گام بعدي همه پرسي اقليم؛ خط و نشان گازي براي روسيه در زمين اقليم کردستان/ آيا پوتين بازي بارزاني را بهم خواهد زد؟
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۶۱۱۵۴
خبرگزاري آريا - رايزني با روسيه به اندازه رايزني ديپلماتيک با ترکيه حائز اهميت است و روسها بايد پيامدهاي اقتصادي، امنيتي و ژئو استراتژيک و ژئو پليتيک اين تهديد را بخوبي درک کنند.
سرويس جهان مشرق - حضور مستشاران غربي-صهيونيستي در کنار مسعود بارزاني، آنچنان قوت قلبي به وي داده است که با تکيه بر آشکار شدن تدريجي حمايت رسمي از تجزيه عراق، کميته انتخاباتي اقليم به شوراي استقلال تغيير نام مييابد و مأموريت مذاکره براي جدايي با حکومت مرکزي بغداد را شروع کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1-از نگاه بارزاني و طراحان تجزيه عراق، دو گزينه حداقلي و حداکثري در نظر گرفته شده که دليل آن فراهم نبودن تمامي متغيرهاي لازم و مطلوب در محيط داخلي عراقي-کردي و يا مرتبط با حاميان پروژه تجزيه عراق ميباشد.
شرايط سياسي و اقتصادي بسيار آسيب پذير داخلي در اقليم که بايد به لحاظ اجماع داخلي و آماده کردن ساز و کارهاي گوناگون نظامي، امنيتي، اقتصادي و ... به نحوي سامان يابد و با تبليغات تخدير کننده، محيط پيراموني و واکنشها را مديريت و مهار نمايد، سناريوي حداقلي اين پروژه را تشکيل داده است. در اين سناريو، بارزاني يک دوره انتقالي با حکومت مرکزي را طي خواهد کرد و به همين دليل اعلام ميشود که رفراندوم با اعلام استقلال و جدايي متفاوت است و در طي اين دوره تا اعلام جدايي، بايد مسائل في مابين و بويژه مناطق نفتي کرکوک و يا مناطق مورد اختلاف با دولت مرکزي به نتيجه برسد.
اگر چه بسياري تصور ميکنند که اقليم بدون کرکوک، امکان ادامه حيات ندارد ولي کشف ذخاير گازي در ديگر مناطق اقليم و بويژه در شمال سليمانيه، در نگاه طراحان و مجريان تجزيه عراق، امري راهبرديست. اين ظرفيت گازي براي مهار قدرت بازي انرژي روسيه با اروپا و غرب بکار گرفته خواهد شد و ترکيه، مسير جغرافيايي انتقال آن خواهد بود. لذا برنامه ريزان غربي-صهيونيستي بايد در دوره انتقالي به رايزنيهاي لازم، با ترکيه تأمين نيازمنديهاي اين پروژه بپردازند و لابيهاي قدرت در غرب را براي نحوه مديريت پيامدهاي تجزيه و واکنشهاي ايران و ترکيه و سوريه، به اجماع برسانند.
لذا دو پرونده داخلي و خارجي موجب شده تا يک سناريوي حداقلي در نظر گرفته شده و در يک سير آرام و کم هزينه و محاسبه شده، جراحي و تجزيه منطقه و کارکردهاي جنگ افروزانه و ويران کننده آن به اجرا در آيد.
رويکرد مذاکراتي بارزاني با بغداد در چارچوب نتايج همه پرسي و اعلام آمادگي چند کشور و از جمله فرانسه و آمريکا براي ميانجيگري بين دو طرف، عنصر تسهيل کننده اين سناريوست.
2- سناريوي دوم که گزينهاي تلخ و پرهزينه و ريسک گونه براي بارزاني و برنامه ريزان تجزيه عراق و منطقه است، نوعي تولد زودرس و خارج از محاسبات کنترل شده است.
اقدامات تنبيهي، محدوديت ساز، محروم کننده و فشارهاي گوناگون اقتصادي، سياسي، حقوقي و امنتي که بشکل هوشمند بتواند، از اجماع درون کردي جلوگيري کرده و فاصله مردم و عشاير کرد با حکومت اربيل را افزايش داده و رفتار و مداخلات خارجي را مديريت و مهار نمايد، اين مسير برنامه بارزاني را برهم خواهد زد و خشک سري و اصرار وي او را به سمت اعلام زودرس جدايي و تجزيه هدايت خواهد کرد که حاصل آن، پذيرش مسئوليت تنش امنيتي و نظامي خواهد بود که اربيل و برنامهريزان غربي-صهيونيستي براي آن آمادگي ندارند.
به همين دليل هماهنگي و مديريت رويکردهاي ترکيه، نقش محوري در اين سناريو دارد و راهبردهاي هماهنگ اقتصادي، امنيتي و انتقال انرژي با ترکيه، کارکرد ويژهاي خواهد داشت.
سطح عملگرايي سياستهاي ترکيه با توجه فضاي بحراني مناسبات با رژيم صهيونيستي، اروپا و آمريکا، کاسته شده و غرب نيز در شرايطي نيست که هزينههاي اصلي تنش پر شدت در حمايت از اقليم کردي را تحمل کند، بلکه اميدوار است، سناريوي حداقلي و اول را مهندسي نمايد.
به همين دليل هر گونه مذاکره با اقليم کردي بر پايه نتايج رفراندوم و عدم اعلام لغو اين نتايج، به معني فرصت دهي براي عمليات تأخيري جدايي اقليم کردي و تجزيه عراق و دومينوي تجزيه منطقهاي خواهد بود.
رايزني با روسيه به اندازه رايزني ديپلماتيک با ترکيه حائز اهميت است و روسها بايد پيامدهاي اقتصادي، امنيتي و ژئو استراتژيک و ژئو پليتيک اين تهديد را بخوبي درک کنند و استراتژي حل اختلافات اقليم و دولت مرکزي به نحوي که امکان و ظرفيت تهديد سازي مجدد براي عراق و منطقه را نداشته باشد و به موازات اقدامات هوشمند، محدود کننده، هشدار دهنده، محروم کننده را اجرايي نمايند، بپذيرند.
"راهبرد اجبار" براي مهار و پايان دادن به اين تهديد جديد، از طريق ظرفيتهاي داخلي اقليم و مديريت همسايگان و بازيگران و مداخلهگري قدرتهاي برنامهريز امکانپذير است.
* هادي محمدي
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۶۱۱۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واقعاً روس ها درباره جنگ پوتین چه فکر می کنند؟/ سقوط مخاطبان تلویزیون دولتی در روسیه/ روس ها بیشتر چه کلماتی را در گوگل جست و جو می کنند؟
در 23 ژوئن 2023، یوگنی پریگوژین، رهبر واگنر، شورشی علیه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به راه انداخت.
به گزارش جماران، فارن پالیسی در این باره می نویسد: تصمیم پریگوژین منجر به برخی از خارقالعادهترین صحنهها در تاریخ اخیر روسیه شد. هنگامی که نیروهای گروه واگنر کنترل مرکز استان روستوف را به دست گرفتند، جمعیت شهر علناً شورشیان را در آغوش گرفتند و برای آنها غذا و نوشیدنی آوردند و آنها را در مقابل دوربین های تلویزیونی زنده تشویق کردند. زمانی که پریگوژین شخصاً ظاهر شد، اندکی قبل از اینکه سرانجام شورش خود را رها کرد، همه از او استقبال کردند. اینجا چه خبر بود؟ آیا مردم روستوف صرفاً وضعیت پریگوژین را به عنوان گویای حقایق ناخوشایند در مورد حمله به اوکراین تحسین می کردند؟ آیا آنها فقط ناامیدی خود را از بی کفایتی آشکار سران ارتش عادی ابراز می کردند؟ آیا آنها فکر می کردند که واگنر پیروز می شود و در حال انتخاب طرف خود در این مخاصمه بودند؟ آیا آنها از فرصت برای ابراز نارضایتی گسترده تر استفاده می کردند؟ یا همه موارد فوق - یا هیچ کدام؟
شورش پریگوژین تصویر واضحی از مشکلاتی را ارائه می دهد که هر کسی که سعی می کند بفهمد مردم روسیه واقعاً چه فکری می کنند، با آن مواجه است. اما این سوالی است که نیاز به پاسخ فوری دارد. مقابله با رژیم پوتین و جنگ آن علیه اوکراین بسیار سخت تر خواهد بود مگر اینکه سیاست گذاران و استراتژیست ها بتوانند به درک درستی از افکار عمومی روسیه برسند.
پوتین در سخنرانی شب سال نو خود در پایان سال 2023 این دیدگاه را بیان کرد که میخواهد روسها و تا حدی سایرین بپذیرند: مردم روسیه و رهبر آنها یک «جامعه متحد» را تشکیل میدهند. در این روایت، بین دیدگاه پوتین برای کشور و آنچه روسهای معمولی میخواهند، فاصلهای وجود ندارد و این شامل جنگ در اوکراین میشود، که او آن را به عنوان یک مبارزه قهرمانانه (علیه به اصطلاح نئونازیها) به تصویر میکشد که به طور گسترده توسط شهروندان حمایت میشود.
البته واقعیت نسبتاً پیچیده تر است. این ظاهر اجماع یکپارچه توسط یک دولت پلیسی فراگیر اجرا می شود. یک دستگاه امنیتی عظیم همه چیزهایی را که روسها میگویند و انجام میدهند زیر نظر دارد. برخی از برجستهترین منتقدان پوتین، مانند ولادیمیر کارا مورزا و ایلیا یاشین، به اتهام انتشار «اطلاعات نادرست» درباره ارتش روسیه و جنگ، در حال گذراندن محکومیتهای چشمگیر زندان هستند. الکسی ناوالنی، مخالف پیشرو، یکی دیگر از فعالان معروف ضد جنگ، اخیراً در شرایط نامشخصی در زندان درگذشت. اندکی پس از آن، دستیار او که در تبعید در لیتوانی زندگی می کرد، مورد حمله وحشیانه یک مهاجم با چکش قرار گرفت.
روس های معمولی به خوبی از خطرات ناشی از گفتن حرف نادرست آگاه هستند. سالمندان هنوز خاطرات روشنی از زندگی در زمان رهبران سابق جوزف استالین و لئونید برژنف دارند، خاطراتی که به طرق مختلف به نسلهای کنونی رسیده است.
لیوبوف سوبول، فعال اپوزیسیون تبعیدی معتقد نیست که روسها مایلند آنچه را که فکر میکنند به مسئولان برگزار کننده نظرسنجی ها بگویند: او به فارن پالیسی گفت: «بیشتر اوقات با پاسخهایی که طرفداران دولت را منحرف میکند، نتایج غیرقابل اعتمادی دریافت میکنید. کسانی که از رژیم پوتین حمایت می کنند صادقانه و آشکار پاسخ خواهند داد، در حالی که افراد مخالف از ترس انتقام، مشکلات در محل کار و سایر مشکلات از گفتن حقیقت و بیان احساسات واقعی خود می ترسند.»
نظرسنجی قابل اعتماد به حداقل میزان اعتماد نیاز دارد و اعتماد عموماً در همه جوامع بسته، نه تنها روسیه، کم است. دقت هر نظرسنجی افکار عمومی منوط به در دسترس بودن پاسخ دهندگانی است که هیچ ترسی از پیامدهای منفی ندارند و می توانند پرسشگران خود را نسبتاً قابل اعتماد بدانند. هیچ یک از این شرایط در روسیه وجود ندارد.
برگزارکنندگان نظرسنجی در همه جا نگران چیزی هستند که آن را سوگیری مطلوبیت اجتماعی مینامند ؛ فشار شدید برای گفتن آنچه میدانید از شما انتظار میرود، اما در حکومتهای استبدادی، این مشکل بسیار حادتری است. تعداد کمی از روسها ممکن است نظرات واقعی خود را با کسی که نمیشناسند و از طریق تلفن با آنها تماس گرفته در میان بگذارند و حتی تعداد کمتری نیز احتمالاً نظرات مخالف خود را بیان میکند.
اینکه غرب و اوکراین چگونه پیامهای خود را به جمعیت روسیه میفرستند، تا حد زیادی به این بستگی دارد که آنها چقدر خوب روسها و طرز فکر آنها را می شناسند.
پی بردن به احساسات عمومی برای خود پوتین که ارتش کوچکی از نظرسنجی های خود را برای ارزیابی روحیه ملی دارد به همان اندازه مهم است. اما آیا واقعاً می تواند به آنها اطمینان داشته باشد تا آنچه را که نمی خواهد بشنود هم به او بگویند؟ او ممکن است هرگز نتواند خود را از روایتهای تبلیغاتی خود که به طرز شگفتانگیزی با رفتار طرفداران پریگوژین در روستوف در تضاد است، رهایی بخشد.
این مشکل با کسانی که در حال انجام نظرسنجی هستند تشدید می شود. دو مورد از برجستهترین سازمانهای نظرسنجی در کشور، مرکز تحقیقات افکار عمومی روسیه (VCIOM) و بنیاد افکار عمومی (FOM)، تحت کنترل دولت هستند. سومین مورد، مرکز که توسط گروهی از کارشناسان که در سال 2003 از VCIOM جدا شدند تشکیل شد و اغلب به عنوان مستقل توصیف می شود، بارها مورد حمله کرملین قرار گرفته که آن را به عنوان عامل خارجی محکوم کرده است.
دو سال پیش، وبسایت مستقل Proekt تحقیقی را منتشر کرد که ادعا میکرد کرملین مستقیما در کار VCIOM دخالت دارد. روزنامهنگاران ادعا کردند که VCIOM با تغییر عبارت سؤالات نظرسنجی به روشهایی که پاسخهای «مناسب» را به پاسخدهندگان القا می کند آنها را تحت فشار قرار می دهند.
