Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-03@22:43:26 GMT

تکلم اصغر شاهوردی با معجزه عشق پس از ۱۰ سال برگشت

تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۹۶۹۶۸

تکلم اصغر شاهوردی با معجزه عشق پس از ۱۰ سال برگشت

فرهنگ>سینما - اصغر شاهوردی بعد از سال‌ّها قدرت تلکم خود را بازیافته و این بهانه‌ای است برای مرور خاطرات با صدابردار باسابقه و پرافتخار سینمای ایران.

پریسا ساسانی: «چراغی در مه» ساخته پناه برخدا رضایی، آخرین فیلم سینمایی بود که اصغر شاهوردی به عنوان صدابردار سینمای ایران در کارنامه کاری خویش به جا گذاشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کارنامه ای که 10 سال پیش پرونده آن بسته شد و شاهوردی را برای همیشه خانه نشین کرد و کمتر کسی است که نداند این خانه نشینی روزهای سخت و تلخی را برای او، همسر و فرزندانشان رقم زده است.

در همه سال‌های خانه‌نشینی شاهوردی، همسر او که یار و همراه همیشگی این صدابردار سینمای ایران است همه زندگی خود را پای عشق گذاشته و به گفته خودش این معجزه عشق بوده که همه این 10 سال قدرت و توانایی نگهداری از شاهوردی را به او داده است.

حال اینکه در همه سال‌هایی که بر این خانواده گذشته، رسانه‌های بسیاری درباره وضعیت اصغر شاهوردی مطلب نوشته‌اند٬ اما آنچه باعث شده در دهمین سالی که شاهوردی دچار اتفاق شده، سراغ او برویم٬ اتفاق تازه‌ای است که در وضعیت سلامتی او رخ داده. شاهوردی بعد از ۱۰ سال قدرت تکلم خود را بازیافته و می تواند خواسته‌هایش را که پیش از این با ایما و اشاره بیان می کرد، از با کلمه مطرح کند.



ماجرای یک پیام تلگرامی

ماجرا از یک پیام صوتی در تلگرام آغاز شد. صفحه نمایگر تلفن همراه، صاحب پیام صوتی را همسر اصغر شاهوردی نشان داد. پیام هایی که انسان امروز را گاه و بی‌گاه از حال هم خبردار می‌کند. پیام‌ها حاوی صدایی نامفهوم٬ اما پر تلاش از اصغرشاهوردی بود که سعی می‌کرد چیزی بگوید. اول نگران کننده بود و هزار اتفاق نیافتاده و هزار راه نرفته را به ذهن متبادر می کرد. بار دیگر صدا شنیده شد٬ اما اینبار با دقت.

صدای اصغر شاهوردی بود که سلام و احوالپرسی می کرد. خوشحال از شنیدن صدای شاهوردی اما نگران از حادث شدن یک اتفاق ناخوشایند.

با تردید گفتم :سلام عمو و بعد پرسیدم اتفاقی نیافتاده؟



بگو که خوشحالی از اینکه می‌توانی حرف بزنی

در پیام بعدی صدای همسرش را از آن سوی خط شنیدم که به شاهوردی می گفت بگو نه. می گفت بگو که خوشحالی که می توانی حرف بزنی.

بله اصغر شاهوردی بعد از گذشت 10 سال قدرت تکلم خود را بار دیگر به دست آورده است٬ اما کند و تا اندازه‌ای نامفهوم حرف می‌زند. همین تلاش برای انسانی که سرشار از زندگی است آغاز راه و انگیزه‌ای محکم برای رفتن، دیدن و گپ زدن با خانواده شاهوردی است.

سیمرغ هایی که همچنان بلورین هستند

خانه‌ای گرم، بوی پخت و پز کدبانو و سفره ای برای افطار و خوش آمدگویی گرم همسر و پسر اصغر شاهوردی نوید یک عصر دل انگیز همراه با خاطره بازی و خاطره سازی را می داد.

سیمرغ های بلورین، عکس های قاب شده بر روی دیوار و مجموع افتخار آفرینی شاهوردی، نزدیک همان تختی بود که این صدابردار سال هاست روی آن دراز کشیده است. سال‌هایی که شاهوردی می توانست کار کند و صدا در سینما بسازد و بر تعداد سیمرغ های بلورین خود بیافزاید.



