسیار هم فوتبالی و استقلالی است ، همیشه سعی دارد بازی های استقلال را تماشا کند و حتی نزدیکان او می گویند که در زمان رسیدن پیشنهاد پرسپولیس به این بازیکن، او با توصیه مادر بزرگ خود استقلال را انتخاب کرده است. این مادربزرگ دوست‌داشتنی حالا در محل تمرین استقلالی ها یافته و با جواد نکونام دیدار کرده است. جلالی با...
    فارس پلاس؛ خط رهبری - رهبر انقلاب در بخشی از بیانات‌شان در دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ملی شهدای همدان با اشاره به شخصیت و سوابق و مجاهدت‌های خانم دباغ، فرمودند: «این بانو یکی از کسانی است که میتواند نمایشگرِ حقیقتِ گرایشِ زن در جامعه‌ی اسلامی باشد، نه فقط در جمهوری اسلامی ما؛ در نگاه اسلام، در منطق اسلام، در فرهنگ اسلام. حالا مبارزات قبل از انقلاب این خانم و کتک و شکنجه و زندان و تأثیراتی که در زندان روی هم‌سلّولی‌های خودش و هم‌زندانی‌های خودش میگذارد، اینها یک طرف، بعد، رفتن به مناطق مبارزاتی منطقه و مثل یک چریک فعّالیّت کردن و بعد، رفتن به پاریس در خدمت امام و بعد، آمدن در عرصه‌ی واقعی و ملموس انقلاب و در...
    فارس پلاس؛ خط رهبری - رهبر انقلاب در بخشی از بیانات‌شان در دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ملی شهدای همدان با اشاره به شخصیت و سوابق و مجاهدت‌های خانم دباغ، فرمودند: «این بانو یکی از کسانی است که میتواند نمایشگرِ حقیقتِ گرایشِ زن در جامعه‌ی اسلامی باشد، نه فقط در جمهوری اسلامی ما؛ در نگاه اسلام، در منطق اسلام، در فرهنگ اسلام. حالا مبارزات قبل از انقلاب این خانم و کتک و شکنجه و زندان و تأثیراتی که در زندان روی هم‌سلّولی‌های خودش و هم‌زندانی‌های خودش میگذارد، اینها یک طرف، بعد، رفتن به مناطق مبارزاتی منطقه و مثل یک چریک فعّالیّت کردن و بعد، رفتن به پاریس در خدمت امام و بعد، آمدن در عرصه‌ی واقعی و ملموس انقلاب و در...
    حرف‌های زیادی برای گفتن داشت، از همسرانه‌هایش شروع کرد تا به مادرانه‌هایش و شهادت بچه‌ها رسید. او از شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین برای‌مان گفت؛ از دلاوری، شجاعت و شهادت‌شان. سردار شهید مهدی زین‌الدین، فرمانده لشکر۱۷ علی‌بن‌ابیطالب (ع) در ۲۷ آبان۱۳۶۳ در حالی که ۲۵سال داشت، به همراه برادرش مجید زین‌الدین در مأموریتی از کرمانشاه به طرف سردشت آذربایجان‌غربی در حرکت بودند که در منطقه تپه ساروین با گروهک‌های ضدانقلاب درگیر شدند و هر دو برادر به فیض شهادت نائل آمدند و همین چند روز پیش بود که یادواره سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی زین الدین و ۶ هزارو ۹۰ شهید استان قم برگزار شد. خانم زینب اسلام‌دوست، مادر شهیدان زین‌الدین است؛ مادر ۸۱ ساله‌ای که با همه مشغله‌هایش...
    پنج شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ از صبح مشغول پوشش اخبار تجمع افرادی بودم که به بهانه چهلم حدیث نجفی فراخوان داده بودند، قرار بود این افراد در بهشت سکینه کرج سر مزار حدیث نجفی دور هم جمع بشوند و به اصطلاح یادبود و اعتراضی داشته باشند، اما این یادبود و اعتراض به مزار حدیث نجفی نکشید! بلکه در کمالشهر ورودی بهشت سکینه و اتوبان تهران کرج یادبودشان را گرفتند! یاد بودی که سر راه مردم و ماشین‌ها را بسته بودند، مردم را با سنگ می‌زدند تا از ماشین پیاده بشوند و به جمع اعتراض کننده‌ها بپیوندند! نیرو‌های ارزشی و انقلابی را لباس شخصی صدا می‌زدند. این لباس شخصی‌ها را هر جا که می‌دیدند با سنگ می‌زدند و فیلم می‌گرفتند....
    خبرگزاری فارس - خراسان جنوبی؛ یک دست جگر گوشه، یک دست آقا و سید مبارزه وطن، یک دست مرزنشین غیور، یک دست عشق و دلدادگی به وطن، یک دست مبارز مرزنشین ، یک دست مرد میدان، یک دست متحد برای دفاع از وطن، یک دست مرد میدان، یک دست از مرز شرق تا مرزهای جنوب و غرب، یک دست غیرت این سو و آن سوی مرز ایثار و دلدادگی و.... این یک دست سید و آقا ۵ بردار از یک خانواده اند که همزمان عزم دفاع از حریم وطن می کنند در جبهه ها جنوب تا غرب. یک دست سید آقا و از دوره افتاده ترین نقطه مرزی خراسان جنوبی در سال های دفاع از حریم وطن در جبهه های...
    خبرگزاری فارس چهارمحال و بختیاری؛ دستمال سفیدی به دست داشت که گل لاله قرمز رنگی گوشه‌اش گلدوزی شده بود. مرتب روی قاب عکس‌ها را دستمال می‌کشید آن‌چنان ظریف و حساس این کار را می‌کرد انگار مهم‌ترین و تخصصی‌ترین کار عالم است. با دستان چروکیده‌اش که هر ردیفش قصه‌ها برای خودش داشت روی قاب‌ها را دست می‌کشید؛ نکند که پُرزی روی تصویرها بماند. با هر کدامشان هم حسابی دردل می‌کرد از این ور و آن ور می‌گفت از زهرا و مریم و فاطمه ... می‌گفت از دایی که دیشب آمد و شام نخورده رفت. از عموزاده‌ها که حالا همه، نوه‌هایشان را بزرگ می‌کنند. از حال و احوالش می‌پرسید؛ از اینکه از پدرش خبر دارد؟ به دیدنش می‌رود؟ آخه حاج غلام با حسرت...
    همشهری آنلاین -باران بهاری: می‌گویند: «سرنوشت را نتوان از سر نوشت» حالا اوست و جوانی از دست رفته‌اش. او امروز معروف است اما نه برای مدال‌های رنگارنگش. اهالی ری و دیگر شهرها «امین فرزانه» را می‌شناسند. چون سال‌هاست تلاش می‌کند با کمک به دیگران گذشته‌اش را جبران کند. حالا مردم امین‌آقا را نه به عنوان یک زندانی سابقه‌دار که به‌عنوان یک خیر می‌شناسند. زندگی پندآموز فرزانه را می‌توان در چند پرده خلاصه کرد. قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید پرده اول زندگی در خانواده خوشنام در میدان «راه‌آهن»، محله «حصیرآباد» جایی که بیشتر خانه‌هایش با حلبی و ضایعات ساختمانی درست شده و در و پیکر درستی ندارد زن و شوهر جوانی زندگی می‌کنند که ۵ بچه قد و نیم‌قد دارند. مرد...
    خبرگزاری فارس مازندران ـ زهرا طاهری پرکوهی| به حقارت واژه‌ها زمانی پی بردم، در لابه‌لای کلمات گویی ذهنم به بن‌بست خورد از کنار واژه‌ها می‌گذشتم اما هیچ‌کدام واژه‌ای نبودند که انتظارش را داشتم، نه اینکه بگویم نوک زبانم است نه، واژه‌‌ای نیافتم شایسته مادر نخبه ساروی باشد، همان مادری که نه فقط دست و پا، بلکه همه اعضای بدن جگر گوشه‌‌اش شد. مادری که فقط خندید و چَشم گفت، با نگاهش پسرش را تحسین کرد زیر لب غرولند نکرد، نگفت خسته‌ام، نه گفت کار دارم حتی باوجود خستگی پرستاری شبانه و روزانه‌ خم به ابرو نیاورد...   مادری که وقتی فهمید فرزندش معلول است به جای اینکه زانوی غم بغل بگیرد با خودش گفت معلولیت که محدودیت نیست و...
    دو ماه از شهادت «نورالدین جنگجو» می‌گذشت که پسرش به دنیا آمد و نورالدین دیگری شد، خانواده نام پدر را روی پسر تازه متولد شده گذاشتند تا این اسم مدام در خانه تکرار شود،اما آقا نورالدین، دلتنگی برای ندیدنت در چشم‌های مادر، موج‌سواری می‌کند، اشک چشم همسر هنوز خشک نشده و رفیقت هنوز بغض دارد . به گزارش خبرنگار ایمنا، کمی بیشتر از یک سال پیش به دنبال مرگ دختری سروصدای آشوب‌هایی در گوشه و کنار میهن بلند شد و تجمع‌هایی که خشن‌ترین حالت اعتراض مثل ویرانی و تخریب و از بین بردن اموال عمومی را به دنبال داشت، شکل گرفت، به راه افتادن حرکت‌های بی‌ثبات به سرکردگی جاهلان دور گودنشین که چون طبل توخالی، جز حرف زدن کاری دیگر...
    حاجیه خانم فاطمه براتی دیروز ۷ مهر در ۹۳ سالگی به علت کهولت سن، دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست. وی مادر ۶ پسر و یک دختر بود که دو پسرش و دامادش در دوران دفاع مقدس شهید شدند و دو پسر دیگرش هم جانباز جنگ تحمیلی هستند. خانم براتی در دوران دفاع مقدس با پخت نان، شستو شوی لباس سربازان و جمع آوری اقلام مورد احتیاج، به کمک هم محله ای‌ها در اشکاوند خودش هم در پشت جبهه، کمک رسان بود. حسین متولد سال ۱۳۴۳ و امرالله متولد سال ۱۳۴۷ در اشکاوند اصفهان هستند که هر دو چهار سال با هم اختلاف سن دارند و شهادتشان هم به فاصله‌ی چهارسال اتفاق افتاد. حسین و امرالله...
    به گزارش همشهری آنلاین، چهارشنبه ۲۹ شهریورماه ۱۴۰۲ جمعی از پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس در حسینیه امام خمینی (ره) با رهبر انقلاب دیدار کردند. برخی حاضرین این برنامه از جمله بعضی خانواده های شهدا و... پس از اتمام برنامه این فرصت را پیدا کردند که به صورت مستقیم و رو در رو خدمت رهبر معظم انقلاب برسند و از نزدیک با ایشان گفتگو کنند. در ادامه روایتی از این دیدار خصوصی را از زبان خانم «فضه سادات حسینی» مجری برنامه که در این محفل صمیمانه حاضر بوده‌اند می خوانید: فضه سادات حسینی: من هر موقعی که دیدار دعوت شدم فقط رفتم برای اینکه ایشان را از نزدیک ببینم و انرژی بگیرم. همیشه از فرصت روضه‌ها استفاده کردم اما امسال...
    ملوک جهانیان مادر شهید رستمعلی آقا باباپور از شهدای والامقام دفاع مقدس شهر بهنمیر اهل محله بازارسر بهنمیر بود که به علت کهولت سن و بیماری درگذشت.مراسم تشییع جنازه این مادر زحمتکش امروز پنجشنبه ساعت ۱۵ عصر از مسجدجامع بهنمیر به سمت گلزار شهدای محله بازارسر برگزار خواهد شد.شهید رستمعلی آقا باباپور در تاریخ ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ بر اثر اصابت گلوله به سر به در جبهه فاو عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد.این شهید بزرگوار که از کارمندان بسیجی جهاد سازندگی شهرستان بابلسر بود در هنگام شهادت ۳۰ سال سن داشت. باشگاه خبرنگاران جوان مازندران ساری
    مادر شهید آرمان علی وردی در گفتگو با تسنیم می‌گوید: در همین یک سال خیلی‌ها تحت تأثیر آرمان مسیرشان تغییر کرد. مردم به ما می‌گفتند میخواهیم فرزندانمان مثل آرمان شود.  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آبان ماه 1401 بود. جوان 21 ساله‌ای به همراه تعدادی از نیروهای بسیجی و مردمی برای آرام کردن اغتشاشات به شهرک اکباتان رفته بود، اما چند اغتشاشگر که او را بخاطر ظاهر بسیجی تا یک بن بست تعقیب کرده بودند، با چاقو و سنگ و مشت لگد به او حمله می‌کنند. بعد از شکنجه و ضرب و شتم فراوان بدن نیمه جانش را کنار ساختمانی در گذری خلوت رها می کنند. ساعتی بعد دوستان او بدن خونین را در حالی که پتویی روی آن افتاده...
    همشهری آنلاین- الناز عباسیان: از مظلومیت شهید علی هاشمی هر چه بگوییم کم گفته‌ایم. فرمانده سری‌ترین قرارگاه جنگی، هنگام حمله عراقی‌ها ناپدید شد. همرزمانش در آخرین دیدار، نبرد جانانه او مقابل دشمن را دیده بودند و احتمال شهادت یا اسارت او زیاد بود اما نه پیکرش پیدا شد و نه اسمش میان اسرای عراقی بود. همین شد که عده‌ای از خدا بی‌خبر شایعه درست کردند و خانواده‌اش چه بی‌مهری‌هایی که ندیدند تا اینکه تقدیر الهی چنین رقم خورد که شهید به آغوش مادر بازگردد. اما چه برگشتنی! قد یک قنداقه؛ مثل همان روزهایی که مادر برایش لالایی می‌خواند. برگشت تا به تمام حرف و حدیث‌هایی که پشت‌سرش بود پایان بدهد و سردار دلاور هور برای همیشه باقی بماند. پیداشدن پیکر شهید...
    دریافت 31 MB همشهری آنلاین؛ گروه خانواده- رابعه تیموری: مسئول پذیرش بیمارستان پرسید: «خانم بچه اولتان است؟» فاطمه خانم زیرچشمی به آقا داود نگاهی کرد و جواب داد: «نه،بچه دیگر هم دارم.» خانم مسئول پذیرش دوباره پرسید: «بچه دومتان است؟» فاطمه خانم کلافه جواب داد:«نه» مسئول پذیرش هم از طفره رفتن فاطمه خانم کلافه شده بود: «خانم بچه چندمتان است؟ چند تا بچه دارید؟» جواب آقا داود فاطمه خانم را خلاص کرد:«بچه دهم‌مان است خانم. ۹ بچه دیگر هم داریم.»مسئول پذیرش در حالی که سعی می کرد عصبانیتش را قورت دهد، رو به آقا داود برگشت: «آقا باید اینجا اطلاعات درست ثبت شود.. جواب من را درست بدهید.»آقا داود در حالی که نگران شرایط ویژه همسرش بود، با بی حوصلگی گفت:...
    به گزارش همشهری آنلاین،  کفش‌های رضا تنها بازمانده از آن روز آتش و خون شده و اصلاً حیاط خانه شفیعی‌ها را مقدس کرده است. حالا همه اهل محله سیاهپوش رضا شده‌اند. صدای خنده و سر سلامتی‌هایش با همسایه‌ها و رفیقان قدیمی هنوز در گوش همه می‌پیچد. انگار همین دیروز بود که با دوستان قدیمی مدافع حرمش در محله «دولت‌آباد» بر سر شهادت کل کل می‌کرد. می‌خندید و می‌گفت: «خودم زودتر شهید می‌شوم و روی همه‌تان را کم می‌کنم.» حالا بچه‌های هیئت علمدار نمی‌دانند جای خالی میاندار هیئتشان را که صدای سینه زدن‌های مردانه‌اش در حسینیه می‌پیچید چطور پر کنند. آقا «بیوک» جانباز دفاع‌مقدس که خودش در روزهای خون و حماسه، ایثار جان را به پسرش، رضا یاد داده بود نمی‌داند...
