Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تابناک»
2024-04-29@03:52:10 GMT

تفکر استراتژیک و تحقق پیش‌بینی دهه ۶۰ محسن رضایی

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۳۴۳۰۴

تفکر استراتژیک و تحقق پیش‌بینی دهه ۶۰ محسن رضایی

یکی از مهم ترین نقش هایی که استراتژیست های سیاسی و نظامی در سراسر دنیا بر عهده دارند این است که باتوجه به روندهای گذشته و حال، مسائل مختلف را تحلیل و تبیین می کنند. کسانی که تفکر استراتژیک دارند معمولا نگاه به آینده دارند، پیش بینی می کنند، پیش فرض ها را زیر سوال می برند، ساختارها و روندها را می شناسند و تفسیر می کنند، چشم انداز دارند و مهم تر اینکه از شکست ها و موفقیت ها درس هایی را فرا می گیرند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


بدون شک یکی از استراتژیست های ایرانی که موافقان و مخالفانش بر تفکر استراتژیک وی صحه می گذارند «محسن رضایی» است. وی از 27 سالگی فرمانده جنگ شد. جنگی تحمیلی که توسط فرماندهانی جوان اداره شد و یک وجب از خاک ایران نیز جدا نشد.

استراتژیست بودن محسن رضایی از همان دوران جنگ مشخص شد. زمانی که وی در سال 60 و در جمع فرماندهان در عملیات فتح المبین سخنانی را مطرح کرده بود و شهید حسن باقری نیز که در جمع آن فرماندهان حضور داشت آن سخنان را یادداشت کرد.

شهید باقری در دست نوشته خود از سخنان محسن رضایی گفته بود؛ «برادر محسن گفت آمریکا همانطور که از منافقین و بنی‌صدر به نتیجه نرسید از این جنگ، هم به نتیجه نخواهد رسید؛ ولی بعد از جنگ دو کار علیه ما انجام خواهند داد، اول اینکه ایران را محاصره اقتصادی می‌کنند و دوم اینکه اعراب را به جای اسرائیل روبه‌روی ما قرار خواهند داد».

آمریکایی ها از آن زمان تاکنون همواره کشور ما را تحت سخت ترین تحریم های اقتصادی قرار داده و بنابراین به خوبی می بینیم که پیش بینی نخست محسن رضایی در این زمینه تحقق پیدا کرد.

اما پیش بینی دوم ایشان بدون هیچ اغراقی شگفت انگیز است. طبق دست نوشته شهید باقری، آقا محسن گفته بود آمریکایی ها تلاش دارند اعراب را به جای اسرائیل روبه روی ایران قرار دهند.

وقتی این پیش بینی محسن رضایی را با اوضاع کنونی در خاورمیانه و تحرکات آمریکایی-عربی برای مقابله با ایران در قالب «ناتوی عربی» مقایسه می کنیم متوجه می شویم چه تفکر استراتژیکی پشت این دیدگاه بوده است.

در همین راستا، ده روز پیش وقتی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به عربستان سفر کرد و سعودی ها نیز سران کشورهای عربی و اسلامی را برای تشکیل یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران در نشست با ترامپ دعوت کردند، گمانه زنی ها برای تشکیل ناتوی عربی علیه ایران قوت گرفت.

در همین زمینه محسن رضایی پیش از سفر دونالد ترامپ به عربستان، از تلاش ریاض با همراهی آمریکا برای ایجاد ناتوی عربی برای مقابله با ایران پرده برداشته بود.

ده روز پیش نیز در صفحه اجتماعی خود ضمن هشدار به مسئولان نوشت؛ « عربستان قصد دارد نقش صدام در منطقه را بر عهده بگیرد!».

در همین راستا، روزنامه واشنگتن پست ده روز پس از این توییت محسن رضایی، در گزارشی نوشت که تشکیل ناتوی عربی برای مقابله با ایران شبیه به رژیم صدام در زمان ریگان خواهد بود.

