گفت و گو با هومن شاهي، خوانندهي رپ ترانهي «سوسن خانم»
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۰۸۰۶۴
خبرگزاري آريا - روزنامه همدلي - هومن قاضي نژاد: هومن شاهي شبيه آهنگهايي است که از او شنيدهايد، شاد و پرانرژي. يکي از ويژگيهاي مثبت او سادگي است. اهل تملق نيست و به سئوالات در نهايت صداقت جواب ميدهد. تلاش نميکرد تا تصويري متفاوت از خودش ارائه کند، و همين مسئله باعث شد در نيمههاي گفتوگو هردو تصميم بگيريم تعارف را کنار بگذاريم و شامي تدارک ببينيم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابتدا از نمايشي که اينروزها بر صحنه داري آغاز ميکنيم. براي اولين بازي حرفهاي، نمايش سختي را انتخاب کردي. «شرقي غمگين» نمايش دو پرسوناژ و پرديالوگي است. تقريباً از ابتدا تا انتهاي نمايش در صحنه حضور داري. مثلا ميتوانستي در نمايشي حضور پيدا کني که کل حضورت در صحنه در نهايت ده دقيقه باشد. اما چه شد که خواستي در يک نمايش حرفهاي حضور پيدا کني و در مقابل بازيگري قرار بگيري که سالهاست در صحنه تئاتر حضور دارد.
ترسي از شکست خوردن نداشتي؟
شايد بخشي از اين ريسک به روحيهام برميگردد. مثلا وقتي به شهربازي ميرفتم به سراغ وسيلهاي ميرفتم که بيشترين ترس را از آن دارم. بصورت معمول در زندگي با اين روش پيش رفتهام. در ابتدا که کار پيشنهاد شد ترسيدم، و اصلاً بخاطر اين ترس بود که قبول کردم تا در اين نمايش بازي کنم. با خودم ميگفتم اينهمه نمايش در حال اجراست و بازيگراني هستند که براي نخستين بار به روي صحنه ميروند، اگر آنها ميتوانند پس من هم ميتوانم. در ابتدا که شروع به حفظ کردن متن کردم به نظرم بسيار کار سختي بود.
سخت از اين جهت که تا حالا هر چه شعر و ترانه حفظ کرده بودم از کارهاي خودم بود. حالا بايد متن بلند بالايي که کس ديگري آن را نوشته بود حفظ ميکردم. بخصوص که شعرهاي خودم را به سرعت حفظ ميکنم. معمولا از همان بار نخست آنها را به حافظه ميسپرم. اما حفظ کردن اين متن برايم بسيار سخت بود. ولي در نهايت خواستم و شد.
وقتي کار را شروع کردي، فکر ميکردي بازخوردها به چه صورتي باشد؟ آماده بودي که از طرف مخاطب نقدهاي منفي بگيري؟
نه. هيچوقت به اينکه مخاطب بازيام را نپسندد فکر نميکردم. ضمن اينکه درحين تمرين وقتي خودم احساس ميکردم خوب نيستم سعي ميکردم که مدام آن را تغيير بدهم. اعتراف ميکنم که در ابتداي تمرينها اصلا خوب نبودم. ولي بعد از آن هرچه تمرين بيشتر پيش رفت احساس رضايت بيشتري کردم. گروه هم زحمت زيادي کشيد، برايم از بازيگري حرف ميزدند و قصد داشتند تا آمادگي خوبي پيدا کنم.
به نظرم از معدود موزيسينهايي هستي که در کليپهاي موسيقي که از تو منتشر شده حضورِ خوبي داري. تقريباً در تمام آنها بازي ميکني و آنِ بازيگري داري. به قول معروف اکت و حضور مناسبي مقابل دوربين داري.
فکر ميکنم براي بازي در ويدئو کليپ حرفه اي باشم. (ميخندد) ضمن اينکه به نظرم بازي در تئاتر با ويدئو کليپ يا اصولا مقابل دوربين فرق ميکند.
به نکته خوبي اشاره کردي. تو در ويدئو کليپهايي حضور داشتي که در طي سالهاي اخير همگي از پربينندهترين موزيک ويدئوهاي ايراني بوده است. حالا در تئاتري بازي ميکني که بازخوردهاي غالبا مثبتي دارد.
تفاوتهاي بازي در مقابل دوربين و صحنه تئاتر از نظر تو در چه چيزهايي است؟
مهمترين تفاوت دوربين و صحنه تئاتر ميليوني بودن بينندههاي دوربين و چند هزار نفري بودن مخاطبان تئاتر است. ماهها و روزها و ساعتها تلاش ميکني و زحمت ميکشي تا در نهايت بعد از چند ماه در نهايت چند هزار نفر شاهد آن باشند.
البته آمار بيننده هاي چندين هزار نفري در تئاتر رکورد خوبي است. شما از نمايشهاي پرمخاطب هستيد و نمايشهايي به روي صحنه است که تعداد تماشاگرانش در هر شب اجرا به پنجاه نفر هم نميرسد. بنابر اين در نهايت آنها به رقم چند هزار نفر نميرسند.
فرق اساسي صحنه و دوربين در همين تعداد مخاطب است. اين همه زحمت ارزشمند است. بخصوص که ما هر شب دو سانس اجرا داريم. شب اول که به پايان رسيد با خودم ميگفتم پنجاه و خوردهاي اجراي ديگر باقي مانده است و از فکرش انصافاً سرم سوت کشيد! (ميخندد) اما باز هم به خودم ميگفتم ميتوانم از پس اين همه اجرا بر بيايم. در واقع با خودم لج ميکنم.
حالا به نظرت تفاوت بازيگري در آن چطور است؟ شما در تعدادي از پربينندهترين موزيک ويدئوهاي اين چند سال اخير به عنوان خواننده حضور داشتي. تفاوت حضور مقابل دوربين موزيک ويدئو و حضور بر صحنه تئاتر در چه چيزهايي است؟
براي موزيک ويدئو بيشتر به «آن» و لحظه متکي بودم. مثلا در نهايت تنهايي ده دقيقه قبل از ضبط مقابل آينه تمرين ميکردم. اما حضور در صحنه تئاتر و نزديک به دو ماه تمرين هر روزه نشان داد بازيگري در صحنه تئاتر چقدر سخت و انصافاً طاقتفرساست.
بازي در تئاتر پيشنهاد چه کسي بود؟
سالها مخاطب تئاتر حرفهاي بودم. ضمن اينکه دوستان تئاتري بسياري دارم. مدتها بود که به بازيگري فکر ميکردم. به دوست تئاتريام ميثم نوروزي گفتم دوست دارم بازي در تئاتر را تجربه کنم و اگر نقش خوبي بود حاضرم برايش وقت بگذارم. چند ماه بعد ميثم که با سعيد زارعي در ارتباط بود باعث معرفيام به سعيد زارعي شد. بايد اعتراف کنم قبل از اينکه نمايشنامه را بخوانم تصور نميکردم متن آنقدر خوب و قوي باشد و نقش سعيد اينقدر جاي کار داشته باشد.
پس از همان بارِ نخست جذب متن شدي؟
اتفاقاً نه. بار اولي که نمايشنامه را خواندم خوشم نيامد. بخاطر اينکه بعدا فهميدم که نمايشنامه و فيلمنامه بيشتر اثر گذاريشان در هنگام توليد مشخص ميشود. بايد ساخته شوند تا جوهر اصلي متن خودش را نشان بدهد.
پس چطور شد راضي شدي در اين کار بازي کني؟
کمي به خودم وقت دادم. بعد از اينکه صحنه اول را بازي کردم و با تحليل جلو رفتيم تازه متوجه شدم که حرف اصلي متن چه چيزهايي است. خوشم آمد و براي ادامه کار کنجکاو شدم. در نهايت نمايش «شرقي غمگين» حاصل هشت ساعت تمرين روزانه است که نزديک به دو ماه زمان برد.
پس براي بازي بصورت غريزي جلو رفتي.
دقيقا. در زندگي عادي هم فکر ميکنم آدمي هستم که به غريزهام اعتماد ميکنم.
عمده شهرت تو براي کارِ موسيقي است. آخرين کاري هم که ساختي و از تلويزيون پخش شد تيتراژ مجموعه «خندوانه» بود که بسيار شنيده شد. معتقدم آهنگي که براي اين برنامه ساختي بيشتر از ديگر تيتراژها به برنامه نشست و به قول معروف انگ خود «خندوانه» بود.
شعر آن ترانه هم کار خودت بود؟
بله. شعر و آهنگ تمام موزيکهايي که از من منتشر شده را خودم نوشتهام. تنها تنظيم ترانهها را دوست ديگرم امير مسعود انجام ميدهد. ما يک استوديوي خانگي در کرج داريم که تمام کارها در آنجا ساخته ميشود.
موسيقي از چه زماني وارد زندگيات شد؟
نوجوان بودم. تقريبا پانزده سالم بود که روي يک آهنگ بيکلام ترانه گذاشتم. حالا که به آن روزها فکر ميکنم ميبينم که هيچ تصوري از کاري که ميخواستم انجام بدهم نداشتم. بعد از سروکله زدن با آن قطعه و تغييرات مختلف متوجه شدم که کار تبديل به «بيت» شده است. دوباره روي آن ترانه ديگري نوشتم.
آن زمان اصلا ميدانستي که «بيت» يعني چي؟
نه بصورت دقيق. البته موسيقي رپ زياد گوش ميکردم. ولي اينکه دقيق و به صورت علمي بدانم که دارم چه کاري انجام ميدهم نه! بيشتر از طريق گوش و بصورت غريزي جلو رفتم.
به اين دليل پرسيدم که ميدانستي بيت يعني چه، چون ما چيزي به اسم نقد جدي موسيقي حداقل در آن سالها نداشتيم و اساساً موسيقي هنوز بصورت رسمي تعريفي نداشت. به همين دليل آموزش موسيقي هم چندان متداول نبود. پس از پانزده سالگي موسيقي شروع شد.
بله. از همان سن و در جمعهاي خانوادگي آهنگهاي گروه سندي را ميخواندم. به واسطه علاقه به موسيقي سندي، کم و بيش رپ را ياد گرفتم و «بيت» را فهميدم.
ساز را از چه سني شروع کردي؟
قبل از پانزده سالگي کار با گيتار را شروع کرده بودم. البته نه به صورت حرفهاي اما باعث شد تا گوشم کم و بيش با نت آشنا بشود. همچنان هم خودم را نوازنده حرفهاي گيتار و پيانو نميدانم.
شعر هم پس از همان سن شروع شد؟
نميتوانم بگويم شعر (به معناي کلاسيک آن) مينوشتم اما تلاشهايي براي نوشتن چيزهايي داشتم که بيشتر ميتوان به آن رپ گفت. تلاشي براي اينکه جملات و کلمات قافيه داشته باشد و در کنار هم ريتم مناسبي را شکل بدهد. مجموع آن تلاشها و دست و پا زدنها در نهايت اين شد که به استوديو رفتم و يک کار ضبط کردم. اما هيچ وقت آن کار را پخش نکردم. بعد از آن هم چند کار ديگر ساختم که آنها هم در نهايت منتشر نشد. ولي از دل اين تلاشها اولين کار حرفهايام به نام «سوتهدلان» که کار غمگيني هم بود را ضبط و منتشر کردم.
مردم غالباً تو را با موسيقي شاد و پرهيجان به ياد ميآورند. همکاريهايي هم که با ديگران در آهنگها و موزيکويدئوها داشتي روي همين مضمون است. اين استايل خواسته خودت بود يا پيش آمد؟
من ذاتاً آدم شاد و پرانرژي هستم. در موسيقيهايي هم که تا حالا ساختهام سعي کردهام اين مسئله را رعايت کنم. يعني چيزهايي بسازم که به خودم نزديک باشد.
با گروه «بروبکس» چطور آشنا شدي؟ شما چند کار بسيار موفق با هم منتشر کرديد.
در يک استوديوي مشترک براي ضبط ميرفتيم و شروع کار و آشنايي و همکاري هم از همانجا آغار شد. اين دوستي تا جايي پيشرفت که براي من يک آهنگ ساختند. آهنگ «آمستردام» از ساختههاي گروه «بروبکس» است. آهنگ به سرعت مورد پسند قرار گرفت و همين اتفاق باعث شد تا همکاري با هم را جدي بگيريم. نخستين کار مشترک هم همان آهنگ معروف «سوسن خانم» بود.
فکر ميکرديد آهنگ «سوسن خانم» آنقدر سروصدا کند؟
اصلا. هيچ کداممان تصور نميکرديم آهنگ با اين شدت مورد توجه قرار بگيرد و از همه جا شنيده شود. حتي اعتقاد داشتيم خيلي آهنگ خوبي نشده. ولي بعد از انتشار، ما هم از اين موج «سوسن خانم» تعجب کرديم.
آن بخش رپ آهنگ نوشته خودت بود؟
آره. اما آهنگ داستان جالبي هم دارد. ابتدا قرار بود بخش رپ اين آهنگ را «ساسي» بخواند. بعد گروه «بروبکس» به اين نتيجه رسيد که با ساسي همکاري نداشته باشد. خودشان به اين نتيجه رسيدند که من خواننده آن بخش باشم. دوباره قرار شد ساسي رپ آن قسمت را بنويسد و من بخوانم. قبول نکردم و از گروه خواستم تا روي اين بخش خودم رپ بنويسم. تا در نهايت شد آن چيزي که شنيديد.
