Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-06@14:21:07 GMT

15 نبردي که بايد در سريال Game Of Thrones رخ دهند

تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۶۴۷۸۳

خبرگزاري آريا - وب سايت گيم شات: زمستان فرا رسيده و تنها دوازده قسمت از سريال Game Of Thrones باقي مانده و مسائل زيادي مانده‌اند که بايد در اين سيزده قسمت حل شوند.

همانطور که سرسي لنيستر در تريلر منتشر شده براي فصل هفتم سريال Game Of Thrones بيان کرد، او از همه طرف توسط دشمنانش محاصره شده است. دنريس تارگرين با بازي امليا کلارک از شرق در حال نزديک شدن است، همراه او ارتشي بزرگ و سه اژدها هستند و تنها قصد او تصاحب تخت پادشاهيست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جان اسنو با بازي کيت هرينگتون در حال ساماندهي نيروهاي شمال است. «مارتلس‌ها» (The Martells) و تايرل‌ها از جنوب در حال سوگواري از دست دادن عزيزان خود هستند و به دنبال انتقام خواهند بود. «يارا گريجوي» (Yara Greyjoy) نيز از غرب آنقدر کشتي به همراه خود دارد تا درياها را باري ديگر خروشان کند.

البته اين تنها تعداد کمي از جبهه‌هاي جنگ احتمالي خواهند بود. ارتش بزرگي از «وايت واکرها» (White Walkers) وجود دارد که چشم به نابودي همه چيز دارند و به وسيله «پادشاه شب» (Night King) هدايت مي‌شوند. همچنين چشم انتظار اين خواهيم بود که آريا استارک خط زدن اسمِ دشمنانش از ليست انتقام خود را شروع کند.

در اينجا ما 15 مورد از نبردهاي احتمالي و جذابي که انتظار مي‌رود در فصل هفتم سريال Game Of Thrones مشاهده کنيم را براي شما جمع‌آوري کرده‌ايم:

15- جيمي در مقابل برين

در فصل‎‌هاي گذشته رابطه جيمي لنيستر و برين (Brienne) به چيز خاصي تبديل شده بود. در ابتدا جيمي زنداني برين بود ولي در انتهاي کار آن‌ها براي يک ديگر احترام زيادي قائل بودند و حتي مي‌توانستيم شاهد يک رابطه عاطفي ميان آن دو باشيم.




اما حالا همه چيز تغيير کرده است، جيمي لنيستر با بازي «نيکولاي کستر والدو» (Nikolaj Coster-Waldau) و برين با بازي «گاندلين کريستي» (Gwendoline Christie) در دو جبهه مخالف هم قرار دارند. در انتهاي فصل ششم جيمي به برين اجازه مي‌دهد تا با يک قايق فرار کند، اما مي‌دانيم که رابطه اين دو براي هميشه خوب نخواهد ماند.

اگر اين دو در آينده يکديگر را ملاقات کنند مجبور مي‌شوند با يکديگر مبارزه کنند. يک مبارزه واقعي بين اين دو مي‌تواند حماسي باشد، اما سوال مهم اين است که آيا آن‌ها حاضر به کشتن يکديگر مي‌شوند؟



14- تئون و يارا در مقابل يورون

همانطور که در تريلر و تصاوير منتشر شده از فصل هفتم سريال Game Of Thrones ديديم، نبرد بزرگي در درياها و براي کنترل آن‌ها رخ خواهد داد. زمينه‌هاي اين جنگ بزرگ در فصل شش بنا نهاده شد، جايي که «يورون گريجوي» (Euron Greyjoy) با بازي «پيلو اسبک» (Pilou Asbaek) برادر خود را کشت و کنترل جزاير آهن را در اختيار گرفت.




يارا و برادرش تئون يا همان ريک توانستند فرار کنند و با دنريس تارگرين متحد شدند. دنريس از آن‌ها براي رسيدن به تخت پادشاهي نمک حمايت مي‌کند و آن‌ها نيز از دنريس در جنگ او براي تخت پادشاهي آهنين حمايت مي‌کنند.

درياها يک موضوع مهم در سريال Game Of Thrones محسوب مي‌شوند و همه مي‌دانيم که Game Of Thrones سريال خشني است و تلاشي نيز براي مخفي کردن خشونت خود نمي‌کند؛ پس مطمئن باشيد زماني که اين نبرد در فصل هفتم رخ دهد، اقيانوسي از خون تماشا خواهيد کرد.



13- رابرت در مقابل ريگار تارگرين

برن استارک با بازي «ايزاک هامپستي رايت» (Isaac Hempstead Wright) به چندين سوال در مورد گذشته وستروس و شخصيت‌ها پاسخ داده است؛ به عنوان مثال برن به ما نشان داد که چه اتفاقي براي هودور رخ داد. همانطور که مي‌دانيد برن قدرتي خاص دارد که با‌ آن‌ به نوعي مي‌تواند به گذشته سفر کند.




خيلي جالب خواهد بود که برن با قدرت خود ما را به زمان‌هاي خيلي دور ببرد، زماني که رابرت براتهون جوان، در جنگ ترايدنت توانست ريگار تارگرين را شکست دهد. رابرت جوان توانست با اين کار شورش خود را به سرانجام برساند، تخت پادشاهي آهنين را تصاحب کند و مهم‌تر از همه سرنوشت جان اسنو را تغيير دهد.

همانطور که در پايان فصل شش تماشا کرديد، جان اسنو فرزند ريگار تارگرين و ليانا استارک است. ند استارک او را به عنوان فرزند خودش قبول کرد و حاضر شد براي مراقبت از خود به خانواده‌اش دروغ بگويد. البته بعد از اينکه پدر و مادر جان کشته شدند و خاندان براتهون به قدرت رسيده بود، مخفي نگه داشتن هويت اصلي جان، تنها راه براي نجات زندگي او بود. برن با قدرت خود مي‌تواند نبرد نهايي بين رابرت براتهون و ريگار تارگرين را به نشان دهد، نبردي که مي‌تواند به يکي از بزرگ‌ترين جنگ‌هاي سريال Game Of Thrones تبديل شود و اطلاعات مهمي درباره‌ گذشته جان را به ما نشان دهد.


