Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رویداد24»
2024-04-29@11:30:47 GMT

شیوع ناپدیدی کودکان در ورامین، کرج و مشهد

تاریخ انتشار: ۱ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۲۴۹۳۴

رویداد۲۴-هر چه هست، آمارهای غیررسمی است؛ هر چه مربوط به زنان معتاد، زنان معتاد باردار و زنان آسیب‌دیده است، هر چه مربوط به نوزادان معتاد، نوزادان درگیر خانواده‌های آسیب‌دیده، نوزادان بدسرپرست، کودکان کار، کودکان حمل‌کننده مواد مخدر و برده- کودک است. همه آمارهای غیررسمی است که در ‌هزار توی آسیب‌های اجتماعی تنیده و هیچ‌وقت عددهای رسمی از آن بیرون نمی‌آید، مگر محدود، مگر از زبان گردانندگان سازمان‌های مردم نهاد و از یک محله و منطقه یا چند شهر آسیب‌دیده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آمارهایی که از درگیری ١٥‌هزار زن کارتن‌خواب و زن بودن ١٠‌درصد معتادان و باردار بودن ٥٠٠ زن معتاد و بی‌خانمانی‌ هزار زن و تکدی‌گری ٥٠٠ نفر دیگر حکایت دارد. اعداد غیررسمی با آسیب‌های غیررسمی و افرادی غیررسمی‌تر، چرخه عجیبی از بحران‌ها را پدید آورده؛ افرادی که نه تولدشان گواهی دارد و نه مرگشان. مثل سایه می‌آیند و می‌روند و کسی هم از سرنوشت‌شان خبری نمی‌گیرد، مثل زنان کارتن‌خواب، زنان معتاد، زنان گرفتار آسیب و نوزادانشان، کودکانشان که وضع وخیم‌تری از سرگردانی را دارند. افراد کم سن و سالی که هیچ‌کجا جایی ندارند و در هیچ آماری گنجانده نمی‌شوند و پشت نیمکت هیچ کلاس درسی نمی‌نشینند اما تا جان دارند، چهارراه‌ها را گز کرده‌اند و سر از بیغوله‌ها درآورده‌اند، برده جنسی شده‌اند و حمل‌کننده مواد مخدر و تن فروش. کودکانی که حالا چندین‌سال است از سوی سازمان‌های مردمی، پناه داده شده‌اند، خودشان و مادران آسیب‌دیده‌شان. فاطمه دانشور، عضو شورای چهارم شهر تهران است و مدیرعامل یکی از همین سازمان‌های مردمی. موسسه خیریه‌ای به نام مهرآفرین که از‌ سال ٨٤، برای زنان و کودکان آسیب‌دیده فعالیت می‌کند و حالا چند وقت یک بار، خبری از این سایه‌های سرگردان می‌دهد. از زنانی که نوزادشان را می‌فروشند، نوزادانی که فروخته می‌شوند، کودکانی که به بردگی کشیده می‌شوند و بدنشان تبدیل به جاساز مواد مخدر می‌شود. حالا او به تفصیل از پدیده «ناپدیدی» این کودکان می‌گوید.

