به شيريني يک هندوانه رسيده
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۰۸۶۷۲
خبرگزاري آريا - اگر سرگرمسازي را يکي از اصليترين کارکردهاي تلويزيون و ويژگيهاي رسانههاي ديداري بدانيم آن وقت ميتوانيم انتظار داشته باشيم که اين رسانه در کنار کارکردهايي چون اطلاعرساني و آموزش، نقش قابلتوجهي در پرکردن اوقات خالي مخاطب و خلق لحظههاي خوب و لذتبخش داشته باشد.
چهارمين سري مجموعه تلويزيوني «خندوانه» با همين رويکرد به پايان رسيد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خندوانه نشان داد که مخاطبهاي سرگردان در شبکههاي ماهوارهاي اين ايستخندها (استندآپ کمدي) و ادابازيها را بر برنامههاي ماهواره ترجيح ميدهند.
از اينروست که ادامه داشتن توليد اين برنامه با اين ارزيابي شکل گرفته که استقبال از برنامه همچنان تداوم خواهد داشت.
در اين مجال و با توجه به استقبال از خندوانه و موفقيت آن در جذب مخاطب پرسش اين است که چه عناصري اين برنامه را موفق کرده و ارزيابي کارشناسان رسانه از اين موفقيت چه بوده است؟
ايرج ميلاني مستندساز: برآمدن از پس سختي توليد شبانه
برنامههاي گفتوگو محور شبانه که فضاي شادي دارند و بخشي از شبنشيني خانوادههاي ايراني را رقم زدهاند يکي از مهمترين بخشهاي رسانه هستند و وجود چنين برنامههايي براي تلويزيون واجب است. رئاليتي شو يا جنگ شبانه خندوانه هم در شبکه نسيم، اتفاق تازهاي را در تلويزيون رقم زده است.
برنامههاي طنز همواره در صدر برنامههاي پربيننده هستند و درصد زيادي از برنامههاي شبکههاي تلويزيوني در جهان به طنز و کمدي اختصاص دارد. با اين حال نياز نيست ما با آزمون و خطا به اين نتايج برسيم و بهتر است از تجارب آنها براي توليد يک برنامه پرمخاطب استفاده کنيم.
واضح است که براي توليد برنامهاي مثل خندوانه با اين حجم زماني که در طول هفته روي آنتن ميرود بايد هزينه بالايي را متحمل شد و پرکردن آنتن در طول يک هفته بسيار سخت است. سواي بحث هزينه که بر دوش حامي مالي برنامه است به نظرم رامبد جوان بايد با تيم بزرگي همراه باشد تا اين حجم از برنامه را توليد کند.
توليد اين برنامه در تلويزيونهاي خارجي حداقل نياز به 500 نفر دارد در حالي که فکر نميکنم تيم توليد خندوانه بيش از 200 نفر باشد و جاي تحسين دارد که با اين حجم توليد، برنامه با کمترين اشکال روانه آنتن ميشود.
واقعيت اين است که خندوانه قابليت تبديل شدن به يک برنامه فرهنگساز را پيدا کرده و نه فقط براي خنداندن مخاطب که براي آموزش شاد زيستن است. مردم ما چندان مهارتي براي شاد زيستن ندارند و تلاش اين برنامه براي لبخند زدن و شادي مردم قابل ستايش است.
امين زندگاني: روحيه نشاط در سالمندان و خانوادهها
خندوانه از آن برنامههايي بود که مدتها جايش در تلويزيون خالي بود و شبکه نسيم توانست با انتخابي درست اين برنامه را تا فصل چهارم ادامه بدهد. در حوزه اجراي برنامههاي طنز شبانه خندوانه با رعايت استانداردهاي برنامهسازي شبانه توانسته در کارنامه رامبد جوان يک نقطه مثبت باشد. رامبد جوان و تيم برنامهسازش که حتما حرفهاي و توانمند هستند با تشخيص نياز مخاطب به شادي و شادماني توانستند بينندگان زيادي را پاي برنامهاي بنشانند که هم محبت و مهرباني را ترويج ميکند و هم به آنها ميگويد بخنديد و شاد باشيد. مردم ما خيلي آدمهاي شادي نيستند و براي همين خيلي زود يک اختلاف نظرشان منجر به مشاجره ميشود. به نظر من اين برنامهها حال مردم را خوب ميکند و به آنها ميگويد که ميشود با گذشت و لبخند روزشان را سپري کنند. خندوانه نهتنها روحيه جوانان بلکه ميانسالان را هم تغيير داد و باعث شد افراد مسن در خانه يکي از مشتريان هميشگي اين برنامه باشند و اين خيلي مهم بود، چون من هميشه نگران اين بخش از جامعه هستم که ممکن است در تنهايي و خمودگي به سر ببرند.
