Web Analytics Made Easy - Statcounter
2024-04-25@23:11:55 GMT
۱۴۴۷ نتیجه - (۰.۰۰۱ ثانیه)

«اخبار حافظیه»:

بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب (اخبار جدید در صفحه یک)
    تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاجسزد اگر همه دلبران دهندت باج دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبشبه چین زلف تو ماچین و هند داده خراج بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روزسواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج دهان شهد تو داده رواج آب خضرلب چو قند تو برد...
    درد ما را نیست درمان الغیاثهجر ما را نیست پایان الغیاث دین و دل بردند و قصد جان کنندالغیاث از جور خوبان الغیاث در بهای بوسه‌ای جانی طلبمی‌کنند این دلستانان الغیاث خون ما خوردند این کافردلانای مسلمانان چه درمان الغیاث همچو حافظ روز و شب بی خویشتنگشته‌ام سوزان و گریان الغیاث تفسیر : گویی فریادها...
    مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویتخرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدنکه شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارمکه جان را نسخه‌ای باشد ز لوح خال هندویت تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیاراییصبا را گو...
    زان یار دلنوازم شکریست با شکایتگر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردمیا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کسگویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجاسرها بریده بینی بی جرم و...
    چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمتحقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مراکه کارخانه دوران مباد بی رقمت نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یادکه در حساب خرد نیست سهو بر قلمت مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمتکه داشت دولت سرمد عزیز و محترمت بیا که...
    میر من خوش می‌روی کاندر سر و پا میرمتخوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیستخوش تقاضا می‌کنی پیش تقاضا میرمت عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاستگو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای اوگو نگاهی کن...
    ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمتجانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاکباور مکن که دست ز دامن بدارمت محراب ابرویت بنما تا سحرگهیدست دعا برآرم و در گردن آرمت گر بایدم شدن سوی هاروت بابلیصد گونه جادویی بکنم تا بیارمت خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیببیمار...
    ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمتبنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت حیف است طایری چو تو در خاکدان غمزین جا به آشیان وفا می‌فرستمت در راه عشق مرحله قرب و بعد نیستمی‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیردر صحبت شمال و صبا می‌فرستمت تا لشکر غمت نکند ملک...
    یا رب سببی ساز که یارم به سلامتبازآید و برهاندم از بند ملامت خاک ره آن یار سفرکرده بیاریدتا چشم جهان بین کنمش جای اقامت فریاد که از شش جهتم راه ببستندآن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت امروز که در دست توام مرحمتی کنفردا که شوم خاک چه سود...
    شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفتفراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهرکنایتیست که از روزگار هجران گفت نشان یار سفرکرده از که پرسم بازکه هر چه گفت برید صبا پریشان گفت فغان که آن مه نامهربان مهرگسلبه ترک صحبت یاران خود چه آسان گفت من و...
    حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفتآری به اتفاق جهان می‌توان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمعشکر خدا که سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سینه من استخورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوستاز غیرت صبا نفسش در دهان گرفت آسوده بر...
    ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفتکار چراغ خلوتیان باز درگرفت آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروختوین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفتوان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت زنهار از آن عبارت شیرین دلفریبگویی که پسته تو سخن در شکر گرفت بار غمی...
    شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفتروی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بودبار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیموز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرددیدی آخر که...
    ساقی بیار باده که ماه صیام رفتدرده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیمعمری که بی حضور صراحی و جام رفت مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودیدر عرصه خیال که آمد کدام رفت بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسددر مصطبه دعای تو هر...
    گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفتور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوختجور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیارهر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دارگر ملالی...
    آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفتآیا چه خطا دید که از راه خطا رفت تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بینکس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوشآن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت دور از رخ...
    صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفتناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت گل بخندید که از راست نرنجیم ولیهیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت گر طمع داری از آن جام مرصع می لعلای بسا در که به نوک مژه‌ات باید سفت تا ابد بوی محبت به مشامش نرسدهر که...
    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشتکه گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باشهر کسی آن درود عاقبت کار که کشت همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مستهمه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت سر تسلیم من و خشت در میکده‌هامدعی...
    کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشتمن و شراب فرح بخش و یار حورسرشت گدا چرا نزند لاف سلطنت امروزکه خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت چمن حکایت اردیبهشت می‌گویدنه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت به می عمارت دل کن که این جهان خراببر آن سر است که از خاک...
    دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشتبشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترمافکند و کشت و عزت صید حرم نداشت بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یارحاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت با این همه هر آن که نه خواری...
    کنون که می‌دمد از بوستان نسیم بهشتمن و شراب فرح بخش و یار حورسرشت گدا چرا نزند لاف سلطنت امروزکه خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت چمن حکایت اردیبهشت می‌گویدنه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت به می عمارت دل کن که این جهان خراببر آن سر است که از خاک...
    آفتاب‌‌نیوز : محمدمهدی سموعی، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد وزیر فرهنگ گفت: «جشنواره فیلم کوتاه ایسفا، در سیزدهمین و جدید‌ترین دوره اش، پوستری را به تازگی ارائه کرده که برخلاف قانون، از تصویر زن بی حجاب در آن بهره برده شده است؛ بنابراین شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نسبت به این...
    بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشتو اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیستگفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراضپادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت در نمی‌گیرد نیاز و ناز ما با...
    جز آستان توام در جهان پناهی نیستسر مرا به جز این در حواله گاهی نیست عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازمکه تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست چرا ز کوی خرابات روی برتابمکز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمربگو بسوز که...
    خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیستتاب آن زلف پریشان تو بی چیزی نیست از لبت شیر روان بود که من می‌گفتماین شکر گرد نمکدان تو بی چیزی نیست جان درازی تو بادا که یقین می‌دانمدر کمان ناوک مژگان تو بی چیزی نیست مبتلایی به غم محنت و اندوه فراقای دل این ناله و...
    حاصل کارگه کون و مکان این همه نیستباده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست از دل و جان شرف صحبت جانان غرض استغرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست منت سدره و طوبی ز پی سایه مکشکه چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست دولت آن است که...
    روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیستمنت خاک درت بر بصری نیست که نیست ناظر روی تو صاحب نظرانند آریسر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجبخجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردیسیل خیز از نظرم...
    راهیست راه عشق که هیچش کناره نیستآنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بوددر کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منع عقل مترسان و می بیارکان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشدجانا...
    زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیستدر حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوستدر صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راندعرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست چیست این سقف بلند ساده بسیارنقشزین معما هیچ دانا...
    مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیستدل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست اشکم احرام طواف حرمت می‌بنددگر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشیطایر سدره اگر در طلبت طایر نیست عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثارمکنش عیب که بر نقد روان قادر...
    کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیستدر رهگذری کیست که دامی ز بلا نیست چون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینانهمراه تو بودن گنه از جانب ما نیست روی تو مگر آینه لطف الهیستحقا که چنین است و در این روی و ریا نیست نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشممسکین خبرش از...
    ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیستحال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست مردم دیده ز لطف رخ او در رخ اوعکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست می‌چکد شیر هنوز از لب همچون شکرشگر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قتالیست ای که انگشت نمایی به کرم در همه...
    یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیستجان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست حالیا خانه برانداز دل و دین من استتا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست باده لعل لبش کز لب من دور مبادراح روح که و پیمان ده پیمانه کیست دولت صحبت آن شمع سعادت پرتوبازپرسید خدا را که به...
    بنال بلبل اگر با منت سر یاریستکه ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوستچه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست بیار باده که رنگین کنیم جامه زرقکه مست جام غروریم و نام هشیاریست خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیستکه زیر سلسله رفتن طریق عیاریست...
    خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیستساقی کجاست گو سبب انتظار چیست هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمارکس را وقوف نیست که انجام کار چیست پیوند عمر بسته به موییست هوش دارغمخوار خویش باش غم روزگار چیست معنی آب زندگی و روضه ارمجز طرف جویبار و می خوشگوار چیست مستور...
    اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیستزبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسنبسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست در این چمن گل بی خار کس نچید آریچراغ مصطفوی با شرار بولهبیست سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شدکه کام بخشی او را بهانه...
    روی تو کس ندید و هزارت رقیب هستدر غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیستچون من در آن دیار هزاران غریب هست در عشق خانقاه و خرابات فرق نیستهر جا که هست پرتو روی حبیب هست آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهندناقوس دیر راهب و نام...
    مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوستتا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفسطوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست زلف او دام است و خالش دانه آن دام و منبر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز...
    صبا اگر گذری افتدت به کشور دوستبیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست به جان او که به شکرانه جان برافشانماگر به سوی من آری پیامی از بر دوست و گر چنان که در آن حضرتت نباشد باربرای دیده بیاور غباری از در دوست من گدا و تمنای وصل او هیهاتمگر به خواب ببینم خیال منظر...
    آن پیک نامور که رسید از دیار دوستآورد حرز جان ز خط مشکبار دوست خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یارخوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برمزین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست شکر خدا که از مدد بخت کارسازبر حسب آرزوست همه کار و بار دوست...
    دارم امید عاطفتی از جناب دوستکردم جنایتی و امیدم به عفو اوست دانم که بگذرد ز سر جرم من که اوگر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست چندان گریستیم که هر کس که برگذشتدر اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست هیچ است آن دهان و نبینم از او نشانموی است آن میان...
    فرمانده سپاه فجر فارس در این جشن بزرگ گفت: این دومین جشن مردمی و خانوادگی بعد از دهه کرامت و بزرگداشت حضرت احمدبن موسی-شاهچراغ (ع) در ورزشگاه حافظیه است که به همت متولیان امر برگزار شد.   سردار یداله بوعلی با تقدیر از همدلی و همکاری نهاد‌ها و دستگاه‌ها نظیر شهرداری شیراز، سپاه و...
    به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، جشن بزرگ خانوادگی بیعت به‌مناسبت دهه امامت و ولایت و عید غدیر در ورزشگاه حافظیه برگزار شد.   فرمانده سپاه فجر فارس در این جشن بزرگ اظهار کرد: این دومین جشن مردمی و خانوادگی بعد از دهه کرامت و بزرگداشت حضرت احمدبن موسی-شاهچراغ(ع) در ورزشگاه حافظیه است که به همت...
    زنان و دختران در شیراز وارد استادیوم این شهر شدند البته برای حضور در جشن مذهبی غدیر. ایرنا نوشت: جشن بزرگ بیعت بود در میان نور و صدا و شور و غوغای دوستداران علی(ع) سه شنبه شب در ورزشگاه حافظیه شیراز برگزار شد.  قرار بود جشن بزرگ بیعت ساعت ۲۰ در ورزشگاه حافظیه برپا...
    سر ارادت ما و آستان حضرت دوستکه هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهرنهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهدکه چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بسبسا سرا که...
    به گزارش خبرنگار ایرنا، قرار بود جشن بزرگ بیعت ساعت ۲۰ در ورزشگاه حافظیه برپا شود اما دوستداران پسر فرزند ابوطالب (ع) بسیار زودتر بر سر قرار حاضر شده بودند. هنوز یکساعت به آغاز این جشن بزرگ مانده بود که ورزشگاه پر بود در حالی که هنوز جمع بزرگی مشتاقانه برای ورود به...
    به گطلپپزارش خبرگزاری فارس از شیراز، با توجه به استقبال مردم شیراز از جشن‌های گذشته از جمله دهه کرامت در ورزشگاه شهید دستغیب شیراز، این بار تصمیم به برگزاری جشن خانوادگی در ورزشگاه حافظیه شیراز گرفته شد. در این جشن از حضور مداحان، هنرمندان و مجریان برجسته کشوری همچون حامد سلطانی، مجری برنامه اعجوبه‌ها؛ عبدالرضا...
    آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوستچشم میگون لب خندان دل خرم با اوست گر چه شیرین دهنان پادشهانند ولیاو سلیمان زمان است که خاتم با اوست روی خوب است و کمال هنر و دامن پاکلاجرم همت پاکان دو عالم با اوست خال مشکین که بدان عارض گندمگون استسر آن دانه که شد رهزن...
    دل سراپرده محبت اوستدیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کونگردنم زیر بار منت اوست تو و طوبی و ما و قامت یارفکر هر کس به قدر همت اوست گر من آلوده دامنم چه عجبهمه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صباپرده دار حریم حرمت اوست...
    خم زلف تو دام کفر و دین استز کارستان او یک شمه این است جمالت معجز حسن است لیکنحدیث غمزه‌ات سحر مبین است ز چشم شوخ تو جان کی توان بردکه دایم با کمان اندر کمین است بر آن چشم سیه صد آفرین بادکه در عاشق کشی سحرآفرین است عجب علمیست علم هیئت عشقکه چرخ...