Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-26@23:07:52 GMT

راز ماندگاري پينک فلويد و اعضايش

تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۱۵۸۶۷

خبرگزاري آريا - ماهنامه تجربه - سيامک قلي زاده: بدون شک «پينک فلويد» پرطرفدارترين گروه خارجي در ايران است و پرداختن به آلبوم هاي گروه و حتي آلبوم هاي انفرادي اعضايش هر چند که تکراري شده باشد دور از ذهن نيست. البته که هنوز هم پينک فلويد مخاطب دارد و اين بار همين يک دليل براي پرداختن به آن وجود دارد.
همچنين نمي توان کتمان کرد که در چهار سال گذشته اتفاقات مهمي براي آن ها افتاده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سال 2014 بدون هيچ پيش زمينه اي، يکي از بک وکال هاي «ديويد گيلمور»، با انتشار عکسي از ضبط آخرين آلبوم پينک فلويد خبر دارد و به سرعت جزييات انتشار آلبوم مشخص شد. آخرين آلبوم پينک فلويد منتشر شد و پس از آن، کمتر از يک سال بعد ديويد گيلمور آلبوم شخصي خود را منتشر کرد و دو سال بعد، يعني همين چند هفته پيش هم «راجبر واترز» آلبوم جديدش را روانه بازار کرد.
در تمام اين سال ها راجر خيلي جدي به فعاليت هايش ادامه داده و هميشه کنسرت هايش به راه بوده است. همچنين در موضع گيري هاي سياسي و اجتماعي اش هيچ وقت از تک و تا نيفتاده و حتي انتشار فيلم- کنسرت هم در دستور کارش بوده است. دوست قديمي اش ديويد اما خيلي آرام و بي سر و صدا و اتفاقا در هياهوي روزمره زندگي شخصي اش را دارد و هر از گاهي هم همکاري هاي کوچکي انجام مي دهد يا در کنسرتي ظاهر مي شود.

احتمالا اين آخرين بار است که در مدت زمان نسبتا کوتاه اين حجم از اتفاقات براي گروه و اعضايش مي افتد را که ديگر پينک فلويدي وجود ندارد و «The Endless River» آخرين آلبومشان بود، همچنين سن و سال ديويد و راجر هم به حدي است که کمتر مي توان انتظار توليد از ان ها داشت.
«نيک ميسون» ديگر عضو باقي مانده از فلويدها هم بيشتر به علاقه اش يعني ماشين ها و رانندگي مي پردازد. البته نبايد فراموش کرد که چند سال پيش يکي از مهم ترين قدم ها را براي پينک فلويد و مخاطبانش برداشت و کتابي در مورد تاريخچه گروه و خاطراتشان تاليف کرد. اين کتاب شايد مهم ترين منبع در رابطه با گروه نباشد اما احتمالا به خاطر مولفش و داستان هاي خواندي اش، جذاب ترين است. ميسون که هميشه در حاشيه بوده باز هم آرام و بي حاشيه يکي از ساده ترين اقدامات را انجام داد و کار بزرگي در مکتوب کردن خاطرات شخصي گروه کرد؛ همچنين او پس از نوشتن کتاب Inside out (در ايران با نام پشت و رو ترجمه شده است) از ديويد و راجر هم براي چاپش تاييد گرفت.
نکته اي که در رابطه با هر سه آلبوم منتشر شده به صورت مشترک وجود دارد هيت نشدن است. هيچ کدام از اين آلبوم ها مخاطبش را سورپرايز نکرد و از طرفي هيچ قطعه اي از اين آلبوم ها هم آنچنان فراگير نشد که مهمترين قطعه (حتي براي يک ماه) در تمام دنيا شود. آلبوم آخر پينک فلويد بيش از هر چيزي شبيه به خودش بود؛ اين ويژگي هميشه در آثار آن ها وجود داشته است. از زماني که همراه با «سيد برت» و بدون گيلمور آهنگ ها را مي نوشتند تا همين آلبوم، که عملا با دو عضو قيمتي تکميل شده، آن ها شبيه خودشان هستند: شبيه به خودشان در آن زمانِ خاص و نه حتي شبيه به خودشان در آلبوم هاي قبلي.
شايد «رودخانه بي پايان» آلبومي منسجم نباشد اما يکدست است. به اين معنا که تکه هاي کوتاه و بدون نوآوري خاصي، به هم چسباده شده اند اما تکه هاي بي ربطي نيستند و در کنار هم کامل مي شوند. نبايد فراموش کرد که فلسفه توليد اين آلبوم جدا از بحث تجاري و آخرين درآمدزايي ها از نام پينک فلويد، اداي ديني به «ريچارد رايت» فقيد است. آن ها تم هايي که از آلبوم «ناقوس جدايي» (آلبومي که ريک رايت بيشتر از هميشه در آن پررنگ است) بيرون گذاشته بودند را بر مي دارند و سعي مي کنند بدون کمترين تغييرات، تنظيمش کنند. البته که ديويد و نيک هم قطعاتي به آن اضافه کردند اما هسته مرکزي ملودي ها همان هايي است که ريک نواخته بود.

اين آلبوم از جهت صدا شايد به آلبوم گيلمور نزديک باشد اما به هيچ عنوان از نظر آهنگ سازي شبيه به هم نيستند. بيشتر قطعات بي کلام هستند و خبري از سولونوازي هاي هميشگي (به جز يک قطعه) نيست و بيشتر رويکرد امبيت در آن وجود دارد. اين بار هم مانند آلبوم ناقوس جدايي، «استيون هاوکنيگ» در يکي از قطعات با همان صداي الکترونيکي و عجيبش جمله هايي مي گويد که تاکيد بر گفت و گو دارد و در نهايت مي گويد: «با در اختيار داشتن فناوري، احتمالات حد و مرز ندارند. تنها کاري که بايد بکنيم اين است که مطمئن شويم به حرف زدن ادامه مي دهيم.»
پينک فلويد پس از جدا شدن راجر واترز اشعارش را از جنگ جهاني فراتر برد؛ نه اينکه اشعارش بهتر شده باشد بلکه در موضوعات و مضامين رو به دنياي امروز آوردند و اين گستره تا حدي بود که منجر به حضور استيون هاوکنيگ (مشهورترين دانشمند زنده در جهان) در آلبوم هايشان شد. از طرفي گيلمور در آلبومش علاوه بر اشعار عاشقانه از جنگ هم صحبت مي کند اما تمام دغدغه پيرمرد، جنگ نيست. همچنين او در موسيقي اش تا حدي نوآوري به خرج داد و از موسيقي جز و حال و هواي موسيقي فرانسه هم وام گرفت.
آلبوم راجر واترز که با کلي سر و صدا و خبر منتشر شد شايد بيشتر از هميشه واترزي است و کمتر از هميشه امروزي. واترز در دنياي اعتراضي خودش به سر مي برد و آلبومش به شدت کلام محور است. مانيفست راجر اين بار به غير از جنگ جهاني از جنگ در افغانستان و پاکستان هم حرف مي زند و البته به ترامپ هم رحم نکرده است. با وجود حضور «نايجل گودريچ» به عنوان تهيه کننده، موسيقي واترز بسيار قابل پيش بيني است و حرف جديدي ندارد.
تمام اتفاقاتي که در ده سال گذشته براي پينک فلويد افتاده آن ها را به انتهاي کار نزديک کرده است. عملا پس از ناقوس جدايي کارشان تمام شد، چرا که گروهي متکي به يک رهبر نبودند. در آغاز راه سيد برت را از دست دادند اما به سرعت فرد بااستعداد ديگري جايگزينش شد و البته او در گروه حل شد.
با اين حال معلوم نبود اگر سيد نمي رفت و ديويد نمي آمد موسيقي آن ها چه شکلي مي شد يا تا چه زماني دوام مي آوردند. اما اين اتفاق بعد از جدا شدن راجر نيفتاد و گروه تنها سه آلبوم دوام آورد که البته تنها نتيجه درخشان بدون او «ناقوس جدايي» بود. مرگ ريک هم ضربه آخر بود. اگر ديويد يا نيک از گروه جدا مي شدند احتمالا نتيجه مشابه بود. کار آن ها تمام است چون پينک فلويد يک گروه بود و تقليل دادنش به يک فرد اشتباه محض است.
اگر قرار بود پينک فلويد حتي با دو عضو و ايده هاي باقي مانده از نفر سوم عالي بماند آلبوم آخر، حداقل يک خداحافظي باشکوه بود. اگر پينک فلويد تنها راجر يا ديويد بود حالا آلبوم هاي شخصي شان بارقه هايي از اميد را در خود داشت. تنها چيزي که از اين گروه و اعضايش باقي مانده آثار درخشاني است که از اواخر دهه 60 تا اواخر دهه 90 ميلادي توليد کردند. براي هر گروهي حتي يک سوم از اين کارنامه کافي است تا به شهرت، اعتبار و ثروت برسد و سربلند باشد. از اين به بعد هم تمام آنچه فلويدي ها توليد کند مخاطب خواهدداشت، چرا که براي ميليون ها نفر نوستالژي دارند اما چيزي که اخيرا براي آن ها اتفاق افتاده بدون شک يک پايان است؛ پاياني نه چندان شکوهمند.

نگاهي به آلبوم هاي پينک فلويد و اعضايش
آنچه در اين نوشته مي خوانيد ريو يوي سه آلوم از گروه پينک فلويد، ديويد گيلمور و راجر واترز است که در وب سايت آل موزيک منتشر شده است.
نگاهي به آلبوم «The Endless River» اثر گروه پينک فلويد
ديويد گيلمور در قطعه «هاي هپس» (High Hopes) از رودخانه اي بي پايان خوانده است. قطعه آخر آلبوم ديويژن بِل (Division Bell) که آخرين آلبوم پينک فلويد (Pink Floyd) به نظر مي رسيد. بيست سال بعد، همان عبارت عنوان آلبومي شد که آخرين آلبوم پينک فلويد ناميده شد دِ اِندِلس ريور (The Endless River). اين آلبوم (Endless River) به طور عمده از تکه هاي بيرون گذاشته شده آلبوم Division Bell ساخته شد؛ در آغاز قرار بود اين بخش ها به شکل يک پروژه امبينت به نام The Big Spliff کنار هم قرار بگيرند.
در نهايت آلبوم سال 2014 به تهيه کنندگي گيلمور (Gilmour)، يوت (youth)، اندي جکسن (Andy Jackson) و فيل مانزانزا (Phil Mnznera) از راکسي ميوزيک (Roxy Music) و اضافه کردن گيتار و درامز نيک ميسون (Nick Mason) به نوارهاي اصلي که پر از صداي کيبورد ريک رايت (Rick Wright) بود شکل گرفت.
ريک رايت تنها عضو غايب پينک فلويد نيست، اين غيبت شامل حال راجر واترز (Roger Wters) نيز مي شود. اما روح آن ها نيز مانند روح سيد بارت (Syd Barrett) در سراسر نخستين قطعات بي کلام آلبوم کاملا حضور دارد. مرگ اما در ذهن هر دو عضو باقي مانده فلويد جا دارد که در قطعه «لَودر دَن ووردز» (Louder Than Words) به طور غيرمستقيم به آن اشاره مي شود، تنها آهنگي که در آن از کلام استفاده شده و از خلال نشانه ها مي توان رد پاي گذشته را در آن به خوبي احساس کرد.

اين قطعه با جرياني که از سينت هاي «ولکام تو دِ ماشين» (Welcom to the Machine) باز مي شود، از چهار جهت مانند سوييت بي نظم «شاين آن يو کريزي دايموند» (Shine on you Crazy Diamond) پيش مي رود و با تکه هايي از لغزش هاي آلبوم اتم هارت مادر (Atom Heart Mother) در مقابل گيتارهاي ريتميک «ران لايک هِل» (Run Like Hell) فضايي را براي آرامش و فراغت به نمايش مي گذار. آن ها آن قدر وارد گذشته نمي شوند که روي کارشان تاثير بگذاد اما جلوي جزر و مد خاطرات شان را هم نمي گيرند.
در طراحي آلبوم Endless River کمي ريسک کردند- آن ها يکي از محبوب ترين گروه هاي قرن بيستم هستند که صداي ريتميک آرام، بهترين آلبوم هايشان را شکل داده است- که با دور شدن از کلام و تاثيرات ويش يو ور هير (Wish You Were Here) (اغلب اين شبيه سازي اتفاق مي افتد) و فضاي پيش از دارک سايد (Dark Side) به تنظيمات جديدي رسيده اند. اما Endless River با وجود تحديد ديدار به رهبري گيلمور و با هدف ارضاي نيازهاي بازار همچنان نشان دهنده اين است که پينک فلويد در هسته مرکزي خود هميشه به عنوان گروهي هنري شناخته شده است.
قطعات بي کلام هميشه راه حلي براي کار کردن با آهنگ هاي ناتمام هستند- آسان تر اين است که آن ها را به سوييت هاي متغير تبديل کرد تا ملودي ها را به هم پيوند زد- اما با اين حال باز هم در بعضي نقاط، نوسانات آرام سنتي سايزر و گيتار اوج گيرنده گيلمور به شکل غيرمنتظره اي جا به جا مي شوند. گيلمور و ميسون هر دو مي دانند که اين آخرين خداحافظي آن ها است؛ بنابراين آن ها اين کار را نه با بيانيه اي بزرگ که با مرثيه اي تلخ و شيريني اما نرم انجام دادند و نقطه پاياني بر نيم قرن فعاليت خود گذاشتند.
نگاهي به آلبوم «Rattle That Lock» اثر ديويد گيلمور
ديويد گيلمور (David Gilmour) گيتاريست پيشين گروه پينک فلويد (Pink Floyd) آن قدرها که بايد پرکار و فعال نيست. آلبوم رَتِل دَت لاک (Rattle That Lock) چهارمين آلبوم سولوي استوديويي اوست (هرچند در ادامه و ده ماه پس از آخرين آلبوم گروه دِ اِندلس ريور (The Endless River) منتشر شده است).
گيلمور 35 قطعه براي اين مجموعه ضبط کرد که تاريخ برخي از آن ها به 18 سال پيش باز مي گردد. محدود کردن آن ها به 10 قطعه قطعا کار آساني نبوده است. نام آلبوم برگرفته از کتاب دوم جان ميلتون (John Milton) يعني پَرَدايز لاست (Paradis Lost) است. Rattle That Lock چرخه ساده اي از آهنگ هايي است که روند فکري گاها تصادفي و گاها عميق انسان را در يکي از روزهاي معمول زندگيش نشان مي دهد. آلبوم با قطعه بي کلام «5.اي.ام» (5.A.M) آغاز مي شود؛ اين قطعه با ارکستراسيون زبيگنف پرايزنر (Zbiigniew Preisner) و با امضاي هميشگي گيلمور، آهسته و بلوزي با گيتار استراتو کَستِر (Stratocaster) سوزان و با همراهي گيتارهاي آکوستيک نواخته مي شود.

سينت هاي ملايم و پيانوي الکتريک اين قطعه در ميان فضاي زهي همان حسي را به شنونده منتقل مي کند که نام قطعه، (رتل دت لاک) اولين ترانه از 5 ترانه اي است که گيلمور با همکاري همسرش پالي سمسون (Polly Samson) نوشته است. صداي گيتار گيلمور روح ترانه ها را منعکس مي کند، همان روحي که از قدرت اختيار، آزادي بيان و رستگاري سخن مي گويد.
ترکيب ارگ «هاموند» فيل مانزانرا (Phil Manzanera)، دو رديف بيس فانکي و صداي کر اوج گيرنده ميکا پاريس (Mica Paris)، لوييز مارشال (Louise Marshall) و ليبرتي کوير (Liberty Choir) حس راک بسيار نرمي را به شنونده القا مي کند. قطعه «فيسز آو استون» (Faces of Stone) که با اتمسفر فلويدي و صداي گيتاري نالان، رنگ آميزي شده والتسي است که مي توان با آن تانگو رقصيد.
قطعه «اِ بوت لايز ويتينگ» (A Boat Lies Waiting) با هارموني هاي ماندگار ظريف گراهام نَش (Graham Nash) و ديويد کراسبي (David Crosby) اداي احترامي بي پيرايه به نوازنده کيبورد گروه يعني ريارد رايت است. اسلايدهاي گيلمور بر فراز پيانوي موزون راجر اينو (Roger Eno)، سازهاي زهي و صداي مرغ هاي دريايي پرواز مي کند. ترانه هاي سامسون در عين کوتاهي، نيرومند هستند و با شنيدن شان انسان دچار احساس تلخ و شيرين نوستالژي، رنج و خسران و اندوه شديد مي شود.
گيلمور در قطعه «اين اِني تونگ» (In Any Tongue) به شکل تکان دهنده اي از جنگ جهاني مي گويد که با جويستيک هاي مرگبار انسان ها هدايت مي شود؛ «خدا به داد پسرم برسد/ او چه کار کرده؟/... «مامان» به همه زبان ها يکي است...» در قطعه «بيوتي» (Beauty) با ترکيب شدن پيانوي مينيمال و گيتار بلوز- راکِ اينو و گيلمور، صداي پرتضادي در فضاي موسيقي طنين اندار مي شود.
دومين تک آهنگ آلبوم، «تودي» (Today)، مانند مناجات آغاز مي شود اما با بس شل ووِل گاي پرَت (Guy Pratt) فوران مي کند و اوج مي گيرد. در اين قطعه، راک ديسکويي لطيف ينک فلويد در دوره آلبوم The Wall با راک تاکينگ هد در دوره آلبوم Speaking in Tongues برخورد مي کند و با وجود همراهي دراماتيک ارکستر، نتيجه راضي کننده است. «اند دِن» (And Then)، حسن ختام آلبوم، قطعه اي بي کلام است که با گيتارهاي آکوستيک پرشور گيلمور همراه شده است. با اينکه درامز اندي نيومارک (Andy Newmark) و پرکاشن دَني کامينگز (Danny Cummings) در پشت گيتارش گير افتاده اند، نواي اين قطعه به قدري شاعرانه است که انگار گيتار گيلمور خود مي خواند.
همين موضوع، اين قطعه را در زمره بهترين کارهاي بي کلام او قرار داده است. به طور کلي Rattle The Lock ترانه سرايي بي پروا و پروش يافته اي از گيلمور و سامسون را نمايش مي دهد؛ به نظر مي رسد اين دو در آينده بتواند همبستگي بيشتري داشته باشند. اين آلبوم نه پرتره اي بزرگ و نه بيانيه اي خطير براي جمع بندي کارهاي گيلمور است؛ تنها تصويري کلي از او به عنوان يک موسيقيدان در سال 2015 است و بس.
نگاهي به آلبوم ?Is This The Life We Really Want اثر راجر واترز
درست است که راجر واترز (Roger Waters) هيچ آلبومي با ايده اي جديد بين سال هاي 1992 تا 2017 نساخته، با اين حال او در تمام اين يک ربع قرن بسيار فعال بوده است. به طور مداوم تور برگزار کرده، اپرا نوشته، براي کنسرت خيريه سال 2005 پينک فلويد را دور هم جمع کرده و دِ وال (The Wall) را بارها و بارها احيا کرده و توانسته اين اپرا- راک خودمحور را تبديل به قطعه اي سياسي کند. آيا واقعا اين آن زندگي است که مي خواهيم؟ (Is This The Life We Really Want?)، چهارمين آلبوم او، مانند مخالفتي گزنده به موضوعاتي مانند برگزيت (Brexit) و ترامپ (Trump) مي پردازد.

با اينکه واترز تندخويي خود را پنهان نمي کند- در قطعه «دِ لَست رِفيوجي» (The Last Refugee) براي پناهندگان ضجه مي زند و سوگواري مي کند و در جمله «رهبر بدون مغزي را تصور کن» علنا عليه ترامپ، خشم خود را نشان مي دهد- اما خشونت در آلبوم موج نمي زند. اين آلبوم با تمپوهايي حساب شده، صداهايي وسيع، گيتارهاي سولوي اپرايي و اوج هاي منبسط براي ما يادآور آلبوم هاي واترز و يا حتي اگر دقيق تر بگوييم آلبوم هاي فلويدي است.
با اينکه واترز در ديگر آلبوم هاي انفراديش به پز دادن محصولات زمانه خود مشغول است- در آلبوم رديو کي.آ.او.اس (Radio K.A.O.S) که در سال 1987 توليد شده است به شکل زننده اي شنيده مي شود در آلبوم Is This The Life We Really Want? صميمي و منعطف است. اين نتيجه به لطف گيتاريست هايي چون جوناتان ويلسون (Jonathan Wilson) و گاس سِيفِرت (Gus Seyffert)، نوازنده درامز جويي وارونکِر (Joey Waronker0 و نوازنده کيبورد راجر مَنينگ (Roger Manning) حاصل شد است. اما بازيکن اصلي اين اجرا کسي نيست جز نايجل گورديچ (Nigel Godrich)، کسي که توانست غناي موسيقي آخرين پينک فلويد را بدون استفاده از هيچ قطعه مشخصي وارد اين آلبوم کند.
مطمئنا آلبوم Is This The Life We Really Want? مانند آلبوم The Wall روايتي سرراست و ملوديک ندارد اما مانند آلبوم دِ فاينال کات (The Final Cut) دچار خواب آلودگي و رخوت نيز نشده است و با اينکه قطعات به تنهايي توجهي را به خود جلب نمي کنند باز هم توانسته اند در کنار هم سوييت احساسي بلند و به هم پيوسته اي را شکل دهند.
منبع: آل موزيک

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۱۵۸۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساخت و بازسازی بیش از ۲۰۰ قطعه توسط متخصصان نیروگاه رامین اهواز

 

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان، سعید پرشی گفت: ساخت و بازسازی قطعات در چند ساله اخیر روند رو به رشدی را داشته است و متخصصان این امور ضمن کسب آموزش‌های لازم و نیز  به دست آوردن تجربیات جدید توانمندی خوبی را در زمینه ساخت و بازسازی قطعات مورد استفاده این نیروگاه بدست آورده اند.  


وی تعداد تفکیکی قطعات ساخته شده را ۱۷۵ قطعه و تعداد بازسازی شده را ۸۱ قطعه عنوان کرد و افزود: در مجموع این نیروگاه ۲۵۶ قطعه را در یک ماه گذشته مورد ساخت و بازسازی قرار داده است.

دیگر خبرها

  • سه هزار قطعه زمین در بخش احمدآباد مشهد به نهضت ملی مسکن اختصاص یافت
  • لیتیوم را خام‌فروشی نمی‌کنیم/ پای ماندگاری صنایع تبدیلی لیتیوم در همدان می‌مانیم
  • قطعه پنج باند دوم مسیر خاش به زاهدان در حال اجرا است
  • وزیر راه از قطعه ششم آزادراه تبریز- ارومیه بازدید کرد
  • معماری و شهرسازی، آلبوم هویتی یک منطقه در تاریخ است 
  • معماری آلبوم هویتی یک منطقه در تاریخ است + تصویر
  • تکمیل راه آهن خواف هرات
  • ساخت و بازسازی بیش از ۲۰۰ قطعه توسط متخصصان نیروگاه رامین اهواز
  • شنیدن فهرست بهاری خوانندگان در اردیبهشت/ «غزه» همچنان مهم است!
  • ایجاد پست برق ۴۰۰ کیلو ولت در هشترود