تلاشی برای بدنامی نواصولگرایی
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۵۸۸۶
نواصولگرایی به مفهوم تغییرات مهم و اساسی در جریانهای اصولگرایی با حفظ مبنای اصولگرایی است و کاملاً روشن است که بعد از انتخابات 96 آغاز شده است. به گزارش جهان نيوز به نقل از صبح نو، «نواصولگرایی» گفتمان جدیدی است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری 96 و نامه آقای محمد باقرقالیباف به جوانان، وارد فرهنگ سیاسی کشور شد؛ اما ورود این جریان به فضای سیاسی، اصلاح طلبان را خوش نیامد و رسانههای این جریان کمر همت به تخریب این گفتمان نوظهور بستند و حتی تلاش کردند تا نواصولگرایی را به چهرههایی که خود دوست داشتند منتسب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«در اوایل دهه 80 گفتمان نواصولگرایی با پرچم جبهه آبادگران و محوریت محمود احمدینژاد به عرصه سیاسی کشور وارد شد. آنان خود را تنها انقلابیون کشور میدانستند و درصدد بودند تا بر تمامی ارکان کشور حاکم شوند...» این مقدمهای از گزارش روز گذشته روزنامه آرمان است که در آن احمدی نژاد را پرچمدار گفتمان نواصولگرایی معرفی کند.
در همان روزهایی که پیشنهاد «نو اصولگرایی» و ضرورت بازسازی جریان اصولگرا از سوی دکتر محمدباقر قالیباف خطاب به جوانان انقلابی مطرح شد، برخی روزنامههای اصلاحطلب سخت نگران شده و برای ناکارآمد کردن این مسیر تازه ترسیم شده، تلاش کردند توجه اذهان را به سمت نشانیهای انحرافی جلب کنند.
در همین زمینه، روزنامه آرمان با پیشدستی نسبت به رسانههای اصولگرا در پرداختن به «نو اصولگرایی» سعی داشت نسخه خود را به جریان رقیب دیکته کند به همین دلیل چند روز بعد از انتشار نامه قالیباف، ضمن نوشتن مرثیه نامه برای استعفای حجتالاسلام ناطق نوری از دانشگاه آزاد، این خبر را داد که او قصد ایجاد یک جریان جدید اصولگرا را دارد.
روزنامه آفتاب یزد هم در مطلبی با عنوان رنسانس اصولگرایی، به کناره گیری ناطق نوری از هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت و تلاش کرد اینگونه جلوه دهد که حال، ناطق نوری به دنبال راهاندازی یک جریان مستقل در دل گفتمان اصولگرایی است.
اصلاح طلبان که با مشخص شدن قدرتهای اصلی در جریان اصولگرا و مطرح شدن پیشنهادی در راستای تحول در این جریان و پس از مطرح شدن گفتمان «نو اصولگرایی» از جانب چهرههای انقلابی، تصمیم گرفتند با تغییر استراتژی، چهرههایی مانند ناطق نوری را به عنوان رهبران جریان اصولگرا معرفی کنند، شکست خوردند و پس از آن تلاش کردند تا این گفتمان جدید در سپهر سیاسی کشور را موضوعی مطرح شده در دولت نهم و دهم بخوانند تا از این طریق برای جریان نوظهور نواصولگرایی سنگ اندازی کنند.
تلاشی برای بدنامی نواصولگرایی
آقای محمدسعید احدیان، مدیرمسوول روزنامه خراسان و از فعالان رسانهای درباره تلاش برخی جریانهای اصلاح طلب برای تحریف نواصولگرایی گفت: «نواصولگرایی موضوعی است که برای اولین بار در نامه آقای قالیباف به آن اشاره شد و حتی در جامعه نخبه اصلاح طلب و اصول گرا بحث جدیدی است و پیش از این کسی آن را مطرح نکرده است.»
وی ادامه داد: « نواصولگرایی به مفهوم تغییرات مهم و اساسی در جریانهای اصولگرایی با حفظ مبنای اصولگرایی است و کاملاً روشن است که بعد از انتخابات 96 آغاز شده است حتی تئوریسینهای مهم اصلاح طلب از جمله آقای تاجیک هم اخیراً موضعهایی را درباره نواصولگرایی گرفته و این جریان سیاسی را تحلیل کردند.»
این فعال سیاسی تاکید کرد: «انتساب جریان نواصولگرایی به احمدی نژاد ترفندی قدیمی از سوی برخی جریانهای اصلاح طلب است تا سبب نفرت مردم از این جریان نوپا شوند اما کارساز نخواهد بود چراکه نمیتوانند با طرح چنین تئوریای جریان نواصولگرایی را منحرف کرد. نواصولگرایی تازه در نقطه آغاز است و باید درباره آن بحث و بررسی شود اما جریان اصلاح طلب درصدد بدنام کردن آن است.»
