رفیعی: شماره 7 یعنی پروین و کانتونا
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۵۴۵۶۰
سروش رفیعی با حضور در باشگاه و برگزاری جلسه با مسوولان پرسپولیس در پایان روبروی خبرنگاران قرار گرفت و به سوالات آنها در خصوص آیندهاش پاسخ داد.
به گزارش "ورزش سه"، سروش رفیعی که در فصل گذشته با پایان دوران سربازیاش از میان گزینههایی که داشت با قراردادی شش ماهه راهی پرسپولیس شده بود، در نهایت با پایان فصل که با کسب عنوان قهرمانی و صعود به جمع هشت تیم برتر آسیا همراه بود، ترجیح داد گزینههای خارجی خود را مورد بررسی قرار دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای کار شخصی به باشگاه آمدم
من آمدم به باشگاه سر بزنم. کار اداری داشتم که به باشگاه آمدم. همیشه عاشق پرسپولیس می مانم و امیدوارم زودتر به این تیم برگردم.
قراردادم بسته شده و هر وقت صلاح بدانند انجام می شود
الان در قطر هم ماه رمضان است. ماه رمضان خیلی برای این کشور مهم است و چند روز دیگر هم عید است. عید فطر برای آنها نیز همانند عید خودمان است و به طور کلی کارها انجام شده و هر وقت صلاح بدانند نهایی می شود.برای کی روش الخور و پرسپولیس فرقی ندارد
اینکه میگویید برای حضور در تیم ملی باید به باشگاه بزرگی میرفتم اینطور نیست. سرمربیگری به طور کلی سلیقهای است و نظر مربی است که چه کسانی حاضر باشند و برای کی روش مسلما الخور یا پرسپولیس تفاوتی ندارد. همه تلاشم را میکنم تا با عملکردی مناسب در تیم ملی حضور داشته باشم.صادقانه گفتم از پرسپولیس میروم
من از روز اول با صداقت رفتار کردم. به آقای برانکو گفتم که می روم. همه حرف هایم را به باشگاه و مردم و طرفداران هم گفتم و هیچ نکته ای نیست که باقی مانده است. آقای ترکاشوند گفته که من اینگونه حرف نزدم. اینکه من هم کم مصاحبه می کنم به همین دلیل است. در جامعه رسانه برخی اوقات شما صحبتی میکنید اما نوع انتشار آن متفاوت است. من در اینستاگرامم هم گفته بودم که تصمیم برای رفتن گرفتهام.
اصراری برای حضورم در پرسپولیس نشد
همانطور که گفتم من برای برخی کارهای اداری در باشگاه حاضر شدم. قبلا هم گفته بودم که کارم برای جدایی انجام شده است و بر همین اساس دلیلی نداشت که در جلسه امروز با باشگاه اصراری برای حضورم در این تیم صورت بگیرد. من قراردادم را بستهام و دلیلی نداشت که اصرار کنند که بمانم. من همان دوره قبل که به باشگاه آمدم با افتخار آمدم و هیچ اصراری لازم نبود.شماره هفت متعلق به آقای پروین است
به نظر خودم موضوع شماره نیست. علی پروین باعث شد هفت در پرسولیس بزرگ شود. صد نفر دیگر هم بیایند و این پیراهن را بپوشند بازهم این شماره را با علی پروین می شناسند. مثل منچستر یونایند که اریک کانتونا شماره هفت اصلی است. در منچستر اما رونالدو و بکهام هم این شماره پوشیدند اما اگر از هوادار واقعی منچستر بپرسید می گوید شماره هفت و اریک کانتونا. شاید من برگردم و این هفت نباشد و شماره دیگری بپوشم. آرزوی موفقیت می کنم برای کسی که سعادت داشته باشد این پیراهن را بپوشد. شماره هفت به من انرژی می دهد. این شماره به من انرژی مثبت میدهد و خوشحالم که این افتخار برای پوشیدن شماره هفت پرسپولیس نصیبم شد.فصل قبل بهترین تصمیم را گرفتم
