فاطمه مقيمي؛ اولين زن بنيانگذار صنعت حملونقل خصوصي
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۶۷۹۹۰
خبرگزاري آريا - روزنامه شرق: از سال ١٣٥٨، فعاليتهاي خود را آغاز کرد. دوراني که به گفته خودش اوج مردسالاري و مشکلات براي جامعه زنان بود. فاطمه مقيمي، چهره نامآشناي حوزه کارآفريني است که او را بهعنوان اولين زن بنيانگذار صنعت حملونقل و کشتيراني خصوصي در ايران ميشناسند. وقتي از اوايل انقلاب و نحوه برخورد جامعه مردسالار با فعاليتهاي او سؤال ميکنم، آهسته ميگويد: «به اين برخوردها عادت کردهايم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از آن دوران و برخوردها و نگاههاي جنسيتي گلايهها داشت. ميگويد: «درست بعد از انقلاب بود که با بحرانهايي مواجه شديم؛ محدوديتها نسبت به حضور زنان در جامعه بيشتر از امروز بود». اما اين محدوديتها ظاهرا نتوانسته مانع از ادامه راه او شود. مقيمي که درحالحاضر مديرعامل يک شرکت حملونقل بينالمللي و کشتيراني است، با گلايههاي خود از نگاه تحقيرآميز برخي که جنس زن را عامل ضعيفبودنش ميدانند، گفت: «ما هر دو مخلوق خداييم. زنبودن که ننگ نيست که بخواهم از اين مسئله ناراحت شوم.
عادت ميکنيم به اينکه در جامعهاي به دليل زنبودنمان، نگاهي متفاوت به جايگاه شغليمان شود. عادت کردهام ولي بههرحال قبول نکردهام و نشان دادهام که جنسيت من مانع من نيست». او از دوران سازندگي و اصلاحات و سياستهاي اقتصادي آن زمان، به خوبي و خوشي ياد ميکند. ماجراي گواهينامه پايه يک، برخورد عجيب يک مقام مسئول با گواهينامه او، يارانهگرفتن يک سرمايهدار، بيارزشي پاسپورت ايراني در دوران احمدينژاد و تأثير هواپيماهاي برجامي بر روند کاري ناوگان هوايي کشور، از جمله مباحثي است که در اين گفتوگو مطرح شده است.
سؤال از اينکه کجا و چگونه شروع کرديد ظاهرا تکراري است. پس بحث را اينگونه آغاز کنيم که با توجه به شرايط کنوني ايران، به نظرتان اگر شما مجددا از صفر آغاز کنيد باز هم ميتوانيد به نتيجه دلخواهتان برسيد؟
قطعا ميتوانم موفق بشوم. امروزِ من، صفر مطلق نيست. من اگر بخواهم از امروز آغاز کنم، يقينا داراي تجربياتي هستم که با تمسک به آنها ميتوانم دوباره موفق شوم.
آيا باز هم حملونقل را انتخاب ميکرديد؟
از روي علاقه شخص خودم، بله. البته با علاقهمندي بيشتري هم وارد ميشدم.
از ابتدا علاقهمند بوديد يا به صورت اتفاقي وارد حملونقل شديد؟
از ابتدا به صورت تصادفي وارد کار شدم و بعد از اينکه علاقهمند شدم آن را توسعه دادم.
رشته اوليه شما مهندسي عمران بوده. به نظر شما اوضاع اکنون براي زنان ايراني براي ادامه تحصيل در مهندسي عمران و ايجاد شغل و کارآفريني چگونه است؟
من در رشته عمران به صورت جدي فعاليت نداشتهام. اما امروز آنچه در سطح جامعه ميبينم، بههرحال با خوابيدن صنعت ساختمان در ايران، ادامه اين کار نه براي زن بهصرفه شده و نه براي مرد. صنعت ساختمان وقتي در رکود فرو رفته، مشخصا کارايي کمي داشته است. البته فرقي هم ندارد؛ هر نوع کسبوکاري، با توجه به علاقهمندي و تبحر و نوآوري و خلاقيت، ميتواند آدم را موفق کند.
شما از سال ٥٨ فعاليتهايتان را آغاز کردهايد. نسبت به آن زمان آيا مشکلات بيشتر نشده؟
بهنظر من مشکلات بيشتر نشده. فقط شکل آنها عوض شده است.
