ناگفتههای عامل جنایت سرهای بریده شده خیابان شیخ بهایی
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۴۸۳۴۴۷
رویداد۲۴-یک ماه پیش پلیس پایتخت با معمای پیچیده دو سر بریده و سوخته در خرابهای روبهرو شد که سؤالات زیادی را برای شهروندان به وجود آورده بود. یک هفته قبل مأموران در اقدامی پلیسی موفق شدند راز سرهای سوخته را کشف کنند.در مورد شهرام بگویید و اینکه چه شد این کار را کردید؟
خیلی کار خوبی کردم. میخواهید با من مصاحبه کنید؟ از روی اجبار و بدبختی خودم این کار را کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
الان چرا بغض کردید؟ نمیخواهم با سؤالاتم شما را اذیت کنم.
راجع به عزیزم میخواهید صحبت کنم، چطور بغض نکنم؟ هرکسی باشد اذیت میشود. من مجبور بودم این کار را بکنم.
شما را برای بررسی سلامت روانی هم بردهاند؟
بله، به پزشکیقانونی رفتم، آنجا یکسری تستها از من گرفتند، البته به آنها گفتم در سالهای ٤٣ تا ٤٥ سرباز ژاندارمری بودم. روی فرمانده خودم گلنگدن کشیدم و میخواستم او را با تیر بزنم. سال ٥٠ در بیمارستان مهرگان بستری بودم و بعد هم که به انگلیس رفتم مدتی آنجا بستری بودم.
شما دارو هم مصرف میکردید؟
نه، هیچوقت دارو مصرف نکردم.
چقدر درس خواندهاید، چه شغلی داشتید؟ از خودتان بگویید.
من چهار لیسانس دارم؛ لیسانس حسابداری، علوم بانکداری، مدیریت و بایگانی. اوایل در بانک اعتبارات ایران کار میکردم، بعد به نخستوزیری رفتم و در قسمت تأسیسات جهانگردی کار میکردم. بعد از آن در انگلیس به استخدام ساواک درآمدم و تا انقلاب هم به ساواک گزارش میدادم.
یعنی حقوقبگیر رسمی ساواک بودید؟
نه، حقوق ثابتی نبود اما گاهی پاداشهایی به من میدادند.
کار شما برای ساواک چه بود؟
در خارج از کشور هر جایی تجمعی بود شرکت میکردم و گزارش و تحلیل میدادم.
خب شغل دیگری هم داشتید؟
بله، مدیر تور بودم و به غیر از استرالیا به همه کشورها سفر کردهام. بعد از انقلاب هم دو شرکت واردات تجهیزات پزشکی داشتم که ورشکست شدند.
الان از کجا درآمد دارید؟
١٨ میلیون خودم و ٣٠ میلیون هم همسرم داشتیم که گذاشته بودیم بانک و سود آن را میگرفتیم، خانهای هم که مال مادرم بود به من رسیده بود.
کی ازدواج کردید؟
من دهم اردیبهشت سال ٤٠ با خانمم آشنا شدم و اول اسفند ٤٥ ازدواج کردم. الان ٥٦ سال است.
از شهرام بگویید. چه شد که او را به فرزندی قبول کردید؟
شهرام اصلا پدرش را ندید. از وقتی به دنیا آمد، من بزرگش کردم و ٢٠ فروردین، ٣٨ سالش تمام شد.
آیا او میدانست که شما پدر واقعی او نیستید؟
بله، از اول میدانست. من و همسرم و مادرش سهتایی با هم زندگی میکردیم و وقتی که او هفتساله شد، مادرش همهچیز را به او گفت. مادرش شش سال قبل فوت کرد.
شهرام هیچوقت دنبال پدرش رفت؟
یک بار که شناسنامهاش را گم کرده بود، رفت ثبتاحوال و متوجه شد به غیر از او نام چهار پنج بچه دیگر هم در شناسنامه پدرش هست. خواست آدرسش را بگیرد اما در ثبتاحوال آدرس را به او ندادند و گفتند حکم دادگاه لازم است.
چه شد که شهرام را به فرزندی قبول کردید؟
من بچهدار نمیشدم ولی همسرم از من جدا نشد. وقتی آن اتفاقات افتاد و همسرم پیشنهاد داد، من هم برای جبران لطفش قبول کردم و شهرام را به فرزندی پذیرفتیم.
کدام اتفاق؟
پدر شهرام ٢٦ ساله بود و مادرش ٤٢ ساله. مادرش ماشین داشت و پدرش به هوای ماشین همیشه با او بیرون میرفت. بعد از مدتی متوجه شدیم که خواهرخانمم باردار است. دوماهه باردار بود که من پدر شهرام را مجبور کردم با هم ازدواج کنند. ١٧ شهریور ٥٧ بود که ازدواجشان ثبت شد. بعد از آن هم تا مدتی بود اما دیگر از او خبر نداشتیم. حتی شناسنامه شهرام را من گرفتم و جای پدرش امضا کردم. بعد از هفت ماه هم باجناق دیگرم که وکیل بود، طلاق خواهرخانمم را از پدر شهرام گرفت. البته من از او در مورد شهرام و یکسری مسائل وکالت تام گرفته بودم.
یعنی شما برای جبران لطف همسرتان او را به فرزندی قبول کردید و خودتان مایل به این کار نبودید؟
من او را خیلی دوست داشتم اما از وقتی که شیشه و کراک و حشیش مصرف کرد مغزش نابود شد.
شما سه اسلحه در خانه داشتید. شکارچی بودید؟
بله، من از بچگی به شکار علاقه داشتم و تیر و کمان و تفنگ داشتم. اولین اسلحهای که داشتم همانی بود که با آن شهرام و نرگس را کشتم؛ اسلحه خفیفزنی که وقتی ١٤ سالم بود پدرم ٦١ سال پیش از چهارراه مخبرالدوله برایم خرید. اول جوازش به اسم پدرم بود و وقتی ١٨ سالم شد، جوازش به نام خودم شد. آن دو اسلحه دیگر را بعدا خودم خریدم.
شما در بیمارستان روانی بستری بودید. چطور به شما مجوز اسلحه دادند؟
به آن شدت نبود که صلاحیت استفاده از اسلحه را نداشته باشم.
از آشنایی نرگس با شهرام بگویید.
شهرام یک روز گفت با او آشنا شده است و میخواهد او را به خانه بیاورد. با نرگس در خیابان آشنا شده بود. سه خواهر بودند که پدرشان بیرونشان کرده بود و مجهولالمکان شده بود. خواهر کوچکتر در دفتر وکیل کار میکرد. به این بهانه که ما به سن ازدواج رسیدهایم و پدرمان نیست که به ما اجازه بدهد، در دادگاه خانواده شکایت کردند.
نرگس به غیر از آن خواهرها فامیل دیگری داشت؟
من زیاد از جزئیات زندگی شخصی او خبر نداشتم اما در این مدتی که پیش ما زندگی میکرد من هیچوقت خانواده نرگس را ندیدم. فقط یک بار یک پسری را به خانه آورد و گفت برادرم است که سر همان با شهرام دعوایش شد و شهرام شیشه ماشین من را شکست.
چه مدت بود که با هم ازدواج کرده بودند؟ نرگس هم مواد مصرف میکرد؟ از اول معتاد بود؟
٢٠ فروردین ٨٢ یا ٨٣ بود که ازدواج کردند. نرگس اول معتاد نبود ولی بعد از ازدواج با شهرام معتاد شد. با هم میرفتند در اتاق و مواد میکشیدند.
شهرام چطور معتاد شد؟
اوایل در آژانس کار میکرد، بعد به فرودگاه رفت. آنجا بود که معتاد شد. بعد هم رانندههای دیگر را به انباری میبرد و با هم مصرف میکردند و حتی این کار باعث اعتراض همسایهها هم شد.
این اتفاقات مال کی بود؟
خیلی قدیم؛ شاید ١٥ سال قبل. بعد از آن بود که شهرام دیگر کار نمیکرد.
اختلافات شما از کجا شروع شد؟
ما با هم اختلافی نداشتیم، من او را مثل جانم دوست داشتم.
یعنی رفتار او بعد از اعتیاد عوض نشده بود؟
عوض شده بود. همه طلا و نقرهای را که از مادرم به من ارث رسیده بود فروخت، حتی قالیچههای نفیسی که داشتم. این اواخر هر شب حدود ١٠ هزار تومان از من پول میخواست که وقتی نداشتم، همه چیز را میشکست.
آیا هیچوقت او را تنبیه کردید؟
نه، هیچوقت این کار را نکردم چون نگران بودم که با خودش فکر کند چون فرزند من نیست من او را تنبیه کردهام و از من ناراحت شود.
اولینباری را که او با کسی دعوا کرد یا چیزی را شکست به یاد دارید؟
اول دبیرستان بود که در کلاس را شکسته بود و من را خواستند و تعهد دادم و آنموقع از من ٥٠ هزار تومان گرفتند.
برای شهرام چه کارهایی کردید که زندگی بهتری داشته باشد؟
هر کاری از دستم برمیآمد، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ احساسی. همان روزی که در کلاس را شکست، به او گفتم شهرام من میخواهم به تو افتخار کنم و آرزو دارم کاری کنی که روزی روی تابلو نوشته شود: دکتر سیدشهرام...، اما او خودش نخواست و بزرگتر که شد، ترک تحصیل کرد و در یک مکانیکی مشغول شد. حتی حساب بانکی مشترک داشتیم که هر کدام بهتنهایی اجازه برداشت داشتیم و من خانه و اموالم را به نفع شهرام صلح عمری کرده بودم. دیگر چه کار باید میکردم؟
آیا برای درمان اعتیاد شهرام کاری کردید؟
او اصلا قبول نمیکرد که معتاد است و میگفت خودش میداند چه میکند. حتی چند بار خواستم برای درمانش اقدام کنم اما او پرخاش کرد. فقط یک بار او را به بیمارستان بردم و بستری شد؛ بعد که بهتر شد دوباره شروع کرد.
شما با نرگس مشکلی نداشتید؟
چرا، مشکل داشتم اما به خاطر شهرام او را پذیرفتیم. او اصلا از طبقه اجتماعی ما نبود و فرهنگش با ما فرق داشت. این اواخر هم که دائم به من و همسرم فحش میداد.
یعنی چه؟
مدت زیادی بود که هیچ کاری نمیکردند. دائم در اتاقشان بودند و هر وقت غذا آماده میشد، برمیداشتند میبردند، میخوردند و ظرفها را میگذاشتند در ظرفشویی، هر موقع هم دلشان میخواست، سر یخچال میرفتند. کلا هیچ کاری نمیکرد.
از تصمیم به قتل بگویید؛ چه شد که این کار را کردید؟
من نمیخواستم آنها را بکشم اما به جنون رسیدم و این کار را کردم. به پدرم فحش دادند و داشتند دوباره شروع به شکستن میکردند که اینجور شد.
آیا با مشاور یا کارشناس انتظامی مشاوره کرده بودید؟
بله، بارها اما نتیجه نداشت. حتی آخرین بار سه شب قبل از قتل بود که کارمان به کلانتری کشید و آنجا او فحاشی میکرد. مأموران به صورتش اسپری فلفل زدند و من از آنها خواهش کردم این کار را نکنند؛ جگرگوشهام است.
اگر شما برای قتل تصمیم قبلی نداشتید، چرا همسرتان را به خانه خواهرش فرستادید؟
من همسرم را دوست دارم. این کار را کردم که کمتر اذیت شود. صورتش به خاطر کتکهای شهرام و نرگس کبود شده بود.
یعنی او را به خانه خواهرش نفرستادید که شهرام و نرگس را بکشید؟
نه، من فقط میخواستم جلوی دست آنها نباشد که اذیت نشود. آن شب هم وقتی شروع به پرخاش کردند و به پدرم فحش دادند، یک لحظه جنون گرفتم و این اتفاق افتاد.
بعد از قتل چه کردید؟
جسدها را به حمام بردم و با ارهبرقی که مال خود شهرام بود، جسدها را تکهتکه کردم و بعد از دو روز شروع کردم به پخشکردن اجساد در چند جای شهر که شناسایی نشوند.
چرا نمیخواستید شناسایی شوند؟
چون اگر شناسایی میشدند، من گیر میافتادم و من به خاطر همسرم نمیخواستم این اتفاق بیفتد. او نیاز به پرستاری داشت و اگر من دستگیر میشدم، کسی نبود از او مراقبت کند.
فکر میکردید دستگیر شوید؟
نه، اصلا اما اشتباه کردم. باید در از بین بردن اجساد دقت بیشتری به خرج میدادم تا قابل شناسایی نباشند.
میدانید این کاری که کردید، وحشت و تعجب زیادی را در شهر ایجاد کرده است؟
نه، نمیدانم چون روزنامه و موبایل ندارم که خبردار شوم. من نمیخواستم کسی را بترسانم فقط میخواستم دستگیر نشوم. الان هم که دستگیر شدهام. چیزی برای ازدستدادن ندارم. من مدتهاست که از زندگی لذت نمیبرم. این کار را کردم که آنها را راحت کنم.
کدام رفتار شهرام و نرگس شما را اذیت میکرد؟
آنها من و همسرم را تحقیر میکردند و کتک میزدند. غیر از این، دو سگ هم داشتند که همه خانه را کثیف میکردند.
چرا از آن خانه نمیرفتید؟
کجا میرفتم؟ آنجا خانه من بود؛ جای دیگری نداشتم بروم. فکر اساسی یعنی چه؟ در تمام مدت هر کاری برای شهرام از دستم برآمد، کردم.
شما خودتان پیش دکتر روانپزشک و مشاور رفته بودید، پس این موضوع برایتان عجیب نبود. چرا وقتی مشکلات شروع شد با او نزد مشاور نرفتید؟
ما با هم مشکلی نداشتیم، حتی حالا هم من شهرام را دوست دارم.
از نظر خودتان اشتباهتان کجا بود که این اتفاق افتاد؟
اشتباه من این بود که خواستم خلاف خواست خدا رفتار کنم و چیزی را که خدا به من نداده بود، به زور از او بگیرم. خدا به من فرزند نداد اما من میخواستم فرزند داشته باشم.
خیلی از افراد هستند که ممکن است شرایط شما را داشته باشند؛ باید همین کار را بکنند؟
من از قانون هم کمک خواستم اما گفتند ماده قانونی در مورد این نداریم. من طاقتم از دست آنها تمام شده بود. سه بار هم شکایت کردم که آخرین بارش سه روز قبل از حادثه بود و پرونده هنوز باز است؛ میتوانید بررسی کنید.
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۴۸۳۴۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده بزرگترین باند قاچاق مواد مخدر کشور چه بود؟ | ناگفته های قاچاق ۲ هزار تن تریاک | یکی از اعضای این باند در عروسی اش شاباش میلیاردی گرفت
همشهری آنلاین _ حوادث: مجتبی قهرمانی، رئیسکل دادگستری استان هرمزگان، درباره این باند گفت: اعضای این باند خانوادگی که در یکی از روستاهای اطراف بندرعباس فعالیت میکردند، پس از مدتها تحقیقات و در جریان ۲۰عملیات ضربتی همزمان، دستگیر شدند. او ادامه داد: مدت فعالیت اعضای این باند ۱۰سال بود و علت عدمدستگیریشان این بود که اعضای باند نیابتی کار میکردند؛ یعنی خودشان پشتپرده بودند. در این سالها که تحت تعقیب بودند، ۹مورد از محمولههایشان به همراه تعدادی از همدستانشان کشف شد و سرانجام سرکردگان باند نیز دستگیر شدند. او درباره روند رسیدگی قضایی به پرونده نیز گفت: متهمان در سال۹۸ دستگیر شدند و پس از تحقیقات مقدماتی، پرونده در سال۱۴۰۱ به دادگاه فرستاده شد و رسیدگی در دادگاه حدود ۲سال طول کشید. درنهایت برای ۷۰نفر از متهمان حکم صادر شد که ۷نفر از آنها به اعدام و ۵۸نفر به حبسهای طولانی محکوم شدند؛ ۵نفر هم یا فوت یا تبرئه شدند. در این پرونده ۵۸متهم درمجموع به ۹۹۹سال حبس محکوم شدند. این پرونده ۱۵۲ جلد و۳۱ نوار صفحه دارد. البته این حکم دادگاه بدوی است و هنوز رأی قطعی صادر نشده است. رأی این پرونده ۸۰۰صفحه و قرار مجرمیت هم ۱۲۵۰صفحه بود.
پشتپرده باند صاعقهسرکردگان بزرگترین باند قاچاق موادمخدر کشور که صاعقه نام داشت، ۴برادر روستایی بودند که وضعیت مالی خوبی نداشتند؛ اما بعد از تشکیل باند قاچاق موادمخدر، زندگیشان از اینرو به آنرو شد؛ بهطوری که در سال۹۴ در جریان عروسی یکی از آنها فقط ۲میلیارد تومان شاباش به داماد داد. آنها در این مدت حدود ۲هزار تن موادمخدر قاچاق کردند اما سرانجام همگی به جز یکی از برادران دستگیر شدند. یکی از مسئولان رسیدگیکننده به این پرونده در گفتوگو با همشهری آنلاین پشتپرده این باند را افشا کرد.
از چه زمانی پی به فعالیت این باند برده بودید؟
قبلا در ایران مسیرهای قاچاق موادمخدر خاصی وجود داشت که مشخص بود و همین اشراف پلیس بر مسیرها مشکلات زیادی برای قاچاقچیان بهوجود آورده بود، تا اینکه از حدود ۱۵سال قبل آنها مسیرهای نوظهوری را برای این کار در نظر گرفتند. آنان به جای مسیرهای زمینی و دریایی شناساییشده، مسیر تازهای را در نظر گرفتند یعنی موادمخدر را ابتدا از جنوب پاکستان وارد بندر گواتر و بعد وارد کشور میکردند. این باند نخستین باندی بود که از این مسیر استفاده کرد و از همان زمان تحقیقات دراینباره آغاز شد.
آنها برای انتقال محمولهها از چه شناورهایی استفاده میکردند؟
ابتدا این کار را با لنج انجام میدادند؛ اما مشکل لنج برای آنها این بود که وقتی یک لنج لو میرفت، یک مرتبه مثلا ۱۰تن موادمخدرشان از بین میرفت و سرمایهشان را از دست میدادند. به همین دلیل از قایقهای تندرو استفاده کردند. این قایقها بیش از ۲۰۰اسب بخار قدرت دارند. آنها برای اینکه بتوانند مسافتهای طولانی را طی کنند، مخزنهای اضافی بنزین را هم با خودشان حمل میکردند و بخش زیادی از وزن قایق را بنزین تشکیل میداد. این قایقها ۲موتور دارند و اگر دچار مشکل شوند هم موادمخدر را در دریا خالی میکنند.
اولین مقصد آنها برای انتقال مواد از پاکستان کجا بود؟
مهمترین ویژگی این نوع قاچاق موادمخدر استفاده از خورها است. در کشورهای دیگر از خورها بهعنوان یک ظرفیت بزرگ گردشگری استفاده میشود؛ اما ما در این حوزه موفق نیستیم و به همین دلیل برخی از خورها تبدیل به محل فعالیت قاچاقچیها شدهاند. هرمزگان شمار زیادی خور دارد که قایقها را به آنجا منتقل و تخلیه میکردند.
اعضای باند صاعقه چه کسانیاند؟
اعضای اصلی آن ۴برادرند. آنها اهل یکی از روستاهای اطراف بندرعباساند و از ابتدای دهه۸۰ کارشان را شروع کردهاند. خانوادهبودنشان خیلی به پیشبرد کارشان کمک میکرد. از طرفی این باند کار عجیبی انجام داد و اعضای دیگر آن با خانوادههای یکدیگر وصلت کردند و به این شکل همه با هم فامیل شدند. روستایی که اعضای این باند ساکن و اهل آنجایند، نزدیک خور است و این ویژگی نیز به آنها کمک زیادی میکرد. تفاوت مهم این باند با سایر باندها این بود که در رأس آن یک نفر حضور نداشت؛ بلکه هستهای از ۴برادر تشکیل شده بود که هرکدام وظایف مختص خود را داشتند. سرمایهشان واحد بود و همه در جهت تامین منافع گروه عمل میکردند. آنها باندهای زیرمجموعه داشتند که شامل باندهای دریایی حمل موادمخدر، باندهای حمل زمینی، شرکا، مخبران و... بود. در هرکدام از این زیرمجموعهها چندین نفر فعالیت میکردند که در این پرونده از هر مجموعه تعداد زیادی دستگیر شدها ند.
آنها برای قاچاق مواد شگرد خاصی داشتند؟
شگردشان به این شکل بود که ابتدا مواد را از پاکستان میخریدند و از آنجا وارد دریا میکردند؛ اما بعد افرادی را در شرق کشور پیدا میکردند و مواد را به آنها تحویل میدادند. آنها محموله را در خورهای جنوب سیستان و بلوچستان به قایقهای دیگر اعضای باند تحویل میدادند و آنها هم از طریق دریا محموله را تا بندرعباس حمل میکردند.
حجم موادی که از سوی این باند قاچاق شده چقدر است؟
گزارشهای مختلفی درباره میزان موادمخدر قاچاقشده از سوی این باند وجود دارد؛ مثلا پلیس مبارزه با موادمخدر معتقد است که اعضای این باند در سال دستکم ۵۰۰تن مواد قاچاق میکردند. در جریان بررسی دفاتری که از متهمان کشف شد، مشخص شد که آنها در ۲سال ۹۵ و ۹۶ دستکم ۸۶۰تن موادمخدر را جابهجا کردهاند که در این دفاتر همه اقداماتشان ثبت شده است و این از فعالیت گسترده این باند حکایت میکند. مثلا وقتی یک ناخدا را دستگیر کردیم، با بررسیهای اعترافاتش پی بردیم که او حدود ۷۰تن موادمخدر برای این باند حمل کرده است. افراد زیادی در این باند کشته یا غرق شده اند. حتی موادمخدر قاچاقشده از سوی این باند در برخی کشورهای دیگر کشف و باعث تخریب وجهه کشورمان شد.
چند سال پیش کلیپی در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد که از شاباش عجیبوغریب در جریان یک عروسی در هرمزگان حکایت داشت. آن مراسم متعلق به کدامیک از اعضای باند بود؟
باید گفت که اعضای این باند آسیبهای اجتماعی زیادی را به منطقه وارد کردهاند. آنها در منطقه فقیری زندگی میکردند اما در مدت کوتاهی ثروتمند شدند و شکاف طبقاتی زیادی در منطقه ایجاد شد. مثلا یکی از این برادران در عروسیاش که در سال۹۴ برگزار شد، ۲میلیارد تومان شاباش گرفت و بعد با بررسی دفاتر معلوم شد همه کسانی که شاباشهای سنگین داده بودند، قاچاقچیان منطقه و از اعضای باند بودند که تعداد زیادی از آنها دستگیر شدند. در این عروسی با چمدان اسکناس آورده بودند و خیلیها هم با دستگاه پوز پول پرداخت میکردند.
چطور فعالیت اعضای این باند ۱۰سال طول کشید؟
بهدلیل اینکه آنها با افراد مختلف، مثلا با تعدادی از کارمندان بانک، در ارتباط بودند؛ به همین دلیل در روند رسیدگی به این پرونده تیم بزرگی از افرادی که برای این باند کارچاقکنی انجام میدادند، دستگیر شدند. اعضای این باند مجبور بودند برای پنهانکردن درآمدشان دست به پولشویی بزنند. مثلا خانم سالخوردهای در منطقه بلوچستان بود که بسیاری از پولهای موادمخدر به نام این زن جابهجا میشد. پیوستگی زیادی بین موضوع قاچاق موادمخدر و قاچاق خودروهای لوکس در سراسر کشور وجود دارد. معمولا بخش زیادی از سرمایه قاچاقچیان موادمخدر در حوزه خودرو و طلا است؛ چون معاملهاش راحت است و بهصورت غیررسمی یا وکالتی انجام میشود. افرادی هم در ادارات مختلف با اعضای این باند همکاری میکردند. همه اینها باعث شده بود که فعالیت این باند پیچیده و لورفتنشان زمانبر شود. یکی دیگر از دلایلی که باعث شد این باند دیرتر لو برود، این بود که افراد خشنی نبودند. مثلا یکی از قاچاقچیان مطرح که چند سال قبل اعدام شد، به این دلیل دستگیر شد که درگیر میشد و خشن بود؛ اما اعضای این باند با رشوه یا روسفیدکردن خودشان کار را پیش میبردند؛ مثلا خودشان را خیر و مدرسهساز و... معرفی میکردند.
مقصد نهایی این باند برای قاچاق موادمخدر کجا بود؟
حجم قاچاق موادمخدر از سوی اعضای این باند بسیار زیاد بود؛ آنقدر که ما این مقدار مصرف موادمخدر در کشور نداریم و درنتیجه بیشتر محمولهها از مسیرهای قاچاق ترانزیت میشد؛ بخشی به غرب هرمزگان، تهران و شیراز و بخشی به کشورهای اروپایی قاچاق میشد که همه آنها هم تریاک بود.
آنها پولهای ناشی از معامله مواد را چطور جابهجا میکردند؟
از طریق خودرو، طلا و رمزارز.
اعضای این باند چطور دستگیر شدند؟
پس از تحقیقات شبانهروزی و رصدهای اطلاعاتی و بررسیهای گسترده، رسیدگی به این پرونده ابتدا با دستگیری ۱۳متهم آغاز و در ادامه برای ۹۰نفر و سپس برای ۱۱۶نفر کیفرخواست صادر شد.
کد خبر 849874 برچسبها قاچاق مواد مخدر اعدام بندرعباس- استان هرمزگان