آثار و پیامدهای حذف مهرطلاق از شناسنامه
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۵۹۴۴۹۵
تبعات طلاق برایش تمامی ندارد. بهدلیل مطلقهبودن، مجبور است نگاههای سنگین و سوزاننده جامعه را تحمل کند. گاه نیز پیشنهادهای بیشرمانه برخی از مردان هوسباز تا مغز استخوانش را میسوزاند. او که یکباره پس از طلاق با مسائل، مشکلات و موانع زیادی یا به عبارتی دنیایی دیگر مواجه شده، باید تمام توان خود را به کار گیرد تا با تمامیآنها مبارزه کندو بتواند به زندگی خود ادامه دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از قانون ، اینگونه زنان به دلیل عدم حمایت قوانین از آنان، مجبورند بار اقتصادی خانواده را خود به دوش بکشند و شغلی آبرومند داشته باشند، اما مهر طلاق در شناسنامه بلای جانشان شده و صاحبان کار به هزاران دلیل از استخدام آنها طفره میروند. مشکل بعدی یافتن خانه و سرپناهی است که در آن آرامش یابندو باز به دلیل مطلقه بودن، صاحبخانه از اجارهدادن خانه خود به آنها دوری میکند. البته اینها بخشی از مشکلاتیهستند که زنان مطلقه با آن دست و پنجه نرم میکنند. دید منفی جامعه نسبت به آنان، این گونه زنان را در معرض انواع سوءنیتها و آزارهای دیگران قرار داده که گاه از تاب و تحملشان خارج است .
حذف مهرطلاق از شناسنامه زنان مطلقه، یکی از راهکارها برای کاهش مشکلات زنان مطلقه است که اخیرا از سوی رییس سازمان ثبت احوال مطرح شده و هدف آن نیز ازدواج آسان اینگونه زنان بیان شده است. البته این اولین بار نیست که این مساله مطرح میشود و در گذشته نیز حذف طلاق از شناسنامه در مجلس شورای اسلامی مطرح شده اما با مخالفت نمایندگان روبهرو شده بود.
هرچند ما در مقام قضاوت و تایید یا رد این موضوع نیستیم اما نکته قابل تامل این است که حذف مهر طلاق، میتواند اندکی از فشاری را که جامعه به زنان مطلقه تحمیل میکند،کاهش دهد و آنها میتوانند راحتتر مشکلات بعد از طلاق را تحمل کنند.
هرچند که نمیتوان نگاه سنتی بسیاری از خانوادهها به بحث ازدواج و طلاق را نادیده گرفت. با وجوداینکه بسیاری از مسائلی که درگذشته به عنوان تابو مطرح بودهاند امروز دیگر تابو نبوده و نگرش افراد نسبت به آنها تغییر پیدا کرده اما در مورد ازدواج و طلاق همچنان نگاه سنتی در جامعه حاکم است. زنان بیوه هنوز با دیدی متفاوت از دیگر زنان نگریسته میشوند. این درحالی است که بحث طلاق در بسیاری از کشورها، امری عادی تلقی شده و زنان بیوه در حمایت قانون قرار میگیرند اما این امر هنوز در کشور ما اتفاق نیفتادهاست. پس پاک کردن مهر طلاق از شناسنامه زنان مطلقه نیز، ممکن است از سوی جامعه مورد پذیرش واقع نشود. حذف مهر طلاق از شناسنامه، موافقان و مخالفان بسیاری دارد اما در این برهه از زمان، آنچه اهمیت دارد تغییر این نگاه سنتی به ازدواج و طلاق است زیرا تا زمانی که این رویه تغییر نکند، حذف مهر شناسنامه از طلاق فقط پاک کردن صورت مساله به نظر میرسد. در ادامه نظرات کارشناسان و حقوقدانان را در مورد آثار و پیامدهای حذف مهر طلاق از شناسنامه جویا شدیم .
علی نقیزاده کوچصفهانی / حقوقدان و وکیل دادگستری
منفورترین حلال خداوند را محبوب نکنیم
ازدواج، پایهگذار زندگی خانوادگی و یکی از علل تشکیل جوامع و موجب بقای آن شناخته شده است و به دلیل همین نقش موثر، قانونگذاران در همه جوامع بشری توجه ویژهای به ازدواج داشتهاند.این در حالی است که جامعهشناسی طلاق حکایت از آسیبهای متعددی داشته که در هر دوره قانونگذاران را مجبور به وضع قوانین جدید کرده است. اما در مورد تصمیم اخیر رییس سازمان ثبت احوال کشوردر مورد تهیه پیشنویس طرحی مبتنی بر حذف ثبت طلاق سابق از شناسنامه، این پرسش مطرح میشود که ضرورت تصویب این قانون چیست؟ و اینکه خلأهای موجود در جامعه که موجد این نیاز شده اند، کدام است؟
البته موضوع حذف نام همسر سابق تا قبل از این طرح نیز تحت شرایطی اجرا میشد . طبیعی است که زوجین بعد از جدایی بخواهند خاطرات و اثرات تلخ طلاق را محو کنند که یکی از مهمترین آنها میتواند پاک کردن واقعه طلاق و نام همسر از شناسنامه باشد که البته این امر برای زنان به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در این راستا باید گفت، برداشت قانونگذار از آثار طلاق بر روی زنان این است که زنان مطلقه، جایگاه حساسی در جامعه داشته و برای ادامه زندگی اجتماعی خود دچار مشکلات بیشتری نسبت به دیگر زنان و البته مردان خواهند شد که از جمله میتوان به یافتن شغل، مسکن و ... اشاره کردکه به نظر می رسد طرح حذف ازدواج اول، از مسائل حاشیهای و فرعی زنان بوده و قانونگذار باید اهتمام خود را بر فرهنگ مقابله با آثار سوء طلاق بگذارد . ضمن اینکه باید توجه داشت که زنان زیادی به علل مختلفی از قبیل بیماریهای جسمی و روحی همسرانشان، بیکاری، اعتیاد و ... طلاق خواستهاند و حال میخواهند زندگی دوبارهای را شروع کنند و باید واقف باشیم برای جبران شکست، احتیاجی به مخفی کاری نیست.
تدلیس در ازدواج و فقدان وصفی که عقد، متباینا بر اساس آن واقع شده، یکی از دلایل فسخ نکاحمحسوبمیشود . مقوله مهمی که به لحاظ اهمیت آن، قانونگذار در قانون مجازاتاسلامی بر آن مبنا، جرم انگاری نیزکرده است. تسهیل در حذف واقعه طلاق از شناسنامه، فسخ نکاح یا تعقیب کیفری مرتکب با سوء نیت را دچار اخلال خواهد کرد.
در صورت تصویب چنین طرحی بدون ملاحظه قوانین دیگر از جمله قانون مدنی و همچنین قانون مجازات اسلامی، پیامدهای قانونی و ثبوتی و اثباتی عدیدهای به همراه خواهد داشت. ضمن اینکه قابل ذکر است که حذف مهر طلاق میتواند باعث بیاطلاعی فرزندان از گذشته والدینشان شود که این موضوع نیز در نوع خود قابل توجه است و این طرح در ظاهر برای زنانی که از همسرشان صاحب فرزند هستند، با موانع اجرایی همراه خواهد بود.گفته میشود هدف این طرح، تسهیل ازدواج زنان بیوه ذکر شده است اما چنانچه فلسفه وضعی طرح، تسهیل در ازدواج مجدد باشد به نظر میرسد چندان کارآمد نخواهد بود و اتفاقا پیامدهای ناگواری از جمله تسهیل تدلیس در ازدواج و مانعی جدی در تحقق فسخ و اثبات آن به شمار میرود.
اما در خاتمه باید یادآور شد با توجه به نگاه سنتی حاکم بر جامعه و فرهنگ غالب در جامعه ایرانی و در نگاهی کلان فرهنگ حاکم بر زندگی شرقی، نهادینه کردن چنین طرحی با موانع و مشکلات فراوانی همراه خواهدبود بهگونهایکه به جای تسهیل در ازدواج، باورپذیری و اعتماد متقابل را خدشهدار کرده و از موانع ازدواج به شمار میرود. همانگونه که پیشتر نیزگفتم، تصویب چنین طرحی بدون بررسیهای کارشناسانه و آسیبشناسی اجتماعی و فرهنگی و همچنین عدم ملاحظه جوانب حقوقی و جامعه شناختی موضوع، می تواند تبعات فراوانی به همراه داشته باشد و نتایج معکوسی به بار آورد. طلاق، منفور ترین حلال خداوند است که با تصویب مقررههایی از این دست،نباید آن را محبوب کرد.
مجید ابهری/ آسیبشناس اجتماعی
حذف مهر طلاق از شناسنامه، تشویق به دروغ گویی نیست
طلاق، جدا شدن اختیاری و قطع ارتباط عاطفی و زناشویی توسط زوجین است. هرچند این عمل از نظر شرعی و قانونی مانعی ندارد، اما زشتترین حلالها نزد خداوند محسوب میشود. از نگاه آسیبشناسی اجتماعی نیز، طلاق هم به عنوان آسیب اجتماعی مطرح بوده و هم اینکه بستر آسیبساز برای عوارض و ناهنجاریهای مختلف به حساب میآید.
طلاق به لحاظ رفتاری در سه شکل عاطفی، روانی، حقوقی و قانونی اتفاق میافتد که در شکل سوم(حقوقی و قانونی) در شناسنامههای زن و شوهر، موضوع جدایی و تاریخ آن قید میشود. این حرکت ممکن است برای مردان اشکالی ایجاد نکند اما در جامعه فعلی ما، زنان مطلقه از نظر برخی از مردان و در برخی از محیطهای شغلی به شکل طعمه نگریسته شده و اغلب بانوان با شرایط تخصصی و شغلی مناسب به دلیل این نگاه، قید کار و اشتغال را زدهاند. برخی از صاحبنظران، حذف مهر طلاق از شناسنامه را تشویق به دروغگویی میدانند؛ در حالیکه با استعلام از ثبت احوال مشخص میشود فرد ازدواج کردهاست یا خیر. بارها اتفاق افتاده که برخی از خانمها برای حذف مهر طلاق از صفحه دوم شناسنامه در دام جاعلان و کلاهبرداران افتاده و متحمل مشکلات مضاعف شدهاند.
اما زمانیکه بعد از طلاق خانمی قصد ازدواج داشته باشد، باید صادقانه موضوع را به همسرش بگوید زیرا به قول معروف «آفتاب زیر ابر نمیماند» و این موضوع آشکار شده و ارکان زندگی را بههم میریزد. به اعتقاد بنده حذف مهر طلاق از شناسنامه بانوان، تشویق به دروغ گویی یا مخفیکاری نیست بلکه ایجاد پوشش امنیت روانی و اجتماعی برای آنهاست و اگر خانمی تا این میزان در زندگی بیصداقت و پنهانکار باشد، باید بداند آن زندگی دوام و استحکام نخواهد داشت. بنابراین با حذف مهر طلاق، اضطراب و نگرانی از بانوان مطلقه فاصله میگیرد؛هرچند نکته مهم این است که زنان نیز باید در زندگی دوم، حتما این موضوع را باهمسر خود مطرح کنند.
در خاتمه باید گفت متاسفانه در جامعه ما نگاه منفی نسبت به زنان مطلقه وجود دارد و کمتر پدر و مادری وجود دارند که با ازدواج پسر خود با یک بانوی مطلقه رضایت دهند. با توجه به کاهش سن طلاق و رسیدن سن بیوهگی به17 سال، براساس یک فرهنگ غلط، زن مطلقه جوان حتما باید با مردی با سن پدر خود یا دارای خانواده ازدواج کند؛ چراکه برچسب بیوهگی بر وی خورده حتی اگر عقد کرده باشد و وارد زندگی زناشویی نشده باشد.
تغییر این نگاه سنتی در جامعه ضروری به نظر میرسد زیرا پسران ما نیز چندان باکره نیستند که دنبال همسر مانند خود بگردند.نکته مهم دیگر اینکه در بسیاری از موارد هنوز مشخص نشده که علت طلاق و عامل آن شوهر بوده یا زن، این نوع قضاوتها بر زنان مطلقه اعمال میشود. این درحالی است که چگونه یک دختر میتواند با فرد معتادی که دست بزن هم دارد، زندگی را ادامه دهد. بسیار اتفاق افتاده برخی از بانوان به دلیل همین نگاه مجبور به ادامه زندگی شده که در این صورت یا زیر کتک کشته شدهاند یا از خانه فرار کرده و مجبور به خودکشی شدهاند و دربرخی موارد نیز، روابط فرازناشویی، در این نوع زندگیها مشاهده شده است.
پس با توجه به اینگونه مشکلات،ابتدا باید با فرهنگسازی توسط نهادهای فرهنگی درخانوادهها این نگاه سنتی تغییر کند تا کسی از کلمه بیوه شرمسار نشده و متوسل به روشهای غیراخلاقی و غیرقانونی نشود.
فریده غیرت/ حقوقدان و وکیل دادگستری
حذف طلاق از شناسنامه ضرورتی ندارد
در مورد تصمیمی که اخیرا اتخاذ شده مبنی برحذف مهر طلاق از شناسنامه بانوان مطلقه، باید بگویم به اعتقاد بنده این امر به هیچ عنوان موثر و اصولی نبوده و مشکلی را برطرف نخواهد کرد زیرا با حذف طلاق از شناسنامه، حقیقت و واقعیت که همان ازدواج و طلاق زن است، تغییر نخواهد کرد بلکه با اینکار به نوعی به ترویج امری خلاف دامن زدهایم،چون خانم مطلقهای که قرار است دوباره ازدواج کند، میخواهد از پاک بودن شناسنامهاش استفاده بهینه کند. این درحالی است که به هرحال خانم باید حقیقت را به همسر خود بگوید و در صورتی که خانمی ازدواج اول خود را مطرح نکند، در صورت روشن شدن حقیقت و پی بردن همسرش به گذشته وی ، قطعا مشکلاتی در زندگی آنها ایجاد خواهد شد. پس با این وجود حذف مهر طلاق، امری توجیه پذیر نخواهد بود و به اعتقاد بنده ترویج پنهانکاری محسوبمیشود، در نتیجه خیلی موثر نیست.
این در حالی است که این امر با حذف طلاق از شناسنامه دختران باکرهای که در دوران عقد، طلاق گرفتهاند، متفاوت است که این عمل در حال حاضر نیز صورت میگیرد. باید گفت حذف طلاق از شناسنامه دخترانی که عقد کرده و ازدواج نکردهاند ، با سایر زنان مطلقه در عمل تفاوت خواهد داشت.
به اعتقاد بنده بهتر است مسئولان به جای این موضوع به دیگر مسائل و معضلات حقوقی که مشکلات بسیاری را برای هموطنان ایجاد کردهاست، پرداخته و راهکارهایی برای رفع آنها ارائه دهند زیرا وقتی که وجود طلاق با استعلام از اداره ثبت احوال روشن میشود، ضرورتی برای حذف مهر طلاق از شناسنامه وجود ندارد.
پروانه سلحشوری/ نماینده مجلس
زندگی باید صادقانه آغاز شود
در مورد تصمیم اخیر سازمان ثبت احوال در مورد تهیه پیش نویس حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه، باید گفت هرچند که حذف واژه طلاق با هدف افزایش ازدواج مطرح شده اما سیاست اشتباهی است که نباید اجازه داد به قانون تبدیل شود. اصولا به اعتقاد بنده زندگی باید بر پایه صداقت پایهگذاری شود، از همین رو حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه به معنی پایهگذاری زندگی بر مبنای دروغ و فریب کاری است؛ به عبارت دیگر در آغاز زندگیزناشویی هر زن یا مردی، باید طرف مقابل را از هر مساله یا موردی اعم از بیماری، ازدواج قبل و... آگاه سازد تا زندگی صادقانهای بنا نهاده شود، پس به این ترتیب حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان از نظر اخلاقی درست نیست زیرا امروزه مشکل و معضل طلاق در جامعه، ثبت یا عدم ثبت آن در شناسنامه نیست. این اقدام به نوعی پاککردن صورت مساله بوده و مشکلاتی را برای اینگونه زنان در ازدواج بعدی ایجاد خواهد کرد. به اعتقاد بنده نباید این موضوع جنبه قانونی پیدا کند. هرچند در جامعه ما به دلیل اینکه فرهنگ طلاق هنوز پذیرفته نشده ، واژه مطلقه برای زنان تبعاتی به همراه دارد اما باید باور داشت که ازدواجی صورت گرفته و به هر دلیلی فرد طلاق گرفته است، حال اینکه واژه طلاق در شناسنامه باشد یا نباشد درکاهش این مشکلات تاثیری نخواهد داشت.بنابراین به اعتقاد بنده ،کاهش مشکلات زنان مطلقه، بیشتر نیازمند تغییر نگاه جامعه و اقدامات فرهنگی است .
منبع: اقتصاد آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۵۹۴۴۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیامدهای میان مدت پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی
پاسخ جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی در میان مدت به از بین رفتن نسبی بازدارندگی رژیم صهیونیستی، وقفه در پیشبرد پروژه عادی سازی، عملیاتی شدن پروژه وحدت میدان ها، گسترش روند مهاجرت معکوس در رژیم صهیونیستی و تسریع اخراج نتانیاهو منجر خواهد شد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در شماره گذشته این نوشته با عنوان «پیامدهای کوتاه مدت پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی»، به تحولاتی پرداخته شد که همزمان با پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران، خود را نشان داد و اثرات آن از همان زمان آغاز حمله تا 6 ماه بعد باقی خواهد بود. البته برخی از آثار آن موجب تحولات راهبردی در آینده خواهند شد که در بخش پیامدهای بلند مدت به آنها اشاره خواهیم کرد.
پیامدهای کوتاه مدت پاسخ سخت ایران به رژیم صهیونیستی
در این یادداشت، پیامدهای میان مدت پاسخ جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی را بررسی خواهیم کرد. پیامدهای میان مدت پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی بیشتر ناظر بر وضعیت منطقه ای و جهانی رژیم صهیونیستی و محور مقاومت است و می توان این پیامدها را عامل توسعه یا افول رژیم صهیونیستی و محور مقاومت تعبیر کرد.
وقفه در روند پیشبرد پروژه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی
با آغاز عملیات طوفان الاقصی، پروژه عادی سازی روابط در محاق قرار گرفت. یک دلیل ماجرا این بود که کشورهایی که به سمت عادی سازی با رژیم صهیونیستی حرکت کرده بودند، انتظارشان این بود که با نزدیک شدن به این رژیم، امنیت شان حفظ شود، اما آنها مشاهده کردند، رژیم صهیونیستی، توان دفاع از خود را ندارد چه رسد به اینکه، امنیت آنها را تأمین کند. لذا نه تنها پروژه عادی سازی های جدید در مقام عمل زیر سوال رفت، بلکه برخی از طرف هایی که پیش از آن در مسیر عادی سازی قرار گرفته بودند، حرکت شان کند شد. مثلاً بحرین در دومین ماه جنگ و امارات متحده عربی در ماه ششم جنگ از تعلیق روابط خود با رژیم صهیونیستی خبر دادند.
هرچند بخشی از این اقدامات، نمایشی و برای فریب افکار عمومی انجام گرفت، اما همین اجبار، نتیجه «طوفان الاقصی» بود.
عملیاتی شدن پروژه اتحاد میدان ها
جبهه مقاومت پس از آنکه جریان داعش و تکفیری ها را در عراق و سوریه شکست داد، راهبردی را تحت عنوان «اتحاد میدان ها» (وحدة الساحات) به عنوان راهبرد میدانی محور مقاومت ارائه کرد. مفهوم «اتحاد میدان ها» به معنای یکی بودن تمامی میادینی است که اعضای محور مقاومت در آن وارد جنگ می شوند. با شروع طوفان الاقصی، اعضای محور مقاومت با وجود حمایت های معنوی، به مرور وارد میدان نبرد شدند.
جمهوری اسلامی ایران در جریان نبرد با طراحی و اجرای حمله ای بی سابقه در تاریخ نظامی جهان، عملاً وارد اقدام نظامی علیه رژیم صهیونیستی شد. با این اقدام، جمهوری اسلامی نیز راهبرد «وحدت میدان ها» را عملاً اجرا کرد و این راهبرد به عنوان راهبرد محور مقاومت به طور کامل یکبار از سوی اعضای محور مقاومت اجرا شد.
