چالشهای جدی بسیاری پیش روی کشور است. ما اکنون در نقطهای هستیم که اگر به این چالشها بدرستی پرداخته نشود، میتوانند کشور را دچار مشکل کنند. مهمترین مسأله بیکاری است. اسحاق جهانگیری هنگام گفتوگو همان است که در مناظرهها بود؛ صریح، صمیمی و البته شفاف. به همین دلیل بود که در پایان مصاحبه گفت «چقدر امروز حرفهای جدی زدیم!» آنچه جهانگیری گفت، از اینرو جدی است که او نه تنها 4 سال مرد اول اجرایی کابینه بوده است، بلکه فراتر از انتخابات، در این سالها مسئولیت مهم دیگری را نیز دنبال کرده است؛ کاستن از فاصله اصلاحطلبان و نظام.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این گفتوگو روشن شد که مهارت جهانگیری در سیاست ورزی، فقط آن چیزی نیست که در مناظرهها دیده شد.
او گفتوگوهای جدی با سران اصولگرا و اصلاحطلب داشته است تا بتواند سوءتفاهمهای بجا مانده از گذشته را رفع و دیدگاهها را به یکدیگر نزدیک کند. به گزارش نامه نیوز ، جهانگیری از پیگیری نتایج
دیدار خود با
رهبر معظم انقلاب گفت و تأکید کرد که گفتوگوی ملی را تا خانه آخر و رسیدن به نتیجه دنبال خواهد کرد. دامنه پرسشهای ما از
معاون اول رئیس جمهوری، از ماهها پیش از انتخابات تا رایزنیها برای شکلگیری
کابینه دوازدهم و دشواریها و دستاوردهای
دولت یازدهم را شامل میشود.
او گفت که آیتالله
هاشمی رفسنجانی بوده است که دغدغه ردصلاحیت
رئیس جمهوری مستقر را داشته است و ایده نامزد امدادی (تعبیری که جهانگیری آن را بیشتر از عنوان
نامزد پوششی میپسندد) نیز از آیتالله بوده است. جهانگیری تصریح کرد که نه روحانی و نه حلقه نخست اطرافیان
رئیس جمهوری هیچ گاه دغدغه ردصلاحیت او را نداشتهاند. درباره
کابینه دوازدهم نیز ضمن رد شایعه استعفای خود، تأکید کرد که تیم هماهنگ با افراد کمتر شاخص، بهتر است تا
یک تیم ناهماهنگ، اما با افراد شاخص. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگویی صریح با پدیده انتخابات
ریاست جمهوری است، مردی که میداند هنوز
نقل قولهای او در محاورههای مردم کوچه و بازار رواج دارد.بخش هایی از
گفت و گوی اسحاق جهانگیری به نقل از روزنامه ایران :رقابتهای انتخاباتی اخیر یکی از وقایع سرنوشت ساز کشور بود و از
شما هم بهعنوان یکی از پدیدههای آن یاد میشود. در این میان، نکاتی وجود دارد که شفافسازی آنها میتواند به فهم دقیقتر این برهه تاریخی یاری رساند. با توجه به حضور فعال شما و اطلاع از برخی زوایای ناگفته؛ اگر موافقید به برخی از این نکات بپردازیم. از جمله اینکه گفته میشد
آقای روحانی برای ثبتنام مردد بودند و این تردید تا مدتها ادامه داشت، برخی هم میگفتند ایشان مصمم به نامزدی بودند و تأکید داشتند بعد از ملاقات ایشان با
آقای هاشمی رفسنجانی در
دی ماه 95
آقای روحانی به این جمعبندی رسیدند که در انتخابات شرکت کنند. شما بهعنوان کسی که ارتباط نزدیکی با
آقای روحانی دارید، کدام روایت را واقع بینانهتر میدانید؟این امری طبیعی و پذیرفته شده است که
رئیس جمهوری مستقر در
