Web Analytics Made Easy - Statcounter

محمدرضا خاتمی معتقد است که فضای ایجاد شده درسال ۷۶ باعث شد که مردم فقط به نان و مسکن فکر نکنند بلکه مطالبات سیاسی خود را عنوان کنند و سید محمد خاتمی آنقدر قدرت دارد که می تواند مجلس و رئیس جمهور بسازد.

به گزارش صدای ایران، گفت‌وگوی تفصیلی ایلنا با محمدرضا خاتمی را در ذیل می‌خوانید:

انتخابات ۲۹ اردیبهشت انتخاب دو فرد نبود بلکه انتخاب دو راه بود

*کارشناسان و اهل سیاست این دوره از انتخابات را رقابتی‌ترین انتخابات می‌دانند،‌ نظر شما در این باره چیست؟

طبیعی است که این انتخابات رقابتی باشد، نتیجه آن مشخص نبود و تا آخرین لحظات هر دو جناح اطمینان نداشتند پیروز میدان باشند همین امر این رقابت را بین دوجناح معنی‌دار می‌کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هیچ کس نمی‌دانست چه اتفاقی خواهد افتاد و ما فقط در سال ۷۶ چنین رقابت نفس‌گیری را مشاهده کردیم.

در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران، ما دو انتخابات رقابتی را شاهد بودیم، ریاست جمهوری ۷۶ و ۹۶ که در فاصله بیست سال از یکدیگر اتفاق افتادند. حال این سوال پیش می‌آید که چرا این دو انتخابات رقابتی هستند؟ پاسخ روشن است هر دوجریان اصلی سیاسی کشور کاندیدای خودشان را داشتند و متحدد پشت آن‌ها ایستادند.

دیگر شاهد تفرقه و عدم انسجام که در سایر انتخابات‌ها میان دو جناح وجود داشت، نبودیم. هر دو گروه همه امکانات و قوای خودشان را بسیج کردند برای این که پیروز میدان باشند. انتخابات ۲۹ اردیبهشت انتخاب دو فرد نبود بلکه انتخاب دو راه بود.

بعداز چندین دهه انقلاب مردم ما این تجربه را پیدا کرده‌اند که در زمان انتخابات به چه تفکر و جریانی می‌خواهند رأی دهند، برای انتخابات ۲۹ اردیبهشت نیز کاملا از طرف هر دو جریان اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی صورت گرفته بود. البته ذکر این نکته ضروری است که سال ۷۶ انتخابات دوقطبی شد مردم تجربه و بینش خوبی برای انتخاب کاندیدا به دست آوردند.

* مشاهده کردیم فردی که تا چندین ماه پیش از انتخابات هیچ‌گونه سمت اجرایی نداشت، تبدیل به رقیب اصلی آقای روحانی می‌شود، چرا در کشور ما مسائل غیر‌قابل پیش‌بینی است و افراد یک‌شبه می‌توانند نماینده یک جریان و جناح در انتخابات شوند؟

جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورهای دنیا متفاوت است، در دیگر نقاط جهان فعالیت حزبی جایگاه خودش را دارد و افراد از طریق احزاب برای حضور در انتخابات معرفی می‌شوند اما آیا ما حزبی در کشور داریم که اجازه بدهیم از سنین جوانانی افراد در سیاست رشد کنند و علمش را یاد بگیرند؟ به بهانه مختلف در میان راه نیروهای شایسته که آینده خوبی می‌توانند داشته باشند حذف می‌شوند! پس در چنین فضایی ما یک‌سری مسائل را مشاهده می‌کنیم که نه تنها باعث شگفتی افراد جامعه می‌شود بلکه اهل سیاست هم در می‌مانند که چه اتفاقی افتاده است. آن چیزی که مهم است نباید دنبال فرد بگردیم بلکه باید دنبال جریان بگردیم. این که آقای رئیسی سابقه اجرایی نداشت چندان مهم نیست، اصلا ما می‌توانیم فردی را بیاوریم که سابقه اجرایی ندارد این اشکالی ندارد، مردم باید توجیح شوند که این آدم می‌تواند شخصیت اجرایی قوی باشد یا خیر؟

