فلسفه رمضان/ آزادی از هوا و هوس بهترین بهره انسان از ماه بندگی
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۴۳۳۳۶۱
فلسفه ماه مبارک رمضان این است که آن تعلقّات مادّی که آینه وجود ما را غبار آلود کرده است را بزداید تا قلب ما دوباره منعکس کننده نور حق باشد.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: پیامبر اکرم(ص) در آستانه ماه رمضان خطبه ای ایراد فرمودند که در آن از فضائل و اهمیت این ماه بزرگ سخن گفتند. پیامبر اکرم در این خطبه با اشاره به اینکه ماه رمضان نزد خدا بهترین ماه ها، و روزهایش بهترین روزها، و شب هایش بهترین شب ها و ساعاتش بهترین ساعت هاست، و آن ماهی است که شما را در آن به سوی میهمانی خدا خوانده اند؛ می فرماید «ای مردم به یقین درهای بهشت در این ماه باز است، از خدا بخواهید که به روی شما نبندد، درهای دوزخ در این ماه بسته است، از خدا درخواست نمایید که به روی شما نگشاید، و شیاطین را در این ماه به زنجیر کشیده اند از خدا بخواهید که آنان را بر شما چیره نسازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای بررسی بیشتر فضائل این ماه، مروری اجمالی بر دیدگاه چند کارشناس دینی در مورد این ماه عظیم الشان خواهیم داشت؛
ظاهر و باطن ماه رمضان
آیت الله میرباقری با اشاره به اینکه ماه رمضان دارای ظاهر و باطنی است، می گوید: ظاهرش را همه می فهمند ولی باطنش تابع این است که انسان اهل ماه رمضان باشد مثل قرآن که همه کسانی که سر سفره آن می نشینند ظاهرش را می بینند ولی راه یافتن به باطن آن، اهل می خواهد «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ * لاَ یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ«(واقعه/۷۷-۷۹)؛ این کتاب یعنی قرآن کریم که صاحب کرامت است در کتابی است که کنان و حجاب دارد و مکنون است و اگر کسی پاک نباشد به او اجازه نمی دهند که دستش به قرآن برسد و اگر بخواهد قرآن را لمس کند، ملائکه او را دور می کنند و نمی گذارند به ساحت قرآن نزدیک شود. به اندازه ای که آدم پاک می شود، طهارت معنوی پیدا می کند و درهای غیب و باطن قرآن به رویش باز می شوند. باطن ماه رمضان هم مثل قرآن یک باطن نورانی است.
وی با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم می گوید: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ کُنَّا عِنْدَهُ ثَمَانِیَةَ رِجَالٍ فَذَکَرْنَا رَمَضَانَ فَقَالَ لَا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَجِی ءُ وَ لَا یَذْهَبُ وَ إِنَّمَا یَجِی ءُ وَ یَذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَکِنْ قُولُوا شَهْرُ رَمَضانَ فَإِنَّ الشَّهْرَ مُضَافٌ إِلَی الِاسْمِ وَ الِاسْمُ اسْمُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ جَعَلَهُ مَثَلًا وَ عِیداً» نگویید رمضان آمد و رمضان رفت. چون رمضان یکی از اسامی حضرت حق است و اسامی الهی هم فقط اسم لفظی نیستند بلکه در عالم، حقیقی هستند و چیزی می آید و می رود که زائل و از بین رفتنی است ولی اسامی الهی دائمی و ابدی هستند «کُلُّ شَیْ ءٍ هَالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»(قصص /۸۸). رمضان از اسامی الهی و فضایی حقیقی در این عالم است و در هر ماه رمضان درهای فضای مهمانی و ضیافت خدا به روی ما باز و در ماه بعد دوباره بسته می شود.
اقسام روزه
آیت الله مظاهری بر اساس روایات روزه به سه قسم دسته بندی می کند و می گوید: روزه منقسم میشود به سه قسم: یک روزه عام، یعنی عموم مردم روزه میگیرند و این روزه عام طبق رسالههای عملیه است و به این روزه عوام یا عام میگویند؛ یعنی عموم مردم اینطور روزه میگیرند و شکم آنها روزه است.