فیلمسازانی که در کارنامه شاهوردی می درخشند

اصغر شاهوردی نخستین فیلم بلند سینمایی خود را با صدابرداری فیلم «باشو غریبه کوچک» به کارگردانی بهرام بیضایی آغاز کرد و به «اجاره نشین‌ها»، «هامون»، «پری»، «لیلا» و بسیاری از آثار مهرجویی رسید. در کارنامه شاهوردی نام فیلمسازان بزرگی مانند عباس کیارستمی و همکاری در ساخت فیلم «خانه دوست کجاست»، احمدرضا درویش با فیلم «کیمیا»، ابراهیم حاتمی کیا برای آثاری چون «سفر سبز» و «موج مرده»، ناصر تقوایی، رخشان بنی اعتماد، فریدون جیرانی و بسیاری دیگر از کارگردان‌های نام آشنای سینما به چشم می‌خورد. او به واسطه همکاری‌های حرفه‌ای خود با فیلمسازانی از این دست بود که خیلی زود توانست توانایی های خود را به رخ سینما بکشد و لوح زرین بهترین صدابرداری را برای «خانه دوست کجاست» و «اجاره‌نشین‌ها» به دست آورد و دو سال بعد سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری را برای فیلم «نار و نی» ساخته سعید ابراهیمی‌فر از هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر دریافت کند.

البته دو سریال «سلطان و شبان» و «امیر کبیر» از جمله فعالیت های او پیش از ورود به سینما بود٬ زیرا این دو سریال در سخت‌ترین شرایط اجتماعی در دوران جنگ تحمیلی برای مردم خاطره‌ساز شد.

خانم افشاری یا به قول شاهوردی اشرف خانم، همسر این صدابردار سینمای ایران است که همه 10 سال بدون منت پذیرای او بوده است. اشرف خانم به خواست همسرش تعدادی عکس صحنه و پشت صحنه فیلم‌های شاهوردی را دسته بندی کرده و هر از گاهی که دل شاهوردی برای سینما تنگ می شود تک تک نگاتیوهای کاغذ شده را برای چندمین بار می بیند و روزگار را مرور می کنند.

لذت دیدن فیلم «هامون» با مهرجویی در سینما

عکسی از پشت صحنه فیلم «اجاره نشین ها» نخستین عکسی است که شاهوردی از میان همه عکس ها به آن اشاره می کند. با دیدن داریوش مهرجویی می خندد.از او می پرسم که کدام یک از فیلم های مهرجویی را دوست دارد. به عکس اشاره می کند و به کندی، با زحمت و نامفهوم می گوید «اجاره نشین‌ها».

اشرف خانم جمله شاهوردی ر کامل می‌کند و می‌گوید: «شاهوردی٬ مهرجویی را بسیار دوست دارد و بعد از تصادفی که اصغر دچار آن شد بارها برای دیدن‌اش به خانه آمده است.» خانم افشاری همچنین در ادامه تاکید می‌کند شاهوردی دوست دارد فیلم «هامون» را با مهرجویی یکبار دیگر روی پرده سینما ببیند.

بازگو کردن اتفاقی که برای شاهوردی افتاده برای همسرش سخت است٬ اما این کار را می کند و ماجرای تلخ اردیبهشت سال ۸۶ را چنین روایت می‌کند: «اواخراردیبهشت و اوایل خرداد سال 1386 بود که فیلمبرداری فیلم «چراغی در مه» به پایان رسیده بود و برخی عوامل با یک ماشین سواری از قزوین به تهران می آمدند. اما به دلیل سرعت غیر مجاز با یک کامیون تصادف می کنند و سرنشین‌های ماشین دچار حادثه می شوند و اصغر هم یکی از قربانیان این تصادف بود. تصادفی که او را 10 سال است زمین‌گیر کرده.»

تاخیر در درمان پوکی استخوان آورد

همسر شاهوردی درباره روند درمان صدابردار سرشناس سینمای ایران٬ می‌گوید: «از همان روز به بعد گرفتاری و مشکلات مالی برای بهبود پیدا کردن حال و روز شاهوردی شروع شد و وزارت ارشاد وقت کمک‌هایی را می‌کرد٬ اما این کمک‌ها قطع شد و یا بهتر بگویم برای مدتی به تاخیر افتاد و همین تاخیر در درمان باعث شد اصغر علاوه بر مشکلات متعددی که داشت دچار پوکی استخوان هم بشود و در نهایت از ناحیه کمر و لگن آسیب جدی دید.»

همسر شاهوردی از حمایت سایر مدیران سینمایی می‌گوید: «مدیران دیگر هم به فراخور توان مدیریتی خود حمایت هایی را کردند و به سهم خودم قدردان سینماگران و مدیران سینمایی هستم که ما را تنها نگذاشتند اما واقعیت این است که هزینه های درمان هم بالا است و من هم انتظاری ندارم اما مدام فکر می کنم تا چه زمانی توانایی و قدرت نگهداری شاهوردی را دارم. همیشه خدا را شکر می کنم که این توانایی را به من داد تا از او نگهداری کنم.»



لیاقت اصغر بیش از تخت نشینی بود

در میان صحبت‌ها، اصغر شاهوردی گاه و بی گاه به سختی صحبت می کند و اشرف مدام قربان صدقه همسرش می رود از او می‌پرسم خسته نشدی؟ و در جواب می گوید: «خسته شدم خیلی خسته٬ اما با عشق انجام می‌دهم. چون معتقدم لیاقت اصغر بیش از تخت‌نشینی بود و اگر برعکس این اتفاق می افتاد قطعا اصغر بهتر از من رسیدگی می کرد. از خدا می خواهم به من نیرو و توانایی دهد تا به بهترین شکل به شاهوردی رسیدگی کنم. همه دارایی شاهوردی سیمرغ ها، تقدیرنامه‌ها و تندیس‌هایی است که از خانه سینما در یافت کرده و وقتی به آنها نگاه می‌کنم هم دلگیر می‌شوم و هم برای اصغر خوشحال. گاهی فکر می‌کنم سینما زندگی مرا گرفت اما وقتی خوشحالی اصغر از دیدن عکس های سر صحنه و سیمرغ ها و تندیس ها را می بینم بی اختیار می گویم هرچه تو بخواهی.»

حرف تندیس ها که به میان آمد اشرف خانم می‌پرسد: «اصغر تندیس ها را دوست داری؟ با سر جواب مثبت می دهد اما اشرف اصرار می کند حرف بزند و به سختی می گوید دوست دارم. از لابلای تندیس های خانه سینما، یکی از تندیس ها را می آورد و می‌گوید این این تندیس فیلم «خاک آشنا» است که محمدرضا دلپاک به اصغر اهدا کرد. هدیه‌ای که در شرایط روحی نامناسبی که ما قرار داشتیم از یک دوست رسید. در همین لحظه شاهوردی با دستی که توانایی اش را با انجام فیزیوتراپی به دست آورده بود تندیس را با شوق بالا می گیرد.»

از کلمات کوتاه به جمله رسید

اشرف خانم درباره برگشت قدرت تکلم شاهوردی می‌گوید: «دی ماه سال 95 بود که خانه سینما قراردادی با فیزیوتراپ بست. تیم فیزیوتراپ خیلی با قدرت آمدند و تمرین هایی که دادند در راه افتادن اصغر کمک کرد و همین تمرین ها در گفتار درمانی هم اتفاق افتاد و کم‌کم کلمات کوتاه را بیان کرد تمرین ها ادامه پیدا کرد و از کلمات کوتاه به جمله رسید و این پیشرفت عالی بود و امیدوارم غیر از فیزیوتراپ که توسط خانه سینما قرار داد آن بسته شده، بتوانم یک وام هم از سازمان سینمایی بگیرم که باقی امورات درمان را سپری کند. البته قول هایی هم گرفته ام که امیدوارم عملی بشود.»

اصغر آدم معتقدی‌ست و در سینما نجیب است

یکی از عکس ها صحنه ای نزدیک به دریا است و شاهوردی بوم به دست ایستاده است به نظر می آید صحنه مربوط به بازی خسرو شکیبایی است. عکس را می بیند و به اشرف خانم اشاره می کند. اشرف با اشاره به دریا می گوید: «دوست داری بری دریا؟» جواب شاهوردی مثبت است در ادامه این صدابردار سینمای ایران کلامی نامفهوم می‌گوید و اشرف با دقت گوش می‌دهد. شاهوردی می‌گوید: «مشهد.» همسرش می‌گوید: «الهی دورت بگردم.» بعد ادامه می‌دهد: «اصغر آدم معتقدی به خداست و در سینما نجیب است.»



آروزی زیارت امام رضا(ع) به دل ماند

اشرف خانم می‌گوید: «او عاشق امام رضا (ع) و آروزی زیارت امام به دلش مانده است. زمانی که دو سال از اتفاق تلخ برای اصغر گذشته بود به پابوس حضرت رفتیم در آن سفر خیلی درد کشید و اذیت شد و آستانه تحمل اش پایین آمده بود در نتیجه مشهد را نیمه راه برگشتیم برای درمان وقتی تهران رسیدیم متوجه پوکی استخوان و شکستگی کمر و لگن شاهوردی شدیم و سفرمون به انتها نرسید. اما خدا یاری کند حتما بار دیگر به پابوس امام رضا(ع) خواهم رفت و زیارت نیمه تمام مان را تمام می کنیم.»

هنوز یک ساعتی به اذان مغرب باقی مانده است فیزیوتراب برای تمرین و ادامه درمان به خانه اصغر شاهوردی آمد و شاهوردی با دشواری با تیم معالج همکاری کرد و با واکر چند قدمی راه می رفت بعد خسته می شد و استراحت می کرد و بار دیگر ادامه می داد. گذران عصر یک روز خردادی با اصغر شاهوردی از بهترین لحظه های زندگی بود اما به پایان رسید و باید جمع خانواده شاهوردی را ترک می کردم.

عکس‌ها: زاوش محمدی

5858

کلید واژه‌ها : خانه سینما - سینمای ایران -

منبع: خبرآنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۹۶۹۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب «معجزه شکرگزاری» کلید رضایت خاطر درونی را بیان می‌کند

ایسنا/خراسان رضوی معجزه حقیقت دارد و زندگی می‌تواند با نیایش و سپاسگزاری، بسیار بهتر از چیزی باشد که در کودکی تصور می‌کردیم. «راندا برن» جزو ۱۰۰ چهره تاثیرگذار برگزیده از سوی مجله تایم در سال ۲۰۰۷ در کتاب «معجزه شکرگزاری» به تشریح اهمیت قدرشناسی در زندگی انسان می‌پردازد و با تمرین‌های آرامش‌بخش کمک می‌کند تا توانایی را در افراد تقویت و معجزه را در زندگی‌شان تزریق کند.

ما انسان‌ها در سرتاسر زندگی با سختی‌ها امتحان می‌شویم، حتی گاهی ممکن است فکر کنیم هرگز دوباره روی پای خود نخواهیم ایستاد. در کتاب «معجزه شکرگزاری» می‌آموزیم که همیشه سپاسگزار بودن را به خود یادآوری و برای آنچه در مسیرمان قرار گرفته، قدردان باشیم. بنابراین، این کتاب راز زندگی را در شکرگزاری می‌بیند و معتقد است تکرار این کار می‌تواند کلید رضایت‌ خاطر درونی و بهبود کیفیت روابط و زندگی‌ افراد نیز باشد.

راندا برن در کتاب معجزه شکرگزاری قصد دارد به افراد نشان دهد که تاثیر سپاسگزاری به‌ عنوان یک عادت هر روزه به شمار می‌آید، زیرا انسان معمولا در گیرودار روزمرگی، ناخودآگاه زیبایی‌های زندگی را نمی‌بیند. برن با مجموعه‌ای از تمرین‌ها و طی یک دوره ۲۸ روزه به افراد کمک می‌کند تا قدرشناسی را به عادت تبدیل کنند و نتایج اعجاب‌آور آن را در طولانی ‌مدت نظاره‌گر باشند.

در بخشی از کتاب معجزه شکرگزاری آمده است «زمانی که سپاسگزار و قدردان نعمت‌هایی باشید که هرچقدر هم کوچک باشند، خواهید دید که فورا افزایش خواهند یافت. اگر برای پولی که هر چند اندک باشد سپاسگزاری کنید، خواهید دید که به طرز بسیار جادویی دارایی‌تان افزایش خواهد یافت. اگر از رابطه‌ای که دارید سپاسگزار باشید، حتی اگر آن‌قدرها هم کامل و بی‌عیب نباشد، می‌بینید که به ‌طور معجزه‌آسایی بهتر و کامل‌تر خواهد شد.

اگر از شغلی که دارید سپاسگزار باشید، حتی اگر در نظرتان اصلا رویایی به نظر نمی‌رسد، خیلی زود تغییراتی در روند کاری‌تان ایجاد خواهد شد به گونه‌ای که بیشتر از آن لذت ببرید و از انواع فرصت‌های کاری در خصوص کارتان متعجب خواهید شد.

نکته مهم این است که اگر نعمت‌ها و داشته‌های‌مان را شمارش نکنیم، در حقیقت در دام شمارش ناخواسته نداشته‌ها و موارد منفی گرفتار می‌شویم و در مورد هرآنچه که نداریم صحبت خواهیم کرد. زمانی که دیگران را نقد می‌کنیم و آن‌ها را مقصر می‌دانیم، زمانی که در ترافیک گیر کرده و از عالم و آدم شکایت می‌کنیم، زمانی که منتظر رسیدن نوبت‌مان هستیم، تاخیرها، کارهای اداری وقت‌گیر، نداشتن پول کافی یا بدی آب‌وهوا، ناخواسته تمام این موارد منفی را شمارش خواهیم کرد.

زمانی هم که موارد منفی را شمارش کنیم آن‌ها به جای نکات مثبت و نعمت‌ها افزایش خواهند یافت و از همه مهمتر با شمارش هر مورد منفی و گله و شکایت، نعمت‌هایی که در مسیر راهمان قرار دارند را هم از بین می‌بریم. در واقع من هر دو را امتحان کرده‌ام، هم شمردن نعمت‌ها و هم موارد منفی و می‌توانم اطمینان دهم که شمردن نعمت‌ها تنها راه فراوانی در زندگی‌تان است».

جملات برگزیده‌ای در این کتاب آمده است که شامل «هرکسی که قدردانی نکند، تمام آنچه که به او ارزانی شده‌ نیز گرفته خواهند شد» و «این یک واقعیت ساده است، وقتی که سپاسگزار و قدردان نیستید نمی‌توانید به اندازه کافی دریافت کنید و در واقع جادو را از ادامه زندگی‌تان حذف نموده‌اید. زمانی که سپاسگزار نیستید، جلوی جریان سلامتی بهتر، روابط بهتر، شادی بیشتر، پول بیشتر و پیشرفت کاری و شغل مناسب را برای خودتان می‌گیرید» می‌شود.

«بامدادان، هنگامی‌که از خواب برمی‌خیزید، برای دیدن روشنایی صبح سپاسگزاری کنید، برای غذا و شادی زندگی‌تان سپاسگزار باشید، اگر هیچ علتی برای سپاسگزاری نمی‌یابید، پس مشکلی در خود شما وجود دارد».

راندا برن نویسنده و تهیه‌کننده استرالیایی را پیش‌تر به‌ خاطر کتاب «راز» ستوده‌اند. کتابی که تا بهار سال ۲۰۰۷ بالغ ‌بر ۴ میلیون نسخه فروش داشت و با چنان اقبالی مواجه شد که فیلمی به همین نام نیز در ارتباط با آن ساخته شد. تاکنون بیش از ۲ میلیون نسخه از فیلم «راز» به فروش رسیده است. راندا برن از تهیه‌کنندگان تلویزیون استرالیاست که در سال ۲۰۰۷، جزو ۱۰۰ چهره برجسته موثر در جهان از نظر مجله تایم نیز شناخته شد.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • پیکر جانباز و مدافع حرم سوریه در گرگان تشییع شد
  • پیکر جانباز و مدافع حرم سوریه و عراق در گرگان تشییع شد
  • دو ستاره لژیونر در ایران: جنس پائز جور تر از همیشه
  • مادر شهید اصغر حیدری آسمانی شد
  • کتاب «معجزه شکرگزاری» کلید رضایت خاطر درونی را بیان می‌کند
  • (ویدئو) زنده ماندن معجزه‌‌‌آسای عابر پیاده از واژگونی تریلی
  • تصاویر | نجات معجزه‌آسای زن بمی بعد از ۴ روز حبس بین دیوار
  • ۵ دمنوشی که برای درمان سرماخوردگی معجزه می‌کند
  • هادی‌زاده مسئول برگزاری روز ملی پارالمپیک شد
  • معرفی ۴ ماسک معجزه آسا برای مو با تخم مرغ + طرز تهیه