چطور فرزندمان را مدير بار بياوريم؟
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۴۳۵۵۳
خبرگزاري آريا -
ما ميتوانيم فرزنداني تربيت کنيم که مديران موفق آينده باشند
ما ميتوانيم فرزنداني تربيت کنيم که مديران موفق آينده باشند، اما تنها به اين شرط که روي اين هدفمان کار کنيم. چند چيز در زندگي وجود دارد که ارزش وقت و تلاش شما را دارد.
همهي ما دوست داريم فرزندانمان در آينده مديران و رهبران خوبي بشوند، ميخواهيم شجاع و پر احساس و اصيل و قابل اعتماد باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
راه مدير موفق شدن فرزندمان، در دستان ماست، مايي که والدين و پرورش دهندهي او هستيم. ما ميتوانيم الگوي خوبي باشيم و مهارتهايي را به فرزندانمان ياد دهيم که تا در دنياي پر از رقابت امروز، مجهز باشند يا اينکه ميتوانيم به آنها اجازه دهيم قرباني طرز فکري شوند که فقط بنده و تسليم خواستههاي ديگران باشند.
مسئوليت بزرگي است اما وقتي پدر و مادر شديد بايد اين مسئوليت را هم بپذيريد. زيبايي پرورش و بار آوردن فرزنداني که بعدها مديران و رهبران موفقي خواهند شد در اين است که همان کارهاي کوچکي که هر روز انجام ميدهيم، آنها را در قالب افرادي قرار ميدهد که مدير و رهبري لايق ميشوند.
1. الگوي مناسبي از هوش هيجاني باشيد
هوش هيجاني يا EQ همان چيزي است که در درون تک تک ماست و تا حدودي لمس نشدني است؛ هوش هيجاني روي رفتارهاي مديريتي ما و راهگشايي مشکلات اجتماعيمان تاثير گذاشته و کمکمان ميکند تصميمات فردي را جوري بگيريم که به نتايج مثبت برسيم.
بچهها هوش هيجاني را از پدر و مادر خود فرا ميگيرند. فرزندتان هر روز شما را ميبيند و رفتارها و منش شما را درست مانند يک اسفنج جذب ميکند. بچهها با هيجانات و احساسات شما هماهنگ ميشوند از رفتارهاي شما در برابر تمام محرکهاي هيجاني الگو ميگيرند.
هوش هيجاني يکي از بزرگترين محرکها به سمت موفقيت در جايگاههاي مديريتي است. موسسهي TalentSmart بيش از يک ميليون نفر را آزمايش کرده و دريافته که هوش هيجاني، در 58 درصد از عملکردهاي يک مدير عامل اصلي است. خوب است بدانيد 90 درصد از رهبران و مديران مطرح و درجه يک، EQ بالايي دارند.
بيشتر افراد براي رشد و پرورش هوش هيجاني خود، تقريبا کاري نميکنند. در آزمايشات انجام شده، تنها 36 درصد از افراد تحت آزمايش، توانسته بودند هوش هيجاني خود را به طور دقيق شناسايي کنند. بچههايي که هوش هيجاني بالايي دارند، مهارتهاي فردي و اجتماعي خود را وارد دنياي بزرگساليشان هم ميکنند و همين باعث ميشود سري در ميان سرها در آورده و مدير و رهبري موفق چه در کار و چه در زندگي باشند.
2. زياد درگير کسب نتيجه نباشيد
بيشتر والدين توجه وسواس گونهاي نسبت به دست آوردهاي فرزندان خود دارند زيرا فکر ميکنند با اين سخت گيريها، فرزندشان موفقيتهاي بيشتري خواهد داشت. بچههايي که در اثر تلقين والدين، خيلي درگير بهترين بودن ميشوند، آنقدر روي نتيجهي نهايي و کسب جايزه و پاداش تمرکز ميکنند که هرگز اين نتايج را درک و لمس نميکنند! تمام آن چيزي که اين بچهها ميبينند، مطرح شدن و به دست آوردن رتبههاي بالاست، و وقتي به جايي ميرسند که زندگي واقعي روي خود را به آنها نشان ميدهد، به طرز ناخوشايندي از خواب و خيال بيدار ميشوند.
3. فرزندتان را غرق پاداش نکنيد
بچهها براي رسيدن به اعتماد بنفس و کسب اعتبار، به پاداش و تشويق نياز دارند. اما زياده روي در اين کار، اعتماد بنفس بيشتري به آنها نميدهد. بچهها نياز دارند تا خودشان را باور کنند و متکي به خود باشند تا رهبراني موفق از آب دربيايند. اما اگر با انجام هر کار کوچکي،احساساتتان فوران کند و با بزرگنمايي کاري که کرده، فکر کنيد تشويقش ميکنيد، او را آشفته کرده و اعتماد بنفس کاذب به او ميدهيد. هميشه به فرزندتان بگوييد و نشان دهيد چقدر به داشتنش افتخار ميکنيد و تلاشش را ميستاييد، اما از او يک سوپراستار نسازيد و خودتان و او را گول نزنيد.
راه مدير موفق شدن فرزندمان، در دستان ماست
4. اجازه دهيد ريسک کردن و شکست خوردن را تجربه کند
موفقيت در کسب و کار و در زندگي، بدون خطر کردن امکان پذير نيست. وقتي والدين بيش از حد از فرزندشان مراقبت و حمايت ميکنند، او هرگز نميتواند خطر کند و عواقبش را ببيند. زماني که شما اجازهي شکست خوردن نداشته باشيد، معني ريسک کردن را هم نميفهميد. يک رهبر تا زماني که طعم تلخ شکست ِ ناشي از ريسک کردن را نچشد، نميتواند ريسکهاي مناسب و به دردبخوري انجام دهد.
راه موفقيت، با شکست فرش شده است! وقتي شما سعي ميکنيد جلوي شکست خوردن فرزندتان را بگيريد و به تعيبر خودتان، از اعتماد بنفسش حمايت کنيد، او بعدا نخواهد توانست شکستي را که لازمه و مقدمهي پيروزي است تاب بياورد. البته قرار نيست بنشينيد و شکستش را تماشا کنيد، بلکه هر وقت شکست خورد بايد حمايتش کنيد، او بايد بداند شما مراقبش هستيد، به او اهميت ميدهيد و درک ميکنيد شکست خوردن چقدر دردناک است. حمايت شما به او اجازه ميدهد هيجان و خروش تجربهاش را بپذيرد و باور داشته باشد که تلاش بيشتر و دوبارهاي نياز دارد.
5. به او «نه» بگوييد
لوس کردن کودک، راهي است حتمي براي محدود کردن رشد مهارتهاي او. فرزندتان براي اينکه در آينده مديري موفق بشود، بايد ياد بگيرد کامروايي و پاداش، فوري نيست و گاهي بايد انتظار بکشد و براي دست آوردهاي مهم زندگيش به سختي کار کند. بچهها بايد صبر کردن را فرابگيرند و براي خود هدف تعيين کنند و لذت تلاش براي رسيدن به آن را تجربه کنند. «نه» گفتن به بچهها شايد در لحظه آنها را نااميد و دلخور کند اما نهايتا ياد خواهند گرفت چطور با آن کنار بيايند.
6. اجازه دهيد مشکلاتش را خودش حل کند
مهارت حل مسئله، يکي از ضروريترين ويژگيهاي يک مدير موفق است. اگر شما به عنوان پدر و مادر، مسائل و مشکلات فرزندتان را هميشه خودتان حل و فصل کنيد، او هرگز توانايي مهم ِ ايستادن روي پاهاي خود را به دست نخواهد آورد. بچههايي که هميشه کسي را دارند که به جايشان فکر کند و نجاتشان بدهد، خراب کاريهايشان را جمع کند و اوضاع را سامان بدهد، تمام زندگيشان منتظر اين هستند که کسي از راه برسد و کارهايشان را انجام دهد. رهبران موفق، دست به عمل ميزند و مسئول و متعهد هستند.
7. حرف و عملتان يکي باشد
رهبران واقعي، صادق و بيشيله پيله هستند. آنها کامل نيستند اما با عمل کردن به چيزهايي که ميگويند، اعتماد ديگران را جلب ميکنند. بچههاي شما هم ميتوانند اين مهارت را به راحتي کسب کنند اما به شرط آنکه ببينند شما نيز به هر آنچه ميگوييد عمل ميکنيد. براي اصيل و واقعي بودن بايد در تمام زمينههاي راستگو باشيد، نه فقط در چيزهايي که ميگوييد و کارهايي که ميکنيد بلکه در شخصيت واقعي خودتان هم بايد بي شيله پيله بودنتان نمايان باشد. وقتي به کلام و کردارتان يکي باشد، هر دوي اينها، در راستاي همان چيزي خواهند بود که ادعا ميکنيد هستيد. فرزندانتان اين هماهنگي را ميبينند و انگيزه پيدا ميکنند تا همينطور باشند.
8. انسانيت خود را نشان دهيد
فرقي نميکند فرزندان شما چقدر عصباني يا دلخور باشند، تحت هر شرايطي شما قهرمان و الگوي او هستيد. شايد هم اين موضوع باعث شود بخواهيد اشتباهات گذشتهتان را از فرزندتان پنهان کنيد، چون ميترسيد او تشويق شود تکرارشان کند.
اما عکس اين موضوع درست است. وقتي اين موضوع را از او پنهان ميکنيد که شما هم مانند هر انسان ديگري آسيب پذير هستيد، او بابت هر اشتباهش، احساس گناه کرده و فکر ميکند او تنها کسي است که مرتکب چنين اشتباهاتي ميشود. بچهها براي اينکه مديراني موفق در آينده باشند، بايد بدانند افرادي که الگوي او هستند، خطاناپذير نيستند.
يک مدير موفق بايد بتواند اشتباهات خود را پردازش کند، از آنها درس بگيرد و به جلو حرکت کند. فرزند شما به يک الگوي کاملا طبيعي نياز دارد؛ با تمام ويژگيهاي يک انسان، تا انسان بودن را ياد بگيرد. اگر به او نشان دهيد که واکنش شما نسبت به اشتباهاتتان چه بوده، راه درست را به او ياد ميدهيد. ما ميتوانيم فرزندانمان را به رهبران و مديران موفق و بزرگي تبديل کنيم، فقط کافيست هدفمان در تربيت و پرورش آنها و البته طرز فکر و رفتارمان نيز همين باشد.
منبع: برترين ها
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۴۳۵۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی: