Web Analytics Made Easy - Statcounter

رویداد۲۴- جلایی‌پور می‌گوید: روحانی، فردی متعادل و عاقلی است که بر سر کار است لذا مردم زیاد نگران ترامپ نشدند.
«اصلاح طلبان از چه کسی بهتر از روحانی حمایت کنند؟»، «پخته ترین کار همین است که ما یک کاندیدا بیشتر نداریم و آنهم روحانی است، والسلام»، «نامزد پوششی یعنی اینکه راه بدهید آقای روحانی را حذف کنند که اصلا غلط است»،«جلیلی شکل مذهبی تر احمدی نژادی هاست»، و .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..این بخشی از سخنان صریح و بی پرده حمیدرضا جلایی پور در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین است.
این چهره سیاسی اصلاح طلب که در روزهای پایانی سال 95 مهمان خبرآنلاین شده بود در تحلیل فضای سیاسی در آستانه انتخابات تاکید داشت«مردم غُر می زنند اما مخاطب آنها فقط روحانی نیست، مردم اتفاقا خوب می فهمند که چه کسانی صاحب وضع موجودند» او تاکید دارد حتما 60 درصد مردم در انتخابات شرکت می کنند و این آمار می تواند به 75 درصد هم برسد.
از وضعیت اردوگاه اصولگرا که می پرسیم می گوید به نظر می رسد پایداری ها از رئیسی با معاون اولی قالیباف حمایت کنند این را هم تاکید دارد که اگر رئیسی بیاید و شکست بخورد مشکل ایجاد می شود. به قالیباف کنایه می زند که نباید دیگر کاندیدا شود آنهم بعد دوبار شکست، می گوید شنیده که قالیباف می خواسته کار عقلایی کند و کاندیدای شورای شهر شود.
مشروح گفتگوی نوروزی با حمیدرضا جلایی پور استاد دانشگاه و چهره سیاسی اصلاح طلب را در ادامه بخوانید؛
***
*آقای عبدی درباره انتخابات 92 و آقای روحانی یک پیشی بینی کرده بود، آنجا در یک بحث جامعه شناسی توضیح می دهد که مردم از خیلی قبل تر تصمیم گرفته بودند که در انتخابات شرکت کنند، بخشی به آقای احمدی نژاد و بخشی هم به شرایط دوران و مقتضیات زمان بر می گشت، همین اخیرا که با ایشان صحبت کردیم و دوباره همین بحث باز شد به این موضوع پرداختند که انگار هنوز فضا انتخاباتی نشده و کمی دیر به نظر می رسد. شاید این به ثباتی که از این دوران حس کرده اند، بر می گردد. یعنی مردم اولویتی برای اینکه بخواهند تقلا کنند تا تغییری صورت بگیرد، نمی بینند. این برداشت من درست است؟
این برداشت شما دو طرف دارد، انتخابات ۹۶ را با 92 مقایسه می کنم. مردم در 92 از شبح ناامنی ها و تحریم ها که بالای سر ایران آمده بود، می ترسیدند. آینده تحریمها در شورای امنیت سازمان ملل و آثار تخریبی تحریم ها باعث وحشت مردم شده بود که زمینه مهمی برای تکوین انتخابات 92 بود. ولی الان آن ترس و بحران نیست.
اگرچه وضعیت به مرحله رونق فراگیر اقتصادی هم نرسیده ولی شبح ناامنی به رغم اینکه ترامپ نامتعادل هم بر سر کار آمده، از بالای سر ایران کنار رفته است. و وضعیت اقتصادی باثبات است. به یاد دارم قبل از انتخابات 92 که می خواستم جاروبرقی خانه را عوض کنم فروشنده موقع قیمت دادن به دنبال قیمت دلار در بازار بود. ولی الان می توانید بروید و خرید کنید.
*الان ترامپ را داریم که از پاره کردن برجام حرف می زند و خیلی ها نه فقط در ایران که در دنیا، بوی جنگ شنیده اند! چطور حتی آمدن آقای ترامپ این ناامنی را در ذهن مردم ایجاد نکرده است؟
اتفاقا یکی از کارهای مهمی که مردم در 92 انجام دادند اینکه با مشارکتشان تا حدودی عقل گرایی واقع نگرانه و «میانه روی» را به کشور برگرداندند و روحانی بر سر کار آمد. روی کار آمدن روحانی همزمان با دوره دوم ریاست جمهوری اوباما بود که می توان از آن به عنوان یک فرصت خوب برای ایران نام برد و روحانی توانست 3 سال از دوره دوم اوباما را استفاده کند که اتفاقا هم خوب استفاده کرد و توانست برجام را به سرانجام برساند. البته کار زیادی باقی مانده اما دیگر آن نگرانی سابق وجود ندارد. یعنی ما الان در این کشور یک آدم عاقل داریم که دیگر ما را نگران نمی کند ولی اگر یک تندرو بر سر کار بود، من هم مثل شما نگران می شدم و مردم هم نگران می شدند. روحانی، فردی متعادل و عاقلی است که بر سر کار است لذا مردم زیاد نگران ترامپ نشدند.
*در بررسی جنس آرایی که آقای روحانی در سال 92 گرفت و آن را از حرفهای تحلیلگرانی مثل شما می توان استنباط کرد این است که روحانی رای خود را از یک طبقه خاص نگرفت. یعنی نمی توانیم بگوییم آقای روحانی رئیس جمهور طبقه متوسط است یا رئیس جمهور طبقه بورژواست یا طبقه محروم. تصورم این است که یک برداشتی از تمام طبقات را داشت حتی از طبقات حاشیه نشین. آیا هنوز این چینش برداشت طبقاتی به همان شکل وجود دارد یا اینکه یک تغییر آرایش داریم؟
رایی که 92 آقای روحانی آورد، از بین کسانی بود که معمولا در انتخابات شرکت می کنند. از این نظر الان هم می توان براساس همان صحبت کرد. من فکر می کنم حتما 60 درصد از مردم در انتخابات ۹۶ شرکت می کنند یعنی 30 میلیون نفر که چه بسا این مشارکت تا 60 الی 75 درصد هم برسد. آنوقت دیگر جمعیت مشارکت کننده بیشتر می شود و به بالاتر از 30 میلیون می رسد. آن موقع هم چنین اتفاقی افتاد. یعنی بیشتر از 60 درصد در انتخابات شرکت کردند این در حالی است که عده ای هم هیچ وقت شرکت نمی کنند که باید علت آن را بررسی کرد. حتی در سال 76 هم که بالاترین حد مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بود، 80 درصد واجدین شرایط شرکت کردند، این به آن معناست که 20 درصد شرکت نکردند که البته این قشر از جامعه که شرکت نمی کنند در همه جای هم دنیا وجود دارند و خاص ایران نیست.
*یعنی این عده در هیچ انتخاباتی شرکت نمی کنند؟
این در آمارهای رسمی وجود دارد. سال 76 که یکی از انتخابات پررونق ریاست جمهوری بود باز هم 20 درصد شرکت نکردند. ولی بعضی وقتها بین 60 تا 80 درصد شرکت می کنند که البته به وضعیت بستگی دارد. اما آن 60 درصدی که در 92 شرکت کردند چه کسانی بودند؟ به نظرم همان طبقه متوسط شهری که خیلی نگران بودند بعلاوه قشری از طبقات ضعیف که گول حرفهای احمدی نژاد را خورده بودند. یعنی واقعا فکر کرده بودند که پولها را از دزدها می گیرد و به آنها می دهد! اما بعد متوجه شدند که توزیع پول نفت حرف بوده است لذا آنها هم به روحانی رای دادند که به نظرم خیلی جالب است.
در انتخابات ۹۴ هم یک اتفاق مهمی دیگری هم افتاد؛ همین قشر فقیر کمتر مشارکت کرد که باید علت را مورد بررسی قرار دهیم که در این 4 سال ریاست جمهوری چه اتفاقی افتاده؟ در 92 آنطور که متوجه شدیم رای قاطعی ای که در مرحله اول پشت آقای روحای آمد، ترکیب دو طبقه را داشت؛ طبقه متوسط و طبقه سه یا محروم واقعا در انتخابات شرکت کردند.
اما من از یک نظر که شما گفتید الان خبری نیست، با شما موافق نیستم! البته این را تنها در مقایسه شرایط 92 با 94 می توان گفت ولی پیش بینی من این است که خبری خواهد شد یعنی انتخابات در هفته منتهی به رای گیری گرم می شود. این اتفاقا نشان می دهد که جامعه ایران به طرف نرمالیزه یا عادی شدن پیش می رود، یعنی از الان برای انتخابات عزا نگرفته و بعدا دو هفته وقت هست که حرفهای کاندیداها را گوش کنیم و به پای صندوقها بیاییم.
معتقدم ایرانی ها اگر فرصتهای مناسب به دست بیاورند، از فضاهای گرم استفاده می کنند. از آنجا که انتخابات هم یک فرصت مدنی است و افراد باید رای بدهند، پای صندوق ها خواهند آمد برغم اینکه دائم شکایت دارند و ناراضی هستند! الان اگر تریبون در اختیارشان بگذارید، نقد می کنند شکایت دارند ولی پای صندوق هم می آیند.
*به قول آقای عبدی می آیند ولی غر می زنند. درواقع غرشان را به آقای روحانی می زنند؟
نه فقط به روحانی بلکه به همه می زنند. مردم اتفاقا خوب می فهمند که چه کسانی صاحب وضع موجودند، خیلی اتفاق مهمی افتاده است. یک موقعی خیلی چیزها روشن نبود ولی الان همه می فهمند که چه کسانی در کشور هستند و قدرت دارند و چه کسانی می توانند پاسخگو باشند یا نباشند. همه همدیگر را درک می کنند.
*در بین طبقاتی که پای صندوق می آیند، رای طبقه محروم و حاشیه نشین مهم است چون از جمعیت بیشتری برخوردار است و هم رای طبقه متوسط جدید که آقای روحانی توانست رای خوبی از این طبقه را از آن خود کند درواقع همین پشتوانه ای است که الان به عنوان سرمایه اجتماعی از آن برخوردار است اما نکته اینجاست که خیلی ها انتقاد می کنند این طبقه به آنچه می خواسته هنوز به طور کامل نرسیده. از نظر شما جنس رایی که طبقه متوسط در سال 96 به آقای روحانی می دهد چیست؟ سلبی است یا از روی رضایت؟
اگر بخواهیم در این مورد دقیق صحبت کنیم، مطالعات میدانی می خواهیم. اما طور دیگر می توان وارد بحث شد؛ اینکه اقلا سی میلیون در انتخابات شرکت می کنند. نکته دیگر اینکه این دو جریان اصلی کشور یک مقدار پایگاه رای ثابت دارند. مثلا اصولگرایان 5 میلیون رای ثابت دارند که گاها تا 8 میلیون هم می رود. اصلاح طلبان هم 10 میلیون رای ثابت دارند ولی تا بیست میلیون هم بسته به شرایط تغییر می کند. یعنی اصلا آن ده میلیون پایگاه رای اصلاح طلب لازم نیست حتی آقای روحانی تبلیغ کند چون آنها پای صندوق ها می آیند و رای می دهند یعنی می دانند که چکار کنند که بشود 15 میلیون. لذا بحث سر 15 میلیون رای خاکستری است. باید در این مورد بحث کرد که چه خبر است؟به نظرم بدنه رای دهندگان را تحلیل کنیم که چه وضعی دارند بهتر از بررسی طبقاتی آنهاست.
به نظر می رسد که الان نمی دانیم 15 میلیون می خواهند چه کار کنند؟ می توانیم حدسهایی بزنیم؛ فکر می کنم 10 میلیون از این 15 میلیون مسئله اقتصادی دارند. شناسنامه در دست می آیند و رای می دهند و می پرسند که معیشت ما چه شد؟ یعنی مشکل ما چی شد؟ لذا باید روی این نکته بحث کرد. البته من کمی نگران هستم چون ما داریم در شرایط عادی به سر می بریم و در شرایط بحرانی 92 نیستیم. رسانه های مخالف دولت روحانی هم به امکانات عمومی وصل هستند می گویند آقای روحانی در اقتصاد ناکام مانده. در ابتدا هم می گفتند که کشور را بر سر برجام فروخت! حالا آن را کمتر می گویند چون در 94 هم همه این حرفها را زدند و 94 اتفاق افتاد و لیست 30 نفره امید رای آورد.
اکنون حسابی روی اقتصاد تمرکز کرده اند که البته از یک نظر خوب است. حرفهای انتزاعی قبلی مثل فرهنگ را پیش نمی کشند و روی معیشت تمرکز کرده اند ولی دارند تخریب می کنند. یعنی دارند کار می کنند. می دانید که در بین این 15 میلیون، جمعیت ناراضی و ناکام هم داریم که برای پذیرش شایعه و توهم خیلی آماده اند. از طرفی رسانه های رسمی هم مرتبا اعلام می کند که هیچ اتفاقی نیفتاده است و یکی می گوید دویست و پنجاه هزار تومان یارانه می دهم و یکی می گوید سه برابر می کنم. (در صورتی که این شعارها که به انفجار انتظارات منجر می شود خلاف امنیت ملی است ولی چون علیه روحانی است اینطور حرف زدن اشکال ندارد).
*درواقع یک جور کمپین منفی راه افتاده است.
درست است، بالاخره دارند این کار را می کنند لذا در اینجا کمی جای نگرانی است. به نظرم اینجا نیروهایی که نگران کشورند با هر اسمی مثل اصولگرایان میانه رو یا اصلاح طلبان ... من حتی معتقدم که در کل ایران افراد زیادی هستند که به جایی هم وابسته نیستند اما خیلی می فهمند و پخته اند و از وضع کشور آگاهاند که وظیفه شان خیلی سنگین می شود. من فکر می کنم یکباره آنها در دو هفته آخر در صحنه انتخاباتی خیلی فعال می شوند و تا حدودی به 15 میلیون جهت می دهند. البته امید هم دارم که چنین اتفاقی بیفتد.
عوامل دیگری هم باعث می شود که خوش بین باشیم؛ شبکه های اجتماعی که نقش موثری دارند. هرچند که مخالفین آقای روحانی هم در این شبکه ها سوارند ولی فکر می کنم شبکه های اجتماعی باعث می شود که مردم بهتر همدیگر را پیدا کنند. آنوقت ما تا روزهای آخر انتخابات مشکل داریم ولی من خوشبین هستم و فکر می کنم برآیند 96 هم از جنس 94 و 92 است.
*کمی به عقب تر برگردیم؛ در 84 جریان آقای هاشمی نوید توسعه می داد. آدمی یکباره از جایی ظهور می کند و حرف هایش مصداق همان جنبش بازگشت به عقب است، چه اتفاقی برای مردم افتاده بود که طبقات مختلف به این آدم رای می دهند و بعد به قول شما چند سال بعد می فهمند که سرشان کلاه رفته و می آیند دوباره به آدم دیگری رای می دهند. در 84 چه اتفاقی افتاد؟
اتفاقا 84 برای من خصوصا پس از وقوع آن دیگر پیچیده نیست مثل درک ظهور ترامپ که پیچیده نیست. حزب دموکرات آمریکا خطاهای زیادی انجام داد و خانم کلینتون که نماد وضع موجود بود را کاندید کرد درحالی که اگر سندرز را کاندید کرده بود او پیروز می شد الان همه به جای ترامپیسم و راست افراطی، بازگشت سوسیالیسم انسانی در آمریکا را بحث می کردند!
ببینیم در 84 چه اتفاقی افتاد؟ اولین عامل موثر اینکه اصلاح طلبان خطا کردند و با 4 کاندیدا وارد مبارزه انتخاباتی شدند و رای خود را در برابر احمدی نژاد ناشناخته شکستند. یعنی در همان دور اول اگر با یک کاندید آمده بودند، 16 میلیون رای می آوردند. و صلا احمدی‌نژادی مطرح نمی شد که الان بخواهیم در موردش بحث کنیم. لذا آقای احمدی نژاد چرا مطرح شد؟ وقتی اصلاح طلبان با هاشمی، معین، علیزاده و کروبی آمدند.
نکته دوم آن نیروهای مخالف اصلاحات که 8 سال در برابر اصلاحات ضربه خورده و خودشان را سازماندهی کرده بودند پشت احمدی نژاد قرار گرفتند. درحالی که از سالها قبل آقای هاشمی رفسنجانی را نماد فساد معرفی و 5 میلیون سی دی علیه او پخش کرده بودند! لذا هرکسی در برابر هاشمی به مرحله دوم راه می یافت، رای می آورد.
احمدی نژاد به مرحله دوم رفت و بعد هم همان قشر آسیب دیده که اگر 10 میلیون هم باشند، تصور کردند که وعده هایش عملی است و پول نفت را به آنها می دهد! پس آنها هم رفتند و رای دادند. لذا یک پدیده عادی اتفاق افتاد. بعد ازآن بود که آن جریان منتقد اصلاحات یک فرصت خیلی تاریخی گیر آورد که 8 سال ضدتوسعه عمل کند که نتیجه اش بحرانهای 92 شد که در واکنش به آن آقای روحانی رای آورد. من موضوع را زیاد پیچیده نمی بینم.