جریان عقلانی اصولگرا پشت روحانی است/ تریبون صدا و سیما باید فراجناحی باشد

*آیا اصولگرایان و جریانی که پشت آقای رئیسی قرار داشتند توانستند این کار را انجام دهند؟

مسلما در این دوره نتوانستند که این کار را انجام دهند، همه جریان تند اصولگرا و افراطی پشت آقای رئیسی قرار گرفتند و تلاش خود را نیز به کار بستند و با رفتارهایشان متاسفانه جریان اصولگرا عقلانی را از میدان به کنند. افرادی که سوابقشان در اداره مملکت روشن بود در کنار آقای رئیسی قرار گرفتند که نتیجه آن را هم دیدند! البته ناگفته نماند جریان عقلانی اصولگرا پشت آقای روحانی ایستادند.

*قبل از انتخابات مشاهده کردیم که صداوسیما از امکانات خود برای تخریب آقای روحانی استفاده کرد، عملکرد صداوسیما را چطور ارزیابی می‌کنید؟

رفتار صدا و سیما تازگی ندارد. وقتی می‌گویم این انتخابات رقابتی بود به خاطر دلایلی است که در طول روند برگزاری انتخابات رخ داد، جناح اصولگرا از همه امکانات خود استفاده کرد تا پیروز میدان باشد که یکی از آن‌ها صداوسیما است، تریبونی که باید فراجناحی عمل کند.

البته فقط صدا و سیما هم نبود به طور مثال برخی اعضای شوای نگهبان درگردهمایی آقای رئیسی شرکت کردند، ائمه‌های جمعه پشت تریبون نماز جمعه به صراحت مواضع حزبی خود را اعلام می‌کردند. در این دوره مشاهده کردیم نهادهایی که نباید دخالتی داشته باشند تمام امکانات خود را اعم از قانونی و غیر قانونی برای پیروزی جناح مقابل بسیج کردند که کاندیدای مورد نظرشان رای بیاورد.

ما می‌بینیم که در هر انتخاباتی که مطابق میل برخی نبوده بلافاصله پس از اینکه نتایج اعلام شده انگار نه انگار که یک اتفاق خاص در این کشور افتاده است. حماسه‌ای که مردم آفریده‌اند و راهی را انتخاب کرده‌ا‌ند اصلا برایشان اهمیت ندارد و سعی می‌کنند مسائل را بی‌اهمیت جلوه دهند و یا تا حداقل‌های ممکن تخفیف دهند، بعد هم گلایه می‌کنند که چرا مردم بی‌بی‌سی را تماشا می‌کنند؟ چرا مردم کانا‌های خارجی را نگاه می‌کنند.

شبکه‌های خارجی به مراتب بهتر و مفصل‌تر از تلویزیون ایران انتخابات کشور را پوشش می‌دادند. چه قبل از انتخابات و چه بعد از انتخابات صدها مفسر، تحلیل‌گر، منتقد در مورد موضوعات مختلف سیاسی؛ اقتصادی با یکدیگر بحث می‌کنند اما رسانه ملی ما انگار نه انگار که انتخاباتی در کشور در حال برگزاری است و مسائل و شور بعد از پیروزی در انتخابات هم که در خیابان‌ها اتفاق افتاد کوچکترین پوشش رسانه‌ای را شاهد نبودیم.

به هرحال با کارهایی که صداوسیما انجام می‌دهند مردم به این نتیجه می‌رسند که صداوسیما هم جزو جناحی است که در انتخابات شکست خورده است و در حقیقت ظلم و جفایی که صورت می‌گیرد به خود رسانه ملی بازمی‌گردد و باعث می‌شود که این سازمان در چشم مردم بد جلوه کند.