وی می افزاید: روزه دیگر مقداری بالاتر از این است و علاوه بر اینکه شکم روزه است، آن مفطراتی که در رساله گفته شده و اجتناب شده، اعضا و جوارح هم روزه هستند. یعنی چشم و گوش روزه است و زبان روزه است. دروغ و غیبت و تهمت و شایعه پراکنی ندارد و ترانه نمیشنود و بالاخره گوش او مثل شکم او روزه است. زبان او هم مثل شکم او روزه است. به این روزه خواص میگویند. معنای روزه خواص اینست که اگر فقط شکم روزه باشد، روزه صحیح است و تارک الصوم نیستیم و اما خدا این روزه را قبول نمیکند. از همین جهت روایات فراوانی داریم که اگر کسی در ماه رمضان دروغ بگوید، روزهاش باطل است. معنایش این نیست که چیزی خورده، بلکه روزه درست است و کفاره هم ندارد، اما خدا قبول نمیکند و خدا این روزه را دوست ندارد:«... إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ.»
آیت الله مظاهری می گوید: خدا روزهای را دوست دارد که انسان متقی باشد و معنای متقی یعنی همین که تمام اعضا و جوارح او همیشه روزه باشند و من جمله در ماه مبارک رمضان. لذا تقاضا دارم همینطور که مواظب هستید که کم و زیاد نشود و تمام گفتههای رساله عمل شود، تقاضا دارم تمام گفتههای علمای اخلاق هم عمل شود. چشم و گوش و زبان شما روزه باشد.
لذت در عبادت را به همه نمیدهند
وی ادامه می دهد: قسم دیگری هم هست و مثل همین لذت در عبادت است و به همه نمیدهند و اما شما میتوانید از خدا بگیرید و آن اینکه دل هم روزه باشد. افکار بیهوده در دل نیاید، ولو اینکه افکار بیهوده و گناه هم نباشد، و انسان بتواند در ماه مبارک رمضان فکری جز خدا نداشته باشد و ذکری جز خدا نداشته باشد و یادی جز خدا نداشته باشد، آنگاه هم روزه عوام یعنی روزه فقهی و مرجع تقلید را گرفته و هم روزه علمای علم اخلاق را گرفته یعنی روزه متقین را و هم روزه عرفانی گرفته است و این مهم است. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»میفرماید: خدایا! من عبادت نمیکنم برای اینکه بهشت روم و به جهنم نروم، بلکه به مقام عبودیت و لذت از عبادت برسم:«وَجَدْتُکَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک»
آیت الله مظاهری می گوید: حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه»میفرمودند که بالاتر از اینها هم برای امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»هست که اینجا نفرموده است و آن این است که انسان برسد به جایی که خدا روزه او را قبول کند و روی آن یک آفرین هم بگوید. انسان برسد به آنجا که آخر ماه رمضان عیدی بگیرد خدا را از خدا. میرسد به آنجا که روزه او روزه اخصالخواص است، یعنی هم شکم او و هم اعضا و جوارح او و هم دل او روزه است. اگر بخواهید میشود و اما معلوم است که مشکل است و ما هم به این دنیا آمدهایم که مشکلها را تحمل کنیم برای اینکه به مقام لقا و فنا برسیم.
آزادی از هوا و هوس بهترین بهره انسان از ماه رمضان
آیت الله جوادی آملی با طرح این سوال که بهترین بهرهای که ما در ماه مبارک رمضان میبریم چیست؟ می گوید: فضایل فراوانی ذکر کردند، یکی از آنها این است که آزادی از بهترین نعمتهاست، آزادی که انسان از قید هوس و بردگی هوا و سلطنت شیطان بیرون بیاید، این یک نعمت خوبی است. در همان خطبه شعبانیه فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورُکُمْ ثَقِیلَةٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُم»؛ فرمود شما در رهن هستید سعی کنید فکّ رهن کنید.
وی ادامه می دهد: بیان ذلک این است که هر انسان مدیونی باید رهن بدهد، اگر کسی بدهکار بود رهن میدهد. در امور مالی وقتی به دیگران بدهکار بود، حالا یا سند خانهاش یا فرش خانه خود را رهن میدهد؛ حالا اگر کسی «حق الله» به عهده داشت، او که نمیتواند بگویند فرش را در گرو میگذارم، یا خانهات در گرو است! بلکه خود شخص را گرو میگیرند، اگر کسی «حق الله» بر عهده داشت، بدهکار بود، مدیون بود، خودش را گرو میگیرند؛ وقتی گرو گرفتند دیگر آزاد نیست.
نشانهٴ مرهون بودنِ جان انسان
وی می گوید:این که میبینید بعضیها میگویند من نمیتوانم زبانم را کنترل کنم یا چشمم را کنترل کنم این بیچاره راست میگوید، چون در گرو اعمال خود است، میگوید هر چه میخواهم زبانم را کنترل کنم نمیتوانم! نمیتوانم؛ یعنی در حد ضرورت، امتناع نیست؛ یعنی سخت است برای او. سرّش این است که آزاد نیست، اگر آزاد بشود که زبانش را کنترل میکند، چشمش را کنترل میکند؛ یا کسی میگوید هر چه میخواهم برای نماز شب پا بشوم نمیتوام، او راست میگوید، چون در گرو است وقتی که در گرو باشد دیگر به میل خودش نمیتواند کار بکند. چه وقت انسان در گرو است؟ مادامی که «حق الله» را نداد، وقتی «حق الله» نداد، مدیون بود، هر مدیونی باید گرو بدهد. گرو هم در مسائل اعتقادی و اخلاقی خود شخص است، نه مال او و فرش او!
تناسب عبادی ماه محرّم با ماه رمضان
آیت الله جوادی آملی معتقد است میان ماه محرم و ماه رمضان یک تناسب عبادی وجود دارد. وی در این باره می گوید: یک وقت است که کسی سید الشهداء(سلام الله علیه) را به عنوان امام ـ معاذالله ـ نمیشناسد، به عنوان اینکه مظلوم بود یک آهی برایش میکشد، آن یک حساب است؛ اما یک وقت شیعه حضرت است، میداند امام مظلومانه شهید شد؛ ولی او را همتای ماه مبارک رمضان قرار دادند. حضرت در همین خطبه شعبانیه چه فرمود؟ فرمود: «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَة»؛ در جریان سید الشهداء هم فرمودند به اینکه «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیح»؛شیعه اگر در جریان کربلا یک آهی بکشد، این مثل «سبحان الله» است، ببینید که بین ماه مبارک رمضان و محرّم چه تناسبی هست؟! این ولایت و آن نزول قرآن چه تناسبی هست؟ خیلی تناسب هست؛ اینجا فرمود «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ»، چون صائم هستید، «الصَّوْمُ لِی» اگر نَفَس صائم عبادت است، نفس کسی که غمگین شده برای سید الشهداء عبادت است، «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة»؛ پس معلوم میشود ذات اقدس الهی با این برکات ما را دارد اداره میکند. امسال خودمان دیدیم که باران فراوان آمد، ما با اشتیاق وارد کشاروزی میشویم، اینجا فرمود: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّه بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ» آدم با اشتیاق وارد ماه مبارک رمضان میشود. آنچه که بیرون از جان ما هست، برای ما نیست، خلاصه حرف! برای اینکه همه ما را رها میکنند و ما هم همه را رها میکنیم. اگر تنها چیزی که برای ما هست همین جان است، این هم اگر ـ خدای ناکرده ـ در رهن دیگری باشد، آن وقت چیزی در اختیار ما نمیماند، پس ماه مبارک رمضان ماه آزادی است؛ البته در هر فرصتی از فرصتهای سال انسان بتواند استغفار بکند، فکّ رهن میشود، اینجا فرمود: «إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ».
فلسفه ماه مبارک رمضان
آیت الله کاظم صدیقی در مورد فلسفه ماه مبارک رمضان می گوید: فلسفه ماه مبارک رمضان این است که خدای متعال خواسته در این یک ماه آن آینهای که در وجود ما قرار داده است و این تعلقّات مادّی آن آینه را غبار آلود کرده است، دل خدا نما نیست، امام زمان نما نیست، وحی نما نیست، حق نما نیست. چرا؟ برای اینکه غبارآلود شده است. تعلقّات این دنیا، معصیتهای این دنیا، رذایل اخلاقی، هواها و هوسها، توهمات و تخیلات جلوی آینهی قلب ما را یا مثل غبارهایی که روی هم انباشته میشود و آینه دیگر نور منعکس نمیکند، یا مثل پردههای ضخیمی که جلوی پنجره انداختی دیگر نور دیده نمیشود. ماه مبارک رمضان را خدای متعال منّت بر ما گذاشت است، خواسته ما خدابین شویم. چطور میشود خدابین شد؟ باید بتوانیم خودبینی را کنار بگذاری. آنکه باعث میشود آدم خود را ببیند«کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی» آدم را مال دنیا مست میکند، قدرت مست میکند، سیری آدم را مست میکند، شهوت آدم را مست میکند. خدا خواسته است آدم با تحمل گرسنگی یک مقدار ضعف خود را بفهمد، یک مقدار فقر خود را بفهمد. اندرون از طعام خالی دار/تا درون نور معرفت بینی
روزه برای خدا است
وی ادامه می دهد:خدای متعال در حدیث قدسی فرموده است: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزِی بِهِ» یا «وَ أَنَا أَجْزِی بِهِ» روزه برای من است. همه چیز برای خدا است، مگر نماز برای خدا نیست.این کلمات پیامبر اکرم را در قرآن کریم خدا مأمور کرده است، او هم گفته است نقل هم کرده است.
خدا مالک مطلق است
وی می گوید: «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ» حبیب من، اقرار کن بگذار مردم هم بدانند تو هیچ کاره هستی.«قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ»بگو که نماز من، نسک و عبادت من، حیات و ممات من، زندگی من و مرگ من همه برای خدا است، خدا مالک مطلق است. من مالک زندگی خود نیستم، خدا به من داده است. تا دارم خدا دم به دم میدهد، اگر نازی کند در هم فرو ریزند قالبها.یک لحظه خدا نظر خود را بردارد من نیستم، این زندگی را خدا دارد میدهد، هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمی اید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
آیت الله صدیقی می گوید: خدا دارد نفس به ما میدهد، دم به دم داریم از خدا میگیریم. مرگ هم در دست خدا است، نه با جبهه رفتن از عمر کسی کم شده است، نه با جبهه نرفتن عمر کسی طولانی شده است. خدا برای هر کسی یک اجلی را نوشته است. تعداد روزهای عمر همه پیش خدا است، عقربهی اجل را نه میشود یک ساعت جلو آورد و نه میشود یک ساعت عقب برد. نه، مرگ را میشود آدم جلو و عقب کند و نه روزی را، روزی هم مقدر است. به همان مقداری که خدا مقدر کرده است به ما میرسد نه کم و نه زیاد. این است که همه چیز برای خدا است.
روزه دعوت به مواسات است
وی با طرح این سوال کهچرا خدا برای روزه حساب خاصی را باز کرده است؟ می گوید: برای اینکه روزه بیچارگی آدم را به آدم نشان میدهد آدم تا گرسنه نشده است، تا محتاج نشده است،»کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی» روزه آدم را به مواسات دعوت میکند.من را باشد از درد طفلان خبر/ که در خوردهی به سر برفتم پسر
وی ادامه می دهد: درد یتیمی را کسی میداند که خود او یتیمی کشیده باشد. از این جهت وجود مبارک حضرت ثامن الحجج، ولی نعمت ما ایرانیها علیّ ابن موسی الرضا (علیه آلاف تحیه و الثناء) فرمودند: خدا روزه را واجب کرد تا اغنیا درد گرسنهها را بفهمند. تا آدم گرسنگی نکشد درد گرسنهها را نمیفهمد. ولی آدم روزه داری کرد، میفهمد گرسنگی یعنی چه و این برای انسان انقطاع میآورد.
انسان با فقر ذاتی به خدا وصل میشود
آیت الله صدیقی می گوید:فلسفهماه مبارک رمضان این است که خدا فرموده است روزه برای من است، زمانی که آدم نماز میخواند این احساس را ندارد. ولی وقتی ۱۶، ۱۷ ساعت گرسنگی میکشی عالم تو عالم دیگری است. میفهمی ضعف یعنی چه، میفهمی فقر یعنی چه، نیاز یعنی چه، گرسنگی یعنی چه. آدم از فقر خود به خدا وصل میشود نه از غنای خود به خدا وصل میشود. این است که «البلاء للولا.«هر کس در این بزم مقربتر است/ جام بلا بیشترش میدهند
وی ادامه می دهد: خدا بعضیها را به یکطوری بیچاره میکند، تا آدم بیچاره نشود،خدای خود را نمیشناسد، خدا را بندگی نمیکند. وجود نازنین خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و علیّ مرتضی امیر المؤمنین و ائمّههدی (صلوات الله علیهم أجمعین) خدای متعال آنها را با فقر ذاتی خود آشنا کرده بود. امام حسین (علیه السّلام) در دعای عرفه دارد «إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ فَکَیْفَ لَا یَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِی» بعد دارد خدایا کسی که در غنای خود فقیر است، «فَکَیْفَ لَا أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی» من وقتی که دارا هستم ما خیال میکنیم مستقل هستیم، ما دارا هستیم، این فکر فکر قارونی است. وقتی حضرت موسی به قارون گفت: ذکات مال خود را بده، گفت:إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی گفت: من علم اقتصاد بلد بودم، بازاریابی کردم، فرصتشناسی کردم، این همه دارا شدم. ولی پیغمبر میگوید: حتّی نماز من برای خود من نیست، نفس من هم برای خود من است. این برای ما اکتسابی است، برای پیغمبر و ائمّه موهبتی است. آنها میدانستند هیچ ندارند، به عدد داشتههای خود به خدا احتیاج دارند، به عدد داشتههای خود به خدای متعال وابسته هستند. وابستگی پیغمبر چون رحمه للعالمین است به وسعت همهی عالمین محتاج به خدا بود، لذا فقر پیغمبر حدّ ندارد. ولی ما را خدای متعال با روزه، با مریضی، با درد، با جنگ متوجّه خود میکند.
ماه رمضان به انسان رنگ خدا میدهد
آیت الله صدیقی می گوید: لذا ماه مبارک رمضان هم به اعتبار طول مدّت آن است که یک ماه خدای متعال واجب کرده است که ما گرسنگی را تمرین کنیم. سحرها عالمی دارد «کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ * وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ».دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند/وندرآن ظلمت شب آب حیات دادند
وی معتقد است: آدم بخواهد به خدا وصل شود، همیشه خود را فقیر به خدا بداند، ماه رمضان یک فضایی است، یک آموزشگاهی است، یک دورهی فشردهای است، یک مغناطیس مستحکمی است که اگر کسی با معرفت وارد ماه مبارک رمضان شود، ماه رمضان به آدم رنگ خدا میدهد. تا من، من هستم خدا من را رها میکند، تا افتادم خدا من را بلند میکند. افتاده باشید تا دست شما را بگیرد. ماه رمضان ماه افتادگی است، ماه گردنکشی نیست، ماه تکّبر نیست، ماه بداخلاقی نیست، ماه بد عنقی نیست، ماه رحمت است، ماه مهربانی است، ماه عاطفه است، ماه بیچارگی در پیشگاه خدا و دستگیری از بیچارگان است. لذا «وَ أَنَا اُجْزِی بِهِ» یا «أَجْزِی بِهِ» برای بعضیها «اُجْزِی بِهِ» برای بعضیها «أَجْزِی بِهِ» ولی هر دو مقام بلندی است. بعضیها روزه میگیرند، روزه آنها را به خدا میرساند، یعنی خدا خود را به روزهدار میدهد. انسان مظهر خدا میشود، اسمی از اسماء الله میشود، تخلّق به اخلاق الله پیدا میکند. بعضیها خصوصی خدا میشوند، ولی ظرفیت ندارد که اسم الله شود، ظرفیت ندارد متخلّق به اخلاق روحانیون شود، خدا آنها را خصوصی پذیرایی میکند.«أنا أَجْزِی بِهِ»خود من چون او را مهمان کردم پذیرایی آن هم برای خود من است. ماه خود او است، ماه خدا است، مهمان خدا هستیم.
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۳۳۳۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمان سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
این ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می افتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن ) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . پس «ین » علامت نسبت نیست .
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه ی مرکب به معنی بهترین راستی است .
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب می شود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. تیر نام ستاره ای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می شود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. کلمه ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها(در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش(در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم ،دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک( در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
کانال عصر ایران در تلگرام