روشنفکران مردم را فراموش میکنند
تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۱۹۹۱۴۱
به گزارش بولتن نیوز، از سالها پیش، ساخت مستند تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری یکی از موضوعات جذاب برای رسانهها بوده و گاهی حضور فیلمسازان مشهور برای تولید این آثار باعث شده که حواشی این مستندها از متن پررنگتر باشد. در دورههای مختلف نامهای مشهوری مثل آقایان، مجیدمجیدی، کمال تبریزی، بهروزافخمی، مرحوم علی معلم، جواد شمقدری، احمدرضا درویش و مهدی فخیم زاده در تیتراژساخت این مستندها دیده میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای «فریدون جیرانی» از سینماگران مشهور ایرانی است که آثاری چون قرمز، من مادرهستم و خفهگی در سینما و همچنین سریالهایی مثل مرگ تدریجی یک رؤیا و تعبیر وارونه یک رؤیا را در کارنامه کار خود دارد. او اولین فصل از برنامه پرطرفدار سینمایی «هفت» را هم برای تلویزیون تولید کرد و توانست به عنوان یک برنامه ساز تلویزیونی هم شناخته شود.به مناسبت فعالیتهای هنرمندان در انتخابات و همچنین مستندهای تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری با وی مصاحبه مفصلی انجام دادهایم که به آن میپردازیم.
درکشورهای دیگرهم مستند انتخاباتی ساخته میشوند؟در خارج از ایران و جاهایی مثل اروپا و آمریکا را دقیق نمیدانم و شخصاً نخستین بار در کشورخودمان با این پدیده آشنا شدم. بعید میدانم در دیگر کشورها ساخت مستند انتخاباتی صورت بگیرد چون آنجا احزاب فعال هستند؛ ایران کشوری بدون حزب است و درچنین شرایطی هر اتفاقی ممکن است نتیجه متفاوتی را رقم بزند. اگر حزب وجود داشت هر جریان براساس مرام و مسلک خود وارد میدان میشد و مستندهای انتخاباتی هم بر همان اساس ساخته میشدند.
یعنی تحزب مشکل اصلی است؟نبود حزب مشکل اصلی ماست. به همین دلیل است که به یکباره روزنامهها و حتی خانه سینما تبدیل به حزب میشوند؛ علت همه اینها نبود حزب است. شکل صحیح آن است که هر رسانه هویت داشته باشد و برای مثال مشخص باشد که فلان روزنامه متعلق به فلان جریان سیاسی است و با توجه به این شناخت افراد با آنها تعامل میکردند. برای ساخت فیلمهای انتخاباتی به فیلمساز جوانی مراجعه میشود ولی نمیدانند چه چیزی قرار است بسازد؛ هرچند خواستههای خود را به او میگویند ولی زمانی که تشکیلات حزبی باشد دیگر نیازی به این کارها نیست و افراد در طول زمان با توجه به علایق خود به دفتر حزب مراجعه و به صورت رسمی سمپات آن میشوند.
حضور هنرمندان در تبلیغات انتخاباتی را چطور ارزیابی میکنید؟سیستم ما تا حدودی تحت تأثیر کشور آمریکاست و در آنجا هم میبینید که عمده هنرمندان متمایل به یک حزب هستند. حمایت هنرمند به معنای آن نیست که قطعاً تمام خواستهها برآورده میشود؛ هنرمند براساس تحلیل خود از جامعه به شخصی که گمان میکند گزینه اصلح است رأی میدهد.
هنرمندان، موفق بودن کاندیدای تبلیغ شده را گارانتی میکنند؟هنرمندان به عنوان قشری که اطلاعات زیادی نسبت به اوضاع جامعه دارند وارد میدان میشوند. من انتخابات مختلف را به یاد دارم و در تمام دورهها شرکت کردهام و رأی دادهام. یادم هست که در دور دوم انتخابات سال84 بخشی از هنرمندان فعالیت زیادی کردند ولی این به معنای آن نیست که هنرمندان مطمئن بودند شخص مورد نظر تمام خواستههای آنها در چهارسال آینده را عملی کند.
