تنها جنایتکار اتمی جهان قاضی و بازرس پرونده هستهای ایران!
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۲۸۶۶۹۶
به مناسبت هفتادودومین سالگرد جنایت اتمی آمریکا در هیروشیما - بخش پایانی
گروه گزارش
پوشاندن لباس خدمت به جنایت، از شیوههای رایج مستکبران است. آمریکاییها میگویند اگر 200 هزار نفر در حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی کشته نمیشدند، جنگ جهانی دوم پایان نمییافت و جامعه بشری باید 2 میلیون کشته دیگر را تحمل میکرد؛ بنابراین آمریکا در حمله به ژاپن، در واقع به بشریت خدمت کرده است! این دروغ عجیب و فریبکاری بزرگ در حالی تکرار میشود که براساس اسناد موجود چند ماه قبل از جنایت اتمی آمریکا در ژاپن، هیتلر یعنی رکن اصلی جنگ جهانی دوم خودکشی کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در فاجعه 6 آگوست 1945 بیش از 100 هزار انسان در هیروشیما در دم کشته شدند و در یک لحظه تبدیل به خاکستر شدند. بسیاری از افراد نیز بر اثر موج انفجار یا میزان بالای تشعشعات جان خود را از دست دادند و این در حالی بود که هری ترومن رئیسجمهور وقت آمریکا بلافاصله پس از این فاجعه به سخنرانی پرداخت و این فاجعه را به همه آمریکاییها تبریک گفت!
تعجب برانگیز است که آمریکا با این پرونده قطور جنایات هستهای در حال حاضر داعیه حمایت از حقوق بشر داشته و همواره ایران را متهم به خروج از قراردادهای بینالمللی هستهای میداند حتی کار را به جایی رسانده که در لباس میش میخواهد به بازرسی هستهای ایران بپردازد.
دروغ بزرگ آمریکایی
ژنرال «هنری آرنولد»، فرمانده ارتش آمریکا و نیروی هوایی این کشور در دولت ترومن در اینباره میگوید: «همیشه به نظر ما اینطور میرسید که ژاپنیها در هرحال سقوط میکردند و فرقی نمیکرد که از بمب اتمی استفاده شود یا نشود» و ژنرال «ویلیام لیهی»، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا نیز اعتراف میکند که «ژاپن قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی شکست خورده و آماده تسلیم بود. ژاپنیها از دو ماه قبل نیز یعنی ژوئن ۱۹۴۵ برای تسلیم اعلام آمادگی کرده و با ما در حال مذاکره بودند، بنابراین احساس من آن است که استفاده ما از بمب اتمی چیزی شبیه برخورد آدمهای وحشی و قرون وسطایی بود.»
در واقع آمریکاییها پروژه تولید بمب اتمی را با نام «پروژه منهتن» از مدتها قبل کلید زده بودند و این پروژه در ژانویه ۱۹۴۵ به نتیجه رسیده بود. «جک مدیگان» مشاور وقت وزارت جنگ آمریکا اعتراف میکند که «دانشمندان آمریکایی آزمایشهای اولیه خود را با تزریق پلوتونیوم به بیماران و زندانیان و بدون اطلاع آنها آغاز کردند» و در ژانویه ۱۹۴۵، پروژه منهتن با تولید بمب هستهای به موفقیت رسید و تاکید میکند که «بمب اتمی تولید شده نیاز به آزمایش داشت و چنانچه نتیجه آزمایش موفقیتآمیز بود، دیگر نیازی به ادامه تحقیق نبود و فرصت آزمایش نیز همیشه به دست نمیآمد»! در واقع ژاپن، محل و فرصت این آزمایش بود تا آمریکاییها به اهداف شیطانی خود برسند.
سه هفته قبل از بمباران هیروشیما و ناکازاکی- اواسط جولای -۱۹۴۵ ژنرال «رالف بارد» معاون فرمانده نیروی دریایی آمریکا با ارسال نامهای رسمی برای «استیسون» وزیر جنگ، ضمن اشاره به تلفات انسانی سنگین و هولناک بمب اتمی و با تاکید بر درخواست ژاپن برای تسلیم، و ضرورت «بازی عادلانه»! توصیه میکند اکنون که تصمیم برای بمباران اتمی ژاپن در حال قطعی شدن است، بهتر است «اطلاعات لازم درباره قدرت تخریبی بمب اتمی اعلام شود» و نتیجه میگیرد که «ژاپن در حال تسلیم به طور قطع بعد از اطلاع از قدرت تخریبی بمبهای اتمی، بدون قید و شرط تسلیم خواهد شد.»
اما این توصیه «کمتر وحشیانه» از سوی «ترومن» رئیسجمهور وقت آمریکا رد میشود و انتشار هرگونه اطلاعات درباره بمب اتمی نیز ممنوع میگردد. ژنرال «رالف بارد» بعدها در خاطرات خود نوشت: «رد پیشنهاد وی تردیدی باقی نمیگذارد که ادعای آمریکا درباره استفاده از بمب اتمی برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، فقط میتواند یک شوخی تلخ باشد و انگیزه اصلی در این جنایت هولناک، آزمایش تلفات انسانی بمب اتمی و ایجاد رعب و وحشت از قدرت آمریکا در جهان بوده است.»
رقابت تسلیحاتی
آمریکا و شوروی در طول جنگ جهانی دوم و در مقابل آلمان نازی متحد یکدیگر بودند اما حتی پیش از پایان جنگ نیز بر سر چگونگی دوبارهسازی جهان و نظم بینالمللی با یکدیگر اختلاف داشتند، همین مسئله موجب شده بود که هر کدام با توسعه تسلیحاتی خود به فکر رقابت با طرف مقابل باشد تا در صورت لزوم بر حریف خود برتری داشته باشد.
«گرگ هرکن» مورخ و نویسنده آمریکایی کتاب «اخوت بمب» میگوید: «هری ترومن در کنفرانس پوستدام در تاریخ 18 ژوئن 1945 به استالین میگوید ما سلاح جدیدی ساختهایم... البته نگفت که چه نوع سلاحی؟! استالین هم با سردی و بیتفاوتی پاسخ میدهد امیدوارم از این سلاح به خوبی علیه دشمن استفاده کنید، اما استالین با اطلاعاتی که از آژانسهای جاسوسی دریافت کرده بود، در همان زمان هم به خوبی میدانست که ترومن درباره چه چیزی دارد صحبت میکند... استالین میدانست که مسئله، بمب اتمی است. آمریکا در آن زمان درباره بمب اتمی به شوروی چیزی نگفته بود. مشهور است که ترومن دائما این گفته را تکرار میکرده که «اگر یک بمب اتمی منفجر شود، چوبی برای من میشود تا قدرتم را به روسها نشان بدهم...»
«آرزو تقیزاده» کارشناس مسائل بینالمللی در این باره میگوید: «پس از وقوع جنگ جهانی اول در سال 1914 میلادی، آمریکا به فکر افزایش قدرت نظامی خود در نظام بینالملل میافتد و از این جنگ چنین نتیجهگیری میکند که هر کشوری دارای قدرت نظامی بیشتر باشد پیروز میدان است و برگ برنده را در دست دارد. درواقع همان قانون جنگل که میگوید، قدرت در جنگل در اختیار شیر است. به همین دلیل آمریکا به فکر توسعه تسلیحاتی خود و به ویژه قدرت هستهای میافتد و تلاش میکند با دستیابی به قدرت هستهای به قدرت سیاسی نیز در صحنه بینالملل دست یابد.
وی اضافه میکند: «آمریکا در محاسبات نظامی خود به غیر از ژاپن به اهدافی در روسیه نیز میاندیشید چرا که شوروی سابق (روسیه) را اصلیترین رقیب خود میدانست و تصمیم گرفته میشود که خود کاخ کرملین یا یک نیروگاه در نزدیکی آن هدف قرار داده شود اما پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، آمریکا به اهداف استکباری خود دست پیدا میکند و از هدف قرار دادن کرملین منصرف میشود.
مجوز برای حمله هستهای
ساعت 8/15 صبح 6 آگوست 1945 ساعتی است که برای همیشه در تاریخ جهان ثبت شده و تا زمانی که انسان خاکی بر روی کره زمین زندگی میکند هرگز این فاجعه انسانی و این نسلکشی و قتلعام گسترده را از یاد نخواهد برد.
در این ساعت ماندگار و این لحظه فراموشنشدنی بیش از 200 هزار نفر در ژاپن جان خود را از دست دادند و قربانی منافع استکباری سیاستمداران آمریکایی شدند.
«داوود شجاعی» کارشناس ارشد روابط بینالملل در گفتوگو با گزارشگر کیهان در این باره میگوید: «تحقیقات پس از بمباران نشان داد که حتی بدون بمباران اتمی شرایط برای تسلیم کردن ژاپن وجود داشت چرا که برتری هوایی آمریکا فشار کافی بر ژاپن وارد میکرد و نیازی به بمباران اتمی نبود. پس به نظر میرسد هدف از بمباران چیزی جز ادعای آمریکاییها یعنی تسلیم کردن ژاپنیها بوده است، هدف اصلی از این حملات تنها آزمایش سلاح مخرب اتمی بر روی انسان و سایر جانداران بود و به همین علت بود که بمباران اتمی ناکازاکی در 9 اوت 1945 در مقیاس وسیعتری
صورت گرفت.»
با بمباران اتمی ژاپن، جهان برای همیشه تغییر کرد. کسی تصور نمیکرد که بمبهای اتمی، علیه جمعیتی از شهروندان غیرنظامی به کار گرفته شود. با بمباران ناکازاکی فاجعه کامل شد و تا امروز انسان دیگری ویرانی و مرگ با بمبهای اتمی را تجربه نکرده است، در واقع فاجعه بمباران اتمی هیروشیما به حدی اسفناک و فجیع بود که پس از جنگ جهانی دوم اکثر کشورها به فکر بازدارندگی و پرهیز از جنگ افتادند و اساس شکلگیری دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی و قرار گرفتن در حالت بازدارندگی از پیامدهای این فاجعه تلخ انسانی است.
هیروشیما و ناکازاکی، امروز شهرهایی آباد هستند ولی مردم این کشور نشانههای آن فاجعه را با احترام در خود حفظ کردهاند و هرگز آنچه را که رخ داد فراموش نخواهند کرد.
استمرار استکباری
آمریکا پس از جنگ جهانی دوم و بهرغم شکست متحدین در این جنگ، به توسعه قدرت و نفوذ خود در اقصی نقاط جهان پرداخت و تلاش کرد در کشورهای مختلف به ویژه کشورهایی که درگیر جنگ بودند نفوذ و تسلط بیشتری داشته باشد تا بار دیگر به فکر جنگافروزی نیفتند به همین دلیل پایگاههای نظامی متعددی در سراسر جهان تأسیس کرد تا همچنان به سلطه استکباری خود ادامه دهد.
در همین راستا 124 پایگاه نظامی در ژاپن تأسیس کرد و حدود 50 هزار نظامی آمریکایی در این پایگاهها مستقر هستند که مهمترین آنها پایگاه «اوکیناوا» در جزیرهای استراتژیک به همین نام است و این درحالی است که مردم اوکیناوا خواستار خروج نیروهای آمریکایی از سرزمین خود هستند و بارها و بارها اعتراض و مخالفت خود را به صورت تظاهرات گسترده نشان میدهند.
آرزو تقیزاده کارشناس مسائل بینالمللی در اینباره میگوید: «حضور نظامیان آمریکایی در ژاپن از همه نظر برای مردم این کشور غیرقابل تحمل است و اعتراضات مردمی علیه حضور نیروهای آمریکایی از سال 1995 زمانی که نظامیان آمریکایی به قتل دختران و زنان ژاپنی مبادرت کردند شدت گرفت. به علاوه آلودگیهای صوتی، بیبند و باری و رفتارهای تحقیرآمیز نظامیان آمریکایی نسبت به مردم ژاپن از دیگر عواملی است که روزبهروز بر شدت مخالفتها و اعتراضات مردمی در این کشور میافزاید تا آنجا که چندی پیش در اعتراض به حضور آمریکاییها در اوکیناوا، دانشجویان با تشکیل زنجیره انسانی چند کیلومتری در اطراف پایگاه اوکیناوا اعتراض خود را نسبت به فعالیتهای نظامی آمریکا در این جزیره نشان دادند.»
هزینه هنگفت حضور نظامی آمریکا در ژاپن
حضور نیروهای نظامی آمریکا در ژاپن به غیر از برانگیخته شدن احساسات ضد آمریکایی در مردم این کشور که ناشی از همان خاطره تلخ بمباران هیروشیما و ناکازاکی است هزینههای هنگفتی برای دولت ژاپن به همراه
دارد.
رسانه معتبر «ژاپن تایمز» در اینباره اعلام کرده که ژاپن هزینهای در حدود یک میلیارد و 800 میلیون دلار در سال برای تأمین هزینههای پایگاههای آمریکا و دستمزد کارمندان ژاپنی مستقر در این پایگاهها میپردازد. و این درحالی است که فرآیند انتقال پایگاه آمریکا از استان اوکیناوا به جزیره گوام که به دلیل مخالفتهای مردم صورت گرفته نیز بالغ بر 3 میلیارد و 250 میلیون دلار هزینه به دولت ژاپن تحمیل کرده است. با احتساب تمام این هزینهها، ژاپن بالغ بر 48/3 درصد یعنی نزدیک به نیمی از هزینه استقرار نیروهای نظامی آمریکا را برعهده گرفته است.
ژاپن تایمز با ارائه این آمار و ارقام خاطرنشان کرد که آمریکا نیروهای نظامی خود را نه با هدف حمایت از ژاپن بلکه برای حراست از منافع استراتژیک خود در شرق آسیا در این کشور مستقر کرده است.
نکته جالب اینجاست که آمریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم نهتنها پایگاههای نظامی خود را در ژاپن مستقر کرد بلکه در قانون اساسی این کشور نیز دست برد و قوانینی به نفع خود وارد قانون اساسی این کشور کرد از جمله اینکه در بند 9 قانون اساسی ژاپن آمده که این کشور از حق داشتن ارتش محروم است. در واقع آمریکا برای ارتش خود این نقش را قائل شد تا پلیس منطقه باشد و در فعالیتهای نظامی و جنگهای ویتنام و کره ایفای نقش کند.
پس از قرارداد نظامی آمریکا و ژاپن در پایان جنگ سرد نیز، بسیاری از پایگاههای نظامی آمریکا در ژاپن حفظ شدند و واشنگتن منطقه شرق آسیا و غرب آسیا را مرکز فعالیتهای مداخلهگرایانه خود
قرار داد.
به هرحال حضور نظامی آمریکا در ژاپن و شرق آسیا با اعتراضات مردمی به ویژه در ژاپن و فیلیپین مواجه است و مردم نمیخواهند که استقلال و حاکمیت خود را از دست دهند. مقامات این کشورها نیز تحت تأثیر فشارهای مردمی در حال تغییر سیاستهای گذشته و مواضع قبلی خود هستند به همین دلیل به نظر میرسد با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، نخستوزیر کنونی ژاپن درصدد تغییر قانون اساسی و به رسمیت شناختن نیروهای نظامی خود به عنوان ارتش رسمی باشد.
--------------------------------------------------------------------------
تذکر: کاربر محترم! انتشار مطالب دیگر رسانهها از سوی پایگاه خبری تحلیلی بیباک لزوما به معنای صحت و تایید محتوای آنها نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود. در ضمن شما می توانید اخبار و مطالب وزین خود را که تا کنون در هیچ رسانهای منتشر نشده است از طریق بخش "تماس با ما" یا پل ارتباطی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید برای ما ارسال نمایید تا در صورت دارا بودن مولفههای لازم، منتشر گردد.