تلاشی بیهوده برای تضعیف نواصولگرایی
در ادامه، آقای عباس سلیمی نمین، تحلیلگر سیاسی، در ابتدا به تبیین دقیق اصولگرایی پرداخت و گفت: «معتقدم که اصولگرایی یک مبانیای دارد که ما این مبانی را به خوبی یا نشناختیم یا در تبیین آن کم کاری کردیم. نواصولگرایی تعابیر جدیدی دارد؛ در واقع همان اصولگرایی است که نیاز دارد تا در همه امورجامعه متجلی شود، درواقع همه نیازهای جامعه با آن مبانی تطبیق داده شوند.»
وی تلاشها برای معرفی آقای احمدی نژاد به عنوان پرچمدار نواصولگرایی را رد کرد و افزود: «خیلی از مدیران مایل نیستند که این اصول دست و پای آنها را ببندد؛ آقای احمدی نژاد هم دنبال نواصولگرایی نبود و در دولت دوم نمیخواست هیچ مبنایی را بپذیرد چراکه دوست داشت سلیقه و ذائقه خود را اعمال کند در حالی که اصولگرایی بیش از هر چیزی مدیران را به قانون گرایی مقید میکند اما آقای احمدی نژاد میخواست تمامی قوانین را کنار بزند و در واقع در برابر اصولگرایی طغیان کرد.»
سلیمی نمین، همچنین انتساب جریان نواصولگرایی به آقای ناطق را هم صراحتاً رد کرد و اظهار داشت: «اصولگرایی با سلیقه محوری و فردمحوری به شدت مخالف است و میخواهد روابط آحاد جامعه بر اساس قانون تعیین شوند. جامعه، بطورکلی گرایش پررنگی به اصول دارد اما ما اصول را در مصادره قرار میدهیم بدون آنکه در خدمت آن باشد؛ در ظاهر خود را خادم اصول نشان میدهیم اما میخواهیم در قبل آن بهرهای ببریم.»
این تحلیل گر سیاسی تاکید کرد: «نواصولگرایی درواقع در تلاش خواهد بود تا مبانی فکری را مطابق با نیازهای روز جامعه مطرح کند اما عدهای از اصلاح طلبان و حتی برخی اصول گرایان چنین امری را پذیرا نیستند و همانطور که در برخی اصول گرایان فردمحوری با استقبال مواجه میشود، در جریان اصلاح طلبی هم همین طور است.»
سلیمی نمین از سویی دیگر درباره تلاش برخی جریانهای اصلاح طلب برای منتسب کردن نواصولگرایی به افراد مختلف گفت: «نواصولگرایی جریانی نوپا نیست و مقولهای است منطبق بر اصولگرایی و برداشتهایی نو از این جریان؛ فلذا تلاش برخی جریانها سبب انحراف نواصولگرایی نمیشود اما برخی اصلاح طلبان با معرفی برخی چهرهها به عنوان پرچمدار این جریان، در تلاشند تا نواصولگرایی را تضعیف شده معرفی کرده و آن را در افکار عمومی بدنام کنند و این در حالی است که اصولگرایی پایگاه قویای در جامعه دارد.»
به نظر میرسد تاکید محمد باقر قالیباف بر«نو اصولگرایی» رسانههای اصلاحطلب را به تکاپو انداخته است و آنها تلاش میکنند بیراهههایی را برای اصولگرایان ترسیم کنند، تا به این ترتیب جریان اصولگرایی را از دست یافتن به اهدافش دور نگه دارند؛موضوعی که خیلی به موفقیت آن امید نیست چراکه اصول گرایان در بزنگاه، پاسخ شیطنتها و شانتاژهای جریان اصلاح طلب را میدهند.
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۵۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فضیلتگرایی اخلاق توحیدی برترین مرتبه اخلاق است
حسین هوشنگی؛ دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع)، شامگاه ۴ اردیبهشت ماه در نشست علمی «مراتب اخلاق در قرآن کریم» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با بیان اینکه تلقی عمومی از اخلاق متعارف برای رسیدن به سعادت این است که ما قواعد و اصول راهنمای ثابت، یکپارچه و هماهنگ داریم لذا چندگانگی و ذومراتب بودن در تلقی متعارف از اخلاق به ذهن متبادر نمیشود، گفت: علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نظریهای مطرح و مسالک سهگانه را بیان کردند ولی در میان فلاسفه غربی هم عمدتا این نکته قابل رصد است؛ دکارت دو دسته اخلاق متغیر و ثابت را بیان کرده و کانت هم اخلاق تدبیری و عقلی و تجربی را مطرح کرد و هگل هم به نحوی دیگر، بنابراین ساحات و مراتب اخلاق مسئله بدیعی نیست.
