استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي مطرح کرد: اقتصاد مقاومتي، نياز و ضرورت امروز و فرداي کشور/ کدام کشورها «اقتصاد مقاومتي» در پيش گرفتند؟
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۷۹۳۷۹
خبرگزاري آريا - هدف اقتصاد مقاومتي مقابله با فشارها و تهديدات و به طور مشخص تحريمهاي اقتصادي دشمن و تبديل آنها به فرصتهاي اقتصادي براي برون رفت از اين شرايط و تبديل اقتصاد کشور به يک اقتصاد پيشرفته است.
به گزارش مشرق؛ محمود عيسوي متولد بهمن 1339 در شهر اهواز. دانشآموخته خارج فقه و اصول در حوزه علميه اهواز و قم و فارغ التحصيل مقطع دکتري اقتصاد از موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه در زير از نظر مي گذرانيد گفتگو با دکتر عيسوي استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي پيرامون اقتصاد مقاومتي است که تنها راه پيش روي جمهوري اسلامي براي رسيدن به رشد و اقتدار اقتصادي و غلبه بر فقر و محروميت به عنوان منکري است که خود منشأ منکرات فراواني است.
◄ ابتدا تعريفي از اقتصاد مقاومتي ارائه بفرماييد؟
واژه «اقتصاد مقاومتي» سابقهاي در ادبيات اقتصادي جهان ندارد. مفاهيمي نزديک به آن و البته متفاوت با آن را شايد بتوان در ادبيات اقتصادي جهان سراغ گرفت. واژههايي همچون اقتصاد جنگي يا اقتصاد رياضتي يا تاب آوري اقتصادي. اما همچنان که خواهيم گفت، اين نوع مفاهيم با مفهوم اقتصاد مقاومتي تفاوت دارند. البته گرايش به نوعي مقاومت اقتصادي را در کشورهاي ديگر نيز کم و بيش ميتوان مشاهده کرد. کشورهايي همچون روسيه و کره شمالي که در ساليان اخير مورد تحريم اقتصادي غرب قرار گرفتهاند، به گونهاي در پي مقاومسازي اقتصاد خود هستند. مقام معظم رهبري در اين باره ميفرمايند: «گرايش به اقتصاد مقاومتي مخصوص ما هم نيست؛ امروز در بسياري از کشورها ـ به خصوص در سالهاي اخير ـ با تکان هاي شديد اقتصادي که در دنيا به وجود آمد، کشورهاي متعددي به دنبال مقاوم سازي اقتصاد خودشان برآمدند؛ البته هر کشوري شرايط خاص خودش را دارد».
بنابراين، واضح است موضوع و مفاهيم اقتصاد مقاومتي، صرفاً معطوف به ايران نيست و از سوي ساير کشورهاي در حال توسعه و حتي کشورهاي توسعهيافته دنبال ميگردد و در گزارشهاي بينالمللي که از سوي نهادهاي جهان منتشر ميشود، تلويحاً و حتي بهصورت آشکارا بر آن تأکيد ميگردد. لکن اين مفهوم در ايران به دليل اقتضائات خاص آن (سياسي، ژئوپليتيک و...) و همچنين توصيههاي مکتبي دين مبين اسلام، تفاوتهايي را در بردارد که ميتواند در شکلگيري يک اقتصاد مقاوم و پويا، متفاوت و تاثيرگذار باشد.
البته تا آنجا که ما ميدانيم اصطلاح «اقتصاد مقاومتي» واژهاي ابداعي از سوي مقام معظم رهبري است. بنابراين، مناسب است براي دستيابي به تعريفي مناسب از آن به بيانات ايشان مراجعه کنيم. ايشان در يکي از سخنان خود در توضيح مفهوم مورد نظر خود از اقتصاد مقاومتي ميفرمايند: «اقتصاد مقاومتي يعني آن اقتصادي که در شرايط فشار، در شرايط تحريم، در شرايط دشمني ها و خصومت هاي شديد مي تواند تعيين کننده رشد و شکوفايي کشور باشد.» (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان، 16/5/91)
بنابراين شايد بتوان تعريف نسبتا مناسبي را از اقتصاد مقاومتي اين گونه بيان کرد: «اقتصاد مقاومتي يعني رويکردي مديريتي در اقتصاد مبتني بر الگويي بومي و علمي و برآمده از آموزههاي اسلامي براي تشخيص حوزههاي فشار و تهديد (درشرايط کنوني تحريم) از سوي دشمنان و تلاش براي مهار و بي اثر کردن و در شرايط آرماني تبديل آنها به فرصت، با استفاده از توانمنديهاي داخلي و مردمي به منظور ايجاد زيرساختهاي اقتصادي مناسب و لازم براي دستيابي به اقتصادي توانمند و در تعامل مثبت و موثر با اقتصاد منطقهاي و جهاني در جهت ايجاد رفاه و آسايش مردم و پيشرفت کشور».
