Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - مجله همشهري سرنخ - ميترا شکري: شهيد جواد تيموري پاسدار فداکاري که در حادثه تروريستي مجلس به شهادت رسيد فقط 26 سال داشت؛ اما کاري کرد که همه مديون او هستيم.

دل مي خواهد ديدن عکس و فيلم هايي که از حادثه تروريستي مجلس شوراي اسلامي منتشر شده است. فرقي نمي کند. چه عکس هاي واقعي چه عکس هايي که مربوط به بازسازي عمليات تروريستي است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تمام عکس ها و فيلم هايي که ساعتي يک بار مخابره مي شود آدم را مي برد به همان روز سراسر دلهره. در تمام اين عکس ها و فيلم ها، آدم هاي زيادي را مي بينيم که رشادت شان باورنکردني است. در اين بين يک نفر مظلومانه تر از بقيه جنگيد. سينه اش را بي مهابا سپر کرد تا جلوي نقشه شوم تروريست ها را بگيرد. از شهيد جواد تيموري صحبت مي کنيم برادر شهيد «محمدرضا تيموري» که سال ها قبل در عمليات مرصاد در اهواز به شهادت رسيده است.

خانواده تيموري حال روحي خوبي ندارند، صحبت کردن با آن ها جگر آدم را مي سوزاند از بس که دلتنگ و بي قرار فرزندشان هستند. دقايقي کوتاه پاي صحبت هاي خانواده شهيد حادثه تروريستي مجلس نشستيم.




رفتنش داغ ابدي است

مادر شهيدان تيموري، نزديک به 30 سال قبل، اولين بار داغ فرزند بر دلش نشست، همان موقع که خبر شهادت پسربزرگش محمدرضا را به او دادند: «پسر بزرگم محمدرضا سال 67 در عمليات مرصاد شهيد شد. آن روزها هم دلم سوخت، گريه کردم و حال خوشي نداشتم. مدتي گذشت و حدود سه سال بعد جواد به دنيا آمد. خيلي شبيه برادرش بود، انگار خدا دوباره محمدرضا را به من داده بود. اما براي او هم اين طور مقدر شده بود که به شهادت برسد. روزي ک خبر شهادت جواد را شنيدم نان داغي به دلم گذاشته شد که فکر مي کنم تا ابد همراهم خواهم بود.»

نگراني هاي مادرانه هيچ وقت تمامي ندارد. خصوصا اين که يک مرتبه هم داغ عزيز ديده باشي. مادر شهيد تيموري مي گويد که از يک هفته قبل از شهادت جگرگوشه اش دلشوره عجيبي به دلش افتاده بود: «پسرم از شش سال قبل وارد سپاه شد، اين يک هفته اخير خيلي نگران بودم، دلم آشوب بود و نمي دانستم چطور بايد نگراني ام را با جواد در ميان بگذارم، شب هايي که شيفت مي ماند دلهره ام بيشتر مي شد. صبح هاي زود مي رفتم يواشکي در خانه اش را نگاه مي کردم. وقتي مي ديدم کفش هايش جلوي در است خيالم راحت مي شد و خدا را شکر مي کردم.

پسرم هميشه مي خواست برود سوريه. من و پدرش به او مي گفتيم مهم اين است که خدمت کني. چه فرقي مي کند ايران يا سوريه. اما دلش براي سوريه و کربلا پر مي زد. يک بار با همسرش رفت کربلا و برگشت و فکر مي کنم آن چند روز بهترين روزهاي زندگي اش بود.

جواد شهادت را دوست داشت و بالاخره شهادت، همين جا در تهران، زماني که مشغول کار بود سراغ او آمد. اين روزها خيلي برايم سخت مي گذرد اما به خاطر خدا تحمل مي کنم.» شهيد تيموري که در بعضي از رسانه ها 24 ساله اعلام شده بود، زماني که 26 سال داشت به شهادت رسيد.

حکايت آن قبر خالي

نمي دانم بي تابي خانواده شهيد تيموري تا چه زماني ادامه دارد اما بعد از تشييع پيکر اين شهيد، دل خانواده او کمي آرام گرفت. «محسن» برادر شهيد براي مان توضيح مي دهد که چطور اين روزها دل شان آرام تر شده است: «برادرم محمدرضا سال ها قبل شهيد شد و کنار مزارش يک قبر خالي بود. ما حکايت اين قبر خالي را نمي دانستيم تا اين که نوبت به جوادمان رسيد. پسر بزرگ خانواده در تمام اين سال ها داشت براي برادر کوچک تر از خودش برادري مي کرد. حالا دل مان کمي آرام است که جواد کنار برادر بزرگ مان به خاک سپرده شده است. از آن روز که دفنش کرده ايم کمي دل مان آرام تر شده است، اميدوارم خداوند به پدر و مادرم آرامش بيشتري بدهد.»





محسن تيموري ادامه مي دهد: «اين ها ناجوانمرد هستند. آمدند در مجلس و شروع کردند به تيراندازي به مردم بي گناه. همان لحظه اي که وارد شدند برادر من و تعدادي از دوستانش را با گلوله زدند و براي اين که مطمئن شوند او به شهادت رسيده تير خلاص به سرش شليک کردند. خدا لعنت شان کند اين بي صفت ها را.

اين تکفيري ها مرد نيستند. روزي که براي تشييع پيکر برادرم رفته بوديم، بالاي مزارش ايستادم و به او گفتم کار خوبي کردي، منتظر باش موقعش که شود من هم مي آيم من که خونم از بقيه کساني که در اين راه جنگيده اند، رنگين تر نيست. يک روز من هم مي آيم. برادر من خيلي بي ادعا بود، همان طور که در يکي از ديدارهاي رهبري شاعر شعري خواند که اشک رهبر را درآورد:

ما سينه زديم بي صدا باريدند
از هرچه که دم زديم، آن ها ديدند
ما مدعيان صف اول بوديم
از آخر مجلس، شهدا را چيدند


خبر شهادتش را شنيدم

آقاي تيموري پدر شهيدان تيموري زماني که اولين اخبار مربوط به مجلس را مي گيرد براي پيگيري حال پسرش شروع مي کند به پرس و جو کردن و در نهايت او اولين کسي است که خبر شهادت پسرش را مي شوند: «روز چهارشنبه زماني که آدم خانه، پسرم با کمي مقدمه چيني گفت در مجلس درگيري اتفاق افتاده است. وقتي اين جمله را شنيدم انگار آب سرد ريخته بودند روي سرم. اولين چيزي که به ذهنم رسيد اين بود که حال جواد چطور است؟ گفتم از برادرت خبر داري؟

پسرم گفت: «جواد که تو مجلس نيست، بخش حفاظت ملاقات هاي مردمي کار مي کنه فکر نکنم درگيري از اون جا شروع شده باشه». بعد که فهميديم حمله تروريستي درست از بخش ملاقات هاي مردمي شروع شده حس کردم جواد اولين نفري است که به شهادت رسيده است. اولين مرتبه اي که اسم شهدا را دادند يک نفر به نام تيموري در ليست وجود داشت اما همه به ما دلداري مي دادند که تشابه اسمي است.

اين اخبار ناقص باعث شد هراسان به سمت بيمارستان هاي اطراف بروم تا ببينم جواد بين مجروحان هست يا نه. وقتي وارد بيمارستان سينا شدم سرپرست تيم حفاظت مجلس را ديدم. خوشحال شدم. با خودم گفتم الان از جواد برايم خبر مي آورد. سريع سمت او رفتم و سراغ جواد را گرفتم. اول نمي خواست به من چيزي بگويد. در جواب سوالاتم گفت: «جواد اين جا نيست که. سر کار نبوده امروز انگار.»

