Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - از قرار گرفتن شارليز ترون در قالب يک جاسوس بزن‌بهادر تا بازگشت کاترين بيگلو با يک فيلم بحث‌برانگيز جديد. مهم‌ترين فيلم‌هاي مستقل تابستان 2017 را از دست ندهيد.

قبلا درباره‌ي بلاک‌باسترهاي پرسروصدايي که در تابستان 2017 بايد حواس‌مان بهشان باشد صحبت کرديم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما مطمئنا نمي‌توان کل تابستان را با تماشاي آنها سر کرد و بي‌خيال محصولات آنسوي سينما شد. شکي در اين وجود ندارد ضيافت تابستاني سينما به فيلم‌هاي غول‌پيکر استوديويي خلاصه نشده است و در واقع در ميان بزرگان يک سري فيلم مستقل و کم‌خرج هم وجود دارند که مي‌خواهند به ديگران ثابت کنند که بزرگي به مقدار پولي که خرج ساختت شده يا مقدار جلوه‌هاي ويژه‌اي که داري نيست، بلکه به هوش و مهارت و خلاقيت است. بنابراين تصميم گرفتيم تا در کنار فيلم‌هايي که مي‌خواهند بزرگي زور و بازويشان را به رخ بکشند، موردانتظارترين فيلم‌هاي جديد کارگردانان و بازيگران مشهور را هم مرور مي‌کنيم و نگاهي هم به فيلم‌هايي مي‌اندازيم که با ايده‌هاي هيجان‌انگيزشان اميدوارکننده به نظر مي‌رسند.Free Fireشليک آزاداين اولين و آخرين محصول هيجان‌انگيز کمپاني A24 در اين ليست نيست. بن ويتلي انگليسي سال گذشته با ساخت «آسمان‌خراش» (High-Rise) که اقتباسي از روي رمان دستوپيايي جي. جي. بلارد بود دوباره سر زبان‌ها افتاد. او حالا سراغ اکشن/کمدي خون‌بار و هيجان‌انگيز ديگري رفته است که ترکيبي از المان‌هاي فليمسازي مارتين اسکورسيزي و کوئنتين تارانتينو به نظر مي‌رسد و ظاهرا تمام ويژگي‌هاي لازم براي تبديل شدن به يک سواري ديوانه‌وارِ پر از شليک و تيراندازي را دارد. داستان در بوستون سال 1978 جريان دارد و به قرار معامله‌ي دو باند خلافکاري در يک انبار متروکه مي‌پردازد. در طي گفتگو و چانه زدن‌هاي هر دو طرف معامله سر قيمت محموله‌ي اسلحه است که آنها کم‌کم با يکديگر درگير مي‌شوند و از سلاح‌ها براي تيراندازي به يکديگر استفاده مي‌کنند. با توجه به تريلرها ظاهرا اکثر زمان فيلم در انباري که حالا به ميدان نبرد تبديل شده اتفاق مي‌افتد. نه تنها حال‌و‌هواي فيلم از لحاظ فرم و کاراکترها يادآور فيلم‌هايي همچون «سگ‌هاي انباري» و «رفقاي خوب» است، بلکه خود مارتين اسکورسيزي هم تهيه‌کننده‌ي اجرايي فيلم است و اين يعني طرفداران کارهاي جنايي اسکورسيزي و تارانتينو بايد خودشان را براي تجربه‌ي چيزي نزديک به منابع الهامشان آماده کنند. اين در حالي است از بازيگران درجه‌يک فيلم مي‌توان به بري لارسن، آرمي همر، شارلتو کوپلي، کيلين مورفي و جک رينور اشاره کرد.War Machineماشين جنگيبرد پيت با فيلم‌هاي جنگي بيگانه نيست و در انواع و اقسام آنها حاضر شده است. از نسخه‌ي سنتي‌اش در «فيوري» (Fury) و نسخه‌ي حماس/تاريخي‌اش در «تروي» (Troy) گرفته تا نسخه‌ي جاسوسي/عاشقانه‌اش در «متحدين» (Allied) و تارانتينوگونه‌اش در «حرامزاده‌هاي لعنتي» (Inglourious Basterds). تازه مي‌توان به نبردش با سيل زامبي‌هاي دونده‌ي «جنگ جهاني زي» (World War Z) هم اشاره کرد. جديدترين فيلم جنگي پيت اما قصه‌اي براساس رويدادهاي واقعي است که در آن او نقش يک ژنرال امريکايي واقعي به اسم گلن مک‌ماهون را بازي مي‌کند. گلن فرمانده‌ي نظامي باهوش و باعتمادبه‌نفسي است که به افغانستان فرستاده مي‌شود تا گندکاري‌هاي فرمانده‌هاي قبلي را پاک کند. فقط سوال اين است که آيا اصلا اين کار امکان‌پذير است يا نه؟ آيا واقعا دولت مي‌خواهد او در کارش موفق شود يا او را صرفا براي حفظ ظاهر به عنوان مسئول کاري غيرقابل‌انجام انتخاب کرده است؟ اگر تريلرهاي فيلم را نديده باشيد، اين خلاصه‌قصه نويد فيلم سياسي جدي‌اي را مي‌دهد، اما «ماشين جنگي» را به عنوان «بخشي واقعيت و بخشي پارودي بي‌رحمانه» توصيف کرده‌اند و با نگاهي به قيافه‌ي پيت در فيلم که اداي ژنرال‌هاي شق و رق و اخمو با صداي کلفتِ سينمايي را به‌طرز خنده‌داري درمي‌آورد، بايد انتظار فيلمي را داشته باشيم که به شکل بامزه و خنده‌داري درباره‌ي تراژدي‌ها و سياست‌هاي خنده‌دار دنيا صحبت مي‌کند. خلاصه «ماشين جنگي» يکي از موردانتظارترين فيلم‌هايي است که توسط نت‌فليکس منتشر خواهد شد و بايد ديد آيا نتيجه به فيلمي بدل مي‌شود که شکست اين کمپاني در سال 2017 به آمازون در زمينه‌ي فيلم‌هاي سينمايي را جبران کند. Berlin Syndromeسندروم برلين«آدم‌هايي که تنهايي سفر مي‌کنن، معمولا در جستجوي چيزي هستن». «چرا فکر مي‌کني که تنهام؟». «من که کسيو نمي‌بينم». «چقدر ساکته». «برلين پر از چنين جاهاي خاليه». «هيشکي صداتو نمي‌شنوه». اينها برخي از جملاتي است که از دهان کاراکترهاي «سندروم برلين» مي‌شنويم. دختري امريکايي که با کوله‌پشتي‌اش در حال گشت و گذار و سفر در اروپا است، در آلمان با پسري بومي آشنا مي‌شود. پسر، دختر را به خانه‌اش دعوت مي‌کند و فردا صبح وقتي دختر مي‌خواهد خانه را ترک کند، با يک قفل بزرگ روي در روبه‌رو مي‌شود. در ابتدا دختر فکر مي‌کند پسر خواسته با او شوخي کند، اما کم‌کم به اين نتيجه مي‌رسد که پسر زنداني‌اش کرده و نمي‌خواهد اجازه‌ي خروجش را بدهد. ترسا پالمر سال گذشته بازيگر اصلي فيلم ترسناک «چراغ‌هاي خاموش» (Lights Out)‌ بود که به موفقيت تجاري غول‌پيکري دست پيدا کرد و حالا بايد ديد آيا بازگشت او به اين ژانر، باز به موفقيتي بزرگ منجر مي‌شود؟ خانم کيت شورتلندِ استراليايي با فيلم‌هايي مثل Somersault‌ و Lore سابقه‌ي ساخت فيلم‌هاي زنانه‌ي عاشقانه و دلهره‌آور موفق را در کارنامه دارد و تريلر فيلم هم که حسابي پرتنش به نظر مي‌رسد. آيا «سندروم برلين»‌ به يکي از فيلم‌هاي بي‌سروصداي سال که به محض انتشار مثل ديناميت صدا مي‌کنند تبديل خواهد شد؟Megan Leaveyمگان ليويمگر مي‌شود يک سال بيايد و برود و حداقل با يکي-دوتا فيلم «سگي» (!) روبه‌رو نشويم! منظورم از فيلم‌هاي سگي، فيلم‌هايي است که داستانشان حول و حوش دوستي سگ و صاحبش مي‌گذرد. انتظار ديگري هم نمي‌رود. بالاخره ارتباط انسان و حيوان هميشه يکي از بامزه‌ترين و احساسات‌برانگيزترين موضوعات سينمايي بوده است و مخاطب‌هاي بسياري براي آن وجود دارد. «مگان ليوي» که براساس داستاني حقيقي است، به سرباز ارتشي تازه‌واردي با بازي کيت مارا، مي‌پردازد که رابطه‌ي نزديک او با سگش در جريان جنگ عراق جان بسياري را نجات داده بود. وقتي وظيفه‌ي پاک کردن ميدان‌هاي مين به ليوي داده مي‌شود، او با سگ وحشي‌اي به اسم رِکس ارتباط برقرار مي‌کند و به سختي موفق مي‌شود تا او را تمرين بدهد و رام کند. در ادامه مگان و رکس بيش از 100 ماموريت را با موفقيت انجام مي‌دهند تا اينکه در نهايت بر اثر انفجاري به‌ شکل بدي زخمي مي‌شوند. از ديگر بازيگران اصلي فيلم مي‌توان به تام فلتون، دراکو مالفوي خودمان و همچنين اِدي فالکوي، خانم سوپرانو اشاره کرد. بايد ديد آيا فيلم يک داستان شخصي و پرجزييات از آب در مي‌آيد و از پتانسيل فوق‌العاده‌اش براي تحت تاثيرقرار دادن تماشاگران به درستي استفاده مي‌کند يا نه. چون راستش را بخواهيد ترکيب سگ و ميدان مين، يعني وحشت و ترس مطلق. بله، حتي بيشتر از ترکيب انسان و ميدان مين! It Comes At Nightشب‌هنگام مي‌آيددو چيز نياز بود تا «شب‌هنگام مي‌آيد» به يکي از مورد انتظارترين فيلم‌هاي ترسناک يا کلا فيلم‌هاي 2017 تبديل شود: يکي اينکه محصول کمپاني A24 است و يکي تريلرِ هولناکش. کمپاني A24 چند سالي است که به يکي از استوديوهاي درجه‌يک امريکايي در زمينه‌ي سرمايه‌گذاري روي فيلم‌هاي کم‌خرج تبديل شده است. آنها بعد از اينکه در جريان سال‌هاي 2013 و 2014 با فيلم‌هايي مثل «اسپرينگ بريکرز» (Spring Breakers)، «اِکس ماکينا» (Ex Machina)، «ولگرد» (The Rover) و «زير پوست» (Under the Skin) خودشان را به عنوان مرکز جدي آثارِ تحسين‌شده‌ي جمع‌و‌جور معرفي کردند، موفق شدند در طول دو سال گذشته به يکي از پاهاي ثابت فصل جوايز نيز تبديل شوند. از «جادوگر» که در صدر تمام فهرست‌هاي منتقدان در پايان سال قرار داشت گرفته تا «مهتاب»، «خرچنگ» و «زنان قرن بيستمي» که چپ و راست نامزدي‌هاي مراسم‌هاي مختلف را به دست مي‌آوردند و جايزه‌ها را درو مي‌کردند. يکي از مهم‌ترين محصولات آنها در سال 2017، «شب هنگام مي‌آيد» است؛ فيلم ترسناک مريضي که جوئل اجرتون را به عنوان بازيگر اصلي‌اش دارد. تريلر فيلم تدوينِ فوق‌العاده‌اي از نماها و لوکيشن‌ها و ديالوگ‌هاي مورمورکننده‌اي است که خبر از فيلمي در حس و حال «زير پوست» و «جادوگر» مي‌دهد؛ فيلمي که براي ترساندن روي اتمسفرسازي و کارگرداني رواني‌کننده‌اش تمرکز مي‌کند. اينکه آيا «شب هنگام مي‌آيد» به جمع «هيت»‌هاي بزرگ اين کمپاني مي‌پيوندد يا نه مشخص نيست، اما در هر صورت با يکي از فيلم‌هايي طرفيم که قدم به قدم در تعقيبش هستيم.The Book of Henryکتاب هنرييکي از اخلاق‌هاي خوب کارگردانانِ بلاک‌باسترساز اين است که ريشه‌هايشان را فراموش نمي‌کنند و هر از گاهي سري به فيلم‌هاي کم‌خرج و هنري‌تر هم مي‌زنند. براي مثال اين اواخر جي. اي. بايونا را داشتيم که قبل از ساختن «دنياي ژوراسيک 2»، «هيولايي صدا مي‌زند» (A Monster Calls) را روي پرده برد يا جيمز گان که نامش به عنوان نويسنده‌ي فيلم ترسناک «آزمايش بلکو» (The Belko Experiment) برده شد. حالا کالين ترورو هم بعد از ساختن «دنياي ژوراسيک» و قبل از اينکه کار اپيزود نهم «جنگ ستارگان» را در آينده‌اي نزديک آغاز کند، در حال کار بر روي پروژه‌اي اورجينال و غيربلاک‌باستري به اسم «کتاب هنري» است. اين فيلم که توسط گرگ هورويتز نوشته شده، به مادر مجردي به اسم سوزان کارپنتر (نوآمي واتس) مي‌پردازد که خرجش را از طريق پيشخدمتي کردن در مي‌آورد و همزمان بايد از پسرانش پيتر و هنري با بازي جيکوب ترمبلي، ستاره‌‌ي «اتاق» (Room) و جيدن لايبرهر، بازيگر «ويژه‌ي نيمه‌شب» (Midnight Special) مراقبت کند. برادران کارپنتر وقتي متوجه مي‌شوند کريستينا، هم‌کلاسي هنري و همسايه‌ي بغل‌دستي‌شان، راز خطرناکي دارد، وارد ماجرايي براي افشاي آن مي‌شوند. کالين ترورو قبل از «دنياي ژوراسيک»، فيلم مستقلِ تحسين‌شده‌ي «ايمني تضمين نشده» (Safety Not Guaranteed) را ساخته بود. اگرچه «کتاب هنري» که حال‌وهواي يک تريلر دراماتيک را دارد در تضاد با لحن کمدي «ايمني تضمين نشده» قرار مي‌گيرد، اما هر دو فيلم به موضوعاتِ جدي و مهمي مي‌پردازند. «کتاب هنري» با توجه به