محسن رضایی: نباید به ترامپ میدان بدهیم
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۰۹۱۲۱۶
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: برخی معتقدند دولت همه تخم مرغهایش را در سبد برجام گذاشت و نباید این کار را میکرد.
خبرگزاری تسنیم: برنامه این هفته «دستخط» میزبان محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.در بخش زیر متن کامل مصاحبه با محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را میخوانید:
مجری: ما معمولاً از موضوعات روز شروع می کنیم، جدیداً نامه ای نوشتید به آقای رئیس جمهور و مطالبی را متذکر شدید به نوعی آغاز نامه شما این است با توجه به شرایط حساسی که داریم و برخی از ادبیات جنگ و ضدجنگی که شما به کار می برید و شاید مطابق با منافع و امنیت ملی نباشد، من چنین چیزی را می نویسم، این را یک مقدار باز بکنید که چرا این نامه را نوشتید؟
رضایی: در خود نامه کاملاً مشخص است من از موضعِ دلسوزی این کار را کردم، اصلاً هدف سیاسی یا انتخاباتی در این نامه نیست، هر چند این نامه چون در آستانۀ انتخابات ممکن است یک عده برداشت بکنند ولی از خود متن، اگر کسی متن را با دقت بخواند به نتیجه می رسد که از موضعِ دلسوزی است و دلیلش هم این است معمولاً دولتمردان ما بعضی وقتها در درکِ شرایط تغییریافته اشتباه می کنند و زمانی را از دست می دهند تا متوجه شوند از چند سال پیش شرایط عوض شده بود و آنها هم باید رفتارشان و سیاست هایشان را تغییر می دادند، من دیدم این ادبیات حتی اگر در گذشته یک دستاوردی داشته است.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون در مواجه با ترامپ خود این تبدیل به یک بهانهای میشود که آنها خواهند گفت رئیسجمهور خود کشور هم میگوید که عده ای در این کشور جنگ طلب هستند و قاعدتاً بعضی از کارهایی که خودشان تخلف می کنند در آینده می خواهند به اسم ما بگذارند، کما اینکه اخیراً یک ستونی از ناو های آمریکا از تنگه هرمز عبور کرده بود، با اینکه قایق های ما 3 کیلومتر فاصله داشتند یکی از آن ناوها از مسیر خارج شده، خودش به 500متری قایق ما رسانده، بعد اطلاعیه دادند ایرانی ها به 500 متری ما نزدیک شدند، پس این نشان می دهد یک تغییر رفتاری در ستون ها و ناوهای آمریکا در منطقه خلیج فارس پیدا شده است حالا همخوانی صدای داخلی با این تغییراتی که در بیرون به وجود آمده ، این نه تنها امروز دستاوردی ندارد بلکه می تواند تبدیل به یک تهدید شود.
لذا من به ایشان گفتم خوب است شما وارد بحثِ جنگ اصلی شوید، جنگ اقتصادی، جنگ با تحریم ها، وضعیت معیشت مردم، جنگ ما واقعاً اینجاست؛
بازخوردی از نامه ای که نوشتید نداشتید؟
نه من چیزی نشنیدم خیلی از آنها محترمانه برخورد کردند، یعنی در جبهه اصلاح طلبان احساس کردم از یک موضعِ احترام البته بعضی ها سوال کردند آقای رضایی که این حرفها را می گوید، نقد کرده است آیا راهکاری هم دارد؟ که من الان درصدد هستم یکی دو راهکار را ارائه بکنم که انشاءالله آن را منتشر خواهم کرد.
جمله حضرت آقا در مورد شما دارند که می گویند آقا محسن نیروهای جوان را خیلی خوب می شناسد و به کار می گیرد و در جنگ هم همینطور بود. بعضی ها معتقدند باید یکسری نیروهای جوان را آورد و به نیروهای جوان و تازه نفس میدان داد تا یک حرکتی صورت بگیرد، بعضی می گوید نه باید از همین ظرفیت های فعلی استفاده کرد، نظر شما چیست؟ باید چه کرد برای برطرف کردن این معضل که معضل کمی هم نیست و ضربه بزرگتر آن هم بی اعتمادی ای است که به مردم وارد می شود و مردم واقعاً در بعضی از زمینه ها بی اعتماد شده اند!
نشان داده شد اداره کشور با تفکر جناحی اصلا قابل اداره کردن نیست یعنی سرریز شده، شما وقتی در لیوانی آب زیادی بریزید وقتی این لیوان ظرفیت نداشته باشد سرریز می شود، الان مشکلاتی که وارد زندگی مردم و وارد اداره کشور و اقتصاد شده است این مشکلات دارد از ظرفیت جناح ها سرریز پیدا می کند، ما یک ظرفیت جدیدی می خواهیم الان زمانی است که نیروهای انقلاب با ارزشهای انقلاب، با تفکر انقلابی ولی متخصص در اقتصاد بیایند در صحنه و اوضاع را درست کنند، منتها نباید اشتباه کرد که میدان دادن به جوانها شرط لازم است ولی کافی نیست، شما اگر به جوانها میدان بدهید اما مربی بالای سر آنها نباشد که آنها را از پایین بگیرد بیاورد بالا یعنی از یک فرمانده گروهان و گردان تبدیل به فرمانده تیپ کند، بعد تبدیل به فرمانده لشکر کند و خودشان بروند کنار و اینها بیایند در بالاترین راس قرار بگیرند.
