Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-30@13:48:00 GMT

تحلیل یک اقتصاددان از شعارهای اقتصادی برای انتخابات

تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۲۹۱۲۲۶

تحلیل یک اقتصاددان از شعارهای اقتصادی برای انتخابات

اقتصاد>اقتصاد سیاسی - محمد خوش چهره، استاد اقتصاد دانشگاه تهران اعتقاد دارد که رفاه پایدار ریشه در ایجاد شغل پایدار دارد و یارانه در خوشبینانه ترین حالت یک اقدام موقتی در حکم یک مسکن برای رفع درد فقر است.

محمد خوش چهره برای اهل فن چهره شناخته شده ای است. پیش از آنکه نماینده سابق مجلس شورای اسلامی باشد، استاد دانشگاه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در نیمروزی بهاری، لابلای انبوه فعالیت های روزانه اش، حلقه محاصره دانشجویانش را شکست و ساعاتی میهمان خبرآنلاین بود تا از دغدغه هایش درباره انتخابات سخن بگوید .

نام خوش چهره مدتهای طولانی است با انتخابات در ایران گره خورده است. هنوز مناظره 12سال پیش وی با نوبخت در یاد خیلی ها مانده است، در انتخابات پیشین نیز شمار کاندیداهایی که با وی جلسه برگزار کردند، از انگشتان یک دست فراتر رفت . تلاش کرد در پاسخ هایی که به سئوالات می دهد نامی از کسی نبرد . بنای رد یا حمایت از اشخاص را نداشت چرا که معتقد بود فراتر از اشخاص ، باید به برنامه ها و نگرش ها دقت کرد .

این استاد دانشگاه تهران که اصولگرای مستقل شناخته می شود، با تمام انتقاداتی که از نظر شکلی و فرایندی به مناظره ها، رقابت های انتخاباتی و قطب بندی های رایج دارد، از ضرورت شرکت در انتخابات می گوید و معتقد است امکانات موجود نیز نباید مردم را از حضور در انتخابات بازدارد . مشروح مصاحبه محمد خوش چهره ، استاد اقتصاد دانشگاه تهران در پی می آید :

خاطرم هست که یک سال پیش در گفتگویی هشدار داده بودید که یارانه می تواند به ابزاری در رقابت های انتخاباتی تبدیل شود ، این هشدار شما امروز رنگ واقعیت به خود گرفت و شاهدیم که یارانه به عنوان ابزار جذب رای ، از سوی برخی کاندیداها مورد بهره برداری قرار می گیرد

شاخصه و مولفه نشان دادن کارآمدی یک نظام سیاسی و رژیم حکومتی یا هر حزب حاکم و کلا هر دولت را می توان از میزان توفیقش در ارتقای رفاه ملی که مفهوم ساده آن بهبود عمومی سطح زندگی مردم است ، دریافت. در یک شکل منطقی ، رفاه ملی خود ریشه در افزایش سطح درآمد ملی است و آن نیز ریشه در افزایش سطح تولید و نرخ رشد اقتصادی دارد . بدترین حالت ممکن اما این است که فرصت شغلی ایجاد نشود و تزریق پول به عنوان مسکن در دستور کار قرار گیرد .

برای روشن شدن موضوع باید توضیحی دقیق تری ارائه شود. قبل از اینکه وارد بحث یارانه شویم می توانیم بررسی کنیم نرخ رشد اقتصادی چیست؟ رشد اقتصادی یعنی درصد تغییرات تولید ملی که از رشد بخش صنعت، کشاورزی و خدمات تشکیل می شود . مثلا تولید سطح تولید در بخش خدمات مانند توریسم، بانک، بورس ، حمل و نقل و ... و همچنین بخش خدمات افزایش یابد . افزایش درآمد ملی شرط لازم ترقی و رشد و توسعه است اما شرط کافی نیست چرا که نحوه توزیع ثروت در یک جامعه از اهمیت فروانی برخوردار است. اینکه اکثریت مردم از منابع حاصل از رشد اقتصادی بهره مند می شوند؟ من در حال حاضر استاد دانشگاه هستم و سهم من از درآمد ملی حقوقی است که به ازای فعالیت شغلی ام دریافت می کنم.سهم کارگر دستمزد است و سهم سرمایه دار نرخ بازگشت سرمایه اش، سهم دولت نیز مالیاتی است که می گیرد از درآمد ملی نصیبشان می شود. بنابراین اگر رقم تولید ناخالص ملی در کشوری پویا مناسب باشد و اکثریت نیز از درآمد مناسب و عادلانه ناشی از آن بهره مند باشند، بدان معناست که جامعه فاصله طبقاتی کمی دارد و عکس این حالت نیز فاصله طبقاتی را افزایش می دهد .

پس دیدیم جوهره اقتصاد ملی، تولید ناخالص داخلی است، از تولید ملی، درآمد ملی ایجاد می شود و میزان درآمد ملی می تواند منشا قضاوت اقتصاد کلان باشد. اگر درآمد ملی ریشه در تولید داشته باشد شاغل با دستمزد از آن بهره مند می شود و اگر ریشه اش در تولید نباشد و از خام فروشی نفت ایجاد شود، اشتغال در آن اقتصاد بحرانی می شود . بنابراین رفاه ملی با بهبود عمومی سطح زندگی در شکل بهره مندی افراد از طریق اشتغال و فعالیت های مولد از درآمد ملی است . در غیر این صورت افراد با یارانه از درآمد ملی بهره مند می شوند . این بدترین حالت ممکن است، چرا ؟ چون شما فرصت شغلی کافی ایجاد نمی کنید و از تزریق پول به عنوان مسکن می خواهید از درآمد ملی ، بدون مولد بودن بهره ببرید .