اصلاح طلبی یک برنامه برای اداره کشور است

*آیا انتخابات ۹۶ می‌تواند را می توان امتداد انتخابات ۷۶ تلقی کرد و این دو انتخابات چه شباهت‌ها و چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارد؟

مردم ما کلاً اصلاح‌طلب هستند، از انقلاب مشروطیت گرفته تا ملی شدن صنعت نفت مردم نشان دادند که جان و دلشان با اصلاح‌طلبی آمیخته و نسل به نسل منتقل شده است. اصلاح‌طلبی در سال ۷۶ از لحاظ سیاسی با روشن شدن آرمان‌ها و خط مشی‌هایی یک چهره مشخص به خود گرفت، در حقیقت به یک برنامه عملیاتی برای اداره کشور تبدیل شد. سال ۷۶ تحول عظیمی در سطح دولت‌داری در جامعه ایران ایجاد کرد.

قطار اصلاحات در طول این سال‌ها ایستگاهای پر فرار و نشیبی به خود دیده اما هیچ‌گاه توقف نکرده و همیشه رو به جلو حرکت کرده است. اصلاح‌طلبان بعد از حوادث و اتفاقاتی که در سال ۸۴ افتاد و میدان را به جریان مقابل واگذار کردند وارد یک عرصه جدیدی از انسجام، اتحاد و درک بیشتر واقعیت‌های سیاسی شدند ضعف‌هایی را که داشتند جبران و نقاط قوت خود را تقویت کردند.

ما مشاهده می‌کنیم در طول این سال‌ها همگرایی و انسجام خود را بیشتر کردند به طوری که در درون به حداقل‌ها بسنده کردند و به دنبال حداکثرها نبودند بر همین اصل است که به پیروزی‌های شیرین و شگفت‌انگیزی دست پیدا کردیم آن هم در شرایطی که هیچ امکاناتی در اختیار نداشتیم و کاملاً از درون قدرت بیرون رانده شده بودیم.

اصلاح‌طلبان شرایطی را پشت سر گذاشتند که تمامی امکانات تشکیلاتی را از دست داده بودند، رهبران ما امکان ارتباط مستقیم با مردم را نداشتند؛ اما دیدیم که علی‌رغم این محدودیت‌ها به دلیل استراتژی و تاکتیک صحیحی که داشتند در زمانی که هیچ کس تصور نمی‌کرد که اصلاح طلبی دیگری بتواند سر بربیاورد در سال ۹۲ آن اتفاق بسیار بزرگ رقم خورد.

معتقدم اتفاقات سال ۹۲ از سال ۹۶ مهم‌تر است. چون آن زمان یک جریان بسیار ضعیف شده‌ بودیم، که هیچ‌کس فکر نمی‌کرد جان دوباره بگیرد، می‌گفتند مرگ اصلاحات فرا رسیده ؛ ولی همین مرده کاری کرد که صد نفر زنده هم نمی‌توانستند انجام دهند.

به همین دلیل اتفاقات سال ۹۲ یعنی برگرداندن ورق و تزریق روحیه برای همین هم بسیار با اهمیت بود و بعد پیروزی‌های پشت سر هم و پی در پی که ناشی از این استراتژی صحیح بود، انتخابات مجلس و در حال حاضر انتخابات شورا و انتخابات ریاست جمهوری نشان می‌دهد که ما روز به روز منسجم‌تر و قوی‌تر از قبل خواهیم شد.

اصولگرایان به رانت‌های قدرت وصل هستند/ اصلاح‌طلبان منتظر پدر خوانده نیستند

*در طول چندین دهه انتخابات مشاهده کردیم که آرای اصلاح‌طلبان متغیر است، حتی مواقعی که سیدمحمد خاتمی پیامی را در حمایت از انتخابات می‌دهد درصد مشارکت بالا می‌رود، اما چرا همیشه آرای اصولگراها ثابت است و از ۱۵، ۱۶ میلیون فراتر نمی‌رود؟

معتقدم سه دلیل برای این امر وجود دارد، نخست این‌که اصولگراها هیچ تشکل و سازمان واقعی مدنی ندارند و همیشه خودشان را به رانت‌های قدرت وصل کرده‌اند. سازمان‌ها و نهادهایی که وابسته به قدرت هستند برای آنها کار می‌کنند اما در مقابل اصلاح‌طلب‌ها همیشه می‌خواستند از زور بازوی خودشان نان بخورند و منتظر پدر‌خوانده‌ها و کسان دیگر نبودند.

نکته دوم گفتمان است؛ اصولگرایی هیچ گفتمان جدیدی که متناسب با نیازهای کشور و تحولات نسلی باشد ندارند در حالی که اصلاح‌طلبان این گفتمان خودشان را نو می‌کنند و بر اساس همین به روز بودن است که در جامعه نفوذ کلام دارند.

سومین نکته‌ای که وجود دارد اشتباه استراتژیک اصولگرایان است. جناح‌ اصولگرا با وجود این که قدرت در دستشان دارند، همیشه علمکردش به گونه‌ای است که اصلاح‌طلبان مظلوم واقع می‌شوند دیگر بر کسی پوشیده نیست که اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از حقوق اولیه خودشان برخوردار باشند.

چرا همیشه گفتمان اصلاحات مقبولیت بیشتری نزد مردم دارد؟

تابلوی عملکرد هر دو جریان مقابل چشم مردم وجود دارد، یک تابلوی عملکرد دوران آقای خاتمی و در حال حاضر نیز آقای روحانی که امیدوارم ادامه دار باشد و یک دوران عملکرد آقای احمدی‌نژاد است.

درطول ۸ سال دوران آقای احمدی‌نژاد علی‌رغم این که همه جریان‌های اصولگرایی متحد بودند و از همه امکانات مادی و معنوی و تبلیغاتی در اختیارشان بود، استفاده کردند به طوری که هیچ مخالف‌خوانی در داخل حکومت وجود نداشت که بخواهد چوب لای چرخ آنها بگذارد اما می‌بینیم با این که آن سال‌ها درآمد کشور زیاد بود مملکت به کجا رسید. حال شما این دوران را مقایسه کنید با دوران آقایان خاتمی و روحانی که سایه جنگ از سر مملکت برداشته شد، تحریم‌ها تا حدودی از میان رفت و روابط عزتمندانه‌ای با دنیا پیدا کردیم.

یک وجه مشترک در دوران ریاست آقایان خاتمی، روحانی و آیت‌الله رفسنجانی وجود دارد و آن این است که ما مشاهده می‌کنیم مشکلات اقتصادی، سطح تورم ، گرانی ، بیکاری و مسائل دیگر در دولت‌های آنها وجود داشت اما همه آنها تا حدود زیادی این موارد را کنترل کردند و کشور را بر روی ریل پیشرفت و توسعه قرار دادند و در مسائل داخلی این شخصیت‌ها جزو کسانی بود که به آزادی و نیازهای معنوی مردم توجه کردند.

به همین دلیل است که ما می‌بینیم که در انتخابات مردم با وعده سه برابر شدن یارانه و با شعارهای آنچنانی وسوسه نمی‌شود. می‌دانید چرا؟ چون مردم واقعیت‌ها را جلوی چشمشان دارند می‌بینند و می‌دانند هر کدام از این افرادی که می‌گویند چه کاری می‌خواهند انجام دهند در گذشته چه کرده‌اند .

معتقدم مجموعه این عوامل سبب ‌شد که مردم احساس کنند اگر نورامیدی وجود دارد در ادامه مسیر اصلاح‌طلبی است، بنابراین دیدیم که برخی نامزدها تلاش کردند بگویند اصلاح‌طلب هستند اما چون شکل و محتوا باهم جور درنمی‌آید و صداقت ندارند مردم متوجه می‌شوند که اصلاح‌طلبی‌شان اصلاح‌طلبی قلابی، جعلی و بدلی است.

