حامد بهداد: پدرم فوت کرد، کیمیایی زنگ هم نزد!
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۳۳۰۱۷
رویداد۲۴-حامد بهداد در جدیدترین اظهاراتش مقابل فریدون جیرانی از حواشی اظهاراتش دربارهی مسعود کیمیایی سخن گفت و به سوالات مختلفی پاسخ داد.
برنامه سی و پنج در جدیدترین قسمت خود میزبان حامد بهداد بازیگر فیلمهایی چون جرم، چه خوبه که برگشتی، روز سوم، آرایش غلیظ و هفت ماهگی بود.
در ابتدای برنامه حامد بهداد در پاسخ به سوال جیرانی که چرا در یک برنامه از کیمیایی انتقاد کرده است؟ گفت: «من هرگز به آقای کیمیایی بیاحترامی نکردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: «تصور کنید کسی که مثل من به صورت خالصانه فردی را دوست داشته باشد و هر سال به دیدارش برود و با او حرف بزند، پس از مدتی به خاطر مسائل بچهگانهای که مشخص نیست، طرد شود. در مهر ورزیدن و مودب بودن به خودم ایمان دارم. اگر کسی نمیتواند دیگران را دوست داشته باشد، مشکل از اوست، این بیاحترامی نیست. من اگر بازیگر نمیشدم البته الان هم هستم، منتقد میشدم. من همه را دوست دارم.»
بازیگر نارنجیپوش گفت: «میتوانم به شما آدرسهایی بدهم مبنی بر اینکه مرا تایید کنید. این رفتارها و فرافکنیها نتیجه این است که دیگران را نمیتوانی دوست داشته باشی.»
اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟
بهداد با اشاره به گلایههای جمشید مشایخی در جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینما و با بیان اینکه گلایه حق شخصی هنرمندان است گفت: «اگر آقای مشایخی در خانه خودش فریاد نزند، کجا این کار را بکند؟ منتقدین، نویسندگان، سینماگران، خانه سینما، فستیوال فجر و… ما یک خانواده محدود هستیم و این بساط را برای گسترش مهرپروری باید مهیا کنیم.»
او ادامه داد: «آقای مشایخی درست میگوید، ندیدنهای من و شما و همه سینماگران و منتقدان در طی این سالها باعث جمع شدن گلایهها در سینه ایشان شده بود. نباید میگذاشتیم آقای مشایخی مجلس را ترک کند. ما سر سفره پیشکسوتان مهمان هستیم. باید او را باز میگرداندیم و از او بابت آن کلیپ عذرخواهی میکردیم.»
حامد بهداد افزود: «من از نفرت پراکنی بدم میآید و مورد تاییدم نیست، ما باید آدمهایمان را درک کنیم. آقای مشایخی چند سال دارد؟ خدایی نکرده اگر تار مویی از سر ایشان کم شود بعضی از ما فکر نمیکنیم شاید کم گذاشتیم؟»
استاد کیمیایی وقتی پدرم فوت کرد حتی یک تلفن به من نزد
بهداد دوباره با اشاره به مسعود کیمیایی گفت: «همین استاد که احترامش واجب است و دم از رفاقت و مردانگی میزنند، وقتی پدرم درگذشت حتی تلفن بابت تسلیت نزدند. در حالی که استاد مهرجویی از کرج برای تسلیت گفتن به خانه من آمدند و من اصلا باورم نمیشد که استاد مهرجویی در خانه ما هستند.»
وقتی استاد کیارستمی رفت فکر کردم فرهنگ ایران چه عظمتی را از دست داد
او گفت: «گمان میکنم اگر دو سه فیلم برای آقای کیمیایی بازی کردم، دو سه تا هم برای آقای مهرجویی بازی کردم. وقتی پدرم فوت شد فقط دو بار گریه کردم و فکر کردم همین کافی است، اما وقتی آقای کیارستمی فوت شدند و از دست ما دریغ شدند، بسیار گریه کردم و ثانیهای بدون فکر درباره این فاجعه زندگی نکردم. زیرا که در این خشکسالی فرهنگی وجود چنین فردی یک غنیمت بود. وقتی استاد کیارستمی رفت فکر کردم فرهنگ ایران چه عظمتی را از دست داد.»
حامد بهداد درباره بازی در فیلم «سد معبر» گفت: «این فیلم از صدقه سری باران کوثری جور شد. یعنی لطف کرد و گفت باید این فیلم را بازی کنی و فیلمنامه را به من داد و خواندم و علاقهمند شدم. حتی فیلم «روز سوم» را مدیون باران کوثری و برزو ارجمند هستم. آنها مرا به آقای لطیفی معرفی کردند.»
فقط ما هنریها هستیم که نه دکان داریم، نه لباس داریم و نه احترام
او همچنین درباره نقشش در این فیلم گفت: «یک مامور سد معبر سر صحنه این فیلم به من گفت آقای بهداد این لباس مقدس است نقش را درست بازی کن، در حالی که من سیلی زدن مامور سدمعبر به صورت یک زن دستفروش در شمال را دیده بودم، هر جا لباسی وجود دارد قدرتی پشت آن است تا خود را مقدس بنامد و هر کاری میخواهد بکند. فقط ما هنریها هستیم که نه دکان داریم، نه لباس داریم و نه احترام داریم. دوربینمان را هر جا میبریم به ما اهانت میشود، مصونیت نداریم و صدمه پذیریم. من مامور سد معبر را در نظر نگرفتم. بلکه منظورم مفهوم کلی فساد بود.»
در ادامه بهداد با بیان اینکه قرار نبود در فیلم «ابد و یک روز» سعید روستایی بازی کند گفت: «گویا نوید محمدزاده مرا به عنوان نقش برادرش پیشنهاد داده بود.»
مهمترین صدمهای که خوردم توقیف فیلم خانه دختر بود
حامد بهداد با اشاره به کم کار بودنش در سالهای اخیر بیان کرد: «چند سناریو را رد کردم. ولی فکر میکنم یکی از صدمههایی که خوردم کم کاری نیست. مهمترین صدمهای که خوردم توقیف فیلم «خانه دختر» بود که خیلی برایش زحمت کشیدیم و متن مجوز اکران و ساخت و نمایش داشت، فیلم در آن دوره مدیریت نادیده گرفته شد و در هیچ زمینهای به ما توجه نشد. این رفتار کاملا یک اهانت مطلق بود. من که به ندیده شدنها عادت دارم. از داوران جشنواره فجر گلایه دارم و همچنین از دوست عزیزی که در هیات داوران بود و بیشتر از هر کسی به مقوله بازیگری آشنایی داشت، انتظار داشتم از نگاه کارشناسی پشتیبانی میکرد که باز هم اهمیتی ندارد.»
ما یک دوره ۴۰ ساله پر فراز و نشیب را طی کردیم
این بازیگر درباره رونق تئاتر در سالهای اخیر گفت: «ما یک دوره ۴۰ ساله پر فراز و نشیب را طی کردیم. مثل انقلاب و جنگ و چیزهایی از این قبیل. بحران داخلی داشتیم و خیلی طول کشید تا مردم آرام شوند و ببخشند و دوباره اعتماد کنند، اما الان دورهای است که امینت در داخل به طور اتوماتیک به وجود آمده است. این امنیت باعث شده که مردم در سبد خریدشان کالای فرهنگی را هم تعریف کنند. الان مردم به دیدن گالریها، نقاشیها، عکسها و تئاترها میروند.»
در تئاتر آزادی بیان بیشتر است و در سینما سانسور
او با بیان تفاوت سینما و تئاتر گفت: «در تئاتر آزادی بیان بیشتر است و در سینما سانسور بیشتری میبینیم. اهالی تئاتر کتابخوانتر هستند و معدل سواد بالاتری نسبت به سینما دارند. تماشگر تئاتر خاصتر و کمتر است.»
ما سطح سلیقه مردم را پایین کشیدیم
حامد بهداد در ادامه گفت: «الان شاهد ابتذال و فیلمهای سخیفی هستیم. مثل همان فیلمهای فارسی که در شان ما نبود. قرار سینما در جمهوری اسلامی ایران این نبود، قرار نبود چنین فیلمهایی ساخته شود، قرار شد جلوی این جور فیلمها را بگیرند. قرار بود فیلمهایی که ساخته میشود شکل دیگری داشته باشد. تیغ ممیزی روی روشنفکران و با سوادان تیز است، اما برای ابتذال کند کند است. ما سطح سلیقه مردم را پایین کشیدیم. این مردم همان کسانی بودند که گاو داریوش مهرجویی را میدیدند.»
بهداد با بیان اینکه کار کردن با فیلم اولیها را دوست دارد گفت: «چون تنها فرصتی است که دارم و باید آن را به دست بیاورم.»
او درباره بازی در بوتیک حمید نعمتالله گفت: ««بوتیک» نسیم خوشی بود و خبر از کارگردانی میداد که من به او میگویم قلندر مشوش!»
او درباره بازیگران نسل جدید گفت: «در نسل جدید نوید محمدزاده سلیقه و نظر مرا تامین میکند و نماینده نسل خودش است، همچنین بازی هومن سیدی را دوست دارم هر چند بعد از نسل ما و قبل از نسل محمدزاده میشود. خودم هم نماینده نسل خودم بودم و هستم.»
تحت هر شرایطی موسیقی باید به خراسان راه پیدا کند
حامد بهداد همچنین درباره شهرش مشهد گفت: «متاسفم که در مشهد نمیگذارند کنسرت برگزار شود، اینکه کنسرت آقای ناظری را به هم زدند کار خوبی نبوده است و به نظرم تحت هر شرایطی موسیقی باید به خراسان راه پیدا کند، چون خراسان سرزمین موسیقی است»
منبع: رویداد24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۳۳۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.
روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»