------------- با کلیک بر روی لینکهای ذیل تمامی روزنامههای کشور را رایگان مطالعه کنید -------------
روزنامههای عمومی | روزنامههای اقتصادی | روزنامههای ورزشی | سایر روزنامهها| هفتهنامه و ماهنامه | نشریات استانی
منبع: بی باک نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bibaknews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بی باک نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۲۸۶۶۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا دکترین هستهای ایران تغییر کرده است؟
دکترین هستهای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیتهای موجود در حوزه هستهای بهمنظور دستیابی به فنّاوریهای روز نیز استفاده خواهد کرد.
ارسال چند پیام از سوی آمریکاییها و سپس تکذیب آن حکایت از سردرگمی کاخ سفید در تحلیل وقایع منطقه پس از عملیات درخشان وعده صادق دارد. پیشازاین نشریه انگلیسی آی در گزارشی نوشته بود که و بایدن همه گزینهها را «روی میز» نگه میدارد و در نظر دارد تا توافق برای جلوگیری ایران از تولید سلاحهای هستهای بهعنوان بخشی از تلاشهای دیپلماتیک گستردهتر برای جلوگیری از جنگ همهجانبه در خاورمیانه را احیا کند.
این نشریه انگلیسی که به محافل دیپلماتیک در لندن نزدیک است در ادامه با اشاره به موضوع احیای برجام نوشته است که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران درازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمامعیار در منطقه جلوگیری کند، یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.
پس از انتشار این گزارش روزنامه کویتی الجریده که مدعی انتشار اخبار محرمانه در منطقه است در خبری قابلتوجه نوشت که ممکن است در آیندهای نهچندان دور مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا درباره برجام نیز آغاز شود!
البته این اخبار دو روز پس از انتشار از جانب یک مقام سیاسی در آمریکا تکذیب شده است، ودانت پاتل معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در جریان کنفرانس خبری و در پاسخ به پرسشی در خصوص این دست گزارشها اعلام کرد که در مورد راههای ارتباط خود با ایران ابراز نظر نکرده اما میبایست گفت آمریکا در حال مذاکره مستقیم با ایران در نیویورک یا هر جای دیگری در مورد برجام نیست.
برای مهار ایران با آنها گفتگو کن!
برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که انتشار این دست اخبار از سوی محافل خبری نزدیک به آمریکاییها و تکذیب آن در تریبونهای رسمی نشانه میل بایدن به تشویق تهران به آغاز مذاکراتی است که با دادن مشوقهایی ایران را در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا مهار کند. بهعبارتیدیگر آمریکاییها پس از مشاهده ضرب دست ایران در عملیات وعده صادق به این نتیجه رسیدهاند که افزایش فشار بر ایران کارکرد خود را ازدستداده و تنها گزینه فعال روی میز گفتگو است.
این گزاره شواهد قابلتوجهی دارد؛ باوجودآنکه طرف آمریکایی باز کردن میز مذاکره با ایران را تکذیب کرده اما مدتی قبل متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا بایدن در حال بررسی مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای با ایران است یا خیر؟ اعلام کرد که دولت بایدن بر این باور است که یک مسیر دیپلماتیک بهترین راه روبهجلو است.
البته آمریکاییها برای باز کردن کریدور گفتگو با ایران از یک سیاست پیچیده و ترکیبی استفاده کرده و مسیر ابهام را پیش میبرند، کاخ سفید هفته قبل معافیتهای تحریمی را که به ایران اجازه میداد در پروژههای هستهای با طرفهای بینالمللی همکاری کند را تمدید نکرده اما در اقدامی متقابل در باغ سبز مذاکره را نیز باز گذاشته است، این تاکتیک نشان میدهد که سیاست آمریکا در قبال ایران افزایش فشار با راهنما زدن بهسوی مذاکره است!
درحالیکه آمریکا با عدم تمدید معافیتهای هستهای مرگ برجام را تائید کرده اما در آنسو در حال دادن تنفس مصنوعی بینتیجه به آن است، این سیاست به معنای تمایل آمریکا به دادن مشوق جدید به ایران نیست بلکه ایجاد اتمسفری است که با تمسک به آن راهبردهای جدید بازدارندگی از جانب ایران را مهار کند.
شورای آتلانتیک در گزارشی درباره اهمیت مهار ایران با کمک سیگنالهای برجامی نوشته است:
تنش چشمگیر بین ایران و رژیم صهیونیستی در هفتههای اخیر پتانسیل بالایی برای اشتباه محاسباتی در فقدان کانالهای ارتباطی مستقیم را نشان میدهد. اگر ایران تصمیم بگیرد وضعیت خود را بهعنوان یک کشور دارای آستانه هستهای کنار بگذارد و سیاست خود را به سمت دستیابی به سلاح هستهای بچرخاند، این خطر حتی جدیتر خواهد شد. علیرغم پیامهای گستردهای که در روزهای قبل از حمله به تهران ارسال شد و از آن خواست از پاسخ مستقیم علیه اسرائیل خودداری کند، ایران تصمیم گرفت سیاست مهار خود را کنار بگذارد. ایران در این مرحله به دنبال احیای بازدارندگی خود علیه اسرائیل حتی به قیمت تشدید تنش نظامی احتمالی بود.
آیا دکترین هستهای ایران تغییر کرده است؟
تغییر در دکترین هستهای ایران یکی از گزارههای جدید غربیها برای افزایش فشارهایی است که ایران را به سوی کانالهایی هدایت میکند که خروجی آن طرح مهار است.
یکی از مهمترین بازیگران در این طراحی مدیرکل آژانس است؛ رافائل گروسی در مصاحبهای با دویچه وله، ضمن این ادعا که ایران نه ماهها بلکه چند هفته با داشتن اورانیوم کافی برای تولید یک بمب اتمی فاصله دارد، اما این به آن معنا نیست که ایران در آن فاصله زمانی سلاح هستهای دارد یا خواهد داشت.
البته گروسی گفته است که نمیتوان نتیجه مستقیم گرفت که ایران اکنون سلاح اتمی دارد. بهرغم همکاریهای ایران با آژانس، گروسی در این مصاحبه همچنین مدعی شد آژانس سطح دسترسی لازم در ایران را ندارد و به همین دلیل سؤالات زیادی مطرح است!
مدیرکل آژانس بار دیگر درباره مواردی سخن گفته که به تعبیرش «مسائل باقیمانده» نام داشته و اعلام کرده است که برای حل این موارد تمایل به سفر به ایران را دارد. به نظر میرسد که مدیرکل آژانس بابیان ادعاهای پروندههای مفتوح در سطح یک کاتالیزور برای اعمال فشار به تهران عمل میکند.
واقعیت آن است که در حال حاضر اقدامات آژانس چیزی بیشتر از یک مزاحمت سیاسی نبوده و ثابتشده است که قرار نیست قدمی در جهت حل سه موضوع فنی یعنی «حلوفصل موضوعات پادمانی»، «ارائه تضمینهای ذاتی و اعتباری»، «لزوم رفع تحریمهای بازدارنده» بردارد، ازاینرو در شرایط فعلی سفر گروسی به تهران بیمعنا بوده و تا زمانی که در نقش مزاحم فعال قرار دارد گفتگوی او با مقامات ایرانی عبور از خطوط قرمز هستهای محسوب میشود.
واقعیت آن است که دکترین هستهای ایران کاملاً روشن و شفاف بوده اما از همه ظرفیتهای موجود در حوزه هستهای بهمنظور دستیابی به فنّاوریهای روز نیز استفاده خواهد کرد، همچنین اظهارنظرهای شخصی باعث تغییر در خطوط کلی نظام نیز نخواهد شد.
همچنین باید به این نکته اشاره کرد که سیاست افزایش فشار و ارائه مشوق برای خروج ایران از مدار یک تاکتیک نخنما شده است و اراده ایران در کنشگری فرا منطقهای با این دست اظهارات ضد ایرانی همراه با سیگنالهای مبهم دچار خلل نخواهد شد، عملیات موشکی اخیر سپاه پاسداران نشان داد دشمنان نه قادر به درک ابعاد گوناگون صبر استراتژیک ایران هستند و نه شناختی نسبت به قواعد نهان بازدارندگی در منطقه دارند!
این مطلب نخستین بار در سایت مشرق منتشر شده است.