واقعا فکر ميکنيد که مشکلات بيشتر نشده؟
بله، مشکلات بيشتر نشده است. به دليل اينکه در آن سالها مشکلات خاصي وجود داشت. درست بعد از انقلاب بود که با بحرانهايي مواجه شديم. محدوديتها نسبت به حضور زنان در جامعه بيشتر از امروز بود. امروزه دختران ما فکر ميکنند محدوديتشان زياد است. چندي پيش آماري را مطالعه ميکردم که حکايت از افزايش حضور زنان نسبت به مردان در بازار کار در ١٠ سال اخير داشت. اين واقعيت پيشِروي ما است. ورودي زنان واقعا بيشتر شده. دانشآموختههاي دانشگاهي را ببينيد. بسياري از آنها زن هستند. اشتغال هم به همين صورت است. استخدام را فقط در بخش دولتي دنبال نکنيم. ما از يک طرف بر خصوصيسازي تأکيد ميکنيم و ميگوييم دولت بايد کوچک شود. اما از سوي ديگر مدام ميپرسيم چرا زنان را در دولت استخدام نميکنيد. زنان چرا دنبال استخدام هستند؟ اصلا جامعه چرا دنبال استخدام است؟ تخصص دارند يا نه؟
مشخصا تنها تخصص و تفکر کارساز نيست. شما خودتان بهتر ميدانيد که آدمي اگر به دنبال راهاندازي حتي يک دستفروشي ساده هم باشد گراني و رکود توأم، مانع از اين امر ميشود. وجود يک سرمايه کلان امروزه حرف اول را ميزند.
من سرمايه کلان را که به آن اشاره داشتيد نميپذيريم. اما سرمايه اوليه را چرا؛ بايد چنين سرمايهاي وجود داشته باشد. موضوع بعدي اين است که لازم نيست هميشه به «سرمايه» بينديشيم. شما ابتدا بايد «سرمايه فکر» را دارا باشيد و بعد از کساني که سرمايه مالي دارند کمک بگيريد تا آنها سرمايهگذاري کنند. امروزه شاهد کاهش نرخ سود بانکي هستيم. اينهمه سرمايه در بانکها تلنبار شده است. اگر واقعا جاي مناسبي پيدا شود که بتوان سرمايهگذاري مطلوب در آن ايجاد کرد، آيا اين کار را نميکنند؟ اگر شما «فکر خوب» داشته باشيد واقعا يک سرمايهگذار روي فکر و ايده شما سرمايهگذاري نميکند؟
حس نميکنيد در جامعه ما خلاف اين گفته شما در حال وقوع است؟ دليلش همين فرار مغزهاست.
خب، ببينيد... البته اين هم يک طرف قضيه است. بايد تغيير نگاه در جامعه شکل بگيرد. ما به يک فرهنگسازي در اين حيطه نياز داريم که من و شما تا مقطعي ميتوانيم آن را انجام دهيم. ولي رسالت بزرگتر بر عهده دولت است. دولت بايد تلاش کند اين باور شکل بگيرد و اين اتفاق رخ دهد. تغيير نگاه بايد از طريق دولت صورت بگيرد. امروزه با وجود گپهايي مربوط به کسبوکار، هيچ کسبوکاري به وجود نميآيد. وقتي هم سؤال ميکنيم ميگويند بهخاطر اين است که تضميني براي حمايت از سوي دولت وجود ندارد يا به خاطر خطر مالياتها و امنيت سرمايهگذاري است که تهديد ميشويم.
ممکن است امروز ميزان مالياتها، ميزان مشخصي باشد ولي فردا بهواسطه مميزيها، اين مقدار متفاوت شود. اين باعث ميشود امنيت نسبت به برگشت سرمايه حس نشود. بنابراين سرمايهها در بانکها انباشته ميشود. اکنون هم ميبينيم که سود سپردهها کمتر شده؛ اما آيا سپردهها به سمت اقتصاد کشور حرکت ميکنند؟ مسلما خير. ديديم سرمايهها به سمت بازار ارز، طلا و سکه رفت. در کنار فرار مغزها، فرار سرمايه هم وجود دارد. بايد به حال اين اوضاع فکري کرد. اگر من حرف بزنم و شما هم بهعنوان روزنامهنگار منعکس کنيد، مردم هم کموبيش بخوانند اما درنهايت مرجعي که تصميمگيرنده است نتواند اين مسئله را به حد تعالي تفکر برساند، شرايط تغيير نميکند.
