برجام و FATF، استخوان در گلوی دولت
تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۸۹۵۱۹۸
واقعیت این است که برجام و ضمایم آن نظیر FATF مثل استخوانی در گلوی دولت است؛ نه میتواند آن را ببلعد و نه میتواند آن را خارج کند! به گزارش جهان نيوز؛ تجربه تلخ برجام و پذیرش ضمایم مکمل آن از جمله FATF و ادامه حضور ایران در لیست سیاه این سازمان و لغو نشدن تحریمهای گذشته و وضع تحریمهای جدید و به طور کلی پکیج «اعتماد و توافق با غرب» با همه پیامدهای منفی نقد آن و همه وعدههای مثبت سرابگونه آن، همانطور که رهبری پیشبینی کرده بودند، یک تجربه و آگاهی تاریخی برای رشد جامعه خواهد بود، البته چه بهتر که این آگاهی با حداقل هزینه برای کشور به دست میآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1- گزارش سال 2017 آنکتاد(UNCTAD) نشان میدهد وعده جذب سرمایهگذاری خارجی توسط دولت، سرابی بیش نبوده و ایران با جذب فقط 4/3 میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶(سال بعد از برجام) در حوزه جذب سرمایه خارجی اوضاعی حتی بدتر از دوران اوج تحریمها(۲۰۱۱ و ۲۰۱۲) داشته است. این در حالی است که دولت در کوران مذاکرات و جهت همراهسازی افکار عمومی و فعالان اقتصادی وعده جذب سالانه ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار سرمایه خارجی را میداد.
2- در حوزه نفت، دولت همچنان ناگزیر به «مفتفروشی» است. فروش تقریبا 5/2 میلیون بشکه نفت در روز- بدون دسترسی با اختیار تام به منابع ارزی آن- با نفت بشکهای ۵۰ دلار، یعنی روزانه حدود ۱۲۵ میلیون دلار یا معادل یورویی/ یوآنی آن به پولهای بلوکه ایران در بانکهای اروپایی و خاور دور اضافه میشود یا در بهترین حالت میتوانیم کالای مصرفی وارد و بازار داخلی را دودستی به کمپانیهای اروپایی و چینی تقدیم کنیم. البته کارکرد دیگر این پولهای بلوکه، ارائه تضمین با شاخص نقدپذیری بالا به شرکتهای سرمایهگذار خارجی است که از تحریمهای ثانویه آمریکا و جریمههای میلیارد دلاری وحشت دارند. این مفتفروشی البته غیر از تحمیل هزینه فرصت خامفروشی به کشور و عدم التزام عملی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغی توسط رهبر انقلاب است. این یعنی خسارت روزافزون به کشور؛ نه مباهات بابت افزایش فروش نفتخام.
3- با توجه به انتظار مداوم دولت برای ورود سرمایههای خارجی به کشور، دولت حتی در گردش مالی و هدایت نقدینگی موجود به بخشهای صنعت، معدن، آب، انرژی، کشاورزی، ارتباطات و... کاملا منفعل عمل میکند. حداقل 110 ابرپروژه ملی در حوزههای فوق توسط وزارت اقتصاد تعریف شده که بیش از 70 درصد این پروژهها به علت عدم جذب سرمایه خارجی به کشور بلاتکلیف مانده است. این در حالی است که فقط در سال 95، بیش از 200 هزار میلیارد تومان به رقم نقدینگی کشور اضافه شد که فقط با 25 درصد این رقم میشود تمام ابرپروژههای تعریفشده را به اتمام رساند. انتشار اوراق مشارکت فقط یکی از راهها برای هدایت نقدینگی موجود در بانکها به سمت انجام ابرپروژههای ملی است. با احتساب هر یکمیلیارد دلار (4 هزار میلیارد تومان) برای ایجاد یکصدهزار شغل، با رقم نقدینگی مذکور میتوان بیش از یک میلیون شغل با دوره میانمدت ایجاد کرد. ولی متاسفانه دولت همچنان دست به دامان خارجیهاست و خوشبینی به برجام موجب خطا در محاسبات دولت شده است.
همه گزارههای فوق در واقع در یک بستر مالی و مبتنی بر 3 عامل حقوقی مهم اتفاق افتادهاست.
بستر مالی
هم عدم امکان ورود سرمایه خارجی و هم عدم دسترسی ایران به ارز نفتی، در واقع در بستر عدم لغو تحریمهای مالی- بانکی شکل گرفته است که در واقع مهمترین عامل رضایت طرف ایرانی برای نشستن بر سر میز مذاکره بوده است ولی علاوه بر اظهارات رئیس کل بانک مرکزی، مستندات متقن اثبات میکند دستاورد ایران در این بُعد «تقریبا هیچ» بوده است. نشان به آن نشان که میلیاردها یورو ایران در بانک مشترک ایران و اروپا(EIH) بلوکه مانده است و بانک مرکزی حتی به سختی قادر است با انتقال حواله نزد یکی از بانکهای دوبی(به عنوان اصلیترین کانال تبدیل و انتقال ارز ایران) ارز ایران را به بازرگانان واردکننده کالا به ایران بفروشد. همچنین وزیر نفت نیز اخیرا با تایید محدودیت انتقال ارز پتروشیمیها اذعان کرد: امکان حواله پول صادرات محصولات پتروشیمی از چین وجود ندارد و این مبالغ در چین بلوکه شده است. این در شرایطی است که تحریمهای جدید آمریکا موسوم به CIDA شرایط را بیش از پیش سخت خواهد کرد. این مستندات خلاف واقع بودن بیانیه وزارت امور خارجه ایران را که مدعی است همه تحریمهای مالی مرتبط با برجام لغو شده، اثبات میکند. علاوه بر این، گزارش ماه فوریه 2017 صندوق بینالمللی پول درباره روابط بین بانکی نیز تصریح میکند عمده مشکلات مالی و بانکی ایران همچنان پابرجاست.
عوامل حقوقی
الف- برخلاف ادعای رئیسجمهور در کنفرانس خبری بعد از امضای برجام، این توافقنامه نه تنها همه تحریمهای آمریکا و اروپا را علیه ایران لغو نکرده، بلکه در لغو و حتی تعلیق برخی تحریمهای هستهای نیز ناکام بوده است زیرا تحریم جدید آمریکا CIDA بر بستر دستور اجرایی
13382(Executive Order) رئیسجمهور آمریکا تنظیم شده که قطعا یک تحریم هستهای است! این دستور یکی از مجموع 17 دستور اجرایی رئیسجمهور آمریکا در مورد ایران است که سال 2005 توسط جورج بوش اعمال شد. علت وضع این تحریم غنیسازی اورانیوم با درصد بالا(Highly Enriched Uranium) و احتمال دستیابی ایران به سلاحهای کشتار جمعی بوده است که بر اساس آن داراییهای کشور توقیف شده و طبق تحریم CIDA که بر بستر همین دستور اجرایی وضع شده، توقیف خواهد شد.
ب- مطالعه دقیق متن برجام و شرایط «حقوقی/ قراردادی» حاکم بر آن و همچنین تنگناهای مالی رفع نشده، نشان میدهد علاوه بر مشکل مراودات بانکی، حتی گذشت زمان هم مشکل زیادی را از ورود سرمایه خارجی به کشور- آنطور که باید و شاید- حل نمیکند. مطالعه بخش سوالات متداول(FAQs) کمیته داراییهای خارجی آمریکا (اوفک) وابسته به وزارت خزانهداری این کشور نشان میدهد در شرایط بازگشت تحریمها (اسنپ بک)، حتی به دلایل غیربرجامی، همه شرکتها فقط 180 روز فرصت دارند تا ایران را ترک و تمام داراییهای خود را از کشور خارج کنند. این شرایط در بخش M4 و M5، صفحات 42 و 43 سوالات متداول آمده است. اهمیت این بخش وقتی بیشتر میشود که بدانیم اکثر قریب به اتفاق تحریمها «تعلیق» و نه «لغو» شدهاند. بنابراین کمتر سرمایهگذار خارجی حاضر به همکاری با ایران و ورود سرمایه به داخل کشور خواهد شد. حتی شرکتهایی نظیر توتال هم که پا پیش گذاشتهاند با تطمیع ضمانت مالی از محل ارزهای بلوکه در فرانسه حاضر به همکاری شدهاند.