فعالیت در دوران دوم خرداد چگونه بود؟من کمتر چرخش هنرمندان بین جریانات سیاسی را دیدهام. نخستین بار سال76 مرحوم داد و آقای افخمی فیلم انتخاباتی ساختند. سال80 را زیاد به یاد ندارم که شاید علت آن مشخص بودن پیروز انتخابات درمقابل رقبا بود.
از سال84 حضور هنرمندان جدیتر شددوباره درسال84 این روند قوت گرفت و به یاد دارم مستند انتخاباتی آقای احمدی نژاد توانست توجه قشر پایین را به خود جلب کند. در آن فیلم بین خانه شهردار سابق و کاندیدای وقت ریاست جمهوری مقایسهای شد که باعث توجه اقشار مستضعف جامعه شد. این تصویر بین اقشار ضعیف بسیار جالب توجه بود و باعث ایجاد تصویری تقابلی بین آقای احمدی نژاد و رقیب شد.روشنفکران باید بدانند که نقش اصلی انتخابات برعهده مردم عادی جامعه است؛ این اشتباهی بود که در انتخابات آمریکا هم رخ داد و تأثیر مردم عادی بر روند انتخابات فراموش شد.
نقش مستند انتخاباتی در پیروزی آقای احمدی نژاد چقدر بود؟در سال84 کاندیدا و حامیان مقابل آقای احمدینژاد، نقش مهم مردم عادی و بعضاً فرودست را فراموش کرده بودند، به همین دلیل شکست خوردند.برای مثال مصاحبه با آقای معین درباره دموکراسی، شاید برای برخی جذاب باشد ولی وقتی اقتصاد مشکل داشته باشد دغدغه مردم متفاوت میشود.سازندگان مستند آقای هاشمی دچار همین اشتباه شدند و نتوانستند تقابل اشرافیت و فقر را از بین ببرند؛ تقابلی که در فضا ایجاد شده بود.
سال88 فیلمسازان مشهوری حضور داشتند؟داستان دوره88 کمی پیچیده است. بیشترین میزان مشارکت مردمی درسال88 بوده است و بعد از آن دوره نخست ریاست جمهوری آقای خامنهای بود که پس از جنایت وحشیانه نسبت به آقای رجایی، حضور چشمگیری صورت پذیرفت.به عقیده من درسال88 مستندهای انتخاباتی خیلی تأثیرگذارنبود؛ مناظرههای انتخاباتی آنقدر مهم بود که برمستندها سایه انداخت. تقریباً نخستین بار بود که مناظرههای دونفره کاندیدا انجام میشد و به گمانم پربینندهترین مناظرات تاریخ باشد.
به خودتان تا به حال پیشنهاد ساخت مستند نشده؟من برخلاف اخبار منتشر شده تاکنون فعالیتی در زمینه مستندهای انتخاباتی نداشتهام. یک بار در ابتدای کار آقای روحانی، برای دیدار با آقای زم که در مراسمی بود به آنجا رفتم و این باعث شبهه شد؛ در صورتی که من اصولاً برای کار دیگری به آن مراسم رفته بودم.همین حواشی باعث محدودیت میشود وگرنه من علاقه داشتم در جلسات سخنرانی کاندیداهای مختلف بروم. حضور در نشستهای کاندیداها و خصوصاً نامزدهای متفاوت برای یک هنرمند میتواند مفید باشد و باعث گسترش نگاه به اقشار مختلف جامعه شود.
طرفدار هویت آشکار سیاسی برای هنرمندان هستید؟اگر تحزب وجود داشته باشد دیگر هویت سیاسی هنرمند هم به طور رسمی مشخص میشود و او دارای شناسنامه خواهد بود.داستان تلخ ما این است که مواضع دائم میچرخد و ثبات ندارد؛ من نمیگویم در طول زمان نباید تغییر کرد، به هرحال انسان راکد نیست و به سمت کمال میرود و تحولات تاریخی در او مؤثر است. برای مثال اگر با مدیران سینمایی دهه60 امروز صحبت کنید قطعاً رویه آن دوره خودشان را قبول نخواهند داشت.
این تغییر بنیادین است یا محدود به زمان؟هر دوره شرایط خودش را دارد و تحولات تاریخی و اجتماعی باعث تغییر میشود؛ نمیتوان به این تغییر نگاه خرده گرفت. شما چپهای دهه50 را بررسی کنید متوجه تغییرات اساسی در بسیاری از آنها در دهه70 و 80 میشوید؛ حتی برخی از راستیهای دهه60 هم امروز تغییر جبهه دادهاند که البته در جاهایی مسائل مادی باعث این تغییر زمین بازی شده است.
مستندهای سال92 را چطور ارزیابی میکنید؟سال92 مستند بیشتر کاندیداها را دیدم؛ تمام آنها سعی کرده بودند تا نظرات نامزد مورد نظر خود را تشریح کنند. البته با توجه با شرایط، مسأله سیاست خارجی و مذاکرات هستهای تم اصلی این فیلمها بود و آن را کلید اصلی حل مشکلات اقتصادی معرفی میکردند.
رنگ و نمادها چه جایگاهی در معادلات انتخاباتی ایران داشتهاند؟نمادهای انتخاباتی تا امروز تأثیر خاصی نداشتهاند و رنگ انتخاباتی هم فقط در سال88 که دوقطبی عجیبی ایجاد کرد کارکرد داشت.
حمایت هنرمندان از یک جریان سیاسی، باعث تقابل با جریان دیگرنمیشود؟بعید میدانم! درسال88 هم دولت حاکم، به محض پیروزی در انتخابات سعی کرد تا به منتقدان فرهنگی خود نزدیک شود؛ برای مثال در جشنواره فیلم فجر سال88 جوایز به منتقدان دولت تعلق گرفت.البته ممکن است بین هنرمندی که حامی یک جریان بوده و هنرمند منتقد اولویت به هنرمند حامی داده شود ولی این روند منجر به حذف نخواهد شد و در کشور ما تا به امروز رعایت انصاف شده است.
ممکن است خانه سینما رسماً به صحنه انتخابات ورود کند؟خانه سینما تا به امروز به صورت تشکلی در هیچ انتخاباتی ورود نکرده است؛ البته بیانیههایی در داخل آن منتشر شده ولی جنبه شخصی داشته است. تاوقتی حزب نباشد نباید از تبدیل خانهسینما به حزب تعجب کرد.درحال حاضر با توجه به شرایطی که هست، بعید میدانم خانه سینما، مستقیم به این موضوع ورود کند. البته اعضای خانه سینما برای فعالیتهای انتخاباتی آزادند.من با شناختی که از آقایان اسعدیان و شاهسواری به عنوان انسانهایی معقول دارم، بعید میدانم ورود مستقیمی به انتخابات صورت بپذیرد.
چرا روشنفکران با رسانههای غیرهمسو مصاحبه نمیکنند؟شاید عدم مصاحبه به این خاطر است که سؤالات و تنظیم مطالب به شکلی است که جهت دهی میشود. نکته این است که به هرحال خبرنگار هررسانهای ممکن است از صحبتهای یک هنرمند علایق خود را تفسیر و آنها را بزرگ نمایی کند؛ این ممکن است باعث فرار برخی از مصاحبه بشود. الان هیچ رسانهای نماینده رسمی حزبی نیست ولی پشت پرده جور دیگری است و همین عدم شفافیت، نگرانی برای مصاحبه به وجود میآورد. به نظر من همه جریانات باید باهم مصاحبه کنند و رسانهها هم باید با رعایت امانت آن را منتشر کنند؛ حتی اگر برخلاف نظر و مشی سیاسی رسانه آنها بود.
تیم برنامه هفت تغییر کرد؛ به تلویزیون برنمیگردید؟من چون دورهای از برنامه «هفت» را اداره کردهام تاکنون درباره آن صحبتی نکردهام و درآینده هم نخواهم کرد. اگر دوره نخست این برنامه را تولید نکرده بودم امروز تحلیل و نظرات زیادی نسبت به آن بیان میکردم ولی الان هرنظری بدهم با نگاه دیگری برداشت میشود و جهت اصلی خود را ازدست میدهد. شاید من دوست داشته باشم در موضوعاتی مثل سینمای هند برنامه بسازم ولی این ربطی به برنامههای قبلی من نخواهد داشت. هم من پیرشده ام و نیاز به ورود انرژیهای جوان است و هم از سمت تلویزیون تمایلی برای حضور من وجود ندارد.
مهمترین نکاتنبود حزب مشکل اصلی ماست. به همین دلیل است که به یکباره روزنامهها و حتی خانه سینما تبدیل به حزب میشوند.درسال88 هم دولت حاکم به محض پیروزی در انتخابات سعی کرد تا به منتقدان فرهنگی خود نزدیک شود؛ برای مثال در جشنواره فیلم فجر سال88 جوایز به منتقدان دولت تعلق گرفت.روشنفکران باید بدانند که نقش اصلی انتخابات برعهده مردم عادی جامعه است؛ این اشتباهی بود که در انتخابات آمریکا هم رخ داد و تأثیر مردم عادی بر روند انتخابات فراموش شد.شکل صحیح آن است که هر رسانه هویت داشته باشد و برای مثال مشخص باشد که فلان روزنامه متعلق به فلان جریان سیاسی است و با توجه به این شناخت افراد با آنها تعامل میکردند.به عقیده من درسال88 مستندهای انتخاباتی خیلی تأثیرگذارنبود؛ مناظرههای انتخاباتی آنقدر مهم بود که برمستندها سایه انداخت. تقریباً نخستین بار بود که مناظرههای دونفره کاندیداها انجام میشد و به گمانم پربینندهترین مناظرات تاریخ باشد.من انتخابات مختلف را به یاد دارم و در تمام دورهها شرکت کردهام و رأی دادهام.منبع: صبح نو
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۱۹۹۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«گشت ارشاد مدیران»؛ یک وعده شبه احمدی نژادی دیگر در دولت رئیسی /فسادها و تخلفات در سکوت فراموش میشوند؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم رئیسی، در جریان دومین مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از قاب صدا و سیما به صراحت وعده داد؛ «ما گشت ارشاد خواهیم داشت اما نه برای مردم بلکه برای مدیران»، زمان گشت و رئیسی به عنوان رئیس دولت پا به پاستور گذاشت، او باز هم این وعده را تکرار کرد و در نشستی از عملی شدن وعده «گشت ارشاد مدیران» خبر داد و گفت؛ «گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست جمهوری تشکیل شد و به دستگاههای مختلف سرکشی می شود.»
رئیسی در ۹ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲، بار دیگر از لزوم برخورد با فساد و برکناری مدیران فاسد و ناکارآمد روایت کرد و گفت؛ «از ابتدای دولت تاکید کردم که دولت مردمی به هیچ مدیری چک سفید امضا نداده است و همه مسئولان از سطح وزیر تا دیگر مدیران به شکل دائم تحت نظارت و ارزیابی هستند.»
او همچنین در تاریخ ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۲، در جریان سفر به سیستان و بلوچستان گفت: «اگر مردم مطالبه ای دارند حتما باید در دستور کار قرار گیرد و به آنچه را مردم بخواهند دولت اجرایی خواهد کرد و به مدیران دولتی هم میگویم ادارات باید نماد کارآمدی باشند و گره گشای کار مردم باشند و وقتی کسی در ادارات حضور پیدا کرد احساس گره گشایی داشته باشند؛ مبادا بشنوم ادارات رشوه میگیرند یا فساد نفوذ کرده است.»
این وعدهها درحالی یکی بعد از دیگری از زبان رئیسی مطرح شده است که طی دو سال و اندی که از عمر این دولت می گذرد، نه تنها وعده گشت ارشاد مدیران عملیاتی نشده و خروجی دیده نشده بلکه همان گشت ارشاد حجاب نیز با تصمیم رئیسی و با محوریت وزارت کشور، بار دیگر با ونهایش به خیابان بازگشته است.
حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس، در گفتگویی با هممیهن، دو گشت ارشاد را مقایسه کرده و هر دو گشت ارشاد را طرحهایی شکست خورده دانسته و گفته است؛« مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام میدهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم میشوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالیکه هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیینتکلیف نشده عدهای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند. گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفادههای اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است.»
فرزند رفت، مادر نرفت /عصبانیت مردم از فساد چای دبشاز سوی دیگر مواجهه دولت در برخی اشتباهات و رفتارهای پرحاشیه مدیران میانی و رده بالای دولت حکایت از آن داشته است که دولت نه تنها چندان گشت ارشاد مدیران را جدی نگرفته است بلکه حتی برخی مدیران تبدیل به خط قرمزهایی در دولت شده اند.
سال ۱۴۰۱ مهدی عرفاتی، دبیر وقت شورای اطلاعرسانی دولت، در توئیتی به نقل از ابراهیم رئیسی و با هشتگ گشت ارشاد نوشته بود که؛ «رئیسجمهور در واکنش به مهاجرت فرزند یکی از معاونان وزرا گفته «پسر اگر رفت، پدر هم برود». پس از انتشار این توئیت خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی به کانادا جنجال به پا کرد و معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهور در توئیتی از موقتی بودن سفر پسر خود گفت. اما برخلاف انتظارات و توقعات برای کنار گذاشته شدن انسیه خزغلی از دولت، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت تنها از تذکر به معاون رئیسی و بازگشت پسرش به ایران خبر داد.
پرونده فساد چای دبش، فساد در پرونده نهادههای دامی و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی از دیگر مواردی بود که پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در طی دو سال گذشته حاشیه ساز شدند. هر چند که در جریان پرونده نهاده های دامی، دولت ابراهیم رئیسی سید جواد ساداتینژاد، وزیر جهاد کشاورزی را برکنار کرد اما همان برکناری نیز مبهم و سوال برانگیز بوده است. در پرونده فساد چای دبش و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی نیز دولت به جز چند موضع گیری خنثی و محدود، سکوت پیشه کرده و انتقادات زیادی را متوجه خود کرده است. سوال منتقدان این است که چرا «قرارگاه گشت ارشاد مدیران» به این مسائل ورود نکرده است.
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی در گفتوگو با هممیهن، با اشاره به این موضوع گفته؛ «در موضوع چای دبش یا فساد برنج و مفاسدی که در وزارت جهاد کشاورزی مطرح شد، در نهایت آماری از این اتفاقات بیرون نیامد و شفافسازی صورت نگرفت. اشکال در اینجاست که در کشور ما یک پدیده بسیار مهمی که مغفول مانده، موضوع شفافیت است و تا زمانی که مسئله شفافیت در کشور روشن و نهادینه نشود و مجموعه فعالیتها، هزینهکردها و اقدامات مشخص نباشد، نمیتوان گفت ایشان یا هر فرد دیگری به قول خود عمل کرده است.»
فلاحتپیشه هم تاکید بر پنهانکاری در مساله فساد و خطای مدیران دارد و می گوید؛ «متاسفانه دولت نهتنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمیکند بلکه دستگاههای مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پروندهها را مشمول قاعده زمان میکنند. مشمول قاعده زمان شدن این پروندهها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است. عدهای بر این عقیدهاند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور میشود درحالیکه انباشته شدن پروندههای فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه میزند.»
اخیرا هم، غلامعلی جعفرزاده، نماینده ادوار مجلس در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، بیان کرده بود؛«کاش آقای رئیسی شجاعانه میگفت که آقای ساداتینژاد را برای ایجاد چه مشکلاتی در وزارت کشاورزی برکنار و حذف کرد. چرا حکم دادگاه آقای ساداتینژاد بخشیده میشود؟ چرا نتیجه دادگاهش را مکتوم میگذارید؟ آقای رئیسی بد متوجه شده است و میخواهد بگوید در دولت من اصلاً فساد اتفاق نمیافتد؛ مگر میشود؟ مگر اینجا مدینه فاضله است؟ برای مردم این مهم است که بگویند آقای صدیقی خلاف کرد، محاکمهاش کردیم و نتیجهاش هم این شد. هیچکس انتظار ندارد که هیچ اختلاسی و دزدی اتفاق نیفتد. انتظار مردم همان عبارتی است که حضرت آقا در شب مبارک ماه رمضان فرمودند: «عدالت»
۹۰ نفر برکنار شدند اما...از سوی دیگر اگر چه بازرس ویژه رئیس جمهور، در اسفند ماه سال گذشته، خبر از برکناری ۹۰ مدیر متخلف و ترک فعل کرده داد اما این شائبه وجود دارد که مدیران برکنار شده در دولت سیزدهم، یا همان مدیران دولت دوازدهم بودند که نتوانستند از زیر تیغ خالصسازان عبور کنند یا به دلیل انتقاد از دولت سیزدهم برکنار شدند و مشمول گشت ارشاد مدیران و تعریفی از راه اندازی این گشت شده بود، نخواهد بود. خاصه آنکه لیست مشخصی از این افراد بیرون نیامده است و برخی نیز معتقدند این ادعاها چیزی شبیه به آن چیزی است که محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم درباره لیست مفسدان اقتصادی تکرار می کرد، لیستی که می گفت در جیبم است ولی هیچ وقت از جیب او بیرون نیامد.
از جمله افرادی که به نظر می رسد در لیست گشت ارشاد مدیران دولت تعریف شده اند، معاون اقتصادی پیشین بانک مرکزی بود، در ۱۵ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، محمدرضا فرزین، با حکمی پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ روی این صندلی نشسته بود را تغییر داد و محمد شیریجیان، یار قدیمی خود که در بانکهای کارآفرین و ملی با هم کار میکردند را به عنوان معاون اقتصادی بانک مرکزی معرفی کرد.
مجید مشعلچی، قائم مقام وقت بیمه مرکزی، هم چند روز پیش از آنکه سیدرضا فاطمی امین، وزیر وقت صمت توسط نمایندگان مجلس استیضاح شود، از وزیر صمت و بدهکاری خودروسازها به صنعت بیمه انتقاد کرد و از سمت خود برکنار شد.
رئیسی جا پای احمدی نژاد گذاشت؟از سوی دیگر نوع چینشهای کابینه ابراهیم رئیسی و جابهجا شدن افراد در آن حکایت از آن دارد که دولتمردان سیزدهم به یک خط قرمز برای رئیس خود تبدیل شده اند که خواهان تغییر یا خارج کردن آنان از دولت نیست. همانند سیدرضا فاطمی امین که پس از عملکرد ضعیف خود در وزارت صمت و فاش شدن واگذاری خودروهای شاسیبلند به نمایندگان مجلس، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ استیضاح و برکنار شد اما بلافاصله ۱۰ روز پس از آن، یعنی در روز ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، با حکم ابراهیم رئیسی به عنوان مشاور رئیسجمهور در نظارت بر روند اجرای طرحهای تولیدی منصوب شد.
حجتالله عبدالملکی، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، از دیگر چهرههای پرحاشیه دولت سیزدهم بود. او یکی از وزرایی بود که بیشترین تذکر و انتقاد بهارستانی ها را از آن خود کرده بود و اولین طرح استیضاح نیز به نام او ثبت شده بود. استیضاحی که به دلیل استعفای عبدالملکی در ۲۴ خرداد ماه به سرانجام نرسید و در ۱۴ آبان سال ۱۴۰۱ به سمت دبیر شورای عالی مناطق آزادی تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی منصوب شد.
یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش نیز در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، به علت پرداخت دیر هنگام حقوق معلمان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ و عدم اجرای قانون رتبه بندی، از سمت خود استعفا داد، هر چند که برخیها معتقدند که او توسط رئیس دولت سیزدهم عزل شده و این استعفا صرفا برای تلطیف ساختن تغییرات کابینه بوده است؛ با این حال وی طی روزهای اخیر کلید استانداری مازندران را از رئیسی گرفت.
۲۷۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897868