معنی یارانه این است که دولت برای عذرخواهی از مردم به عنوان ناصحیح بودن بنیان های اقتصاد مهلت می خواهد و می گوید شما مسکن بگیرید تا من در زمان، اقتصاد را سامان دهم و موانع را از سر راه تولید بردارم . رفاه پایدار ریشه در ایجاد شغل پایدار دارد . یارانه در خوشبینانه ترین حالت یک اقدام موقتی در حکم یک مسکن برای رفع درد فقر است .

یک نکته اینجا قابل بررسی است ، یارانه ای در حکم مسکن برای رفع درد فقر است که به فقرا تعلق بگیرد . مفهوم یارانه ای که توزیع برابر دارد ، نمی تواند این باشد .

خوب البته توزیع یارانه با همین اسم شروع شد اما چون بعد نتوانستند فقرا را شناسایی کنند، پوپولیستی پیش رفتند و گرفتاری امروز هم از همین جا ناشی می شود .

در چنین شرایطی ما با عددهای تازه ای روبرو هستیم . تقسیم بندی جامعه به دو قسمت 4 درصدی و 96 درصدی.

ببینید من اصلا قصد ندارم درباره افراد صحبت کنم. مشی من صحبت درباره برنامه هاست . ما این دست اعداد را در جنبش وال استریت آمریکا هم شنیدیم. اتفاقا من با برخی از سران این جنبش صحبت داشتم و وقتی در ژنو بودم سخنرانی ای درباره تجارت ناعادلانه داشتم، برخی از فعالان این جنبش آنجا بودند و شنیدند . بعدها در جنبش وال استریت ، برای اینکه فاصله طبقاتی و شکاف را نشان دهند اعداد 99 درصد و یک درصد را مطرح کردند والا خط کش نگذاشته بودند ببینند منتفعان اصلی تولید ناخالص داخلی چه کسانی هستند .

یک برآورد نشان می دهد بالغ بر 50 درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا در اختیار یک درصد از ثروتمندان این کشور قرار می گیرد. این امر نشان می دهد در موارد متعددی اولویت سیاستگذاری و جهت گیری ها در راستای مصالح همین گروه است . حالا در ایران عم یک عدد چهار درصدی مطرح شده است . البته که برخی ثروت های افسانه ای دارند اما باید محاسبه شود که چند درصد تولید ناخالص داخلی در اختیار کانال های ثروت و قدرت قرار می گیرد و چه میزان در اختیار متمولین است .

نکته مهمی که قصد دارم در اینجا بدان اشاره کنم این است که شکاف طبقاتی در هر نظام اقتصادی مظهر بی عدالتی است اما این ادبیات به نوعی ادبیات خطرناکی است و نفرت طبقاتی و جنگ طبقاتی را دامن می زند. طبقاتی بودن یک جامعه به رژیم اقتصادی و سیاسی آن کشور باز می گردد، منظورم این است که این اتفاق فراتر از دولت باید ارزیابی شود و مجلس، قوه قضاییه و سایر نهادهای حکومتی نیز در شکل گیری چنین پدیده ای نقش ایفا می کنند. در بسیاری از کشورها، دولت با ابزار مالیات به سراغ قشر مرفه می رود. تحت تاثیر سیاست های خصوصی سازی تاچر ، بعد از دوره ای 100 تا 150 ساله قیمت مسکن در انگلستان افزایش قابل توجهی را تجربه کرد . مثلا یک خانه 50 هزار پوندی ناگهان 200 هزار پوند قیمت پیدا کرد . دولت به جای آنکه از صفت "زالو صفت" برای سرمایه داران استفاده کند ، تا 95 درصد ارزش اقتصادی خانه را در معاملات ، مالیات گرفت . این اقدام بلافاصله جنبه سوداگری را از میان برد.گام بعدی این بود که مالیات مذکور را درآمد دولت محسوب نکرد بلکه از این درآمد برای جبران شکاف طبقاتی صرف کرد و برای ساخت خانه های ارزان قیمت آن را هزینه نمود .

البته صحبت من به معنی تایید اشرافیت یا نظام سلطه غرب نیست اما منظورم این است که باید با استفاده از تجربیات مثبت و تصمیمات درست برای مقابله با سوداگری اقدام کنیم . در چنین شرایطی وقتی سیاست ها مانع از سوداگری در حوزه زمین و مسکن و سایر بخش های مهم در معیشت مردم در ایران نشده است، نمی توانیم بار تقصیر را بر گردن یک طبقه بیندازیم و نفرت ایجاد کنیم . امیدوارم از صحبت های من تبلیغ نظام سلطه برداشت نشود، اما واقعیت این است که در بسیاری از کشور غالبا تلاش می شود با بکارگیری سیاست های مناسب نیازهای اولیه مردم مانند مسکن و بهداشت و آموزش و خوراک و ... درگیر سوداگری نشود. در بسیاری از کشورهای موفق سهم هزینه مسکن در سبد هزینه خانوار کمتر از بیست درصد است اما وضعیت کلان شهرهای ما را ببینید ، شخص یک شیفت کار می کند تنها برای تامین هزینه اجاره مسکن . در حقیقت در برخی موارد زن و شوهر مجبورند برای تامین هزینه های جدی زندگی یا جبران جهالت نظام تصمیم گیری و جبران سوء مدیریت نظام اقتصادی کار کنند تا هزینه های زندگی شان تامین شود .

حالا در این فضا این شعار چه تاثیری می تواند بر مناسبات اقتصادی و اجتماعی به جا بگذارد؟

اتفاقا بعضی از آقایان متولی انحرافی بودند که در سئوال قبل توضیح دادم.سوداگری در زمین چیست؟ چرا زمین باید به خورنده منابع ملی تبدیل شود؟ برای مثال در بسیاری از موارد برای آوردن سرمایه می بینید درباره قیمت زمین حرف می زنند . می بینید تا هفتاد درصد قیمت یک واحد مسکونی به بهای زمین بر می گردد. چرا کنترل اتفاق نیفتاده و این انحراف شکل گرفته است ؟ در شرایط کنونی نظارت لازم برای پیشگیری از ورود سرمایه های بانک ها و افراد سوداگر به این حوزه ها اتفاق نیفتاده است .

اصلا از زمین و مسکن بگذریم . همین الان اگر بررسی کنید می بینید در آمریکا و اروپا و ژاپن و ... قیمت مواد اولیه مانند گوشت و مرغ و برنج و ... ارزان تر از ایران است . حالا همین مواد اولیه اگر به رستوران برود، به شدت گران می شود چون وارد پروسه تولید شده است . بنابراین مانور این چنینی بین شکاف سرمایه گذاری و متعاقبا چگونگی تناسب یا عدم تناسب بین درآمد و هزینه ؛ (هزینه مسکن، خوراک ، پوشاک ، آموزش و ... ) می تواند نفرت ایجاد می کند . سبب می شود فعال اقتصادی و سوداگر با هم اشتباه گرفته شوند . این قبیل شعارها زمینه را برای جنگ طبقاتی مهیا می کند. در انتخابات قبل هم از قول برخی از این دست شعارها می شنیدیم . می گفتند آرای مردم تهران از انقلاب بالاتر با ارای مردمی که از این محدوده پایین تر است فرق دارد و به معلوم است این افراد و ان افراد به چه جناحی رای می دهند . حالا ببینید ، در همین شهری که برخی از فقرایش مجبورند کلیه بفروشند، ترویج این شعارها چه نتیجه ای دارد؟ آن فقیری که مجبور است کلیه بفروشد ، مشکلاتش را ناشی از تصمیم گیری های اشتباه نمی داند بلکه معتقد است "زالوصفت های بالای شهر" حق ما را خورده اند و در صورت شرایط مناسب باید حق خود را از آنها بگیریم

از نظر اخلاقی و مذهبی ، ساده زیستی توصیه می شود اما اگر کسی تلاش کرد زندگی خوب تری داشته باشد حرجی بر وی نیست . نکته اینجاست که باید با سیاست های مالیاتی و ... هزینه های زندگی مجلل و اشرافی را مسئولین از وی بگیرند . من معتقدم اشراف ایران هزینه های زندگی اشرافی را نمی پردازند.کسی که پورشه دارد باید عوارض سالانه بالایی برای این خودرو بپردازد یا کسی که استخر در خانه دارد و از آب شرب برای پر کردنش استفاده می کند، باید هزینه سالانه بالاتری بدهد .

این هزینه های دریافتی هم درآمد دولت یا شهرداری ها نیست، پولی که از عوارض خودروهای لوکس به دست می آید باید صرف توسعه حمل و نقل عمومی شود و عوارض دریافتی از دارندگان استخر نیز صرف ایجاد ورزشگاه های عمومی و ... . در این حالت نفرت طبقاتی ایجاد نمی شود و مردم می بینند از این طبقه ثروتمند عایدی هم دارد . پس اشرافی گری جای خود اما این بی عرضگی نظام مدیریت کلان کشور و شهر است که شرایطی را برای دریافت هزینه های زندگی اشراف از این طبقه فراهم نکرده است .

وعده های مالی در اغلب انتخابات ها در جهان سابقه دارد ...

اما شان نظام جمهوری اسلامی این نیست.

به هر حال ما در شرایط کنونی وارد این بازی شده ایم . در آمریکا می بینیم وعده مالی بر سر یک درصد افزایش یا کاهش نرخ مالیات است اما اینجا با وعده های نجومی روبرو هستیم . ریشه این وعده و عیدها چیست؟ تاثیر این وضعیت بر اقتصاد ملی چگونه ارزیابی می شود ؟

خوب خیلی ها وعده می دهند چرا که برای بخشی از جامعه از این وعده ها استقبال می کند . به هر حال وصف العیش، نصف العیش. حالا چرا در آمریکا همان طور که مثال زدید درباره مالیات شعار می دهند، در ایران درباره یارانه و ...؟ چون مالیات در ایران جایگاهی ندارد . کمتر از یک سوم درآمد دولت از مالیات تامین می شود .

نصف اقتصاد ایران زیر زمینی است . مالیات را کسی پرداخت می کند که یقه دارد . من شاغل، تولید کننده و ... . والا یک کشتی چهار دست روی آب می چرخد و سودهای عظیمی در جیب طرفین جا می شود اما مالیاتی از محل این معاملات پرداخت نمی شود . ما در ایران به دلیل درآمد نفتی موقعیت متفاوتی داریم .اولین انحراف ما این است که از تولید نفت حرف می زنیم . در حالی که ما عملیات اکتشاف، استخراح، بهره برداری و انتقال نفت را عهده داریم.خام برداشت می کنیم و خام هم می فروشیم.در واقع از طبیعت و آیندگان استقراض می کنیم. پس باید درباره توزیع همین پول نفت وعده بدهیم . برای همین شعارها این شکل را پیدا می کند .

آقای دکتر، در حالی به انتخابات دوازدهم نزدیک می شویم که دو جناح اصلی حاضر در انتخابات، امتحان خود را پس داده اند.شما به عنوان کسی که تاکید دارید فراجناحی مسائل را نگاه می کنید و فارغ از جهت گیری ها، اتفاقات را تبیین می کنید، بفرمایید تداوم کدام جهت گیری را به نفع امروز و آینده اقتصاد ایران می دانید ؟

بزرگان نظام و حتی مقام معظم رهبری در فرمایشات خود به بیماری اقتصاد اشاره دارند . این بیماری ریشه های بیرونی و درونی دارد . فارغ از اینکه افراد به چه جناحی وابستگی داشته باشند، مساله بیماری اقتصاد را قبول دارند .

برخی حتی هشدار می دهند که ادامه این وضعیت می تواند منجر به فروپاشی اقتصاد شود و برخی غلیظ تر از این به مساله نگاه می کنند .

حالا می بینیم دعوا روی اعداد است . روی متغیرهای کلان مانند نرخ رشد اقتصادی ، رفاه ملی و ... من می خواهم از زاویه جدیدی به این بحث نگاه کنم . این اقتصاد بیمار و رنجور نیاز به نگاه عالمانه و فراجناحی دارد . نگاهی فارغ از جب و بغض . اگر حتی جناح همسوی شما بر سر کار است، باید اشکالی را که دیدید ، گوشزد کنید .

من جواب سئوالم را دقیق نگرفتم ، ماندگاری کدام تفکر به نفع ایران است؟

ما اقتصادی داشتیم با یک سری مشکلات.در سال 1334، در حدود 75 درصد جمعیت ایران روستانشین بود . در دهه 50 شهرنشینی به نزدیکی 60 درصد رسید و بعد از انقلاب نیز ما موج جدیدی از مهاجرت داشتیم و در حال حاضر این نسبت کاملا تغییر کرده و 75 درصد جمعیت ایران شهرنشین است .

حالا ما اقتصاد بیماری را ، بعد از انقلاب ، در چهار درمانگاه بستری کردیم . البته دوران انقلاب و جنگ را باید فاکتور بگیریم چرا که اولویت های دوران مذکور، اقتصاد نبود. پس از جنگ ما این اقتصاد را در چهار درمانگاه یا بیمارستان بستری کردیم اما هنوز درگیر مشکلات است . به هر حال درآمد ملی ایران به جای آن که ریشه در تولید ناخالص داخلی داشته باشد، ریشه در نفت دارد و هر دولتی رکورد دولت قبل از خودش را در وابستگی به نفت و ایجاد رفاه شکننده ، شکسته است .

آفت این نظام چیست؟ سبب می شود نظام تصمیم گیر فاقد عقلانیت پولی و مالی و ارزی باشد و تصمیمات خلق الساعه نیز در این نظام باب شود و سلیقه بتواند مبنای تصمیم گیری شود . سلیقه ای که اعتبار علمی وبرتری اش در قیاس با سایر سلایق و دیدگاه ها اثبات نشده است .

حالا می پرسید کدام تفکر ماندگار باشد ، بهتر است ؟ می گویم باید این بیمار در بیمارستانی فراجناحی بستری شود .

چهار بیمارستان سازندگی ، اصلاحات، مهرورزی و تدبیر و امید حساب پس داده اند، بیمارستان پنجمی هم که معرفی می شود شبیه همان بیمارستان سوم یا چهارم است در حالی که باید این اقتصاد در بیمارستانی فراجناحی بستری شود تا بتوانیم درمانش کنیم .

البته من معتقدم سطح انتخابات فعلی بهتر بود تغییر می کرد . ما الان با دو قطبی شدن فضای مناظره مواجهیم ، آن هم با دو جناح یا قطب چپ و راست (هر کدام سه نفر ) و به جای رقابت سالم مناظره ای فردی عمدتا با محوریت نفی جناحی تا مرز دروغگو و بی کفایت خواندن هم پیش می روند، روبرو هستیم . شرایط مناظره ها ور قابت ها گلادیاتوری است . این در شان ما و حتی در شان نظام جمهوری اسلامی نیست . انتخاب ما محدود است ، کاش در کنار این دو جناح حاضر، یک جریان سومی که مستقل و واجد عقلانیت و صداقت حضور داشت باشد، جدا از اینکه قدرت پیروزی را دارد یا خیر ، در صحنه حضور می یافت تا مبانی علمی و عقلی را تعریف می کرد. در این صورت وضعیت تغییری جدی داشت. من معتقدم این چینش خود محدود است و هر نهادی در آن موثر است، از شورای نگهبان گرفته تا دیگر نهادها می توانستند شرایط را تغییر دهند اما با همین امکانات موجود، باز هم رای دادن را به صلاح کشور می دانم و حضور حداکثری منطق ملی و عقلی دارد . در ترکیه با تحریم بخشی از جامعه، رییس جمهور فعال مایشا شد و آنها یعنی بخش زیادی از تحصیلکرده ها و حتی اقوام کرد که انتخابات را تحریم کرده بودند و با تحریمشان باعث پیروزی رییس جمهور فعلی و تغییر قانون اساسی شدند فهمیدند که اشتباه کردند با تحریم آمده اند . در ایران نیز باید با شرکت در انتخابات و حراست از سرمایه اجتماعی است، باید باجلوگیری از هر آسیب بیرونی یا داخلی برای کشور تلاش کنیم .

39223

کلید واژه‌ها : مناظره انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری - یارانه انرژی -

منبع: خبرآنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۲۹۱۲۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا ایران تحریم‌ناپذیر است؟

ایران تحریم‌ناپذیر است. این گزاره قابل تامل و مهمی است که رئیس‌جمهوری روز یکشنبه در افتتاحیه نمایشگاه توانمندی‌های صادراتی (ایران اکسپو ۲۰۲۴) بیان و در تبیین چرایی آن هم به این موضوع اشاره کرد که جوانان و متخصصان داخلی، در سال‌های گذشته توانسته‌اند با نوآوری و ابتکار‌های خاص علاوه بر تامین نیاز‌های ضروری کشور، دریچه‌های صادراتی جدید به روی دنیا باز کنند. رئیس‌جمهوری همچنین با تاکید بر اینکه برگزاری نمایشگاه توانمندی‌های صادراتی گواه تحریم‌ناپذیر‌بودن جمهوری اسلامی ایران است، گفت: «تحریم در ایران اسلامی با اراده پولادین مردم هرگز به نتیجه نرسیده و پس از این هم نخواهد رسید. برگزاری این نمایشگاه همچنین نشان‌دهنده آن است که طرح‌های شیطانی منزوی‌کردن ایران هرگز به نتیجه نرسیده و نخواهد رسید.»

رئیسی همچنین این نمایشگاه را رونمایی از دستاورد‌ها و توانمندی‌های جوانان کشورمان در تلاش برای تبدیل تحریم‌ها و تهدید‌ها به فرصت، توصیف و تصریح کرد: «به تعبیر دیگر ترجمان این نمایشگاه و رویداد بزرگ اقتصادی آن است که ما توانستیم و باز نیز می‌توانیم.» بر این اساس، اظهارات رئیسی را می‌توان بازتاب تغییر و تحولات سرنوشت‌ساز سال‌های اخیر اقتصاد ایران دانست، یعنی دقیقا همان نقطه عطفی که طراحان و معماران تحریم‌های یکجانبه و حداکثری گمان می‌کردند با به راه انداختن آنچه کارزار فشار حداکثری نام گذاشتند، می‌توانند جریان تولید و تجارت را در کشور به کلی فلج کنند و درنهایت به خواسته خود که همان از بین بردن توان سیاسی و نظامی کشور بود، دست پیدا کنند و مردم را در برابر حاکمیت قرار دهند، اما کارنامه سال‌های اخیر نشانگر شکست ابرتحریم‌هایی است که به گمان تحلیلگران بین‌المللی اگر نسبت به هر کشوری اعمال شده بود، فروپاشی ساختار اقتصادی آن کشور ظرف چندماه قطعی بود.

هدف‌گذاری ایران برای اقتصاد عاری از نفت

برهمین اساس، رهبر انقلاب نیز در سال ۹۸ و در اوج فشار‌های تحریمی در یکی از بیانات خود فرمودند: همین تحریم می‌تواند یک فرصت باشد که [پیش از این هم]بوده و بعد از این هم می‌تواند فرصت باشد. می‌تواند اقتصاد کشور را از اتکا به نفت نجات دهد و بند ناف اقتصاد را از نفت قطع کند. عمده مشکلات اقتصادی ما به خاطر وابستگی به نفت است. وابستگی به نفت باعث شده که برای پیشرفت کشور، استعداد و نیروی داخل توجه چندانی نشود اگر بتوانیم این کار را بکنیم، بهترین فرصت را به دست آورده‌ایم. باهوش‌های آمریکایی‌ها هم توجه به این نکته دارند و دیدم در گزارشی توصیه کرده بودند که نگذاریم ایران اقتصاد بدون نفت را تجربه کند، یک راه پشتی درست کنید که ایران به‌کلی از نفت منقطع نشود، چون می‌رود به‌کلی دنبال اقتصاد غیرنفتی.

ناکامی نقشه فروپاشی با وجود کاهش کیفیت زندگی مردم

به باور کارشناسان، هرچند ایران در طول ۴۵ سال گذشته عملا زیر شدیدترین فشار‌های تحریمی آمریکا و اروپا قرار داشته است، اما از سال ۲۰۱۱ و اعمال تحریم‌های نفتی که سودای صفرشدن صادرات نفت را داشت، این استراتژی دنبال می‌شد که قطع کامل درآمد‌های ارزی حاصل از فروش نفت آن هم در شرایطی که بیش از ٩٠درصد بودجه وابسته به آن بود، حتی امور روزمره مردم هم دچار آسیب جدی شود تا در سایه وقوع آشوب‌های داخلی و سرخوردگی از ناتوانی در تهیه دارو و غذا، خواسته‌های نامشروع غرب از جمهوری اسلامی پای میز مذاکره تحمیلی وصول شود. در هر صورت با عبور از سال‌های سخت تحمل فشار‌های بیرونی، نقشه شوم طراحان تحریم آنطور که انتظار داشتند پیش نرفت و ایران توانست با بهره‌گیری از توان داخلی و ایجاد فرصت‌های جدید نیاز‌های فوری را برطرف کند.