    همشهری آنلاین _رابعه تیموری: . پرده ضخیم جلوی در را که کنار می‌زند، یکی، ۲ پله پایین می‌آییم تا به حیاط گود خانه برسیم. حیاطی قدیمی و موزاییک‌پوش که پنجره بزرگ اتاق رو به آن باز می‌شود. قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید ۲ اتاق تودرتو با در و دیواری ساده و بی‌رونق، تنها فضای خانه‌ای است که محبوبه خانم و آقا برات در پناه چهار دیوارش، رضا و دیگر فرزندانشان را بزرگ کردند. در این خانه لحظاتی مهمان محبوبه خانم بودم تا از دیروز و امروز زندگی خود و شهیدش بگوید. همراه بابا رضا نه بچه اول بود و نه ته تغاری. اما هر جا پدر می‌رفت، دنبالش راه می‌افتاد. آقا برات مکبر و مؤذن مسجد محل بود. رضا برای...
    همشهری آنلاین _ مریم قاسمی: آقامجید تا جایی که اطرافیانش تصور می‌کردند، اهل نماز و روزه و دعا نبود، اما سه چهار ماه قبل از رفتن به سوریه به کلی متحول شده بود. تحول و شهادت مجید آن‌قدر سریع اتفاق افتاد که  عده‌ای همچنان شگفت‌زده‌اند. مثلا، هنوز برخی‌ها تصور می‌کنند مجید به یک کشور اروپایی رفته! خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال‌کنید اما نزدیک‌ترین فرد به او، مادرش، می‌گوید که مجید در راه رسیدن به امام حسین(ع) با سر دویده است. مادرش هنوز نگران است. نگران نمازهای نخوانده‌اش، نگران روزه‌های باقی‌مانده مجید که فرصت نشد و نتوانست آنها را به‌جا بیاورد.  گاهی گریه می‌کند و می‌گوید: «پسر من نرسید نمازهایش را بخواند. گرچه آخری‌ها نمازشب‌خوان هم شده بود؛ اما آن‌قدر زود...
    همشهری آنلاین_رابعه تیموری: از سال‌ها پیش در حوالی خیابان شهید «میر جلیلی» و در همین خانه زندگی می‌کنند. بچه‌ها هم همین جا به دنیا آمدند و بزرگ شدند. با آنکه چند سال پیش بنای قدیمی خانه را فرو ریختند و آن را به‌صورت مجتمعی آپارتمانی بازسازی کردند، برای «سکینه» خانم، گل و خشت خانه بوی اسماعیل شهید و آقا ایوب مرحوم را می‌دهد. سکینه خانم مهربان چهارشنبه هفته گذشته ما را در خانه ساده و پرصفایش پذیرفت و برایمان از گذشته‌ها و فرزند شهیدش تعریف کرد. گزارش پیش ‌رو شنیده‌های ما درباره خانواده شهید «اسماعیل نمازی صالح» است. مثل پدر و مادر کله سحر که بچه‌ها از اتاق‌شان بیرون می‌آمدند، بابا گوشه اتاق قرآن می‌خواند و مادر همان‌طور که تسبیح...
    همشهری آنلاین_رابعه تیموری: وسایل آشپزخانه صدیقه خانم در راهروی باریکی جا گرفته و اتاق خواب نقلی‌اش،ساده است. رقیه خانم چند سال پیش که اینجا را با وام و قسط‌های زیادی خرید، ذوق می‌کرد که بالاخره از بی‌خانمانی نجات پیدا کرده. اما دیگر واحدهای مجتمع اجاره‌ای هستند و معوق ماندن و بی‌نظمی پرداخت هزینه‌های ساختمان ریزترین مشکل این مجتمع است. مشکلاتی که روزهای پر از دلتنگی و تنهایی رقیه خانم را سنگین و سنگین‌تر کرده است. در این آپارتمان کوچک لحظاتی مهمان «رقیه خانم» مهربان و باصفا بودیم و او برایمان قصه زندگی‌اش را تعریف کرد. غمخوار همیشگی رقیه خانم وقتی به گیلانغرب رفت و پای درددل زنان شیر دل آنجا نشست، فهمید چه چیزی فرزاد کوچکش را که از...
    همشهری آنلاین-رابعه تیموری:  صورت مهربان و قربان، صدقه رفتن‌های مادر آنقدر به دل می‌نشیند که می‌خواهی لحظاتی طولانی ساکت بنشینی و فقط مادرانه‌های شیرین او و بچه‌های خلف و پرمحبتش را تماشا کنی. قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید آقا ولی و همسرش تازه مادر را از فیزیوتراپی به خانه آورده‌اند. بلور خانم تا وقتی قوت راه رفتن داشت، هر روز قدم زنان به میدان نماز می‌رفت و با مزار شهدای گمنام آنجا خلوت می‌کرد: «شاید یکی از اینها ابراهیم من باشند...» او موقع دلتنگی، کنار تابلو نام و عکس ابراهیم که شهرداری سر کوچه نصب کرده بود، می‌نشست و با او درددل می‌کرد: «تو کجایی مادر؟ پس کی می‌آیی؟ چشم من که به در خشک شد، یادگارت را خوب بارآوردم....
    به گزارش همشهری آنلاین، مریم ترکاشوند، مادر شهید مجید قربان خانی،در استودیوی سلام تهران حضور پیدا کرد و از رشادت و دلیری فرزند شهید خود سخن گفت. ترکاشوند گفت: دو سه روز قبل از ازدواج دخترم، از لحاظ روحی وضعیت بدی داشتم و بی قرار مجید شده بودم. از بیت رهبری با من تماس گرفتند و قرار ملاقات من با حضرت آقا را هماهنگ کردند. در آن زمان هیچ برنامه‌ای بر خواندن خطبه عقد نبود.  وی افزود: روز ملاقات فرا رسید و در حضور خانواده‌های شهدای دیگر، خدمت حضرت آقا رسیدیم. همسرم این پیشنهاد را داد که از مجید صحبت نکنیم و بیشتر از این موجب ناراحتی حضرت آقا نشویم. وقتی نوبت به صحبت کردن من رسید، ناخودآگاه یاد مجید...
    گروه جامعه ایرنا- شاید نتوان اسمش را تصادفی خواند. اینها همه حکمت الهی است و ما اکنون بعد از سالیان سال می فهمیم که رباب ها چقدر حسین پرورند. یاد بانویی که کنار اباعبدالله الحسین علیه السلام به عشق ایستاد و حتی کودک شش ماهه اش را فدای امامش کرد.آری تاریخ پر است از رباب هایی که عشقشان را فدای حسین علیه السلام می کنند و برای پرچم عاشورا، حسین های خود را به مذبح عشق می برند. در را که باز می کنند چشمم به پدر و مادری می افتد که بین قاب عکس های رنگارنگ جگرگوشه شان نشسته اند. عموما مادران ایرانی عادت دارند هرقابی درست سر جای خاصی بنشیند. روی هر دیوار نهایتا یک قاب باشد و...
    احمد زیدآبادی در اعتماد نوشت: قد و قواره‌اش شبیه اعظم‌خانم همسایه قدیم ما در محله سیدخندان بود، اما شبیه او لباس نپوشیده بود. مقنعه و چادری سیاه و زمخت به تن داشت. روی صندلی عقب تاکسی‌های خط پونک به ونک نشسته بود و شر شر عرق می‌ریخت. همین که سوار تاکسی شدم، پرسید: مادر! شیشه این چطور پایین می‌آد؟ از راننده که به اتفاق همکارانش مشغول خوردن پلو با کوکوی سیب‌زمینی از داخل یک قابلمه کوچک بود، نحوه پایین آوردن شیشه را پرسیدم. با دهن پر داد زد: خرابه، پایین نمی‌آد. سر و صورت زن که هفتاد را شیرین رد کرده بود، غرق در عرق بود. پرسید: مادر! پس این کی راه می‌افته؟ جواب دادم: هر وقت مسافراش تکمیل بشه....