دور دوم وارد رقابت انتخابات شود. روال و تجربه گذشته ایران این
گونه بوده است که رئیس جمهوری حتماً نامزد میشود. به
همین دلیل در سال آخر دولت، یاران و نزدیکان
رئیس جمهوری درباره شرایط انتخابات و مشکلات احتمالی
پیش رو بحث میکنند تا چگونه
مشارکت مردم افزایش یابد و رأی خوبی حاصل شود. طبیعتاً
من نیز بهدلیل نزدیکی کاری با
آقای رئیس جمهور، یکی از کسانی بودم که در جلسات خصوصی درباره این موضوع با
ایشان صحبت میکردم. نکته این بود که
آقای رئیس جمهوری برنامهها و طرحهایی داشتند که باید تکمیل میشد؛ نمیشد به دلیل وجود مشکلات، کارها را
نیمه کاره رها کرد. به شخصه
هیچ گاه در ایشان تردید جدی ندیدم مبنی بر اینکه در انتخابات شرکت نمیکنند و
هیچ گاه نگفتند که در انتخابات حاضر نمیشوند.هیچ وقت؟هیچ وقت، البته گاهی که درباره مشکلات بحث میکردیم، میدیدیم که مشکلات جدی
پیش روی ما قرار دارد، اما گفته میشد باید تدبیری اتخاذ کرد که از این شرایط عبور کنیم.با توجه به ردصلاحیت آیتالله
هاشمی رفسنجانی، این دغدغه ایجاد
شده بود که عدهای تلاش خواهند کرد آقای
روحانی هم رد صلاحیت شود. آیا در آن برهه چنین احتمالی
مطرح شد و مورد بحث قرار گرفت؟تردیدی نیست که آقای
دکتر روحانی نیز همچون آیتالله
هاشمی رفسنجانی مخالفان جدی و پای کاری داشته و دارد. این مخالفتها تا حدی در دوره اول
ریاست جمهوری ایشان بروز داده شد. قبل از تصدی مقام
ریاست جمهوری مخالفتها به این جدیت نبود، حتی در انتخابات 92 هم مخالفتها به این اندازه نبود که البته این موضوع دلایل خاص خود را دارد، اما در این دوره مخالفتها قدری آشکار بود.شما
درباره احتمال ردصلاحیت
آقای روحانی با
ایشان صحبتی کردید؟
هیچ گاه با ایشان درباره این موضوع صحبت نکردم. با آیتالله هاشمی رفسنجانی
دو بار در این باره گفتوگو شد، ایشان بهدلیل تجربه انتخابات خود نگرانیهایی داشت. باید پذیرفت که آیتالله هاشمی رفسنجانی در همه دوران انقلاب و نظام
جمهوری اسلامی ایران، رکن مهم نظام بود. من هم در سال 92 رئیس
ستاد انتخاباتی ایشان بودم. در جلسه بعد از رد صلاحیت که قرار شد کار ستادها تعطیل شود، جملهای گفتیم که ما در این انتخابات به وقوع هر چیزی فکر میکردیم، الا اینکه شما را ردصلاحیت کنند. به باور من، آیتالله هاشمی رفسنجانی به دلیل شناختی که از دستگاههای رسمی و غیررسمی داشت، قدری نگران بود و این نگرانی را در جلسات خصوصی مطرح میکرد. اما ایشان بسیار مصمم بود که
آقای روحانی حتماً باید نامزد شود و نباید در این باره به خود تردیدی راه بدهد و اصلاً نباید به این موضوع فکر کرد.احتمال ردصلاحیت
آقای روحانی در
حلقه اول اطرافیان ایشان مطرح شد؟خیر. البته ایشان جلسات مختلفی دارند، اما در جلساتی که من حضور داشتم،
هیچ گاه در این باره بحث نشد.خب؛ اگر احتمال ردصلاحیت ایشان فرضیهای جدی نبود، ایده ورود
نامزد پوششی به صحنه انتخابات در چه استدلالی ریشه داشت؟با تعابیر
نامزد پوششی یا امثال آن چندان موافق نیستم و درست نمیدانم.