*تحلیل دیگری که مطرح است این است که شاید 84 دوباره در سال 96 تکرار شود. در جریان متبوع شما سعید حجاریان می نویسد که آقای روحانی یک دولت استثنائی است که شرایط را نرمالیزه کرده، بعد کسی مثل محمدرضا تاجیک می گوید که نوبت ما اصلاح طلبان است یا آدمهای دیگر مثل ایشان. بعد از آن طرف آقای عارف جلوی خبرنگاران می گوید که ما تصمیم گرفته ایم کاندیدای قطعی ما آقای روحانی باشد. دلیل این نظرات متفاوت چیست؟ آیا دلیلش این است که همچنان شرایط استثناء پابرجاست که اصلاح طلبان احساس می کنند آقای روحانی باشد، بهتر است یا اینکه بدیلی برای آقای روحانی در شرایط فعلی پیدا نمی شود یا ...
دلایل زیادی دارد ولی دو دلیل آن مهم و روشن است؛ نخست اینکه اصلاح طلبان پختگی دارند و می دانند سال 84 خطای بزرگی مرتکب شدند. یعنی در این کشور، ما پایگاه های مختلف رای داریم و اینطور نیست که همه رای ها متعلق به اصلاح طلبان باشد. لذا الان واقع بین شده اند همانطور که 88 هم واقع بین بودند و تا آقای خاتمی کاندیدا شد، مهندس موسوی آمد و خاتمی کناره گیری کرد. در 92 هم ما نظرسنجی کردیم و دیدیم که آقای روحانی رای بیشتری از آقای عارف دارد که خوشبختانه آقای عارف هم کنار رفت و آن ائتلاف جواب داد.
در 94هم در شرایط حذف حداکثری لیست تهران رای آورد آنهم به خاطر ائتلاف وسیعی بود که شکل گرفت. الان هم شرایط عوض نشده.
*یعنی هنوز شرایط استثناء پابرجاست؟
نه، این واژه را بکار نمی برم.
*پس چیست؟
ویژگی ای که حکومت در کشور ما دارد دولایه است. 75 درصد قدرت یکجا و 25 درصد یکجاست. ما داریم روی 25 درصد قدرت انتخابات برگزار می کنیم. اصلاح طلبان همچنان در ارتباط با نکته شما می خواهند آن ائتلاف را ادامه دهند. یعنی بی گدار به آب نمی زنند و یک نوع واقع نگری است.
عامل دوم که خیلی مهم است و از بس که صداوسیما تخریب می کند، یک عده توجه نمی کنند. این است که اصلاح طلبان معتقدند آقای روحانی در این 4 سال خوب عمل کرد. مگر اصلاح طلبان چه می خواهند؟ اصلاح طلبان دوست دارند کسی بیاید که کشور را در مسیر توسعه همه جانبه و پایدار قرار دهد. روحانی شخصیت توسعه گرایی است و اتفاقا به توسعه همه جانبه هم فکر می کند. یعنی تخریب محیط زیست را می فهمد و این به حالا مربوط نیست بلکه سال 82 کتابی در اینباره نوشته است.
لذا ما کاری نداریم که آقای روحانی بگوید اصلاح طلب نیستم، نباشد یا باشد، کار اصلاح طلبی می کند. اصلاح طلبان از چه کسی بهتر از روحانی حمایت کنند؟ یعنی وجه ایجابی روحانی مهم است. برای همین است که این اتفاق افتاده. یعنی طیف وسیعی از اصلاح طلبان که در میانشان تک نوازان هم هستند و نیروهای مختلف روی این تک نوازان سرمایه گذاری زیادی کردند که یکی را علیه روحانی عَلَم کنند اما نشد و الان اصلاح طلبان یکپارچه پشت روحانی اند.
*دقیقا به موازات همین بحث اتفاق دیگری هم افتاد که هنوز پرونده اش بسته نشده. شنیده ام و بعدا هم تائید شد که آقای هاشمی جلساتی در جماران با آقایان خاتمی، عارف و روحانی داشته اند و بحث بر سر این بوده که به دلیل پیش بینی ناپذیری شرایط موجود بهتر است که فردی در کنار آقای روحانی تحت عنوان نامزد پوششی داشته باشیم. ظاهرا آقای روحانی هنوز نظر مثبتی دراینباره ندارند، امثال آقای کرباسچی هم همچنان مخالفند. اما طیفی از اصلاح طلبان همچنان اصرار دارند. شما چقدر نامزد پوششی را عقلانی می دانید؟
ببینید! پخته ترین کار همین است که ما یک کاندیدا بیشتر نداریم و آنهم روحانی است، والسلام. بقیه اش حرف های غیر جدی و غیر اجماعی است. اجماع فقط روی یک نفر و آنهم روحانی است.
*اما دلیلشان هم این است که مثلا 5 اصولگرا مقابل حسن روحانی قرار نگیرند و به او حمله نکنند، مثلا نشود 5+1
اتفاقا در کشور ما 5 نفری سر یک نفر بریزند، بهتر نتیجه می دهد. کلا همین مولفه ها در جامعه ایران تاثیر گذار است. در سال ۸۰ انتخابات دوره دوم خاتمی با ۹ کاندیدا در برابر او ظاهر شدند اتفاقا خاتمی دو میلیون از بیست میلیون سال ۷۶ بیشتر رای آورد. اما یک اتفاقی که سال 84 در ایران افتاد، یکباره یک عده تکنواز دیدند احمدی نژاد، رئیس جمهور شده! یعنی در یک وضعیت تصادفی. بعد می گویند ما هم مطرح می کنیم شاید رئیس جمهور بشویم.
وقتی شما بین افراد و گروه ها هماهنگی ایجاد می کنید، هماهنگی بین افراد است و لذا این هماهنگی بین اتم های سیمان نیست که بهم بچسبد. در واقع انسجام اجتماعی مثل انسجام سیمان نیست که سفت و محکم باشد. اصلاح طلبان به طور کلی روی آقای روحانی منسجم اند. حالا 4 نفر تکنواز هم ممکن است 4 تا حرف بزنند ولی اصلا اهمیت ندارد.
*پس جمع بندی این بخش این است که شما با نامزد پوششی به دلایلی که دارید، مخالفید.
بله. شدید مخالفم.
*چرا آقای هاشمی دنبال نامزد پوششی بود؟!
این را دوستان می گویند ولی فکر می کنم اگر الان آقای هاشمی بود، همین حرف اجماع اصلاح طلبان را می زنند.
*یعنی الان مخالف بود؟
بله. نامزد پوششی یعنی اینکه راه بدهید آقای روحانی را حذف کنند که اصلا غلط است.
*یک اتفاق خیلی خوب هم که اخیرا برای اصلاح طلبان افتاد بحث رابطه شان با حاکمیت است. شاید بعد از درگذشت آقای هاشمی این موضوع کمی جدی تر و پررنگ تر شده که اصلاح طلبان خودشان با حاکمیت وصل باشند. شما در این مورد چه نظری دارید؟
می دانید که اصلاح طلبان دنبال اصلاح امور نادرست در جامعه هستند که باید آن را درست کرد و نمی توان آن را توجیه کرد. مثلا فساد در ایران، فساد سیستمی است. یک اصلاح طلب نمی تواند این را نادیده بگیرد. یا می گویند اصلاح طلب کسی است که مسالمت آمیز کار می کند. قانونی کار می کند و انتظارات زیاد ندارد که یکباره همه چیز را درست کند بلکه آرام آرام حرکت می کند. مثلا می بینید که در این 4 سال اخیر از کجا به کجا آمده ایم. به اینها ویژگی های اصلاح طلبی می گویند. اما یک ویژگی مهم اصلاح طلبی از ابتدا این بوده خیلی ها به آن توجه نمی کنند. اصلاح طلب برای تغییر ابعاد نامطلوب جامعه با «حکومت» بدون شرمندگی کار می کند.
اصلا کاری هم به میزان مشروعیت حکومت ندارد حتی اگر حکومت او را نخواهد و به بیرون براند. اصلاح طلب که انقلابی نیست.انقلابی می گوید این نظام مشروعیت ندارد پس من اول نظام را عوض می کنم و بعدا دنبال اصلاحات می روم. لذا به نظرم اصلاح طلبان از اول یعنی از ۷۶ و در این 20 سال همین حرفی که الان آقای خاتمی زده را دنبال می کردند و این حرف همیشگی اصلاح طلبان است. اصلاح طلبان می خواهند با حکومت کار کنند. اما مخالفان اصلاحات و روحانی می خواستند حکومت اسلامی تشکیل دهند و نه جمهوری اسلامی. یعنی اصلا می خواستند همه را جارو کنند.
نتایج 92 و 94 خیلی کوبنده بود. تندرو ها آمدند و گفتند که این لیست انگلیسی است اما همه لیست رای آورد! اینها 20 سال و به طور متمرکز 10 سال هاشمی را تخریب کردند. اقلا تشییع جنازه ای در حد مراسم آقای مهدوی کنی را انتظار داشتیم که 4 یا 5 هزار نفر می آمدند نه میلیون ها نفر حضور پیدا کنند. شاید این اتفاقات آنها را شوکه کرده باشد و ارباب نفوذ در ایران را به این نتیجه رسانده باشد که تا کی می خواهیم این شیوه های تخریبی را ادامه دهیم که نتیجه نمی دهد.
دیدیم که در مورد هاشمی با 20 سال تخریب و 10 سال هجمه متمرکز جواب نداد. از این بیشتر که رئیس جمهور ( یعنی احمدی نژاد) یک مملکت در مناظره های تلویزیونی علیه هاشمی وارد شد ولی نتیجه اش را در تشییع جنازه اش دیدیم.
*البته در درون جریان اصلاحات بحث دیگری هم هست که مثل شما فکر نمی کنند و می گویند بیاییم مبارزه کنیم. برای مبارزه مان، زندان برویم، حبس بکشیم، اعتصاب غذا کنیم و... همان چیزی که اسمش را اصلاح طلب مبارزه جو می گذارند، برخی هم دقیقا حرف شما را می زنند و می گویند که می خواهند با حاکمیت کار کنند و معتقدند که حتی اگر از در بیرون رانده شدند از پنجره وارد شوند.
اتفاقا تفکیکی که کردید، غلط است. نیروهای مخالف اصلاحات، میانه روی، روحانی و خاتمی با اصلاح طلبانی مخالفند که به صورت قانونی با حکومت کار می کردند. اینها با امثال بهزاد نبوی که اتفاقا در برابر حکومت غیر مبارزه جو است مخالف اند. او بعد از شش سال زندان و بعد از آزادی یکی از پشتوانه های دفاع از روحانی است. تاجزاده، میردامادی، رمضان زاده، صفایی فراهانی همینطور. این تندرو ها به اصلاح طلب های مثبت گیر می دادند آنها با اصلاح طلبان فابریک کار دارند. با اصلاح طلبانی که با همکاری با حکومت می خواهند کاری برای کشور بکنند. لذا مشکل شان با روحانی، خاتمی و هاشمی و محصورین و امثالهم است.
*پس مشکلشان اصلاح طلبی است.
همین است وگرنه آنها را ( یا تحول طلبان را) که اصلا عددی نمی دانند. دوست دارند همه آنطوری باشند. چه بسا که همه دستگیرشدگان 88 را دوست داشتند روانه خارج کنند که راحت شوند.
*یعنی جمعش اینطور می شود که آنها با رفرمیست ها مشکل دارند و نه با انقلابی ها.
بله، حالا دیگر نمی توان به آنها گفت انقلابی. آنها طرفدار خشونت نیستند ولی ساختار را قبول ندارند و می گویند ساختار را باید عوض کرد. اینها از یک طرف معتقد به تغییرات ساختاری هستند و انقلابی اند ولی چون خشونت آمیز نیستند از خشونت می پرهیزند، اهل رفولوشن یا اصقلاب هستند که ترکیبی از رولوشن و ریفرم است. که از ترکیب اصلاح و انقلاب می شود اصقلاب! درواقع به شیوه مسالمت آمیز دوست دارند که ساختارها را در قانون اساسی تغییر دهند.
*شکل این رابطه باید به چه صورت باشد؟ یعنی مثلا آقای جهانگیری نماینده اصلاح طلبان در حاکمیت شود یا کمیته تشکیل شود یا اینکه به همین شکل که پیش می رود باقی بماند.
اصلا مهمترین کار، رویکرد است. رویکرد اصلاح طلبان آنطور که آقای خاتمی گفت، همان رویکرد اصلاحی است و ما اهل تقابل نیستیم. خاتمی حرف «آشتی» اش همین بود.
*بعد از سال 92 آرایش سیاسی کشور خیلی تغییر کرد. یعنی ما قبلا اگر اصولگرا و اصلاح طلب و راستگرا و چپگرا داشتیم از 92 به این طرف خیلی سخت است که بگوییم اصلاح طلب و اصولگرا، از نگاه شما آرایش سیاسی کشور الان دقیقا چگونه است؟
اتفاقا آرایش سیاسی کشور روشن است. یک آرایش جبهه ای خیلی وسیع داریم که همین می شود؛ اصلاح طلبان، اعتدالی ها و اصول گرایان میانه رو یک طرف در برابر تندروها هستند. اگر دقت کنید یک جبهه بندی عاقل و رادیکال داریم.
*اما این جبهه است، جناح نیست.
باشد، الان کشور ما جبهه ای است.
*یعنی آقای دکتر جلائی پور می گوید که ما از حالت جناحی خارج شدیم و جبهه ای شدیم؟
نه، اصلا تا اطلاع ثانونی در این کشور، آرایش سیاسی جبهه ای است. چون حکومت و قدرت اصلی که 75 درصد قدرت را در دست دارد همچنان مخالف تحزب هست. در 37 سال گذشته، تلویزیون همیشه اینطوری تبلیغ می کند که انگار عضویت در حزب، عضویت در یک قمارخانه است. یعنی منفی است!
*ما تا قبل از 88 یک جناح اصولگرا داشتیم و یک جناح اصلاح طلب اما الان دیگر اینطور نیست.
الان هم دو جناح اصلی داریم؛ جناح میانه رو و یک جناح تندرو. ذیل میانه روها اصلاح طلب، اصولگرا و اعتدالگرایان هستند. جناح تندرو هم دو بخش هستند که یک بخش مثل جبهه پایداری اند ولی بخش دیگر پنهان است. لذا ما یک چنین جبهه بندی ای داریم که آرایش سیاسی ذیل این دو تا جبهه قرار می گیرد. اتفاق مهمی که 84 به بعد در ایران افتاد اینکه جبهه میانه قوی شده که اصلا این نقطه تعادل بخش ایران است.
*شما می گویید از 84 به بعد اما من می گویم که دو، سه سالی هم یکسری رودربایستی ها بین اصولگرایان حاکم بود هرچند که از یک جایی به بعد رسما جدا شدند و بعد هم تحولاتی صورت گرفت. مبدا را 87 فرض می کنم که همین جناحی که به آن اشاره کردید، شکل می گیرد. این طرف و آن طرف. یعنی مثلا آقای ناطق دقیقا مثل آقای خاتمی در سال 92 فکر میکند، این موضوع خیلی مهم است که دو تا رقیب در 76 حالا مثل هم فکر می کنند. این جناح غیررسمی است.
چرا غیررسمی است؟ واقعیت دارد. حزبی نیست ولی جبهه ای است.
*اصلا می توانیم اینطور فکر کنیم که اعلام موجودیت کند؟
بله، ببینید! زمینه یک چیزی در کشور ما هست و هر وقت حکومت بخواهد ما می توانیم آن را داشته باشیم. الان می گویند این بیمارستان مغز و اعصاب که در ایران ساخته می شود مشابه آلمانی اش است. ما حزب خوب هم می توانیم داشته باشیم هر وقت حکومت بخواهد. الان دو تا جبهه هستند که هر دو برای دو حزب قوی آمادگی دارند. یکی جبهه عقلا و دیگری جبهه رادیکال ها که می تواند زمینه را برای تحزب یابی فراهم کند. ولی به شرطی که حکومت بخواهد! اما نمی خواهد و در نتیجه یکی می شود یک جریان که خیلی نزدیک به آقای خاتمی یا نزدیک به آقای ناطق می شود و تندروها هم که نمی خواهند در اقلیت قرار می گیرند. مثل همان زمان دهه 60 که این نیرو تندرو وزنی نداشت برای بهم ریختن جلسات فعال می شدند. یک گروه فشار تو دست و خودسر بود. لذا اینها نمی خواهند این شفاف سازی در عرصه سیاسی رخ دهد.
*پس جناحی که الان در آن آقای ناطق نوری، آقای خاتمی هست و آقای هاشمی هم بودند، اعلام موجودیت رسمی نمی کند؟
جبهه ای هست که چند لایه دارد. لایه اصلاح طلب، اعتدالگرا و اصولگرایان میانه مثل آقایان ناطق، لاریجانی، علی مطهری.
*الان در جریان اصولگرا چه خبر است؟ فضای انتخاباتی این جریان را چطور می بینید؟
می دانید که کلا جناح اصولگرا یک مشکل اساسی دارند. اصولگرایان نیروهای ارزشی هستند و سر ارزشها معامله نمی کنند. حتی زور مدرنیته هم به ارزشهای آنها نمی رسد لذا خیلی نیروهای ارزشگرایی باید باشند. حالا به نظرم اصلا مشکل شان این است که ارزشگرا نیستند. یعنی اینها قدرت را چسبیده اند.
8سال احمدی نژاد که قدرت پشت احمدی نژاد بود و اینها سکوت کردند و یک کلمه حرف نزدند لذا پایگاهشان در بین مردم ضربه خورد. حالا این عقلایشان هستند که دارند بازسازی می کنند. درواقع مشکل آنها این است که شاخک هایشان فقط با قدرت کار می کند و به پایین جامعه نگاه نمی کنند و کاری به مطالبات جامعه ندارند. اینها را نمایندگی نمی کنند. الان قدرت در بالا در صداوسیما روحانی را سر قضیه اقتصاد می زند، آنها هم می زنند یعنی با او همراهی می کنند. درصورتی که می دانید یک نیروی حزبی باید اینطور فکر کند که هشت سال دولت احمدی نژاد را با آن تخریب اقتصادی تحمل کردیم، آیا عملکرد اقتصادی روحانی از احمدی نژاد بدتر است؟ اگر بدتر نیست، یک حزبی سیاسی

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۷۶۰۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به تمام جنجال‌های کریمی قدوسی | گاف تاریخی نماینده مشهد چه بود؟

یکی از عجیب‌ترین مناقشه‌های کریمی قدوسی با حسن روحانی ادعای او درباره جاسوسی و بعد عقب‌نشینی از این ادعا بود. در یک فایل ویدئویی مدعی شده بود حسن روحانی، رییس‎ جمهور ایران، از سرویس امنیتی و اطلاعاتی انگلستان دستور می‌گیرد! سخنگوی سپاه ادعای این نماینده مجلس مبنی بر اقدام سازمان اطلاعات سپاه در نشان‌دادن شنود تلفنی یکی از مقامات کشور با مامور MI۶ به وی را تکذیب کرد.

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:

اصرار محمدجواد کریمی قدوسی، نماینده مجلس یازدهم که از راهیابی به مجلس دوازدهم هم باز مانده است بر ارایه بازه زمانی در ارتباط با دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای واکنش‌های داخلی و خارجی زیادی را در پی داشته است. این البته نه نخستین‌بار است که نام کریمی قدوسی با خبرهای هسته‌ای گره می‌خورد و نه احتمالا آخرین بار.

او در چهار دوره حضور خود در مجلس- از دوره هشتم تا یازدهم- بارها درباره موضوعات هسته‌ای اظهارات عجیبی را مطرح کرده است. درست مثل همین چند روز پیش که در توییتی نوشت که «در صورت صدور اذن تا انجام اولین آزمایش یک هفته فاصله می‌باشد.»بلافاصله پس از انتشار این توییت، فعالان سیاسی و رسانه‌ای از این نماینده مجلس انتقاد کردند اما، او بازهم در توییت با هشتگ اقتدار ایران نوشت: «در صورت اذن تا انجام اولین آزمایش ارتقاء برد موشکی به ۱۲ هزار کیلومتر یک هفته فاصله می‌باشد.»

این اظهارات به صورت غیرمستقیم باعث واکنش رافائل گروسی شده و هشدار داد که «ایران چند هفته با ساخت سلاح هسته‌ای فاصله دارد.»

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با بیان اینکه « غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران و نبود دسترسی بازرسان بین‌المللی به تاسیسات اتمی آن، به نگرانی‌ها درباره فعالیت‌های هسته‌ای آن دامن می‌زند»، تاکید کرده است که ایران «چند هفته، نه چند ماه» با در اختیار داشتن اورانیوم غنی‌شده کافی برای ساختن یک بمب اتمی فاصله دارد. او همچنین گفته است که «این اتفاق به معنای این نیست که ایران سلاح اتمی دارد یا در این بازه در اختیار خواهد داشت.در حالی که غنی‌سازی اورانیوم در سطح نظامی نگران‌کننده است، نمی‌توان بر اساس این نتیجه گرفت که ایران در حال حاضر یک سلاح اتمی دارد. اهداف ایران در این زمینه مشخص نیست و تنها می‌توان درباره آن گمانه‌زنی کرد».

علی قلهکی فعال رسانه‌ای اصولگرا در پاسخ به این نماینده مجلس در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «موشک قاره‌پیما با برد ۱۲‌هزار کیلومتر، فقط برای حمل کلاهک هسته‌ای است، اینکه دانش ساخت آن را داریم یا نه به کنار، ولی تمامی مواضع اخیر شما پیوست گزارش آژانس انرژی اتمی علیه کشور می‌شود! چه اذنی بیاید چه اذنی نیاید».

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده ادوار مجلس، در رابطه با اظهارات اخیر کریمی قدوسی نیز گفت که اساسا رویکرد جمهوری اسلامی ایران هسته‌ای و اتمی نیست با اینکه در این رابطه کشور توانمند است.او در گفت‌وگو با منیبان، افزود: اگر ایران و اسراییل وارد فضای جنگ تمام‌عیار شوند ایران مجبور است به سمت بمب اتم حرکت کند تا توازن ایجاد شود اما مجموعه تحولات نشان داد بعد از تقابل اخیر ایران و اسراییل، این رژیم به تنهایی نمی‌تواند علیه ایران اعلام جنگ کند.

اظهارات کریمی قدوسی حتی صدای ارگان رسمی مطبوعاتی دولت رییسی را نیز درآورد. روزنامه ایران در این باره با بیان اینکه «کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، در اظهاراتی دوپهلو مدعی شده است که در صورت صدور اذن تا انجام اولین آزمایش یک هفته فاصله می‌باشد» نوشت: «این درحالی است که رژیم صهیونیستی، امریکا و کشورهای غربی به دنبال متهم کردن ایران هستند و با توجه به رویارویی اخیر ایران و رژیم صهیونیستی، این تلاش‌ها بیشتر هم شده است.چه عاملی باعث می‌شود تا نماینده‌ای که از قضا عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس است و باید به دنبال تأمین منافع ملی باشد، با اظهارات نسنجیده و خارج از مسوولیت برای کشور هزینه تراشی می‌کند؟».

هیچ یک از این واکنش‌ها اما باعث عقب‌نشینی کریمی قدوسی نشد و او در ویدئویی دوباره بر مواضع قبلی خود تاکید کرد و گفت: «بعد از انجام عملیات وعده صادق و صحبت‌هایی که از سوی رژیم صهیونیستی و حامیانش می‌شد این بود که رژیم صهیونیستی به مراکز هسته‌ای جمهوری اسلامی حمله کند و سایت‌های فردو و نطنز را منهدم کند. اینجا فرمانده حفاظت از مراکز هسته‌ای موضعی گرفت که حمله به مراکز هسته‌ای یعنی عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی در تولید سلاح هسته‌ای و احتمال داد که اگر دشمن دست به چنین اقدامی بخواهد بزند، فتوا تغییر کند.»

کریمی قدوسی ادامه داد: «اما از نظر فنی آیا ایران قدرت تولید سلاح هسته‌ای را دارد؟ بنابر نقد کارشناسان حتی اطلاع فنی که آژانس دارد و قانون مجلس به نام لغو راهبردی تحریم‌ها که غنای اورانیوم تولیدی را به ۶۰ درصد رساند، کارشناسان به ما گفتند که ما نصف روز زمان لازم داریم که چند آبشار غنی‌سازی را سری کنیم و غنای اورانیوم تولیدی را از ۶۰ به ۹۰ درصد برسانیم. این چیز خاص و سری نیست و آژانس هم مطلع است. از نظر فنی هم یک امر شدنی و خیلی راحت است؛ بنابراین به لحاظ تولید اورانیوم ۹۰‌درصد که سوخت اصلی کلاهک هسته‌ای است، جمهوری اسلامی یک نصف روز زمان لازم دارد، حالا بگوییم یک هفته.

او در بخشی دیگر از اظهارات می‌گوید؛ «همچنان در فتواهای مقام معظم رهبری، تولید و به‌کارگیری سلاح‌های هسته‌ای امری غیرقابل قبول است، اما اگر زمانی ایشان تشخیص بدهند، فرمودند که در هر سطحی ما را تهدید کنند، در همان سطح تهدیدشان می‌کنیم. یعنی اگر دست به تهدید هسته‌ای بزنند، با تهدید هسته‌ای جواب‌شان را می‌دهیم. اینجا که دیگر با موشک کاتیوشا نمی‌توان جواب‌شان را داد.»

این اظهارات کریمی قدوسی با واکنش جلال رشیدی کوچی، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی روبه‌رو شد که با کنایه به او نوشته است؛ « ول کن تو را به علی. ‏الان اومدی ابروش رادرست کنی زدی چشمشم کور کردی که! ‏از یک هفته رسیدی به نصف روز؟ ‏بازم برای توجیه رفتار غلطت از رهبری هزینه کردی!! ‏شنیدم جایی گفته بودی رشیدی نفوذی اسراییله! ‏آورنده خبر آدم موثق و خداترسی بود، اما همینجا میگم، من حلالت کردم، ‏ولی ‏خدا جای حق نشسته.»

متولد مشهد، وفادار به مشی پایداری

همان اندازه که از دوران نمایندگی کریمی قدوسی اطلاعات مختلفی وجود دارد چرا که او هر روز با یک ادعای جدید در صدر اخبار قرار می‌گرفت، از دوران زندگی او پیش از نمایندگی، اطلاعات کمی در دست است. بر اساس بیوگرافی کوتاهی که از کریمی قدوسی در سایت جماران منتشر شده او در دی‌ماه سال ۱۳۳۴ در مشهد و در خانواده‌ای مذهبی متولد شده است، او ۶ خواهر و برادر دارد، و دوران جوانی و نوجوانی‌اش را همراه با پدر در حرفه خیاطی سپری کرده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق بوده و به زبان عربی مسلط است. در ۲۳ سالگی از اعضای فعال سپاه پاسداران خراسان بوده و در طول سال‌های دفاع مقدس فرماندهی سپاه استان سمنان را با تشکیل تیپ ۱۲ قائم برعهده داشت، همچنین مسوول اعزام نیرو بود.

بعد از پایان جنگ، از مدیران عالی بسیج در استان‌های خراسان بزرگ، اصفهان، فارس، خراسان رضوی بود و در تشکیل نیروهای مقاومت بسیج در این استان‌ها نقش موثری ایفا کرد. وی در انتخابات مجلس شورای اسلامی در خرداد ماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نماینده مردم مشهد و کلات راهی مجلس هشتم شد، حضوری که تا پایان دوره یازدهم هم تمدید شد. از کریمی قدوسی عموما به عنوان عضو جبهه پایداری نیز یاد می‌شود.

‌ام.پی.تی یا ان.پی.تی؛ مساله این است!

آبان‌ماه سال ۱۳۹۲ وقتی یک طرح دو فوریتی توسط جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس وقت تهیه و به هیات رییسه مجلس ارایه شد، دو بار به معاهده «ان پی تی» که مهم‌ترین مبحث حقوق بین‌الملل در بحث انرژی اتمی است، اشاره و عجیب آنکه هر دوبار هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فارسی نام این معاهده «ام پی تی، mpt» درج شد. یک بار در عنوان طرح ۵ صفحه‌ای و یک بار در متن آن به زبان انگلیسی.

این طرح ۵ صفحه‌ای که با خط خود کریمی قدوسی توسط اداره قوانین مجلس تکثیر و در اختیار خبرنگاران قرار گرفت و بعد هم در فضای مجازی منتشر شد در کادر مربوط به عنوان طرح این عبارت را با خود دارد: «الزام دولت به حفظ حقوق مسلم هسته‌ای و مصادیق آن در چهارچوب معاهده «ام پی تی» « در مذاکرات هسته ای».

در بند نهم این طرح نیز چنین نوشته شده بود: «هرگونه موافقت با خواسته‌های طرف مقابل نباید خارج از معاهده «mpt» باشد».

«ان.پی.تی» مخفف نام انگلیسی «معاهده منع گسترش هسته‌ای» (Nuclear Non- Proliferation Treaty) است.

عجیب‌تر از اشتباه کریمی قدوسی امضای ۱۱۰ نماینده مجلس وقت پای این طرح بود که به این معنی بود که یا این ۱۱۰ نفر هم نام درست مهم‌ترین معاهده هسته‌ای جهان را نمی‌دانستند یا اینکه این طرح را چشم بسته امضا کردند.

نام جاویدان در قائله دوتابعیتی‌ها؛ از اتهام زننده تا متهم

جواد کریمی قدوسی در شهریور سال ۱۳۹۷ در مجلس دهم در جلسه سوال از محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه، در مجلس مستندی را پخش کرد که عنوان می‌کرد برخی از اعضای هیات ایرانی در مذاکرات هسته‌ای با قدرت‌های جهانی دوتابعیتی بوده و «جاسوس» بودند. طرح چنین ادعایی باعث شد علیرضا رحیمی، عضو وقت هیات رییسه مجلس در سوالی از وزیر دفاع این مساله را مطرح کند که چنین اطلاعاتی بر فرض صحت چگونه به دست کریمی قدوسی رسیده است.امیر حاتمی، وزیر دفاع دولت روحانی، روز دوشنبه، ۳۱ تیر همان سال، در جلسه علنی مجلس دهم در پاسخ به این سوال گفت: «طبق اعلام سپاه پاسداران فیلم دوتابعیتی‌ها که در کمیسیون امنیت ملی و صحن مجلس پخش شده به لحاظ موضوعی مشابهت دارد، اما به لحاظ اصالت فیلمی که در صحن مجلس پخش شده فاقد سندیت و اعتبار رسمی است.»

رحیمی در جلسه سوال خود از وزیر دفاع همچنین گفت: «به رییس‌جمهور اتهام زدند که دوتابعیتی است و این اتهام در سراسر کشور پخش شد، اما تکذیب آن پخش نشد. اگر چنین اتهامی به رییس قوه قضاییه می‌زدند دادستان سکوت می‌کرد؟»

بعد از طرح این سوال ۲۹ نماینده مجلس دهم که اکثرا عضو جبهه پایداری و از دوستان و حامیان کریمی قدوسی بودند اما طرح این سوال توسط علیرضا رحیمی را حمله به سپاه پاسداران خوانده و خواستار برکناری او از هیات رییسه مجلس شدند.کریمی قدوسی در جلسه علنی بعد گفت که موضوع «دوتابعیتی» بودن حسن روحانی را او مطرح نکرده اما تهدید کرد که فهرست مدیران «دوتابعیتی» جمهوری اسلامی را منتشر خواهد کرد.

ابوالفضل ترابی، عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس از مدیران دوتابعیتی، یکماه بعد در مرداد ۹۷ دوباره بر آتشی که کریمی قدوسی به راه انداخته بود دمید و گفت که یکی از مقامات «بسیار مهم و تراز بالا» در دوران تحصیل در اسکاتلند تابعیت بریتانیا را کسب کرده و هنوز این تابعیت را دارد. اظهاراتی که به نظر می‌رسید با توجه به تحصیل حسن روحانی در اسکاتلند خطاب به او بیان شده بود.محمود واعظی، رییس دفتر وقت رییس دولت دوازدهم اما این ادعا را تکذیب کرد.داستان دوتابعیتی‌هایی که کریمی قدوسی و نزدیکانش علیه حسن روحانی به راه انداخته بودند اما به یک‌باره وارد فصل جدیدی شد و چنین اتهامی علیه خود او نیز مطرح شد.

جلیل رحیمی جهان‌آبادی نماینده مجلس دهم در جلسه علنی مدعی شد که کریمی قدوسی به مردم حوزه انتخابیه‌اش گفته برای ردصلاحیتش امضا جمع کنند، ادامه داد: طالبان یک قیف داشت که بر ریش مردان می‌گرفت ببیند اندازه ریش آنها استاندارد است یا نه! مردم را کتک می‌زد اگر ریش با آن قیف طالبان استاندارد نبود. شما چکاره مملکت هستید که به وزیر، به رییس‌جمهور و حالا به نماینده مردم در مجلس می‌تازید و ما را غیرانقلابی می‌نامید و خطاب می‌کنید؟! چه کسی به شما شناسنامه ایرانی داده است، چه کسی به شما اجازه داده است به ارکان نظام بتازید، چند روز سابقه جبهه دارید، چندتا عملیات شرکت کرده‌اید که به درجه سرداری رسیدید؟ از کی شما ایرانی شدید که ما ایرانی نبودیم. زمانی که اجداد شما از افغانستان به ایران حمله می‌کردند، ما از ایران دفاع می‌کردیم. چه کسی به شما شناسنامه ایرانی داده است؟»

این اظهارات با واکنش کریمی قدوسی در جلسه علنی بعدی مجلس همراه شد اما رحیمی جهان‌آبادی فراتر رفت و حتی گفت که کریمی قدوسی به سوال او درباره اصلیت خانواده‌اش و دوتابعیتی بودن پاسخی نداده است.

جواد کریمی قدوسی در جلسه روز سه‌شنبه مجلس همچنین سخنان نماینده تربت جام درباره «تابعیت افغان» خود را رد کرد و گفت: «یک سند مبنی بر اینکه یکی از اجداد من ولو هفت نسل قبل از افغانستان آمده است هم دارند، ایشان باید در صداوسیما این سند را پخش کند، و الا صداوسیما باید همین مذاکرات من را پخش کند؛ در غیر این صورت اگر این کار را نکردند من از دولت افغانستان می‌خواهم که آنها بررسی کنند که اگر ما رگ و ریشه‌ای در طول تاریخ در اقوام آنجا داشتیم به ما بگویند که به خدمت آنها برویم.»

دلواپس همیشگی علیه روحانی

کریمی قدوسی پس از تأیید صلاحیت کاندیداها و آغاز رقابت انتخاباتی در خرداد ۹۲، چند روز پیش از روز انتخابات خواستار رد صلاحیت حسن روحانی شد. این درخواست همزمان با بالا رفتن آراء روحانی در نظرسنجی‌ها صورت گرفت.با آغاز به کار دولت یازدهم، جواد کریمی قدوسی، همواره در صف اول مخالفان عملکرد این دولت محسوب می‌شد.

در نخستین سالگرد آغاز به کار دولت یازدهم، کریمی قدوسی در اظهارنظری روحانی را متهم به «دادن اطلاعات مهم فقهی به انگلستان» کرد. همچنین او بودجه رسانه‌های حامی روحانی را بالغ بر «صدها هزار میلیارد تومان» عنوان کرد. او یکی از چهره‌های شاخص همایش «دلواپسیم» بود که در نقد سیاست‌های هسته‌ای دولت یازدهم برگزار شد.

کریمی قدوسی در سال‌های اولیه دولت نخست روحانی در مهدیه مشهد، دولت را به براندازی متهم کرد و گفت «رمزگشایی از شعار اعتدال امر مهمی است چرا که اعتدال پوششی برای براندازی نظام است.» و «اسرار پشت صحنه جریان اعتدال چیزی است که هم‌اکنون ما به چشم می‌بینیم و اگر جریان اسفناک فتنه اتفاق افتاده است، هم‌اکنون شعار اعتدال با هدف براندازی نظام، عناصر فتنه‌گر را به مناصب حکومتی گمارده‌اند.»

یکی از عجیب‌ترین مناقشه‌های کریمی قدوسی با حسن روحانی ادعای او درباره جاسوسی و بعد عقب‌نشینی از این ادعا بود. در یک فایل ویدئویی مدعی شده بود حسن روحانی، رییس‎ جمهور ایران، از سرویس امنیتی و اطلاعاتی انگلستان دستور می‌گیرد! سخنگوی سپاه ادعای این نماینده مجلس مبنی بر اقدام سازمان اطلاعات سپاه در نشان‌دادن شنود تلفنی یکی از مقامات کشور با مامور MI۶ به وی را تکذیب کرد.کریمی‌قدوسی چندی بعد از این ادعا در توییتر خود نوشت: «هیچ نماینده‌ای مدعی ارتباط مستقیم MI۶ (سرویس امنیتی انگلستان) با رییس‌جمهور آقای روحانی نبوده است. ما نیز با پاسخ‌ سپاه در این باره هم‌نظر بوده و ارتباط مستقیم سرویس‌های جاسوسی با رییس‌جمهوری را قویا تکذیب می‌کنیم. تحریف حق و جعل باطل همیشه در اولویت رسانه‌های زرد و نارنجی‌ بوده است».

کریمی قدوسی هنوز هم روحانی را رها نکرده است. در جریان رد صلاحیت روحانی برای انتخابات خبرگان سال گذشته کریمی قدوسی نوشت: «کسی که استعداد و اراده سقیفه سازی را داشت توسط شورای محترم نگهبان رد صلاحیت شد.»

میدان‌دار اخبار عجیب در اعتراضات سال ۱۴۰۱

در بحبوحه اعتراضات سال ۱۴۰۱ کریمی قدوسی با چند اظهارنظر عجیب واکنش‌های زیادی را بر انگیخت. مدعی شده بود: «در طی شصت روز آمار حضور اغتشاشگران در خیابان، ۵۰۰ هزار نفر بوده است. البته اگر یک نفر ۱۰‌بار هم آمده ۱۰‌بار در آمار وارد شده. اوج این حضور در یک روز ۴۵هزار نفر بود. (طبق آمار غیر رسمی ۳۱۰ هزارنفر کل جمعیت اغتشاشگران بودند که می‌شود) گفتند نمادهای حاکمیتی باید سقوط کند. یکی از نمادها مشهد است. قرار بود برای یکی از سران قوا در مشهد حادثه هفت‌تیر ۶۰ تکرار شود. آخرین مرحله هم ورود پنتاگون بود. در سال ۸۸ هم نقشه همین بود. مرحوم فیروزآبادی در سال ۸۸ در کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت خاتمی در فتنه ۸۸ با فرمانده ناتو دیدار داشت و از آنها خواستند کار ما در داخل که جلو رفت شما وارد شوید. اکثر دستگیرشدگان یک یا دو شب نگهداری شدند بعد با تعهد والدین آزاد شدند. اما از میان بازداشتی‌های هدفمند که ادامه هم دارد ۱۸٪ آنها آموزش دیده‌اند. تمام این ارتباطات به دست آمده که به عنوان مستندات بیانیه دو دستگاه اطلاعاتی در آینده منتشر می‌شود. ۷۰درصد دستگیرشدگان دیپلم و زیر دیپلم بوده‌اند. ۶۷ درصد اهل شرب خمر بوده‌اند. از این شاربان خمر ۴۷ درصد دایم‌الخمر بودند. اکثر اینها معتاد به موارد مخدر گل بودند. درصدی از زنان بازداشت شده اهل فحشا بودند. همان‌کس که خودکشی کرد یکی از همین افراد بود. ۸۰ درصد اینها خارج از کشور را بهشت می‌دانند».

عجیب‌ترین ادعای کریمی قدوسی اما در بخش دیگری از این گفت‌وگو مطرح شد: « خانم مولاوردی معاون روحانی طرحی داشت و می‌خواست فاحشه‌ها را بیمه کند.»

کریمی قدوسی البته هیچ رخدادی را از قلم نمی‌انداخت و پس از آتش گرفتن بخشی از زندان اوین در سال ۱۴۰۱ مدعی شد: «فردی با چاقو خود را به بند مهدی هاشمی رفسنجانی می‌رساند و درصددکشتن او برمی‌آید، اما مهدی هاشمی از دو روز قبل به درخواست خودم از آن بند جابه‌جا شده بود!»

پایان دوره نمایندگی

در انتخابات مجلس دوازدهم نصرالله پژمان‌فر، میثم ظهوریان، علی‌اصغر نخعی‌راد و احسان عظیمی‌راد در مرحله اول در انتخابات مجلس شورای اسلامی در مشهد مستقیم وارد مجلس شورای اسلامی شدند. برای کرسی پنجم شهر مشهد نیز، کاظم معتمدی‌فرد و حسنعلی اخلاقی که حائز بیشترین آرا پس از ۴ نفر اصلی راه‌یافته به مجلس شده بودند، راهی مرحله دوم می‌شوند.جواد کریمی قدوسی در رتبه بعدی بیشترین آراء ماخوذه قرار گرفت و از راهیابی به مرحله دوم بازماند. با توجه به بافت سیاسی رای‌دهندگان در شهر مشهد و اینکه بعد از ۴دوره نمایندگی، کریمی قدوسی نتوانست حتی از این بدنه اجتماعی و سیاسی رای لازم برای حضور در پارلمان را کسب کند، به نظر می‌رسد پیام رای‌دهندگان مدافع سیاست‌های اصولگرایی نیز به کریمی قدوسی روشن است. پیامی که با توجه به رفتارهای اخیر کریمی قدوسی از موضوع اعلام زمان حمله نظامی ایران به اسراییل تا داستان سلاح هسته‌ای گویی به گوش او نرسیده است.

دیگر خبرها

  • فاکتور اشتباه و شیطنت آمیز اصلاح طلبان در خصوص شرایط امید در جامعه/ آغاز کنش‌های انتخاباتی رادیکال‌ها پس از عملیات تحریم!
  • نگاهی به تمام جنجال‌های کریمی قدوسی | گاف تاریخی نماینده مشهد چه بود؟
  • مخالفت مجلسی‌ها با کلیات طرح افزایش تعداد نمایندگان به ۳۳۰ نفر
  • مخالفت مجلس با کلیات طرح افزایش تعداد نمایندگان
  • مخالفت نمایندگان با کلیات طرح اصلاح جداول حوزه های انتخابیه
  • مراسم معارفه رایزن فرهنگی جدید ایران در ونزوئلا
  • کریمی قدوسی و ادعای سلاح هسته ای!
  • تشکیل کانون‌ نقد و کانون‌های شورش!
  • فرار نافرجام از زندان + فیلم
  • زندانیان ونزوئلا در تلاش برای فرار از زندان از ایستگاه پلیس سر در آوردند (فیلم)