يعني بايد گفت که منافع اقتصادي گروهها و عدهاي خاص، به منافع جوانان و کشور ميچربد؟ نظر شما چيست؟
من نميخو اهم بگويم که چه چيزي به چه چيز ديگري ميچربد. سخن من اين است که دولت يک رسالت دارد که اين مشکل را به جايي ختم کند که سلامت و صحت و درستي و اعتماد براي عموم مردم را جذب کند؛ يعني آن اطمينان لازم را براي مردم به وجود آورد.
با توجه به مباحث مطرحشده، درحالحاضر اوضاع را براي آغاز به کار جوانان در شرايط کنوني چگونه ارزيابي ميکنيد؟ آيا جوان امروز ميتواند با توجه به اوضاع کنوني کشور، موفق عمل کند يا خير؟
شرايط امروز جامعه براي کساني که ميخواهند شروع به کسبوکار کنند، فرصتهاي خاص خودش را ميطلبد. مهمترين مطلبي که در مقايسه با سنوات پيشين به چشم ميآيد، اين است که روزبهروز توسعه بحثهاي کارآفريني در کشورهاي توسعهيافته بيشتر شده است. يکي از مواردي که ميتواند به حال جوانان مفيد واقع شود، نگاهکردن به توسعه خلاقيت و کارآفريني و نحوه نوآوري در سبک کارهايي است که انجام ميدهند. جامعه امروز، هم از نظر اطلاعاتي و هم از نظر دانش، پيشرفت بيشتري داشته است.
براي همين شايد سبک کارهايي که ما انجام ميداديم، امروزه به نحوي ديگر قابليت پذيرش داشته باشد و موفقيت را ضمانت بيشتري کند. درست است که گاهي اوقات جوانان ما ميگويند دست زياد شده، ولي به همان نسبت هم جمعيت و خواستههاي مردم بيشتر شده. در آنموقع شايد با دو بنگاه در يک منطقه، کسبوکاري راهاندازي ميكردند و رونق ميگرفتند. در گذشته در يک منطقه، وجود يک خواروبار فروشي کفايت ميکرد. اما امروزه ميبينيم در هر ٥٠ متر يک سوپرمارکت و يک هايپر راهاندازي ميشود و کار ميکنند. اين به خاطر بالارفتن بازار مصرف است.
از جو «مردسالاري» و تأثيرش بر ماهيت کاريتان بگوييد. اين مسئله تا چه ميزان تأثير داشت؟ از اين لحاظ شما اذيت نميشديد؟
يقينا تأثير داشت؛ اما نه به آن ميزان که مانع از حرکت من شود. اکنون خوشحالم چراکه بههرحال توانستم الگوي کاري شوم براي تعداد زيادي از بانواني که در اين صنعت حاضر شدند و توانستم با آقاياني که در اين صنعت هستند، همراه باشم. مهم اين است که در جامعهاي که کار ميکنيد، آن جامعه شما را بپذيرد و شما را قبول کند. اين يک اصل است. اين اصل در جايي شکل ميگيرد که شما علم کاري، مديريت و صداقت را در کارهايتان داشته باشيد.
اشاره به جو مردسالاري داشتيد که براي شما موانعي ايجاد ميکرد... .
هنوز هم مانع ايجاد ميکند. شما نگاه کنيد؛ در يک خيابان اگر آقايي رانندگي کند و ١٠ بار ماشينش را جلو و عقب کند تا پارک کند، کسي به او خرده نميگيرد. اما يک خانم که دو بار ماشينش را جلو و عقب کند، بلافاصله جمله «زن است ديگر» نثار او ميشود. البته من به اين قصه عادت کردم. من گواهينامه پايه يک دارم. چنديپيش به مقام خاصي مراجعه داشتم که باور نميکرد من گواهينامه دارم. از من پرسيد «خدايي پشت ماشين نشستي!» باور نميکرد من گواهينامه پايه يک دارم.
آخرين باري که پشت فرمان ماشين سنگين نشستيد، چه زماني بود?
همين چند ماه پيش بود.
چه مسافتي را پيموديد؟
مهم نيست. ممکن است در گاراژ باشد. من دفترچه کار دارم.