توسعه مهاجرت در رژیم صهیونیستی
همواره در سرزمین های اشغالی، هرگونه اقدام نظامی و جنگ، موجب نوعی مهاجرت کوتاه مدت در جامعه رژیم صهیونیستی شده است؛ از این حیث، پاسخ جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی خالی از این نتیجه نبود و موجب مهاجرت تعدادی از صهیونیست های مهاجر به کشورهای مبدأ شان شد. اما با توجه به ترسی که در جامعه رژیم صهیونیستی نسبت به توان نظامی جمهوری اسلامی وجود دارد و با توجه به وسعت حمله و تنوع آن، این گمانه وجود دارد که این بار، مهاجرت صهیونیست های مهاجر، همانند دوره های قبل نخواهد بود و دست کم بخشی از جمعیت مهاجر، به دلیل نا امیدی و ترس به وجود آمده، دیگر باز نخواهند گشت.
چرا که با وجود تمام دروغ پردازی ها و عملیات روانی رسانه ای که رژیم صهیونیستی با کمک دستگاه رسانه ای غرب و آمریکا به راه انداخت نتوانست خسارت های وارد شده به خود را مخفی سازد و دروغ بودن ادعاهایی چون، رهگیری 99% موشک ها و پهپادهای ایران بر همگان آشکار شد.
اما نکته مهمتر که این مهاجرت را به بی بازگشت شدن نزدیک می کند این است که در این واقعه، رژیم صهیونیستی و هم پیمانانش با تمام توان دفاع کردند و به اذعان منابع غربی و صهیونیستی، جمهوری اسلامی با فن آوری های قدیمی و پیش پا افتاده خود وارد میدان شد.
تسریع انحلال کابینه رژیم صهیونیستی
کابینه بنیامین نتانیاهو، از زمان آغاز «طوفان الاقصی» در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. از همان زمان این اجماع در محافل سیاسی رژیم صهیونیستی به وجود آمده است که «نتانیاهو» به دلیل وقوع «طوفان الاقصی» باید از عرصه سیاسی کنار رفته، دادگاهی شود. چنین اجماعی طی قریب 15 سال حضور «نتانیاهو»، هیچ گاه در رأس هرم سیاسی رژیم صهیونیستی وجود نداشته است. تنها نقطه اختلاف در این مسئله، زمان وقوع آن در میانه جنگ یا پس از پایان جنگ بود.
اسرائیل جرأت نکرد تصاویر آثار حمله ایران را به دنیا نشان دهد
تغییر معادله بازدارندگی به نفع محور مقاومت
یکی از اهداف نظامی رژیم صهیونیستی در غرب آسیا، ایجاد بازدارندگی در منطقه بوده است. به این معنی که رژیم صهیونیستی همواره تلاش کرده تا توانایی نظامی و نوع اقدامات نظامی- امنیتی خود را به گونه ای پیش ببرد که موجب بازدارندگی در میان تهدیدات این رژیم شود و هیچ طرفی به سادگی به خود اجازه حمله به این رژیم را ندهد. همین مسئله طی دهه های گذشته رژیم صهیونیستی را در نوعی وضعیت مصونیت در برابر تهدیدات قرار داده است.
پاسخ جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی موجب شد، این بازدارندگی به نفع محور مقاومت تغییر کند. حالا رژیم صهیونیستی برخلاف روال گذشته به خود اجازه تعرض بی محابا به اعضای محور مقاومت را نمی دهد و با پاسخی که ایران به این رژیم داد، نوعی ترس و بازدارندگی در مقابل اقدام علیه جمهوری اسلامی بر این رژیم حاکم شده است. نکته مهم از این قرار است که بازدارندگی امری نسبی و میان مدت است و با گذشت زمان و تغییر تهدید ها به ویژه در هنگامه جنگ ها، تغییر می کند. لذا به نظر می رسد یکی از پیامدهای میان مدتِ پاسخ جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی، بازدارندگی به وجود آمده در حال حاضر است که دست کم برای یک دوره چند ساله دوام خواهد داشت و رژیم صهیونیستی به سادگی نخواهد توانست از این بازدارندگی خلاص شود.
ادامه دارد...
انتهای پیام/