کاهش مصرف بتن در کشور
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۸۱۵۱۹
در شرایطی که اقتصاد ایران به استفاده از ظرفیتهای داخلی نیاز مبرم دارد و ترویج مصرف بتن با توجه به مازاد تولید سیمان در کشور باید یکی از اولویتهای مورد توجه دستاندرکاران دولتی و خصوصی حوزه عمران و ساختوساز باشد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از کسب و کار، رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی و رئیس هیاتمدیره انجمن بتن از کاهش مصرف بتن در کشور خبر دادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سبکسازی بتن با استفاده از روشهای جدید
محسن تدین، رئیس هیاتمدیره انجمن بتن نیز در این باره گفت: کاهش مصرف بتن در کشور جدا از رکود اقتصادی تا حدودی به دلیل کیفیت پایین برخی بتنهای تولیدی و نبود دانش و آگاهی درباره خواص بتنهای مدرن است. وی تصریح کرد: مثلا یکی از دلایلی که سازندگان و مردم رغبت کمتری برای استفاده از بتن در ساختوساز دارند، این باور است که سازههای بتنی لزوما نسبت به سازههای فولادی سنگینتر هستند و زمان ساخت آنها هم به مراتب بیشتر است، در حالی که با پیشرفتهای صنعت بتن هر دو مورد، شاهد تحولاتی بوده و بتنهای سبک اکنون در دنیا به وفور ساخته و مصرف میشود، ضمن آنکه سرعت ساخت سازههای بتنی نیز با روشهای جدید تقریبا با سازههای فولادی برابر شده است. وی اظهار کرد: انجمن بتن سالانه حدود 2 میلیارد تومان گردش مالی دارد که میتوان از آن به عنوان بزرگترین انجمن تخصصی در رشته عمران و معماری نام برد. وی در ادامه افزود: آییننامه مقررات ملی ساختمان شامل بسیاری از باید و نبایدهاست، بهطوری که گاهی به استفاده از بتن تاکید شده و در برخی موارد توصیه شده که در ساختمانسازی از اسکلتهای فلزی و فولادی استفاده نشود. تدین در ادامه توضیح داد: امروزه در تمامی کشورها استفاده از ساختمانهای بتنی رواج یافته، اما در ایران با وجود افزایش عمر مفید آن هنوز سازندگان به سراغ آن نمیروند. وی در خاتمه با بیان اینکه انجمن علمی بتن دارای 4 هزار و 700 عضو حقیقی و 2 هزار و 800 عضو دانشجویی است، گفت: با وجود چنین اعضای حقیقی و دانشجویی باید فرهنگسازی و استفاده از بتن در کشور رواج پیدا کند و باید با ایجاد راهکارهای جدید تولیدکنندگان و سازندگان پروژههای عمرانی در کشور را به استفاده از بتن تشویق کنیم. گفتنی است رئیس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در این همایش اظهار کرد: برآورد مصرف مصالح ساختمانی از سال 2002 تا 2005 نشان میدهد که فولاد در مقایسه با سیمان و بتن سهم کمتری را به خود اختصاص داده که خود تفاوت معناداری است. نکته جالب در این آمار این است که سیمان بیشترین مصالحی است که از مواد استخراجی زمین ساخته میشود که نشاندهنده جایگاه بسیار مهم صنعت بتن در دنیاست.
منبع: اقتصاد آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۸۱۵۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم.
به گزارش مشرق، مثلا اسمش را بگذاریم نهضت آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت! پدیده یک دهه اخیری که به مدد خط تولید سریدوزی همسایه شمالغربیمان در ترکیه راه افتاده.
این نهضت باید بفروشد، صادرات داشته باشد و دلار وارد کند. لاجرم باید عامهپسند باشد و لاجرمتر آنکه برای این عامهپسند بودن نباید خیلی توی مسائل غور کند. هر چیزی که بخواهد دستگاه هاضمه مخاطب را به زحمت هضم و پرداخت بیندازد و او را به گاوگیجه گرفتن انداخته باید قیچی شود.
جالب است بدانید که این نهضت از سال ۲۰۱۰ سایر پهلوانهای رقبای سریالساز در دنیا را زده به گاراژ و بعد از صنعت عظیم فرهنگ سریالساز ایالاتمتحده در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و مدام هم دارد به طول و عرض و ارتفاعش اضافه میشود.