دو هفته پیش بود که به نقل از شما، خبری درباره خرید و فروش اعضای بدن کودکان منتشر شد. خبرش درباره پیدا شدن جسد کودکان بدون چشم و کبد و... بود. درست بعد از انتشار این خبر بود که پلیس واکنش نشان داد، با این توضیح که چنین گزارشی به آنها داده نشده است. مستندات شما درباره این خبر چیست؟
روزنامه قانون خبری را در صفحه نخستش منتشر کرده بود درباره فعالیت کامیون حمل‌کننده گوشت که کودکان کار را جابه جا می‌کند. این موضوع هم به پلیس امنیت گزارش شده بود. بعد از انتشار این خبر، خبرنگار یکی از خبرگزاری‌ها با من تماس گرفت و درباره جزییات آن پرس و جو کرد، من هم گفتم که این خبر را نخواندم، اما به‌طورکلی می‌دانم که کودکان در خانواده‌های آسیب‌دیده اجتماعی، شرایط خوبی ندارند و درنهایت به خبری درباره پیدا شدن جنازه یک کودک ٧ ساله افغان در خرابه‌های کرمان اشاره کردم که چشم و کلیه و قلب نداشت. اما متاسفانه در انتقال این خبر اغراق شد و حتی نوشته شد که در اطراف تهران چنین اتفاقی افتاده است. کل ماجرا این بود.
درست است، اما اگر محل وقوع این اتفاق را کنار بگذاریم، این ماجرای پیدا شدن اجساد کودکان بدون کلیه و چشم و... چیست؟ آیا در این زمینه مواردی به شما گزارش شده است؟
اجساد کودکان بدون کلیه و چشم فقط اشاره موردی به خبر قتل کودک ٧ساله کرمانی بود که جسد او بدون کلیه و چشم در خرابه‌های کرمان پیدا شد و در انعکاس این خبر توسط یکی از خبرنگاران اغراق شد. ما خودمان در موسسه مهرآفرین که یک موسسه در ارتباط با نوزادان، کودکان و زنان آسیب‌دیده است، می‌بینیم که کودکان در خانواده‌های در معرض آسیب شرایط خوبی ندارند، بارها هم در مطالعه پرونده‌ها با موارد عجیبی مانند ناپدیدی ناگهانی کودکان مواجه می‌شویم. مثلا خانواده‌هایی هستند که یکی دو ماه از ناپدیدی بچه‌شان می‌گذرد اما موضوع را به کلانتری گزارش نکرده‌اند. ما در سرزدن به این خانواده‌ها در قالب طرح‌هایی که داریم، متوجه نبود بچه می‌شویم، آنها هم دلایل مختلفی برای ناپدیدی بچه‌هایشان اعلام می‌کنند. مثلا می‌گویند برای بازی بیرون رفته و دیگر برنگشته.شما گفتید که این خانواده‌ها ناپدیدی بچه‌هایشان را به پلیس گزارش نمی‌دهند، اطلاع پلیس چه عواقبی می‌تواند برای آنها داشته باشد؟
اینها معمولا خانواده‌های مهاجر غیرقانونی هستند یا در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت می‌کنند، به همین دلیل هم جرأت نمی‌کنند بروند کلانتری و گزارش ناپدید شدن بچه‌شان را بدهند. آنها میانه خوبی با کلانتری و پلیس ندارند، حتی اگر بچه‌شان گم شده باشد. چون می‌ترسند که وقتی پلیس در جریان ماجرا قرار بگیرد، موضوعات دیگری به میان آید. ما در موسسه مهرآفرین به این موارد بر می‌خوریم که وقتی بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم بچه یا فروخته شده یا واقعا ناپدید شده است.
این بچه‌های ناپدید شده، چه سرنوشتی پیدا می‌کنند؟
واقعا ما نمی‌دانیم، هر اتفاقی ممکن است برای این بچه‌ها بیفتد.
این موضوع ناپدیدی کودکان خانواده‌های آسیب‌دیده چقدر جدی است؟
موضوع واقعا جدی است. بعضی از این بچه‌ها در جابه‌جایی والدین‌شان ناپدید می‌شوند. مثل زمانیکه کارتن‌خواب‌ها را جمع می‌کنند، یک بچه جا می‌ماند.
از ناپدید شدن این کودکان آماری وجود دارد؟
آمار ما فقط محدود به آمار موسسه مهرآفرین است و آمار رسمی کودکان ناپدیدشده به دلیل وجود نداشتن شكایت والدین آنها در بعضی مناطق آسیب‌خیز شهر وجود ندارد.
در سال‌های اخیر بیشتر شاهد این آسیب شده‌اید یا از قبل هم ناپدیدی کودکان در این خانواده‌ها رخ می‌داد؟
به نظرم از قبل هم بوده اما الان بیشتر به آن پرداخته می‌شود. گاهی ممکن است این بچه‌ها برای خانواده‌هایشان خیلی اهمیتی نداشته باشند. بی‌اهمیت بودن به بچه‌ای که نیاز به خدمات دارد، می‌تواند منجر به آسیب شود. از آن طرف، کودکان در این خانواده‌ها خیلی راحت از بین می‌روند. مثلا در یک حادثه ساده سقوط نوزاد از روی مبل. می‌بینید کودک جانش را از دست داده و از سوی خانواده هم دفن شده است. نوزادی که به دلیل آسیب خانواده، نه تولدش ثبت شده و نه مرگش. از این بچه‌ها زیاد هستند و چند مورد اینچنینی داشتیم. البته ما در میان فرزندان این خانواده‌ها، با مورد دیگری هم مواجه هستیم و آن هم تشویق کودکان ٩ تا ١٢ساله برای خروج از کشور است، مسیر مهاجرت هم معمولا ترکیه است. در این زمینه هم خیلی از خانواده‌ها از سرنوشت بچه‌هایشان خبر ندارند و حتی نمی‌دانند فرزندشان کجاست. از همه اینها دردناک‌تر، بی‌اطلاعی از وضع این بچه‌ها پس از خروج از کشور است. ممکن این بچه‌ها به هر سرنوشتی دچار شوند. قطعا بچه‌ای که گم می‌شود، نمی‌تواند سرنوشت خوبی داشته باشد. ممکن است قاچاق شود یا جانش را از دست داده باشد. این وضع واقعا نگران‌کننده است، به‌خصوص برای کودکانی که در خانواده‌های درگیر مهاجرت غیرقانونی و آسیب و اعتیاد و خرید و فروش موادمخدر، زندگی می‌کنند. این بچه‌ها قربانی خانواده‌های خودشان می‌شوند. همین موارد هم باعث شد تا ما پیشنهاد راه‌اندازی نهاد ملی حمایت از کودک را بدهیم.
این نهاد ملی پیشنهاد شما بود؟
بله ما آن را ارایه و رونمایی کردیم.
چه سرنوشتی پیدا کرد؟
متاسفانه سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان ما مواجهه نزدیکی با این مسائل ندارند و به‌طور کامل آنها را نمی‌شناسند و راه حل‌هایی که می‌دهند، مناسب این گروه نیست. زمانیکه ما راه‌اندازی این نهاد را پیشنهاد دادیم، گفتند که شاید با همین دستگاه‌های موجود بتوان این کارها را انجام داد.
منظور بهزیستی است؟
بله، یکی از آنها بهزیستی است اما توان و منابع بهزیستی محدود است. آنها کمبود نیروی انسانی دارند. به همین دلیل دولت باید بیشتر به این بخش توجه کند. ما گفتیم که بیش از ٥٠‌ درصد کار را ان جی او‌ها باید انجام دهند اما متاسفانه این طرح، بایکوت شد و نگذاشتند به جایی برسد. متاسفانه ما الان یک متولی جدی در حوزه آسیب‌های اجتماعی نداریم. قبلا وزارت رفاه داشتیم که با کار و تعاون ادغام شد. شاید یکی از راه حل‌هایی که می‌تواند به حل بحران اجتماعی در کشور کمک کند، بحث تفکیک وزارت رفاه و کار است. هر آسیبی مطرح می‌شود می‌گویند بهزیستی. اما ساختار زیربنایی بهزیستی ضعیف است و رشد آسیب‌ها خیلی بیشتر از توسعه زیرساخت‌ها در بهزیستی است.
برگردیم به همان ماجرای ناپدیدی کودکان. شما زمانیکه با این موارد مواجه می‌شوید، آن را به پلیس گزارش می‌کنید؟ یا تا به حال این کار را کرده‌اید؟
ما ناپدیدی کودکان را به سیستم‌های قضائی و انتظامی، البته بخش زیادی از آن را هم به پلیس امنیت اعلام کرده‌ایم. به‌ویژه در ارتباط با باندهایی که احتمال می‌دهیم موضوع خرید و فروش کودک در آن اتفاق می‌افتد،آنها هم با ما همکاری می‌کنند. اما مسأله این است که ما خیلی اتفاقی با این موضوع‌ها برخورد می‌کنیم. یعنی ممکن است مواردی باشد که هیچ‌وقت گزارش نشود.
پلیس چه جوابی داده؟
آنها معمولا خودشان بررسی می‌کنند و جوابی به ما نمی‌دهند.
این موارد از طریق موسسه مهرآفرین شناسایی می‌شوند؟
بله. اما موسسه ما یک موسسه خیریه‌ای است و این‌طور نیست که خودمان به‌طور ویژه روی این مسأله شناسایی کار کنیم. موضوع این است که وضع کودکان آسیب‌دیده و آسیب‌های اجتماعی در کشور، از مرز هشدار هم گذشته. در این میان، وضع کودکان، شرایط نامساعدتری دارد. به همین دلیل مجلس باید در تصویب لوایح مربوط به کودکان سرعت بیشتری داشته باشد، به‌ویژه لایحه حمایت از کودکان که ٨‌سال است در مجلس مانده و نمی‌دانم دلیل این همه تعلل چیست؟ ما امیدمان به فراکسیون امید مجلس بود که آن هم به ناامیدی دارد تبدیل می‌شود. ما منتظر بودیم آنها بیایند و گره کار را باز کنند اما این اتفاق نیفتاد.
به نظر شما چرا با وجود این همه گزارش، در مجلس توجهی به تصویب قوانین در ارتباط با حمایت از کودکان نمی‌شود؟
شاید این مسائل، دغدغه جدی نمایندگان نیست. آنها خیلی مواقع بی‌اطلاعند و از تعجبشان، این موضوع مشخص می‌شود. نمایندگانی که اگر نامشان برده شود، باورتان نمی‌شود از این مسائل خبری ندارند؛ شاید همواره ضرورت داشته باشد نمایندگانی از سازمان‌های مردم‌نهاد یا فعالان اجتماعی آگاه به این مسائل در فهرست‌های انتخاباتی مجلس قرار گیرند.
موارد ناپدیدی کودکان، بیشتر در چه مناطقی دیده می‌شود؟
معمولا این کودکان در خانواده‌هایی که پدر و مادر، هر دو مصرف‌کننده مواد مخدر یا مهاجران غیرقانونی هستند، دیده می‌شوند. ما هم به‌طور اتفاقی متوجه این موضوع می‌شویم. بیشتر این بچه‌ها در خانواده‌های سالم زندگی نمی‌کنند. خانواده یا مادر این افراد اغلب زندگی شناور دارند و درگیر زندگی‌های گروهی هستند. زندگی‌هایی که در میان این گروه از افراد تبدیل به یک نوع سبک زندگی شده است.
به‌غیر از تهران، در شهرهای دیگری هم به شما گزارش ناپدیدی کودکان خانواده‌های آسیب‌دیده را می‌دهند؟
مناطق آسیب‌خیز شهری و بافت‌های فرسوده‌نشین، مناطقی مانند هرندی و بخش‌هایی از ورامین گزارش‌های بیشتری از ناپدیدی دارند. یکی از نگرانی‌های ما از گزارش‌هایی است که اخیرا هم زیاد شده و مربوط به وجود نوزادان و کودکان معتاد در مناطقی از استان البرز، به‌ویژه کرج است. به جز این دو منطقه، در مشهد هم گزارش‌های زیادی به ما می‌دهند. مثلا در مشهد چندین مورد گزارش داشتیم که نوزاد معتاد پس از ترخیص از بیمارستان، ناپدید می‌شود. وقتی مددکار سراغ بچه را می‌گیرد، به او می‌گویند فوت کرده و خودمان هم دفن‌اش کردیم. البته نمی‌توان خیلی وارد این خانواده‌ها شد، چرا که همکاری نمی‌کنند. موسسه مهرآفرین، به جز تهران در ١٧شهر بزرگ دیگر فعالیت می‌کند و این نتیجه بررسی‌های ما در این مناطق است.
درست است، اما به‌نظر می‌رسد باید ورود جدی‌تری به خانواده‌های آسیب‌دیده کرد.
بله؛ اما شرط آن شناسایی دقیق خانواده‌هاست. در غیر این‌صورت اقداماتی که برای آنها انجام می‌دهیم هم بی‌فایده خواهد بود و هم هزینه‌بر. مثلا شهرداری در محله هرندی، پلاک به پلاک، خانه‌ها را شماره کرد، سه هفته بعد، ٨٠‌درصد ساکنان از آن‌جا رفتند؛ چون شناور بودن یکی از الزامات زندگی این افراد است، به‌ویژه اگر مدالیته جرم و اعتیاد را در سبک زندگی‌شان داشته باشند. ما باید توجه داشته باشیم که اگر می‌خواهیم به زندگی این افراد ورود پیدا کنیم، بهتر است خدمات کاهش آسیب را به داخل محله‌های سکونت آنها ببریم نه به خانه‌هایشان. موضوع مهمتری که در ارتباط با کودکان این خانواده‌ها مطرح می‌شود، خلأ هویت است. در خیلی از موارد حتی با تلاش‌های خودمان هم نتوانسته‌ایم برای این کودکان شناسنامه بگیریم. این کودکان حاصل ازدواج‌های ثبت نشده و در خیلی از موارد روابط خارج از ازدواج هستند، به همین دلیل نمی‌توان سندی ارایه کرد که نشان‌دهنده نسبت والدین باشد. از این‌رو کودک بدون شناسنامه بزرگ می‌شود، مدرسه نمی‌رود، وقتی هم کمی بزرگتر شد، از ٥، ٦ سالگی وارد شبکه توزیع مواد مخدر می‌شود و درنهایت در نوجوانی سر از زندان درمی‌آورد. یکی از زیان‌بار‌ترین مشاغل کار کودک، کاری است که بچه‌ها در زمینه حمل‌ونقل موادمخدر انجام می‌دهند. موضوعی که کمتر درباره آن صحبت می‌شود و خیلی هم معمول است. خیلی از این بهره‌کشی‌ها در خود خانواده رخ می‌دهد. نمونه آن جاسازی مواد مخدر از سوی مادر در لباس‌های زیر کودک است که او را دچار انواع آسیب‌ها می‌کند. لازم است قوانین گسترده‌تری برای این مسائل وضع و با حساسیت دنبال شود. شاید از میان تمام دستگاه‌های رسمی، تنها وزارت بهداشت باشد که در این زمینه مصوبات خوبی داشته است. مثل آنچه در ارتباط با نوزادان معتاد مطرح شد.
استفاده از این کودکان برای حمل موادمخدر همان موضوعی است که قبلا از آن تحت‌ عنوان بردگی هم یاد کردید؟
بله؛ ما در همین تهران این موارد را داریم و بچه‌ها از ٥، ٤ سالگی درگیر این موضوع هستند. آنها حتی از کنار خودرو پلیس هم رد نمی‌شوند. به آنها یاد داده‌اند که از پلیس دوری کنند، چون ممکن است دستشان رو شود.
خود پلیس چقدر در جریان این اتفاق‌هاست؟
قطعا پلیس باید بداند. البته شاید کلانتری‌های مناطق آسیب‌خیز، بیشتر از ماجرا اطلاع داشته باشند اما دستورالعملی در این زمینه ندارند و خیلی نمی‌توانند مداخله کنند. به اعتقاد من، ما باید از همان اول، بحران هویتی این کودکان را حل کنیم تا آنها دچار چنین آسیب‌هایی نشوند. یکی از ایراداتی که من به منشور حقوق شهروندی گرفتم، همین موضوع حق بر هویت است، مادر این کودکان ایرانی است اما نمی‌توان برایشان شناسنامه گرفت.
این مسأله مهمی است؛ چرا که همین بحران هویت، زمینه سوءاستفاده‌های زیادی برای این کودکان ایجاد می‌کند، هر چند تا الان هم آنها را با مسائل زیادی درگیر کرده است.
بله؛ همین‌طور است. یکی از آنها هم سوءاستفاده‌های جنسی است. من گاهی پرونده این کودکان را که نگاه می‌کنم، جلوی شغل والدین آنها نوشته سرقت. شرافتمندانه‌ترین شغلی که در میان آنها مرسوم است، دستفروشی است. یکی از جدی‌ترین انتقادات من به ماموران شهرداری هم این است که با این دستفروش‌ها برخورد فیزیکی نکنند، اینها چاره‌ای جز دستفروشی ندارند، کار دیگری بلد نیستند. بچه‌ای که نتوانسته درس بخواند، مشکل هویتی‌اش حل نشده و به نیازهایش توجه نشده، انتظار دارید دستفروشی هم نکند؟
این بحران هویتی موضوع مهمی است. همان‌طور که در ابتدا هم مطرح کردید، کودکان زیادی هستند که نه تولدشان ثبت می‌شود و نه مرگ‌شان. خود این موضوع یک تراژدی است. کودکانی که همچون یک سایه هستند.
بله؛ اینها انسان‌هایی هستند که هیچ‌کس به آنها توجه نمی‌کند، حتی خانواده‌هایشان.
شاید یکی از دلایلی که شورایعالی اجتماعی تشکیل شد، توجه به همین موضوع‌هاست. به‌نظر شما این شورا، توانسته اقدامات قابل‌توجهی در زمینه پیشگیری یا حل بخشی از این آسیب‌ها انجام دهد؟
ببینید، یکی از جدی‌ترین نقدهای من به این شورای عالی اجتماعی که رئیس‌جمهوری هم ریاست آن را به عهده دارد، این است که در آن حضور نماینده سازمان‌های مردم‌نهاد را نمی‌بینیم. تنها وزرا و معاونانش حضور پیدا می‌کنند؛ کسانی که خیلی درگیر موضوع آسیب‌های اجتماعی نیستند. بارها برای من اتفاق افتاده که با معاون وزیری جلسه گذاشته‌ و موضوعاتی که مطرح کرده‌ام و باعث تعجبش شده. چرا نباید نماینده‌های سازمان‌های مردم‌نهاد در این شورا، صاحب کرسی باشند؟ این درحالی است که وقتی همین سازمان‌ها نمی‌توانند مشکلات را حل کنند، سراغ «ان‌جی‌او»‌ها را می‌گیرند. درحالی‌که رفاه، تأمین اجتماعی و تحقق عدالت اجتماعی وظیفه دولت است، اما متاسفانه‌ دولت‌ها در این زمینه ناکارآمد بوده‌اند. چرا در لیست‌های انتخاباتی مجلس جایی برای نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد در نظر گرفته نمی‌شود و تنها نمایندگان احزاب سیاسی می‌توانند در انواع لیست‌ها حضور پیدا کنند؛ کسانی که با موضوعات اجتماعی بیگانه هستند.
کودکان این خانواده‌های آسیب‌دیده در کنار تمام اتفاقاتی که به دلیل بحران هویت و رشد در شرایط نامناسب گریبان‌شان را می‌گیرد، درگیر انواع بیماری‌ها هم می‌شوند. اچ‌آی‌وی، هپاتیت و ... نمونه‌هایی از آن است. اینها را چطور می‌توان شناسایی کرد؟
همین‌طور است. این کودکان درگیر انواع و اقسام بیماری‌ها هستند. دختربچه‌ها صدمات جدی‌تری در این خانواده‌ها می‌بینند و گاهی حتی از سوی والدین مجبور به تن‌فروشی می‌شوند. ما موارد زیادی داریم که دختران کم‌سن‌وسال، مجبور به تن‌فروشی می‌شوند؛ دختران ١٠ و ١١ساله. ما موردی داشتیم که دختر ١٨ساله‌ای از ١٢سالگی مجبور به تن‌فروشی شده بود. اینها تراژدی‌های تلخی است که اغلب در منطقه هرندی تهران رقم می‌خورد. به‌طورکلی لازم است که بیماری‌های این کودکان شناسایی شود. ما پیش از این اعلام کردیم که برای مادران باردار معتاد غربالگری اچ‌آی وی / ایدز اجباری شود، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. وزارت بهداشت برای شناسایی این موارد باید ورود پیدا کند.
در ارتباط با این آسیب‌ها، آماری هم دارید؟
ما درحال جمع‌آوری آمار از مراکز تحت پوشش خودمان هستیم و به‌زودی آن را منتشر می‌کنیم.
شما جزو نخستین افرادی بودید که ماجرای فروش نوزادان را مطرح کردید. از آن زمان تا الان، چقدر در شناسایی این افراد موفق عمل شد؟ چه اتفاقاتی برای پیشگیری از افزایش نوزادان معتاد، سم‌زدایی و جلوگیری از فروش آنهاصورت گرفت؟
دو سالی می‌شود که این موضوع را مطرح کردم. طرح این موضوع در ابتدا ایجاد حساسیت کرد، در عین حال هم واکنش‌های منفی به همراه داشت، اما زمانی که صحبت‌هایم را مستند کردم، واکنش‌ها تغییر کرد. مقام معظم رهبری نیز شخصا روی موضوع آسیب‌های اجتماعی حساسیت بالایی دارند. این اتفاق برای ما که فعال اجتماعی هستیم، اتفاق مثبتی است و برایمان حاشیه فعالیت امنی ایجاد می‌کند و می‌توانیم بدون فشار نیروهای امنیتی فعالیت کنیم.
مقام معظم رهبری چه واکنشی داشت؟
خود مقام معظم رهبری نسبت به آسیب‌های اجتماعی حساس شدند. حساسیت شخص مقام معظم رهبری برای ما خیلی خوب بود و دیگر نگاه‌های امنیتی توأم با تهدید برداشته شد. همان موقع دستگاه‌های دولتی برای جلب رضایت بیت رهبری، کمی فعال‌تر شدند و دغدغه‌مندتر موضوع را دنبال کردند. هر چند که از میان تمام دستگاه‌ها، تنها وزیر بهداشت بود که دغدغه این موضوع را داشت، به‌ویژه در بحث فروش نوزادان. چون بیشتر این مادران، نوزادان خود را در بیمارستان‌های دولتی و تحت پوشش وزارت بهداشت به دنیا می‌آورند و از طریق بیمارستان‌ها می‌شود این افراد را شناسایی کرد. جا دارد از وزیر محترم بهداشت و مدیران این وزارتخانه تشکر کنم.
درست است. در همین ارتباط هم دستورالعملی برای سم‌زدایی نوزادان معتاد صادر و حتی گفته شد که این نوزادان در صورت نداشتن شرایط لازم از سوی مادر، باید به بهزیستی تحویل داده شوند. چقدر در عمل این اتفاق افتاد؟