    یک کاربر فضای مجازی به درخواست عجیب یک مادر شهید از رهبر انقلاب اشاره کرده است. به گزارش خبرنگار ایمنا، یک کاربر فضای مجازی در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «درخواست عجیب یک مادر شهید از رهبر انقلاب حجت‌الاسلام سیدحسین مؤمن می‌گوید: به مادر شهیدان فاطمی خبر دادند که یک نماینده از بیت رهبری به منزل شما می‌آید، حاجیه‌خانم روی ویلچر نشسته بود، تا در باز شد دید مقام معظم رهبری وارد خانه شد. حاجیه‌خانم با پاهایی که قوت ندارد چند بار از روی ویلچر به احترام آقا می‌خواست بلند شود که حضرت آقا به دختر حاجیه خانم فرمودند: به حاجیه‌خانم بگویید بنشیند و بلند نشوند. این مادر شهید به رهبر انقلاب گفت: حضرت آقا! میشه یک خواهش بکنم...
    همشهری آنلاین_رابعه تیموری: ـ نه! برق را روشن نکنید! ناصر وسط شیشه‌های خالی نوشابه و قطعه‌های کوچک چوب و الوار نشسته بود. باز چه کار می‌کنی مامان؟ قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید ناصر با خوشحالی تفنگ چوبی را که ساخته بود، نشان مادر داد: «اگر بتوانم تفنگ واقعی مثل این درست کنم، دیگر هیچ دشمنی نمی‌تواند به ایران حمله کند.»حشمت خانم نگاهی به‌صورت هیجان زده او کرد: «این بو از کجاست که همه جا را برداشته؟» ناصر پاره آجری را که گوشه دیوار گذاشته بود، جلو کشید. از توی شیشه نوشابه محلولی روی آن ریخت و گفت: «می‌خواهم ببینم اگر جوهر نمک روی آجر بریزیم، ‌چی می‌شود. من باید راهی پیدا کنم که بتوانیم باروت پرقدرت و ارزان درست...
    به گزارش قدس آنلاین برای ما دهه شصتی ها چهره امام خمینی(ره) شبیه به یک مهربی پایان بود. شبیه به پدربزرگی که آن سال ها همه مان آرزوی داشتنش را داشتیم. همیشه در رویاهای بچگی مان او پدربزرگ می شد و ما نوه. ما که آن روزها از انقلاب و مبارزه سر در نمی آوردیم و سرمان گرم دنیای بچگی هامان بود اما بی آنکه بخواهیم یا بدانیم چرا، مهر امام در عمق سینه هایمان جا خوش کرده بود. وقتی کمی بزرگ تر شدیم و قد کشیدیم خواستیم کم کم دلیل این علقه و علاقه را فهمیدیم. البته هنوز هم از امام نمی دانیم.  این چند ماه گذشته و در پی ناآرامی ها که عده ای شعار زن زندگی آزادی سر...
    به گزارش خبرنگار فارس از سبزوار، در حالی که   به طرف سالن هندبال شهید حمیدرضا الداغی سبزوار، محل برگزاری کنگره ملی بزرگداشت ۲۰۰۰ شهید سبزوار می‌‌روم با خودم فکر می‌کنم سبزوار تنها شهری در تاریخ کشورمان است که محل برگزاری کنگره شهدایش به نام شهیدی مزین شده که تنها چند هفته از شهادتش گذشته است و هنوز تا چهلم شهید یک هفته‌ای مانده.  وارد سالن که می‌شوم از انتظامات سراغ مادر شهید الداغی را  می‌گیرم. باید بروید ابتدای سالن ردیف اول گوشه سمت چپ نشسته‌اند.  همه شهدا پسران و برادران ما هستند   تا رسیدن به ردیف اول با مادران، خواهران، همسران و دختران شهدا احوالپرسی می‌کنم و پای شنیدن خاطراتشان می‌نشینم. در بین جمعیت کم نیستند تعداد خانم‌هایی...
    به گزارش خبرنگار فارس از سبزوار، در حالی که   به طرف سالن هندبال شهید حمیدرضا الداغی سبزوار، محل برگزاری کنگره ملی بزرگداشت ۲۰۰۰ شهید سبزوار می‌‌روم با خودم فکر می‌کنم سبزوار تنها شهری در تاریخ کشورمان است که محل برگزاری کنگره شهدایش به نام شهیدی مزین شده که تنها چند هفته از شهادتش گذشته است و هنوز تا چهلم شهید یک هفته‌ای مانده.  وارد سالن که می‌شوم از انتظامات سراغ مادر شهید الداغی را  می‌گیرم. باید بروید ابتدای سالن ردیف اول گوشه سمت چپ نشسته‌اند.  همه شهدا پسران و برادران ما هستند   تا رسیدن به ردیف اول با مادران، خواهران، همسران و دختران شهدا احوالپرسی می‌کنم و پای شنیدن خاطراتشان می‌نشینم. در بین جمعیت کم نیستند تعداد خانم‌هایی...
    همشهری آنلاین -رابعه تیموری: شب از نیمه گذشته بود. در تاریکی راهرو، روشنایی مختصری از اتاق مجید و سعید به بیرون می‌تابید. فرخ خانم پشت در اتاق پا نگه داشت و لحظه‌ای بی‌صدا ایستاد. ـ داداش دلم می‌خواهد هر دوتایمان دکتر شویم و توی همین محل مطب بزنیم. با ۲ تا تابلوی بزرگ که از آن سر کوچه خوانده شود: دکتر مجید برکم، دکتر حمید برکم... قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید قند توی دل فرخ خانم آب شد. ضربه آرامی به در زد و به اتاق آمد: «ان‌شاءالله ‌مادر. خدا از دهانت بشنود.» مجید قرآنی را که توی دستش بود، کنار سجاده گذاشت و جلوی پای مادر بلند شد. حمید سر جایش نیم‌خیز شد و با خنده گفت: «معذور کنید حاج...
    برخی دیدارها و ملاقات‌ها برای انسان روحیه بخش و انسان ساز خواهد بود، آنهم اگر از جنس دیدار با مرجع و مقتدا حضرت امام خامنه‌ای باشد؛ همانی که حج را میعادی جهانی با منافع متعدد دنیوی و اخروی معرفی می‌کند. - اخبار ویژه نامه‌ها - به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، این گزارش نمایی دیگر از دیدار کارگزاران حج با مقام معظم رهبری امام خامنه‌ای است؛  آفتاب بیست و هفتمین روز دومین ماه سال 1402 بالا آمده و رخ نمایی می‌کند که اتوبوس‌های انتقال مهمانان دیدار با یار آماده شده‌اند.کارگزاران حج از همه جای ایران اسلامی هستند و آمده‌اند؛ کرد و لر و ترک و بلوچ و عرب و فارس فرقی ندارد از شمال و جنوب و شرق و غرب و...
    خبرگزاری فارس مازندران ـ  زهرا طاهری‌پرکوهی|اردیبهشت که از راه می‌رسد حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، حرف‌هایی از جنس آلاله‌های خان‌طومان، بی‌خود نبوده اردیبهشت مقاومت نام گرفت. آری خان‌طومان روایت عشق و ایثار مدافعان است که تا همیشه تاریخ نام‌شان ماندگار شد و اکنون بازخوانی خاطرات‌ آن بعد از ۷ سال خواندنی است. برای مصاحبه درباره روایت روزهای اردیبهشت مقاومت، خانم سکینه صادقی مادر شهید مدافع حرم حسین مشتاقی معرفی شدند و قبلا هم از خوش‌صحبتی این مادر سخن به میان آمده بود با این تعریف بیشتر ترغیب شدم که این مصاحبه را زودتر انجام دهم؛ البته شرایط هم طوری رقم خورد که این مصاحبه تلفنی انجام شود. بعد از گرفتن شماره همراه خیلی زود خانم صادقی جواب دادند ولی سروصدای...
