مشهد جغرافیای داستاننویسی من است/ادبیات رضوی وقتی زنده میشود که معاصر سازی شود
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۷۸۷۳۳
سعید تشکری میگوید: ادبیات رضوی وقتی زنده میشود که معاصرسازی شود، اگر به سراغ آموزههای دینی میرویم، قابلیت این را دارند که شناور باشند، به عبارت دیگر گستردگی آموزههای دینی آلترناتیو است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سعید تشکری، هنرمند متعهدی است که چه در سالهای سلامت و چه اکنون که در جنگ و استقامت در برابر آسیبهای یک بیماری ناراحتکننده است تلاش داشته تا چراغ هنر دینی را روشن نگاه دارد، که اگر اینگونه نبود نام نیک و هنر باخلاقیتش در هر جشنواره به عنوان برگزیده اعلام نمیشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به قول دوستانش سعید تشکری مرد طاقت و نوشتن متعهدانه و باورمند در هر شرایطی است. تشکری در طول سالهای فعالیت هنریاش چه در عرصه تئاتر و چه در اکنون در عرصه ادبیات داستانی به هنر دینی وفادار بوده است، او بارها قلمش را در عرصه ادبیات رضوی آزموده و هر بار سربلندتر از گذشته بیرون آمده است، «بار باران» ، «ولادت» ، «غریب قریب» از جمله مهمترین آثار او در این حوزه به شمار میروند که فصل جدیدی را در عرصه ادبیات رضوی گشودهاند.
خبرگزاری تسنیم، درباره ادبیات داستانی رضوی با سعید تشکری گفتوگویی داشته است، متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: آقای تشکری وقتی صحبت از کمبود آثار دینی در عرصه ادبیات داستانی میشود، برخی نویسندگان از کمبود منابع، محدودیتها و تیغ منتقدین حرف میزنند، این در حالی است که برخی دیگر از نویسندگان ما به خوبی توانستهاند، آثار شاخص و ماندگاری در این زمینه تولید کنند. شما خود از جمله چنین نویسندگانی هستید، خلق رمان درباره امام رضا(ع) و یا به قول شما ادبیات تشرف چگونه بود؟ آیا شما هم با این محدودیتها و موانع روبرو شدید؟
خیر، من اصلاً با این موانع روبرو نشدم، برای اینکه افق نگاهم این چنین نبود، به شکل مفصل قبلاً این را عرض کردهام که نگاه من به ادبیات رضوی همانند نگاه تاریخی نیست، نگاهم اینگونه نیست که مثلاً معادل تاریخ را بیاورم، من رمان معاصر مینویسم و نقش قدسی ادبیات رضوی را در رمان خود مطرح میکنم، برای شخصیتهایی که خودم خلق کردهام. من معتقدم که ادبیات رضوی وقتی زنده میشود که معاصرسازی شود، اگر به سراغ آموزههای دینی میرویم، قابلیت این را دارند که شناور باشند، به عبارت دیگر گستردگی آموزههای دینی آلترناتیو است. ادبیات تشرف را در همه جای دنیا با یک رویکرد بسیار جدی مطرح میکنند، اما چرا در ایران ما شناخته شده نیست؟ تفاوت سعید تشکری با کریستین بودلر در چیست؟ او از موقعیت جغرافیایی خود مینویسد و من هم از موقعیت جغرافیایی خود مینویسم.
* تسنیم: برخی از نویسندگان روشنفکر معتقدند که جامعه ایران یک جامعه نیمه سنتی است که از حالت سنتی به سمت مدرن پوست اندازی میکند، در چنین شرایطی نوشتن از آیینها و سنتها چه توجیهی دارد؟ نظر شما در این زمینه چیست؟
اکثر دوستانی که سراغ این نوع داستاننویسی میروند، بیشتر به ابر داستان و ابر قهرمان اعتقاد دارند، ابر داستان مبحثی است که از خارج داستان وارد داستان میشود، در حالی که داستان باید طیف غیرمصنوع داشته باشد، قهرمانش باور زمینی داشته باشد، این باور زمینی باید به گونهای باشد که بتواند در کنار یک معصوم کارکرد داشته باشد، وظیفه ادبیات تشرف اصلاً همین است.
برای نمونه ما در رمانی در خیابانی راه میرویم که یک بوطیقای کلی دارد، این بوطیقای کلی حرم رضوی است، آیا این رمان قدسی نیست؟ حال یک سوال پیش میآید که چرا مخاطب علاقهمند به ادبیات تشرف میشود، چون خودش را پیدا میکند، وقتی خود را از ادبیات دینی حذف میکنیم، مخاطب خود را گم میکند.
نگاه دیگر اینکه، ادبیات فیزیکال است، ادبیات فیزیکال در حرکت به مفهوم جوهری رمان بافت دراماتیک پیدا میکند، اما بیشتر بافت فیزیکال دارد. برای نمونه رمان در یک آپارتمان در یک شهر رخ میدهد، اصولاً ادبیات معاصر در میان ادبیات شهر میتواند ادبیاتی جهانی به وجود بیاورد، اگر مسکو را از داستایوفسکی و پاریس را از هوگو بگیریم، چیزی میماند؟ برای همین باید بگویم که «مشهد» برای سعید تشکری همان جغرافیاست، این یک مدل و الگوی جهانی است، اما برخی دوستان هنوز نسخه میپیچند که چون به سمت مدرنیسم میرویم، اگر از ادبیات دینی صحبت کنیم، سنتی است.
بحث بر سر تبدیل چرتکه به ماشینحساب نیست، ادبیات مفهومی است نویسنده میتواند با ارتباطات جدید خداوند را در بطن زندگی گسترش دهد، این همان ادبیات تشرف است، بسیاری از نویسندگان بزرگ دنیا نیز چنین میکنند. مشکل ما این است که ساده، واضح و آگاهانه حرف نمیزنیم؛ آگاهیهای ما آگاهیهای شخصی است.
* تسنیم: برگردیم به شیوه داستاننویسی شما، در رمان مفتون و فیروزه ادبیاتی را خلق کردید که تصویری بود، ادبیاتی سینمایی که موجب میشود، در رمان «غریب قریب» نیز مخاطب تمامی نوشتهها را در ذهنش به آسانی تصویر کند، گویی یک فیلم سینمایی میبیند، این عامدانه بود؟
هم عامدانه است هم تکنیکی. من سعی کردم تکنیکی در ادبیات به وجود بیاورم، که مخاطب به جای خواندن ببنید، فعل دیدن در خواندنش گستردهتر باشد، نه با توصیف کردن بلکه مخاطب را در ترافیک رمان فرو بردن موفق به این کار شدم. من ادبیات را به شیوه پارانورمانویسی دنبال میکنم، این تکنیکی نبوده که در رمان ایرانی تاکنون دنبال شده باشد.
* تسنیم: این شیوه نوشتن را از فعالیت در سایر هنرها همچون تئاتر و نمایشنامهنویسی به دست آوردهاید؟
تئاتر به داستاننویس دیالوگ میدهد، سینما به داستاننویسی ما اتمسفر میدهد، ادبیات به خود ادبیات قهرمان میدهد، همه اینها را اگر در یک کار ترکیبی جمع کنید ادبیات سینما میشود.
انتهای پیام/
R1013198/P1439/S4,35/CT3منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۷۸۷۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
«شکرستان» با پردازشهای خوبی که روی موضوعات روز و آداب و رسوم ایرانی دارد، ازجمله پویانماییهای موفق رسانه ملی است که میتوان گفت حالا ۱۸ ساله شده است.با تهیهکننده «شکرستان» روند شکلگیری این پویانمایی جذاب را مرور کردیم و درباره فصل جدید و در حال پخش «شکرستان» و مختصاتی که دارد گفتگو کردیم.
سیدمسعود صفوی درباره ماجرای تولد و شکلگیری «شکرستان» اینگونه توضیح داد: ۱۸ سال پیش که تصمیم به ساخت پویانمایی «شکرستان» گرفتیم، هدفگذاری کردیم که پویانمایی تولید کنیم که چند ویژگی شاخص داشته باشد. نخست اینکه تولید انبوه داشته باشیم و از طرف دیگر محبوب عموم، طبقات و گروههای سنی مختلف واقع شود.
وی افزود: تا قبل از «شکرستان» تقریباً برنامهای به این شکل در کشور نداشتیم و میخواستیم صنایع مختلف جانبی در پی تولید آن راه بیفتد. میخواستیم این پویانمایی همچون آینهای، بازتابدهنده وضعیت جامعه باشد و آنچه مخاطب میبیند برایش آشنا باشد. از طرف دیگر زمانش فرا رسیده بود که همچون دیگر نقاط جهان اثری خلق کنیم که محصولات جانبی مانند عروسک داشته باشد.