بنابراين، ويژگيهاي اقتصاد مقاومتي را بر اساس اين تعريف ميتوان چنين برشمرد:
1. اقتصاد مقاومتي رويکردي مديريتي است. يعني اقتصاد مقاومتي به کارگيري سياستها و روشها و ابزارهايي است که مديران اقتصادي و سياسي کشور را در مديريت اقتصاد کشور در مقابل فشارهاي دشمنان توانمند ميسازد.
2. اين رويکرد مديريتي در اقتصاد، مبتني بر الگويي بومي و علمي و اسلامي است.
3. اقتصاد مقاومتي متکي به توانمنديهاي دروني کشور و بنابراين اقتصادي درونزا است.
4. اقتصاد مقاومتي، اقتصادي توليد محور است.
5. اقتصاد مقاومتي اقتصادي در تعامل با اقتصاد کشورهاي مختلف جهان براي بهرهگيري از مزيتهاي اقتصادي ديگر کشورها و ايجاد تنوع در طرفهاي تجاري و تکنولوژيکي خود است. بنابراين اقتصاد مقاومتي صادراتگرا و بروننگر است.
6. هدف اقتصاد مقاومتي مقابله با فشارها و تهديدات و به طور مشخص تحريمهاي اقتصادي دشمن و تبديل آنها به فرصتهاي اقتصادي براي برون رفت از اين شرايط و تبديل اقتصاد کشور به يک اقتصاد پيشرفته در منطقه و جهان است. بنابراين اقتصادي فعال است و نه منفعل. يعني در پي نقش آفريني فعال در مقابل تهاجمات دشمن در صحنه اقتصادي است، نه صرفا دفع کننده اين تهاجمات. بنابراين در صدد است تا الگويي کارآ از اقتصاد را ارايه دهد که کشور را از نظر اقتصادي به يک کشور قدرتمند در سطح منطقهاي و جهاني تبديل نمايد.
7. اقتصاد مقاومتي مبتني بر آموزههاي اسلامي است و بنابراين به دنبال رشد اقتصادي عدالت محور است. (پيشرفت اسلامي)
بااين توضيحات معلوم ميشود که اقتصاد مقاومتي نه اقتصاد جنگي است و نه اقتصاد رياضتي. اقتصاد جنگي نيست، زيرا ما هر چند در شرايط جنگ اقتصادي هستيم اما با جنگ نظامي فاصله داريم. در جنگ نظامي عمده دغدغه مسؤلان يک کشور اين است که هزينههاي سنگين جنگي را تأمين نمايند و عمدتا زيرساختهاي صنايع مرتبط به امور نظامي را مورد توجه قرار ميدهند و توجه به رشد اقتصادي و رفاه عموم مردم کمتر مورد توجه آنها قرار ميگيرد. همچنان که اقتصاد مقاومتي، «اقتصاد رياضتي» هم نيست و يکي از شاخههاي آن هم محسوب نميشود و اين دو، دو اصطلاح کاملا متفاوت هستند. زيرا رياضت اقتصادي يا اقتصاد رياضتي به طرحي گفته ميشود که دولتها براي کاهش هزينهها و رفع کسري بودجه، به کاهش و يا حذف ارائه برخي خدمات و مزاياي عمومي دست ميزنند. اين طرح که به منظور مقابله با کسري بودجه توسط برخي دولتها انجام ميشود، گاهي اوقات به افزايش ميزان ماليات و افزايش دريافت وامها و کمکهاي مالي خارجي ميانجامد. بنابراين اگرچه اقتصاد ايران شايد ناچار شود در مقطعي به سياست هاي رياضتي هم توجه نمايد، اما اقتصاد مقاومتي و رياضت اقتصادي دو مفهوم جداگانه و مستقل هستند و جهتگيريها و اهداف متفاوتي را دنبال ميکنند.