    همشهری آنلاین - اشرف حاج قاسمی:ظهر بود که به حسینیه رسانه رسیدیم، باید نماز را به جماعت اقامه می‌کردیم و راه می‌افتادیم. خیلی از همراهان دیر رسیدند، برای همین نماز جماعت‌مان تقریبا خلوت برگزار شد. یاد جمعیت انبوهی افتادم که روز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب نماز خواندند. گفت وگوی خواندنی با ۲ جانباز امر به معروف و نهی ازمنکر | اگر خون دل بود ما خورده‌ایم ... | ضارب را بخشیدم   نشانی‌های شهادت در پایتخت | شهیدی که ضاربانش را رفقا صدا می‌کرد | جرم این شهدا دفاع از ناموس است  نماز را خواندیم، اتوبوس‌ها رسید. همراهان هم دیگر رسیده بودند. مقصد شهرک شهید محلاتی بود. خوشحال بودم که بعد از چند وقت، دوباره شهدا منِ...
    همشهری آنلاین_سحر جعفریان: شهدایی که خاطرات فداکاری‌هایشان در محله‌ها ورد زبان اهالی است تا برای نسل‌های بعدی قصه فداکاری‌هایشان به یادگار بماند. شکی نیست خوانش این روایت‌ها و شنیدن این خاطره‌ها نیز واجبی است بر بازماندگان تا ضمن جهاد تبیین، ایثارگری‌های آمران به معروف و ناهیان از منکر شهید را پاس دارند. خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید فرزندانم را از دست نداده‌ام محل شهادت: شهرک شهید محلاتی  نخستین مقصدمان شهرک شهید محلاتی در منطقه یک است؛ مهمان خانه یکی از شهدای امر به معروف و نهی از منکر «روح‌الله امیراحمدی» می‌شویم؛ شهیدی که فقط 21سال داشت. مادرش او را حاصل تربیت پدری می‌داند که اکثر اوقات خود را با فرزندان سپری می‌کرد:« همسرم (حسینعلی امیراحمدی) 5مهرماه سال 1360در...
    11 دی ماه 1365، حضرت آیت الله خامنه ای- در دوران ریاست جمهوری شان- به منزل شهید جانی بت اوشانا می روند. دیدار با خانواده های شهدای آشوری و مسیحی در ایام ولادت حضرت مسیح علیه السلام البته، برنامه ‌ای است که از همان زمان مسئولیت‌شان در مقام رئیس جمهور شروع شده و در دوران رهبری‌شان نیز ادامه پیدا می کند. روایت دیدار با خانواده این شهید که اکنون پدر و مادر و سه برادرش از دنیا رفته اند، در کتاب «مسیح در شب قدر» از سوی انتشارات صهبا منتشر شده است. نیلسون، کوچکترین برادر ژانی این دیدار را در این کتاب روایت کرده است که در ادامه شرح کاملش را می خوانید: زمستان است و هوا سرد سرد. خوابیدن...
    به گزارش همشهری آنلاین، پیکر پاک «جانی بت اوشانا»، سرباز تیپ ۵۵ هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران، پس از ۳۸ سال تفحص و از طریق آزمایش DNA شناسایی شد و طی مراسمی که در کلیسای حضرت یوسف منطقه ٦ با حضور شهردار منطقه برگزار شد خبر به اطلاع بازماندگان شهید رسید. شناسایی خانواده این شهید به دلیل اینکه پدر، مادر و برادر این شهید از دنیا رفته‌اند، از طریق عکس‌ها قدیمی منتشرشده در کتابی با عنوان «مسیح در شب قدر» انجام شد که در سال ١٣٩٧ با تصاویری از دیدارهای رهبر انقلاب با خانواده شهدای آشوری و مسیحی منتشر شد. در بخشی از کتاب به نقل از یکی از ۳ بردار شهید آمده است : «مادر شهید با شنیدن نام...
    در بخشی از کتاب «مسیح شب» قدر آمده است: ژانی، در حالی که دو ماه مانده بود سربازی‌اش تمام شود، در جبهه، در یک جایی به اسم هورالهویزه شهید شد، اما پیکرش را برای ما نیاوردند. گفتند شهید شده، اما پیکرش گم شده، مفقودالاثر شده. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شهید «جانی بت اوشانا»، شهید آشوری دفاع مقدس است که حالا پس از ۳۹ سال شناسایی شده. به همین مناسبت بخش‌هایی از کتاب «مسیح در شب قدر» را که به روایت دیدار مقام معظّم رهبری با خانواده این شهید معزّز را که در دی‌ماه سال ۶۸ صورت گرفت، اختصاص داده شده است، را در ادامه می‌خوانیم. برادر شهید: ژانی، درحالی‌که دو ماه مانده بود سربازی‌اش تمام بشود، در جبهه،...
    به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، شهید «جانی بت اوشانا»، شهید آشوری دفاع مقدس است که حالا پس از ۳۹ سال شناسایی شده. به همین مناسبت بخش‌هایی از کتاب «مسیح در شب قدر» را که به روایت‌ دیدار مقام معظّم رهبری با خانواده این شهید معزّز را که در دی‌ماه سال ۶۸ صورت گرفت، اختصاص داده شده است، را در ادامه می‌خوانیم. برادر شهید: ژانی، درحالی‌که دو ماه مانده بود سربازی‌اش تمام بشود، در جبهه، در یک جایی به اسم هورالهویزه شهید شد؛ اما پیکرش را برای ما نیاوردند. گفتند شهید شده، اما پیکرش گم شده؛ مفقودالاثر شده. از همان زمان که این خبر را به ما دادند، مادر همیشه منتظر است و چشمش به در. حالا مادر خواب...
    به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ فاطمه ملکی: مادرانی هستند که انتظار بازگشت فرزندانشان را می‌کشند و حتی یک نشان و تکه استخوانی آن‌ها را از این غم فراق رهایی می‌بخشد. مادر شهید جاویدالاثر «علی علیزاده» از ۲۶ فروردین ۱۳۶۶ تا امروز منتظر آمدن فرزندش از جبهه است. پسرش راهی جبهه شد و قرار بود در اولین فرصت بعد از بازگشت از جبهه به خواستگاری دختر یکی از اقوام بروند، اما سرنوشت طور دیگری رقم خورد و نه تنها آرزوی دامادی علی بر دل مادر ماند، بلکه مادر ۳۶ سال است انتظار آمدن پیکر فرزندش را می‌کشد. پای صحبت‌های مادر شهید «علی علیزاده» می‌نشینیم که با زبان آذری خاطراتی از فرزند ارشدش را روایت می‌کند. «قدم‌خیر امان زاده»...
    به گزارش خبر گزاری صداوسیما، پیکر حاجیه خانم زهرا آلجوقی، پس از تشییع در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد. شهید مصطفی استاد آقا بابا متولد ۱۳۴۵، سال ۱۳۶۲ در عملیات کربلای یک، منطقه مهران شهید شد. شهید مرتضی استاد آقا بابا متولد ۱۳۴۸، سال ۱۳۶۵ در خاک عراق به شهادت رسید.   کد ویدیو دانلود فیلم اصلی  
    به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم؛ پیکر این مادر ایثارگر صبح امروز در گلزار شهدای قم و در جوار مزار شهدا به خاک سپرده شد.شهید مصطفی استاد آقا بابا سال ۱۳۴۵ متولد شد و سال ۱۳۶۲ در عملیات کربلای یک، منطقه مهران به شهادت رسید. شهید مرتضی استاد آقا بابا سال ۱۳۴۸ متولد شد و سال ۱۳۶۵ در خاک عراق به شهادت رسید. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
    به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز قم؛ پیکر این مادر ایثارگر صبح امروز در گلزار شهدای قم و در جوار مزار شهدا به خاک سپرده شد.شهید مصطفی استاد آقا بابا سال ۱۳۴۵ متولد شد و سال ۱۳۶۲ در عملیات کربلای یک، منطقه مهران به شهادت رسید. شهید مرتضی استاد آقا بابا سال ۱۳۴۸ متولد شد و سال ۱۳۶۵ در خاک عراق به شهادت رسید. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
    خبرگزاری آریا - بانو «زهرا الجوقی» مادر شهیدان «مصطفی و مرتضی استاد آقا بابا» از استان قم دعوت حق را لبیک گفت و آسمانی شد.به گزارش «ایثار»، بانو «زهرا الجوقی» مادر شهیدان «مصطفی و مرتضی استاد آقا بابا» از استان قم دعوت حق را لبیک گفت و آسمانی شد و پیکر مطهر این مادر ایثارگر در گلزار شهدای قم و در جوار مزار شهدا به خاک سپرده خواهد شد. شهید «مصطفی استاد آقا بابا» سال 1345 متولد شد و سال 1362 در عملیات کربلای یک، منطقه مهران به شهادت رسید. شهید «مرتضی استاد آقا بابا» سال 1348 متولد شد و سال 1365 در خاک عراق به شهادت رسید. انتهای پیام/ 
    گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ ۲۲ اسفند سال ۱۳۸۳ به تصویب شورای انقلاب فرهنگی با عنوان «روز بزرگداشت شهدا» نام‌گذاری و وارد تقویم رسمی کشورمان شد. ۲۵ سال قبل‌تر یعنی سال ۱۳۵۸ در این روز به دستور امام خمینی (ره) بنیاد شهید راه‌اندازی شد. هدف از نام گذاری این روز گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان گلگون کفن و آشنایی نسل نو با ایثارگری‌های رزمندگان در دوران ۸ سال دفاع مقدس و یادبود ارزش‌های انسانی بود. ایران امروز، وام‌دار خون پاک و رشادت افرادی است که با اقتدا به اباعبدال‌ها (ع)، راه شهادت در پیش گرفتند و از آرمان‌هایشان دفاع کردند. به مناسبت این روز مهم و بزرگداشت شهدا و ادای احترام به محضر همه شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی و خانواده‌های...
    به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، قطعه ۴۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) میزبان سه برادر است به نام‌های حسین، حسن و عباس صابری. بانو نورعلی، مادر این شهیدان در برشی از خاطرات شهادت سومین پسرش را روایت می‌کند و می‌گوید چطور پای بچه‌هایش به این راه باز شد. مسجد نارمک نزدیک خانه‌مان بود و بچه‌هایم را از کودکی به مسجد می‌بردم. وقتی به ماه محرم نزدیک می‌شدیم، برای بچه‌ها لباس مشکی می‌گرفتم و پای روضه‌های امام حسین(ع) می‌نشستیم. آنها هم خیلی ایام عزاداری برای اباعبدالله(ع) را دوست داشتند. بعد که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد، بچه‌ها راهی جبهه شدند. البته همسرم هم در آن اوایل جنگ به دزفول رفت، اما شهید نشد. حسین بعد از جنگ...
    همه از اخلاق و رفتار خوب شهید تعریف می کردند، یعنی اگر قرار بود کسی را به عنوان خوب معرفی کنند شهید جزو اولین ها بود. به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان - نوشین کریمی؛ با فرا رسیدن دهه فجر دیدار و سرکشی از خانواده‌های شهدا بهانه خوبی است که یادمان بماند پای این انقلاب چه خون‌ها ریخته شد و چه شیر مردان و جوانانی از جان گذشتند تا نهال 57 بتواند 44 سال در مقابل طوفان‌های سهمگین استکبار و استبداد، تحریم و تهدید خم نشود. ریشه این انقلاب از همان ابتدا در باور و خون شهدای عاشورایی تغذیه شد و تا اکنون پربار و تنومند ایستاده است.   حسین درویش حقجو_ رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران آستانه اشرفیه به مناسبت ایام الله...
    خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست - زینب رجایی: گفتند اسمت تأیید نشده و نمی‌توانی بیایی. آب سردی روی خیالم ریخت که این دو روز از نوشتن گزارش این دیدار به هر کجا پرواز می‌کرد. مثل کسی که از زیارت جا مانده باشد، گفتم حتماً قسمت نبوده، اولین بار نیست که طلبیده نمی‌شوم. یک ساعت بعد زنگ زدند گفتند طلبیده شدی. مهمان بیت رهبری شدم و وقتی برگشتم، هرکس که می‌فهمد، «زیارت قبول» می‌گوید. انگار واقعاً زائر شده بودم. آغشته به شوق روی صندلی ایستاده‌ام؛ ذوق‌زده و بی‌تاب! هنوز خیلی دورم، ولی همین که پای شیشه تلویزیون و صفحه موبایل و کاغذ عکس در میان نیست، همین که یک دیدار حقیقی است، به قدر کافی هیجان زده‌ام کرده است. در مرکزی‌ترین و...
    به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز همدان؛ دانش آموزان در این مراسم با اهدا گل از زحمات و مقام مادر قدردانی کردند.  مادر شهیدان بختیاری و شاهنجرینی میهمان ویژه این مراسم بوند.   کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
     خاور نورعلی که متولد اصفهان است، در ۱۷ سالگی به تهران آمد و در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد. ثمره ازدواج او سه دختر و سه پسر به نام‌های حسین، حسن و عباس است که پسرانش به شهادت رسیدند. بیشتربخوانید روایت وداع با شهید دهه‌ هشتادی امنیت او درباره فرزندان شهیدش می‌گوید: حسین‌آقا شب اربعین سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد و شب هفتم شهادتش در سال ۱۳۷۶ مصادف با شب اربعین بود. حسن‌آقا متولد ۱۳۴۹ بود که در عملیات «بیت‌المقدس ۲» به شهادت رسید. عباس آقا شب میلاد حضرت علی‌اکبر (ع) در سال ۱۳۵۱ به دنیا آمد و پیکرش در روز عاشوای ۱۳۷۵ تشییع و به خاک سپرده شد.  آقاسید به مادر شهیدان صابری چه گفت؟ این برادران، همدیگر...
    به گزارش گروه حماسه و مقامت خبرگزاری فارس، خاور نورعلی که متولد اصفهان است، در ۱۷ سالگی به تهران آمد و در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد. ثمره ازدواج او سه دختر و سه پسر به نام‌های حسین، حسن و عباس است که پسرانش به شهادت رسیدند. او درباره فرزندان شهیدش می‌گوید: حسین‌آقا شب اربعین سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد و شب هفتم شهادتش در سال ۱۳۷۶ مصادف با شب اربعین بود. حسن‌آقا متولد ۱۳۴۹ بود که در عملیات «بیت‌المقدس ۲» به شهادت رسید. عباس آقا شب میلاد حضرت علی‌اکبر (ع) در سال ۱۳۵۱ به دنیا آمد و پیکرش در روز عاشوای ۱۳۷۵ تشییع و به خاک سپرده شد.  آقاسید به مادر شهیدان صابری چه گفت؟ این برادران، همدیگر را...
    «موشک قبلی با یک کیلومتر خطا به هدف خورده بود. معلوم نبود این موشک هم درست توی خال بزند یا خطا داشته باشد، ولی اطراف کاخ صدام به شعاع یکی دو کیلومتر پر از مکان‌های مهم بود. از سفارت‌خانه‌ها و وزرات‌خانه‌ها گرفته تا بانک‌های مهم و مراکز تجاری معتبر پایتخت، کار تعیین مختصات تمام شده بود.» به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران درحالی به یکی از قدرت‌های موشکی جهان تبدیل شده است که قدمت تشکیل یگان موشکی ایران به ۴۰ سال نمی‌رسد. بمباران گسترده شهرها توسط عراق طی سال‌های آغازین جنگ تحمیلی، مسئولان کشور را به فکر راه‌اندازی این یگان انداخت. فائضه غفارحدادی در کتاب «خط مقدم» به روایت داستانی چگونگی تشکیل یگان موشکی ایران به فرماندهی حسن طهرانی‌مقدم پرداخته؛ در...