من قبلاً یک طرحی داشتم در انتخابات مطرح کردم و گفتم اگر من رئیس جمهور بشوم ابتدا از جوانها شروع می کنم همۀ فرمانداری ها را می گذارم حدود 30 سال 34، 35 سال و سال دوم تعدادی از اینها را استاندار می کنم و سال چهارم که می خواهم بروم کنار، من چند وزیر از میان اینها تحویل جامعه می دهم ظرف 4 سال در حدود سنی 35 تا 40 ساله ما تربیت ...، این مدل می خواهد، منظورم این است یعنی جوانها باید بیایند در صحنه ولی با یک مدل، با یک سبک، با یک الگو، اینها را تربیت کنیم، ما این را در انقلاب و خود جنگ داشتیم، همیشه من می پرسم چرا نباید از این الگو استفاده کنیم؟! چرا نمی خواهید از سبکی که برای خودمان است داخل کشور خودمان تولید شده است چرا نمی خواهید استفاده کنید؟
در جنگ همه شما همه جوان بودید مانند شما، آقای صفوی، فرماندهان سپاه، حاج قاسم سلیمانی آن زمان چقدر سن داشتند؟
18 سالش بوده است، الان به 30 ساله ها هم اعتماد نمی شود چه برسد به 18 ساله ها، در حالی که انرژی، شادابی، نشاط، پرکاری ما در نسل جوان است.
بعد از قضیه برجام خیلی انتظار داشتند بالاخره با توجه به صحبت هایی که به ویژه دولتمردان می کردند گره های اقتصادی، کلاف سردرگمش مقداری باز شود برخی معتقدند دولت همه تخم مرغ هایش را در سبد برجام گذاشت و نباید این کار را می کرد، برخی هم می گویند باید صبر کرد برجام تازه شروع شده است و احتمالاً یکی دو سال دیگر جواب خواهد داد، شما به کدام معتقد هستید؟
در مساله برجام واقعاً نظام هزینه داد و دفاع کرد از اینکه این مذاکرات جلو برود، بارها رهبر بزرگوار انقلاب دفاع کرد، خود ما بارها به پیروی از رهبر انقلاب اسلامی حمایت کردیم از مذاکرات ولی دو اشتباه اساسی صورت گرفت، یکی اشتباهات تاکتیکی است، یکی اشتباهات استراتژیکی در برجام ،اشتباهات تاکتیکی یک بخشی مربوط به شتابزدگی بود، لذا پیوستی که باید در زمینۀ اقتصاد نوشته می شد، این پیوست خیلی ضعیف است یعنی باید در پیوست اقتصادی حداقل 10، 15 حکم برای خزانه داری آمریکا می نوشتند که به محض اینکه این امضاء شد خزانه داری آمریکا آن 10، 15 حکم را ابلاغ کند به اقتصاد آمریکا و به اقتصاد بین الملل، حالا آن احکام نیست! لذا در کلیات، در اجمال بحث هایی شده است اما روی زمین نمی آید و پیاده نمی شود، لذا وقتی الان دوستان ما به بانکهای بزرگ خارجی مراجعه می کنند، دولت، بانک مرکزی مراجعه می کنند می گویند ما می ترسیم، می گویند چرا می ترسید؟ تحریم ها برطرف شده است، می گویند تحریم ها برطرف شده است ولی حکم روشنی برای ما از طرف خزانه داری آمریکا نیامده است، آنها باید یک حکمی به ما می دادند که شما مبادلات با ایران شروع کنید.
اشتباه استراتژیکی آنها هم این بوده که آمدند تاکتیک را به جای استراتژی گرفته است، در حالی که هر کسی تاریخ سیاسی آمریکا را مطالعه کند می بیند جمهوری خواه دارند، دموکرات دارند، دموکرات طرفدار مذاکره اند، یاسر عرفات آمد با کلینتون قراردادی بست فکر کرد نفر بعدی که میآیند پایبند است، آقای بوش آمد زد زیر قرارداد و اسلحه اش را گذاشت کنار به امید اینکه گل دریافت کند، بعد آمدند از آقای یاسر عرفات گل هم گرفتند یعنی انتخابات نوار غزه را با اینکه سازمان ملل تایید کرد و ابتدا خود آقای بوش هم تایید کرد ولی بعد که خواندند و نتایج آراء را خواندند آقای بوش زد زیر آن و قبول نکردند، وقتی اوباما عوض می شود، دموکرات ها عوض می شوند و جمهوری خواه ها می آیند باید یک تاکتیک دیگری در پیش گرفت.
خوشبختانه مقام معظم رهبری اینها را خیلی دقیق درنظر گرفت، یعنی مصوبه مجلس را کافی ندانست، 7، 8 بند به برجام اضافه شده.
9 تا الزام
9 الزام اضافه ،البته ما این را قبول داریم و اگر کسی امضای رهبری را قبول نداشته باشد دیگر نباید بگوید من انقلابی هستم، انقلابی کسی است که امضای رهبری را قبول داشته باشد، ایشان 9 الزام، بنابراین برجام مشروط، می شود همان برجام تاکتیکی، برجام مشروطی که رهبر انقلاب تعیین کرده کاملاً هوشیارانه و آگاهانه بوده و باید دقت کرد که به این احترام گذاشته شود و بعضی از دوستان انقلابی ما جلوتر از رهبری حرکت نکنند. با همین احوال هنوز امکانات بین المللی وجود دارد که دولت برود روی این طلب هایی که ما از آمریکا داریم و بدهی هایی که آمریکایی ها به ما دارند در برجام، از طرق بین المللی بروند و اینها را نقد بکنند، پیگیری کنند.
آقای ترامپ یک زرنگی کرده آمده گفته است من پاره نمی کنم ولی تحریم های جدید ایجاد می کنم این برای در رفتن از عدم تعهدات برجام است دوستان ما نباید الان یک گاردِ منفعلانه بگیرند و بگویند ما از خیر برجام بگذریم که تحریم جدید نیاید، این چیزی است که ترامپ می خواهد و هوشیارانه دارد این کار می کردند یعنی بسیاری از جوسازی های ترامپ برای این است که دولت دیگر نرود دنبال اینکه آن تعهداتی که در برجام است...، همان مقداری که آمده آنها را نقد کند و فعال بکند.
بعضی ها می گویند ترامپ دنبال راه انداختن جنگ است، این جدی است؟
اینکه نباید ترامپ را تحریک کرد حرف درستی است، چون ما همیشه باید روحیۀ رهبران دنیا را درنظر بگیریم، نمی شود بدون شناخت رهبران دنیا عملی را انجام بدهیم نباید ایشان را تحریک کرد این حرف درستی است ولی ما نباید به ایشان هم میدان بدهیم که بیاید در زمین ما بازی کند یا گام به گام جلو بیاید این یک هنر می خواهد، هنر دیپلماسی می خواهد؛ به همین دلیل من پیشنهاد کردم شما بیایید به جای دیپلماسی سیاسی بیشتر روی دیپلماسی اقتصادی فعال شوید الان؛
یعنی چه بکنند؟
کارهای زیادی می توانند بکنند، اولین مساله این است که بعضی از سفارتخانه های ما که بسیار برای ما مهم است و زمینۀ اقتصادی برای ما وجود دارد، اینها را اقتصاددان بگذارند، برای چه دیپلمات می گذارند؟
از آن ظرفیت های اقتصادی به خوبی استفاده بکنند؛
که اینها بتوانند به خوبی استفاده کنند یا اگر دیپلمات می گذارند، دیپلمات هایی بگذارند که اقتصاد را خوب می فهمند و مشاورین اقتصادی یا بخش اقتصادی را مثلاً در هند، چین، در ژاپن، در کره و در کشورهای منطقه یک تحول اساسی باید در ساختار وزارت خارجه ما صورت بگیرد، البته من شنیدم آقای ظریف یک پیشنهاداتی دارد برای این کار، مساله دوم این است که حقوق بین الملل را ما تاکنون خوب استفاده نکردیم، الان نقض هایی که برجام نقض شده، من تحرک جدی نمی بینم در این که ایران برود شکایت کند، معرکه بگیرد، داد بزند، فریاد بزند؛
می گویند مکانیزمی که در آن پیشنهاد شده است، مکانیزمی است که فایده ندارد؛
فایده دارد، حداقل فایده اش این است که این را ذخیره می کنید برای روز مبادا یعنی اینها تبدیل می شود به اسنادی که بعداً؛
مجری2: یعنی اگر به نتیجه هم نرسد عملیاتی به لحاظ تبلیغاتی و روانی؛
تبلیغاتی، روانی، تحت فشار قرار دادن افکار عمومی، افکار بسیار تعیین کننده است، یک افکار عمومی باعث شد آقای ترامپ امضاء اش پس بگیرد برود امضاء بکند، الان ایران چرا نمی تواند از افکار عمومی استفاده کند؟ الان همه معتقدند دارد به ایران ظلم می شود، یعنی ایران مودبانه رفته است سر میز نشسته است توافق کرده به همه تعهداتش عمل کرده است ولی آن طرف ..، این خیلی انگیزه خوبی است که برای این که افکار عمومی دنیا را علیه اینها بسیج کنیم و مساله سوم ابزار حقوقی ، ما حقوقدانان بسیار برجسته ای داریم ولی از آنها استفاده نمی شود، ده ها شکایت می شود کرد؛
تهدید ترامپ برای جنگ وجود دارد؟
آقای ترامپ الان یک سردرگمی پیدا کرده که می خواهد یک کاری بکند، ایران و روسیه و چین، مرتب مانند شطرنج باز دارد اینها را جابجا می کند، چرا می خواهد یک کاری بکند؟ چون بقای خودش را در افکار عمومی آمریکا یک موفقیت می داند، ما نباید اجازه بدهیم آمریکا احساس موفقیت علیه ما به دست بیاورد، همانطور که نباید او را تحریک بکنیم نباید امید به موفقیت را در ارتباط با ایران در ذهنش شکل بگیرد
با همه این احوال اگر آمریکا به دنبال تهدید نظامی باشد، ظرفیت ما چیست؟
اگر آقای ترامپ از ژنرال هایش بپرسد به او می گویند که اگر تو یک تیر شلیک بکنی، 10 تیر علیه تو شلیک شود کمتر نیست و همین ژنرال ها بوش را از حمله به ایران بازداشتند، الان در خاطرات بوش وجود دارد می گوید من به پنتاگون دستور دادم آماده حمله به ایران شویم، اما یک هفته بعد اینها آمدند گفتند حمله به ایران تاوان دارد، بوش می گوید پرسیدم چه تاوانی دارد؟ آمدند برای من شرح دادند و من منصرف شدم که به ایران حمله بکنم، لذا نظامیان آمریکا الان خیلی خوب توانایی های ما را می دادند و می دانند اگر بخواهد کاری علیه ایران بکنند تاوان بزرگی خواهد داشت.
افق رابطه ترامپ با روسیه را چگونه پیش بینی می کنید؟ نزدیکی ای که الان اتفاق افتاده است فکر می کنید ادامه پیدا بکند؟
خیلی کار سختی است، تاکنون آمریکایی ها هیچ دستاورد موفقیت آمیزی از نزدیکی به روس ها نداشتند در هیچ دوره ای حتی در دورۀ گورباچف، یک مدت کوتاهی در ارتباط با یلتسین موفق شدند و یک پیشروی هایی داشتند ولی آقای پوتین برآمده از تجربه یلتسین است، پوتین به این نتیجه رسید اگر به آمریکایی ها زیاد میدان بدهد، اینها مشکل درست می کنند، حالا مساله اساسی کریمه و اوکراین است در وهله اول و بعد هم سوریه است، فعلاً آمریکایی ها دارند با روس ها صحبت می کنند که مجوز داشته باشند بیایند وارد رقه شوند و در حقیقت پایتخت داعش را بگیرند، در حالی که دیگر چیزی از داعش نمانده است، موصل را که گروه گروه دارد از دست می دهد، جاهای دیگر را هم از دست داده است و لذا اینها در لحظه آخر که می خواهند سقوط کند، می خواهند بروند بگویند ما داعش را از بین بردیم، هم میوه اش را بچینند و هم بگویند ما داعش را از بین بردیم چون رفتیم رقه که پایتخت داعش بوده را گرفتیم، در حالی که داعش از همه جا دارد عقب نشینی و فرار می کند.
فکر می کنید در قضییه نزدیکی احتمالی بین آمریکا و روسیه اگر ایجاد شود روسیه سر قضییه سوریه عقب نشینی بکند و امتیاز به آمریکایی ها بدهد؟
بعید است مشکل روس ها الان این است که می خواهند هم با ما باشند، هم با ترکیه و آمریکایی ها باشند ولی در صحنۀ عمل دیدند ترکیه به آنها کلک زده است مثلا این ها گفتند که ما وارد شهر الباب می شویم ولی بعد که کردها را منهدم کردیم دیگر می رویم ولی الان آمدند نزدیک شهر الباب در سوریه نزدیک شدند و نرفتند، روسها متوجه شدند ترک ها به آنها دروغ گفتند، از این چیزها چون در صحنه عمل زیاد تکرار می شود، بعید است که اینها بتوانند به یک وحدت جدی برسند.
صحنه تحولات منطقه را شما چطور می بینید؟ از یک طرف سوریه و عراق را داریم و از یک طرف بحرین و یمن را داریم، فکر می کنید تحولات به چه شکلی خواهد بود؟
اولین بار در کنفرانس اسلامی 4 بند علیه ایران تصویب می شود یا در سفر ملک سلمان به مالزی، دولت مالزی علیه ما کاری انجام می دهد، الان آقای ملک سلمان راه افتاده است و مالزی، ژاپن را علیه ما بسیج می کند یعنی جهان اسلام را دارند علیه ما به هم می زنند و آن نفوذی که ما در جهان اسلام داشتیم را درحقیقت دارند می گیرند؛
پول هم خرج می کنند؟
فراوان هم خرج می کنند، نتیجه این شده است که ما در یک اوضاع بحرانی در منطقه هستیم، منتها همه جا ملت های منطقه دست به دامان ما می شوند، چون ما بدون ادعا می رویم و کمک می کنیم، به عراق، به سوریه، به لبنان کمک کردیم به فلسطین کمک کردیم و ایران الان یک تیکه گاه شده است، لذا اینها برای بیرون کردن ایران آمده بودند داخل سوریه و عراق بالعکس شد نفوذ ما در سوریه و عراق بیشتر شده است، بعد از اینکه شکست خوردند می گویند شما چرا در یمن و سوریه نفوذ دارید؟ به خاطر اینکه از دست شما به ما پناه آوردند.
به عنوان کسی که از حاج آقای سلیمانی از فرماندهان شما بودند، فکر می کردید.. الان نقش حاج قاسم را در موفقیت های منطقه ما چگونه می بینید؟
به نظر من ایشان موفق عمل کرده است و حاج قاسم را من از عملیات فتح المبین می شناسم، ما در منطقه معروف به چاه نفت و عین خوش یک تیپ کم داشتیم و بعد به من گفتند بچه های کرمان هستند، حدود 150، 200 نفر، بیشتر از این هم می شود منتها ما نگران هستیم اگر این را یک تیپ بکنیم نتوانند و تعداد زیادی شهید شوند، من مطالعه کردم دیدم این برادرها می توانند، لذا من گفتم ما یک تیپ ثارالله از کرمان درست کنیم، شهید حسن باقری می گفت شما الان عجله نکنید این تیپ زوده بالاخره ما با او به توافق رسیدیم که گروه رزمی که می شود لذا آقای قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده گروه رزمی گذاشتیم که خیلی خوب آن عملیات را انجام دادند و بعد از عملیات شد محور یک تیپ، تیپ ثارالله، یک جوان 18، 19 ساله ای که گم هم بود و کسی این بچه ها را می شناخت الان قاسم سلیمانی، شهید باکری را که می بینید اینها معروف شدند بله آن زمان کسی اینها را نمی شناخت حتی مسئولان کشور هم اینها را نمی شناختند، ایشان موفقیت داشتند هم در سوریه، هم در لبنان، در عراق.