هر بازیکنی تحت شرایطی که دارد خودش تصمیم می گیرد. تصمیم داشتم پیشرفت کنم و به اروپا بروم. حتی قبل از اینکه به پرسپولیس بیایم هدفم این بود. هدفم بود که فوتبال را در آنجا تجربه کنم. احساس کردم اکنون حضور در فوتبال اروپا به من کمک نکند. یکی از بهترین تصمیماتم را گرفتم به همراه پرسپولیس قهرمان شدیم و به جمع هشت تیم برتر آسیا راه یافتیم. تصمیمی هم که الان گرفتم شاید خیلی دلایل شخصی در آن وجود داشت.انتظار نداشتم برخی توهین کنند
اکنون اگر شما بخواهید از شغل خبرنگاری کنار بروید من باید به شما توهین کنم؟ من با قلبم به پرسپولیس آمدم. قبل از اینکه به پرسپولیس بیایم پیشنهاد مالی خوبی داشتم و آن هم برای من که دو سال از فوتبالم را در سربازی پشت سر گذاشته بودم و نیاز داشتم. اما در نهایت از نظر حرفهای تصمیم به حضور در پرسپولیس گرفتم. از برخی صحبتها ناراحت شدم اما ناراحتی بیشترم به این دلیل بود که زود از پرسپولیس رفتم. به هرحال به هر تصمیمی باید احترام گذاشت. در شرایط فعلی طرفداران در ایران بیشتر احساسی هستند و اما من تلاش کردم خاطرات خوش را در ذهنم نگه دارم.روزی برمیگردم اما شاید مرا نخواهند
این جدایی مقطعی خواهد بود و مطمئنا با خاطرات خوبی که دارم خیلی زود بازخواهم گشت. مگر اینکه مرا نخواهند اما تمام تلاشم را خواهم کرد که نماینده خوبی برای فوتبال ایران و البته پرسپولیس باشم. پرسپولیس تیم سرشناسی در قطر است و انتظارات بالاست و به همه ثابت خواهم کرد و امیدوارم نماینده خوبی باشم.با جباری نه اما با پژمان منتظری مشورت کردم
با آقا مجتبی جباری مشورتی برای حضورم در قطر نداشتم اما با پژمان منتظری صحبت کردم. با بیشتر کسانی که تجربه حضور در فوتبال این کشور را داشتند صحبت کردم و البته در نهایت خودم تصمیم گرفتم.
یک روز به پرسپولیس برمیگردم
دلم برای پرسپولیس مطمئنا تنگ خواهد شد. همه میآیند و میروند و این تنها پرسپولیس است که باقی میماند. من و امثال من رفتنی هستیم و پرسپولیس باقی میماند و برای آنها بهترین آرزوها و موفقیتها بیش از فصل گذشته را دارم. برای آنها هر روز انرژی مثبت میفرستم و آرزوی موفقیت میکنم و در نهایت یک روز به پرسپولیس بازخواهم گشت.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۵۴۵۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جای خالی آقای حرف حساب
«یک زبان دارم دوتا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق»؛ بیتی آشنا که روی جلد نشریه «گلآقا» خودنمایی میکرد و حالا این نشریه و این بیت تبدیل به نوستالژی شدهاست. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «یک زبان دارم دوتا دندان لق/ میزنم تا میتوانم حرف حق»؛ بیتی آشنا که روی جلد نشریه «گلآقا» خودنمایی میکرد و حالا این نشریه و این بیت تبدیل به نوستالژی شدهاست. دهه 70 و اوایل دهه 80، مخاطبان «گلآقا» هفته به هفته برای خریدن شماره جدید هفتهنامه انتظار میکشیدند؛ یک انتظار شیرین و شاد برای خواندنِ طنزهایی که به مسائل و مشکلات جامعه کنایه میزد و برای دقایقی آنها را میخنداند. امروز، 11اردیبهشتماه، بیستمین سالروز درگذشت زندهیاد کیومرث صابری فومنی، همان «گلآقا»ی آشناست؛ مردی که تأثیری انکارنشدنی بر جریان طنز و طنزپردازی پس از انقلاب داشت. «گلآقا» در سالهایی که تصویرسازی و کاریکاتور خیلی رواج نداشت، در هر شماره کاریکاتور یکی از مسئولان را روی جلد میبرد. این یک نوع خطشکنی بود که بعدها دیگر نشریات هم در همین مسیر حرکت کردند. «گلآقا» با شناختی که از جامعه داشت بدون اینکه حریمشکنی کند، در چهارچوب حرکت و نقد میکرد. از این رو مخاطبان این نشریه طیف گستردهای داشتند و محتوای آن مطالب عامپسند و نخبهپسند را دربر میگرفت.
«گلآقا» در شناسایی نیروهای جوان هم نقش زیادی داشت. این نیروها بعدها وارد فضای رسمی طنز و رسانه شدند. آخرین شماره هفتهنامه گلآقا» در دوازدهمین سال انتشارش در دوم آبان 1381 منتشر شد. زندهیاد صابری فومنی در سال 1370 پس از انتشار اولین شمارههای هفتهنامه «گلآقا»، تعدادی از آنها را برای رهبر انقلاب فرستاد تا نظر ایشان را که زمانی با یکدیگر همکار بودند، جویا شود. رهبر انقلاب هم در پیامی به تاریخ 27 تیر ماه 1370 برای گلآقا نوشتند: «ادعا نمیکنم که کار شما کامل و بیعیب است؛ اما با ملاحظه اجمالی شمارههای «گلآقا»، امید هرچه بهتر شدن و کاملتر شدن آن را دارم. طنز صادق و دلسوزانه باید همه نقاط معیوب، بهخصوص آنها را که کمتر به چشم میآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابی ما با دشمنانی روبهروست که همه ابزارهای محسوس و نامحسوس را برای ضربه زدن و جریحهدار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار میبرند. برای آگاه کردن ذهن مردم از خدعه دشمن، چه وسیلهای از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کاریتر؟ انشاءا... شما و همکارانتان موفق باشید».
اردیبهشت ماه دو سال پیش مستندی از شبکه مستند سیما به نام «روزگار گلآقایی» ساخته محمدحسن یادگاری پخش شد؛ مستندی که پس از آن چندبار دیگر هم بازپخش شد. «روزگار گلآقایی» پرترهای از یک شخصیت محبوب و تأثیرگذار است که مردم هنوز هم طنزها و کاریکاتورهای خاطرهانگیز نشریهاش را به یاد دارند. در ادامه ،گفتوگوی ما را با محمدحسن یادگاری، کارگردان این مستند میخوانید.
لطفا درباره این که چه اتفاقی باعث شد به سراغ ساخت مستند «گلآقایی» بروید توضیح دهید؟
در دوران کودکی مخاطب پر و پاقرص «بچهها گلآقا» بودم و همین موضوع باعث شد به سراغ ساخت این مستند بروم. یکی دونفر از استادان من در حوزه ارتباطات که با مرحوم صابری آشنایی داشتند، به من کمک کردند تا با گروهی از کاریکاتوریستها و نویسندههای قدیمی طنز ارتباط پیدا کنیم. بعد از آن با آقای ناصر فیض دراین باره مشورت کردم و ایشان که شبکه همکاران «گلآقا» را میشناختند و با استاد صابری مراوده داشتند، به ما کمک کردند. بهتدریج با تعداد زیادی از دوستان و همکاران ایشان آشنا شدیم و حمایتی که افراد از ما میکردند، باعث میشد نفرات بعدی هم به جمع ما اضافه شوند. در نهایت با حدود 25نفر از یاران «گلآقا» گفتوگو کردیم که نامشان هم در فیلم هست.
در خلال گفتوگوها و دیدارهایتان با این افراد، نکتهای بود که شما را تحت تأثیر قرار بدهد؟
درزمان ساخت این مستند و با شنیدن گفتوگوها لحظه به لحظه بیشتر شیفته شخصیت آقای صابری فومنی شدم. استاد صابری دانش و تجربه زیادی داشتند و توانایی تعامل با همه جناحها و سلیقهها را داشتند؛ چیزی که امروز کم داریم؛ یعنی افراد بابینشی که بتوانند با چنین دید وسیعی با همه در ارتباط باشند و همه را به تعامل وادار کنند، این شخصیت ها خیلی کم هستند. این ویژگی آقای صابری بود و ما سعی کردیم در مستند هم این ویژگی را برجسته کنیم. از آن طرف وقتی فیلم پخش شد همه جناحها و گروه های سیاسی به آن واکنش مثبت نشان دادند و این برای ما اتقاق خوبی بود.
جالبترین بازخورد چه بود؟
روز اکران فیلم، هم هادی حیدری، کاریکاتوریست اصلاحطلب آمده بود و هم دکتر حدادعادل. هر دو هم راضی از سالن بیرون آمدند.
ساخت مستند «روزگار گلآقایی» چقدر زمان برد؟
پژوهش فیلم حدود دو سه ماه و فیلمبرداری و تدوین هم تقریباً 5، 6ماه زمان برد؛ یعنی یک فرآیند 8، 9ماهه شد. ما ساخت مستند را در سال 1399 شروع کردیم که سال 1400 به پایان رسید و اردیبهشت 1401 به پخش رسید.
منبع: خراسان
انتهای پیام/