آدمي بايد در کاري که فعاليت دارد، توانا و خبره باشد.
از جمله «زن است ديگر» استفاده کرديد که اين روزها بسيار به گوش ميرسد. در نهادهايي که با آنها سروکار داريد، تاکنون با چنين جملاتي هم روبهرو شدهايد؟
پوستکلفت شدهايم ديگر!
در کلامتان ناراحتي زيادي ديده ميشود. يعني برخوردها آنقدر شديد و برخورنده هست که چنين آزرده شويد؟
بله. واقعا اينگونه است. البته عادتکردن با باورکردن متفاوت است. عادت ميکنيم ناملايمات را بشنويم. اين بههرحال ميگذرد. ما دو مخلوق خداييم. زنبودن که ننگ نيست که بخواهم از اين مسئله ناراحت شوم. عادت ميکنيم به اينکه در جامعهاي به جهت زنبودنمان، نگاهي متفاوت به جايگاه شغليمان شود. عادت کردهام ولي بههرحال قبول نکردهام و نشان دادهام که جنسيت من مانع من نيست. جنسيت من خيلي جاها نشان از محبت و عاطفه و کمک دارد. فقط جنس و رنگ ممکن است فرق کند.
فعاليت سياسي هم داريد؟
نه خيلي.
با توجه به خطمشي دولتها، در زمان کدام دولتها بهتر توانستهايد عمل کنيد؟
من زياد با حوزه فعاليت دولتها کاري ندارم.
بههرحال اگر شما هم با دولتها کار نداشته باشيد، آنها با شما کار دارند؛ چراکه تصميماتشان خواه ناخواه بر روال کاري شما تأثيرگذار خواهند بود.
خير؛ دولتها هم با ما کاري ندارند. البته اگر قوانين مدنظر باشد، در اين مورد ميتوانم پاسخي ارائه کنم.
بله؛ منظور همين قوانين مصوب در دوران دولتهاست.
در اين مورد بايد بگويم ما از دولت هشتم به قبل بهتر کار ميکرديم.
منظورتان قبل از دولت اصلاحات است؟
بله.
در دوران اصلاحات اوضاع چگونه بود؟
در دوران آقاي خاتمي و آقاي هاشميرفسنجاني، اوضاع آرامتري بر فضاي اقتصادي کشور حاکم بود.
چرا دوران آقاي هاشمي و آقاي خاتمي را از لحاظ فعاليتهاي اقتصادي مناسبتر ارزيابي ميکنيد؟
بهخاطر اينکه قوانين بهتر بود و قوانين بازدارنده کمتري در حيطه اقتصاد وجود داشت. بحث ديگر به وجهه بينالمللي ما باز ميگشت. در آن دوران، ما جنگ را بهتازگي به پايان رسانده بوديم اما اوضاع باز هم خوب بود. در ادامه و اين اواخر ديديم که تحريم شديم. اين تحريمها ما را زمينگير کرد. کار من در حيطه حملونقل بينالمللي است. در اين حيطه اگر نتوانيم دروازه تجارتمان را با دنيا بگشاييم، مشخصا حملونقل بينالمللي هيچ معنايي ندارد. واقعا در کار به مشکلات برخورد کرديم.
آيا اين تحريمها تا جايي آسيب رساند که شرکت را با خطر تعطيلي روبهرو کند؟
خوشبختانه ما به تعطيلي نرسيديم. روشهاي کاريمان را تغيير داديم. من بههرحال مسئول يک شرکت هستم و توانستم گليم خودم را از آب بيرون بکشم. اما طرف ديگر قضيه، جامعه است. جامعه به مشکل اساسي برخورد کرد.
در سالهاي تحريم به دليل مسائل کاري، به کشورهاي خارجي سفر داشتيد؟ از مشکلات آن دوران بگوييد.
بله، در آن دوران مهمترين مسئلهاي که داشتيم، به نگاه عدم باور و احترام به جامعه باز ميگشت. اين بدترين ضربهاي بود که به ما وارد شد. ما را باور نداشتند و پذيرش نميكردند و به ما احترام نميگذاشتند. زماني پاسپورت ايراني اعتباري داشت. در زمان آقاي هاشمي و آقاي خاتمي اينگونه بود. اما بعد از آن در دوران دولت بعد (احمدينژاد) عملا ميديديم که برخوردها حالت خوشايندي ندارند و همين زمينه اين ميشد که کارها کُندتر پيش برود.