هوشنگی افزود: علامه طباطبایی در تعریف اخلاق گفته است فن و علمی است که از ملکات انسانی بحث میکند؛ ملکات، شاکلههای پایدار نفس انسانی را میگویند که به قوای حیوانی، نباتی و انسانی انسان مرتبط است تا انسان با اتصال به آن فضایل استکمال پیدا کند. وی در جای دیگری تعریفی امروزیتر ارائه کرده و میگوید اخلاق، وظایف و مسئولیتهایی است که انسان نسبت به خود، خدا و دیگران در جهت کسب سعادت خودش باید عمل کند و تعهد داشته باشد.
وی در ذیل آیه ۱۵۶سوره بقره «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» به بحث فضایل و رذایل پرداخته است، ادامه داد: انسان باید با آراستن نفس خود به فضایل، استکمال پیدا کند و رذایل را از خود دور سازد؛ این تعریف به خودی خود نوعی تصلب و ایستایی و ثبات و یکپارچگی را به ذهن متبادر میکند و آن اینکه نفس انسان یکسری رذایل و فضایلی دارد و اخلاق این صفات را دستهبندی کرده و میگوید انسان چگونه باید از رذایل دور و به فضایل آراسته شود. براساس این تعریف اینکه ما اخلاق را یک فرایند متغیر بدانیم که تصلب ندارد درست نیست.
دانشیار فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) اظهار کرد: این تعریف از علامه به روشنی فضیلتگرایانه است یعنی ایشان اخلاق و عمل اخلاقی را عملی میداند که برآمده از فضایل نفسانی و یا معطوف به آن باشد مثلا کسی که ملکه شجاعت دارد تصادفی در وجود او رخ نمیدهد بلکه او همیشه فعل شجاعانه از خود بروز میدهد؛ امروزه در فلسفه اخلاق در کنار فضیلتگرایی، پیامدگرایی هم مطرح است یعنی فعلی اخلاقی است که به نتیجه مفید و نافعی بینجامد؛ البته در مراد از نافعبودن محل بحث است که ملاک، نفع جمعی است یا فردی و یا کمال و ارزشها.
وی با بیان اینکه وظیفهگرایی هم در کنار فضیلتگرایی مطرح است، تصریح کرد: در فضیلتگرایی هم اصول اخلاقی اصول مطلقی دانسته میشوند که به هر نتیجه برسد وظیفه داریم آن را عمل کنیم. علامه طباطبایی این سه مسلک را به صورت ترکیبی مطرح کرده است یعنی قائل به نوعی فضیلتگرایی پیامدگرایانه است. پرسش این است که این مسالک به تعبیر علامه آیا پیوستگی ندارند و گسست بین آنها حاکم است و برای انتقال از یکی به دیگری باید از یک ساختاری به ساختار دیگر برویم یا اینکه نسبت میان آنها رابطه طولی است و تقدم و تاخر بین آنان وجود دارد.
مراتب سهگانه اخلاق از منظر علامه طباطباییهوشنگی با اشاره به مسالک و مراتب اخلاق سهگانه یعنی فلسفی(دنیوی)، اخلاق توحیدی قرآنی و اخلاق انبیای سلف از منظر علامه طباطبایی، افزود: از منظر ایشان اخلاق قرآنی در انبیای سلف و متون قبل از قرآن پیشینه نداشته است؛ اولین مسلک از این جهت فلسفی نامیده شده است که کسانی مانند ارسطو آن را مطرح کردند؛ در این مسلک نفس قوای نباتی، حیوانی و انسانی دارد و ما باید برای وصول به ملکات فاضله باید این قوا را تعدیل و تحت کنترل عقل درآوریم و سعادت مترتب بر این فضایل و ملکات است.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به معیار فضیلت در این دیدگاه، اظهار کرد: ارسطو در اینجا حد وسط را بیان کرده است یعنی حد وسط بین افراط و تفریط را ملاک قرار میدهیم مثلا جبن، تفریط و تهور افراط و شهوت هم در بحث عفت، زیادهروی است. علامه یک حق اجتماعی را هم از این بحث استفاده کرده است یعنی این مسلک با اینکه مورد قبول نیست ولی در عین حال آن را خالی از حقیقت نمیداند و حقیقت آن را مورد توافق اجتماع عقلا میداند.
وی تاکید کرد: نکته مهم این است که ما فضیلتمند میشویم تا به یک امر و سعادت دنیوی برسیم. یعنی اگر کسی عفت داشته باشد این امر موجب سرافرازی و عزت و احترام من نزد دیگران است ولی اگر اهل طمع و آز باشم نوعی خفت در نزد دیگران خواهم داشت. صدق، اعتماد مردم را به همراه دارد و نوعی اخلاق انتفاعی ایجاد میکند.
هوشنگی با بیان اینکه در این اخلاق، خدا و آخرت مطرح نیست و به تعبیری سکولار است یعنی ما صداقت و خوبی انجام میدهیم تا جامعه بهتر و زندگی دنیایی بهتری داشته باشیم، اضافه کرد: البته در این اخلاق سکولار، علامه به مفهوم نسبیتگرایی هم اشاره دارد زیرا نسبیتگرایان معتقدند که اخلاق دارای اصول ثابتی نیست و بسته به فرهنگ و قومیت و جغرافیا و ملیت، بایدها و نبایدها هم فرق دارد و اخلاق تابع تحولات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
هوشنگی با اشاره به اخلاق انبیای سلف، اظهار کرد: انبیا ما را از رذایل پرهیز و به فضایل توصیه کردهاند و این موارد ما را به سعادت دنیوی و اخروی میرساند؛ این مسلک در قرآن کریم آمده و مهر تایید هم خورده است: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ یعنی بهشت را در قبال اینکه مؤمنان، جان و مال خود را در مسیر حق خرج میکنند وعده داده است یا آیه «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ ۗ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ ۗ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ».
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به حق اجتماعی و حق واقعی با بیان اینکه در تعالیم انبیا حق اجتماعی نفی نمیشود ولی اصل، آخرت است، بیان کرد: خداوند فرموده است که آخرت خیر و ابقی و باقی است؛ علامه از حق اخروی به حق واقعی در برابر حق اجتماعی یاد میکند یعنی همه حقیقت، امور اجتماعی و مذموم و پسندیده این دنیایی نیست بلکه یکسری مصالح واقعی اخروی وجود دارد که سعادت انسان در گرو آن است گرچه این سعادت با سعادت دنیا در تضاد نیست.
وی اظهار کرد: کسانی که دین لقلقه زبان آنان است و ایمان و معرفت لازم را ندارند چه بسا در مسلک اول به سر میبرند یعنی به دنبال امر اجتماعی و حیثیت اجتماعی هستند ولی فرد اگر تحت تعالیم انبیا نسبت به مبدا و معاد آگاهی لازم را پیدا کند و پی ببرد آخرت، باطن دنیاست و سعادت واقعی در گرو مصالح و مفاسد واقعی است به مرحله دوم ارتقا خواهد یافت و به حق واقعی در برابر حق اجتماعی خواهد رسید.
نیت؛ عامل تفاوت میان فضیلتگرایی اجتماعی و اخرویهوشنگی تصریح کرد: نوع اول از اخلاق، فضیلتگرایی پیامدگرای دنیوی است یعنی میخواهد منفعت اخلاق را در دنیا ببرد؛ نوع دوم یعنی اخلاق انبیای سلف، فضیلتگرایی پیامدگرای اخروی است و در هر دو مسلک، فضیلت وجود دارد؛ علامه بر شباهت این دو در این مسئله تاکید کرده است ولی به تعبیر ایشان قرآن کریم مسلک اول را رد کرده و مسلک دوم را تایید فرموده ولی آن را کامل نمیداند. تفاوت این دو مرحله هم در نیت نهفته است یعنی کسانی فضایل را با نیت خیر دنیوی انجام میدهند ولی گروه دیگر برای خیر اخروی این کار را میکنند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) با بیان اینکه نوع سوم، اخلاق قرآنی توحیدی است، تصریح کرد: علامه فرموده است انسانی که در مراتب ایمان پیشرفت کرده و به توحید رسیده است (چه توحید نظری و به خصوص توحید عملی) مستغرق در خدا خواهد شد و در دل مجذوب خدا و مستغرق در اسمای حسنای الهی خواهد شد؛ قرآن کریم فرموده است: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ۖ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. در این حالت به لحاظ اخلاقی این فرد موح نه دنبال فضایل و به خودی خود پرهیز از رذایل و بهشت و جهنم است بلکه فقط مراد او ابتغاء وجه الله و کسب رضایت خداوند است و این مسیر را از طریق عبودیت عاشقانه طی میکند. به تعبیر علامه در اینجا رذایل و فضایل رها نیست و فرد متخلق به فضایل است ولی نیت او از کسب فضایل رسیدن به خیر دنیوی و خیر اجتماعی و حتی بهشت و جهنم و خیر اخروی نیست بلکه هدف، تنها جلب رضایت و مهر و حب خداوند است.
منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)