اما اگر منظور شما این است که چرا من در انتخابات ثبتنام کردم، این دغدغه، میان دوستان اصلاحطلب بسیار پررنگ
شده بود و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم جزو کسانی بود که بسیار به این موضوع باور داشت که افراد
دیگری هم بهعنوان نامزد در انتخابات
حضور داشته باشند. دغدغه هم این بود که در انتخابات شاهد یک تهاجم جدی به دولت خواهیم بود، بویژه که نشانههای چنین هجمهای، در ماههای پیش از انتخابات، به وضوح دیده میشد. فشار رسانهای زیادی علیه دولت بود؛ رسانههای مخالف دولت؛ قدرت مالی و سیاسی
بسیار زیادی داشتند و از مصونیت بالایی هم برخوردار بودند. ضمن اینکه تریبونهای رسمی و عمومی نیز به کمک این رسانهها میآمدند. دولت برای گزارش دستاوردها و موفقیتهای خود به مردم در شرایط سختی
قرار داشت. بنا براین پیشبینی میشد در صحنه انتخابات، با وضعیت نامتوازن و دشواری رو به رو خواهیم بود. همچنین پیشبینی میشد نامزدهای پرشماری از جریان مخالف حضور یابند و بخواهند به طور گسترده دستاوردهای دولت را زیر سؤال ببرند. من، شخصاً معتقد بودم در چنین شرایطی، کسی که میتواند بخوبی از دولت دفاع کند، اشکالات
دولت قبل را نیز بخوبی میشناسد و میتواند بدون مشکل آنها را بیان کند و نمیتوانند علیه او مطلبی بیان کنند، خودم هستم. بنابراین همواره مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس میکردم و همواره آماده بودم اگر چنین وضعیتی شکل گرفت، باید در صحنه حاضر شوم و بنا به مسئولیت خود حقایق را به مردم بگویم تا آنان بدانند کشور تا پیش از
دولت یازدهم در چه شرایطی قرار داشت و در
دولت یازدهم چه وضعیتی
پیدا کرده است. شاید این شرایط
باعث شد وقتی از نامزدی صحبت میشد که باید در صحنه حضور یابد و از دولت دفاع کند، نخستین اسمی که مطرح میشد، من بودم. هرچند شاید برخی ملاحظات
دیگری هم داشتند، اما آنچه
برای من مهم بود و احساس وظیفه میکردم تا در نهایت، ثبتنام در انتخابات را بپذیرم، همین مسأله بود.اما گفته میشد شما در ابتدا موافق این ایده نبودید...من با این موضوع که چند نامزد هم جهت در انتخابات باشند مخالفت چندانی نداشتم، حتی میگفتم تعدادی نامزد شوند. اما پیش شرط این موضوع این بود که این نامزدها حتماً میبایست از میان کسانی باشند که با
آقای دکتر روحانی هماهنگ و ایشان به آنان اعتماد کامل داشته باشند.روایت شده که شما ابتدا ثبتنام در انتخابات را نپذیرفته اید. این روایت درست است؟هیچ وقت موافق نبودم شخص خودم به صحنه انتخابات بیایم.
نه تنها انتخابات بلکه اساساً رویکرد من این گونه است که
هیچ گاه در فضای مبهم حرکت نمیکنم.منظورتان از فضای مبهم چیست؟کسی که نامزد میشود و پا به میدان رقابت انتخاباتی میگذارد، میخواهد پیروز انتخابات باشد. معتقد بودم در بیرون از دولت هم میتوانم نقش خود را در دفاع از
دولت یازدهم به خوبی ایفا کنم و شاید نیازی نباشد
برای دفاع از کارنامه و دستاوردهای کابینه؛ حتماً نامزد شوم.اما تریبونهایی که در اختیار نامزدهای
انتخابات ریاست جمهوری قرار میگیرد، مؤثرتر است و دامنه نفوذ بیشتری دارد؟مجموعه چنین استدلالهایی که اشاره کردید،
باعث شد نهایتاً به مشورت و نظر دوستان تمکین کنم. اما در مراحل اولیه، هرقدر به
من گفته شد، قبول نکردم. سران اصلاحطلبان و دوستان زیادی از
جریان اصلاحات، جلسات مختلفی با من برگزار کردند، آقای
روحانی هم چندان موافق این موضوع نبودند.در واپسین روزهای ثبتنام انتخاباتی این خبر شنیده شد که
آقای جهانگیری در جلسهای با
رئیس دولت اصلاحات حضور یافتهاند تا به نامزدی در انتخابات مجاب شوند.من با
آقای خاتمی، آیتالله موسوی خوئینیها و شورای اصلاحطلبان جلسات متعدد و مشورتهای بسیاری داشتم. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در این خصوص،
دو بار با من
صحبت کردند. من به صراحت به ایشان گفتم این حرفها را نزنید. اما مشورتها و بحثها
همین طور ادامه داشت تا اینکه روز آخر ثبتنام نامزدها، دوستان با
آقای روحانی صحبت کردند. البته پیش از آن هم
آقای روحانی دو
بار با من صحبت کرده بودند.
آقای روحانی ابتدا با نامزدی شما موافق نبودند؟ایشان موافق نبودند. دوبار با من
صحبت کردند و گفتند که بیشتر روی این موضوع فکر کن و با
هم صحبت کنیم.اگر موافق نبودند، چرا از شما خواستند که درباره ثبتنام در انتخابات فکر کنید؟این موضوع از سوی دوستان اصلاحطلب با ایشان مطرح میشد و
ایشان هم نمیخواستند نظری برخلاف نظر دوستان اصلاحطلب مطرح کنند.روند و محتوای مذاکره شما با
آقای روحانی درباره بحث ثبتنام انتخاباتی تان، از ابتدا تا جلسه آخر چ
گونه بود؟روند این
گونه بود که
آقای روحانی پیش از فرارسیدن روز آخر ثبتنام نامزدها، دوبار با من
صحبت کردند و هر دوبار درعین اینکه موافق نبودند، از من خواستند ثبتنام کنم اما من قبول نمیکردم،
ایشان هم تأکید داشت این طور با قطعیت نفی و رد نکن و بیشتر روی موضوع تأمل کن تا بعد با
هم صحبت کنیم. در چند جلسه بعدی که داشتیم، این موضع هم مجدد، مطرح میشد. تا در نهایت شنبه، یعنی روز پایانی مهلت ثبتنام نامزدها فرارسید. ساعت 4 عصر
آن روز در این باره با
هم صحبت کردیم. ایشان در خاتمه این گفتوگو از من خواستند با
آقای خاتمی صحبت کنم و ایشان را برای ثبتنام نکردن خودم، قانع کنم. این فرایند، آنقدر طول کشید که نیم ساعت آخر زمان قانونی ثبتنامها فرا رسید. در این هنگام، حس کردم اگر خدایی نکرده نتیجه انتخابات به گونه دیگری رقم بخورد، ممکن است مورد انتقاد قرار بگیرم و دیگران بگویند به شما گفتیم و از شما خواستیم، ثبتنام کنید اما شما استبداد رأی داشتید و با ترجیح منافع شخصی، در انتخابات ثبتنام نکردید و در ناکامی انتخابات تأثیرگذار بودید. به این جمعبندی که رسیدم، دیگر درنگ نکردم، در همان نیم ساعت پایانی مهلت قانونی ثبتنام نامزدها، با خدای خود معامله کردم و
برای حضور رسمی در عرصه رقابتهای انتخاباتی، راهی ساختمان
وزارت کشور شدم.
آقای روحانی با
رئیس دولت اصلاحات هم مشورت کردند؟می دانم که با ایشان مذاکره داشتند.شما هم با
رئیس دولت اصلاحات مذاکره کردید؟مفصل با
ایشان صحبت کردم. به هر حال ایشان به این موضوع اصرار داشتند.گویا،
رئیس دولت اصلاحات در آخرین مکالمه، خطاب به شما گفتهاند خودتان نامزد شوید و پس از اعلام نظرمنفی شما، تأکید کردهاند که اگر نمیآیید،
آقای ظریف را مجاب کنید در انتخابات ثبتنام کند. این
نقل قول را تأیید میکنید؟در آخرین ساعتهای مهلت قانونی ثبتنامها، دیگر فرصت نبود تا به جماران بروم و به
صورت حضوری با
آقای خاتمی گفتوگو کنم. لذا تلفنی با
ایشان صحبت کرده و
همه مسائل را مفصل با ایشان مطرح کردم. ایشان در این تماس گفتند مسئولیت حضور نیافتن با خود شماست، اما باید
آقای ظریف را مجاب کنید که در انتخابات ثبتنام کند. در فرصت
باقی مانده، نه میشد
آقای ظریف را پیدا کرد و نه حتی در صورت پیداکردن، مجالی باقی مانده بود که بتوانم ایشان را مجاب کنم. درنتیجه، برخی مشورتهای
دیگر هم انجام شد و در نهایت در انتخابات ثبتنام کردم.آیا شما و
آقای روحانی درباره نحوه استفاده از تریبون مناظره، مشورت و گفتوگویی با هم داشتید؟ مثلاً تقسیم کار و...ما با هم مذاکره و همفکری میکردیم اما تقسیم کاری نمیشد.اکنون که از زمان مناظره فاصله گرفتهایم، فکر میکنید حضور شما در انتخابات چه تأثیری بر روند انتخابات داشت؟در زمان انتخابات، شاید به علت درگیر بودن با فضای انتخابات، فکر نمیکردم حضورم تأثیر مثبتی داشته باشد،
اما اکنون که به گذشته نگاه میکنم، میبینم تأثیر حضورم مثبت بوده است. بالاخره از طریق رسانههای مجازی، برنامههای
صدا و سیما (ویژه نامزدها) و مناظرهها، هم
فرصت خوبی شد تا از دولت دفاع کنم و هم توانستم بخشی از دیدگاههای
جریان اصلاحات را مطرح کنم. این را هم بگویم که
آقای روحانی اصرار داشتند که من
سفرهای استانی هم بروم. شخصاً معتقد بودم نیازی به این سفرها نیست و فقط در تهران باشم زیرا نمیخواستم
کارهای دولت و کشور زمین بماند که الحمدلله این هدف هم محقق شد. یعنی حتی وقتی که برای آماده کردن متنها یا آمادگی
برای مناظرهها صرف میشد، یا بعد از ساعت 8 و 9
شب بود که
کارهای دولت تمام
شده بود، یا بعدازظهرهای پنجشنبه که دیگر تعطیل میشدیم، با دوستان درباره مباحث انتخابات جلسه میگذاشتیم و بحث میکردیم. بنابراین در این زمینه نیز توفیق داشتیم که خدمترسانی دولت با مسائل انتخاباتی گره نخورد و زمین نماند. واقعاً هیچ اخلالی در
کارهای دولت به وجود نیامد،
نه تنها اخلالی به وجود نیامد، بلکه به دلیل حساسیتی که
وجود داشت، کارها با جدیت و عزم بیشتری پیگیری میشد تا هم خسارتی متوجه کشور نشود و هم این حساسیتها فرصت بروز پیدا نکند. طبیعی بود که
آقای روحانی بهعنوان نامزد انتخابات وقت کاملی برای این کار اختصاص دهند، یعنی باید در نقاط مختلف سخنرانی کنند، برنامههای مختلف تهیه شود. از اینرو باید وقت ایشان آزاد میشد. به این ترتیب اگر در شرایط عادی بابت کاری وزیران را به ایشان ارجاع میدادم، در دوره 15-20 روزه انتخابات که فکر میکردم
همه چیز به من ختم میشود، نگذاشتم هیچ کاری از
کارهای دولت زمین بماند.جمعبندیتان از حضور در مناظرهها چیست؟اگر بعد از مناظرهها کسی از من میپرسید
خوب بود یا بد، پاسخ میدادم که
یادم نیست چه گفتم. ا
ما اکنون که گاهی در فرصتهایی
بار دیگر مناظرهها را مرور میکنم، میبینم که خوب ظاهر شدم(باخنده).جمعبندیتان از فضای مناظرهها چیست؟شفافیت و صراحت یکی از ویژگیهای انتخابات است. به هر رو، در ایام انتخابات برخی از حدود متعارف قانونی خارج شده و دست به افشاگری زده بودند. ظاهراً این امر در انتخابات مرسوم شده است، اما مسأله مهم این است که افراد بتوانند خویشتن دار باشند و از حدود تجاوز نکنند. شاید اگر برخی از برخوردها نمیبود، من هم این طور ظاهر نمیشدم. در مناظره اول که پشت تریبون رفتم و پاسخ
آقای قالیباف درباره
نامزد پوششی را دادم،
یادم هست که بعد از پایان صحبت (احتمالاً در فیلم هم باشد)
آقای رئیسی که کنار من نشسته بود، بهطور خصوصی به
من گفت که چرا این طور صحبت کردی. پاسخ من به ایشان این بود که اصلاً بنا نداشتم این طور صحبت کنم یا این طور بشود، اما وقتی در این جلسه و به این ترتیب به من گفته میشود نامزد پوششی، طبعاً من هم از خودم دفاع میکنم.زمان استراحت نامزدها در مناظره ها؛ فضا چگونه بود آیا نامزدها با هم گفتوگو یا گلایهای هم داشتند؟پیش از برگزاری مناظرهها، در اتاقی که نامزدها حضور داشتند و فیلم آن را هم مردم میدیدند، فضای موجود فضای رفاقت بود و با هم گفتوگو هم میکردیم. اما در زمان استراحت هر کس دنبال
کار خود میرفت. اما پیش از آغاز مناظرهها در آن جلسه، فضا بسیار دوستانه و صمیمانه بود.اگر بخواهید عوامل پیروزی
آقای روحانی را اولویتبندی کنید، به چه نکاتی اشاره میکنید؟معتقدم
مردم ایران در سال 92 یک تصمیم معنادار گرفتند و در سال 96 هم روی تصمیم خود ایستادگی کردند. گذشته از این موضوع، اساساً
ریاست جمهوری در ایران دو دورهای است، تاکنون که این طور بوده است و
رئیس جمهوری در
دور دوم نیز
انتخاب شده است. به نظر میرسد
مردم ایران دریافتهاند که رئیسجمهوری نمیتواند در 4 سال کارهای مهمی
برای کشور انجام دهد، بلکه باید
یک دوره هشت ساله در مسئولیت باشد تا بتواند کارهای خود برای کشور را تکمیل کند. بویژه اینکه در 4 سال نخست دولت، زمان زیادی صرف
حل مشکلات شد. از سوی دیگر،
آقای روحانی نیز به شخصه سخنور هستند و بیان بسیار قوی و محکمی دارند و در طرح موضوعات نیز از شجاعت خاصی برخوردارند؛ چنانکه دیدیم ایشان میتوانند کلیدواژههای تأثیرگذاری انتخاب کنند. کلیدواژه ایشان در سال 92 هنوز سر زبانهاست. اینها واقعیتهایی است که سبب پیروزی
آقای روحانی شد. گذشته از همه اینها،
همان طور که اشاره کردم، شخصیت
آقای روحانی در طرح مباحث بسیار تأثیرگذار بود. ایشان در گفتوگو با نخبگان و مردم و سخنرانیها بسیار موفق ظاهر شدند. ضمن اینکه برخلاف فضای رسانهای که علیه دولت
ایجاد شده بود، دولت در 4
سال گذشته دستاوردهای
بسیار خوبی داشت. جملهای از من همچنان میان مردم تکرار میشود که «مردم یادتان هست.» واقعاً مردم یادشان بود که وضع کشور تا پیش از
دولت یازدهم بسیار بد بود. نباید بگذاریم آن شرایط را فراموش کنند؛ تلاطم و به هم ریختگی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی. معتقدم
شرایط کشور تا پیش از
دولت یازدهم استثنایی بود.
فضای مجازی چقدر در پیروزی انتخاباتی
آقای روحانی نقش داشت؟عالی بود. به قول معروف این بار
فضای مجازی ترکاند (با خنده).
فضای مجازی بود ک
منبع: نامه نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت namehnews.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «نامه نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۴۷۹۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شمسایی به دنبال تغییر تاریخ در فینال
به گزارش ورزش سه، خاطره شکست تلخ و ملال آور دوره گذشته از ژاپن همچنان از یادها نرفته و این قهرمانی میتواند برای شمسایی و ستارههایش التیام بخش دردها و خستگیهای اخیر باشد. آن زمان لزوم دگرگونی در تیم ملی را تکرار میکرد و به چهره های جدید روی آورد و به آنها دل بست. چیزی که باعث شد بسیاری علیه او جبهه بگیرند و تصمیمش را « بیاعتنایی به واقعیت » بخوانند. او پس از ناکامی در فینال جام ملتهای آسیا تصمیم گرفت چند تغییر ظاهراً بزرگ انجام دهد، ولی همچنان قماری که در تغییر نسل به راه انداخته بود را ترک نکرد. ابتدا علیاصغر حسن زاده به تیم ملی فراخواند که تشویق خیلیها را برانگیخت که این تصمیمش نشان از تیزهوشیاش بود و سپس برترین های لیگ باشگاهی را زیر ذرهبین خود قرار داد.
نتایج تیم ملی پس از جام ملتهای آسیا در تورنمنتهای متخلف از جمله تایلند و برزیل، امیدوار کننده بود، اما بحثهای تاکتیکی میان علاقهمندان به فوتسال شدت گرفت، با این تفاسیر که دیدگاه او در مربیگری آزادی عمل دادن به ستارههایش بود، به رخ کشیدن قریحه و تکنیک آنها و همه اینها ایران را به جایی رسانده که انتظارش را میکشیدند و تا برآورده کردن توقعات تنها یک قدم دیگر فاصله داشته است.
وحید شمسایی دوران بازیگری پُرزرقوبرقی را پشتسر گذاشته و از او یک اسطوره در ورزش ایران ساخته است. سرمربی تیم ملی، در برههای که قاتل بالفطره دروازه ها به شمار میرفت، در جام ملت های آسیا هشت بار طعم قهرمانی را چشید و روی هم رفته 194 گل را در این رقابتها به ثمر رساند. رکورد دستنیافتنی 31 گل در یک دوره از مسابقات به وحید شمسایی در سال 2001 تعلق دارد و خیلیها را حیرت زده کرده است و 9 بار آقای گلی جام را به خود اختصاص داد و کفش طلایی را چنگ زد.
شمسایی روی نیمکت تیمهای باشگاهی، عملکرد موفقی را در دبیری تبریز و تاسیسات دریایی تهران برجای گذاشته که طی این سالها با تمامی ستاره های فوتسال به قهرمانی ایران و آسیا دسته یافته است. اما جای خالی قهرمانی قاره کهن در کسوت مربیگری ملی در کلکسیون افتخاراتش حس میشود.
به هر حال، شمسایی به نخستین توفیق خود روی نیمکت داغ ایران نزدیک شده و همچنین سیزدهمین قهرمانی تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا که باید آنها تحقق خواهند یافت یا خیر.