خاطره تلخي هم از آن دوران داريد؟
همان بياحترامي که در صف پاسپورت اتفاق ميافتاد يا ترمينالي که براي ما در نظر ميگرفتند و سرويس خدمات بيکيفيتي که در اختيار ميگذاشتند، سخت و اسفناک بود.
در دوران تحريم ضرر و زيان مالي هنگفت هم داشتيد؟
مشخصا وقتي ناوگانها و کارمندهايي را در اختيار داشته باشيد که نتوانيد برايشان کاري انجام دهيد، بايد از جيب پرداخت کنيد. اين همان ضرري بود که عايدمان شد. تحريمهايي براي مجموعه کاري ما به وجود آورد؛ اين تحريمها در اقتصاد کشور سوءتأثيراتي داشت که خروجي اين تأثيرات منفي، منجر به صدمهرسيدن به تجارت بينالمللي شد. وقتي تجارت بينالمللي کمفروغ شود، بر حملونقل هم تأثير ميگذارد. البته توقف به صورت مطلق رخ نداد ولي مسير کاري ما تغيير کرد. دفاتري که در کشورهاي اروپايي راهاندازي کرده بوديم، دچار اختلال در فعاليت شدند. اين سوءتأثيرات آثارش تا مدتها باقي خواهد بود کمااينکه هنوز با عوارض آثار آن دستوپنجه نرم ميکنيم.
دولت يازدهم در گام اول سراغ برجام رفت. به نظر شما برجام چه تأثيراتي بر روال اقتصادي -تجاري کشور داشت؟
امضاي آن تفاهمنامه، بازتاب خوب و مثبتي را ايجاد کرد. در معاملات تجاري وقتي نگاه دنيا به طرف ايراني خوب ميشود، آثار آن، کل جامعه را دربر ميگيرد. ماهيت کار ما که بهويژه در ارتباط با جامعه بينالمللي معنا پيدا ميکند، تأثيرپذير از شرايطي است که پيش گرفته ميشود. بعد از برجام دروازههاي کاري بيشتري باز شد. اتفاقات مطلوب بيشتري را ديديم و خطوط کاري ما هم باز متغير شد. معامله ما با اروپا مقداري بهتر شد. در تحريمها، ما بازار اروپايي خود را از دست داديم. بههميندليل مجبور شديم به سمت بازارهاي چين، مالزي، هند، پاکستان و آسيايشرقي تمرکز فعاليت داشته باشيم. بخش حملونقل با کاميون کمتر شد اما حملونقل ما با کشتي افزايش داشت. اينها تفاوتهايي بود که در مسيرهاي کاري ما رخ داد. متعاقبا با تغييرات کنوني در مسيرهاي سياسي در کشور، دوباره شرايط و مسيرهاي کار تغيير کرده است.
بعد از برجام بازار اروپا را دوباره توانستيد احيا کنيد؟
نه به اندازه قبل. ولي تا قسمتي بله.
چرا نتوانستيد؟
به دليل اينکه ناوگان جادهاي ما هنوز با استانداردهاي روز همخواني ندارد. هنوز از سيستم بازار بينالمللي دور هستيم. هنوز نتوانستهايم سيستم يورو چهار، پنج و شش را که اروپا ميخواهد، مهيا کنيم. البته با برجام اتفاقات خوبي افتاد. تعداد فروند هواپيماهايي که تحويل گرفته شد و در پروسه تحويلگرفتن هستند، تأثيرات زيادي در امنيت پروازي و جابهجايي مسافر و بحث گردشگري داشت.
در دولت احمدينژاد، يکسري تصميمات اقتصادي در حيطه کلان هم اتخاذ شد که تأثيرات آن هنوز در جامعه ما ملموس است. در يک قالب کلي از سوءتأثير اين تصميمات بر کارآفريني و اشتغالزايي در جامعه بگوييد.