گفتم نه امروز شيفت کاري اش بوده. گفتم تو را به خدا راستش را بگوييد. به من بگوييد پسرم کجاست. من همين طور التماس مي کردم تا خبري از جواد بگيرم که سرتيم حفاظت، بغض کرد و سرش را پايين انداخت. همان لحظه فهميدم پسرم شهيد شده است.»





اين روزها محله شهيد تيموري حال و هواي خاصي دارد. درست مثل همان سال هايي که فرزند اول شان شهيد شده بود. همسايه ها حواس شان به خانواده شهيدپرور محل شان است و الحق که در تشييع پيکر شهيد، سنگ تمام گذاشتند. آن ها شب قبل از تشييع جنازه در مسجد ثارالله محل دور هم جمع شدند و براي جوان رعناي محله شان شام غريبان گرفتند.

عاطفه دلاوري همسر شهيد جواد تيموري مي گويد که در روز سالگرد قمري ازدواج شان، همسرش پرکشيده است.

شهادت مبارکش باشد

عاطفه دلاوري 24 سال دارد. آن ها سه سال قبل ازدواج کردند و شهيد درست در سالروز قمري ازدواج شان به شهادت رسيد. همسر بي تاب شهيد تيموري سال هاست مي داند همسرش در سر آرزوي شهادت داشته و در کنار تمام غم و غصه اي که به واسطه از دست او دارد، شهادتش را تبريک مي گويد.

همسر شهيد تيموري مي گويد که همين چند وقت قبل، خواب شهادت همسرش را ديده بود: «مدتي قبل خواب شهادت جواد را ديدم. او شهيد شده بود و من کنار تابوتي که پرچم ايران رويش کشيده بودند نشستم و شروع کردم به درد دل کردن.

جواد با زبان روزه شهيد شد، خيلي از کساني که آن روز در مجلس بودند، بارها به ما گفته اند که جواد مي توانست خودش را جايي پنهان کند، يا گوشه اي سنگر بگيرد و گلوله نخورد، اما دلش راضي نشده بود تروريست هاي تکفيري به مجلس، نماينده ها و مردم صدمه بزنند. من آن جا نبودم اما مطمئن هستم او بدون ترس و تا آخرين قطره خوني که در بدنش داشته، با تروريست ها جنگيده است.»

عاطفه خانم بغض مي کند و ادامه مي دهد: «همسرم عاشق اين بود که به عنوان مدافع حرم برود سوريه. همه اطرافيان اين مسئله را مي دانستند اما راستش را بخواهيد من دوست نداشتم برود. دوري از او برايم سخت بود و مي دانستم آن سوي مرزها چه اتفاقي مي افتد و چقدر شانس زنده ماندن آدم ها کم است، اما جواد شهادت را دوست داشت. خيلي وقت ها بي بهانه درباره اش صحبت مي کرد. در نهايت هم به چيزي که دوست داشت رسيد و شهيد شد. حالا برعکس آن روزها که دوست نداشتم از کنارم برود، خوشحالم که به آرزويش رسيد.»




مهدي يوسفي همکار شهيد جواد تيموري که در بيمارستان بستري است، از نزديک شاهد ماجرا بوده است.

قهرمانان پاسدار

در ورودي بخش ملاقات هاي مردمي، جايي بود که عمليات بزدلانه تروريست ها شروع شد. مهدي يوسفي و شهيد جواد تيموري دو نفري بودند که آن روز براي بازرسي افراد، جلوي در ايستاده بودند. از هشت صبح تا نزديک ساعت 10:15 همه چيز عادي بود که ناگهان در عرض چند دقيقه همه چيز عوض شد. جواد تيموري به شهادت رسيد و مهدي يوسفي بعد از اصابت دو گلوله به شکمش، راهي بيمارستان شد. او به سرعت جراحي شد و در حال حاضر تحت مراقبت است و تنها کسي است که از نزديک شاهد ورود تروريست ها بوده است.