برای نمونه طراحان تحریم بنا داشتند صنایع مادر کشور نظیر نفت، پتروشیمی، خودروسازی، فولاد، لوازم خانگی، سیمان و... را از کار بیندازند، اما در نقطه مقابل پیش گرفتن راهبرد‌های جدید نه‌تنها این صنایع را از کار نینداخت که حتی برآیند یک دهه گذشته نشان می‌دهد در برخی از حوزه‌ها تحریم به جای نغمت به نعمت تبدیل شد و استعداد‌هایی بروز پیدا کرد که در شرایط عادی هیچگاه مجال بروز آن پیدا نمی‌شد. البته ناگفته پیداست که هرچند آرزوی خام‌فروپاشی اقتصاد ایران نقش بر آب شده، اما تحریم اساسا آسیب‌هایی به کیفیت زندگی مردم هم زده و رشد اقتصادی کشور هم به ویژه در دهه ٩٠ برمبنای برنامه‌های توسعه و سند چشم‌انداز پیش نرفته که این مسئله در واقع همان محروم‌ماندن کشور از درآمد‌های ارزی مناسب و یا بسیاری از تکنولوژی‌های جدید جهانی در بخش صنعت است. برای مثال مطابق آمار‌ها در سال ٢٠٢١ رقم درآمد سرانه ملی مردم ایران ٥٣٤٣ دلار اعلام شده بود که مطمئنا اگر جریان تحریم‌های یکجانبه نبود رفاه ایرانیان در وضعیت دیگری قرار داشت. به‌علاوه در دیگر شاخص‌های کلان مانند نرخ ارز، تورم، بیکاری و تشکیل سرمایه جدید هم اوضاع باب میل مردم و سیاست‌گذاران نبوده است. البته بخش بزرگی از شوک‌های وارد شده به اقتصاد ایران زیرپوست تحریم‌ها، همان مصیبت تک‌محصولی و نفتی بودن اقتصاد کشور بوده که چالش‌های بزرگی برای کشور ایجاد کرده است.

تنوع بخشیدن به محصولات صادراتی ناجی کشور شد

در این میان، تغییر ریل سیاست‌گذاری و تنوع‌بخشیدن به سبد محصولات صادراتی توانسته تا حدود زیادی ضربه‌گیر تحریم‌ها باشد، ضمن اینکه روند بودجه‌نویسی در سال‌های اخیر و پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم هم تغییرات شگرفی داشته که در آن سهم درآمد‌های نفتی از بودجه بسیار کمتر از سال‌های قبل شده و حتی دولت با اتخاذ تصمیمات شجاعانه مانند ایجاد پایه‌های مالیاتی جدید، اصلاح نظام اداری، بهبود محیط کسب‌وکار و مقابله با فساد که برخی ناظران و تحلیلگران آنها را غیرممکن می‌دانستند، توانسته دیوار بلند تحریم‌ها را از سر راه بردارد.

 ضمن آنکه نمی‌توان این تغییر رویه بزرگ را نادیده گرفت که سیاست مذاکره با امید به رفع تحریم تبدیل به آخرین و کم‌اهمیت‌ترین راهبرد دولت سیزدهم شده و این باور به وجود آمده که با اتکا به امکانات داخلی و بهره‌گیری از دانش متخصصان داخلی می‌توان منافعی برای کشور کسب کرد که پای میز هیچ مذاکره‌ای پیدا نشده و نخواهد شد. می‌توان اینگونه تعبیر کرد که اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی و قطع‌کردن نفت از بند ناف اقتصاد و حذف خودتحریمی‌ها می‌تواند سفره مردم را هم دچار تغییر کند که این مسئله در صدر اولویت‌های کشور قرار گرفته است.

روایت طراحان و معماران تحریم از ناکارآمدی فشار‌ها

در کتاب «تحریم‌ها چطور کار می‌کند؟ ایران و آثار جنگ اقتصادی» که اخیرا منتشر شده، آمده است: باراک اوباما با ممانعت از تجـــارت ســایر کشور‌ها با ایران در سال۲۰۱۱ ماهیت تحریم‌های ایالات متحده را تغییر داد. تحریم‌های اوباما منبع اصلی درآمد ارزی ایران یعنی فروش نفت را مختل کرد. این تحریم‌ها همچنین موجب قطع ارتباط بانک‌های ایرانی از جمله بانک مرکزی با سیستم مالی بین‌المللی شد. تا به امروز، تاثیر اقتصادی تحریم‌ها با آنچه تشکیلات محافظه‌کار جنگ‌طلب آمریکا پیش‌بینی می‌کردند فاصله زیادی داشته است. به‌طور قطع، تحریم‌ها به دو دهه رشد اقتصادی ثابت پایان داد، اما تحریم نه باعث فروپاشی اقتصاد شد و نه قیام‌های توده‌ای برای فشار جدی بر دولت را به وجود آورد.

 انعطاف نسبی اقتصاد و تصمیم برای اجازه دادن به کاهش ارزش پول، به شروع -تاکنون بسیار کم- بازسازی اقتصادی به دور از صادرات نفت و به سمت تولید داخلی کمک کرد. به‌رغم کاهش منابع، دولت از مکانیسم حمایت اجتماعی خود برای محافظت از فقیرترین خانوار‌ها در برابر گرسنگی و سقوط به فقر شدید استفاده کرد. همچنین ریچارد نفیو، مقام سابق وزارت‌خارجه آمریکا که به عنوان معمار تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران شناخته می‌شود، با اشاره به پیش‌بینی‌های نادرست دولت ترامپ مبنی بر فروپاشی ایران طی چند ماه تاکید کرد: «دولت ترامپ از ثبات نسبی حکومت ایران سرخورده شد». نفیو نوشته است: «سال ۲۰۱۸، اظهارنظر‌های گسترده‌ای از مقام‌های ارشد آمریکایی با این مضمون شنیده می‌شد که ایران تنها چند ماه و چند ضربت شدید برای فروپاشی فاصله دارد. اعتراضات و آشفتگی‌های سیاسی در این کشور ادامه دارند، اما هیچ نشانه معقولی از وجود ناآرامی‌های استثنایی در آن دیده نمی‌شود.»

در ادامه یادداشت مقام سابق آمریکایی آمده است: «حکومت، از لحاظ سیاسی، استحکام معقولی دارد و هیچ نشانه‌ای از جدایی نیرو‌های امنیتی از آن دیده نمی‌شود.» نفیو در کتاب «هنر تحریم‌ها؛ نگاهی از درون میدان» می‌نویسید: «استقامت در برابر درد تحریم اقتصادی، همان توانایی است که یک اقتصاد در عین از دست دادن بسیاری از ظرفیت‌های تولیدی خود برای ادامه حیات دارد. مانند گروهان نظامی که حتی در صورت از دست رفتن آن، یک ارتش می‌تواند کار خود را پیش ببرد. اهمیت داشتن روش و راهبرد برای استقامت در کشور هدف این است که وقتی راهبرد‌هایی برای حفظ استقامت وجود داشته باشد، کشور‌هایی که در معرض تحریم قرار می‌گیرند، عزم خود را بالاتر برده و جایگاه خود را در این زمینه تقویت می‌کنند.»

ایران در برابر تحریم واکسینه شده است

یک کارشناس برجسته ایتالیایی در حوزه اقتصاد نیز با اشاره به پویایی و رشد اقتصادی ایران طی سال‌های اخیر تصریح کرد که تحریم‌های یکجانبه غرب علیه ایران به اقتصاد این بلوک آسیب زده و موجب شده است تا شرکت‌های غربی از بازار بزرگ ایران محروم شود. وضعیتی که به گفته او، شرکت‌های غربی را شاکی کرده است.

«جیانکارلو الیا والوری» طی یادداشتی تحلیلی می‌نویسد: «در حالی که اینجا در ایتالیا برای پیروی از دستورات ایالات متحده آمریکا مغزمان را کار می‌گیریم، فرقی هم نمی‌کند که روسای‌جمهورش خوب، بد یا حتی خواب‌آلوده باشد، اقتصاد ایران به توسعه خود ادامه می‌دهد.» والوری در گزارش خود نتیجه‌گیری کرده است: «تحریم‌ها و محدودیت‌های یک‌جانبه برخی کشور‌های غربی علیه ایران به اقتصاد غرب آسیب وارد کرده است، زیرا این تصمیم موجب گردیده تا شرکت‌های غربی از بازار ایران دور شوند. این وضعیت به طور خاص بسیاری از کارآفرینان و شرکت‌های اسپانیایی را شاکی کرده است.

 این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران پس از اعمال تحریم‌ها، جایگزین‌هایی برای شرکت‌های غربی پیدا کرده و از کشور‌های دیگر کالا می‌خرد، اما بحران اقتصادی در کشور‌های اروپایی باعث شده است که شرکت‌های اروپایی از تصمیم‌های سیاسی برخی دولت‌های اروپایی تحت هدایت دیگران (eterodiretti)، ناراضی باشند.»

 آگاته دمارایس، دانش‌آموخته اقتصاد و عضو ارشد اندیشکده «شورای اروپایی روابط خارجی»، نیز در تازه‌ترین کتاب خود تشریح می‌کند که چرا تحریم در بیشتر موارد اثر معکوس بر جای می‌گذارد. به گفته دمارایس، اثر استفاده بی‌رویه از تحریم مانند استفاده بی‌رویه از آنتی‌بیوتیک است و موجب افت اثرگذاری آن می‌شود و مقاومت‌ها نسبت به آن را افزایش می‌دهد. در صورت عدم‌رعایت این پنج عامل، کشور‌های تحریم‌شونده با تدابیری که می‌اندیشند، علاج را قبل از وقوع حادثه می یابند و با ایجاد شبکه‌های مالی مستقل، کار خود را پیش می‌برند. دمارایس این رفتار را به واکسیناسیون تشبیه می‌کند و معتقد است روسیه و ایران تا حد زیادی دچار چنین وضعیتی هستند. به گفته او، کشور‌های تحت تحریم به سه طریق می‌توانند تحریم‌های آمریکا را دور بزنند. در وهله نخست آنها می‌توانند دلار را را کنار بگذارند که با توجه به گستردگی استفاده از آن در معاملات، اقدام دشواری است.

در وهله دوم، آنها می‌توانند ساخت یک شبکه جایگزین سوئیفت را پیگیری کنند. چین این راه‌حل را از طریق راه‌اندازی شبکه «سیپس» پیگیری کرده است و حجم معاملات آن به یک‌صدم شبکه سوئیفت می‌رسد. درنهایت رمزارز بانک‌های مرکزی آخرین ابزاری است که کشور‌های تحریم‌شده می‌توانند از آن استفاده کنند.

مسیر خنثی‌سازی کامل تحریم‌ها چیست؟

در یک‌جمع‌بندی کلی می‌توان اینطور بیان کرد که با عبور از جنگ اقتصادی یکجانبه علیه ایران حالا فرصتی فراهم شده است که می‌توان در بستر انجام اصلاحات اقتصادی و تقویت تولید ملی، به تحقق رشد اقتصادی بالا در سال‌های آینده خوشبین بود.

در واقع اگر کج‌روی‌های مزمن گذشته نظیر خام‌فروشی منابع و ثروت‌های بین‌نسلی، ولنگاری نظام بانکی و بی‌توجهی به بخش‌های مولد برطرف شود، این انتظار واقع‌بینانه وجود دارد که شرایط معیشتی مردم و اهداف ذکرشده در برنامه جدید توسعه هم محقق شود.

گذشته از اعتراف سناریونویسان تحریمی به ناتوانی در ویران‌کردن بنیه اقتصادی کشور، به طور کلی مهم‌ترین محور‌های پیگیری‌شده در دولت سیزدهم برای خنثی‌سازی کامل تحریم را هم می‌توان در این محور‌ها جست‌وجو کرد که لازم است با ارزیابی و کنترل دائمی، به شکل ویژه از سوی نظام تصمیم‌گیری و اجرایی دنبال شود:

- رفع ناترازی‌های موجود در اقتصاد از جمله ناترازی در شبکه بانکی، ناترازی انرژی و ناترازی در صندوق‌های بازنشستگی

 - تقویت بازار‌های صادراتی جدید و استفاده از فرصت پیوستن به اتحادیه‌های منطقه‌ای و جهانی اوراسیا و بریکس

 - تقویت اقتصاد دانش‌بنیان و ایجاد انگیزه برای نخبگان

- کنترل جدی بازار‌های دارایی و حذف انگیزه‌های سفته‌بازانه از طریق خرید و فروش طلا و ارز

 – تقویت روابط تجاری با کشور‌های همسایه، آفریقا، آمریکای جنوبی و ایجاد قرارداد‌های دائمی برای صادرات محصول غیرنفتی و دارای ارزش افزوده

 - مقابله با ابرچالش کم‌آبی و احیای محیط‌زیست

 - بهبود محیط کسب‌وکار با هدف افزایش مشارکت مردم و بخش خصوصی در اقتصاد

 - پیگیری مبارزه با جریان‌های مافیایی و ذی‌نفوذ به قصد حذف کامل موریانه فساد از بدنه اقتصاد کشور.

جغرافیای اقتصادی ایران تحریم‌ناپذیر است

 یک کارشناس اقتصادی در مورد تحریم‌ناپذیر بودن اقتصاد ایران گفت: «اقتصاد ایران در دوران تحریم دچار افول و کاهش چشمگیر رشد اقتصادی شد، اما هیچگاه سقوط نکرد؛ دلیل این مسئله تنوع بالای محصولات تولیدی در داخل کشور است که حتی نسبت به کشور‌های همسایه و کشور‌های حوزه خلیج‌فارس دارای تفاوت‌های بسیاری هستیم، چراکه این کشور‌ها تنها به نفت متکی هستند، اما ایران با کشاورزی، معادن، صنعت پتروشیمی و دیگر صنایع توانسته روی پای خود بایستد و علاوه بر تامین نیاز‌های داخلی، توسعه صادرات و کشف مقاصد جدید صادراتی را دنبال کند.»

علی حیات‌نیا بیان کرد: «شرایط اقلیمی و جغرافیای اقتصادی ایران باعث شده تحریم‌ها و جنگ اقتصادی آمریکا و اروپا به نتیجه نرسد، برای مثال ایران در برخی محصولات کشاورزی جزو برترین کشور‌های جهان است یا در حوزه محصولات معدنی پیشرو هستیم، بنابراین با چنین ویژگی‌هایی نمی‌توان تصور کرد اقتصاد ایران زمینگیر شود.» این کارشناس اقتصادی افزود: «البته باید به این نکته توجه کرد که برای به حداقل رساندن اثر تحریم‌ها، باید زنجیره ارزش محصولات را تکمیل و نفت را از بودجه کشور تا حد ممکن حذف کرد، همچنین اصلاحات ساختاری را در نظام اقتصادی و صنایع کشور انجام داد.» حیات‌نیا تاکید کرد: «با انجام اصلاحات عمیق اقتصادی و رفع نقاط آسیب‌پذیر می‌توان به این موضوع خوشبین بود که دیگر با اعمال تحریم دچار نوسانات در سطح بازار و کلیت اقتصاد نباشیم.»

منبع: شهروند

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • مقایسه اقتصاد چین با ایالات متحده در بخش‌های مختلف
  • مقایسه اقتصاد چین با ایالات متحده در بخش های مختلف
  • موافقت وزیر اقتصاد عربستان با ۵ پیشنهاد ایران
  • چرا ایران تحریم‌ناپذیر است؟
  • نقش دانشگاه امیرکبیر در تحقق شعارهای سال و اقتصاد دانش‌بنیان
  • تیتر خاص رسانه عربی درباره ایران/ تحلیل وضعیت اقتصادی پس از «آغاز عصر تحول»
  • تیتر خاص رسانه عربی در مورد ایران/ تحلیل وضعیت اقتصادی پس از «آغاز عصر تحول»
  • مومنی، اقتصاددان: در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان 32 برابر شد!
  • تحلیل مسعود نیلی از شرایط اقتصادی ایران در ۱۰ سال آینده
  • دولت در حوزه اقتصادی از ابتدا ضعیف بود | به انتخابات آمریکا نزدیک شویم ارز صعودی می‌شود