مشخصا عملکرد هر دولتي اثرات خود را در پروسه بعدياش نشان ميدهد. آنچه در دولت نهم (احمدينژاد) رخ داد، بازتاب کارهاي دولت هشتم (خاتمي) بود. بنابراين در دولت نهم، صندوق ذخيره ارزي وضعيت مناسبي داشت. فروش نفت هم در آن دوران اوضاع خوبي داشت. عملکرد دولت نهم، در دولت دهم علني شد. براي آرامکردن جامعه، تصميم گرفتند يارانه پرداخت کنند تا جامعه مقداري آرام شود. در کل تصميمات نابجايي که در بحث اقتصاد پيش آمد، شايد به خود مجموعه، آسيب آنچناني وارد نکرد، اما در ادامه و در سالهاي بعد و در دولت يازدهم، ترکشهاي آن در بازار حس ميشد.
در دوره تحريم، به دليل مشکلات پيشآمده براي بانکها، با انتقال پول مشکل نداشتيد؟ اين مسئله بر کار شما چه سوءتأثيراتي گذاشت؟
البته ما انتقال پول نداشتيم. تحريم بانکها نيز به صورت مستقيم ما را با مشکل مواجه نکرد. ولي تجار ما که اين مشکل برايشان پيش آمده بود، نميتوانستند پول جابهجا کنند. اين به نوبه خود در روند فعاليت شرکت در جهت حملونقل سوءتأثيراتي داشت.
برجام اين مشکلات را حل کرد؟
تا حدودي بله، اما نه به صورت کامل.
از کدام تصميمات اقتصادي احمدينژاد بيشتر گلايه داريد و منتقد هستيد؟
اگر بخواهم به چند تصميم اشاره کنم، از هدفمندي يارانهها نام ميبرم. همچنين طرح مسکن مهر. کداميک به نتيجه رسيد؟ مسکن مهر اکنون خالي از سکنه است. يارانه به مردم چه کمکي کرد؟ اگر همين يارانه از طريق صندوقهاي کارآفريني و ايجاد کسبوکار به جامعه تزريق ميشد، تأثير بهتري نداشت؟ چرا عادت داريم به اينکه کار نکنيم و پول بگيريم. ما از نظر علمي در اين مملکت در طول چند دهه اخير رشد علمي مناسبي داشتهايم. اما چرا از توانايي فارغالتحصيلان استفاده نميکنيم؟ چرا از آنها کار نميخواهيم؟ البته من نميگويم استخدام کنيم. بياييم و براي آنها مسئوليت ايجاد کنيم تا احساس مسئوليت کنند.
شما در ابتداي مصاحبه گفتيد جوانان براي راهاندازي کسبوکار نياز به پول و سرمايه دارند؛ بله جوانان پول و سرمايه نياز دارند. صندوقهاي توسعه کارآفريني با نظارت دولت براي کمک به جوانان بايد شکل بگيرد. من رياضياتم خوب نيست. عددي را که ميخواهم بگويم مقدار نسبتا زيادي است... .
البته من هم رياضياتم خوب نيست و فقط ميدانم عدد سه هزار ميليارد تومان عدد بزرگي است!
بله...! ببينيد الان اگر کسي پرداخت ماليات ١٠ميليونياش، به تعويق بيفتد، با هر مکافاتي شده از او ميگيرند؛ اما سه هزار ميليارد را راحت ميخورند و تمام ميشود و کسي هم نميتواند آن را پس بگيرد. اينها آسيبهايي است که جامعه ما از آن لطمه خورده و هر روز هم در اين کشوقوسها به سر ميبرد و دلآزردگي ايجاد ميشود. اکنون جامعه ما حدودا ٨٠ ميليون نفر است و ٧٠ ميليون آن يارانه ميگيرند. من که يارانه نميگيرم. شما يارانه ميگيريد؟
بله، ما يارانه ميگيريم. از اقشار مرفه نيستيم.
چه عجب ما شنيديم يک نفر يارانه ميگيرد. همه ميگويند يارانه نميگيريم!
اتفاقا بايد گفت چه عجب شنيديم که يک نفر گفت يارانه نميگيرم. چون همه ميگويند ميگيريم.
من واقعا يارانه نميگيرم. شما (خطاب فاطمه مقيمي به يکي از مراجعهکنندگان که در دفتر بودند) يارانه ميگيريد؟
(پاسخ مراجعهکننده که گويا از سرمايهداران هم بود: بله يارانه ميگيريم. زندگي نميچرخد. مقيمي خطاب به او: من اين را از شما قبول نميکنم. شما بنگاه اقتصادي داريد...) .
واقعا چطور ٧٠ ميليون نفر يارانه ميگيرند؟ يعني جامعه اينقدر در سطح پاييني است؟ به گمان من اينگونه نيست. جامعه را خوب رصد نکردهايم. مقدار يارانه هرچند ناچيز است اما در نهايت يارانه پرداختي حجم بالايي ميشود. ٦٠ ميليون را در ٤٠ هزار تومان ضرب کنيد! سرسام آور است. نبايد اتفاق ميافتاد. اين يکي از تصميمات اشتباهي بود که دولتهاي بعد را گرفتار کرد و هيچ دولتي شهامت آن را ندارد که پرداخت آن را قطع کند. اينها همان اشتباهاتي بود که از دولت دهم آغاز شد و بر جامعه تأثير گذاشت. ما عادت داريم شعار قشنگ بدهيم و به آنها هم عمل نکنيم.
اين شعارهاي قشنگ که به آن اشاره داشتيد، آيا در زمان آقاي روحاني هم اتفاق افتاد؟
البته بحث من بحث سياسي نيست و از منظر اقتصادي به آن اشاره کردم.
اتفاقا منظور من هم همان شعارهاي قشنگ اقتصادي است و نه سياسي.
بههرحال اوضاع را داريم ميبينيم. مشاهده کنيد کداميک از شعارهايي که در زمان انتخابات گفته ميشد، عملياتي شدهاند؟
کارنامه اقتصادي دولت يازدهم آيا بر حوزه حملونقل تأثيرات مثبتي هم داشت؟
کار مهمي که در آن دوران انجام شد، به نوکردن ناوگان هوايي باز ميگردد. همين که بدون استفاده از بودجه کشور، بر مبناي طلبهايي که دولت داشت، قراردادهايي منعقد شود که از فرانسه ناوگان هوايي بخريم، امتيازات بسياري براي ما داشت. مهمترين مسئله اين بود که در جامعه، سرمايه انساني مهمترين سرمايه محسوب ميشود. حفظ اين سرمايه انساني بسيار ارزشمند است. ما با آن بحرانهايي که در هر پرواز اتفاق ميافتد، صدمات جدي را تحمل ميکرديم. با بهروزشدن ناوگان هوايي، تا حد زيادي اين مشکل ما رفع شده است.
ميدانيد که فضاي باز سياسي در پيشبرد اهداف اقتصادي ميتواند تأثيرگذار باشد. شما بهعنوان يک کارآفرين که فعاليتهاي تجاري - اقتصادي دارد، حلقه مفقوده در پيشبرد اهداف اقتصادي کشور را به چه ميزان در فضاي باز سياسي جستوجو ميکنيد؟
من اعتقادم بر اين است که بايد هزينههاي سياسي داشته باشيم، تا بتوانيم کار اقتصادي را پيش ببريم. اگر در بحث سياست، موفق به پيادهکردن ديدگاههاي لازم براي پيشبرد اهداف اقتصادي نشويم، در بحث اقتصاديمان عقب ميافتيم. ما نبايد هزينه اقتصادي کنيم تا سياستمان ترميم شود؛ بلکه بايد هزينه سياسي کنيم تا اقتصادمان پيش برود. چنديپيش نشستي بين ايران و گرجستان داشتيم. هم سفير ايران و هم سفير گرجستان حضور داشتند.
روابط بين دو کشور ايران و گرجستان بسيار حائزاهميت است. گرجستان از کشورهايي است که ميتواند زمينهساز رشد و توسعه اقتصادي ايران شود. اگر خوب نگاه کنيم، گرجستان درحالحاضر، دروازه ورود به اروپاست؛ همچنين مسير کريدور شمال به جنوب است. مسئله عضويت گرجستان در WTO نيز در حال انجامشدن است. با تحليل اين اوضاع مشاهده ميکنيم که ميتوانيم از طريق گرجستان به روابط اقتصادي خوبي نائل شويم. اينها همان منافع اقتصادي است که ميتوان با ارتباطات سياسي ايجاد کرد.
اين ارتباط سياسي که به آن اشاره داشتيد، بعد از انقلاب در کدام دوران بيشتر هموار بود و توانست مسير اقتصادي کشور را هموارتر کند؟
به نظر من در دولت آقاي هاشميرفسنجاني بود.
