Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-07@03:25:08 GMT

نادرشاه، سلطان مقتدر ايراني

تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۰۱۷۴۶

خبرگزاري آريا - هفته نامه صدا - حامد زارع: ايران پيش از برآمدن نادرشاه و پس از برآمدن او سرزميني پر از آشوب و چهل تکه‌گي بود. تنها شمشير پادشاهي توانمند بود، که توانست وحدت سرزميني ايران را در تندباد حوادثي که از يورش افغان ها برخاسته بود فراهم آورد و دوگانگي هاي بي مورد مذهبي و عرفاني ساخته شده در عهد صفوي را به نفع وحدت ديني مرتفع سازد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



نادرشاه، پادشاهي نادر بود که هم در فتوحات هند و ترکستان موفق بود و توانست گرجستان و آذربايجان را ضميمه خاک ايران کند و هم در برگزاري کنگره تقريب مذاهب اسلامي در بغداد و مصالحه ديني با پادشاه عثماني توفيقات فراواني داشت و توانست همزمان از اهل تسنن در فلات ايران محافظت به عمل آورد و از آبروي تشيع در سرزمين هاي تحت خلافت عثماني پاسداري کند. اما آيا مي توان از نادرشاه به عنوان يک الگوي موفق سياست و ديانت در تاريخ دوره ميانه ايران سخن به ميان آورد، احتمالا پاسخ به اين سوال نمي تواند مثبت باشد.

در سرزميني که مهد دانش و هنر است، تنها زور پادشاهي و شمشير لشکريان نمي تواند کارگر باشد. نادرشاه پادشاهي بود که خالي از هرگونه سواد سياسي و حکومتي، کمترين تشابهي به نمونه هاي شاهنشاهي در اندرزنامه هاي ايراني نداشت. بيش از آنکه نماينده فرزانگي ايراني باشد، الگويي از اقتدارگرايي ترکي و ايلياتي بود. بنابراين با همه خدمتي که جنگاوري نادر براي حفظ چند دهه وحدت سرزميني ايران و بازگرداندن شکوه يکپارچگي به اقليم هاي فلات ايران کرد، نادر نتوانست نام خود را در سياهه شاهان فرهمند ايراني جاي دهد.




نادرشاه افشار را مي توان مشهورترين پادشاه ايران دوره اسلامي دانست. سرکوب افغان ها و بيرون راندن عثماني و روسيه از سرحدات کشور و تجديد استقلال ايران و چيرگي بر ترکستان و جنگ هاي پيروزمندانه در حواشي کشور و مهم تر از همه فتح هندوستان باعث شهرت نادرشاه در تاريخ سياسي دوره ميانه ايران شده است. اما قابل توجه ترين اقدامات نادرشاه تلاش در جهت دست يافتن به وحدت سرزميني در فلات ايران و وحدت شيعه و سني در عالم اسلام است. دو کاري که نادرشاه به مثابه آخرين پادشاه فلات بزرگ ايران توانست انجام دهد و نام پرشکوهي از خود در صفحات تاريخ به يادگار بگذارد.

در زمانه اي که صفويان با شورش افغان ها از هم پاشيده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلي و خارجي بود، عثماني ها از غرب و روس ها از شمال و اعراب از جنوب و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعيت حاکميت ايران را سامان داد. در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وي سرکوب شدند و کشور اندکي از قدرت گذشته خويش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت يک حکومت مقتدر مرکزي بر تمام وطن، بازيافت.

ترکمانان و ازبکان به ماوراءالنهر عقب نشيني کردند. در عهد او به سپاه و تامين نيرو بسيار توجه مي شد.

نادر اقوام ايراني را متحد و منسجم در زير پرچم ايران درآورد و بار ديگر ايران قدرتمندترين کشور آسيا شد. شهرها يا ولايات ايران در دوره نادر شامل آذربايجان، افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، گرجستان، داغستان، بحرين، قطر و کشمير بودند. نادرشاه از فرمانرواياني بود که براي آخرين بار ايران را به محدوده طبيعي فلات ايران رسانيد و با تدارک کشتي هاي عظيم جنگي، کوشيد تا استيلاي حقوق تاريخي کشور را بر آب هاي شمال و جنوب تثبيت کند.

وحدت مذهبي

اصل و نسب نادر از ايل افشار است که شاخه اي از ترکان غز به جاي مانده از کوچ سلاجقه به ايران بوده اند. شايان ذکر است که نادر از نژاد ترک است. ايل افشار از ايلات شاهسون هم پيمان با شاه اسماعيل و صفويان بوده و نکته جالب سني بودن همه ايل افشار است. هر چند که تاريخ پاسخ روشني به نوع مذهب نادر ندارد. ارادات او به حضرت علي (ع) و ابوحنيفه يکسان بوده است و چنان که مرقد و بارگاه امامان شيعه در سامرا و کاظمين را بازسازي کرده است همانطور هم مرقد ابوحنيفه در بغداد را تکريم و بازسازي کرده است. ديدگاه نادر درخصوص علت سقوط صفويان بسيار تيزبينانه بوده است.





نادرشاه مي دانست که مذهب شيعه يکپارچه شده اما صفويان مشکلاتي دارند بسياري از اقدامات صفويان؛ ظاهرسازي؛ تفرقه افکن و دور از عقلانيت بوده و بدعت هايي نظير لعن خلفاي مورد احترام اهل سنت از جمله مناسب مورد اعتراض نادر بود.

نادرشاه معتقد بود که ايران مملکتي ملوک الطوايفي است و هريک از اين ايلات و قبايل که سوغات هجوم اقوام ترک و عرب و مغول و تاتار به ايران بوده اند مناسک؛ عقايد و مقدساتي براي خود داشتند. يا بايد ايران را ملکي چهل پاره تصور کرد و يا بايد براي حفظ ايران زمين اين عقايد متفاوت را به دور از مسائل اختلاف برانگيز در کنار هم محترم شمرد.

اين قبيل افکار از نگرش هاي دروني نادر بوده است. تا زمان نادر در خارج از مرز ايران در هيچ کجا مذهب شيعه در دين اسلام به رسميت شناخته نمي شد. حتي تسلط آل بويه بر خليفه بغداد و حضور شخصيت بزرگ شيعي چون شيخ مفيد هم نتوانست مذهب شيعه را در کنار چهار مذهب حنفي، مالکي، حنبلي و شافعي پذيرفته کند. در موسم حج چهار رکن شامي، يماني، عراقي و حجرالاسود در چهار گوشه کعبه متعلق به اين چهار مذهب بود و شيعيان تا پيش از به سلطنت رسيدن نادرشاه سهمي در اين چهار رکن نداشته و براي حج نيز اجازه داشتن امير حاجيان را نداشتند.

هنگامي که در نوروز سال 1736 ميلادي نادر در مغان در حضور همه بزرگان ايران در مهد صفويه و به قولي زادگاه زرتشت با درخواست بزرگان ايران و صفويه به پادشاهي رسيد و خواب ديدار وي با حضرت علي (ع) و نهادن شمشير بر گردن وي به دست مولاي متقيان و رسيدن او به پادشاهي تعبير شد، او به خواسته اصلي خود رسيد. او با جلب رضايت علماي شيعه در کنار گذاردن مناسک عاشورا دوري از لعن خلفا ضمن پذيرش پادشاهي ايران زمينه هاي برگزاري کنگره تقريب مذاهب نجف در 1740 و در پي آن پذيرش مذهب شيعه جعفري به عنوان مذهب پنجم جهان اسلام را فراهم کرد. آرزويي که شيخ مفيد؛ شاهان آل بويه و شيخ مفيد در دستيابي به آن ناکام ماندند.

فتوحات نادر

نادرشاه افشار بيشتر عمر خود را در جنگ و فتح گذراند. او ابتدا به شاه تهماسب دوم پيوست و در 1139 ق سردار سپاه او شد. سپس خراسان را به تصرف خود درآورد. مالک بزرگ، ملک محمود سيستاني تا حدي مانع قدرت گيري نادر شد، ولي نادر در سال 1137 ق، پشتيباني شاه تهماسب دوم صفوي و فتحعلي خان قاجار را جلب کرد و توانست ملک محمود را شکست دهد و حاکميت شاه ايران را در خراسان برپا کند.