همچنين اگر بخواهيم اقتصاد مقاومتي را در ادبيات اقتصاد متعارف پيگيري کنيم، به مفهوم (resilience) که به معناي انعطاف پذيري يا مقاومسازي يا تاب آوري است، ميرسيم. تاب آوري از منظر سيستم، يعني «حفظ کارکرد سيستم در هنگام آشفتگي». اما اين مفهوم هم با آنچه که ما از اقتصاد مقاومتي در نظر داريم، فرق دارد. براي فهم مفهوم «تابآوري» و «مقاومسازي اقتصادي» با نگاهي به تجربههاي اقتصادي دنيا، ميتوان به مواردي چند اشاره کرد. به عنوان مثال، با مطرح شدن اقتصاد بازار آزاد از سوي اقتصاددانان انگليسي، اقتصاددان آلماني به نام فردريش ليست که بنيانگذار مکتب تاريخي آلمان است، در نامه معروفش که در سال 1819 منتشر شد، نسبت به اين مسأله اينگونه واکنش نشان داد: «اين آزادي اقتصادي نيست، خطر واقعي اين است که کشورهاي بسيار قوي شعار تجارت آزاد را بهانه قرار دهند و بر صنعت و تجارت کشورهاي ضعيف تسلط يابند و آنها را به بردگي بکشانند. تجارت آزاد يکجانبه، دست رقيبان را باز ميگذارد که صنعت بومي را ويران کنند اما براي توليدکنندگان داخلي اين حق را قائل نميشود که در بازارهاي خارجي با شرايط برابر رقابت کنند. اين نوع وابستگي، ما را به رحم و شفقت بيگانگان وابسته ميکند. صنعت و تجارت ما به قوانين آنها وابسته ميشود.»
بر اساس اظهارات ليست، قوي نبودن يک اقتصاد و نيز مصرفکننده صرف بودن آن، نوعي تقاضاي ترحم و شفقت از کشورهاي صنعتي را به همراه دارد. همچنان که ليست پيشبيني کرده بود، کشورهاي صنعتي بر اساس راهبرد اقتصاد آزاد با قوانين بازار آزاد، اقتصاد و صنعت کشورهاي صاحب منابع را در بستر تاريخي بيمار کرده و با طراحي تئوريهايي مانند تئوري مزيت نسبي، به کشورهاي کمتر توسعهيافتهاي چون ايران اين چنين ديکته کردند که مزيت نسبي براي شما، فروش راحت مواد خام است، نه مشقت کشيدن در توليد. آموزه آنها به کشورهايي مانند ما اين بود که شما مواد خام بدهيد، ما براي شما توليد ميکنيم و نياز مصرفي شما را تأمين ميکنيم. فردريش ليست که متوجه مغالطه مفهوم اقتصاد بازار آزاد شده بود، کشورش را از افتادن در دام نظريه اقتصاددانان انگليسي نجات داد. بر اساس آموزهاي افرادي مانند فردريش ليست است که امروزه آلمان، اقتصادي توليد محور دارد که در نوسانات اقتصادي و بحرانهاي مالي با کمترين آسيب مواجه ميشود و حتي اين توانايي را دارد که به کشورهاي آسيب ديده و نامقاومي مانند يونان وام بدهد.
آخرين مورد درباره مقاومسازي اقتصادي به گزارش رسمي اجلاس مجمع جهاني اقتصاد (2013) باز ميگردد که با نام «ايجاد مقاومت ملي در برابر مخاطرههاي جهاني» منتشر شده است. در اين گزارش، 50 مخاطره موثر در عدم ثبات کشورها معرفي شدهاند. اين 50 مخاطره به 5 دسته اصلي تقسيم شدند که يکي از آنها اقتصاد است.
بنابراين، در ادبيات اقتصادي دنيا، مفهوم «مقاومسازي» در برابر «مخاطرات» و «شرايط مخاطرهآميز» مطرح شده است. از اينرو، راهبردهايي که براي رويارويي با اين شرايط مخاطرهآميز پيشنهاد شده است، به نام راهبردهاي «مديريت ريسک» شناخته ميشوند. از اينرو، در ادبيات اقتصادي متعارف، منظور از «مديريت ريسک»، متنوعسازي اقتصاد و کاهش درجه وابستگي آن به يک بخش خاص مانند نفت ميباشد. در ادبيات اقتصادي متعارف، يک اقتصاد مقاوم، اقتصادي است که اولاً قدرت سازگاري با تغيير موقعيتها را داشته باشد. ثانياً قدرت مقاومت و تاب آوري در مقابل شوکهاي ناگهاني و گوناگون را داشته باشد. ثالثاً بتواند خود را دوباره تا حد يک «تعادل مطلوب اقتصادي» بازيابي نمايد. اما براي کشوري مانند ايران، کار در همين نقطه يعني دستيابي به يک نقطه مطلوب اقتصادي به پايان نخواهد رسيد. زيرا اقتصاد مقاومتي در جمهوري اسلامي ايران با آنچه که در ساير کشورها مقاوم سازي مينامند، تفاوتي ماهوي دارد. توضيح اينکه، شوکهايي که به کشورهاي سرمايهداري وارد ميشود عمدتا شوکهايي درونزاست. يعني ذات نظام سرمايهداري اقتضاي بروز شوکهاي مختلف را دارد. اما آنچه که در اقتصاد مقاومتي مطرح است عمدتا فشارها و تهديدات ناشي از سياستهاي استکبار جهاني در رويارويي با انقلاب اسلامي است. دليل ديگر وجود اين تفاوت ماهوي، ناشي از آشتيناپذيري جمهوري اسلامي ايران با نظام استکبار و در رأس آن آمريکا ميباشد؛ که اين تفاوت ماهوي خود نشأت گرفته از آشتي ناپذيري حق و باطل است که پايان ناپذير است. لذا اقتصاد مقاومتي مفهومي کم و بيش متفاوت از مفهوم تاب آوري اقتصادي دارد و به مفهوم رويارويي اقتصادي مستمر نظام اسلامي با استکبار جهاني خواهد بود که البته به رشد و پيشرفت و بالندگي کشور منتهي خواهد شد. پس ميتوان مدعي شد که مفهوم انعطافپذيري و تابآوري اقتصادي هم در اقتصاد مقاومتي مورد توجه است و از آن بهعنوان درونزايي و برونگرايي ياد شده است، اما اقتصاد مقاومتي مفهومي فراتر از تاب آوري اقتصادي است.
◄ آيا سابقه بحث اقتصاد مقاومتي در جمهوري اسلامي به سخنان و توصيههاي مقام معظم رهبري به دولت آقاي روحاني بر ميگردد يا پيش از آن در رهنمودهاي ايشان يا حضرت امام نيز سابقه دارد؟
اقتصاد مقاومتي در دوره رياست جمهوري احمدي نژاد براي اولين بار از سوي مقام معظم رهبري براي مقابله با فشارهاي اقتصادي و تحريمهاي اقتصادي غرب مطرح شد و در اين مدت ايشان برخي سالها را با عنوان اقتصاد مقاومتي و مفاهيم مرتبط با آن نامگذاري کردند تا جهتگيري دولت و مردم به سوي آن هدايت يابد و گفتمان جديدي در کشور شکل گيرد. به طور مشخص ايشان اقتصاد مقاومتي را اولين بار در ديدار با کارآفرينان در شهريور سال 1389 مطرح کردند. در اين ديدار ايشان «اقتصاد مقاومتي» را معنا و مفهومي از کارآفريني معرفي نمودند. همچنين ايشان دو دليل براي نياز اساسي کشور به کارآفريني برشمردند. اين دو دليل از نظر ايشان عبارت است از «فشار اقتصادي دشمنان» و «آمادگي کشور براي جهش». (بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي از کارآفرينان سراسر کشور، 16/6/89)
البته ريشههاي اين نوع تفکر اقتصادي را در انديشهها و بيانات امام خميني نيز ميتوان سراغ گرفت. با مراجعه به صحيفه نور به خوبي آشکار ميشود که يکي از کليد واژههاي پر کاربرد در بيانات حضرت امام (ره) چه پيش از انقلاب و چه پس از آن، کليد واژه «استقلال اقتصادي» است که يقينا يکي از ارکان اساسي اقتصاد مقاومتي است. همچنان که موضع ايشان در مقابل تحريمهاي اقتصادي آمريکاي زمان کارتر و ريگان عليه جمهوري اسلامي ايران نيز اين بوده است که آن را فرصتي براي کشور و جوانان آن ميدانستند که کشور را از وابستگي ابرقدرتها رها سازند.
بنابراين، اقتصاد مقاومتي تدبيري از سوي رهبري معظم انقلاب براي برون رفت از شرايط اقتصادي تحميل شده بر کشور است و تفاوتي ندارد که کدام دولت بر سر کار باشد. سياستهاي ابلاغي اقتصاد مقاومتي از سوي مقام معظم رهبري از جمله سياستهاي بالادستي نظام جمهوري اسلامي است و هر دولتي مسئوليت اجرايي کشور را بر عهده گيرد موظف است اين سياستها را اجرايي نمايد. البته متاسفانه دولتهاي دهم و يازدهم که مخاطب اين سياستها بودهاند تاکنون توفيق چنداني در اين باره به دست نياوردهاند. شاهد اين مدعا اظهار ناراحتي رهبري معظم انقلاب در يکي از ديدارهاي ايشان با دانشگاهيان در ماه مبارک امسال از عملکرد دولتها در اين رابطه است.
◄ اقتصاد مقاومتي يک مدل اقتصادي هميشگي است يا فقط براي شرايطي خاص ضرورت پيدا مي کند؟
با توجه به آنچه که در توضيح و تعريف اقتصاد مقاومتي گفته شد و با توجه به مباني ديني لزوم اتخاذ چنين رويکردي در اقتصاد، بايد گفت که معنا ندارد اقتصاد مقاومتي را يک الگوي موقت و کوتاه مدت بدانيم. اقتصاد مقاومتي الگويي است براي سامان دادن و عينيت بخشيدن به نظام اقتصادي انقلاب اسلامي براي تحقق الگوي بومي اسلامي ـ ايراني پيشرفت. بنابراين، اقتصاد مقاومتي نميتواند صرفا يک تاکتيک مقطعي و واکنشي نسبت به پديدههاي جاري اقتصادي همچون تحريم اقتصادي باشد، بلکه همچنان که گفتيم، تلاشي است تمام عيار با افق تبديل کردن کشور به اقتصادي پيشرو و يک قدرت اقتصادي بين المللي. بنابراين، هر چند شرايط کنوني ضرورت اتخاذ چنين رويکردي را در اقتصاد کشور دو چندان کرده است اما حتما جهتگيري اقتصادي کشور در اين باره يک جهتگيري بلندمدت خواهد بود. اساسا دستيابي به اهداف اقتصاد مقاومتي مستلزم برنامهريزي بلندمدت است، هرچند براي اجراي سياستهاي بلندمدت اقتصاد مقاومتي، اقدامات کوتاه مدت و ميان مدتي را نيز بايد طراحي و برنامهريزي کرد.
◄ اقتصاد مقاومتي را از منظر فريضه امر به معروف و نهي از منکر چگونه تحليل مي فرماييد؟
بدون شک مسايل اقتصادي هم با فرهنگ و هم با سياست ارتباط تنگاتنگي دارد. براي کسب موفقيت در صحنه اقتصادي نيازمند به کارگيري عناصر فرهنگي هستيم؛ همچنان که موانع فرهنگي از عوامل جدي عقيم ماندن و نتيجه بخش نبودن سياستهاي اقتصادي دولتهاست. به عنوان مثال، يکي از ارکان تحقق اقتصاد مقاومتي توجه به توليد و اقتصاد توليد محور است. براي تحقق اين امر نيازمند سرمايه کافي و دانش فني از يک سو و وجود فرهنگ کار و انضباط کاري و وجدان کاري از سوي ديگر هستيم. تا اين امور به طور جدي مورد توجه قرار نگيرند و در جامعه نهادينه نشوند نميتوان انتظار معجزه در توليدات ملي را داشت. تحقق اين امور مستلزم انجام اقدامات مختلفي از جمله اقدامات فرهنگي است. بدون شک پرداختن به اين مقولهها از بعد فرهنگي، يکي از مصاديق مغفول امر به معروف و نهي از منکر است. توصيه اين است که مبلغين ديني و نيز فعالين فرهنگي، دامنه امور معروف و منکر را بر اساس فرهنک اسلامي و متناسب با نياز روز توسعه دهند و آنها را منحصر در اموري مانند حجاب ننمايند. منابع ديني ما سرشار از معارف لازم در اين گونه امور است که بايد در جامعه انتشار يابد.
◄ آيا در دنيا هم ما نمونه هايي از اقتصاد مقاومتي را داشته و يا الان داريم؟ لطفا به مصاديق آن اشاره بفرماييد.
همچنان که گفته شد، در تمام دانش انباشته و کتابهاي مرسوم اقتصادي دنيا، نظريه يا تجربهاي مدون و مکتوب درباره اقتصاد مقاومتي نميتوان يافت. به عنوان مثال در متون علمي اقتصاد، هيچ پيشينه نظري يا عملي در باره تحريم بانک مرکزي يک کشور و چگونگي مواجهه شدن با آن که امروزه کشور ما درگير آن است يافت نخواهد شد و اگر هم مطالعاتي در اين باره صورت گرفته باشد، در طبقهبنديهاي محرمانه و امنيتي قرار دارد و دسترسي به آن براي عموم کارشناسان امکانپذير نيست. با اين وجود، گرايش به مقاومسازي اقتصاد و يا بازسازي اقتصادهاي ويران شده در ميان کشورهاي مختلف کم و بيش وجود دارد که مي تواند منبع تجربي مناسبي براي ما باشد.
يکي از اين تجربهها متعلق به برزيل است. اين کشور براي دستيابي به توسعه اقتصادي، «راهبرد صنعتي کردن از طريق جايگزيني واردات کالاهاي مصرفي» را اتخاذ کرد تا بتواند زيانهاي ناشي از نوسانات بازار اين کشور در اثر بحرانها و تجارت جهاني را مهار نمايد. اتخاذ چنين رويکردي موجب تقويت توليد داخلي و اتکا به درون شد. اين کشور علاوه بر محدود کردن واردات، پس از مدتي سمتگيري صادرات را هم مدنظر قرار داد. به همين علت در دوره هاي پس از1950 ميلادي شاهد افزايش نرخ رابطۀ مبادلۀ اين کشور هستيم. از سوي ديگر، با کاهش ارزش پول ملي خود و اعمال نظارت هاي ارزي، حمايتهاي تعرفهاي را افزايش داد و در کنار اين اقدامات، با به تعليق درآوردن بدهي هاي خود به مدت چند سال، منجر به کاهش ارزش اسمي اين بدهيها شد. موج سوم صنعتي شدن برزيل هم که از 1969 آغاز و در 1976 پايان يافت، منجر به يک رشد خارق العاده و سريع شـد که به «معجزۀ برزيلي» شهرت يافت؛ لذا ميزان توليد ناخالص داخلي تا حدود 8 درصد و سهم کالاهاي صنعتي در اين دوره تا حدود 41 درصد افزايش يافت.
تجربه ديگر مربوط به کشور چين است. در حاليکه سازمانهاي بينالمللي اعلام کرده بودند چين در سال 2016 اقتصاد آمريکا را مغلوب ميکند، اما چين دو سال زودتر و در سال 2014 از اقتصاد آمريکا پيشي گرفت و به بزرگترين اقتصاد دنيا تبديل شد. به اين ترتيب، چين پس از چهار دهه رشد و توسعه اقتصادي توانست آمريکا را که از سال1872 تا آن زمان، اولين و مهمترين اقتصاد جهان شناخته ميشد پشت سر بگذارد و خود در جاي آمريکا قرار گيرد. آنچه اقتصاد چين را مورد توجه همگان قرار داد تحولات 1980 به بعد در اين کشور بود. در اين دوره اين کشور رشد خود را آغاز کرد. رشدي که در آن از هيچکدام از دستورهاي بانک جهاني و صندوق بينالمللي پول تبعيت نشد و اين کشور توانست با شناخت اقتصاد خود و دنيا، به تجربهاي منحصر به فرد دست پيدا کند. به نحوي که در يک دوره کمتر از 30 سال، بدون عضويت در موافقت عمومي تعرفه و تجارت يا گات (GATT) و سازمان تجارت جهاني (WTO) توانست صادرات خود را 70 برابر کنند. رشد صادرات و توسعه اقتصاد با افزايش اشتغال در اين کشور همراه بود. اين کشور توانست در مدت کمتر از 25 سال، 226 ميليون فرصت شغلي ايجاد کند، يعني سالانه بالغ بر 9 ميليون شغل در چين، آن هم با 350 ميليارد دلار سرمايهگذاري. اين کشور توانست در سالهاي1980 تا 1999 حدود500 ميليون نفر را از زير خط فقر نجات دهد. پيش از اين چين با کشاورزياش در دنيا شناخته ميشد ولي حالا با صنايع گسترده و بيرقيبش. ترکيب ايندو با هم، رمز موفقيت کنوني چين است، کشاورزي صنعتي در حقيقت به موتور محرکه اقتصاد چين تبديل شد. امري که سبب شد 70 درصد از 226 ميليون فرصت شغلي ايجاد شده در چين در مناطق روستايي ايجاد شود. چين از بحران اقتصادي سال 2008 تاکنون بالغ بر يکچهارم از رشد اقتصادي جهان را برعهده داشته است. همچنين به واسطه اصلاحات، طي سال هاي 1975- 1995 حدود 8.5 درصد و طي سالهاي1990-2012 حدود10 درصد رشد توليد ناخالص ملي را تجربه کرد، حجم اقتصاد آن 70 برابر شد، سهم آن در اقتصاد جهاني از 1.8 درصد به بيش از 11.5 درصد افزايش يافت و حجم کل تجارت آن 175 برابر شد.
اين موارد نمونههايي از کشورهايي است که با برنامهريزي و اتکا به منابع داخلي و اجراي طرحهاي بلند مدت توانستهاند براي خود جايگاه مهمي را در عرصه اقتصاد جهاني کسب نمايند. بايد اذعان داشت که هر چند تجربه اين کشورها براي هر کشوري بالاخص کشور ما که داراي اصول مبتني بر اسلام است، به طور صد در صد قابل توصيه نيست؛ اما بهرهگيري از تجربه آنها که نتيجۀ مورد قبولي هم هست، ميتواند در کشور ما مثمرثمر باشد؛ بدين شيوه که مثلاً ورود به عرصه اقتصاد مقاومتي، مستلزم ايجاد توان رقابتي در اقتصاد ملي است؛ لذا بايد اقتصاد داخلي به يک حدي از توان برسد که در برابر نوسانات بيروني آسيب جدي نبيند. لازمۀ اين کار، اتکاي به درون کشور و ايجاد استقلال اقتصادي است.