در جايي از شما سؤال شده بود که از کار زياد خسته نميشويد که در پاسخ «ژن خوب» را طرح کرده بوديد که مانع از خستگيتان ميشود. از قضا چنديپيش هم يکي از آقازادهها به همين «ژن خوب» اشاره داشت. تفاوت کلام شما با کلام ايشان در چيست؟
من اين کلمه را به کار نبردهام و اصلا دوست ندارم از اين کلمه استفاده کنم. اين روزها در ادبيات بسياري از آدمها قيد ميشود. اگر آدمي هم سهوا کلامي را بر زبان آورده، اين مسئله را اينقدر دامن نزنيم. لطفا اينطور پيش نرويم. اين کلمه چيزي نيست که بخواهيم در مورد آن صحبت کنيم.
شما در جايي از اين کلمه استفاده کردهايد. به هر حال ميخواهيم بدانيم تفاوت نظر شما با سايرين که مديريت شايسته را به صورت وراثتي دنبال ميکنند، در چيست؟
من اينگونه و با اين کلمه به سؤال شما جوابي نميدهم و با اين کلمه همراهي نميکنم.
با ژن خوب؟
آخر چه معنايي دارد؟ چرا همه از اين کلمه اينگونه استفاده ميکنند؟ چرا تمسخر ميکنيم؟
شايد وقتي کسي در پاسخ به مسائلي، پاسخ مناسب ارائه نميکند، بايد اينگونه به استقبال او رفت.
من حاضر نيستم آدمها را به سخره بگيرم. اگر کسي اشتباه ميکند بههرحال بايد گذشت... حالا او يک کلام بر زبان آورده... رضايت بدهيد ديگر... بگذريد... من و شما هم ممکن است در کلام اشتباه کنيم.
ولي مشخصا مديريت شما وراثتي نيست... مديريت شما از پدر يا مادر به ارث نرسيده.
مهم اين است که خانواده چگونه من را تربيت کند و بعد زيرساخت وجودي من در جامعه چگونه رشد کند. اين مهم است. ولي حاکميتِ انتخاب اين رشد، خود من هستم. من هم ميتوانم در يک جامعه هم خوب باشم و هم بد. همه آن آدمهايي که دزد هستند آيا حين تولد دزد بودند. همه آنها که دانشمند هستند، آيا حين تولد دانشمند بودهاند؟ بحث اينجاست که خود آدم هم بايد، «خودمديريتي» داشته باشد. راجع به اين مسئله فقط همين را ميگويم و ديگر صحبتي نميکنم. چيزي که در جامعه بازخورد منفي داشته، چرا سعي ميکنيد آن را دوباره مطرح کنيد؟
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۶۷۹۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رقم زدن حرکات توسعهای با جذب سرمایه گذار
قناعت استاندار خراسان جنوبی در جلسه دیدار فرماندار فردوس و شهردار و اعضای شورای اسلامی اسلامیه، آب و هوای مطلوب باغشهر اسلامیه را یک ظرفیت مهم خواند و گفت: از این ظرفیت بسیار ارزشمند باید در زمینه تقویت گردشگری باغشهر اسلامیه استفاده شود.
او سرمایه گذاری شهرداری در این زمینه را ضروری خواند و افزود: ورود به این موضوع میتواند به ایجاد درآمد پایدار برای شهرداری بینجامد.
به گفته قناعت درآمد پایدار شهرداری در توسعه خدمات شهری و جلب رضایت مردم بسیار مؤثر است و با اشاره به نگاه ویژه دولت سیزدهم به شهرداریها به ویژه در خراسان جنوبی، اظهار کرد: کار دولت، تسهیل شرایط است و آنچه حرکتهای جهشی و توسعهای را رقم میزند، جذب سرمایه گذار است.
بیشتر بخوانید
ثروت افزایی در کشور با توسعه پایدار معادناو با بیان اینکه شهرداری باید برای جذب سرمایه گذار برنامه ریزی ویژه داشته باشد، ایجاد پارک خطی را از طرحهایی عنوان کرد که میتواند با سرمایه گذاری شهرداری و جذب سرمایه گذار در این زمینه به توسعه بخش گردشگری شهر کمک کند.
براساس اطلاعات ارائه شده در این جلسه، شهرداری اسلامیه از شهرداریهای برتر استان در جریان تولید درآمدهای کوششی است.
باشگاه خبرنگاران جوان خراسان جنوبی بیرجند