شاه تهماسب نيز، نادرقلي را والي خود در خراسان اعلام کرد و پس از آن نادر نام خود را به «تهماسب قلي» تغيير داد. سال بعد، او پس از سرکوب چند ايل ترک و کرد، به حکمراني کامل خراسان رسيد. ولي پس از آن براي به قدرت رساندن شاه تهماسب با افغان ها وارد جنگ شد.

در 1142 رييس افغان ها يعني اشرف افغان را در مهماندوست در نزديکي دامغان (طي نبرد دامغان) و سپس در مورچه خورت اصفهان و براي بار سوم در زرقان فارس شکست داد. او سپس در تعقيب اشرف، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داد و قبايل اين ديار را مطيع خود کرد.

بدين ترتيب پس از هفت سال شورش افغان ها در 1142 ق به پايان مي رسد. اما افغان هاي مخالف نادرشاه پس از فتح قندهار به دست نادر، به دهلي گريخته بودند. نادرشاه سه بار به پادشاه هند، محمدشاه گورکاني، اخطار دارد تا نظاميان اشرف افغان را به ايران تحويل دهد. در پي عدم تحويل آنها، سپاه ايران از رود سند گذشت و در جنگ کرنال هندي ها را شکست داد و دهلي را تصرف کرد.

آنها سپس 800 افغان را در بازار دهلي دار زدند. نادر به رغم کمي سپاهيانش در مقابل لشکريان فيل سوار هندي، توانست با به کارگيري تاکتيک هاي نوين جنگي پيروز شود. در جنگ کرنال در طي يک روز، بين بيست تا سي هزار شهروند هندي کشته شدند.

سلطنت نادر

برآمدن افشاريه اميدهايي فراوان براي ايرانيان همراه داشت. تلاش هاي نادر ره آوردهايي چون کوتاه کردن دست افغان ها از ايران، تثبيت مرزها و عقب راندن همسايگان متجاوز، بهبود اوضاع اقتصادي، و نجات کشور از هرج و مرج برآمده از انحطاط صفوي را در بر داشت و آينده اي روشن براي ايران ترسيم کرد.

افزون بر تلاش هاي سياسي- نظامي، نادر در زمينه مذهبي نيز تکاپوهايي داشت. فعاليت هاي مذهبي وي تا پيش از سلطنت با باورهاي بيشينه جامعه شيعي ايران همخواني داشت. زيارت مزار امامان شيعه و اهداي نذري هاي فراوان به مکان هاي مقدس، پرداخت هزينه فراوان براي تعمير و توسعه حرم علوي و عتبات عاليات، نسبت دادن فتوحات و پيروزي ها به عنايات ائمه و اختصاص نقش مهرها به شعارهاي خاص شيعيان را مي توان از سياست هاي مذهبي وي برشمرد.





اما با توجه به عواملي چون ميل به حکومت بر همه اقوام ساکن و قلمرو خود، همسايگي ايران با کشورهاي سني مذهب مانند عثماني و افغان ها، بيم از بازگشت صفويان به عرصه قدرت، نقش ويرانگر اختلاف هاي مذهبي در جامعه، بهره گيري عثماني ها از اختلاف هاي مذهبي براي انگيزش نيروها بر ضد ايران و ضرورت دلجويي از جمعيت سني مذهب وفادار به نادر در سپاهش وي از همان اوان سلطنت، سياست مذهبي ديگري را در پيش گرفت.

نادر تلاش هاي مذهبي جديد خويش را در دو جهت متمرکز کرد. از يک سو کوشيد با محدود کردن بخش فقهي آيين تشيع و ممنوع ساختن شعائري مانند برگزاري مراسم عزاداري امام حسين عليه السلام، سب و لعن مخالفان از جانب شيعيان که به زعم وي اختلاف برانگيز و از بدعت هاي شاه اسماعيل صفوي بود و اجباري کردن اعتقاد به خلفاي راشدين، نظر اهل سنت را به خود جلب کند.

سرنوشت نادر

نادرشاه در اواخر عمر تغيير اخلاق داد و پسر خود رضاقلي ميرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشيمان شد و برخي از اطرافيان خود را که در اين کار آنها را مقصر مي دانست، کشت. نادر براي تامين هزينه جنگ هاي خود مجبور بود تا ماليات هاي گزافي از مردم بگيرد، به همين دليل شورش هايي در جاي جاي کشور روي مي داد. زماني که نادر براي رفع يکي از اين شورش ها به خراسان رفته بود، جمعي از سردارانش به رهبري علي قلي خان شبانه به چادر ولي حمله کردند و او را به قتل رساندند.

گفته لارنس لاکهارت مورخ انگليسي ماجرا از اين قرار بوده: «نادر در ماه هاي پاياني عمر در اوج خشونت حکومت مي کرد و به دلايلي چند به تمامي سردارانش سوءظن داشت. نادر شبي رييس آنها را احضار کرد و چنين گفت: من از نگهبانان خود راضي نيستم و از وفا و دليري شما آگاهم حکم مي کنم فردا صبح همه آنان را توقيف و زنجير کنيد و اگر کسي مقاومت کند ابقا نکنيد. حيات من در خطر است و براي حفظ جان فقط به شما اعتماد دارم.

نوکري گرجي اين موضوع را به اطلاع سرداران نادر رساند و ايشان مصمم شدند تا دير نشده، نادر را از ميان بردارند. تا پاسي از شب رفت، مواضعين به خيمه چوکي، دختر محمدحسن خان قاجار، که نادر آن شب را در سراپرده او بود، رو آوردند.

ترس به آنان چنان غلبه کرد که اکثرشان جرات ورود به خيمه را نکردند. فقط محمدخان قاجار، صالح خان و يک شخص متهور ديگر وارد شدند و چوکي تا متوجه آنها شد نادر را بيدار کرد. نادر خشمناک از جاي برخاست و شمشير کشيد. پايش در ريسمان چادر گير کرد و درافتاد. تا خواست برخيزد، صالح خان ضربتي وارد آورد و يک دست او را قطع کرد. سپس محمد خان قاجار سر نادرشاه را از تن جدا ساخت.




جانشينان نادر

بعد از قتل نادرشاه افشار، کريم خان از سرداران نادر که از طايفه زند بود، به قدرت رسيد و حکومت بازماندگان افشار محدود به خراسان شد و کريم خان اين منطقه را به احترام نادر که او را ولي نعمت خود مي دانست در اختيار جانشينانش باقي گذاشت.

نادر زمينه را براي جانشيني مناسب از بين برده بود. او بسياري از اطرافيان خود را از پاي درآورد. پس از مرگ وي سرداران او نيز در گوشه و کنار علم استقلال برافراشتند؛ کريمخان زند وکيل الرعايا در شيراز- احمدخان ابدالي در افغانستان- فتحعلي خان افشار ارشلو در آذربايجان و در شهر اروميه- حسنعلي خان اردلان در کردستان و محمدحسن خان قاجار در مازندران شروع به حکومت کردند.

در خراسان نيز عليقلي خان افشار، برادرزاده نادر بسياري از اولاد و خانواده نادر را قتل عام کرد و خود را «عادلشاه» ناميد و شروع به حکومت کرد. وي که مردي خونريز و عياش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داد و پسرش آقامحمدخان را مقطوع النسل کرد، اما سرانجام توسط برادر خود ابراهيم خان، کور و سپس کشته شد.

بزرگان افشار، نوه نادر به نام شاهرخ ميرزا را به قدرت رساندند. او نيز يک سال بعد مخلوع و کور شد، اما دوباره به قدرت رسيد، ولي اين بار توسط شاه سليمان ثاني (از خاندان صفوي که مورد احترام عموم بود) شکست خورد. شاهرخ نابينا چهل و هشت سال سلطنت کرد، اما فقط بر خراسان. پس از مرگ کريم خان، آقامحمدخان به قدرت رسيد و به خراسان حمله کرد و شاهرخ را با شکنجه کشت.

نادرميرزا فرزند شاهرخ، پدر پير و نابينا را در دست آقامحمدخان رها کرد و به افغانستان گريخت و در زمان فتحعلي شاه ادعاي سلطنت کرد که دستگير و کور شد، زبانش را بريدند و او را کشتند و بدين ترتيب آخرين مدعي سلطنت از خاندان افشاريه از ميان برداشته شد.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۰۱۷۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روزگار سپری شده اسکناس ایرانی

مسعود یوسفی- روزنامه اعتماد- به تازگی عکسی از یک گردشگر روسی در تهران منتشر شده که در نوع خود بسیار غم‌انگیز است. در شرح این عکس گفته شده که این گردشگر ۳۰۰ دلار از پول خود را به ریال تبدیل کرده و حالا اسکناس‌ها را در داخل کیسه‌ای این طرف و آن طرف می‌برد. تصویری گویا از کاهش شدید ارزش پول ملی ایران که امضای وزیر امور اقتصادی و دارایی و رییس کل بانک مرکزی روی آن است.

«امضا» کردن پول توسط دو عضو تیم اقتصادی یک دولت نوعی نمادسازی برای دفاع از حیثیت پول است. در اساسنامه بانک مرکزی به صراحت نخستین وظیفه این بانک، حفظ ارزش پول ملی عنوان شده و رییس کل بانک مرکزی با امضای اسکناس، خود را به این وظیفه متعهد می‌کند. اما در ایران چه اتفاقی افتاده است؟

در شهر‌های بزرگ، با وجود اینکه در خودپرداز‌ها هنوز پول نقد وجود دارد؛ اما تورم مزمن و ماندگار در کنار کاهش ارزش پول ملی کاری کرده که «کارت‌های بانکی» جای «اسکناس» را در معاملات روزمره بگیرد و بدون این کارت‌ها، خرید و فروش در سطح اقتصاد ایران کار بسیار سختی شده است. در شهر‌های کوچک، گزارش شده که خودپرداز‌ها در بسیاری از موارد همین پول نقد را هم به مردم نمی‌دهند و خالی هستند.

در واقع، «پول» جای خود را به «اعتبار» داده است. بانک‌ها برداشت از خودپرداز‌ها را به روزی ۲۰۰ هزار تومان محدود کرده‌اند تا کسی نتواند به یک‌باره پول بیشتری برداشت کند. به جای آن، یک «اعتبار» در کارت‌های بانکی شارژ می‌شود و مردم با آن دست به خرید و فروش می‌زنند.

از اواسط دهه ۹۰، ایران هم به رده کشور‌هایی پیوست که دیگر به کار بردن «سکه» به عنوان پول در آن جایگاهی ندارد. سکه‌های ۵، ۱۰، ۲۵، ۵۰ و حتی ۵۰۰ تومانی دیگر چیزی شده برای کلکسیونر‌ها و آنهایی که برای مجموعه‌های شخصی خود جمع می‌کنند. ارزش فلز به کار رفته در این سکه‌ها آنقدر از ارزش ذاتی خود پول بیشتر شد که بانک مرکزی ابتدا مجبور شد که سکه‌ها را کوچک‌تر کند و سپس به‌طور اتوماتیک از چرخه مبادلات حذف کند.

چون چیزی وجود ندارد که بتوان مثلا با سکه ۵۰۰ تومانی یا ۱۰۰ تومانی خرید. مصطفی میرسلیم، نماینده تهران در مجلس، با انتقاد از کاهش ارزش پولی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «وزیر امور اقتصادی و دارایی و رییس کل بانک مرکزی، اگر نمی‌توانند ارزش پول ملی را حفظ کنند، امضای‌شان را از روی اسکناس‌ها بردارند، چون با کاغذ پاره فرقی ندارد.» خبرگزاری تسنیم با مدیر روابط عمومی بانک مرکزی تماس گرفته و از او درباره این توییت پرسیده و پاسخ شنیده که «عقل سلیم حکم می‌کند انسان قبل از گفتار و نوشتار، کمی فکر کند!»

گرچه اظهارات آقای میرسلیم بار‌ها حاشیه‌ساز شده و با برخی از آنها نیز مخالفت‌هایی شده، اما نمی‌توان گفت که این اظهارات با عقلانیت فاصله دارد. چرا؟ به بازار پول نگاه کنید.

اسکناس‌های در گردش ایران

بانک مرکزی در وبسایت خود ۲۵ نوع اسکناس را به رسمیت شناخته (در این لینک ببینید: www.cbi.ir/page/۲۱۴۴.aspx) که از اسکناس ۱۰۰ ریالی با طرح مرحوم مدرس شروع می‌شود و به ۲۰۰ ریالی طرح جهادسازندگی و ۵۰۰ ریالی طرح دانشگاه تهران می‌رسد و سپس چند نوع طراحی‌های مختلف اسکناس‌های ۵ هزار ریالی و ۱۰ و ۲۰ هزار ریالی را در بر می‌گیرد و دست آخر به اسکناس‌های ۱۰۰ هزار و ۵۰ هزار ریالی جدید با «چهار صفر کمرنگ» می‌رسد و گویا برای دوره‌ای طراحی شده‌اند که قرار است چهار صفر از پول ملی حذف شود.

اما اینها اسکناس‌هایی هستند که گویا بانک مرکزی برای در چرخه بودن به رسمیت می‌شناسد و عملا کارایی خاصی ندارند. به جز اسکناس ۱۰۰ هزار ریالی و چک پول‌ها (بخوانید اسکناس ها) ۵۰۰ هزار و ۱ میلیون ریالی، اسکناس دیگری در تورم بالای ایران به گردش نمی‌افتد. کاهش ارزش پول ملی ایران کاری کرده که یک خرید خیلی معمولی به راحتی چندین برابر یک اسکناس ۱ میلیون ریالی را «تبخیر» می‌کند. بنابراین چیزی که در وبسایت بانک مرکزی باقی مانده، نوستالژی خاصی است از روزگار سپری شده اسکناس‌های ایرانی که دیگر نیستند.

اینجا درباره سکه‌های در چرخش ایران صحبت نمی‌کنیم که خیلی‌ها برای خرید آنها در پلتفرم‌های خرید وفروش آگهی می‌دهند، چون ارزش نیکل به کار گرفته در ساخت آن از خود پول بیشتر شده است! اینجا درباره اسکناس‌هایی حرف می‌زنیم که برای هر قطعه از آن (بنا به عدد‌های ۵ سال پیش) ۳۸۰ تومان به‌طور متوسط هزینه شده است و حالا در فضای تورمی ایران کاربردی ندارند.

وقتی توهم پولی داریم

«زمانی که قیمت دلار پر می‌کشد، ما فقیرتر می‌شویم». چرا؟ چون ارزش برابری ریال است که در برابر دلار سقوط می‌کند. به دلیل وابستگی شدید کالایی ایران به بخش واردات، ریال تضعیف شده قدرت خرید کمتری در بازار پیدا می‌کند. در این میان، نظام پرداخت‌های آنلاین و دستگاه‌های POS است که حرف اول را می‌زند. چون برای خرید و فروش کالا نیاز به حجم بالایی از اسکناس است که خطرات خودش را دارد. اما کارت‌های بانکی نه خود پول، بلکه یک «توهم» پولی و نوعی اعتبار است. 

نظام پیچیده و پر از اشکال بانکی یک عدد را در حساب اشخاص شارژ می‌کند و اجازه برداشت ۲۰۰ هزار تومان بیشتر در یک روز از طریق خودپرداز را هم نمی‌دهد. اگر کسی هم بخواهد مثلا ۱۰ میلیون تومان از بانک بیرون بیاورد نیازمند یک کوله پشتی است. اما تصور کنید که مشتریان یک بانک همه با هم برای بیرون کشیدن پول‌های‌شان به بانک مراجعه کنند؟ چه اتفاقی می‌افتد؟ این همان چیزی است که در سال ۹۶ برای موسسه ثامن رخ داد و کشور را دچار یک بحران پولی و امنیتی کرد. به همین دلیل است که پول در ایران یک مقوله گران و توهمی است.

گرشام و تیزر و سرنوشت پول

سر توماس گرشام، یک سرمایه‌دار انگلیسی بود که در قرن شانزدهم میلادی به عنوان مشاور مالی ملکه الیزابت انگلستان در مورد نحوه ضرب سکه‌ها هشداری به ملکه داد که بعد‌ها ادعای او رنگ واقعیت به خود گرفت و به قانونی در اقتصاد مبدل شد. در آن زمان دو نوع سکه در انگلستان برای انجام معاملات ضرب می‌شد که دارای عیار متفاوتی (به جهت آلیاژ به‌کار رفته در آنها) بودند؛ اما هر دو با ارزش یکسان در بازار برای معامله مورد استفاده قرار می‌گرفتند. 

تاجر انگلیسی اعتقاد داشت که پول بد که در حقیقت همان پولی بود که ناخالصی داشت، به مرور زمان موجب می‌شود پول خوب یا همان سکه‌های خالص از گردونه بازار خارج شوند. نتیجه نهایی آن، خالی شدن اقتصاد انگلستان از سکه‌های خالص و انباشت سکه‌های ناخالص در چرخه اقتصادی آنها بود. 

قانون گرشام به سادگی چنین می‌گوید: «اگر ارزش اسمی یا همان ارزشی که به‌صورت دستوری برای کالا یا خدماتی تعیین می‌شود، با ارزش واقعی یا ارزش مبادله آن در بازار متفاوت باشد؛ این امر موجب خروج آن منبع از چرخه اقتصادی یا هرز رفتن آن در سیستم اقتصادی می‌شود.»، اما این تنها زمانی اتفاق می‌افتد که دولت بتواند قوانین مربوطه را اجرا کند. اگر این قوانین وجود نداشته باشند یا مردم دیگر تمایلی به پیروی از آنها نداشته باشند، قانون گرشام می‌تواند معکوس عمل کند؛ یعنی پول خوب پول بد را بیرون می‌راند؛ زیرا بازرگانان فقط ابزار‌های پرداختی را می‌پذیرند که ارزشمند می‌دانند. 

این معکوس قانون گرشام به افتخار آدولف تیرز قانون تیرز نامیده می‌شود و در چنین موقعیت‌هایی پیش آمده است: شهروندان کشور‌های اروپای شرقی پس از فروپاشی بلوک شوروی از دلار به جای پول‌های بی‌ثبات خود استفاده می‌کردند یا مثلا ونزوئلا که در دوره ابر تورم، دلار را جایگزین پول خود کرد. همین الان اخبار بسیاری درباره استفاده از دلار یا سکه طلا در برخی معاملات شنیده می‌شود و گروهی آن را به فراریان مالیاتی نسبت می‌دهند. اما واقعیت همان پول خوب و پول بد است. تورم فزاینده در کنار کاهش ارزش پول ملی یک هشدار است برای آینده نظام پولی کشور که فراتر از تبلیغات سیاسی و نگاه‌های جناحی قرار می‌گیرد.

دیگر خبرها

  • نیاز روزانه به ۱۵۰۰ اهداکننده خون در تهران / ثبت اطلاعات گروه‌های خونی نادر برای مواقع ضروری
  • اولین لژیونر ایرانی به لیگ برزیل پیوست!
  • ایران و عراق در مبادلات اقتصادی از ارز ملی خود استفاده کنند
  • افزایش میزان حمایت از بیماران تالاسمی با تأسیس صندوق بیماری‌های نادر و صعب‌العلاج
  • آواتر 15 ؛ یک شاسی بلند جدید دیگر با زبان طراحی نادر فقیه زاده (+تصاویر)
  • آیا مست عشق پای ستارگان ترکیه‌ای را به سینمای ایران باز می‌کند؟
  • مشتری‌های تازه پهپادهای 20 هزار دلاری ایران
  • مدیر عامل بنیاد بیماری‌های نادر ایران مطرح کرد؛ جلوگیری جدی از بیماری «کوتاه قامتی» در کشور
  • روزگار سپری شده اسکناس ایرانی
  • مهاجری: بعضی وزرا از حضور در دولت پشیمان هستند/ برخی نقش شاه سلطان حسین را بازی می کنند