پيمان طالبي: با خندوانه حالمان خوب ميشود
وقتي برنامهاي بيننده دارد يعني موفق بوده است. وقتي مردم دوست دارند ساعت 11شب شبکه نسيم را انتخاب کنند و با خودشان بگويند امشب مهمان رامبد جوان کيست و دوست دارند شوخيهاي رامبد با مهمانان يا تماشاچيها را دنبال کنند يعني خندوانه برنامه موفقي بوده است. مردم ما با کسي رودربايستي ندارند و اگر از خندوانه خوششان نميآمد آن را نميديدند، ولي وقتي در اطرافيانم و دوستانم ميبينم که اين برنامه را پسنديدهاند و ميگويند با اين برنامه حالشان خوب ميشود پس بايد به تيم رامبد جوان و اتاق فکرش تبريک گفت. من به شخصه از بخش مهمانان برنامه بيشتر خوشم آمده و دوست داشتم گفتوگوي جوان با مهمانان را ببينم؛ چون ميشد از دل اين گفتوگو که با شوخي و طنز آميخته بود شخصيتهاي مورد علاقهات را بيشتر دوست داشته باشي و بيشتر بشناسي. به نظرم در زمينه اجرا يکي از خصيصههاي بارز رامبد جوان روحيه شاداب و اجراي با نشاط اوست که خيلي به مخاطبپسندي برنامه کمک کرده است. خندوانه توانست فرهنگ شوخي کردن را بررسي کند و شکل صحيح و عمومي آن را در تلويزيون به نمايش بگذارد و آن را ترويج دهد.
اقبال واحدي: مشارکت تماشاگران و حس همذاتپنداري
خندوانه توانست بعد از مدتها يک گزينه مناسب براي برنامههاي شبانه تلويزيون باشد. در روزگار پرشتاب که دور هم نشستنها و گفتن و خنديدنها کم شده است، اين برنامه حسابي به دل من و خانوادهام نشسته است. اولين دليل اين موفقيت ساختارش است و دومي حضور يک مجري فعال و پرانرژي که خوب ميتواند طنز را به شکل بداهه بيان کند. ساختار خندوانه با حضور مردم شکل گرفته است و اين ارتباط با مخاطب خيلي به موفقيت آن کمک کرده است. برنامههايي که از عنصر مشارکت دادن تماشاگران و ايجاد حس همذاتپنداري کمک ميگيرند هميشه ميتوانند تا سالها روي آنتن باشند. من در سفرنامه صبا اين تجربه را داشتم و باوجود سختيهاي حضور مردم ميدانستم که اين برنامه را براي مخاطب عام روي آنتن ميبرم. خندوانه هم براي مردم ايران توليد شده و حضور آنها موجب ايجاد حس همذاتپنداري در تماشاگر شده و او را بشدت تحتتاثير قرار داده است. نکته دوم هم اجراي رامبد جوان است که به موقع با شوخيها و جديهايش بينندگان را پاي برنامه نگه ميدارد. به نظرم حرفهاي او و توصيهاش براي بهبود سبک زندگي يا رفتارهاي اجتماعي خوب جواب ميدهد و اين را از بازخورد برنامه در خانواده خودم متوجه شدهام.
لاله صبوري: مردم از خندوانه حرف شنوي دارند
من و خانوادهام از بينندگان خندوانه هستيم و بسياري از اطرافيانم هم اين برنامه را دنبال ميکنند. به نظرم مخاطب امروز تلويزيون چه در دنيا و چه اينجا اصلا با کسي تعارف ندارد و اگر از برنامهاي خوشش نيايد خيلي زود آن را از ليست ديدنيهايش حذف ميکند. همين که اين برنامه با اين حجم پيامک و بيننده توانسته صاحب بخشي از ساعات شبانه روز مخاطبان شود يعني موفق بوده است. البته همين که پخش برنامه در زماني است که تمام خانوادهها در ساعات پاياني شب دور دور هم هستند و زمان استراحت و در کنار هم بودن را سپري ميکنند يک امتياز محسوب ميشود. البته خندوانه در بيان مسائل مهم جامعه به زباني ساده و خودماني هم موفق بوده و فکر ميکنم تاثيرپذيري مخاطب از اين برنامه بيشتر از شنيدن صحبتهاي يک کارشناس يا مدير ذيربط است، چون مردم حرف کسي که دوستش دارند را بيشتر قبول ميکنند.
رضا رفيع، طنزپرداز، نويسنده و روزنامهنگار: شادماني جمعي
خندوانه در نگاه من که هم سردبير گل آقا بودم در طنز مکتوب و مطبوعاتي و هم سردبير قندپهلو، علاوه بر اجراي آن؛ يک فرصت طلايي براي سوق دادن بحرانهاي روحي و تلاطمهاي عصبي جامعه و اشخاص به سمت و سوي آبي آرامش رواني و مهرباني است.
خندوانه، يک محل و مجال مناسب براي تمرين و ممارست شادماني جمعي و اجتماعي است که باعث تبليغ و ترويج خنده در اجتماعي سرشار از استرس و اضطراب شد.
حتي روحيه استندآپ کمدي مرا هم (که شکلي از طنز شفاهي من است) رامبد جوان در زماني که مهمان خندوانهاش بودم و بسيار پيشتر از افتتاح بخش جذاب خندانندهشو، حس کردم که احساس کرد. پس از سر ادب و متانت، فضا و فرصت را براي خاطرهگويي و داستانپردازي بداهه من باز کرد، پس تخت گاز حرف زدم.
خدمت برنامههايي چون خندوانه به سلامتسازي بهداشت رواني جامعه و کاستن از حجم تنشها و ترکش خمپارههاي منفجر شده از خشم و عصبانيت، روشنتر از روز و سفيدتر از ماست است. هزاران کاميون هندوانه، فداي يک لاخ موي خندوانه!»
نيره رضايي مطلق
ضميمه قاب کوچک
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۰۸۶۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام