آخرین وضعیت کودکی که در دیگخورش نذری افتاد
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۰۸۷۹۹
به گزارش گروه اجتماعی برنا ، دکتر زهرا بزرگ زاده در مورد آخرین وضعیت، بتول احمدی دختر سه ساله ای که با سقوط در دیگ خورش نذری دچار سوختگی شده بود، گفت: هم اکنون علائم حیاتی بیمار پایدار است و اقدامات درمانی و مراقبتی همچنان ادامه دارد.
بزرگ زاده افزود: بیمار ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه روز پنجم مهرماه از آبادان به بیمارستان سوانح و سوختگی طالقانی اهواز منتقل شد که بنابر اظهارات و اصرار اطرافیان به دلیل سقوط در دیگ خورش دچار سوختگی شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان این که بیمار با ۷۸.۵ درصد و با سطح درجه دو عمیق سوخته است، اظهار کرد: تمام بدن این دختربچه بخصوص ناحیه باسن، پشت کمر و سمت راست بدن دچار سوختگی شده است.
رئیس بیمارستان سوانح و سوختگی طالقانی اهواز گفت: پس از ویزیت توسط متخصص بیهوشی و پزشک اورژانس، بیمار در بخش مراقبت های ویژه سوختگی بستری و آزمایش های مختلفی روی وی انجام شد.
بزرگ زاده گفت: ۸۰ درصد سوختگی برای بدن یک کودک سه ساله، حجم وسیعی است و به همین علت تیم کاملی از پزشکان متخصص شامل متخصص عفونی، جراح عمومی، فوق تخصص پلاستیک، اطفال و بیهوشی به طور روزانه بیمار را ویزیت می کنند.
وی ادامه داد: یکی از مسائلی که حیات تمام بیماران دچار سوختگی را تهدید می کند، عفونت است که خوشبختانه بحث عفونت در مورد این بیمار مطرح نیست و پانسمان زخم های بیمار به طور مرتب تعویض می شود.
رئیس بیمارستان سوانح و سوختگی طالقانی اهواز گفت: در ایام خاص سال همچون محرم گاهی شاهد بروز حوادث سوختگی هستیم، مردم از روشن کردن تجهیزات آتش زا در منزل و مکان هایی که کودکان حضور دارند اجتناب کرده و در صورت وقوع سوختگی، از آغشته کردن محل سوختگی به پماد و خمیر دندان خودداری کنند و پس از خنک کردن محل با استفاده از آب لوله و پیچیدن عضو دچار سوختگی شده، بیمار را به اولین مرکز درمانی منتقل کنند تا سایر اقدامات درمانی لازم صورت گیرد.
منبع: خبرگزاری برنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۰۸۷۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»