این دستورالعمل در بیمارستان‌های تهران اجرا می‌شود. در شهرهای دیگر، کم و بیش عملی می‌شود، اما همین اقدام وزارت بهداشت، باعث شد تا ٧٠‌درصد آمار فروش نوزادان کم شود. دو‌سال قبل خیلی بیشتر از اینها بود. براساس این دستورالعمل، نوزاد معتاد باید سم‌زدایی شود و در صورتی که مادر در آن مدت سوءرفتار داشته باشد، نوزاد به بهزیستی منتقل می‌شود. ‌درصد بالایی از مادران هم بعد از این اتفاق برای تحویل فرزندشان مراجعه نمی‌کنند.
بله؛ در حرف، خیلی از مسائل خوب به نظر می‌رسد اما در عمل این طور نیست. یکی از دلایل اصلی هم مشکلاتی است که بهزیستی دارد.
بله؛ ما این مشکل را در ورامین داریم. به‌طورکلی این دستور‌العمل ارتباط مستقیمی با مددکاری بیمارستان دارد، اگر مددکار آدم مسئولی باشد، دستورالعمل‌ها را اجرا می‌کند، مسئولیت‌پذیر نباشد، اجرا نمی‌کند. متاسفانه مددکاری بیمارستان‌ها خیلی قوی نیستند. در بعضی از بیمارستان‌ها، نگهبان کار مددکار اجتماعی را انجام می‌دهد.
الان چند ‌درصد از نوزادان معتاد در بیمارستان‌ها سم‌زدایی می‌شوند؟
باید آمار را نگاه کنم، اما با وجود این‌که در بیمارستان‌ها این ابلاغیه وجود دارد، در خیلی از موارد سم‌زدایی انجام نمی‌شود. در تهران وضع بهتر است، اما در شهرهای دیگر کم‌کم باید نهادینه شود.
قبلا آماری اعلام کردید درباره تعداد زنان باردار درگیر اعتیاد. ‌سال ٩٤ تعداد آنها را ٢٦٤نفر در تهران اعلام کردید. الان این آمارها چقدرشده است؟
قطعا خیلی بیشتر شده و فکر می‌کنم به ٥٠٠ نفر هم رسیده‌اند. اما باید آمار قطعی را جمع‌بندی کنیم.
در مصاحبه‌های قبلی نسبت به ورود شهرداری به آسیب‌های اجتماعی انتقادهایی کرده و گفته بودید که ورود شهرداری به این بخش، ناکافی و نادرست است. الان وضع را چگونه می‌بینید؟
بله؛ یکی از انتقادات من به شهرداری در این زمینه، پیگیری نکردن اقدامات است. نمونه آن مراکز ترک اعتیاد بهاران است. مرکزی که زیرساخت‌های خوبی دارد، اما خلأ نرم‌افزاری دارد؛ یعنی مدیریت و اداره آن ایراد دارد. نگاه مدیریتی در این مرکز، مبتنی بر مطالعه نیست. اگر کار مبتنی بر دانش و تجربه‌های موفق باشد، می‌تواند نتیجه خوبی داشته باشد، اما متاسفانه اقدامات بیشتر هیجانی و براساس آزمون و خطاست.
حالا هم شنیده می‌شود که قرار است این مراکز به قرارگاه امام رضا(ع) واگذار شوند.
بله؛ من درحال بررسی این موضوع هستم. چند نفر از اعضای شورای شهر در این‌باره تذکر داده‌اند، اما مدیر سازمان خدمات اجتماعی شهرداری، آن را تکذیب کرد و گفت که از ٢٠مرکز بهاران، تنها سه مرکز واگذار می‌شود. به‌طورکلی این اتفاق خوبی نیست و به بیماران صدمات جدی وارد می‌کند.
به اعتقاد شما چه اتفاقی می‌افتد که مسئولان به چنین نتیجه‌ای می‌رسند که یک مرکزی می‌تواند موفق باشد را به بخشی که تخصصی در این زمینه ندارد، واگذار کنند؟
یکی از دلایلش این است که ما خیلی «ان‌جی‌او»‌های توانمندی نداریم. «ان‌جی‌او»های ما نمی‌توانند از پس کارهای بزرگ برآیند، ما با فقر جدی در زمینه سازمان‌های مردم‌نهاد مواجه هستیم، آنهایی هم که فعال هستند، خیلی هیجانی به مسائل ورود پیدا می‌کنند و از سازمان‌هایی هم که خوب کار می‌کنند، به خوبی استفاده نمی‌شود.
با توجه به این‌که مدت زمان زیادی به پایان کار شورای شهر چهارم باقی نمانده، شما به‌عنوان یکی از اعضای این شورا، ورود شورای شهر چهارم را به آسیب‌های اجتماعی چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ما در شورای چهارم شهر تهران، کمیته اجتماعی نداشتیم اما به دلیل علاقه من، این کمیته احیا شد و از اقداماتی که صورت گرفت، راضی هستم. هر چه شهرداری در زمینه آسیب‌های اجتماعی انجام داد، نتیجه سیاست‌گذاری‌هایی بود که در شورای شهر اتخاذ شد. با فعالیت‌هایی که این کمیته داشت، ٧٨ مرکز در شهرداری راه‌اندازی شد که یکی از آنها بهاران است. مراکز ٢٢گانه فوریت‌های خدمات اجتماعی و ایجاد ردیف بودجه برای مراکز مادر و کودک از دیگر این کمیته بود.
اما فقط شما بودید که در این زمینه فعالیت جدی داشتید. حالا هم در شورای پنجم شنیده می‌شود به دلیل کم شدن اعضا، قرار است کمیسیون اجتماعی در کمیسیون دیگری ادغام شود.
بله متاسفانه، در صورتی که به وجود چنین کمیته‌ای نیاز است.
با این همه افزایش تعداد زنان عضو شورا را باید به‌عنوان یک نقطه قوت در نظر گرفت.
بله؛ بیشتر هستند اما تمایلشان به سمت فعالیت‌های عمران و شهرسازی و برنامه و بودجه است نه بخش‌های اجتماعی ولی فراکسیون زنان تشکیل داده‌اند و توصیه می‌کنم از طریق این فراکسیون این موضوعات را جدی‌تر پیگیری کنند.
اما به‌هرحال حضور زنان بیشتر در شورا، مطالبه‌گری از آنها را هم بیشتر می‌کند. این‌طور نیست؟ مخصوصا در حوزه زنان و آسیب‌های اجتماعی.
ما همین فکر را درباره زنان نماینده مجلس می‌کردیم اما چه شد؟ فراکسیون زنان مجلس باید سرعت بیشتری به کارهای تخصصی خود در حوزه زنان و کودکان دهد که به نتیجه عملی منجر شود و در این میان از نظر تخصصی فعالان اجتماعی این حوزه و نمایندگان سازمان‌های مردم‌نهاد بهره بگیرند.
اقداماتی که از سوی زنان مجلس انجام شده را قابل قبول نمی‌دانید؟
فکر می‌کنم افراد دغدغه‌مند خودشان باید به سمت این بخش‌ها بروند. احساس می‌کنم افرادی که منصوب می‌شوند اطلاعات کافی در ارتباط با مسائل اجتماعی ندارند. نمونه آن هم بلاتکلیفی لایحه‌های مرتبط با کودکان است. من خودم می‌خواهم با اعضای جدید شورا، جلسه‌ای بگذارم و هر چه تجربه در بخش آسیب‌های اجتماعی دارم، در اختیارشان قرار دهم.
با توجه به این‌که شما در شورای شهر پنجم حضور ندارید، چه پیشنهادهایی به اعضای جدید در حوزه آسیب‌های اجتماعی می‌دهید؟
همین راه را ادامه دهند. کمیته اجتماعی را نگه دارند و شهرداری را نسبت به این موضوعات حساس کنند و از آن مجموعه برنامه بخواهند و مراقب انحراف‌ها باشند. هر چند که در برنامه‌های آقای قالیباف انحراف زیاد وجود دارد، اما اقدامات مثبتی هم انجام شد.
ارسال دیدگاه شما