سر ریز این خروجی هم به مدد دهها شبکه ماهوارهای ریخته میشود توی حلق مردم منطقه در خاورمیانه و منطقه بالکان و برگردانش در ایران هم پر کردن سبد مصرف فرهنگی بخشی از قشر متوسط و رو به پایین جامعه که زیر ضرب مشکلات اقتصادی و در فقر تولیدات رسانه ملی، سرگرمی فرهنگی رایگان دیگری ندارد جز شبکههای ماهوارهای ترک و تخموترکههای ایرانیشان. حتما صنعت سریالسازی ترک -حداقل آن قسمی که مخاطب فارسیزبان در یک دهه اخیر با آن روبهرو بوده- را هزار و یک ویژگی مخصوص به خود را دارد اما اگر خواسته باشیم دال مرکزی این هزار و یک ویژگی مخصوص را ذیل یک دال مرکزی جمع کنیم، آن دال مرکزی آن چیزی نیست جز «پرداخت سردستی»!
خصوصیت اصلی این جناب آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت در همه چیز، سردستی و سطحی بودن است چه زمانی که روایت زندگی میکند، چه زمانی که روایت حماسه میکند، چه زمانی که راوی خداست و کنش و واکنشهای غیرمادی این عالم چه زمانی که با لعاب اروتیسم و جاذبههای غلیظ جنسی در جایگاه روایت عشق و خیانت خلقالله نشسته.
اصلا مساله این نیست که مای انسان ایرانی چقدر با این مفاهیم سر صلح داریم یا آشتی؛ مساله آن است که همه چیز در این خط تولید سردستی است و فاقد عمق و فستفودی. در منظومه زیستی انسان امروز جایی برای «تامل» نیست. همه چیز برای مصرف است. لاجرم صنعت فرهنگ آن هم ورژن ترکش هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت شاید قصه بگوید، پیرنگ داشته باشد و برخلاف صنعت فرهنگ مد شده این سالهای سینمای ایران، پایان مشخص و غیر شرحه شرحهای هم داشته باشد، اما خروجی محتوم هر نوع ورودی ولو متعالی به این دستگاه پرداخت تحلیلی، سطحی شدن است و سردستی و مبتذل شدن. هر چیزی تولید میشود که فقط «مصرف» شود. «تامل» کردن، سرعت مصرف را پایین میآورد پس باید از آن دور شد.
خروجی این حالت سطحی و سردستی شدن است آنقدر که بعضا حس میکنی دارد به شعور مخاطب توهین میشود. این ۴۵۱ کلمه را عارض شدم که این را بگویم «مست عشق» هم بدجور به این آفت مبتلاست حالا گیریم راوی نوعی عشق باشد در جایگاه صلح کل عالم هستی نشسته بدون زهرماریهای مرسوم در همتایان ترکش! خروجی اما همان همیشگی است؛ سردستی و سطحی و بهقدر اقتضائات سینمای ایران بهره گرفته از مثلث و مربعهای عشقی!
همهچیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم که قرار است مفهوم اصلی مست عشق را بسازد که از سنتز پا گذاشتن هر یک از کاراکتر روی شخصیت سابقشان حاصل میشود.
مولانایی که دیگر آن فقیه سنگین سر کرده در کتاب و درس نیست و شمسی که معترف است به شکستن خویش و فروتنی در برابر عشق کیمیا خاتون و درنهایت هم خودشکنی آن فرمانده نظامی که به خود میآید! انگار که مخاطب باید همهچیز را پیشفرض پذیرفتهشده بداند تا کارگردان بهسرعت قصهاش را بگوید و به سرانجامی برساند و سوژه را مصرف کند. این سطحینگری و سردستی بودن نقطه مقابل کارنامه حسن فتحی است.
کافی است مست عشق را بگذارید کنار «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمیمیرند»، «میوه ممنوعه» یا حتی «شهرزاد» که بین ساختههای فتحی، عامهپسندترین اثرش محسوب میشود تا مشخص شود این آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت چه بلایی سر فتحی آورده. آقای فتحی! چه داری میکنی با خودت؟!
منبع: روزنامه فرهیختگان