طبق گفته واشنگتن پست، ترامپ برنامه‌های جدی‌تری برای مقابله با تهدید ایران دارد که مقامات کاخ سفید آن را «ناتوی عربی» نامیدند.

بر اساس این گزارش، متحدان این طرح در ابتدا عربستان سعودی، ‌امارات متحده عربی، مصر و اردن با پشتیبانی آمریکا و تبادل اطلاعات امنیتی با اسرائیل است.

در ادامه این گزارش آمده است؛ اگر در حال حاضر این کشورها با یکدیگر برای مقابله با ایران همکاری کنند، هدف از ساخت یک «ناتوی عربی» چیست؟ درواقع چنین حمایتی جزئی از سیاست خارجی دیرینه آمریکا در منطقه است. این سیاست از نظام‌های استبدادی عرب برای مقابله با ایران و تکرار استراتژی منطقه‌ای (جنگ ایران و عراق) استفاده می‌کند. به این ترتیب همانگونه که صدام برای ریگان اقداماتی را انجام می‌داد ناتوی عربی نیز عملکرد مشابهی را برای ترامپ صورت می‌دهد.

بنابراین همانطور که مشاهده می کنیم گزارش روزنامه آمریکایی واشنگتن پست دقیقا همان مسئله ای است که ده روز پیش محسن رضایی آن را در توئیتی اعلام کرده بود و نسبت به آن هشدار داده بود.

در ادامه باید به مطلب امروز محسن رضایی در صفحه اینستاگرامش در ارتباط با شکاف میان اروپا و آمریکا اشاره کرد.


به عقیده محسن رضایی این شکاف تداوم پیدا خواهد کرد. شکافی که فرصت ها و تهدیدهایی برای ج.ا.ایران به همراه خواهد داشت. هم اکنون نیز مقامات و تصمیم سازان کشورمان باید تهدیدها و فرصت های چنین شکافی که توسط ایشان تبیین شد را در نظر بگیرند و برای برخورد با آن برنامه ریزی کنند.

به طور کلی، هر کسی که آن دست نوشته شهید باقری را بخواند و با تحولات فعلی در خاورمیانه مقایسه کند به اهمیت نقش استراتژیست ها در پیش بینی روندها و تحولات پی خواهد برد. به همین جهت، با توجه به مسائل حساسِ کنونی منطقه ای و جهانی، ایران ما بیش از پیش به تفکر استراتژیک اشخاصی نظیر محسن رضایی، تحرک فرامرزی قاسم سلیمانی و ابتکار دیپلماتیک محمدجواد ظریف نیازمند است.

* کارشناس ارشد سیاست بین الملل
دبیر کارگروه سیاست خارجی و روابط بین الملل(کمیته گفتمان) مجمع تشخیص مصلحت نظاماین مقاله نخستین بار در پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی منتشر شده است.
برچسب ها: محسن رضایی ، دبیر مجمع تشخیص مصلحت ، تحقق پیش بینی ، مصطفی نجفی

منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۳۴۳۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • پسوند آبی ها عوض می شود؛ استقلالِ خلیج فارس برابر تیم های عربی!
  • ویدیو/ عملیات تنبیهی ایران علیه اسرائیل نقطه عطف استراتژیکی در منطقه خاورمیانه بود
  • تصمیم عرب‌ها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
  • هشدار معنادار رشیدی کوچی درباره خطاهای استراتژیک و لجبازی عده ای خاص با مردم /دلم می سوزد...
  • بدون حمایت ایران اکنون نامی از فلسطین نبود
  • بالانسر ایران و اسرائیل
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • مشارکت 240 اثر در جشنواره طوفان القوافی/ اختتامیه در بصره برگزار می شود
  • محسن رضایی: غرب دست از حماقت بردارد
  • باید در هر دو نیمه با صلابت بازی کنیم/ تفکر ما باید جهانی باشد