12- داووس و مليساندر

همانطور که جيمي و برين کار نيمه تمامي با يکديگر دارند، نياز است که يک نبرد (فيزيکي يا غير فيزيکي) بين داووس و مليساندر رخ دهد. داووس سواورث با بازي «ليام کانينگهام» (Liam Cunningham) با مليساندر يا همان زن سرخ با بازي «مريس ون هوتن» (Carice van Houten) مشکلي حل نشدني دارد.




در پايان فصل ششم داووس اجازه داد که مليساندر فرار کند و مانع اعدام شدن او شد. حالا که مخشص شده است جان همان قهرماني است که در پيشگويي‌هايي خداوند روشنايي از او نام برده شده است،مطمئنا مليساندر باز هم در سريال حضور پيدا خواهد کرد.

احتمالا مليساندر با استفاده از جادو و دانش باستاني که به همراه خود دارد تلاش مي‌کند که دوباره وارد نيروهاي شمال شده و با جان همکاري کند، مسلما داووس با اين موضوع کنار نخواهد آمد، اما آيا داووس قدرت کافي براي کشتن مليساندر را دارد؟



11- دنريس در مقابل پسران هارپي

يکي از مهم‌ترين اتفاقات فصل ششم، شورش پسران هارپي عليه حکومت دنريس بر شهر مرين بود. حضور اژدهاي دني و سواران دوتراکي باعث سرکوب اين شورش شد ولي کاملا مشخص است که اين موضوع کاملا رفع نشده است و پسران هارپي بيکار نخواهند نشست.




دنريس در حال حاضر با کشتي به سمت وستروس در حال حرکت است ولي همه او را همچنان به عنوان رهبر شهر مرين و تمامي شهرهاي ديگري که آن‌ها را فتح کرده مي‌شناسند. قطعا در شهرهايي که او آن‌ها را فتح و بلافاصله ترک کرده است ناآرامي‌هاي زيادي وجود خواهد داشت. شورش دوباره پسران هارپي دور از انتظار نيست، اما دنريس که در حال سفر به سمت وستروس است چکونه با آن‌ها مقابله خواهد کرد؟

البته احتمال اينکه پسران هارپي شورش را کنار بگذارند و در وستروس به دنريس حمله کنند نيز وجود دارد. شايد بهترين کار براي مقابله با دنريس پايه ريزي يک شورش و حمله به او در وستروس است. بايد منتظر بمانيم و ببينيم، شهرهايي که دنريس در طول سفر خود آزاد کرده است بر عليه او قيام خواهند کرد يا خير؟



10- سرسي در مقابل جيمي

با وجود رابطه سرسي و جيمي، مسير اين دو هميشه متفاوت از هم بوده است. سفر کردن با برين و دوست شدن با «بران» (Bronn) به نوعي باعث رستگاري جيمي شده، اما از طرف ديگر کشته شدن دو فرزند سرسي باعث غرق شدن او در جنون شده است.




در پايان فصل ششم سريال Game Of Thrones، جيمي به سرزمين‌هاي پادشاهي بازگشت و سرسي نيز دشمنان خود را منفجر کرد و به تخت پادشاهي نشست. در اينجا بينندگان با يک سوال مهم مواجه مي‌شوند، آيا جيمي مي‌تواند در کنار اين زن بماند و از او حمايت کند؟ به نظر مي‌رسد که جواب اين سوال منفي باشد. تا به حال بايد فهميده باشيد که جيمي قلبِ مهرباني دارد و حتي تيريون را از مرگ حتمي نجات داد؛ به همين خاطر با شخصت او تناقض خواهد داشت که براي هميشه در کنار يک شخصيت منفي بماند.

جيمي به قاتل پادشاه ديوانه معروف است ولي آيا جرات کشتن خواهر و معشوقه خود را دارد؟ و يا شايد شورش او بر عليه سرسي نامحسوس و پشت پرده خواهد بود؟ تنها زمان پاسخ اين سوالات را خواهد داد.


9- آريا در مقابل بريک، توروس و مليساندر

ليست مرگ آريا استارک بيش از هر چيزي براي او اهميت دارد و مرگ «والدر فري» (Walder Frey) در پايان فصل شش سريال Game Of Thrones به وضوح نشان دهنده اين موضوع است. آريا تا به اينجاي کار اسم چند نفر را از ليست خود خط زده است ولي او همچنان تعداد زيادي دشمن براي کشتن دارد. اين احتمال وجود دارد کهکه آريا بتواند از شر سه تا از دشمنان خود يک‌جا خلاص شود، سه دشمني که خود را پيرو راه خداوند روشنايي مي‌دانند.




خيلي وقت است که آريا به دنبال انتقام گرفتن از مليساندر، «تورتوس از مير» (Thoros Of Myr) و بريک دنداريوني با بازي «ريچارد دورمر» (Richard Dormer) است. آرياي جوان زماني که همراه گندري بود از اين سه متنفر شد. توروس و بريک گندري را به مليساندر فروختند و آريا ديگر گندري را نديد.

با استفاده از مهارت‌هاي جديدي که تحت نام خداي چندين چهره کسب کرده است آريا مسلما سعي خواهد کرد که به شکل مخفيانه به اين سه نزديک شود و نوک تيز شمشيرش را درون قلب آن‌ها فرو کند. البته بازگشت احتمالي گندري به داستان مي‌تواند باعث شود که آريا از کشتن اين سه منصرف شده و تخت پادشاهي را هدف خود قرار دهد. همانطور که در بالا نيز اشاره کرديم، آريا دشمنان زيادي دارد و در ادامه سريال بايد کارهاي زيادي براي انجام دهد.



8- سانا در مقابل انگشت کوچک

يکي از رابطه‌هاي که انتظار مي‌رود به بدترين شکل ممکن به پايان رسد، رابطه سانسا استارک با بازي سوفي ترنر و پيتر بيليش يا همان انگشت کوچک (Littlefinger) با بازي «آيدن گيلن» (Aiden Gillen) است. پيتر بليش براي سال‌ها زيادي است که با سانسا بازي مي‌کند و قصد دارد از او براي رسيدن به تخت آهنين پادشاهي استفاده کند.




حالا که جان و سانسا به هم رسيده‌اند اوضاع براي پيتر بيليش خوب پيش‌نمي‌رود، چون احتمال دارد جان به تخت پادشاهي برسد؛ در حالي که انگشت کوچک اين مقام را براي خود يا در بدترين حالت ممکن براي سانسا در نظر گرفته است. به همين خاطر احتمال داده مي‌شود که انگشت کوچک سعي کند رابطه سانسا و جان را خراب کند و براي هميشه از شر جان خلاص شود و شرايط خودش را براي فرمانروايي بهبود ببخشد.

البته بايد بگوييم که شکستن رابطه خوني استارک‌ها کار بسيار مشکلي است و به نظر مي‌رسد که انگشت کوچک در نهايت به دشمن تمامي استارک‌ها تبديل شود. جان در حال حاضر به سربازان او نياز دارد ولي زياد طول نخواهد کشيد که شمال دوباره قدرت گذشته خود را به دست مي‌آورد و از پيتر بيليش بي‌نياز شود. البته همانطور که مي‌داند پيتر بيليش فردي بسيار مکار و حيله‌گر است، پس دشمني با او به اين معني است که بايد انتظار جنگ کثيفي را داشته باشيد.



7- زنان انتقام‌جو در مقابل سرسي

در حال حاضر اولنا تايرل بيشتر از هر شخص ديگري از سرسي متنفر است. در انتهاي فصل قبل ديدم پسر اولنا تيرل (منس) و نوه‌هاي او (مارجري و لوراس) به دست سرسي کشته شدند.




«الاريا سند» (Ellaria Sand) نيز در موقعيت مشابهي قرار دارد. گرگور کلگان يا همان کوه جمجمه همسر الاريا، اوبرين با بازي پدرو پاسکال، را در جلوي ديده‌هاي او خرد کرد. مبارزه‌اي که يکي از بازي‌هاي خشن و پليد سرسي محسوب مي‌شد.

اين دو زن حالا با هم متحد شده‌اند و براي دنريس سوگند وفاداري ياد کرده‌اند. سربازان اين دو در کنار مادر اژدهايان خواهند جنگيد، اما همچنان بايد انتظار سکانس‌هاي مهمي براي اولنا تيرل و الاريا سند داشته باشيم. آن‌ها از سرسي انتقام خواهند گرفت، حالا ممکن است اين کار را به صورت فيزيکي انجام دهند يا با حيله‌گري. بي‌شک يکي از ابزارهاي مهم اين دو شخصيت، کلمات آن‌هاست که به خوبي طرز استفاده از آن را مي‌دانند.



6- آريا در مقابل تازي

مدت زيادي است که سندور کلگان يا همان تازي وارد ليست مرگ آريا استارک شده است. اگر بخواهيم دقيقا به اين موضوع اشاره کنيم پس از کشسته شدن دوست قصاب آريا به وسيله تازي، آريا از او متنفر شد. البته در اين اواخر اوضاع کمي تغيير کرده است و حتي آريا در اواخر فصل شش گفت که ديگر علاقه‌اي به کشتن تازي ندارد.




هنوز دو فصل از سريال Game Of Thrones باقي مانده و در اين دو فصل اتفاقات زيادي ممکن است رخ دهد. با توجه به مهارت‌هاي جديد آريا، طرفداران عاشق اين هستند که مبارزه اين دو را تماشا کنند. از آن‌جايي که در حال حاضر تازي با بريک و توروس سفر مي‌کند به احتمال زيادي آريا با او روبه‌‌رو خواهد شد.

البته داستان مي‌تواند به گونه‌اي ديگر نيز پيش برود. امکان دارد اين دو بار يکديگر هم‌سفر شده و براي از بردن دشمنان خود به هم کمک کنند، مسلما اين دو با لنيسترها و وايت واکرها کنار نخواهند آمد.



5- استارک‌ها و تارگرين‌ها در مقابل سرسي

مسلما آخرين جنگ در ميان انسان بين استارک‌ها و تارگرين‌ها و لنيسترها خواهد بود. مي‌شود انتظار داشت که دنريس و جان پس از ملاقات، با يکديگر متحد شده و تمام خاندان‌ها را متحد کرده و به جنگ لنيسترها که تحت هدايت سرسي قرار دارند خواهند رفت.




سرسي در جبهه خود نيروهاي خانواده خودش، محافظين پادشاهي و کشتي‌هاي يورون را دارد. در جبهه مخالف، دنريس و سه اژدهايش، سواران دوتراکي، کشتي‌هاي تئون و يارا، استارک‌ها، تمامي خاندان‌هاي شمالي (حتي جزيره خرس)، شواليه‌هاي وِيل (The Knights Of The Vale) و نيروهاي متحد شده تايريل و مارتل قرار دارند. اينطور که به نظر مي‌رسد اين جنگ عدالانه نخواهد بود، پس ما بايد انتظار داشته باشيم که سازندگان سريال Game Of Thrones پيچيدگي‌هاي داستاني زيادي براي مساوي کردن کفه ترازو بين دو جناح خلق کنند.

در اولين تريلر منتشر شده از فصل هفتم سريال Game Of Thrones مشاهده کرديم که قلعه «کسترلي راک» (Casterly Rock) که به لنيسترها تعلق دارد تحت حمله قرار گرفته است. اين قلعه به حمامي از خون تبديل خواهد شد و سرسي تعداد زيادي از نيروهايش را در اينجا از دست مي‌دهد، بنابر اين بايد به فکر نقشه‌اي براي تغيير اوضاع باشد.



4- تازي در مقابل کوه

مبارزه دو برادر کلگان يکي از چيزهايي بود که طرفداران از فصل‌هاي آغازين سريال Game Of Thrones انتظارش را داشتند. سندور کلگان که به نام تازي شناخته شده است در فصل اول سريال Game Of Thrones با برادرش، گرگور که به کوه سوارکار معروف است، نبرد کوچکي داشت ولي حالا موقع آن رسيده است که بدون هيچ مانعي با يکديگر مبارزه کنند و خواسته طرفداران برآورده شود.




بر اساس شايعات اخير پيرامون فصل هفت سريال Game Of Thrones، اين نبرد حتما رخ خواهد داد. کوه در جبهه سرسي مي‌جنگد و با برادرش تازي در ميدان نبرد روبه‌‌‌رو خواهد شد. واقعا پيش‌‍بيني نتيجه اين نبرد سخت خواهد بود و تازي کار بسيار سختي براي کشتن برادرش دارد، چون در فصل‌هاي گذشته ديده‌ايم که او درد را احساس نمي‌کند و به گونه‌اي زامبي تبديل شده است.

يک نظريه محتمل ديگر نيز مي‌تواند اين باشد که سرسي پس از شکست خوردن در جنگ، درخواست محاکمه با نبرد داشته باشد تا اينگونه بتواند از مجازات جرم‌هايش فرار کند و کوه را به عنوان جنگجوي خود انتخاب مي‌کند. اگر تازي با آريا همراه شود مي‌تواند به نيروهاي استارک ملحق شده و با برادرش مبارزه کند. در هر صورت مبارزه اين دو برادر مطمئنا حماسي خواهد بود.



3- تيريون در مقابل سرسي

در آخرين تريلر منتشر شده از سريال Game Of Thrones سرسي خودش و جيمي را آخرين عضوهاي خانواده‌اش خطاب کرد و همان‌طور که انتظار مي‌رفت تيرون را عضوي از خانواده خود نمي‌داند. کاملا مشخص است که بعد از کشتن پدر خود، تيريون نيز خود را عضوي از اين خانواده نمي‌داند.




يک شکاف بسيار بزرگ بين اين دو خواهر و برادر وجود دارد و قبل از اينکه با فصل هشت سريال Game Of Thrones به انتهاي کار خود برسد نياز است که سرسي و تيريون مشکلات خودشان را براي هميشه حل کنند. احتمالا جيمي در آتش جنگ اين دو گرفتار شده و در نهايت مجبور مي‌شود يکي از آن‌ها را انتخاب کند.

نبرد اين دو نياز نيست که فيزيکي و از نزديک باشد، تيريون مي‌تواند از هوش خود استفاده کرده و در نيروهاي خواهرش را نابود کند و يا حتي مي‌تواند بار ديگر به سراغ تير و کمان برود و براي هميشه از شر خواهرش خلاص شود. در هر صورت اميدواريم که در انتها تيريون پيروز اين جنگ باشد.



2- وايت‌واکرها در مقابل همه

با وجود همه‌‌ي جنگ‌هاي کوچک و بزرگ ميان خاندان‌هاي مختلف و ميان خويشاوندان، در نبرد نهايي انسان‌ها تنها يک جبهه را تشکيل خواهند داد. اين نبرد که سازندگان از همان فصل ابتدايي سريال Game Of Thrones قولش را مي‌دادند توجه تمام وستروس را به خود جلب خواهد کرد. در يک سو تمامي آدم‌ها قرار دارند و در سوي ديگر ارتش در حال رشد مردگان. البته هنوز معلم نيست اين نبرد در فصل هفت رخ خواهد داد يا فصل هشت.




جنگ با وايت‌واکرها هر زماني که رخ دهد، مسلما بزرگترين جنگ کل سريال و يا حتي بزرگ‌ترين نبرد ساخته شده در سينما يا تلويزيون خواهد بود. هر کدام از خاندان‌ها که در پايان کار باقي بماند مجبور است با بزرگ‌ترين خطر ممکن روبه‌رو شود. مشکل اصلي اينجاست که تعداد خيلي کمي از شمشيرهايي که با فلز والريا ساخته شده‌اند باقي مانده است و سه اژدهاي دنريس نمي‌توانند تمامي جبهه جنگ را پوشش دهند.

شايد کليد پيروزي نبرد انسان‌ها در جنگ با وايت‌واکرها سامول تارلي با بازي «جان بردلي وست» (John Bradley-West) باشد. نه تنها او يک وايت‌واکر کشته است، بلکه در حال حاضر در ‌بزرگ‌ترين کتابخانه وستروس حضور دارد. او در يکي از کتاب خاک خورده اين کتابخانه قديمي به دنبال راه حلي براي کشتن واکر مي‌گردد.



1- جان و برن در مقابل پادشاه شب

مسلما در انتها يک استارک بايد کار پادشاه شب را تمام کند. خانواده استارک هميشه از خطر فرا رسيدن زمستان حرف مي‌زنند و حالا نياز است که به وظيفه خود عمل کنند و نيروهايشان را جمع کرده و راهي براي نابودي ارتش مردگان پيدا کنند.

چند فصل گذشته برن استارک در سرزمين‌هاي يخي واکرها سفر کرده است و به دنبال راهي بود که از قدرت خود بر عليه پادشاه شب استفاده کند. از طرف ديگر جان از نزديک ديده است که پادشاه شب چه توانايي‌هايي دارد. او بارها از ديوار دفاع کرده و يکي از معدود افرادي است که توانسته يک واکر را بکشد.




شايد با کشته شدن پادشاه شب ارتش او نيز از بين برود و همه چيز تمام شود. اگر کشتن رهبر وايت‌واکرها باعث متوقف شدن ارتش او شود، دنريس مي‌تواند از اژدهاي خود استفاد کرده و جان را به قلب ارتش وايت واکرها ببرد و جان ضربه نهايي را وارد کند.

در انتها بايد اضافه کنيم که تمامي صحبت‌هايي که در بالا شده است حدس و گمان‌هاي ما هستند و ممکن است از واقعيت دور باشند. البته با توجه به شناختي که ما از سازندگان سريال Game Of Thrones داريم، اگر حتي تعدادي کمي از اين نبردها در فصل جديد سريال Game Of Thrones رخ دهند بسيار هيجان‌انگيز خواهند بود.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۶۴۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رخنه به قلب دشمن

  یکی از تازه‌ترین آثار نمایشی سیما که با این حال‌وهوا راهی آنتن شده، سریال «رخنه» به تهیه‌کنندگی مهدی شفیعی است. این سریال تلویزیونی کاری از گروه تولیدات حادثه‌ای مرکز سیمافیلم است که جایگزین «نون‌خ ۵» در شبکه یک شده است. در ادامه در گفت‌وگو با تهیه‌کننده و همچنین حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال جزئیاتی از اثر تازه تلویزیون را آورده‌ایم‌؛ همچنین نگاهی به کارنامه کاری سازندگان و بازیگران رخنه داشتیم و از اهمیت ساخت آثار با چنین محتوایی گفتیم. 
   
قصه موفقیت‌ها
بدیهی است که توانمندی‌های علمی و نظامی هر کشور بخشی از افتخارات آن است و مسببان این پیشرفت نیز درخور ستایش هستند و در جایگاه قهرمان، شنیدن، خواندن و تماشای زندگی‌شان الهام‌بخش و در صورت پرداخت هنرمندانه جذاب است. به‌همین‌خاطر هم به لحاظ استراتژیک و همنوایی با سیاست‌های کشور و رسانه‌ملی لزوم به‌تصویرکشیدن قصه‌هایی از این دست احساس می‌شود و هم می‌تواند برای مخاطبان به‌ویژه نسل جوان تأثیرگذار و درعین‌حال سرگرم‌کننده باشد. سریال رخنه، قصه‌ای را در همین راستا روایت می‌کند. قصه‌ای به قلم مریم امینی که هم وجوه ملی و معمایی دارد و هم عشق و عاطفه و ارزش‌های خانوادگی در آن تنیده شده است. به همین سبب می‌توان انتظار داشت که موتور جذابیت این قصه خیلی زود گرم شود و مخاطبان شبکه یک سیما را به‌صورت شبانه با خود همراه سازد. حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال در این خصوص به جام‌جم می‌گوید: جدای از بحث جاسوسی، ترور و علم به روابط خانوادگی هم در فیلمنامه پرداخته شده و چالش‌های خانوادگی به‌خوبی در مشکلات کاری شخصیت‌ها نمایان است. این ارتباط به‌خوبی در قصه درآمده است تا جایی که گاهی فراموش می‌کنم سازنده اثر هستم و درگیر قصه می‌شوم. به این ترتیب گمان می‌کنم کسانی که علاقه‌مند به فضای علمی و اکشن باشند با سریال همراه خواهند شد و دوستداران قصه‌های خانوادگی نیز از تماشای رخنه لذت می‌برند. رخنه، اولین همکاری مشترک وزارت دفاع سازمان حفاظت اطلاعات با سازمان صداوسیماست که هر شب ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه روی آنتن می‌رود. این سریال برگرفته از خنثی‌سازی امنیتی‌ترین طراحی عملیات نفوذ و خرابکاری صنعتی سرویس اطلاعاتی موساد در سازمان هوافضای وزارت دفاع و صنایع دفاعی و موشکی این وزارتخانه است. سریال رخنه در ۳۰ قسمت تولید شده و همان‌طور که اشاره شد، مربوط به یکی از دانشمندان کشورمان است که روی موشک‌های ماهواره‌بر و فضایی تحقیق می‌کند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان روبه‌رو می‌شود. البته آن‌طور که دست‌اندرکاران سریال‌ گفته‌اند، داستان از تنوع گونه‌های متنوع برخوردار است و حوزه‌های امنیتی، علمی و خانوادگی را در بر می‌گیرد. رخنه علاوه بر پرداختن به ظرفیت‌های موجود در مراکز علمی و فناوری کشور در حوزه دفاعی به‌ویژه صنعت هوافضا و تلاش دانشمندان و نخبگان کشورمان در حوزه پدافندی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مخاطرات و تهدیدهایی که این افراد در مسیر کارشان با آن مواجه هستند به تصویر درآورده است. در مجموعه رخنه، شهرام نجاریان مدیر تصویربرداری، حدیث نیکرو مدیر برنامه‌ریزی، شهرام متولی‌باشی صدابردار و هومن معصومی طراح صحنه هستند. حسین زندباف و محمدمصطفی رجبی به‌صورت مشترک کار تدوین را انجام دادند. موسیقی سریال نیز اثری ازآلبرت آراکلیان است.این سریال در لوکیشن‌های متفاوت تصویربرداری شده که از جمله آنها لوکیشن‎‌هایی اطراف تهران و همچنین خارج از کشور در ترکیه است. 
مهدی شفیعی که پیشتر تهیه‌کنندگی آثار متنوعی در تلویزیون مانند «تبوتاب» را برعهده داشته، او در سریال تب‌و‌تاب ملودرامی خانوادگی را به کارگردانی داریوش مختاری به تصویر کشیده بود که به نظر می‌رسید فضایی آرام و به لحاظ مناسبات تولید جمع‌و‌جورتر داشته باشد، هرچند خودش در گفت‌وگو با ما اذعان کرد که آن سریال هم به‌ظاهر این‌گونه بوده و در عمل به خاطر وجود شخصیت‌های متعدد در فیلمنامه و لوکیشن‌های متنوع با چالش‌های خاص خود در تولید مواجه بوده است. 
شفیعی درباره سریال جدیدش که با تغییر کارگردان مواجه شد، به جام‌جم می‌گوید: آقای غفاری در بخشی از کار حضور داشتند و بعد، آقای لوافی ادامه کار را در دست گرفتند که بخش زیادی از کار را شامل می‌شد. در خط اصلی قصه سه فضا داریم که یک‌خطی آن درباره یک دانشمند حوزه موشک ماهواره‌بر است که با تهدیداتی روبه‌رو می‌شود و بقیه قصه جلو می‌رود. بخشی از قصه برگرفته از واقعیت است اما طبیعی است که وارد فضای دراماتیک می‌شود و جایی بین واقعیت و قصه است. در حقیقت یک گرته‌برداری از شخصیت‌های متفاوت کردیم. یعنی مخاطب می‌تواند هر کسی را جای این شخصیت بگذارد اما مهم‌ترین آدم‌های فعال در این حوزه را می‌توان در این کاراکتر مشاهده کرد. 
وی ادامه می‌دهد: به ‌نظرم این کار، از نظر پروداکشن و فضاهایی که تجربه کردیم و موضوع و رفت‌و‌آمدها پرچالش بود و از کار قبلی من فاصله داشت. البته همزمان با کار قبلی چند سالی، درگیر فیلمنامه این کار بودم که سال قبل به تولید رسیدیم. 
شفیعی در مورد نقش‌های اصلی قصه توضیح می‌دهد: چند نقش اصلی داریم اما می‌توان گفت رامتین خداپناهی و نادر فلاح نقش‌های اصلی هستند. دیگر بازیگران این اثر به تناسب قصه به کار اضافه می‌شوند. 
این تهیه‌کننده درباره استفاده از پرونده‌های واقعی برای نگارش این سریال عنوان می‌کند: در واقع با پرونده‌های سازمان حفاظت اطلاعات و هوافضا سروکار داشتیم و با بخش صنایع وزارت دفاع هم در ارتباط بودیم. زیرمجموعه‌های وزارت دفاع در این کار دخیل بودند. وی می‌افزاید: تولید ما یک سال طول کشید اما از قبل هم هفت، هشت ماه درگیر پیش‌تولید و قبل از آن درگیر فیلمنامه بودیم. نویسنده، خانم مریم امینی از ابتدا درگیر ماجرا بود. ایشان نویسنده جوانی است که قبل از این «زندگی از نو» را در کارنامه خود داشت. این کار محصول تولیدات حادثه‌ای سیمافیلم است و به همین خاطر در این سریال شاهد صحنه‌های اکشن بسیاری خواهیم بود.  این تهیه‌کننده درباره محور اصلی سریال بیان می‌کند: نکته کار این است که حجم بسیاری از موضوعات را داشتیم و در اجرا از ویژوال افکت و بدلکاری استفاده کردیم. به همین خاطر کار سنگینی بود که به یک اثر پرچالش تبدیل شد. 
شفیعی در مورد لوکیشن‌ها هم می‌گوید: لوکیشن‌ها ایران و ترکیه بود. در تهران نقاط متفاوتی داشتیم که اطراف تهران و حاشیه را هم شامل می‌شد. مثل خجیر و پردیس و... . اثر قبلی من به نظر شهری می‌رسید و به چشم نمی‌آمد که پراکندگی لوکیشن دارد. با این حال کار جدید به لحاظ بصری متفاوت‌تر است، چون فضاهای متفاوت‌تری دارد. چالش‌های بزرگ‌تری هم نسبت به قبلی داشتیم. ۷۰ بازیگر جلوی دوربین رفتند که بالای ۴۰، ۵۰ بازیگر نقش جدی داشتند و چهره‌های زیادی حضور داشتند. هنرورها هم بالای ۱۰۰۰ مورد بود. در این کار هم چهار معرفی چهره داریم که آتیه‌دار هستند. در کنارشان، کم‌وبیش بچه‌های تئاتری هم حضور دارند. از ژانرهای ترکیبی زیادی استفاده کردیم که از ملودرام خانوادگی تا علمی و امنیتی و معمایی را شامل می‌شود. 
   
تجربه دوباره تعلیق و هیجان
اگر از علاقه‌مندان به آثار نمایشی هستید که در آنها صحنه‌های پرتعلیق، شلیک و اکشن نشان داده می‌شود، «رخنه» انتخاب خوبی برای شماست؛ چراکه در فضایی ایرانی، با قصه‌ای ملی که نشانه‌هایی در متن و فرامتن به مسأله هویت، اقتدار، امنیت، پیشرفت و البته خانواده ایرانی دارد، می‌تواند لحظات پرکششی را در روایت ایجاد کند.  حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال رخنه پیش از این سریال «شهباز» را کارگردانی کرد که اخیرا باردیگر از آنتن شبکه فراتر در حال پخش است. او در شهباز نیز با قصه‌ای سروکار داشت که هم وارد فضای پلیسی و معمایی می‌شد و هم روایت‌های عاطفی داشت. او در سریال رخنه نیز فضایی اکشن و امنیتی را در قصه تجربه کرده است که بی‌ارتباط به اثر قبلی او در تلویزیون نیست. هرچند خود علاقه‌مند است کارگردانی در ژانرهای متفاوت را در کارنامه خود داشته باشد. وی در این‌باره و در گفت‌وگو با ما بیان کرد: کارهایی که در این ژانر کردم، موفق‌تر بوده و بیشتر دیده شده است. چون سابقه سریال شهباز را داشتم، حس کردم می‌توانم از عهده این کار بربیایم. من از جایی به بعد به کار اضافه شدم و از آن زمان تمام تلاشم را کردم که ساختار سریال به‌دلیل تغییر کارگردان آسیب نبیند. همچنین جذابیت و هیجان کار تا آخر حفظ شود. وی ادامه می‌دهد: مشتاق هستم ژانرهای دیگر را تجربه کنم. البته چون سال‌ها برای تلویزیون می‌نوشتم، ژانرهای دیگر را هم تجربه کردم. علاقه زیادی به ژانر اجتماعی دارم ولی پیشنهادهایی که سر راهم در کارگردانی قرار گرفته، من را بعه سمت ساخت آثار اکشن و امنیتی برده است.البته آنچنان که شفیعی در گفت‌وگو با ما بیان می‌کند، این سریال را علی غفاری کارگردانی می‌کرده اما پس از مدتی از گروه جدا می‌شود و عمده کار با کارگردانی لوافی به تصویر کشیده شده است. همچنین لوافی در کارهای پس‌تولید، حاضر بوده است. 
غفاری کارنامه متفاوتی در سینما و تلویزیون دارد. از «چراغ قرمز» بگیر تا «استرداد» که هم به لحاظ ژانر و هم کیفیت در دو فضای متفاوت سیر می‌کنند. در تلویزیون نیز فصلی از سریال«بچه مهندس» را کارگردانی کرد که اتفاقا فصلی بود که هم مخاطبان آن را پسندیدند و توجه مثبت منتقدان را در پی داشت. 
در ادامه گفت‌وگو با لوافی، این کارگردان در مورد چالش‌هایی که در این این سریال به‌دلیل ژانر آن و همچنین عدم حضور در ابتدای کار داشته است، توضیح می‌دهد: با چالش‌هایی روبه‌رو بودم اما تجربه سریال شهباز خیلی کمک کرد. عوامل پشت‌صحنه و همچنین مقابل دوربین خیلی همراهی کردند و زود توانستم با بازیگران هماهنگ شوم. 
وی اضافه می‌کند: سعی کردم با نویسنده همراه باشم تا سکانس‌های گرفته‌شده، لطمه نبیند. او روی بخش‌هایی که تصویربرداری شده بود و بخش‌هایی که تغییر پیدا کرده بود، تسلط داشت و همین موضوع به من کمک می‌کرد تا قصه را جلو ببرم. لوافی می‌‎گوید: بیشترین جذابیت قصه برای من اهمیت حفظ جان دانشمندان برای کشور بود. در این سال‌ها قصه‌هایی با این محوریت ساخته شده اما تمرکز این سریال بیش از گذشته بر تلاش برای حفظ سرمایه‌های ملی بود. 
این کارگردان در مورد آشنایی قبلی با سوژه سریال نیز عنوان می‌کند: شاید با سوژه هوا و فضا و عرصه موشکی آشنایی نداشتم اما در به تصویر کشیدن اقدامات جاسوسان در به خطر انداختن جان دانشمندان در سریال قبلی تجربه داشتم. 
   
نقشی متفاوت از مرد نقش‌های منفی
نادر فلاح از بازیگران اصلی سریال است. بازیگری که پیش از این او چه در قاب تلویزیون، چه سینما و تئاتر نقش‌های به‌یادماندنی که به شیوه‌ای هنرمندانه اجرا شده‌اند، بسیار به خاطر داریم. او که سابقه طولانی در عرصه نمایش دارد برای عاشقان سینما پس از فیلم سینمایی «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» ساخته سامان سالور بیش از پیش شناخته شد. او برای حضورهای سینمایی‌اش هم برنده جایزه شده و هم طعم نامزدی در جشنواره‌ها را چشیده است. اخیرا او را در سریال آتش و باد در یک نقش منفی در جعبه جادو دیدیم‌؛ نقش سرخو که خود درباره‌اش به جام‌جم گفته بود: همیشه در انتخاب‌هایم تأثیرگذاری نقش در قصه و درگیری‌های دراماتیک او با دیگر شخصیت‌ها برایم اهمیت دارد. او در رخنه فراتر از تأثیرگذاری در قصه، نقش عباس را برعهده دارد که نقش اصلی است و بسیاری از وقایع حول کنش‌ها و واکنش‌های او شکل می‌گیرد وحتی در صحنه‌هایی که حضور ندارد، بسیاری از شخصیت‌ها درباره‌اش سخن می‌گوید. 
نقش دیگری که از این بازیگر در تلویزیون دیدیم در سریال عشق کوفی بود که سال گذشته روی آنتن رفت. وی در این سریال نقش مردی علوی و متعصب را بازی می‌کرد که به شغل قصابی مشغول بود اما دخترش به او و هم‌رزمانش خیانت می‌کند.  می‌شود گفت نقش‌های منفی تخصص این بازیگر است و پیش از دیگر نقش‌ها با ایفای آنها شناخته می‌شود. نقش دیگر او در این فضا با سریال زمین گرم در خاطره‌ها مانده است. بازی کم‌نقص و هنرمندانه او شخصیت استوار(پدر اصلان) را تأثیرگذار می‌کرد و حتی تا حد زیادی بار جذابیت مخاطبان به قصه را بر دوش می‌کشید. شخصیتی از اوج و به حضیض می‌رسد و فلاح باید تناقض‌های او در طول زمان را به تصویر می‌کشید. وی در مصاحبه‌ای درباره علاقه‌اش برای فاصله گرفتن از نقش‌های منفی بیان کرده بود: دوست دارم از نقش‌های منفی فاصله بگیرم، گرچه در تمام قصه‌ها شخصیت‌های منفی حس خوبی در مخاطب ایجاد نمی‌کند اما این نقش‌ها عملگرا هستند. ولی دلم می‌خواهد کمی از این شخصیت‌ها فاصله بگیرم و نقش‌هایی را بازی کنم که در عین عملگرا بودن، مثبت هم باشند و در ذهن مردم به‌عنوان شخصیت مثبت جا بیفتند و من به‌عنوان بازیگری تعریف نشوم که فقط نقش منفی بازی می‌کند. 
این بازیگر که توانایی در ادای لهجه کرمانی به‌علت اصالت خود دارد تا امروز در برخی نقش‌ها از این خصیصه در خدمت شیرین‌تر کردن اثر بهره گرفته است. البته توانایی او در نقش‌های کمدی فراتر از استفاده ابزاری از لهجه است و بیشتر بر شناخت او از مخاطبان سوار است. برای مثال در سریال زیرخاکی او در یکی از نقش‌های منفی که گاهی نوک‎زبانی حرف می‌زد در خاطره‌مان مانده است اما در قالب نقش‌های مثبت هم از این بازیگر توانایی سراغ داریم. همان‌طور که اشاره شد او در سریال رخنه، رخت شخصیتی متفاوت را بر تن کرده است تا بار دیگر گوشه‌ای از هنر خود در رشته نمایش را به رخ بکشد و باید دید آیا باز هم با موفقیت سر از این آزمون بیرون می‌آورد یا خیر. با توجه به آنچه فلاح درباره علاقه‌اش به نقش‌های مثبت اما عملگرا بیان کرده بود، انتخاب نقش عباس و حضور او در این نقش می‌تواند جامه‌عمل پوشاندن به همین خواسته باشد که البته با توجه به اصلی بودن این نقش، تأثیر بیشتری هم روی روند قصه خواهد داشت و فرصت خوبی برای درخشیدن دوباره یا درخشش بیشتر این بازیگر ۵۱ ساله باشد؛ فرصتی که پیش از این در ابعاد کمتر برای او رقم خورده بود. 
   
گزیده‌کار اما مؤثر
رامتین خداپناهی، دیگر بازیگری است که در سریال رخنه نقش محوری دارد و مقابل نادر فلاح، یک زوج هنری تازه و البته متفاوت را رقم می‌زنند. خداپناهی جزو بازیگران گزیده‌کار است که در حرفه و هنر خود، روشی منحصر‌به‌فرد دارد. یکی از پررنگ‌ترین خاطرات مخاطبان تلویزیون از بازیگران به نقش ستار بیابانی در سریال «فقط به خاطر تو» محصول سال ۱۳۸۲ برمی‌گردد. او که پیش از این هم آثاری را در سینما و تلویزیون داشت در این سریال شخصیتی هوشمند و البته جاه‌طلب را به نمایش گذاشته بود و پس از آن نیز در نقش‌های مختلف دیده شد که البته شمارشان با توجه به توانایی این بازیگر می‌توانست بیشتر هم باشد. یکی از نقش‌های متفاوت او در سریال بانوی عمارت بود که در فضایی تاریخی روایت می‌شد؛ خاطرتان باشد خداپناهی در این سریال نقش برادر بزرگ‌تر فخری (فخرالزمان) را بازی می‌کرد که مردی عاقل و خانواده‌دوست بود. آخرین نقش‌آفرینی او در تلویزیون باز در ژانر تاریخی در سریال گیل‌دخت بود که آن هم قصه‌ای از دوران قاجار را روایت می‌کرد. سریالی که سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ روی آنتن بود و این روزها بار دیگر از شبکه  آی‌فیلم پخش می‌شود. 
خداپناهی در سریال رخنه نیز ژانری متفاوت را تجربه کرده و نقشی متمایز را به‌عهده دارد که باید دید در قاب تصویر چگونه از آب در‌می‌آید. او در این سریال نقش یکی از فعالان بنام حوزه هوا و فضا را برعهده دارد که در ادامه قصه با پیچیدگی‌های شخصیت او بیشتر آشنا می‌شویم. 
لوافی‌(کارگردان) درباره تفاوت نقش دو بازیگر اصلی به ما می‌گوید: خیلی متفاوت از کارهای قبلی کارنامه آنهاست و توانمندی‌های شاخصی را از این دو عزیز می‌بینیم که پیش از این، شاهدش نبودیم. 
   
رخنه نقش‌آفرینان به قلب قصه
در سریال رخنه هم چهره‌های آشنا و مشهور حضور دارند و هم بازیگران جوان و کمتر شناخته شده که احتمالا این مجموعه نمایشی سکویی برای معرفی بیشتر آنان به مخاطبان خواهد شد. ترکیب چهره‌های تازه و حرفه‌ای در عالم بازیگری یکی از باورهای شفیعی در تولید سریال است که در «تب و تاب» نیز شاهدش بودیم. او در این خصوص به جام‌جم می‌گوید:از میان بازیگران متعددی که در سریال رخنه حضور دارند، می‌توان به نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالی‌تبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران، علیرام نورایی، خسرو شهراز، اتابک نادری، افشین نخعی، شهین تسلیمی، آتیه جاوید، مهدی علیپور، حسن اسدی، امیر حامد و...اشاره کرد. 
مهدی علیپور در گفت‌وگو با جام‌جم درباره نقشش در این سریال بیان کرد: رخنه، موضوعی امنیتی ــ اطلاعاتی دارد که من نقش مهندسی را بازی کرده‌ام که درگیر یک قصه عاشقانه قدیمی است. 

نگاهی به سریال‌های تلویزیونی که در سال‌های اخیر با موضوع امنیتی عرضه شدند.
گاندو/ جواد افشار / ۱۳۹۸
خانه امن/ احمد معظمی/ ۱۳۹۹
گاندو ۲/ جواد افشار/ ۱۳۹۹
شهباز/ حمیدرضا لوافی/ ۱۴۰۱
محرمانه/ محمود معظمی/ ۱۴۰۲
ترور/ خیرا...  تقیانی‌پور/ ۱۴۰۲
رخنه/ حمیدرضا لوافی و علی غفاری/ ۱۴۰۳

دیگر خبرها

  • چهره بازیگر سریال خانه‌به‌دوش بعد از ۲۰ سال | تصاویر
  • اعلام زمان قطعی پخش فصل سوم «زخم کاری»
  • «برنارد هیل»، شاه «تئودون» ارباب حلقه ها درگذشت
  • رخنه به قلب دشمن
  • (ویدئو) سکانس جنجالی در مورد شاه در یک سریال ایرانی
  • چرا پخش یک سریال از تلویزیون با بازی پژمان جمشیدی متوقف شد؟
  • بازیگر پایتخت در سن ۷۱ سالگی |‌ عکس
  • ببینید | پیشرفت بیش از ۶۰ درصدی سریال سلمان فارسی
  • پیشرفت بیش از ۶۰ درصدی سریال سلمان فارسی
  • سریال برد‌های الهلال در لیگ عربستان