فکر می کردید جوان 18، 19 ساله ای که آن زمان او را کشف کردید الان اینقدر تاثیرگذار شود؟
بله من سالها با اینها زندگی نزدیک داشتم، حداقل 16سال شبانه روز با این برادران بودم، باز هم هستند، قاسم سلیمانی های دیگر هم هستند، هم از بچه های قدیم که اگر میدان پیدا بکنند مانند او معروف می شوند و هم قاسم سلیمانی های جدید، 18، 19 ساله های فراوانی ما داریم
یکی دیگر از تغییرات جدیدی که به نوعی جوانگرایی هم محسوب می شود، انتخاب آقای باقری به ستاد کل نیروهای مسلح بود، برادر او هم از کشف های شما بودند و هم خودشان، بعضی می گویند انتخاب آقای باقری برای ستاد کل نیروهای مسلح، یک پیامی برای خارج از کشور داشته است، چنین چیزی درست است؟
ما دو اخوی داریم در جنگ که واقعاً اینها به اندازه خود برادرهای بزرگشان ارزش داشتند، یکی حمید باکری است که تحت الشعاع مهدی باکری خوب شناخته نشد من در خیبر او را شناختم به آقا مهدی گفتم حواست باشد من بعد از خیبر ایشان را از تو می گیرم او را فرمانده لشکر می کنم ولی در آن عملیات حمید آقا شهید شد، یکی دیگر از این اخوی ها آقای باقری است که رئیس ستاد کل نیروهای مسلح شده است، ایشان هم کم از حسن باقری نداشت، انتخاب مقام معظم رهبری بسیار انتخاب خوبی بوده است و ایشان توانایی این کار را دارد و از تحصیلات هم تحصیلات بالایی دارد دکتری اقتصاد از دانشگاه تهران دارد، الان یکی از اساتید دانشگاه است، علاوه بر دانش نظامی در مباحث علمی روز هم فرد باسواد و تحصیلکرده ای است.
از مجمع تشخیص مصلحت نظام بعد از آیت الله هاشمی چه خبر؟ جلسات پیگیری می شود؟
بله جلسات الان خیلی خوب اداره می شود، حضرت
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۰۹۱۲۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترورهای حسن صباح و پیروانش هدفمند بود / سریال حشاشین با واقعیت بیگانه است
به گزارش مبلغ سریال حشاشین در ماه رمضان امسال توانست به کمک جلوه های بصری ویژه و تکنیک های فیلمسازی خود به استقبال جالب توجهی دست پیدا کند. با این حال زندگانی حسن صباح از بزرگان فرقه اسماعیلیه که فیلم به او و پیروانش می پردازد به باور خود پیروان مکتب اسماعیلیه هیچ شباهتی به آنچه که در سریال حشاشین آمده است، ندارد.
روزنامه چام جم با حجتالاسلام دکتر مهدی فرمانیان که درباره عقاید و تاریخ اسماعیلیه کوششهای بسیاری داشتهاند در همین زمینه مصاحبه جالبی داشته است که در ادامه می آید:
حشاشین، سریالی صهیونیستپسند است که عامدانه با سوگیری و جعل و تحریفهای بیشمار، برپایه یک چهره ماجراجو و تاثیرگذار تاریخی بر آن است اسلام استکبارستیز و شیعیان یعنی پیروان اسلام ناب محمدی را دقیقا مانند داعش و ابوبکر بغدادیها به مخاطبان روزآمد رسانه معرفی کند. همچنین کل جریان اسلامگرایی را تحریف کند و بد جلوه دهد که در برابر صهیونیسم جهانی و اسرائیل غاصب ایستادهاند؟
سریال حشاشین برگرفته از افسانهای است که مارکو پولو در سفرنامهاش نوشته و هیچ واقعیت تاریخی ندارد، واقعا یک افسانه و برساخته است. مسلم این است که حسن صباح یک اسماعیلی متدین و اهل دیانت بود. برپایه گواهی و گزارش تواریخ عتیقی که در دوره همین چهره تاریخی به نگارش درآمدهاند مانند جامعالتواریخ و مجملالتواریخ، این شخصیت، زاهد بود و هیچگاه از دژ الموت بیرون نرفت. حتی زمانی که بر آن شد تا دژ الموت را از فرمانروای زیدی مذهب آنجا بگیرد، بهای آن را به تمامی پرداخت کرد و دژ را به نوعی از صاحب پیشین آن خرید. حسن صباح به اندازهای به مرام و نگرش دینی خود توجه داشت که رفتار سختگیرانه و زاهدمآبانهای را درباره پایبندی به شریعت اسماعیلی در پیش گرفته بود مثلا یکی از فرزندانش را که شرابخواری کرده بود به مرگ محکوم کرد با این توجیه که تو پسر حاکم هستی و از دیگران بایستی پاکتر باشی و کار حرام بر تو سزاوار نیست و باید منزهتر باشی. حسن صباح به گواهی روایتهایی که حتی مخالفان گفتهاند انسانی متدین بود.
بحث فداییان اسماعیلی را باز کنیم که نخست چگونه کسانی بودند و دوم چگونه کسانی را میکشتند؟
فداییان اسماعیلی، آدمهایی واقعا متدین و معتقد بودند. فدایی بودند به این معنا که بر پایه اعتقادشان و با دستور حسن صباح، عازم کشتن کسی میشدند. تمام ترورهایی که به سرانجام رساندند و قتلهایی که از آنها سرزد درباره کسانی برنامهریزی و اجرا شده که بهشدت علیه اسماعیلیه کار کرده، بسیاری از آنها را کشتار کردند یا کسانی که فشار سنگین و فراوان علیه شیعیان اعمال کردند. البته در همین راستا چندین بار دژهای اسماعیلیه از سوی سلاجقه با یورش شدید روبهرو و محاصره شد تا جایی که برخی از این محاصرهها تا یک دهه نیز به درازا میکشید! افرادی اینچنین و عملکردشان بهانه به دست فداییها میداد تا آنها را بکشند. یا [بهویژه] رهبران صلیبی که در فلسطین چه جنایتهایی کردند و فداییان اسماعیلی فقط رهبران اینها را میکشتند. نه به مردم کاری داشتند نه ناآرامی ایجاد میکردند و نه به فضای خشونت دامن میزدند.
جعل واقعیت تاریخی و افسانهسازی (ویژگی این سریال) دلایل مختلفی دارد. البته درباره اسماعیلیه چنین افسانهسازیهایی بیسابقه نیست، مثلا یکی از سیاحان/ رهگذران بیگانه یعنی مارکو پولو در اینباره تخیلپردازی را به جایی رسانده که از دیدن انساننماهایی در مشرق با سرهایی به شکل سگ گزارش داده!
اسماعیلیون چون به قول امروزیها «رسانه» نداشتند، اقلیت بودند و نمیتوانستند درباره عملیاتها، توده مردم را توجیه کنند. همچنین رسانه فراگیر در دست مخالف بود، فضای خاصی دربارهشان ایجاد میکردندکه اینها آدمکش و چنین و چنان هستند.جالبتر این که حتی به خاطر فعالیتهای پزشکی اسماعیلیه و همچنین دسترسی و دانششان نسبت به گیاهان دارویی و فرآوردههای دارودرمانی به اسماعیلیه وصف حشاشین داده نشده بود اما مارکوپولو درباره فداییان و بیپروایی و از خودگذشتگیشان برای نخستین بار درباره دلیل قتل فرماندهان نظامیان صلیبی و رهبران صلیبیان همچنین تطهیر صلیبیها با آن جنایات و تجاوزها این روایت را سرهم کرده که به فداییان حشیش میدهند! او آورده که فداییان را از بچگی انتخاب میکنند و به باغ ویژهای میبرند و خیلی خوب پرورششان داده بزرگشان میکنند. سپس به آنها حشیش میدهند و بعدها آنان را بیرون میآورند و با این توضیح که اگر میخواهید به آن باغ بهشتی برگردید، باید فلانی را بکشید. فداییان نیز برای این که بتوانند دوباره به آن بهشت موعود برگردند به آدمکشی میپرداختند.البته فداییان از آن جهت که شریعتمدار بودند و به آخرت باور داشتند، با امید واصل شدن به بهشت، فعالیتهایشان را انجام میدادند اما این داستان نیز از راستی تهی است، همانند افسانهپردازیهای هرودت، بهراستی خالی از خردمداری و هرگونه تعقل دینباورانه است. بیگمان نه حشیشی در کار بوده نه باغی و نه وعده سر خرمنی.گفتنی است در اینباره آقای فرهاد دفتری، کتابی با نام «افسانه حشاشین» دارد و مفصل در آن پژوهش مشخص کرده که باغ، حشیش و حواشی آن، واقعیت تاریخی نداشته و همه این قصهها برآیند افسانهای است که مارکو پولو برساخته و دیگران نیز با برداشت از آن و شاخ و برگ دادن به پرورندان و جاانداختن این قصه در میان مردم و حتی کتب تاریخی پرداختهاند.
ساخت چنین سریالها و فیلمهایی در راستای چه اهدافی است؟
هدف از ساختن چنین فیلمهایی مشخص است که برای کوبیدن «اسلام سیاسی» است. حشاشین برای کوبیدن «اخوانالمسلمین» ساخته شده که حماس نیزازهمین اخوانالمسلمین است.به هرحال سکولارهای مصر همانند السیسی و مبارک، مخالف اخوانالمسلمین هستند از آن رو که طرفدار اسلام سیاسی و اصلاح سیاسی در راستای اسلامگرایی هستند. دو طیف اسلام سکولار با یهودی-مسیحیهای صهیونیست و اسرائیلیها، دست در دست یکدیگر برای کوبیدن اسلام سیاسی، اخوانالمسلمینها و حماسها متحد و همکار شدهاند. این دو طیف با حمایت از ساخت چنین سریالی، آن هم در فضایی مشوش از حسن صباح، چهرهای غیرتاریخی و غلوشده ارائه دادهاند تا به عنوان نمادی از اسلام سیاسی به مخاطبان هجی شود! فضایی نادرست که فقط مناسب همان ذهنیات و برساختههای افسانهای مارکوپولو است. این برداشت و تفسیر را پدیدآورندگان فیلم حسن صباح از تخیلات خودشان سرهم کردهاند. بهویژه با گونهای نمادسازی و نمونهپردازی درپی آن هستند تا به مخاطبان القا کنند کسانی هم که به دنبال اسلام سیاسی هستند اخوانی و حماسی هستند! همانند حسن صباح سریال حشاشین، سرسپرده شیطانند و اهریمن در اینها نفوذ کرده! اینها هرکسی را که در برابرشان ببینند یا بایستد بهسادگی میکشند و متاسفانه در سریال حشاشین چنین فضایی پی گرفته شده؛ طراحی لباس و چهرهها و شیوه کار و رفتارهاشان به شکلی طراحی و اجرا شده تا در چشم مخاطبان کاملا آشکارا قابل انطباق با دشمنان معاصر جریان صهیونیسم جهانی از آب درآید.
این مهم است که از میان آن همه شخصیتهای تاریخی چرا حسن صباح انتخاب و برای دستیابی به چنان اهدافی بهانه شده؟
از آنرو که حسن صباح شیعه است (هفت امامی بوده) و کنشگران انقلاب اسلامی در ایران نیز شیعهاند. ایرانی که طرفدار اسلام سیاسی [اسلام ناب محمدی] است و ما نیز که طرفدار انقلاب اسلامی هستیم. یکی از اهداف غیرمستقیم همین سریال، ایجاد فضایی برای القای غیرمستقیم چنین مفهومها و برداشتهایی است. طبق پژوهشها و آن همه مطالعاتی که در عالم اسماعیلیه داشتم، حسن صباح یک آدم بسیار خوب و متدینی بوده. حتیالامکان هوای ضعفا را داشته. او با شماری از فرماندهان نظامی مشکل داشته اما ترورهای او در همین حد هم از دیدگاه ما پذیرفته نیست و معتقدیم که این کار در همین حد هم اشتباه بوده اما روند رخدادها و چگونگیشان به گونهای نبوده که این سریال به تصویر کشیده.
بپردازیم به تفاوت اسماعیلیه در دوران حسن صباح و پاگرفتنش با دستاویز قراردادن شماری از سنتهای ستوده و آیینهای کهن ایرانی همانند آیین عیاران، جریان فتیان یا جوانمردان در دوران کهن همچنین ناهمگرایی و تفاوت فاحشی که اسماعیلیه معاصر بهویژه رهبرانشان بااسماعیلیه تاریخی دارند چراکه این معاصرها به روشنی از پروردگان استعمار و مهره بازی انگلیس هستند؟
اتفاقی که افتاده همین بوده بهویژه این اواخر اسماعیلیون نزاری که خود را وارث حسن صباح میشمارند و از نظر نسلی، خود را به او میرسانند، با انگلستان ارتباط گرفتند (یعنی زمان آقاخان سوم این هماهنگی آشکارتر شد) انگلیس از آنها حمایت کرد و اینها نیز زیر چتر انگلیس رفتند و به نوعی یک گروهی شدند که حامی تفکر سکولار و رواج آن گردیدند. همچنانکه آقا خان سوم دیگر نه نماز میخواند و نه روزه میگرفت و آقاخان چهارم نیز که در لندن و فرانسه و اسپانیا (پررفت و آمد است و...) استقرار دارد، نه نماز میخواند و نه روزه میگیرد. زن و دخترانش بدون پوشش و حجابند. اینها دیگر در دامن استعمار و انگلیس افتادهاند و دیگر آن رویکردهای مثبتی هم که در قدیمیهایشان میدیدیم در اینها اصلا وجود ندارد، رویکردهایی مانند ستیزه با ستمگران و ظلمستیزی و حمایت از ضعفا و... لذا باید این دو تا را از هم تفکیک کرد.
رسانه در طول تاریخ به دلایلی اسماعیلیه را با نامهای مختلفی خوانده، از میان آن همه نام مانند ملاحده و باطنیه و چه و چه سریال حشاشین نامی را برگزیده که تلفظش در زبانهای فرنگی اساسین است واژهای که دقیقا برای معنای تروریست و جانی و قاتل به کار میرود که چه پرشمار انیمه، بازی، کارتون، فیلم و سریال با چنین عنوانی ساخته شده! حتی سوگیری معنادار و نمادگونه نام سریال یا چهرهپردازیها و لباسها که منطبق با داعش و بهویژه ابوبکربغدادی است، مخاطبان را به تفسیری تعیین شده و صددرصدمنفی رهنمون میشود که در راستای اسلامهراسی و اسلامستیزی است.
بله دقیقا در ادبیات انگلیسی واژه اساسین به معنی تروریستهاست که از همان فضایی برخاسته که سفرنامه مارکو پولو به آن دامن زده که اینها با استعمال حشیش مست میشدند و در بیخودی به آدمکشی میپرداختند که هیچکدام از این سخنان واقعیت تاریخی ندارد. ما با این که علاقهای به اینها نداریم اما در فضای دانشگری و پژوهش آکادمیک بایستی در این باره تحقیق کنیم، واقعیتهای تاریخی را و چنین دادههایی را از یکدیگر تفکیک کنیم، با دفاع از واقعیت تاریخی باید اذعان کرد این سریال واقعا افسانه است و با تاریخ هیچگونه هماهنگی و انطباقی ندارد.
البته از کمکاری خودمان است که این چنین از شخصیتهای تاریخی ما به گونهای بهرهبرداری میکنند که همسو با اهداف نهان و آشکار استعمار و صهیونیست جهانی است. سوءاستفاده و بهرهگیری از شخصیتهایی که برخلاف زیست حرفهای و تاریخیشان، در قالب فیلمها و برساختههای معاصر، مطامع و منویات استعمار و دشمنان اسلام را پیگیرانه به جلو میبرند؟
به نظر میرسد ما آدمهای بزرگی در تاریخمان داریم که از منظر کنش، منش، فکری و ... مثلا از حسن صباح بهترند؛ اگر بخواهیم به ساخت سریال از شخصیتهای تاریخی بپردازیم واقعا چهره کم نداریم؛ ما صراحتا میگوییم که حسن صباح را زاهد و متدین میدانیم اما تندرو بوده و ترورهایش را تایید نمیکنیم چرا که به ترور در اسلام قائل نیستیم اما نکتهای که وجود دارد این است که چهره این سریال، حسن صباح تاریخی نیست و برساختهای است که از خودشان تخیل کرده و به نمایش درآوردهاند. در مقابل، چنین به نظر میرسد که کلا جهان اسلام باید در عرصه جنگ نرم فرهنگی ورود کند زیرا در جهان اسلام، شخصیتهای بزرگ و پرشماری وجود دارند که آدمهای خوب و سرشناس و موفقی بودند و میشود فیلمهایی خوب و همسو دربارهشان ساخت. حتی از همین اسماعیلیه کسانی بودند که نام نیک برآوردند. مثلا «جوهر الصقلی» فرمانده ارتش المعز لدینا... هست که مصر را فتح کرد و جالب است که خواندن تاریخ چقدر لذتبخش است؛ آن زمان هنوز قاهرهای وجود نداشت. این سپهسالار در همان روز فتح، عفو عمومی داد و برای اینکه مردم به هراس نیفتند، سپاهیانش را در بیرون فسطاط بخش شمالی مستقر کرد و شهر قاهره را ساخت که در مرکز شهر، مسجدی به نام زهرا بنا کرد و در پیرامون مسجد نیز جامعی یعنی دانشگاهی ساخت به نام الازهر که از سال ۳۷۸هجری قمری بیش از هزار سال است مانند دُر میدرخشد. به عبارتی، این اثر فاطمیان مصر هست و از نکوکاریهایی است که از آنها نضج گرفته. یا در همین شمال خودمان ناصر اُطروش زیدی مذهب را داریم. او وقتی در فتح آمل پیروز میشود فرمانده سپاهش به او خیانت میکند و خانواده ناصر را گروگان گرفته به دژ لاریجان میبرد و آنجا پناه میگیرد. نیروهای ناصر اطروش پیگیری میکنند و او را دستگیر کرده نزد ناصر اطروش میآورند که ناصر پس از گفتوگو و ملاحظاتی به خواست او درباره حکومت و قدرت توجه میکند؛ حکومت را به او تحویل میدهد و دخترش را نیز به ازدواج او درمیآورد. سپس به مدرسه درس و بحث خودش بازمیگردد و کار مسلمان کردن زرتشتیهای گیلان و مازندران را پی میگیرد. در تاریخمان چنین شخصیتهایی داریم که این همه برجسته و اخلاقی در حکومتداری نمایان شدند و میتوانند هرکدامشان چهرهای موثر در سریالها و فیلمها باشند. انسانها و بزرگان متعدد در طیفهای مختلف مانند علامه حلی یا استادالبشر خواجه نصیرالدین طوسی(ره) که در حکومت، سیاست و ...آیتی بوده یا مثل سیدمرتضی، آن انسان قدر و بینظیر که در بغداد، کتابخانهای با ۸۰ هزار کتاب برپا میکند؛ او امیر حج و حرمین، نقیبالاشراف و قاضیالقضات و مرجع شکایتهای مردم و نقیبالنقبا و نقیب سادات بوده که از بزرگترین امپراتوری جهان یعنی خلیفه عباسی، حکم رسمی داشته و بسیار بیشمار به مردم و دانش و دانشگری کمک کرده. چه بهتر که ما از چنین شخصیتهایی (همانند سید مرتضی علمالهدای) به الگوسازی و تهیه تولیدات سینمایی و فرهنگی بپردازیم. باید از چنین شخصیتهایی دستکم با فیلمسازی تجلیل کنیم، به خاطر دستاوردها و تاثیرها و کارهای جالبی که در زمان قدرت و نفوذشان به نیکی انجام داده و به ثمر رساندهاند. این را بیشتر پیشنهاد میدهم و چنین شخصیتهایی را. اما پیشنهادی برای اسماعیلیه دارم. اکنون که با ساخت حشاشین، چهره حسن صباح خدشهدار شده، اسماعیلیه که پول و دستگردی و امکانات هم دارند، بیایند فیلمی درست و منطبق با دادههای تاریخی برای حسن صباح در مقابل این دروغها بسازند.
به خاطر همسویی و همگراییشان با استعمار و صهیونیسم جهانی بهویژه که این معاصران، پرورده همانها هستند، چنین کاری را بعید است به گردن بگیرند و انجام بدهند.
درست است؛ چنین کاری از اینها بعید است چراکه بااستعماروانگلیس همکاری دارنداماحالاکه چهره حسن صباح مغشوش شده،یعنی موسس نزاریان وشناسنامه گذشته اینها یعنی آقاخانیها که در حشاشین به عنوان خشونتطلب و اهریمنی و آدمکش تصویر شده، اتفاقا وظیفه آنهاست از بزرگ خودشان دفاع کنند و به اسماعیلیه پیشنهاد میدهیم برای حسن صباح یک سریال منقحی بسازند.
و جمعبندی نهایی؟
اسماعیلیه قدیم و حسن صباح و همدورهایهایشان متدین و قائل به شریعت بودند که برای خدا کار میکردند هرچند چهار تا تقریظ و نقد و ایراد هم به آنها وارد باشد اما اسماعیلیه معاصر متاسفانه تحت تاثیر آقاخان و استعمار بهویژه آقاخان چهارم و آن ارتباطهایی که با انگلیس دارد، در راستای سکولاریزم عمل میکنند اعتقادی به شریعت ندارند و فقط اسمی ازمسلمانی دارندو همین باعث شده پیروانشان را از فضای شریعتمداری دور کنند و این تفاوت را در میان دو طیف قدیم و جدید میبینیم. پیشنهاد میکنیم به اصل شریعت برگردند به هر حال حسن صباح را که به عنوان رهبر و موسس نزاریان قبول دارند و از نظر تاریخی نیز چنین است، صباح به شریعت و ظلمستیزی و حمایت از مظلومان و... اعتقاد داشت، پس اینها نیز به شریعت و ستمستیزی و مبارزه با ظلم و استعمار جهانی بپیوندند و از این فضا انشاءا... دور شوند.
علی مظاهری
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899093