از اين حجم شهرت دچار ترس نشدي؟
راستش چون موهاي بلند ومجعد و خاصي دارم بصورت عادي هم در خيابان توي چشم بودم. بعد از پخش کليپ هم به راحتي در خيابان شناسايي ميشدم. ولي راستش هيچ وقت پررو نشدم چون خانواده فرهنگي دارم که بسياري چيزها را از آنها ياد گرفتم مادرم هميشه به من ميگفت بايد خودت باشي و تلاش کني تا اين شهرت تو را تبديل به آدم ديگري نکند.
پس خانواده در اين سالها مشوقت بود.
بله. شايد جالب باشد بدانيد خانوادهام هيچ وقت به من نگفتند به جاي موسيقي برو درست را بخوان!
در چه رشتهاي تحصيل کردي؟
سه ترم در دانشگاه آزاد کامپيوتر خواندم. بعد به اين نتيجه رسيدم که هم در حال تلف کردن وقتم هستم و هم پولم. چون هر چيزي که از کامپيوتر يادگرفتم تلاش خودم بود نه دانشگاه. در نهايت ديگر ادامه ندادم.
به تازگي آهنگ «زامبي» را منتشر کردي که تفاوتهايي با سبک هميشگيات داشت. به نظرم آهنگ «زامبي» تم و حال و هوايي راک دارد.
به دليل تنوع سراغ اين سبک رفتم. حس کردم در خواندن بعضي از ملوديها بد نيستم. چون مدتها بود که کارهايي با اين حال و هوا ميساختم اما خودم آن را نميخواندم. تا اينکه تصميم گرفتم خودم را تست کنم.
از آلبوم جديد چه خبر؟ کارهاي اوليه از کي شروع شد؟
اول تصميم داشتم تک آهنگ منتشر کنم. اما به اين دليل که کار حرفهاي يعني انتشار آلبوم، تصميم گرفتم تا روي يک آلبوم کار کنم. آلبوم تقريباً به پايان رسيده. منتظرم نمايش تمام شود تا يکماهِ ديگر روي آن کار کنم و در نهايت بصورت ديجيتالي منتشر خواهد شد.
اسم آلبوم را انتخاب کردي؟
نه هنوز هيچ اسمي برايش انتخاب نکردهام. ميتوانيم همينجا با هم روي يک اسم فکر کنيم!
آلبوم چند ترانه دارد و در مجموع در چه سبک و سياقي است؟
هفت قطعه دارد و تراک «دروغ، گناه» را که براي نامزدم خواندهام بيشتر از ديگر قطعات دوست دارم. يکي دو آهنگ «پاپ رپ» در آلبوم هست و ديگر قطعات هم پرانرژي است.
اهل اين هستي که دوستان يا آشناياني که کار موسيقي نميکنند را به استوديو بياوري و کار را براي آنها پخش کني تا نظرشان را بداني؟
نه به اين شکلي که گفتي. اما اين هفت آهنگ از ميان تقريبا 15 آهنگ انتخاب شده است. آهنگهايي که بيشتر مورد توجه قرار گرفته و نظر مثبت بيشتري روي آنها داشتهام.
اين روزها خودت چه موسيقي را بيشتر ميپسندي و گوش ميکني؟
تقريبا بطور مداوم راک خارجي گوش ميکنم و به «استيون ويلسون» علاقهمندم. البته در کنارش کارهاي رپ ايراني را هم دنبال ميکنم. در رپ ايراني هم به سروش لشکري علاقه دارم. در ميان کارهاي مجاز داخلي هم محسن چاووشي را دنبال ميکنم.
اگر قرار باشد با يکي از خوانندههاي ايراني کار مشترکي ارائه بدهي چه کسي را انتخاب ميکني؟
آرش! فکر ميکنم از لحاظ سبک به او شبيه باشم.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۰۸۰۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلم| اعتراف اشکان خطیبی به زندگی سخت در خارج از ایران؛ خودم به همه چیز پشت پا زدم
اشکان خطیبی در گفتوگو با رادیو فردا به شرایط سخت زندگی خارج از ایران اعتراف کرد و گفت: خودم به همه چیز پشت پا زدم. دیگر توانایی کار کردن ندارم. اصلا از کیفیت کارهایی که در خارج از ایران کردم راضی نیستم. واقعا سخت است؛ بهایی که من دادم به قیمت از دست دادن خانوادهام تمام شد.