Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-02@13:27:02 GMT

علی (ع) در نگاه اندیشمندان سایر ادیان

تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۸۹۱۵۳

علی (ع) در نگاه اندیشمندان سایر ادیان

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترتگروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام علی (ع) به دلیل شخصیت والا، عدالت و همچنین خطبه‌های گوناگون و ... که دارند، از نگاه شیعیان، اهل سنت و دیگر ادیان و اندیشمندان بسیار حائز اهمیت بوده و بارها اندیشه های این حضرت مورد مطالعه قرار گرفته است.
جبران خلیل جبران
از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است که لب به ستایش علی (ع) گشوده و چنین می‌گوید: به عقیده من علی بن ابی‌طالب (پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی (ع) را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد، جاهیلت را ترجیح داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


جبران معتقد بود که دو طایفه شیفته روش علی (ع) بودند؛ یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق. علی بن ابی طالب شهید عظمت خویش گشت. او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها (ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند.
جبران اضافه می کند: علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت. مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت. جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و می‌گفت: علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.
شبلی شمیل
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت. وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه «قوه» را در شرق منتشر کرد. سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود. وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت امام علی (ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد امام علی (ع) چنین می‌گوید: امام و پیشوای انسان ها علی بن ابی طالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر (ص)» مطابق است. هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است.
میخائیل نعیمه
که از دانشمندان مسیحی است، در مقدمه‌ای که بر کتاب «صوت العدالة الانسانیة» نوشته، درباره حضرت امام علی (ع) چنین می‌گوید: پهلوانی امام (ع) تنها در میدان جنگ نبود؛ بلکه امام در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستم‌دیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور حضرت گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم، باید به روش امام علی (ع) رجوع کرده و دستور و نقشه را از حضرت بگیریم.
جرج جرداق
نویسنده معروف لبنانی در کتاب «صوت العدالة الانسانیة» درباره امام علی (ع) چنین می نویسد: ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی (ع) با آن عقل، قلب، زبان و شمشیر نمودار می‌کردی؟
کارلایل
فیلسوف انگلیسی، هر گاه به نام امام علی (ع) می رسید بزرگی امام چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی امام علی (ع) می کرد. او درباره امام چنین می گوید: ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم؛ زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. امام جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود. از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود. پیش از رحلت خود درباره قاتلش از حضرت نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می دانم، چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می خواهید او را قصاص کنید، یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است.
لامنس
یک کشیش بلژیکی است که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت. او درباره امام علی (ع) می گوید: برای عظمت علی (ع) این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از امام سرچشمه می گیرد. حضرت حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند؛ چرا که گفتار امام حجیت قطعی داشت، حضرت باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت.
بارون کاردایفو
دانشمند فرانسوی می‌نویسد: امام علی (ع) مولود حوادث نبود؛ بلکه حوادث را ایشان به وجود آورده بود. اعمال حضرت مخلوق فکر و عاطفه و مخیله خود اوست، پهلوانی بود که در عین دلیری، دلسوز و رقیق القلب و شهسواری بود که در هنگام رزم آرایی، زاهد از دنیا گذشته بود. به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت و در حقیقت، جان خود را فدا نمود.
روحی بسیار عمیق داشت که ریشه آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی آن را فرا گرفته بود. در حقیقت باید گفت، سخن گفتن درباره علی (ع)، ابرمرد جهان اسلام و انسانیت، کاری است بس دشوار و سنگین که هر کس را توان قلم فرسایی و سخن گفتن درباره آن نیست.
انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۸۹۱۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نور محبوسی که خاموش نشد

هر چند تقویم‌ها را ساخته‌اند تا به ما سال و ماه را یادآوری کنند تا زمان را از دست ندهیم اما این، همه فایده خط‌کشی سال و ماه نیست. گاه همین خط و نشانه‌ها به ما کمک می‌کند سری به روایت‌های به‌جامانده از حوادث و اشخاص در تاریخ بزنیم. وقایع و اشخاصی که برای ما عبرت‌ها و یادآوری‌هایی با خود دارند. در این میان می‌توان مدعی شد تقویم شیعه برای ما بچه مسلمان‌ها، سراسر ذکر و یادآوری است. به همین دلیل بر آن شدیم در مجموعه نوشته‌هایی، برخی از این یادآوری‌ها و ذکرها را بیاوریم.

مناسبت‌های ماه شوال را که مرور می‌کنی، در برخی روزها بیشتر از بقیه ممکن است مکث کنی. یکی از این روزها، سالروز دستگیری امام کاظم(ع) توسط هارون عباسی است. آن‌طور که شنیده‌ایم و می‌دانیم، آغاز امامت ایشان همزمان با دوران استقرار و ثبات خلافت عباسیان است. سلسله‌ای که دارای حکام مستبدی بود و به حکومت‌دارای همراه با خفقان و تهدید و بگیر و ببند، مشهور بودند. طبیعی است در چنین شرایطی، شخصیتی مانند امام موسی کاظم(ع) روز خوش نداشته باشد. بنا به روایت‌های تاریخی، علت اصلی اسارت و زندانی کردن امام موسی کاظم(ع)، شهرت امام و دسترسی شیعیان به ایشان و توجه بی‌سابقه مردم به آن‌ حضرت است. حضرت موسی بن جعفر(ع) در طول دوران امامتش بارها از طرف خلفای عباسی احضار و زندانی شد. در مورد مدت زندانی‌ بودن امام(ع) گزارش‌های مختلفی وجود دارد که می‌توان گفت مدت آخرین اسارت منتهی به شهادت ایشان چهار تا پنج سال و مجموع اسارت ایشان در دوران زندگیشان، بین 10 تا 12سال است. اگرچه در بسیاری از موارد، امام(ع) در خانه برخی از افراد، محصور و تحت نظر بودند؛ اما در مواردی حکومت عباسی به شکنجه ایشان در زندان‌هایی مخوف و سیاهچال‌ها می‌پرداختند که در زیارت‌نامه حضرت به این موضوع اشاره شده است. بر اساس گزارشی دیگر، ‌هارون گاهی برای تفریح به پشت‌بامی می‌رفت که مشرف به زندان بود. روزی به ربیع گفت این پارچه چیست که هر روز آن‌ را داخل زندان می‌بینم؟ ربیع گفت: پارچه نیست! موسی بن جعفر است که پس از فجر تا هنگام نماز ظهر به سجده می‌رود. ‌هارون گفت: او از راهبان بنی‌هاشم است! ربیع از او پرسید: پس چرا در زندان بر وی سخت‌گیری می‌کنی؟ ‌هارون گفت: چاره‌ای نیست!

نخستین‌بار امام در زمان خلافت مهدی عباسی از مدینه به بغداد تبعید شد که زمان دقیق آن ذکر نشده است. اما دومین بار به وسیله هارون در ۲۰شوال سال ۱۷۹ق در مدینه دستگیر و ۷ ذی‌الحجه در بصره در خانه عیسی بن جعفر زندانی شد. نفوذ معنوی امام کاظم(ع) در دستگاه حاکم به‏حدی بود که کسانی مانند علی بن یقطین وزیر دولت عباسی، از دوستداران حضرت موسی بن جعفر(ع) بودند و به دستورات ایشان عمل می‌کردند. هارون سرانجام در سفری که در سال 179 به خانه خدا رفت، از عظمت معنوی امام و احترام خاصی که ایشان در بین مردم داشت بیش از پیش آگاه شد. او پس از بازگشت به مدینه و زیارت مرقد پیامبر(ص) تصمیم گرفت موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کند. به دستور هارون در زمان انتقال آن حضرت از مدینه به بصره، کجاوه‌هایی در مسیر همراه با کجاوه امام حرکت کردند تا در طول مسیر از راه‌های مختلف مسیر خود را تغییر دهند و  به این ترتیب مردم ندانند امام را به کجا و با کدام کجاوه بردند. این سیاست برای مأیوس کردن مردم و بی‌خبری از تبعیدگاه امام(ع) بود، سیاست‌هایی که نشان‌دهنده ترس حاکمان مستبد از نور و عظمت این امام بزرگوار بود؛ ترسی که به شهادت ایشان منجر شد. اما تاریخ گواه معتبری برای شکست استبداد و باقی ماندن نور است.

زهره هاشمی

دیگر خبرها

  • اهمیت معلم از نگاه امام خمینی: شغل شما آدم سازی است
  • معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
  • برپایی جشن‌های دهه‌ کرامت در گیلان و میزبانی از سه کاروان خدام رضوی
  • احداث ۴ شبستان جدید در آستان حسینی
  • از درب طلای حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت رونمایی می‌شود
  • اهدای درب طلای حرم امام رضا(ع) از طرف حرم حضرت معصومه(س)
  • رونمایی از درب طلای حرم امام رضا (ع) در دهه کرامت
  • رونمایی از درب طلای حرم امام رضا(ع) در دهه کرامت
  • ساخت ۴ شبستان جدید در طرح توسعه حرم امام حسین (ع)
  • نور محبوسی که خاموش نشد