همچنین گفته میشود که مقامات دولتی برگزارکنندگان نظرسنجی ها را متقاعد کردهاند که از نشان دادن روندهای بلندمدت در میزان اعتماد و محبوبیت پوتین در وبسایت شرکت خود خودداری کنند؛ از جمله پایینترین میزانی که در سال 2018 شروع شد، زمانی که موقعیت او به دلیل اصلاحات عمیقاً نامطلوب بازنشستگی تضعیف شد. اعتماد روس ها به رئیس جمهور خود در مارس 2020 به کمترین میزان در 14 سال گذشته یعنی 28.3 درصد کاهش یافت، اگرچه متعاقباً پس از تهاجم گسترده به اوکراین به شدت افزایش یافت.
بر اساس آخرین نظرسنجی لوادا که در ماه مارس منتشر شد، دادههای لوادا و سایر نظرسنجیهای مستقل، مانند روسی فیلد و گروه کرونیکل نشان میدهد که حمایت عمومی از جنگ همچنان قوی است ؛ 77 درصد. با این حال، لوادا همچنین تاکید کرد که بیشتر پاسخ دهندگان (52 درصد) طرفدار مذاکرات صلح هستند تا ادامه خصومت ها (40 درصد)، که با خواسته های کرملین همخوانی ندارد. 66 درصد از افراد مورد بررسی موافق بودند که روسیه بهای بسیار بالایی را برای تهاجم پرداخت می کند.
ولادیمیر میلوف، فعال اپوزیسیون می نویسد که این یافته ها تصویر حمایت ظاهراً محکم از جنگ را که اغلب در رسانه ها نقل می شود، پیچیده می کند. او استدلال میکند که تعداد کل حامیان ذکر شده در نظرسنجیها باید تفاوتهای مهم بین کسانی که «بیقید و شرط» از جنگ حمایت میکنند (گروهی که او ۳۵ تا ۴۰ درصد میداند) و آنهایی که «بیشتر از آن حمایت میکنند تا با آن مخالفت»، به تصویر کشیده شود.
او خاطرنشان میکند که نظرسنجیها همواره مخالفت شدیدی را با موج دوم بسیج نظامی برای اعزام به خط مقدم نشان داده، احتمالاً به همین دلیل است که پوتین تاکنون از صدور دستور آن خودداری کرده است.
میلوف همچنین می گوید که مخاطبان تلویزیون دولتی روشی که از دیرباز مورد پسند پوتین برای تثبیت پیامش در اذهان مردم بود در حال کاهش شدید است، که نشانهای از کاهش اعتماد به رسانههای رسمی است. او توجه را به تفاوتهای جمعیتی فاحش در میان پاسخدهندگان جلب میکند: حمایت از جنگ در میان افراد مسن و روستایی غالب است، در حالی که در میان جمعیت شهری جوانتر در ضعیفترین حالت خود قرار دارد.
اکثریت قریب به اتفاق مردم اساساً بی تفاوت هستند و به نظرسنجی ها و مقامات هر آنچه می خواهند بشنوند را خواهند گفت. برخی از کارشناسان آن را با اصطلاح زیبا "بی تفاوتی آموخته شده" توصیف می کنند.
کارشناسان در حال آزمایش راههای جدیدی برای مقابله با مشکل بی اعتمادی به نظرسنجی ها هستند. یکی از این راه ها استفاده از قدرت جمعآوری دادههای اینترنت است. دو دانشمند علوم سیاسی بریتانیایی، در حال بررسی پرسشهای جستجوی روسها در گوگل و یاندکس، یک موتور جستجوی داخلی هستند.
این دادهها، در میان چیزهای دیگر، نشان میدهد که روسها از لحاظ مالی بسیار کمتر از آنچه اغلب ادعا میشود احساس امنیت میکنند: پرسشها درباره «ورشکستگی»، «تأمین مالی مجدد وام مسکن» و «اهدای کلیه» از آغاز تهاجم افزایش یافته است. جستجوها درباره افسردگی، اضطراب و خودکشی نیز به شدت افزایش یافته است. محققان همچنین افزایش پرسشهای مربوط به استبداد (از جمله کار مورخ هانا آرنت در مورد توتالیتاریسم و اورول 1984) را دنبال کردند.
برای مدت طولانی، معامله ضمنی میان مردم و کرملین این بوده که پوتین رفاه و ثبات را به ارمغان می آورد و روس ها با سکوت سیاسی به آن پاسخ می دهند. اکنون این معامله با جنگ، با سربازی اجباری، عدم اطمینان اقتصادی شکسته شده است. این روزها حضور رژیم در زندگی شما بسیار زیاد شده است. اکنون در جامعه روسیه افرادی سیاسی شدهاند که قبلاً به سیاست علاقه نداشتند.
در نهایت یک چیز مسلم است: وقتی کسی به شما میگوید که روسها در دیدگاههای خود متحد و یکدست هستند، حرف آنها را نپذیرید. فهمیدن اینکه واقعاً در درون آن سرها چه می گذرد آسان نخواهد بود.