تهیهکننده «شکرستان» با بیان اینکه به لطف خدا فکر «شکرستان» در جمع دوستانی شکل گرفت که همگی از بهترینهای ادبیات کودک، طراحی فضا و صداپیشگان بودند، گفت: تلاشهای صادقانه گروه، عاملی شد تا زحمت جمع به نتیجه برسد و مخاطب از دیدن این برنامه لذت ببرد.
همنوایی ساختار و محتوا با فرهنگ ایرانیان
صفوی گفت: اگر دقت کنید مهمترین مسئلهای که در «شکرستان» به چشم میخورد، ارتباط ساختار و محتوای آن با فرهنگ و زندگی روزمره ایرانیان است. وقتی مخاطب این اثر را میبیند، بهخصوص مخاطب نوجوان ذهنش درگیر محتوا میشود و با شخصیتهای داستان و هنرمندان پشتصحنه همذاتپنداری میکند. بهعنوانمثال مخاطب با شنیدن صدای مرحوم استاد مرتضی احمدی یا موسیقی سنتی جلال ذوالفنون هممسیر میشود و در کنار داستان شخصیتهای فرهنگی را نیز میشناسد و بین مخاطب و «شکرستان» مانعی باقی نمیماند.
وی در خصوص ساختار پویانمایی آن گفت: مخاطب در شکرستان با وقایع و اتفاقات ناملموس روبهرو نیست و وقتی معماری «شکرستان» را میبیند، میداند که مابازای آن در معماری ایران، چون یزد، اصفهان و تبریز وجود دارد و از آن آثار الهام گرفته شده است. بهعنوانمثال در این پویانمایی مناره علی اصفهان را میبینیم یا در طراحی لباسها از مینیاتور استفاده شده که همه و همه نشان از اصالت و تاریخچه آن است.
صفوی درباره اینکه در انتخاب ساختار شکرستان هوشمندانه عمل شده است، تصریح کرد: در «شکرستان» از حرکتهای خیمهشببازی الهام گرفتهایم و از همه مهمتر ساختار تعزیهای و معینالبکایی است که طرفداران خاص خود را دارد. در «شکرستان» هر مناسبتی با ذهن مخاطب درگیر میشود و مخاطب را شکار میکند.
وی در پاسخ به این پرسش که معیارتان در طراحی شخصیتها چه بوده، گفت: در «شکرستان» سعی کردیم برای همه شخصیتها محل رجوعی داشته باشیم. شخصیتهایی که در این پویانمایی میبینید از معلم و قاضی گرفته تا نانوا و ... همه در محلههای قدیمیشهرستانها مابازای عینی دارند، از پیرزنی که همه را نصیحت و خطاهای رهگذران را گوشزد میکند تا پسربچه بازیگوشی که با سروصدایش آرامش محله را به هم میریزد. صفوی افزود: همه شخصیتهای «شکرستان» را در زندگی روزمره بهخصوص نسل قبل میبینیم و میشناسیم. برای همین از این افراد نگاه طنزآمیز و کاریکاتوری گرفته و در «شکرستان» آن را تبدیل به شخصیت کردهایم.
این تهیهکننده در خصوص مانایی شخصیتها چنین گفت: علت اینکه بازیگران «شکرستان» به یاد میمانند این است که ژرفانمایی (پرسپکتیو) و بُعد دارند و فقط تیپ نیستند؛ یعنی کاملاً تبدیل به شخصیت شدهاند و مابازای آنان را دیدهایم و میشناسیم.
زندهنمایی در شکرستان
صفوی، راز توفیق «شکرستان» را زندهنمایی آن دانست و گفت: پویانمایی فقط زیبایی و استفاده از استانداردها و بهترین روشها و دستگاهها نیست، بلکه زندهنمایی و روح قوی آن است که از صفحه شیشهای بیرون میآید. در اینصورت مخاطب فکر نمیکند این پویانمایی و نقاشی باشد. اگر روح کار قوی باشد، مخاطب همراهی میکند و وقتی شخصیت از صفحه شیشهای و پرده سینما بیرون میآید، اثر محبوبی میشود.
«شکرستان» هماکنون همچون جوانی ۱۸ساله شده و همچنان محبوب است. از دلایل این محبوبیت ۱۸ ساله پرسیدم که صفوی پاسخ داد: اگر ریشههای طرح در سنتهای روایی، قصهگویی، نمایشی و سنتهای هزارساله ملی باشد، ولو تولیدی تازه و حتی از کشور دیگری هم آمده باشد، ماندگار میماند. وقتی فکر را خودی و درونیسازی کنیم مثل این است که مال خودمان است، مثل اتفاقی که هماکنون در ژاپن شاهد آن هستیم.
وی افزود: همانطور که میدانید خاستگاه پویانمایی، غرب است، اما ژاپنیها آن را طوری خودیسازی کردند که انگار مبدأ انیمه (پویانمایی ژاپنی) از ابتدا آنجا بوده است.
محبوبیت این اهالی شیرین
وی با بیان اینکه ۴۰ قسمت اول این مجموعه کاملاً بر اساس فرهنگ عامیانه و ضربالمثلها، متلها و زندگی روزمره بود و همین امر جزو نقاط قوت و محبوبیتهای آن به شمار میرود، گفت:، اما از قسمت ۴۰ به بعد به جای توجه به ضربالمثلها، در ابتدا داستان روی قصههای قدیمی متمرکز شدیم و به فراخور سیر داستان از ضربالمثلها استفاده کردیم.
پرهیز از تکرارزدگی
تهیهکننده «شکرستان» درباره مقابله با تکرارزدگی در این اثر گفت: مطمئن باشید وقتی تولید برنامهای ۱۸ سال ادامه دارد، گروه تولید، مثل سرباز، همیشه آماده به رزمند. برخی کارها با تجربه به دست آمده است، مثل خلق شخصیتها و ایجاد فضاها و ماجراهای جدید که به همت اتاق فکر میسر میشود. صفوی ادامه داد: در فصلهای جدید بهسراغ موضوعات جدیدی مثل محیطزیست، فناوریهای جدید، مسائل اقتصادی و ... که مورد نیاز مخاطب است، رفتهایم.
صفوی تصریح کرد: از قسمت ۲۰۰ به بعد موضوعات کاملاً جدیدی، چون پزشکی بهداشتی و آب به جریان داستان اضافه شد. در هر دورهای از «شکرستان» سعی کردیم ایدههای خاصی را مورد کاوش قرار دهیم و به ذهن مخاطب بسپاریم و از قضا همین پرداختها باعث محبوبیت «شکرستان» شده است. کمااینکه توفیق بعضی از فصلها را میتوان در انتخاب موضوع و نحوه پردازش دانست. بهعنوانمثال در فصلی که دوگانهای بین ننهقمر و اسکندر شکل میگیرد از فصلهای جالب «شکرستان» است و تناقض پیرزن و نوزاد، ماجراهای خندهداری را رقم میزند. معمولاً انتخاب برخی شخصیتها باعث محبوبیت بعضی از قسمتها میشود.
صفوی با مهم دانستن فکرهای خوب در برنامهسازی گفت: قبل از اینکه کار به دست فیلمنامهنویس برسد، افراد صاحبنظری، چون قصهنویس، روانشناس، جامعهشناس و رفتارشناس در اتاق فکر، موضوعات مطرحشده را به به نقد میکشند و مسیر داستانسرایی را مشخص میکنند.
پویانمایی در دوران تحول
تهیهکننده «شکرستان» از دوره تحول سازمان به نیکی یاد کرد و گفت: به نظرم دوره تحول در سازمان مرحلهبهمرحله و خوب پیش میرود، اما مهمترین بحثی که به نظرم میرسد، بهغیراز توجه به محتوا باید به شکلهای جدید ارائه نیز توجه شود. با فرآیند و سرعتی که در فناوری و تغییر شکل ارائه تصاویر و رقبای وحشتناکی که در تلویزیون، شبکههای اجتماعی و خانگی در دنیا شاهدیم، در استفاده از شکلهای جدید و ترکیب جذاب با استانداردهای جهانی فاصله داریم. وی تصریح کرد: به نظر میرسد که مدیران باید توجه بیشتری به شکلهای جدید و ترکیبی کنند. در این زمینه خلأ احساس میشود و اگر به خود نیاییم میدان را به رقبای جهانی واگذار خواهیم کرد.
صفوی در خصوص نسل جدید و ذائقه آنان گفت: نسل جدید را که عادت به دیدن این نوع تصاویر دارد، نباید از دست بدهیم. پرداختن به شکلهای نوین این امکان را به منِ برنامهساز میدهد که روایتهای فرهنگی کشورم را به شکل بهتری به تصویر بکشم.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی صداوسیما
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون