حامد بهداد: استاد کیمیایی وقتی پدرم فوت کرد حتی یک تلفن به من نزد/ اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۳۰۹۱۸
حامد بهداد در جدیدترین اظهاراتش مقابل فریدون جیرانی از حواشی اظهاراتش دربارهی مسعود کیمیایی سخن گفت و به سوالات مختلفی پاسخ داد.
برنامه زنده اینترنتی «سی و پنج» در جدیدترین قسمت خود میزبان حامد بهداد بازیگر فیلمهایی چون جرم، چه خوبه که برگشتی، روز سوم، آرایش غلیظ و هفت ماهگی بود.
در ابتدای برنامه حامد بهداد در پاسخ به سوال جیرانی که چرا در یک برنامه از کیمیایی انتقاد کرده است؟ گفت: «من هرگز به آقای کیمیایی بیاحترامی نکردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: «تصور کنید کسی که مثل من به صورت خالصانه فردی را دوست داشته باشد و هر سال به دیدارش برود و با او حرف بزند، پس از مدتی به خاطر مسائل بچهگانهای که مشخص نیست، طرد شود. در مهر ورزیدن و مودب بودن به خودم ایمان دارم. اگر کسی نمیتواند دیگران را دوست داشته باشد، مشکل از اوست، این بیاحترامی نیست. من اگر بازیگر نمیشدم البته الان هم هستم، منتقد میشدم. من همه را دوست دارم.»
بازیگر نارنجیپوش گفت: «میتوانم به شما آدرسهایی بدهم مبنی بر اینکه مرا تایید کنید. این رفتارها و فرافکنیها نتیجه این است که دیگران را نمیتوانی دوست داشته باشی.»
اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟
بهداد با اشاره به گلایههای جمشید مشایخی در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینما و با بیان اینکه گلایه حق شخصی هنرمندان است گفت: «اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟ منتقدین، نویسندگان، سینماگران، خانه سینما، فستیوال فجر و… ما یک خانواده محدود هستیم و این بساط را برای گسترش مهرپروری باید مهیا کنیم.»
او ادامه داد: «آقای مشایخی درست میگوید، ندیدنهای من و شما و همه سینماگران و منتقدان در طی این سالها باعث جمع شدن گلایهها در سینه ایشان شده بود. نباید میگذاشتیم آقای مشایخی مجلس را ترک کند. ما سر سفره پیشکسوتان مهمان هستیم. باید او را باز میگرداندیم و از او بابت آن کلیپ عذرخواهی میکردیم.»
حامد بهداد افزود: «من از نفرت پراکنی بدم میآید و مورد تاییدم نیست، ما باید آدمهایمان را درک کنیم. آقای مشایخی چند سال دارد؟ خدایی نکرده اگر تار مویی از سر ایشان کم شود بعضی از ما فکر نمیکنیم شاید کم گذاشتیم؟»
استاد کیمیایی وقتی پدرم فوت کرد حتی یک تلفن به من نزد
بهداد دوباره با اشاره به مسعود کیمیایی گفت: «همین استاد که احترامش واجب است و دم از رفاقت و مردانگی میزنند، وقتی پدرم درگذشت حتی تلفن بابت تسلیت نزدند. در حالی که استاد مهرجویی از کرج برای تسلیت گفتن به خانه من آمدند و من اصلا باورم نمیشد که استاد مهرجویی در خانه ما هستند.»
وقتی استاد کیارستمی رفت فکر کردم فرهنگ ایران چه عظمتی را از دست داد
او گفت: «گمان میکنم اگر دو سه فیلم برای آقای کیمیایی بازی کردم، دو سه تا هم برای آقای مهرجویی بازی کردم. وقتی پدرم فوت شد فقط دو بار گریه کردم و فکر کردم همین کافی است، اما وقتی آقای کیارستمی فوت شدند و از دست ما دریغ شدند، بسیار گریه کردم و ثانیهای بدون فکر درباره این فاجعه زندگی نکردم. زیرا که در این خشکسالی فرهنگی وجود چنین فردی یک غنیمت بود. وقتی استاد کیارستمی رفت فکر کردم فرهنگ ایران چه عظمتی را از دست داد.»
حامد بهداد درباره بازی در فیلم «سد معبر» گفت: «این فیلم از صدقه سری باران کوثری جور شد. یعنی لطف کرد و گفت باید این فیلم را بازی کنی و فیلمنامه را به من داد و خواندم و علاقهمند شدم. حتی فیلم «روز سوم» را مدیون باران کوثری و برزو ارجمند هستم. آنها مرا به آقای لطیفی معرفی کردند.»
فقط ما هنریها هستیم که نه دکان داریم، نه لباس داریم و نه احترام
او همچنین درباره نقشش در این فیلم گفت: «یک مامور سد معبر سر صحنه این فیلم به من گفت آقای بهداد این لباس مقدس است نقش را درست بازی کن، در حالی که من سیلی زدن مامور سدمعبر به صورت یک زن دستفروش در شمال را دیده بودم، هر جا لباسی وجود دارد قدرتی پشت آن است تا خود را مقدس بنامد و هر کاری میخواهد بکند. فقط ما هنریها هستیم که نه دکان داریم، نه لباس داریم و نه احترام داریم. دوربینمان را هر جا میبریم به ما اهانت میشود، مصونیت نداریم و صدمه پذیریم. من مامور سد معبر را در نظر نگرفتم. بلکه منظورم مفهوم کلی فساد بود.»
در ادامه بهداد با بیان اینکه قرار نبود در فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی بازی کند گفت: «گویا نوید محمدزاده مرا به عنوان نقش برادرش پیشنهاد داده بود.»
مهمترین صدمهای که خوردم توقیف فیلم خانه دختر بود
حامد بهداد با اشاره به کم کار بودنش در سالهای اخیر بیان کرد: «چند سناریو را رد کردم. ولی فکر میکنم یکی از صدمههایی که خوردم کم کاری نیست. مهمترین صدمهای که خوردم توقیف فیلم «خانه دختر» بود که خیلی برایش زحمت کشیدیم و متن مجوز اکران و ساخت و نمایش داشت، فیلم در آن دوره مدیریت نادیده گرفته شد و در هیچ زمینهای به ما توجه نشد. این رفتار کاملا یک اهانت مطلق بود. من که به ندیده شدنها عادت دارم. از داوران جشنواره فجر گلایه دارم و همچنین از دوست عزیزی که در هیات داوران بود و بیشتر از هر کسی به مقوله بازیگری آشنایی داشت، انتظار داشتم از نگاه کارشناسی پشتیبانی میکرد که باز هم اهمیتی ندارد.»
ما یک دوره ۴۰ ساله پر فراز و نشیب را طی کردیم
این بازیگر درباره رونق تئاتر در سالهای اخیر گفت: «ما یک دوره ۴۰ ساله پر فراز و نشیب را طی کردیم. مثل انقلاب و جنگ و چیزهایی از این قبیل. بحران داخلی داشتیم و خیلی طول کشید تا مردم آرام شوند و ببخشند و دوباره اعتماد کنند، اما الان دورهای است که امینت در داخل به طور اتوماتیک به وجود آمده است. این امنیت باعث شده که مردم در سبد خریدشان کالای فرهنگی را هم تعریف کنند. الان مردم به دیدن گالریها، نقاشیها، عکسها و تئاترها میروند.»
در تئاتر آزادی بیان بیشتر است و در سینما سانسور
او با بیان تفاوت سینما و تئاتر گفت: «در تئاتر آزادی بیان بیشتر است و در سینما سانسور بیشتری میبینیم. اهالی تئاتر کتابخوانتر هستند و معدل سواد بالاتری نسبت به سینما دارند. تماشگر تئاتر خاصتر و کمتر است.» ما سطح سلیقه مردم را پایین کشیدیم
حامد بهداد در ادامه گفت: «الان شاهد ابتذال و فیلمهای سخیفی هستیم. مثل همان فیلمهای فارسی که در شان ما نبود. قرار سینما در جمهوری اسلامی ایران این نبود، قرار نبود چنین فیلمهایی ساخته شود، قرار شد جلوی این جور فیلمها را بگیرند. قرار بود فیلمهایی که ساخته میشود شکل دیگری داشته باشد. تیغ ممیزی روی روشنفکران و با سوادان تیز است، اما برای ابتذال کند کند است. ما سطح سلیقه مردم را پایین کشیدیم. این مردم همان کسانی بودند که گاو داریوش مهرجویی را میدیدند.»
بهداد با بیان اینکه کار کردن با فیلم اولیها را دوست دارد گفت: «چون تنها فرصتی است که دارم و باید آن را به دست بیاورم.»
او درباره بازی در بوتیک حمید نعمتالله گفت: ««بوتیک» نسیم خوشی بود و خبر از کارگردانی میداد که من به او میگویم قلندر مشوش!»
او درباره بازیگران نسل جدید گفت: «در نسل جدید نوید محمدزاده سلیقه و نظر مرا تامین میکند و نماینده نسل خودش است، همچنین بازی هومن سیدی را دوست دارم هر چند بعد از نسل ما و قبل از نسل محمدزاده میشود. خودم هم نماینده نسل خودم بودم و هستم.»
تحت هر شرایطی موسیقی باید به خراسان راه پیدا کند
حامد بهداد همچنین درباره شهرش مشهد گفت: «متاسفم که در مشهد نمیگذارند کنسرت برگزار شود، اینکه کنسرت آقای ناظری را به هم زدند کار خوبی نبوده است و به نظرم تحت هر شرایطی موسیقی باید به خراسان راه پیدا کند، چون خراسان سرزمین موسیقی است.»
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۳۰۹۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی مقتول دستور بخشش قاتلش را داد!
تنها پسرِ زنی که ۷ سال قبل در جنایتی هولناک به قتل رسیده بود، وقتی به دادسرا رفت تا مقدمات اجرای حکم قصاص را فراهم کند نشانهای از مادرش دید که در نهایت تصمیم گرفت قاتل را ببخشد. اما این نشانه چه بود و پسر مقتول چطور متوجه آن شد؟
به گزارش ایسنا، به نقل از همشهری آنلاین: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانهاش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند.
بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث صلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
انتهای پیام