تريلرش نه تنها زنگ تفريح فوق‌العاده‌اي براي تروروي کارگردان قبل از پيوستن او به کهکشان خيلي خيلي دور محسوب مي‌شود، بلکه مي‌تواند تنوع خوبي هم در تقويم سينمايي فصل تابستان تماشاگران ايجاد کند.The Bad Batchدار و دسته‌ي بددر نگاه اول «دار و دسته‌ي بد» فيلم غم‌انگيز و تيره و تاريکي به نظر مي‌رسد. فيلمي که هرچه باشد، مفرح نخواهد بود. بالاخره فيلم در يک دنياي برهوتِ پساآخرالزماني اتفاق مي‌افتد و درباره‌ي دختري (با بازي سوکي واترهواسِ مُدل) است که در جريان فرار از دست گروهي آدم‌خوار، گير گروه ديگري از ياغي‌ها، طردشده‌ها و عجيب و غريب‌هايي مي‌افتد که وسط صحرا و جدا از بقيه‌‌ي دنيا زندگي مي‌کنند. اما بهتر است مقدار مفرح‌‌بودن يک فيلم را از روي خلاصه‌قصه‌اش نسنجيم؟ چون آيا مي‌دانستيد در اين فيلم کيانو ريوز نقش رهبر فرقه‌اي را دارد که توسط زناني اسلحه به دست مراقبت مي‌شود؟ تريلرهاي «دار و دسته‌ي بد» خبر از آينده‌ي دستوپيايي عجيبي مي‌دهند که در آن آدم‌خوارها آزادانه، مُدل‌ها را شکار مي‌کنند و عجيب‌الخلقه‌ها از غيرعجيب‌الخلقه‌ها جدا نگه داشته مي‌شوند. بزرگ‌ترين جذابيت فيلم هم خودِ کيانو ريوز است که با داشتن يکي از مورمورکننده‌ترين سيبل‌هاي ممکن، سري با موهاي سياه روغن‌زده، عينکي دودي‌اي که آدم را ياد الويس مي‌اندازد، پوشيدنِ لباس خوابِ ابريشمي و کشيدن پيپ، نقش غيرعادي به عنوان مرد جدي سينما دارد. اين در حالي است که جيسون موموآ، آکوامن آينده هم يکي ديگر از شخصيت‌هاي فيلم است که عاشقِ قهرمان دخترِ اصلي قصه مي‌شود. قابل‌ذکر است که اين فيلم دومين ساخته‌ي آنا ليلي اميرپور است که چند سال پيش با فيلم سياه و سفيدِ خون‌آشامي‌اش، «دختري تنها شب به خانه مي‌رود» تماشاگران را غافلگير کرد و خبر از ورود چشم‌انداز جالب‌توجه و منحصربه‌فردي به فضاي سينماي مستقل داد و در نتيجه مي‌توان مطمئن بود که «دار و دسته‌ي بد» هرچه باشد، قرار نيست به يک کلون ديگر از «مد مکس» بدل شود.The Big Sickبيماري بزرگيکي از اندک کمدي رومانتيک‌هاي تابستان که مي‌توانيم با اطمينان منتظر تماشايش باشيم. فيلم درباره‌ي رابطه‌ي کُميل نانيجياني، پسري پاکستاني و اميلي گوردون، دختري امريکايي است. کميل در يک باشگاه شبانه يک استند آپ کمدين است، اميلي يک شب در يکي از برنامه‌هايش شرکت مي‌کند، آنها با يکديگر آشنا مي‌شوند، قرار مي‌گذارند و يک دل، نه صد دل عاشق مي‌شوند و خيلي زود جدا مي‌شوند! بله، جدا مي‌شوند. مشکل هم ترس کميل از والدين سنتي‌اش که با رابطه‌ي او با يک دختر امريکايي مشکل دارند است. کميل هم براي اينکه مورد جمله‌ي «شيرم رو حلالت نمي‌کنم» مادرش قرار نگيرد، رابطه‌‌شان را بهم مي‌زند. ماجرا از جايي حساس مي‌شود که اميلي به‌طور ناگهاني توسط عفونتي ناشناخته مريض مي‌شود. دکترها هم او را با استفاده از دارو، در کما قرار مي‌دهند تا دنبال دليل و درمان اين بيماري بگردند. منتقدان فيلم را در يک کلمه توصيف کرده‌اند: والدين. داستان عاشقانه‌ي فيلم حول و حوش اين موضوع مي‌چرخد که چرا و چگونه ما دنبال گرفتن تاييديه‌ي والدين يا بزرگ‌ترهايمان هستيم. Okjaاوکجابعد از «ماشين جنگي»، يکي ديگر از سرمايه‌گذاري‌هاي نت‌فليکس در سال 2017 که خيلي خوشمزه و شگفت‌انگيز به نظر مي‌رسد، فيلم علمي‌-تخيلي «اوکجا» به کارگرداني بونگ جون-هوي کره‌اي است. فيلمسازِ کاربلدي که با فيلم‌هايي مثل «خاطرات قتل» (Memories of Murder)، «ميزبان» (The Host) و «اسنوپي‌يرسر» (Snowpiercer) برخي از بهترين فيلم‌هاي قرن بيست و يکم را ساخته است و حالا اين کارگردان در جديدترين ساخته‌اش با «اوکجا»‌ سراغ يک اکشن ماجرايي رفته است. داستان درباره‌ي دوستي دختري به اسم ميجا (آهون سئو هيون) با حيوان عجيبي به اسم اوکجاست که سازماني به رهبري زني با بازي تيلدا سوئينتن در صدد شکار آن هستند؛ سوئينتن در فيلم قبلي بونگ جون-هو هم نقش آنتاگونيست داستان را برعهده داشت که بازي هراس‌انگيز و لذت‌بخشي از خود ارائه داد و به نظر مي‌رسد در «اوکجا» هم نقش مشابه‌اي را در قالب زن پولداري از طبقه‌ي بالاي جامعه برعهده دارد. بونگ جون-هو نه تنها برخي از کالت‌ترين فيلم‌هاي موج نوي سينماي کره‌ي جنوبي را ساخته، بلکه به خاطر آنها آوازه‌ي بزرگي هم در دنيا دارد. به نظر مي‌رسد «اوکجا» هم اين پتانسيل را دارد تا تحت نظر اين کارگردان ماهر به يکي ديگر از کلاسيک‌هاي مدرن او بدل شود و البته موفقيتي ديگر براي نت‌فليکس به همراه بياورد. Baby Driverبيبي رانندهادگار رايت برگشته است. کسي که هميشه امسش لبخند بر لب آدم مي‌اندازد. کسي که با «اسکات پيلگريم عليه دنيا» (Scott Pilgrim vs. the World) يکي از بهترين فيلم‌هاي ويديو گيمي/کاميک‌بوکي سينما را ساخت و با فيلم زامبي‌محورش، «شاون مُرده» (Shaun of the Dead) يکي از روده‌بُرکننده‌ترين کمدي‌هاي سال‌هاي اخير را تحويل‌مان داد. او حالا با «بيبي راننده» به شکلي آشنا اما خلاقانه‌‌اي مي‌خواهد هيجان‌زده‌مان کند. اين اکشن موزيکال درباره‌ي پسري به اسم بيبي با بازي انسل الگورت، ستاره‌ي فيلم «شوم بختي ما» (The Fault in Our Stars) است؛ راننده‌ي خيلي خفن و ماهري که براي يک باندِ سارق بانک کار مي‌کند. تفاوت او با بقيه‌ي همکارانِ سينمايي‌اش اين است که خيلي به موسيقي گوش مي‌کند. از آنجايي که بيبي از مشکل مغزي رنج مي‌برد و بر اثر آن هميشه صداي وزوزِ مدامي را در سرش مي‌شنود، با گوش دادن مدام به موسيقي در طول روز، سعي مي‌کند تا از شر صداي آزاردهنده‌ي درون سرش خلاص شود. اما نکته اين است که علاقه يا اجبارِ بيبي به شنيدن موسيقي فقط به يک خصوصيت شخصيتي خلاصه نمي‌شود، بلکه ايده‌ي اصلي خود فيلم هم است. ماجرا از اين قرار است که کل فيلم براساس موسيقي کارگرداني و تدوين شده است. تک‌تک سکانس‌هاي فيلم بر محور موسيقي حرکت مي‌کنند و اين دقيقا همان چيزي است که فيلم رايت را از ديگر فيلم‌هاي سرقت‌محورِ جنايي سينما متفاوت مي‌کند: نحوه‌ي کارگرداني و تدوين به‌طور مداومي با توجه به ترانه‌ها و آهنگ‌هايي که بيبي به آنها گوش مي‌کند در تغيير هستند. خبر خوب اين است که «بيبي راننده» در فستيوال ساندنس امسال براي اولين‌بار به نمايش درآمد و با ستايش گسترده‌ي منتقدان روبه‌رو شد و خبر خوب بعدي اين است که اين اواخر تاريخ اکران فيلم از آگوست به ژوئن جلو افتاد و اين يعني فيلم اکران گسترده‌اش را حدود يک ماه زودتر آغاز مي‌کند. انتظار ترانه‌هاي دل‌انگيز و صحنه‌هاي بدلکاري دل‌پذير و تعقيب و گريزهاي دل‌ربايي را از «بيبي راننده» داشته باشيد!The Beguiledفريب خوردهچقدر بايد خوش شانس باشيم که امسال مي‌توانيم جديدترين فيلم سوفيا کاپولا را ببينيم؟ دخترِ فرانسيس فورد کاپولا در چند سال اخير يکي از متفاوت‌ترين و هيجان‌انگيزترين چشم‌اندازهاي فيلمسازي را در سينما داشته است. از The Virgin Suicides، اولين فيلم بلندش در سال 1999 گرفته تا ساخته‌هاي ديگرش که همه به‌طور مداوم مورد تحسين و توجه قرار گرفته‌اند. محبوب‌ترين فيلم‌هايش از جمله «گم‌شده در ترجمه» (Lost in Translation) و «جايي» (Somewhere) هميشه داستان‌هاي صميمانه و غيرمنتظره‌اي درباره‌ي تجربه‌هاي به‌خصوصِ انساني بوده است. امسال اما کاپولا مي‌خواهد با اولين فيلمِ تمام ژانري‌اش به سينما برگردد. «فريب‌خورده» که نيکول کيدمن، کالين فارل، اِل فانينگ و کريستن دانست را به عنوان بازيگران اصلي‌اش دارد، بازسازي فيلمي به همين نام با بازي کلينت ايستوود و جرالدين پيچ، محصول سال 1971 است. قصه در امريکاي درگير جنگ داخلي مي‌گذرد و به گروهي از زنان مسن و جواني مي‌پردازد که زندگي منزوري و آرامي در روستايي دورافتاده دارند. اما وقتي با سرباز زخمي نيروهاي موتلفه برخورد مي‌کنند و او را پناه مي‌دهند، زندگي‌شان به هرج و مرج کشيده شده و به رقابتي سخت بين اين زنان براي به دست آوردن اين مرد بدل مي‌شود. طراحي صحنه و توليد فيلم بسيار يادآور حال‌و‌هواي گاتيک و تيره و تاريک «کريمسون پيک» گيرمو دل‌تورو است؛ چيزي که تاکنون نمونه‌اش را از کاپولا نديده‌ايم. بعد از واکنش ضد و نقيض منتقدان به The Bling Ring، فيلم قبلي کاپولا، سينمادوستان بي‌صبرانه منتظرند تا ببيند آيا «فريب‌ خورده» به يکي از موفقيت‌هاي هنري ديگر او اضافه خواهد شد يا نه. A Ghost Storyيک داستان شبحيمد‌ت‌هاست که از تنوع فيلم‌هايي که به ارواح مي‌پردازند کم شده است. حالا اکثر آنها فيلم‌هايي در زيرژانر «خانه‌ي جن‌زده» هستند که به ارواح خبيثي که عروسک‌ها را تسخير مي‌کنند و شب‌ها در و پنجره‌ها را به هم مي‌کوبند خلاصه شده‌اند. زماني فيلم‌هايي مثل «حس ششم» (The Sixth Sense) را داشتيم که نامزدي بهترين فيلم و کارگرداني اسکار را براي ام. نايت شيامالان به ارمغان آورد يا عاشقانه‌‌اي مثل «روح» (Ghost) که به يک کلاسيک بدل شد. حالا اما به نظر مي‌رسد اين موضوع قرار است با «يک داستان شبحي» تغيير کند. اين فيلم که روني مارا و کيسي افلک را به عنوان ستاره‌‌هاي اصلي‌اش دارد، با موضوع عشق ابدي بعد از مرگ کار دارد. به جاي اينکه با روحي نامرئي همراه شويم، با مردي طرفيم که بعد از مرگش به شکل فردي با ملحفه‌اي سفيد رنگ بر سرش و دو سوراخ براي چشمانش، به ديدن همسرش مي‌آيد؛ همسري که با وجود آغاز زندگي جديدش با مردي ديگر، ظاهرا نمي‌تواند از دست روحِ شوهر قبلي‌اش که شيفته‌‌ي همديگر بوده‌اند در امان باشد. ايده‌اي که به برخي از تسخيرکننده‌ترين تصاوير تريلرهاي منتشر شده از فيلم منجر شده است. «يک داستان شبحي»، محصول استوديوي مستقل‌سازِ A24 است که در جشنواره‌ي ساندنس امسال با واکنش مثبت منتقدان روبه‌رو شد. فيلم توسط ديويد لوئري نوشته و کارگرداني شده است؛ همان کسي که سال گذشته بازسازي «اژدهاي پيت» (Pete’s Dragon) ديزني را ساخته بود.Atomic Blondeبلوند اتميطرفداران «جان ويک» (John Wick) خوشحال باشند که قسمت دوم اين فيلم تنها چيزي نيست که در سال 2017 از جنس خاص اکشن اين مجموعه داشتيم. ديويد ليچ، يکي از کارگردانان قسمت اول «جان ويک» امسال با فيلم خودش به سينماها مي‌آيد که يک اکشن/تريلر بزرگ‌سالانه به اسم «بلوند اتمي» است. اين فيلم که براساس رماني گرافيکي به اسم «سردترين شهر» است، به لورين بروتن (شارليز ترون) مي‌پردازد که براساس خلاصه‌قصه‌ي رسمي فيلم، مرگ‌بارترين قاتل سازمان MI6 است و تنها کسي است که مي‌تواند سخت‌ترين ماموريت‌ها را با موفقيت انجام دهند. يک‌جورايي با نسخه‌ي زنِ جان ويک خودمان سروکار داريم که براساس تريلرهاي فيلم به مراتبِ بي‌کله‌تر و خفن‌تر نيز است. داستان فيلم اما در برلينِ دوران جنگ سرد اتفاق مي‌افتد؛ مکاني که در بحبوحه‌ي انقلاب به سر مي‌برد و با خائنانِ نيرنگ‌باز پر شده است و لورين براي انتقال پرونده‌اي فوق‌سري به کسي در اين شهر به آنجا اعزام شده است. «بلوند اتمي» ترکيبي از اکشن‌هاي خون‌بار و نفسگيرِ «جان ويک» و کلاه‌گيس‌ها و توطئه‌‌گري‌ها و جاسوس‌بازي‌ها و فضاي سرد و برفي سريال «آمريکايي‌ها» (The Americans) است. نتيجه فيلمي است که منتقداني که آن را جلوتر از موعد ديده‌اند، آن را به‌طرز گسترده‌اي تشويق و تحسين کرده‌اند و از اين گفته‌اند که فيلم علاوه‌بر اکشن، بدون قصه و احساس هم نيست و البته بعد از فيوريوسا، يک پرسوناي به‌يادماندني ديگر از شارليز ترون بر جاي مي‌گذارد. The Houseخانهيکي از معدود کمدي‌هاي تابستان به پدر و مادري با بازي ويل فرل و اِمي پولر مي‌پردازد که بعد از خرج کردن پس‌اندازِ دانشگاه دخترشان، تصميم مي‌گيرد تا براي مخفي کردن سوتي بزرگي که داده‌اند، با همسايه‌شان در زيرزمين‌شان يک کازينو راه بياندازند و از طريق عجيبي بيزنس کنند. در ابتدا آنها پول خوبي به جيب مي‌زنند و روزهاي موفقي را سپري مي‌کنند. هر دو ناگهان خود را در موقعيتي پيدا مي‌کنند که ديگر نه تنها با ترس و لرز اين کار را نمي‌کنند، بلکه با پوشيدن لباس‌هاي گران‌قيمت و زدن عينک دودي اداي کازينوداران حرفه‌اي و مايه‌دار را درمي‌آورند و قضيه تا جايي جدي مي‌شود که آنها با متقلبان، همچون مافياهاي فيلم‌هاي گنگستري رفتار مي‌کنند: تهديد آنها به مرگ با تبر در زيرزميني تاريک. طبيعتا خيلي زود همه‌چيز براي گنگسترهاي قلابي ما به بيراهه کشيده مي‌شود. ويل فرل و امي پولر دوتا از محبوب‌ترين و کاربلدترين کمدين‌هاي امروز هاليوود هستند و جالب است که آنها تاکنون با هم همکاري نکرد‌ه‌اند. احتمال اينکه فيلمي با چنين عنوانِ نه چندان خلاقانه‌اي مثل «خانه» در حد پتانسيلش ظاهر نشود وجود دارد، اما اگر فرل و پولر در حد کاراکترهايشان جسور و ديوانه ظاهر شوند، چرا که نه! Wind Riverويند ريوربراي هيجان‌زده شدن براي اين فيلم فقط به يک نام نياز است: تيلور شريدان. اين بازيگر که در چند سال اخير نشان داده که چه نويسنده‌ي فوق‌العاده‌اي است، بعد از مورد تحسين قرار گرفتن براي تريلر «سيکاريو» (Sicario) و نئو-وسترنِ نامزدِ اسکار «اگر سنگ از آسمان ببارد» (Hell or High Water) خودش را به عنوان داستانگوي درجه‌يکي ثابت کرده که در کنار پايبند ماندن به کهن‌الگو‌ها، خلاقيت‌ها و پيچ و تاب‌هاي غيرمنتظره‌ي خودش را هم به فيلمنامه‌هايش تزريق مي‌کند. «ويند ريور» که اولين تجربه‌ي کارگرداني شريدان هم محسوب مي‌شود، به مامور سازمان شيلات و حيات وحش امريکا با بازي جرمي رنر مي‌پردازد که در منطقه‌ي اختصاصي سرخ‌پوستان ويند ريور با جنازه‌اي روبه‌رو مي‌شود. اداره‌ي اف‌.بي‌.آي مامور تازه‌کاري را با بازي اليزابت السن براي تحقيق مي‌فرستد، اما او که تجربه‌ي کار در آب‌ و هواي زمستاني استخوان‌سوز و انزواي ايالت وايمونيگ را ندارد، با دشواري‌هاي بسياري روبه‌رو مي‌شود و در نتيجه با کاراکتر جرمي رنر به عنوان راهنما همراه مي‌شود تا رد جرم را در دل طبيعت وحشي بزنند. «ويند ريور» براي اولين‌بار در جشنواره‌ي ساندنس امسال روي پرده رفت و با واکنش مثبت منتقدان روبه‌رو شد. اکثر منتقدان آن را يک درام جنايي انساني و هيجان‌انگيز ديگر از اين نويسنده ناميدند و آن را فينال فوق‌العاده‌اي بر سه‌گانه‌اي که با «سيکاريو» و «اگر سنگ از آسمان ببارد» شروع شده بود معرفي کردند. Ingrid Goes Westاينگريد به غرب مي‌رودآدري پلازا و اليزابت السن در «اينگريد به غرب مي‌رود» با يکديگر همراه مي‌شوند. در چند سال اخير پلازا و السن بدل به دوتا از جديدترين ستاره‌هاي جوان هاليوود شده‌اند. بعد از اينکه آدري پلازا اين اواخر با سريال ابرقهرماني «لژيون» باز دوباره سر زبان‌ها افتاده، السن هم در کنار نقش‌هايش در فيلم‌هاي مستقل، با «گودزيلا»ي گرت ادواردز و بازي در نقش اسکارلت ويچ در دنياي سينمايي مارول که به زودي در «اونجرز: جنگ اينفينيتي» (Avengers: Infinity War) به نبرد با فضايي‌ها خواهد رفت، در اوج دوران محبوبيتش به سر مي‌برد. فيلم درباره‌ي زن جوانِ مشکل‌داري به اسم اينگريد توربرن است که به تازگي مادرش را از دست داده و در غم او به سر مي‌برد. تمام فکر و ذکر اينگريد، زني به اسم تيلور اسلون، به عنوان يک چهره‌ي اينستاگرامي است که ظاهرا زندگي بي‌نقصي در لس آنجلس دارد. وقتي اينگريد تصميم مي‌گيرد تا بي‌خيال خانه و زندگي‌اش در پنسلوانيا شود و براي آشنايي با تيلور به ساحل غربي سفر کرد، رفتارش به‌طرز مداومي خطرناک‌تر و بي‌پرواتر مي‌شود. با توجه به تريلر فيلم، ظاهرا با کمدي تيره و تاريکي سروکار داريم که خنده‌هايش بيشتر از اينکه لذت‌بخش باشند، دردآور هستند و همين آنها را لذت‌بخش مي‌کند. Detroitديترويتکاترين بيگلو فقط يکي از تحسين‌شده‌ترين کارگردانان زن دنيا نيست، بلکه يکي از بحث‌برانگيزترين‌هايشان هم است. او که به خاطر «گنجه‌ي درد» (The Hurt Locker) برنده‌ي اسکار شده، با پرداخت به موضوعات پيچيده و سخت در فيلم‌هايش بيگانه نيست؛ موضوعاتي که معمولا درباره‌ي رويدادهاي واقعي و اجتماعي و سياسي روز دنيا هستند. بيگلو بعد از اينکه در سال 2012 با «سي دقيقه‌ي بامداد» (Zero Dark Thirty) موضوع جنگ با تروريسم را مورد بررسي قرار دارد و نامزدي بهترين فيلم اسکار را هم به دست آورد، چند سالي است که درگير تهيه فيلم جديدش است. فيلمي که به درگيري‌ها و ناآرامي‌هاي نژادي سال 1967 ديترويت، يکي از بزرگ‌ترين تظاهرات شهروندان تاريخ ايالت متحده مي‌پردازد و جان بويگا، يکي از ستارگان «جنگ ستارگان: نيرو برمي‌خيزد» را به عنوان بازيگر اصلي‌اش دارد. سناريوي «ديترويت» توسط مارک بول، ژورناليست/نويسنده‌اي که دو فيلم قبلي بيگلو را هم نوشته بود به نگارش درآمده. بايد انتظار يک فيلم پرتنش و بحث‌برانگيز و اسکاري ديگر را از اين کارگردان بکشيم که احتمالا به جرات مي‌توان گفت بدجوري قرار است با قدرت تحمل و روان تماشاگرانش بازي کند.The Wallديواربله، آمازون هم بي‌کار ننشسته است. يکي از موردانتظارترين سرمايه‌گذاري‌هاي اين کمپاني در سال جديد اکشن جنگي جديد داگ لايمن به اسم «ديوار» است. کارگرداني که به خاطر ساخت اکشن‌هاي پرهرج‌و‌مرج و خوش‌ساختي مثل «لبه‌ي فردا» (Edge of Tomorrow) و «هويت بورن» (Bourne Identity) شناخته مي‌شود، اين‌بار ظاهرا سراغ اکشنِ جمع‌و‌جورتر، غيربلاک‌باستري و تعليق‌‌زايي رفته است. اين فيلم که تنها بازيگرانش آرون تيلور جانسون و جان سينا هستند، به دو سرباز امريکايي در خاک عراق مي‌پردازد که ناگهان خودشان را مورد هدف يک تک‌تيرانداز مخفي پيدا مي‌کنند. کاراکتر جان سينا گلوله مي‌خورد و وسط بيابان مي‌افتد و کاراکتر تيلور جانسون هم پشتِ ديوارِ آجري سستي پنهان مي‌شود و از اينجاست که بازي بقا آغاز مي‌شود. از يک طرف او بايد جاي تک‌تيرانداز را پيدا کند و از طرف ديگر رفيقش دارد خونريزي مي‌کند، خودش تشنه است، اگر دست روي دست بگذارد، پشت اين ديوار جان خواهد داد و همزمان تک‌تيرانداز عراقي با بيستم روي اعصابش مي‌رود. در ميان سيل بلاک‌باسترهاي انفجاري و بزرگ تابستان، اگر لايمن مهارت‌هاي فيلمسازي‌اش را به «ديوار» آورده باشد، مي‌توانيم خودمان را براي يک نبرد بقاي تميزِ اولد-اسکول آماده کنيم. Logan Luckyلوگان خوش‌شانساستيون سودربرگ دوران بازنشستگي‌اش را براي بازگشت به سينما عقب مي‌اندازد. البته اگر بتوان اسمش را بازنشستگي گذاشت. چرا که در مدت دوري او از سينما، سودربرگ مشغول کارگرداني دو فصل از سريال خارق‌العاده و ديده‌نشده‌ي «نيک» (Knick) بوده است و اسمش به عنوان تهيه‌کننده‌ي اجرايي چندين فيلم و سريال تلويزيوني هم آمده است. اگر اين کارگردان به يک چيزي معروف باشد، آن جمع کردن يک سري بازيگر درجه‌يک براي اجراي يک سرقت تيمي است. تجربه‌ي قبلي سودربرگ در اين زيرژانر مربوط به بازسازي «يازده يار اوشن» (Ocean’s Eleven)، با بازي جورج کلوني، برد پيت و جوليا رابرتز مي‌شود که به منجر به ساخت دو دنباله شد. اکنون به نظر مي‌رسد سودربرگ آماده است تا بازگشتش به سينما را عملي کرده و قرار نيست با بازيگران قديمي‌اش اين کار را کند. در عوض او برخي از بااستعدادترين بازيگران روز سينما را گرد هم آورده‌ است. از کاترين واترستون و دنيل کريگ گرفته تا آدام درايور و رايلي کيئو. قصه هم درباره‌ي دو برادري است که قصد سرقت در جريان مسابقه‌ي ناسکاري در کاروليناي شمالي را دارند. هيجان‌انگيز است! از بازگشت شما خوشحاليم آقاي سودربرگ! Death Noteدفترچه مرگبله، يک بازسازي لايو اکشن ديگر از روي يک انيمه‌/مانگاي مشهور ژاپني. اگر احيانا تاکنون در کره‌ي ماه زندگي مي‌کرديد و اسم اين آي‌پي به گوشتان نخورده، بايد بگويم داستان درباره‌ي دانش‌آموزي است که با دفترچه‌اي ماوراطبيعه روبه‌رو مي‌شود؛ دفترچه‌اي که اسم هرکسي که در آن نوشته شود، خواهد مُرد. خب، دانش‌آموز قصه هم منطقي‌ترين تصميم ممکن را مي‌گيرد: مي‌خواهم به يک خداي شکست‌ناپذير تبديل شوم! البته اگر بتواند از شر کاراگاه جوانِ باهوشي که در جستجوي کشف هويت اوست قسر دربرود. يکي ديگر از مورد انتظارترين محصولات نت‌فليکس در تابستان 2017. انيمه‌ي «دفترچه مرگ» قبلا در ژاپن مورد بازسازي لايو اکشن قرار گرفته، اما اين اولين نوع غربي‌اش است. از آنجايي که به نظر من انيمه ايده‌ي خيلي خوب داستان را بعد از چند قسمت اول خراب مي‌کند، به شخصه خيلي دوست دارم ببينم نسخه‌ي کوتاه‌تر و مسنجم‌تري از داستان به چه نتيجه‌اي ختم مي‌شود. کارگرداني فيلم بر عهده‌ي آدام وينگاردي است که هم تجربه‌ي ساخت فيلم‌هاي کم‌خرج ترسناکِ موفقي مثل «مهمان» (The Guest) را دارد و هم خراب کردن ميراث يکي از بزرگ‌ترين فيلم‌هاي ترسناک سينما با دنباله‌ي «جادوگر بلر» (Blair Witch). نقش لايت ترنر برعهده‌ي نت وولف، بازيگر «شهر کاغذي» (Paper Town) و نقش کاراگاه اِل هم برعهده‌ي کيت استنفيلد، بازيگر فيلم «بيرو بيرون» (Get Out) است. بازيگر ريوک، خداي مرگِ صاحب دفترچه هم به ويليام دفو سپرده شده است و تصور چهره و صداي دفو در قالب ريوک که «انگ» اين موجود است، فعلا بزرگ‌ترين چيزي است که طرفداران را شيفته‌ي اين بازسازي کرده است!حالا نوبت شماست. شما بيشتر از همه منتظر کداميک از فيلم‌هاي بالا هستيد؟

منبع زومجي

تگ ها Ztop


بعديعروسک‌هاي Amiibo براي بازي ‌Binding Of Isaac عرضه مي‌شوند
قبليبازي ترسناک Visage تاخير خورد

مقاله هاي مرتبط
مورد انتظارترين فيلم هاي بلاک باستر تابستان 2017


10 نکته جالب در مورد Resident Evil 7 که احتمالا آن‌ ها را از دست داده ايد


قوي ترين جادوگران مجموعه هري پاتر



دنياي فناوري
آيا رسيدن به دنيايي بدون پيري و مرگ امکان‌پذير است؟


25 خودروي جذاب دنيا که به زودي توليد مي‌شوند - قسمت اول


تويوتا پرادو بازمي‌گردد







متن ديدگاه کاراکتر باقي مانده

ارسال نظر
×


ديدگاه ها



نمايش ديدگاه ها










داغ‌ترين مطالب هفته مورد انتظارترين فيلم هاي بلاک باستر تابستان 2017 بازي Call of Duty: WWII رسما معرفي شد نقد سريال Prison Break؛ قسمت سوم، فصل پنجم
حتما بخوانيد بازي Sylvio 2 براي پي سي و کنسول ها رونمايي شد نتايج بررسي و بنچمارک هاي RX 580 توسط سايت هاي معتبر دنياي فناوري تريلر جديد Sniper Elite 4 با محوريت نقدهاي مثبت بازي
شاخه‌هاي برتربررسي بازيزوم‌کستنيم‌نگاهمعرفي بازي موبايلاخبار سينما و تلويزيونزنگ تفريحيادداشتاخبار بازيواقعيت مجازي
خانواده زومجي






عضويت در خبرنامهتاييد




عضو کانال تلگرام زومجي شويد

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۳۹۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سفر به پاکستان و سریلانکا در مقطع فعلی پیام مهمی برای دشمنان و دوستان جمهوری اسلامی داشت/همکاری با کشورهای همسایه و مستقل گسترش می‌یابد/ ایران ظرفیت‌های بسیار خوبی برای صدور خدمات فنی-مهندسی دارد

رئیس جمهور با اشاره به اینکه سفر به پاکستان و سریلانکا از قبل برنامه‌ریزی شده بود، گفت: برگزاری سفر در این مقطع این پیام را به منطقه و جهان داد که جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است که هم می‌تواند

به گزارش مشرق، ابراهیم رئیسی رئیس جمهور بامداد پنجشنبه پس از بازگشت از سفر رسمی به دو کشور پاکستان و سریلانکا، در گفت و گویی درباره نتایج و دستاوردهای این سفر اظهار داشت: بخش اول سفر ما به پاکستان بود که مردم آن علاقه بسیاری به انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی دارند.

رئیس جمهور با بیان اینکه شور و شوق و نشاط مردم پاکستان نسبت به مردم ایران بالاست، افزود: با وجود برخی محدودیت‌های امنیتی برای حضور در اجتماعات، اما در آن بخش از اجتماعات نخبگان علمی و فرهنگی که حضور یافتیم، با استقبال و شور و نشاط بالای مردم پاکستان مواجه شدیم که این مقدار ابراز علاقه به امام راحل، رهبری معظم انقلاب، انقلاب شکوهمند اسلامی و مواضع جمهوری اسلامی طبیعی بود.

آیت الله رئیسی دیدارهای صورت گرفته با مسئولان عالی پاکستان را هم عمدتا ناظر به کارها، همکاری‌ها و مسائلی دانست که در گذشته با پاکستانی‌ها دنبال می‌شد و به هر دلیلی دچار وقفه شده بود و اظهار داشت: از جمله درباره همکاری‌ها در حوزه انرژی تصمیماتی اتخاذ و مقرر شد این همکاری‌ها با قوت ادامه پیدا کند. همچنین در حوزه‌ همکاری‌های تجاری و اقتصادی، با موافقت دو کشور رسیدن حجم مبادلات به ۱۰ میلیارد دلار در گام اول هدف‌گذاری شد.

وی با بیان اینکه در دیدارهایی که با فعالان اقتصادی پاکستانی داشتیم آنها مصمم بودند کار را به نحوی دنبال کنند که در زمان کوتاهی به حجم تجارت ۱۰ میلیارد دلاری برسیم، تصریح کرد: در حوزه کار فرهنگی نیز به دلیل قرابت‌های فرهنگی و ارتباطات همسایگی قلبی و قبلی تصمیمات خوبی اتخاذ شد و در مجموع آنچه ضرورت داشت میان دو کشور در جلوه اسناد همکاری متجلی شود، انجام شد.

رئیس جمهور ادامه داد: همچنین در مذاکرات صورت گرفته با مسئولان عالی دو ایالت پنجاب و سند نیز که همکاری‌های فرهنگی و اقتصادی زیادی با ایران دارند، توافق شد موانع گسترش همکاری‌ها رفع و کار با قوت دنبال شود.

آیت الله رئیسی با اشاره به بخش دوم سفرش به سریلانکا، خاطرنشان کرد: اولین موضوع سفر به سریلانکا که ارتباطات خوبی با ما دارد، افتتاح طرح بزرگ و چند منظوره برق‌آبی در این کشور بود که از سوی شرکت ایرانی فرآب با تکنولوژی کاملا به‌روز و سطح بالا و پیچیده و کار علمی قابل توجه اجرا شده بود. بهره‌برداری از این سد خبر خوبی برای مردم سریلانکا بود و قرار شد نسبت به صدور خدمات فنی و مهندسی از ایران به سریلانکا کار با قوت دنبال شود.

وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران ظرفیت‌های خوبی در عرصه‌های مختلف از جمله صدور خدمات فنی - مهندسی دارد که می‌توانیم بر اساس آنها همکاری‌های خوبی با کشورهای همسو، همسایه و آسیایی داشته باشیم، گفت: موضوع دوم سفر به سریلانکا گسترش تجارت و همکاری اقتصادی با این کشور بود که تصمیمات خوبی درباره آنها اتخاذ شد.

رئیس جمهور با اظهار امیدواری نسبت به اینکه ارتباط با کشورهای آسیایی به ویژه پاکستان و سریلانکا در حوزه همکاری‌های دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی بیش از پیش گسترش یابد، افزود: این سفر در مقطع فعلی می‌تواند گام مثبتی در جهت توسعه روابط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، تجاری، علمی و فناوری با همسایگان و کشورهای همسو و مستقل باشد.

آیت الله رئیسی همچنین در پاسخ به این سوال که با توجه به شرایط منطقه، تحولات اخیر و نیز مساله غزه نَفس برگزاری این سفر چه دستاوردهایی داشت؟ گفت: این سفر از قبل برنامه‌ریزی شده بود، اما انجام آن در این مقطع نشان دهنده اقتدار، عزت و عزم جمهوری اسلامی برای توسعه روابط با همسایگان و کشورهای همسو و مستقل بود.

وی خاطرنشان کرد: منطقه و جهان این پیام را از این سفر دریافت کردند که جمهوری اسلامی ایران کشور قدرتمندی است که هم می‌تواند از جایگاه اقتدار و عزت سخن خود را با دشمنان بیان کند و هم ارتباط خود را با دوستان تداوم و تحکیم بخشد.

رئیس جمهور اسلامی ایران در اولین سفر خارجی خود در سال جدید سوم و چهارم اردیبهشت ماه به پاکستان سفر کرد.

آیت الله رئیسی در اسلام‌آباد روز پرکار و فشرده‌ای داشت. محمد اسحاق دار وزیر خارجه پاکستان با حضور در هتل محل اقامت رئیس جمهور، با وی دیدار و سپس آیت‌الله رئیسی راهی کاخ نخست وزیری شد جایی که محمد شهباز شریف نخست وزیر پاکستان رسما از رئیس جمهور اسلامی ایران استقبال کرد. پس از آن دیدارهای دوجانبه و سپس رایزنی میان هیات‌های بلندپایه به ریاست سران دو کشور برگزار شد.

مقامات ایران و پاکستان همچنین در حضور آیت الله رئیسی و شهباز شریف ۸ تفاهمنامه همکاری نیز امضا کردند.

آیت الله رئیسی سپس با آصف علی زرداری همتای پاکستانی خود دیدار کرد و طرفین طیف گسترده‌ای از موضوعات مهم دوجانبه، تحولات منطقه و بین المللی به ویژه جنایات رژیم غاصب اسرائیل علیه غزه و فلسطین را مورد بحث و بررسی قرار دادند.

دیدار روسای مجالس سنا و ملی پاکستان، فرمانده ارتش این کشور با رئیس جمهور و برگزاری نشست صمیمانه با نخبگان و اندیشمندان پاکستانی از دیگر برنامه‌های اولین روز از سفر آیت الله رئیسی بود.

رئیس جمهور ایران همچنین از شهرهای لاهور و کراچی نیز بازدید کرد.

آیت الله رئیسی همچنین پنجم اردیبهشت ماه به سریلانکا سفر کرد و در بدو ورود به محل اجرای طرح چند منظوره سد، نیروگاه و تونل انتقال آب «اویااوما» رفت و به اتفاق همتای سریلانکایی این پروژه را که یکی از بزرگترین طرح‌های صدور خدمات فنی-مهندسی جمهوری اسلامی ایران بود، افتتاح کردند.

وی سپس به کلمبو پایتخت سریلانکا رفت و در کاخ ریاست جمهوری مورد استقبال رسمی همتای سریلانکایی خود قرار گرفت و پس از برگزاری دیدار دوجانبه، به اتفاق یکدیگر نشست مشترک هیئت‌های عالی‌رتبه دو کشور را برگزار کردند و پس از حضور در مراسم امضای پنج سند همکاری از سوی مقامات دو کشور در نشستی مطبوعاتی نتایج رایزنی‌ها و توافقات خود را تشریح کردند.

رئیس جمهور در جریان این سفر همچنین در مسجد جامع «کالیپتی» کلمبو حضور یافت و با نمازگزاران این مسجد دیدار و گفت وگو کرد و پس از سفر رسمی و پرکار یک روزه به سریلانکا، صبح امروز - ششم اردیبهشت ماه - به کشور بازگشت.

منبع: ایرنا

دیگر خبرها

  • دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
  • ۶۵۶ ایل و طایفه مستقل در ایران زندگی کوچندگی دارند
  • مقام ارشد حماس : انحلال شاخه نظامی به شرط تشکیل کشور مستقل فلسطین / مرزهای 67 را قبول می کنیم
  • اولین گل ماسکرانو برای بارسلونا پس از 7 سال و انجام 319 بازی (لالیگا - 26 آوریل، 2017) / فیلم
  • خلیل الحیه، از رهبران حماس: آماده آتش‌بسی 5 ساله با اسرائیل هستیم/ حماس در صورتی که کشور مستقل فلسطین در مرزهای سال ۱۹۶۷ میلادی تشکیل شود، آماده زمین گذاشتن سلاح و تبدیل به حزبی سیاسی است
  • سازمان همکاری اسلامی ادامه همکاری کشورها با آنروا را خواستار شد
  • سازمان همکاری اسلامی: وجود آنروا گواهی بر پایبندی بین‌المللی به حقوق آوارگان فلسطینی است
  • سفر به پاکستان و سریلانکا در مقطع فعلی پیام مهمی برای دشمنان و دوستان جمهوری اسلامی داشت/همکاری با کشورهای همسایه و مستقل گسترش می‌یابد/ ایران ظرفیت‌های بسیار خوبی برای صدور خدمات فنی-مهندسی دارد
  • پیام مهم سفر رئیسی به پاکستان و سریلانکا در این مقطع | به‌دنبال گسترش روابط کشورهای همسو و مستقل است
  • ایران به‌دنبال گسترش روابط کشورهای همسو و مستقل است