Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - پسرانم مي‌گويند: «مامان براي ما دعا کن که ما بتوانيم مدافع حرم بشويم»، من هم مخالفتي ندارم، مرگ حق است اگر به خانم‌ها هم اجازه رفتن به اين جنگ را بدهند من هم مدافع حرم مي‌شوم.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهيد حسينعلي محمدزماني پدر پنج فرزند (2 دختر و سه پسر)، پسراني با آرزوي مدافع حرم شدن و همسري که اجازه رفتن به جنگ را خواستار است، شهيد زماني در عمليات والفجر 3 در حالي که براي رزمندگان تدارکات مي‌برد به آرزوي ديرينه خود رسيد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


در ادامه گفت‌وگوي ما با همسر اين شهيد گرانقدر را مي‌خوانيد:
5 فرزند (2 دختر و سه پسر) از شهيد به يادگار مانده است، يکي از فرزندانم بعد از شهادت همسرم به دنيا آمد. سال 1349 ازدواج کرديم آن زمان مثل الان نبود که بنشينيم با هم صحبت کنيم، پدر و مادرم آشنايي کامل از خانواده زماني داشتند 14 ساله بودم که حسينعلي را به عنوان همسر قبول و زندگي مشترک را با وي آغاز کردم. معيارش براي انتخاب همسر، ايمان، حجاب، صحبت نکردن با نامحرم و بيشترين اعتقادش به ولايت فقيه بود.
من اعتقاد داشتم اول زندگي، زندگيمان را بايد ساده برگزار کنيم اما همسرم علاقه زيادي به خريد کردن داشت، به ايشان مي‌گفتم: «چرا اين همه وسيله ميخري، يک موقع خداي نکرده طوريمان مي‌شود و اين‌ها دست نخورده باقي مي‌ماند گناه مي‌کنيم»، مي‌گفت: «پولي که حلال باشد خرج کردنش که عيبي ندارد، خمس و زکات مالمان را مي‌دهيم و براي زندگي خرج مي‌کنيم بايد توي زندگي آسايش و آرامش داشته باشيم»، دوست داشت براي آسايش زندگيمان همه چيز داشته باشيم. همين طور که براي خودمان خرج مي‌کرد، به مردم هم رسيدگي مي‌کرد وقتي که پول داشت، دست مردم را هم مي‌گرفت. خيلي‌ها هستند که مي‌گويند: «شهيد زماني کمک‌هاي زيادي به ما کرده، وسيله‌هاي زيادي براي ما خريده است»، يکي از همشهري‌هايمان که زن و بچه‌دار بود خانه نداشت، همسرم رفت برايشان زمين خريد و با دستان خود خانه ساخت.

همسري که شهادت را بهتر از هر چيز ديگري براي همسر و فرزندان خود مي‌خواست
من خيلي دوست داشتم که همسرم به جبهه برود و خودم به وي پيشنهاد جبهه رفتن را دادم، ما بايد در آن دنيا جواب پس بدهيم. يک روز خانه دايي‌ام دعوت بوديم تلويزيون شهيدان را نشان مي‌داد همسرم گفته بود: «چه مي شود ما هم شهيد بشويم»، گفتم: «شما به جنگ نمي رويد و توقع داريد با نشستن در خانه شهيد هم بشويد؟»، گفت: «دعا کن من شهيد بشوم، آنجا منتظرت مي‌مانم تا بيايي». يک وقت‌هايي به ايشان مي‌گفتم: «آنجا فرشته‌ها و حوريان هستند به فکر ما نيستي»، گفت: «نه تو صبر داشته باش بچه‌ها را بزرگ کن من هم منتظرت مي مانم، نگران بچه‌ها هم نباش خدا بزرگ است همان کاري که حضرت زينب (س) کرده بود تو هم همان کار را انجام بده».
پسرانم به من مي‌گويند: «مامان براي ما دعا کن که ما بتوانيم مدافع حرم بشويم»، من هم هيچ مخالفتي نمي‌کنم، اگه به خانم‌ها هم اجازه رفتن به اين جنگ را بدهند من هم مدافع حرم مي‌شوم، اول و آخر مرگ است پس چه بهتر که از شهدا باشيم، هميشه به همسرم مي‌گفتم که هيچ چيز بهتر از شهادت نيست. الان 32 سال است که همسرم شهيد شده، سختي‌هاي زيادي براي بزرگ کردن 5 تا بچه کشيدم ولي يکبار هم به زبان نياوردم که چرا حسينعلي شهيد شد.
آخرين وداع، بدون خداحافظي
همسرم اول از طريق بسيج وارد جبهه جنگ شد و بعد از چند مدت عضو رسمي سپاه شد. بعد از يک ماه همسرم مرخصي گرفت و پيش ما آمد، لحظه آخري که مي‌خواست به جنگ برود گفته بود که هميشه فکر شماها در قلب و ذهن من است، پس بهتر است بدون خداحافظي بروم، همينطور هم شد بدون خداحافظي رفت. هر روز خانه را تميز مي‌کردم و مي‌گفتم زمان شهادت حسينعلي خانه بايد تميز باشد، کل فکرم همين بود انگار يک نفر به من مي‌گفت که حسينعلي شهيد مي‌شود.
شيشه‌ها را تميز کرده و پرده‌ها را شسته بودم. شب موقع خوابيدن، بچه‌هايم يکي‌يکي بلند مي‌شدند و گريه مي‌کردند، يکي را مي‌خواباندم آن يکي بيدار مي‌شد، پسرانم 5 و 7 ساله و دخترانم 9 و 11 ساله بودند. نزديک صبح بود که خوابيدند. من خواب شهادت همسرم را ديدم، خواب ديدم که دو تا گوسفند همراهم است اين گوسفندها بع بع مي‌کردند گفتم ساکت باشين الان قربانيتان مي‌کنم تا راحت شويد، صبح بلند شدم گفتم خدايا اين چه خوابي بود که من ديدم. صدقه‌ انداختم.
هميشه به همسرم مي‌گفتم دوست دارم اسم پنج تن در خانه ما باشد روزاي آخر حسينعلي مي‌گفت: «وقتي من شهيد شدم اسم پسرم را حسين بگذار»، گفتم: «نه، من اسم محمد را انتخاب کرده‌ام»، چندبار همسرم گفت که بگذار حسين، من شهيد مي‌شوم، در جوابشان با شوخي مي‌گفتم: «حالا هر وقت شهيد شدي من فکرهايم را مي‌کنم»، وقتي که رفت به دوستانش گفت: «هر وقت مرخصي گرفتيد به تهران رفتيد به همسرم بگوييد اسم پسرمان را همان محمد بگذارد».
پسر کوچکم خيلي گريه مي‌کرد اصلا نمي‌توانستم آرامَش کنم. ازش پرسيدم چرا گريه مي‌کني؟ فقط مي‌گفت برگرديم تهران، به برادرهمسرم گفتم: «کي مي‌رويم؟ اين بچه‌ها طاقت ندارند همش در حال گريه کردن هستند»، گفت: «دايي هم به تهران مي‌آيد، خريد دارد»؛ يکدفعه قلبم ريخت، به دايي گفتم: «دايي چي شده؟» چيزي نگفت. سکوت کرد، گفتم: «دايي راستش را بگو حسين شهيد شده؟» گفت: «نه براي چي حسين بايد شهيد شود؟ اين چه حرفيه که داري ميزني؟»، گفتم: «نه دايي مي‌دانم که حسين من شهيد شده»، منو کشيد تو بغلش و شروع به گريه کردن، ما برگشتيم به تهران و سه روز طول کشيد که جناز همسرم را بياورند.
همسرم در آخرين نامه‌اي که به من داد نوشته بود: «به ما ماموريت دادند من هم دارم به اين ماموريت مي‌روم». همرزمانش برايم تعريف کرده بودند که حسينعلي با ماشين، تدارکات مي‎برد، بار اول ماشين در گل گير کرده بود وقتي که از ماشين پياده شد ماشين را زدند. فرداي عمليات دوباره ماشين را گرفت تا تدارکات را هرچه زودتر به رزمندگان برساند، داخل ماشين بمب گذاشته بودند، وسط راه بود که ماشين منفجر شد و موج انفجار حسينعلي را گرفت. مي‌گفتند که آن روز، روز شهادت حسينعلي بود. در عمليات والفجر 3 در 17 فروردين ماه به شهادت رسيد. بعد از شهادت همسرم پسرم به دنيا آمد و اسمش را به خواست حسينعلي، محمد گذاشتم.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۰۳۰۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پخش مستند «مسئله حجاب» همزمان با سالگرد شهادت شهید مطهری

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه اندیشه شهید آوینی، مستند «مسئله حجاب» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمدرضا آزادخاطر همزمان با سالگرد شهادت شهید مرتضی مطهری، امشب ساعت ۱۸:۴۵ از شبکه یک سیما پخش می‌شود.

این مستند محصول مشترک موسسه اندیشه شهید آوینی و شبکه یک سیما است که تلاش دارد ضمن بازخوانی دیدگاه‌های شهید مطهری نسبت به مقوله حجاب، نسبت آن با چالش‌های امروز جامعه ایرانی را نیز به تصویر بکشد، مستند «مسئله حجاب» روایتگر چالش‌های مرتبط بــا نقش زنان در جامعه ایرانی طی دهه‌های گذشـته است.

استاد شهید مرتضی مطهری از اسلام‌شناسان و متفکران برجسته شیعه بود که در شامگاه روز سه‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از پایان جلسه درس، در خیابان امین‌الدوله هدف گلوله یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان «طرفه» به شهادت رسید.

کد خبر 6093080 سید امیر شایان حقیقی

دیگر خبرها

  • مردم ایران با شهید و شهادت آشنا هستند
  • دیدار جمعی از معلمان با رهبر معظم انقلاب در روز چهارشنبه
  • دیدار استاندار قزوین با خانواده شهید معلم، رجبعلی قربانی
  • حتی با تولد فرزندش هم جبهه را ترک نکرد
  • پخش مستند «مسئله حجاب» از شبکه یک
  • مستند «مسئله حجاب» به تلویزیون رسید + ساعت پخش
  • شناسایی هویت شهید دفاع مقدس
  • پخش مستند «مسئله حجاب» همزمان با سالگرد شهادت شهید مطهری
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • میزبانی استان کرمان از ۴ شهید گمنام در سالروز شهادت امام ششم