منبع: رویداد24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۲۴۹۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افزایش آسیب‌های اجتماعی در دانش‌آموزان / چرا طرح نماد ناقص اجرا شد؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، طرح «نماد» مخفف عبارت «سند ائتلاف نظام مراقبت اجتماعی دانش‌آموزان» است و اولین بار در سال ۹۴ به منظور کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان تصویب شد.

طبق این سند، آموزش و پرورش به همراه ۱۴ نهاد دیگر مکلف به اجرای نظام مراقبت از دانش‌آموزان در برابر آسیب‌های اجتماعی است. وزارت آموزش و پرورش، ریاست جمهوری، سازمان برنامه و بودجه کشور، قوه قضائیه، وزارت کشور، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، سازمان بسیج مستضعفین، سازمان بهزیستی، دانشگاه توانبخشی و سلامت اجتماعی، کمیته امداد حضرت امام خمینی (ره)، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره)، نیروی انتظامی، ستاد مبارزه با مواد مخدر و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تشکیل و شورای عالی رفاه و تأمین اجتماعی نهادهایی هستند که موظف به اجرای طرح شده‌اند.

بیشتر بخوانید طرح «بوم»؛ شکوفایی خلاقیت‌ها یا باری روی دوش معلم؟

اجرای این نظام پنچ مرحله اعم از غربالگری، تشخیص، آموزش، توانمندسازی و مداخله و درمان دارد و پنج هدف ایمان، نشاط، امید، هویت و خردورزی به عنوان محورها و هدف‌های اصلی دنبال می‌کند.

ابعاد مختلف طرح

امیر تجلی‌نیا، مدیرکل امور تربیتی، مشاوره و مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش درباره این طرح گفت: مدیر مدرسه با شناسایی دانش‌آموزان در معرض خطر یا آسیب‌دیده ضمن ایجاد بستر برای ارائه خدمات آموزشی، مشاوره فردی و خانوادگی و انجام مداخلات مختصر ضروری توسط افراد متخصص، در صورت نیاز به ارائه خدمات حمایتی و تخصصی یا مداخله قضائی، حسب مورد موضوع را فوراً به سازمان بهزیستی یا دفتر حمایت از اطفال و نوجوانان دادگستری اعلام می‌کند.

مدیرکل امور تربیتی، مشاوره و مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی ادامه داد: چارچوب «نماد»، با تاکید بر سه محور شناسایی، آموزش و مداخله طراحی شده است، البته فعالیت‌های ترویجی و مکمل هم مورد نظر ائتلاف است، اما هر یک از این سه محور شامل فعالیت‌های «شناسایی و غربالگری در مدارس از طریق شواهد میدانی و آزمون‌های استاندارد روانی، آزمون‌های خطرپذیری، شواهد کلینیکی و چک لیست‌ها»، «آموزش‌های رشد مدار اعم از آموزش و توانمندسازی معلمان و والدین، تولید برنامه درسی پیشگیری مربوط به هر دوره تحصیلی و منابع کمک آموزشی آن، برگزاری و اجرای دوره‌های آموزشی رشد مدار پیشگیری، اجرای فعالیت‌های مکمل و ترویجی» و «مداخلات وضعی و روانی اجتماعی اعم از اقدامات مداخله‌ای برای کاهش عوامل مخاطره‌آمیز از جمله اقدامات انتظامی و مناسب سازی فضاها، برگزاری جلسات و دوره‌های آموزشی برای خانواده‌ها به ویژه در موارد مهم، خدمات و حمایت‌های روانی اجتماعی، معاضدت‌های حقوقی و مالی مورد نیاز، مشاوره‌های خانوادگی و فردی، معاضدت‌های تحصیلی و درمان و بازتوانی» می‌شود.

وی فرایند کامل و جامع نماد را تشریح کرد و گفت: این فرایند شامل فعالیت‌های ارتقایی اعم از آموزشی و ترویجی می‌شود. «نماد» به منظور ارتقای توانمندی‌های روانی اجتماعی دانش‌آموزان بخش فعالیت‌های ارتقایی را طراحی و راه‌اندازی کرده است که شامل دو بخش آموزش‌های ارتقایی و فعالیت‌های ترویجی می‌شود. در بخش آموزش‌های ارتقایی، با طراحی کتابچه‌های مختلف این امکان فراهم شده است که دانش‌آموزان، والدین و کارکنان بتوانند به منابع آموزشی مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند. در بخش فعالیت‌های ترویجی نیز امکان شرکت در فعالیت‌های مکمل و فوق برنامه از قبیل رویدادهای فرهنگی، هنری و ورزشی وجود دارد.

تجلی‌نیا تصریح کرد: بخش فعالیت‌های ارتقایی، یکی از پنج بخش اصلی برنامه ملی «نماد» است که هم به صورت مستقل و هم به صورت درهم تنیده با چهار بخش دیگر، طراحی شده است به طوری که دانش‌آموزان، والدین و مدارس، هم به صورت مستقل می‌توانند محتواهای‌های مورد علاقه خود در سامانه «نماد» را دریافت و استفاده کنند و هم بر اساس نتایج غربالگری‌ها، برای بهبود و یا تقویت یک یا چند مهارت خود از این کتابچه‌ها و نیز فعالیت‌های ارتقایی، به صورت موردی استفاده کنند.

وی درباره اقداماتی که در طرح نماد در راستای غربالگری، شناسایی و تشخیص انجام می‌شود، توضیح داد: «نماد» پرسشنامه‌هایی را طراحی و در دسترس قرار داده است تا با کمک آن، دانش‌آموزان وضعیت خود را اظهار و گزارش کنند. دانش‌آموزان دوره تحصیلی متوسطه اول و دوم با مشارکت در تکمیل این پرسشنامه‌ها، می‌توانند در تحلیل وضعیت خود مشارکت داشته باشند و از توصیه‌های مشاوران، کارشناسان و متخصصان برای بهبود یا ارتقای سلامت روانی اجتماعی، استفاده کنند. البته همین کار را والدین و معلمان نیز می‌توانند انجام دهند. چراکه در غربالگری «نماد»، پرسشنامه‌هایی نیز برای والدین و معلمان، طراحی شده است که با کمک آن‌ها می‌توانند درباره دانش‌آموزان و فرزندان خود، نظر بدهند و از این طریق به محافظت از ایشان، کمک کنند.

پوشش ناقص طرح در مدارس

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی به بررسی روند اجرای این طرح پرداخت. یافته‌های این گزارش نشان می‌دهد که در سال ۱۴۰۰-۱۴۰۱ حدود ۵۱ درصد از دانش‌آموزان به صورت اولیه شناسایی و ۸/۱۲ درصد از آن‌ها درمان شده‌اند. از طرفی در این گزارش آمده که شواهد نشان‌می‌دهد، آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان رو به افزایش بوده است؛ بنابراین باید دید که نواقص اجرای طرح چیست.

براساس این گزارش یکی از نواقص اجرای طرح پوشش ناقص آن است. براساس برنامه‌ریزی‌ها باید «نماد» در در سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۴۰۰ در همه مدارس کشور استقرار و تثبیت شده باشد اما تا این سال نسخه کامل نماد در ۲۱ هزار مدرسه یا ۱۷.۴۵ از مدارس اجرا شده البته نسخه کوتاه آن در همه مدارس اجرا شده است.

بر این اساس می‌توان گفت چتر این نظام هنوز فراگیر نیست و همه مدارس و دانش آموزان را در بر نمی‌گیرد و به دلیل یکپارچه‌سازی بخش‌هایی از آن در برهه‌هایی از زمان از دسترس خارج شد یا هنوز از دسترس خارج و هنوز سامانه برخط مقبول ارائه نشده است. از طرفی پرداخت اعتبارات این سامانه نیز با نوسان مواجه بوده و میزان پرداخت به ازای هر دانش آموز اندک است.

«نماد» همه آسیب‌های اجتماعی شناسایی شده را تحت پوشش ندارد

یکی دیگر از نواقص مطرح شده از سوی مرکز پژوهش‌ها این است که «نماد» همه آسیب‌های اجتماعی شناسایی شده را تحت پوشش ندارد. در مجموع درباره برنامه‌های پیشگیری باید گفت، اینکه تنها سراغ دانش‌آموزان (با تاکید بر دانش آموزان در معرض آسیب و آسیب دیده) رفتن به منظور پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزی و کنترل و کاهش آنها کافی نیست.

اجرای ناقص طرح

غلام عباس ترکی معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم دادستانی کل کشور هم از جمله کسانی است که نسبت به اجرای ناقص طرح انتقاداتی را مطرح کرده و گفت: متاسفانه در وزارت آموزش و پرورش طرح نماد به صورت کامل اجرا نشده است در صورتی که ۱۵ میلیون نفر جامعه دانش آموزی داریم که باید تحت پوشش این طرح قرار بگیرند. بررسی‌های ما از این حکایت دارد که کمتر از دو میلیون نفر تحت پوشش این طرح قرار گرفتند و این طرح هم ناقص اجرا شده است. بسیاری از مشکلات اجتماعی که داریم به حوزه کودک و نوجوان مربوط می‌شود و منشاء بسیاری از آسیب‌های دیگر هم در مدرسه، دبیرستان و مراکز تحصیل به وجود می‌آید.

معلمان آموزش ندیده‌اند

یکی از معلمان در گفت‌وگو با ایسکانیوز درخصوص نواقص اجرای طرح گفت: معلم‌ها آموزشی برای اجرای طرح «نماد» ندیده‌اند و ابعاد مختلف آن را نمی‌دانند؛ تنها فرم‌های مربوطه را در سایت نماد پر می‌کنیم. سوالات درباره مشکلات رفتاری است و شناسایی برخی از آن‌ها نیاز به تخصص دارد و از عهده معلم خارج است.

وی افزود: آموزش تنها یک بخش ماجرا است و مهمترین مانع سر راه اجرای طرح، جمعیت زیاد دانش‌آموزان و حجم بالای کتاب‌ها است. تعداد دانش‌آموزان بسیار زیاد و حجم کتاب‌ها هم بالاست و معلم زمانی برای تمرکز بر تک تک دانش‌آموزان ندارد.

معلم عنوان کرد: از طرفی پاسخ به برخی سوالات نیازمند تعامل بیشتر با دانش‌آموز و آشنا شدن با روحیات او است اما این امکان برای معلمی که درگیر کار است، وجود ندارد. من فرصتی برای حتی یک دقیقه گفت‌وگو با دانش‌آموز ندارم و تنها برنامه‌ریزی می‌کنم که در زمان مشخص شده همه مباحث کتاب را تدریس کنم.

وی ادامه داد: معلم‌ها در مدرسه ما معمولا همه فرم‌ها را بدون گزارش مشکل ارسال می‌کنند چراکه می‌گویند یا برای تشخیص علائم یک مشکل آموزش کافی ندیده‌اند یا فرصت تعامل با دانش‌آموز را ندارند. برای مثال من چطور می‌توانم تشخیص بدهم که دانش‌آموز افکار خودکشی دارد یا مبتلا به خودآزاری است. این طرح تقریبا پنج سال است که در مدرسه ما اجرا می‌شود اما تغییری درخصوص سلامت روانی دانش‌آموزان ایجاد نشده است.

به گزارش ایسکانیوز، ۹ سال از آغاز اجرای این طرح گذشته اما زمانی که مشکلات زیرساختی مانند کمبود معلم، حجم بالای کتاب‌های درسی و کمبود مدرسه در کشور وجود دارد، نمی‌توان از معلم انتظار داشت که زمان خود را صرف ارتقای سلامت روان دانش‌آموز کند.

انتهای پیام /

پرستو خلعتبری کد خبر: 1228765 برچسب‌ها وزارت آموزش و پرورش

دیگر خبرها

  • وجود ۷ هزار نقطه بی‌دفاع شهری در اصفهان
  • سرقت در ورامین دستگیری در مشهد
  • افزایش آسیب‌های اجتماعی در دانش‌آموزان / چرا طرح نماد ناقص اجرا شد؟
  • لزوم اتحاد کشورهای اسلامی در برابر ظلم و جنایت رژیم صهیونیستی
  • نگاهی به آسیب‌های نوپدید فضای مجازی
  • دومینوی آسیب‌ها با میکاپ دختربچه‌ها
  • شیوع بیماری ناشناخته در بدخشان
  • دومینوی آسیب‌
  • شناخت زودهنگام اختلالات رشد، موثر بر عملکرد فردی و اجتماعی کودک در آینده
  • از هر هزار تولد، یک تا سه نوزاد با آسیب شنوایی متولد می شود/شناسایی۱۶۳ نوزاد ناشنوا در خراسان شمالی