اساس اصلاح‌طلبی به رسمیت شناختن مخالف است/ انسان خلاق باید در محیط آزاد قرار بگیرد

*سال ۸۸ شاهد بودیم که ۱۳میلیون به موسوی رای دادند بر خلاف امروز که به آقای روحانی گوش‌زد می‌کنند که حواست باشد شما ۱۶ میلیون مخالف داری کسی به آن رای‌ها توجه نکرد،‌ تفاوت این نگاه‌ها را چگ.نه ارزیابی می‌کنید؟

۱۶ میلیون رای را کسی نمی‌تواند به نفع خودش مصادره کند. این تعداد رای به عوامل و علل مختلفی تقسیم می‌شود بخشی از آنها بر اساس عقایدشان پای صندوق‌های رای آمدند و بخشی دیگر اعتقادی به آقای رئیسی نداشتند اما نسبت به عملکرد آقای روحانی موضع داشتند و می‌گفتند هرکسی بیاید بهتر از رئیس جمهور چهار سال گذشته است. به هر تقدیر کسانی که به غیر از روحانی رای دادند، مشکلات اقتصادی دولت را می‌دیدند و به او اعتراض داشتند پس نمی‌توانیم این آرا را یک دست و یکپارچه بدانیم.

روحانی چه کاری باید انجام دهد؟

روحانی می‌تواند با عملکرد خودش بخش قابل توجهی از این رای‌ها را جذب خودش کند. ما در مسائل اقتصادی پیشرفت‌های خوبی داشتیم که اگر ادامه پیدا کند قسمت عظیمی از ۱۶ میلیون رایی که به گفته دوستان به آقای رئیسی داده شده به سمت روحانی خواهند آمد. رشد اقتصادی، کاهش مشکلات معیشتی، تشنج‌زدایی، صلح و پیشرفت مسائل بین‌الملل، قدم‌های موثری بود که برداشته شد که اگر ادامه پیدا کند درصد عظیمی از جامعه با روحانی همراه خواهند شد.

روحانی باید این ۱۶ میلیون رای را به رسمیت بشناسد. ما حتی برای اقلیت یک درصدی هم حقوق قائل هستیم چه برسد به اینکه ۳۵ درصد افراد به غیر از آقای روحانی رای داده‌اند. باید حقوقشان رعایت شود.

اساس اصلاح‌طلبی به رسمیت شناختن مخالف است. شعار ما زنده باد مخالف من است. ما نه مرگ می‌خواهیم و نه حذف این را هم در عمل نشان داده‌ایم و باز هم نشان خواهیم داد. آقای روحانی باید بداند برخورد با این ۱۶ میلیون بسیار مهم است. هنگامی که رفتار و منش ما در برابر این ۱۶ میلیون مشخص و معین باشد آن وقت می‌توان عیار این افراد را سنجید.

توسعه اقتصادی از مسیر توسعه سیاسی می‌گذرد

*در دوره اول ما شاهد بودیم که اولویت نخست آقای روحانی سیاست خارجه و روابط بین‌الملل بود اما عده ای به این دیدگاه انتقاد داشتند و معتقد بودند که آقای روحانی مسائل داخلی را رها کرده و تمام تلاش خود را بر حل و فصل مشکلات خارجی کشور گذاشته نظر شما در این باره چیست؟

شرایط کشور به گونه‌ای بود که غیر از رفتاری که دولت یازدهم داشت نمی‌توانستیم جور دیگری عمل کنیم، آقای روحانی به خوبی می‌داند که پیشرفت اقتصادی و سیاست خارجی در بهبود سیاست داخلی امکانپذیر است. ما اگر رشد و پیشرفت می‌خواهیم باید انسان‌های خلاق و مبتکر را در محیطی آزاد که امکان فعالیت دارند قرار دهیم، وقتی فشار بر روی نیروی انسانی باشد و او نتواند آزادانه ابراز نظر کند و یا اعتقاداتش را بگوید چگونه می‌توانیم دم از پیشرفت و تحول اقتصادی بزنیم. امروزه همه می‌دانند توسعه اقتصادی از مسیر توسعه سیاسی می‌گذرد.

در مناظرات انتخاباتی و سفرهای تبلیغاتی تغییر رفتاری را در آقای روحانی مشاهده کردیم، این رفتار چه تاثیری بر رأی مردم داشت؟

مسلما تاثیر بسزایی داشته است، وقتی در دو سه هفته باقی مانده به انتخابات آقای روحانی مسائل را آن‌گونه که بود بیان کرد مشاهده کردیم که مردم چگونه با او همراه شدند و به این نتیجه رسیدند که این روحانی است که می‌تواند مشکلات مملکت را حل کند آن‌ها به خوبی متوجه شدند هدف ما رفاه مردم است. آنان به نقطه اقتصادی مطلوبی فکر کردند که دیگر مشکل نان و مسکن وجود نداشته باشد تا دیگران از این ضعف استفاده کنند و بگویند ما به شما نان و مسکن می‌دهیم اما نگویند از چه طریقی میخواهند منابع را تامین کنند.

حضور مردم در پای صندوق‌های رأی پاسخ رجزخوانی‌های ریاض است

در چند روز گذشته ترامپ به عربستان سفر کرد و مقادیر زیادی سلاح نیز به این کشور فروخت،‌فکر می کنید بهترین راه در مقابل کشوری مانند عربستان و سیاست های آمریکا چسیت؟

راه حل این نکته باز می‌گردد به این‌که اگر توسعه سیاسی داخلی داشته باشیم می‌توانیم توسعه اقتصادی داشته باشیم اینگونه دنیا به ما احترام خواهد گذاشت. این رجزخوانی‌های توخالی که در این چند روزه در ریاض مشاهده کردیم تنها یک حربه در برابرش می‌تواند ما را قوی و قدرتمند نشان دهد و آن حضور مردم است؛ درست است که تسلیحات حرف اول را در بازدارندگی می‌زند اما اقتدار سیاسی داخلی بازدارنده‌ترین سلاح است.

۴۱ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند که از صدها موشک و سلاح استراتژیک کاربرد بیشتری دارد. اگر مردم پرنشاط باشند و دانشگاه‌های ما دارای فضای آزاد باشد قطعاً مردم هم می‌توانند تصمیمات مهمی بگیرند. مردم باید احساس کنند حقوقشان محترم شناخته می‌شود و فقط در مواقع نیاز به پای صندوق‌های رای نمی‌‌روند. وقتی حضور مردم جدی باشد هر تهدید و تهاجم خارجی ممکن نیست جدی به نظر بیاید.

معتقدم آقای روحانی در چهار سال گذشته یک توسعه متوازن را در پیش خواهد گرفت و همان‌قدر که به توسعه سیاسی توجه خواهد کرد به توسعه اقتصادی نیز توجه می‌کند زیرا این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. نمی‌توان در سیاست خارجی پیشرفت کرد در حالی که حقوق ملت را نادیده بگیریم. نمی‌شود اقتصاد را پیش برد درحالی که امنیت واقعی وجود ندارد فضا باید امن باشد نه امنیتی و پلیسی، مردم کشور باید عزیز و محترم شناخته شوند و حقوقشان به رسمیت شناخته شوند آزادی‌های اجتماعی و آزادی بیان وجود داشته باشد حقوق آنان در زندگی خصوصی باید رعایت شود اگر این اتفاق‌ها بیفتد می‌توانیم مقابل هر تهدیدی ایستادگی کنیم.

روحانی دستش در بستن کابینه یازدهم بسته بود

*یکی از انتقادات جدی به روحانی و کابینه یازدهم است آن است که این کابینه از لحاظ سنی با کابینه‌هایی که از انقلاب تا کنون تشکیل بالاترین میانگین سنی را دارد،‌چرا این کابینه بسته شد و به نظر شما کدامیک از وزارتخانه‌ها دستخوش تغییرات خواهد شد و کابینه چگونه باید بسته شود؟

یکی از مهم‌ترین انتقاداته اصلاح‌طلبان به خود آقای روحانی این بود که مدیریت اجرایی نسبتاً ضعیفی در بستن کابینه وجود داشت البته اصلاح‌طلبان این واقع‌نگری را هم دارند که در آن ایام آقای روحانی چاره‌ای جز این نداشت. مجلس نهم روی کار بود و روحانی دستش برای بستن کابینه دلخواه بسته بود. شما مشاهده کردید چندین وزیر معرفی شد اما چگونه به بهانه‌های مختلف آنها را رد کردند. روحانی حتی یک بخشدار و یا فرماندار را نمی‌توانست عوض کند.

ا

منبع: صدای ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۵۷۶۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تکذیب صحبتهای غضنفری درباره‌ وعده مالی و کمیسیونها

حبیب‌زاده، منتخب مردم مرند در مجلس شورای اسلامی روایت کامران غضنفری از دیدار با یکی از مدیران مجلس را ناصحیح دانست و گفت: به هیچ وجه بحثی درباره قول و وعده برای رأی دادن به ریاست مجلس نبوده و خلاف‌گویی است». - اخبار سیاسی -

حبیب‌زاده منتخب مردم مرند در مجلس شورای اسلامی ضمن نادرست دانستن روایت کامران غضنفری از دیدار با یکی از مدیران مجلس به خبرنگار تسنیم گفت: «من در آن جلسه مورد اشاره دکتر غضنفری بوده‌ام، به هیچ وجه بحثی درباره قول و وعده برای رأی دادن به ریاست مجلس نبوده و خلاف‌گویی است».

حبیب‌زاده که در این جلسه حاضر بوده، در ادامه به آنچه در این جلسه اتفاق افتاده اشاره کرد و گفت: « آنچه بوده توضیحات اینجانب درباره اعتقادم به مدیریت آقای قالیباف بوده که آقای غضنفری در این میان از آن مقام محترم اجرایی درخواست کرد که درباره عدم تصویب طرح صیانت و فضای مجازی از رئیس محترم مجلس سوال کند، من یک سرباز حضرت آقا و فردی بدون وابستگی به هیچ جریانی هستم و آقای غضنفری را هم فردی دلسوز دیدم اما روایت ایشان صحیح نیست».

این نماینده منتخب مجلس دوازدهم در پایان تصریح کرد: «در آن جلسه آن مسئول مربوطه از آقای غضنفری مدارکش را گرفت و کارهای کارت تردد ایشان به مجلس را برایش انجام داد و خیلی هم احترامش کرد و حرفهای وعده مالی و کمیسیون غیرواقعی هست، در آستانه آغاز کار مجلس دوازدهم بدون حاشیه ها باید دنبال خدمت بی منت به مردم و فداکاری برای انقلاب و مردم باشیم».

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ببینید | روایت خبرگزاری فارس از ترفند جدید کلاهبرداری از مردم
  • «مشوق‌های مالیاتی هدفمند سرمایه گذاری» گامی مهم درجهت رونق تولید و افزایش مشارکت مردم
  • تشکیل کانون‌ نقد و کانون‌های شورش!
  • تجلیل از راویان فعال روحانی موسسه فرهنگی روایت سیره شهدا
  • راهکار اصلاح رابطه با خدا چیست؟
  • همایش روز «آزادسازی سنندج» برگزار می‌شود
  • تکذیب صحبتهای غضنفری درباره‌ وعده مالی و کمیسیونها
  • تلاش های اصحاب رسانه در برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره خبرگان رهبری قابل تقدیر است
  • شارلاتان‌بازی نشریات توقیف‌شده به روایت اصلاح‌طلبان
  • نهج‌البلاغه| راهکار اصلاح رابطه با خدا