پ- الزامات گروه مالی مبارزه با پولشویی و تروریسم FATF که در نشست اخیر خود، حتی با وجود اجرای موبهموی تعهدات(AML/CFT)، باز هم ایران را از لیست سیاه خود خارج نکرد و ایران حتی با تحریمهای جدید آمریکا، برای دسترسی به سیستم مالی جهانی مجبور است تعهدات بیشتری را متقبل شود که «خودتحریمی» و عدم مراوده مالی با اعضای SDN لیست، مهمترین آنهاست، چرا که در غیر این صورت نهتنها ایران به سیستم مالی دنیا دسترسی نخواهد داشت بلکه هرگونه کمک یا مراوده مالی- فنی به اعضای SDN لیست، موجب اضافه شدن «فرد/ نهاد» طرف مراوده، به این لیست خواهد شد.
بنابراین واقعیت این است که برجام و ضمایم آن نظیر FATF مثل استخوانی در گلوی دولت است؛ نه میتواند آن را ببلعد و نه میتواند آن را خارج کند!
دولت یا باید عطای برجام و اعتماد به غرب را به لقای آن ببخشد که در این صورت در داخل کشور با افکار عمومی بویژه دلسوزان نظام که پیش از این در راستای فرمایشات رهبری، دولت را بابت بدعهدی طرف خارجی انذار میکردند، مواجه خواهد شد و در وجه خارجی ماجرا نیز در خوشبینانهترین حالت، با اجرای قطعنامه 2231 به عنوان مکمل برجام، تمام تحریمهای قبلی علیه ایران که «تعلیق» و نه «لغو» شده بودند، دوباره اجرایی خواهد شد و ایران را پس از 4 سال اتلاف وقت و تحمل هزینههای فراوان، به شرایط پیش از برجام و حتی بدتر از آن بازخواهد گرداند یا باید پای برجام بایستد که در این صورت باید گام به گام انتظارات تمام نشدنی اروپا و آمریکا را اجرایی کند و برای خوردن هویج برجام، چماق بیشتری بخورد! از جمله خودتحریمی و قدم گذاشتن روی خطوط قرمز نظام برای دادن امتیازات امنیتی در حوزه نظامی و موشکی و باج احتمالی برجام 2 و3 برای آزادسازی گروگان برجام!
در هر صورت آنچه از شواهد و قرائن مستند و متقن برمیآید، دولت از «گندم برجام» نخواهد خورد و برجام، طبق آنچه در ابتدای نوشته به عرض رسید، طبق فرمایش رهبر حکیم انقلاب، یک تجربه و آگاهی تاریخی برای رشد جامعه خواهد بود. اگر حاکمیت بتواند از این پیچ تاریخی که دولت یازدهم با «ندانمکاری» خود برای او ایجاد کرده، بگذرد، نتیجه و میوه آن دستاورد بسیار ارزشمند اتکا به توان و تجربه و علم بومی، در کنار توکل به «خدا» به جای اعتماد به «کدخدا» خواهد بود. میوهای که شیرینی آن را در حوزه موشکی و دفاعی چشیدهایم.
منبع: وطن امروز
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۹۵۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: تصور نکنیم اگر FATF را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم
محمدجواد ظریف میگوید در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
به گزارش جماران، محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات و در نشست اول آن با عنوان «ژئوپلیتیک خلیجفارس» به سخنرانی پرداخت که مهمترین اظهارات او به شرح زیر است:
دنیا گرفتار چالش شناختی است.
خطاهایی که بعضا صورت میگیرد به دلیل شناخت و ادراک نادرست است.
دوستان ما در جنوب خلیج فارس ادراک خود را اصلاح میکنند و ما در اصلاح این ادراک تا حدودی عقب هستیم.
هنوز این تفکر غلط خرید امنیت در این کشورهای عربی وجود دارد البته انها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با وابستگی به یک قطب برای خود امنیت تامین کنند.
کویت قبل از اینکه به کشتیهای خود پرچم امریکا بزنند پرچم شوروی را نصب کرده بودند.
این کشورها این مشکل ادراکی را کماکان دارند که باید امنیت را خرید و نخستین آنها صدام بود. آنها تلاش کردند امنیت را با کمک صدام بخرند.
یکی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس شخصا به آقای روحانی گفتند که ما ۷۵ میلیارد دلار به صدام پرداخت کردیم.
زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و طارق عزیز گفت تا مذاکره صورت نگیرد، آتش بس صورت نمیگیرد، دبیرکل وقت سازمان ملل به وزیرخارجه وقت دولت ریگان زنگ زد و او به دبیرکل جواب داد که ما در مهرماه که به نیویورک بیاییم با شما در این باره گفتگو خواهیم کرد. میدانید که تاریخ را نمیتوان فراموش کرد. وقتی این شرایط پیش امد دبیرکل به پادشاه وقت سعودی زنگ زد و ملک فهد در تماس با صدام، او را به پذیرش آتش بس متقاعد کرد. پادشاه وقت به صدام میگوید: «غرور ایرانی را زیر پا نگذار.» عربستان در ان زمان این فهم را داشت که نمیتواند کاملا به صدام اعتماد و تکیه کند، اما در عمل متفاوت هم عمل میکرد.
وقتی سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد، این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای خرید امنیت به سراغ شوروی و امریکا رفتند.
همین کشورها امروز برای خرید امنیت به سراغ اسراییل رفتند و متوجه نیستند که اسراییل در تاریخ خود از هیچکس حمایت نکرده و حتی به امریکاییها در مذاکرات آزادی گروگانها لگد زده اند. اسراییل در تاریخ تقلبی خود به هیچکس رحم نکرد. این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
زمانی که آرامکو را تیر غیب زد، سعودیها انتظار حمایت از آمریکا داشتند و حالا هم به دنبال خرید امنیت از اسراییل هستند.
اشتباه ادراکی دوم ما و اعراب این است که فکر میکنیم امریکا به دنبال گسترش حضور خود در منطقه است، اما امریکا به انتقال حضور و نفوذ به خارج از این منطقه است.
امریکا دیگر قدر قدرت نیست. ما قدرت بزرگ داریم، اما هژمون نداریم. در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
امریکا در حال برون سپاری تامین امنیت به اسراییل است و کشورهای عربی منطقه که به دنبال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند باید بدانند که دیر یا زود قربانی تامین منافع اسراییل خواهند شد.
اشتباه ادراکی سوم که به ما هم بازمی گردد این است که اگر با چیزی مخالفت کردیم و، چون خود را مرکز مشروعیت عالم میدانیم اگر به چیزی مشروعیت ندهیم جنبه اجرایی و عملیاتی پیدا نمیکند. در کاسپین این اشتباه را مرتکب شدیم و در مذاکرات شرکت نکردیم و بستر دریا را در غیاب ما تقسیم کردند.
عدم حضور به معنای عدم شکل گیری از ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیست بلکه به معنای عدم تامین منافع شما است. مگر جلوی طالبان را توانستیم بگیریم؟ خیر؛ از روند مذاکره حذف شدیم. همین قاعده درباره مسیرهای مواصلاتی هم هست که از این مسیرها دور ماندیم و بعضا حذف هم شدیم.
در دنیای کنونی هم امریکا نمیتواند با وتو در شورای امنیت، مانع از قدرت مقاومت مردم غزه شود. جنگ اسراییل با مردم غزه هفت ماه است که ادامه پیدا کرده، اما جنگ اسراییل با کشورهای عربی شش روزه تغییر کرده است. آمریکا نمیتواند تصمیم گیریها را وتو کند و این را دنیا و مردم و افکار عمومی این را ثابت کرده اند.
دو مبنای بازدارندگی، نصر خدا و قدرت مردم هستند.
مهمترین کاری که میتوانستیم پس از جنگ غزه بکنیم این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه داده و کنش ایران هراسی را نابود کنیم.
تصویر ترسناک ساختن از ایران، هدف اسراییل است و ما هم نباید در این تله بیفتیم.
این اشتباه ادراکی ما که خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد اشتباه است. تصور نکنیم اگر fatf را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم و با تبعات ان روبه رو نمیشویم.
دنیای امروز هرروز در حال تغییر است و ما هم هرروز باید فکر خود را نو کرده و تفکر جهان دو قطبی را کنار بگذاریم و واقعیتها را ببینیم.
بسیاری از انگارههای ما درباره نظم جهانی و حتی مردم خودمان غلط است.
همسایهها برای ما فرصت هستند.
مردم برای ما فرصت هستند نه تهدید. به فرصت، امکان بالندگی بدهیم.