«آن روز، تروريست ها که وارد شدند بدون مکث شروع کردند به تيراندازي. کسي که معلوم بود رييس شان است و دستورها را مي دهد به سمت من و شهيد تيموري که آن روز سر پست بوديم آمد و شروع کرد به تيراندازي. من و شهيد تيموري به سمتي که زن و بچه هاي مردم براي ملاقات حضوري نشسته بودند حرکت کرديم تا آن ها را مطلع کنيم. در همين لحظه رييس گروه شان به سمت من و جواد شليک کرد.

شهيد تيموري روي زمين افتاد و من هم به سمت مردم دويدم. شگرد آن ها ايجاد رعب و وحشت است، اما تمام سعي مان را کرديم تا وحشت آفريني نکنيم و آن ها به هدف شان نرسند. زماني که به قسمت مراجعات مردمي نزديک شدم آن ها دوباره به شکم من شليک کردند اما خوشبختانه توانستم خودم را به در ورودي برسانم و آن را ببندم تا نتوانند داخل مجلس بشوند. قبل از اين که بتوانم در را ببندم آن ها را ديدم که رفتند بالا سر شهيد تيموري و به سرش شليک کردند.

ديدن اين صحنه آن قدر برايم ناراحت کننده بود که باورتان نمي شود. هيچ وقت تا آخر عمرم آن لحظه را از خاطر نمي برم. تکفيري ها سال هاست از پاسداران وطن کينه به دل دارند، ما سال هاست در حال مبارزه با آن ها هستيم براي همين وقتي لباس پاسداري را به تن ما ديدند با نفرت به سمت مان حمله کردند.»


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۹۰۲۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین برگزار می‌شود

به گزارش خبرگزاری مهر، سمیه اسمعیلی اظهار کرد: به‌مناسبت سالگرد شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و یادبود شهدای عملیات ظفرمند «الی بیت‌المقدس»، یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین و حومه برگزار می‌شود.

وی افزود: این یادواره با هدف زنده نگه‌داشتن یاد و خاطره شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در حسینیه امامزاده حسین (ع) برگزار خواهد شد.

این مسئول بیان کرد: همچنین همزمان با این یادواره یاد و خاطره والدین شهدا که طی اردیبهشت ماه سال‌های گذشته دار فانی را وداع گفتند، گرامی داشته می‌شود.

اسمعیلی گفت: این یادواره، پنج‌شنبه، بیستم اردیبهشت ماه، از ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ با حضور مسئولان استانی و مردم شهیدپرور قزوین و خانواده شاهد و ایثارگر برگزار می‌شود.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین افزود: مدعوین شرکت‌کننده پس از برگزاری یادواره شهدا در گلزار شهدای قزوین حضور می‌یابند و ضمن قرائت فاتحه، با آرمان‌های آنان تجدید میثاق می‌بندند.

جهت دانلود پوستر اعلامیه شهدای اردیبهشت ماه در کانال اطلاع‌رسانی یادواره‌های شهدای استان قزوین عضو شوید.

کد خبر 6098358

دیگر خبرها

  • پشت پرده بزرگترین باند قاچاق مواد مخدر کشور چه بود؟ | ناگفته های قاچاق ۲ هزار تن تریاک | یکی از اعضای این باند در عروسی اش شاباش میلیاردی گرفت
  • یادواره شهدای اردیبهشت ماه قزوین برگزار می‌شود
  • واکنش هیات فوتبال استان به تهران به ماجرای عدم حضور آمبولانس اورژانس در دیدار پرسپولیس و سپاهان
  • شهادت نوزاد نجات یافته از شکم مادر شهید + فیلم
  • ناگفته‌هایی درباره سهم کشورمان از یک میدان گازی در شمال خلیج‌فارس
  • شهادت مدال افتخاری که بر سینه شهید محبعلی می‌درخشد
  • آغاز بکار بنیاد خیریه برنا در استان سمنان
  • شهادت مرزبان دوم در بانه / مرزبانانی که چند روز قبل مجروح شده بود، به شهادت رسید
  • یک مرزبانان در بانه به شهادت رسید
  • یک مرزبان در این شهر به شهادت رسید/ عکس