    گروه زندگی_هانیه ناصری:چند سالی است که دی ماه بسترخاطرات تلخ و شیرین شده است. از حماسه 9 دی ماه 1388 و دهه بصیرت گرفته تا واقعه ای که محال است از خاطره تاریخ محو شود! بامداد 13 دی ماه 1398 بود. روزی از روزهای خدا که هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد هرگز به سپیدی سحر نرسد! ساعت یک و بیست دقیقه بود که پرنده‌ای سیاه فرودگاه بغداد را شاهد جنایتی بزرگ کرد. جنایتی تاریک که مثل تمام لکه‌های ننگ تاریخِ دشمنی‌ها و پلیدی‌ها، حق را درخشان‌تر و باطل را منفورتر کرد و سردار دل ها و هیئت همراهش آسمانی شدند! * راستش را بخواهید تازه وارد است شب جمعه بخواهی و نخواهی دلت هوای اسیران خاک و مسافران آخرت...
    پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای روایتی از دیدار ۱۰۰ دقیقه‌ای خانواده شهدای شاهچراغ با رهبر معظم انقلاب منتشر کرد. به گزارش خبرگزاری شبستان، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای روایتی از دیدار ۱۰۰ دقیقه‌ای خانواده شهدای شاهچراغ با رهبر معظم انقلاب را منتشر کرده است. متن کامل این روایت به شرح زیر است: شما هم از خانواده شهدای شاهچراغید؟ [*]  چه سؤالی است آخر؟ با آن همه هشتگی که در دو ماه گذشته با عنوان «#من_مادر_آرتین_هستم» زده شده، تقریباً همه مردم ایران جزو خانواده شهدای شاهچراغند! اما متأسفم باید بگویم نه. [*]  پس کی هستید؟ [*]  واقعه‌نگاری بیش نیستم که باید گوشه‌ای پرت از مجلس بنشینم و واقعه‌ای مهم را ننویسم،‌...
    به گزارش گروه سیاست خبرگزاری آنا، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای روایتی از دیدار ۱۰۰ دقیقه‌ای خانواده شهدای شاهچراغ با رهبر معظم انقلاب را منتشر کرده است. متن کامل این روایت به شرح زیر است: شما هم از خانواده شهدای شاهچراغید؟ چه سؤالی است آخر؟ با آن همه هشتگی که در دو ماه گذشته با عنوان «من_مادر_آرتین_هستم» زده شده، تقریباً همه مردم ایران جزو خانواده شهدای شاهچراغند! اما متأسفم باید بگویم نه. پس کی هستید؟ واقعه‌نگاری بیش نیستم که باید گوشه‌ای پرت از مجلس بنشینم و واقعه‌ای مهم را ننویسم، بلکه به خاطر بسپارم! چون نگذاشتند کاغذ و خودکارم را بیاورم! خانمی که لیست خانواده‌ها را دارد و جلوی اسم‌ها تیک می‌زند، با لبخند می‌گوید: «داخل...
    به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای روایتی از دیدار ۱۰۰ دقیقه‌ای خانواده شهدای شاهچراغ با رهبر معظم انقلاب را منتشر کرده است. متن کامل این روایت به شرح زیر است: شما هم از خانواده شهدای شاهچراغید؟ چه سؤالی است آخر؟ با آن همه هشتگی که در دو ماه گذشته با عنوان «#من_مادر_آرتین_هستم» زده شده، تقریباً همه مردم ایران جزو خانواده شهدای شاهچراغند! اما متأسفم باید بگویم نه. پس کی هستید؟ واقعه‌نگاری بیش نیستم که باید گوشه‌ای پرت از مجلس بنشینم و واقعه‌ای مهم را ننویسم، بلکه به خاطر بسپارم! چون نگذاشتند کاغذ و خودکارم را بیاورم! خانمی که لیست خانواده‌ها را دارد و جلوی اسم‌ها تیک می‌زند، با لبخند می‌گوید: «داخل کاغذ...
    پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای روایتی از دیدار ۱۰۰ دقیقه‌ای خانواده شهدای شاهچراغ با رهبر معظم انقلاب را منتشر کرده است. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای روایتی از دیدار ۱۰۰ دقیقه‌ای خانواده شهدای شاهچراغ با رهبر معظم انقلاب را منتشر کرده است. متن کامل این روایت به شرح زیر است: شما هم از خانواده شهدای شاهچراغید؟ [*]  چه سؤالی است آخر؟ با آن همه هشتگی که در دو ماه گذشته با عنوان «#من_مادر_آرتین_هستم» زده شده، تقریباً همه مردم ایران جزو خانواده شهدای شاهچراغند! اما متأسفم باید بگویم نه. [*]  پس کی هستید؟ [*]  واقعه‌نگاری بیش نیستم...
    به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، شهید علی اصغر لری گویینی از شهدای حادثه تروریستی حرم حضرت احمدبن موسی ع است، رهبر معظم انقلاب در دیداری صمیمانه با خانواده این شهید و سایر شهدای حرم شاهچراغ ع از آنان تفقد و دلجویی نمودند، دیداری که تسکین و آرامش را برای خانواده شهدای این واقعه به ارمغان آورد. خبرنگار فارس در گفت و گو با پدر و مادر شهید علی اصغر لری گویینی حکایت این دیدار شیرین را از آنان جویا شده و به رشته تحریر درآورده است. علی اصغر در کلام مادر از دفتر رهبری برای دیدار خانواده شهدای حرم شاهچراغ (ع) با حضرت آقا با ما تماس گرفتند، قبل از رفتن، حس غم توام با شادی وجودم را فرا...
    به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، شهید علی اصغر لری گویینی از شهدای حادثه تروریستی حرم حضرت احمدبن موسی ع است، رهبر معظم انقلاب در دیداری صمیمانه با خانواده این شهید و سایر شهدای حرم شاهچراغ ع از آنان تفقد و دلجویی نمودند، دیداری که تسکین و آرامش را برای خانواده شهدای این واقعه به ارمغان آورد. خبرنگار فارس در گفت و گو با پدر و مادر شهید علی اصغر لری گویینی حکایت این دیدار شیرین را از آنان جویا شده و به رشته تحریر درآورده است. علی اصغر در کلام مادر از دفتر رهبری برای دیدار خانواده شهدای حرم شاهچراغ (ع) با حضرت آقا با ما تماس گرفتند، قبل از رفتن، حس غم توام با شادی وجودم را فرا...
    روزنامه ایران: شواهد، جزئیات و حاشیه‌های این جلسه، حکایت از آن دارد که با جلسه‌ای متفاوت از نشست‌های دیگر رهبر انقلاب مواجه بودیم، جلسه‌ای که گویی تشفی خاطر بازماندگان و تسلی به دل‌های داغ‌دیدگان، هم هدف و هم نتیجه اصلی آن بود؛ دیدار آشنا یا دیدار با آشنایی که خود نیز سابقه مواجهه مستقیم با تروریسم را دارد و جانباز بزرگ انقلاب است. از این رو است که می‌توان دریافت چرا این دیدار چنین مبارک بود. نشان جنایت امریکا بر دستان مجروح آرتیندر این دیدار، همه وابستگان و اعضای خانواده شهدا و مجروحان این حادثه تروریستی حضور داشتند. آرتین سرایداران هم بود، جانباز کوچک این جنایت که بجز یک خواهر بزرگ‌تر، دیگر اعضای خانواده، یعنی پدر، مادر و برادر او...
    پایگاه خبری جماران: آقا سیدروح الله و دوشیزه خدیجه ثقفی  قدس ایران، پس از مقدماتی طولانی و شنیدنی، روز هشتم ماه رمضان 1348ق به عقد هم در آمدند و زندگی مشترک شصت ساله خود را آغاز کردند. بیش از نیمی از این زندگی در شهر قم سپری شد و «سیدمصطفی» اولین فرزندشان بیست و یکم ماه رجب 1349 برابر با بیست و یکم آذر 1309ش متولد شد و بر صفا و گرمای این خانواده فاخر علمی افزود. خانم پس از ثبت زمان ولادت اولین فرزند خود نوشته: «آقا به اعتبار اسم پدرش و خواسته من، نام فرزندمان را مصطفی گذاشت.»(بانوی انقلاب، خدیجه ای دیگر، ص 64) درباره زندگی مشترک این زوج جوان، این نکته حائز اهمیت است که به رغم...
    گروه خبرخوب:دل توی دلم نیست که برایتان مطلبی را بگویم! گوش‌تان با من است ؟! خیالم راحت باشد که این چند دقیقه را دل سپردید به خبرخوب ؟! خب پس می‌گویم. چندوقت پیش میان توصیه‌ها و سخنان امیرالمونین علیه السلام جستجو می‌کردم که چشمم به جمله‌ای از ایشان روشن شد. حضرت می‌فرمایند:«گوش خود را به شنیدن خوبى ها عادت بده و به آنچه که به صلاح و درستى تو نمى‌افزاید گوش مسپار، زیرا این کار، دل ها را زنگار مى‌زند و موجب سرزنش مى‌شود.» شما که غریبه نیستید اما این جمله شعفی بی مثال بود برای من که چندوقتی است مثل شما گره‌خورده‌ام به خبرخوب! راستش را بخواهید حالا بیشتر از قبل به خانواده‌ خبرخوب و شما که عضوی از این...
    گروه خبرخوب: اگر اجازه بدهید امروز بر خلاف روزهای دیگر اول یک روضهٔ کوتاه بخوانم، بعد یک بغل خبر خوب تقدیمتان کنم! این روضهٔ باز را البته خودتان بهتر می‌دانید؛ عزیزان، فضا غبارآلود است. غبار فتنه بر روزگارمان نشسته و شاید گه‌گداری از خودمان بپرسیم  «آیا در راه راست هستیم؟ آیا  در مسیرمان پا محکم کرده‌ایم؟». راستش را بخواهید مدت‌ها با خودم کلنجار رفتم تا اینکه روایتی گوارا به چشمم خورد و فکر کردم چه خوب است که اول صبح‌تان را با آن شروع کنید و سرخوش شوید. شخصی پیش امام صادق (ع) از شدت فتنه‌های آخرالزمان ابراز نگرانی کرد و پرسید «در آن فضای غبارآلود چطور باید حق و باطل را تشخیص داد؟». حضرت، چادر خیمه را کنار زد...
    دیدم خانه‌مان پر از نور است و آشپزخانه ما دری به سمت بیرون دارد و همه شهدا دارند داخل خانه می‌شوند. دنبال منبع نور می‌گشتم که دیدم محمدعلی ایستاده و مدام من را صدا می‌زند...  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، این که کتاب «یک روز بعد از حیرانی» به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانه‌ای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بی‌وقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سال‌های دفاع مقدس به...
    جالب این است که آقامحمدعلی به آقاجان همیشه می‌گفت شما نرو، من دارم به جای شما می‌روم. من نظامی ام و جای شما را پر می‌کنم.  به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، این که کتاب «یک روز بعد از حیرانی» به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانه‌ای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بی‌وقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سال‌های دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند، گفتند. چندین روز مشرق را با...
    ایسنا/قم مادر شهیدان زین‌الدین گفت: نمایش «فصل شیدایی» تاریخ و اسلام را به درستی و زیبایی روایت می‌کند و همین روایت صحیح و بدون تحریفش باعث جلب نظر و توجه مردم شده است. زینب اسلام‌دوست مادر شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین، شامگاه ۲۵ مهرماه، پس از تماشای سینمایی فصل شیدایی در جمع خبرنگاران عنوان کرد: مهدی و مجید هر دو پنج سال سابقه حضور در دفاع مقدس را داشتند و در بخش‌های مختلف مانند اطلاعات عملیات و فرماندهی لشکر مسئولیت‌هایی بر عهده آن‌ها بود؛ در عملیات پایانی که منجر به شهادت هر دو شد مجید و مهدی باهم تصمیم گرفتند تا در عملیات شرکت کنند و دوستانشان را تنها نگذارند. وی با بیان اینکه خشنود هستم که فرزندانم در...
    مادر شهیدان زین‌الدین گفت: همه بخش‌های این نمایش زیبا بود و از این‌که به تماشای نمایش «فصل شیدایی» آمدم رضایت دارم و برای من صحنه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و واقعه کربلا بسیار زیبا و تاثیرگذار بود. - اخبار استانها - به گزارش خبرگزاری تسنیم از  قم، زینب اسلام‌دوست مادر شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین پس از تماشای نمایش بزرگ «فصل شیدایی» اظهار داشت: از این‌که فرزندانم در راه اسلام، انقلاب و امام خمینی(ره) شهید شدند خرسندم و افتخار می‌کنم که چنین فرزندانی داشتم که در جنگ فاتح نبرد شدند.وی عنوان کرد: آقا مهدی و آقا مجید هر دو 5 سال سابقه حضور در دوران دفاع مقدس را داشتند و در بخش‌های مختلف مانند اطلاعات عملیات و فرماندهی لشکر مسئولیت‌هایی...
    مادر شهیدان زین‌الدین پس از تماشای نمایش «فصل شیدایی» گفت: این نمایش، نمونه‌ای از نمایش زیبا، اثرگذار و موفق است که تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی را به درستی روایت می‌کند. به گزارش خبرنگار گروه استان‌های خبرگزاری دانشجو، زینب اسلام‌دوست مادر شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین شب گذشته پس از تماشای نمایش بزرگ «فصل شیدایی»، در گفت‌وگویی خبری بیان کرد: از این‌که فرزندانم در راه اسلام، انقلاب و امام خمینی (ره) شهید شدند خرسندم و افتخار می‌کنم که چنین فرزندانی داشتم که در جنگ فاتح نبرد شدند.وی عنوان کرد: آقا مهدی و آقا مجید هر دو ۵ سال سابقه حضور در دوران دفاع مقدس را داشتند و در بخش‌های مختلف مانند اطلاعات عملیات و فرماندهی لشکر مسئولیت‌هایی بر عهده...
    سرپرست جمعیت هلال احمر شهرستان لنجان گفت: با هماهنگی پزشک اورژانس ۱۱۵ و پس از اقدامات اولیه نجاتگران پایگاه جمعیت هلال‌احمر قلعه‌آقا با همکاری پزشک خانه بهداشت، نوزاد به سلامت متولد شد. به گزارش خبرنگار ایمنا، احسان جلالی در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در تماس مردمی مبنی بر امدادخواهی خانمی باردار در روستای کلیشادرخ پس از هماهنگی نجات‌گران با مرکز کنترل و هماهنگی عملیات استان اصفهان (EOC)، یک تیم از پایگاه جمعیت هلال احمر قلعه آقا به محل اعزام شد. وی افزود: پس از انجام بررسی‌های اولیه و ارزیابی تیم اعزامی با توجه مأموریت کدهای اورژانس ۱۱۵ منطقه و پس از هماهنگی با پزشک اورژانس، تیمی دونفره متشکل از پزشک و بهیار خانه بهداشت روستا به محل فرا خوانده شدند...
    خبرگزاری فارس، معصومه درخشان: نوای اذان از گلدسته های  مسجد در فضا می پیچد و کمی آن سوتر مادری ایستاده است و عکس فرزند قهرمانش که شهید راه عزت و امنیت شهر شده است بوسه باران می کند.  نوای اذان به " اشهد انّ علی ولی الله" می رسد و مادر با صدایی رسا می گوید فرزندم فدایی ولایت  و شهید عزت و امنیت این شهر شد و چه افتخاری بالاتر از این که پسرم عاقبت به خیر گردید  تا در روز حساب شفیع من باشد.       او کنار خودرو و موتور پسر شهیدش ایستاده با جگری گداخته از آتش به گل‌های زیبای داوودی و رز  نگاه می کند خودرویی که انگار برای دامادی این جوان رعنا...