◄ در الگوي اقتصاد مقاومتي روابط اقتصادي دولت با کشورهاي خارجي بر چه اساسي تنظيم مي شود؟
يکي از مباني اساسي اسلام در روابط بين الملل را آيه شريفه 141 سوره نساء «لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا» تشکيل ميدهد. بر اساس مفاد اين آيه که اتفاقا يکي از ادله فقهي لزوم اتخاذ رويکرد مقاومتي در اقتصاد جمهوري اسلامي است، هر گونه رابطهاي که جمهوري اسلامي ايران بخواهد با کشورهاي غيرمسلمان برقرار سازد، بايد خالي از هر گونه سلطه طلبي و برتريجويي باشد. بنابراين، انعقاد هر نوع موافقتنامه يا قراردادي که مغاير با عزت اسلامي و مستلزم سلطه اين گونه کشورها بر ايران باشد شرعا حرام و باطل خواهد بود. بر اين اساس، داشتن رابطه سالم اقتصادي که منجر به توانمندسازي اقتصادي کشور و تقويت توليد ملي و تأمين معقول نيازهاي داخلي و بالابردن جايگاه اقتصادي کشور در سطح جهاني باشد، بايد مورد توجه قرار گيرد. بديهي است کشورهاي غيراستکباري و نيز کشورهاي اسلامي که در حالت تخاصم با ايران قرار ندارند بايد در اولويت قرار گيرند. برخي از اين کشورها ميتوانند در پيشرفت تکنولوژيکي و فني کشور مفيد باشند و برخي ديگر ميتوانند تامين کننده مناسبي براي مواد خام ما يا کالاهاي واسطهاي يا سرمايهاي باشند و برخي ديگر ميتوانند بازار مناسبي براي صادرات کالاهاي ايراني باشند. بنابراين اقتصاد مقاومتي هيچگونه مغايرتي با توسعه عزتمندانه و استقلال طلبانه روابط اقتصادي کشور با جهان خارج ندارد، بلکه با توجه به ويژگي برونگرايي خود، آن را به عنوان يک هدف اساسي دنبال مينمايد.
◄ تحقق اقتصاد مقاومتي بيشتر مرهون مردم است يا دولت؟
يکي از ويژگيهاي اقتصاد مقاومتي که اقتضاي درونزا بودن آن است، ويژگي مردمي بودن آن است. بدون حضور فعال مردم هيچ کاري شدني نخواهد بود و هيچ مقاومتي بدون مردم دوام نخواهد آورد. اگر جمهوري اسلامي توانسته است حدود چهار دهه در مقابل توفانهاي سهمگين حوادث استوار بماند، علاوه بر مشيت الهي، حضور فعال و ايثارگرايانه مردم در صحنههاي مختلف بوده است. به همين دليل مردم در تحقق اقتصاد مقاومتي نقشي تعيين کننده و بسيار تاثيرگذار دارند. با اين وجود بسياري از امور اقتصادي در اختيار دولت است. دولت است که برنامهريزي اقتصادي را بر عهده دارد؛ دولت است که سياستگذاري اقتصادي را برعهده دارد؛ دولت است که منابع مالي فراواني در اختيار دارد؛ دولت است که قدرت قانوني اداره کشور را در اختيار دارد؛ دولت است که ميتواند از هدر رفت منابع کشور جلوگيري نمايد و با رانتخواري و مفاسد اقتصادي مبارزه نمايد. بدون اراده دولتمردانِ پاکدست و بدون ريلگذاري مناسب از سوي آنها نميتوان چندان به موفقيت اقتصاد مقاومتي در کشور خوشبين بود. بنابراين، تعامل مثبت و همافزايي ميان دولت و ملت است که ميتواند تجربه اقتصاد مقاومتي را در ايران موفقيت آميز نمايد. در اين ارتباط، اجراي سياستهاي اصل 44 قانون اساسي بايد به طور جدي مورد توجه دولت محترم و نيز مجلس شوراي اسلامي قرار گيرد.
** منبع: نشريه راه رشد شماره 186 وابسته به ستاد امر به معروف و نهي از منکر
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۷۹۳۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شطرنج پلیس امارات| موحد شگفتی ساز شد/ طباطبایی نوجوان جویای نام هندی را مغلوب کرد
به گزارش خبرگزاری علم و فناوری آنا، مسابقات بین المللی شطرنج پلیس امارات با حضور نمایندگان ایران برگزار گردید. دور دوم این رقابتها سینا موحد نوجوان ۱۴ ساله کشورمان توانست با غلبه بر استاد بزرگ ونکاترامان هندی با رنکینگ ۲۶۰۰ شگفتی ساز مسابقات پلیس امارات شود و در دور سوم مقابل استاد بزرگ دنیز ماخنیوف به نتیجه تساوی دست پیدا کند.
همچنین سوپر استاد بزرگ محمد امین طباطبایی توانست با غلبه بر نوجوان هندی که در دور دوم حریف قدرتمند هموطنش را شکست داده بود خود را ۲/۵ امتیازی کند.
انتهای پیام/