مهدي جمشيدي در گفت وگويي بيان کرد؛ چرا امت به ريختن خون نواده پيامبر(ص) تن داد؟
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۹۴۶۷۵
خبرگزاري آريا - اگر از زوايۀ اجتماعي به واقعۀ عاشورا بنگريم، مسأله اين خواهد که چرا اين واقعه شکل گرفت؟ چه بر سرِ جامعۀ نبوي آمد که بعد از پنجاه سال، جامعه به آن وضع مبتلا گشت که به ريختنِ خونِ نوادۀ رسولِ اکرم(ص)، تن در داد؟!
به گزارش سرويس ديني جام نيوز: اگر از زوايۀ اجتماعي به واقعۀ عاشورا بنگريم، مسأله اين خواهد که چرا اين واقعه شکل گرفت؟ چه بر سرِ جامعۀ نبوي آمد که بعد از پنجاه سال، جامعه به آن وضع مبتلا گشت که به ريختنِ خونِ نوادۀ رسولِ اکرم(ص)، تن در داد؟ پاسخِ اجمالي اين که ارزشهاي ساخته شده و محقَق شده به دستِ رسول اکرم(ص)، به تدريج از جامعه رخت بربستند و معيارهاي مادّي و جاهلي، جايگزينِ آنها شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حاصل نظرات وي در مورد مادي گري اخلاقي را در مصاحبه پيش رو مي خوانيد:
در مورد معنا و دلالت هاي مادي گري اخلاقي توضيح بفرماييد، که اطلاق به چه مواردي مي شود؟
فکر ميکنم گامِ اوّل اين است که مفهومِ مادّيگريِ اخلاقي، از منظرِ دلالتِ نظريِ آن معلوم شود تا مُراد و مقصودمان از اين تعبير، واضح شود. مادّيگري دو گونه است: يکي مادّيگريِ فلسفي و ديگري مادّيگريِ اخلاقي. مادّيگريِ فلسفي به اين معناست که جهانبيني و نگرشِ انسان، مبتني بر مادّيّت باشد و از نظرِ هستيشناختي و وجودشناختي، مادّي فکر کند و جهان را در امورِ مادّي، منحصر سازد. اما مادّيگريِ اخلاقي به اين معناست که رفتارهاي انسان، فقط متأثّر از محاسباتِ مادّي است و سنجشها و برداشتهاي مادّيِ محض، تصميمهاي او را تعيين ميکند. چنين انساني، هر کاري که ميکند يا نميکند، رنگوبوي مادّي دارد و تنها در افقِ مادّيّات، معنادار و موجه است.
روشن است که انسان در کارهايش، محاسبه و سنجش ميکند و فعاليّتهايش را بر اساسِ تدبير انجام ميدهد، چنان که ابتدا منافع و مضار را بررسي و بعد انجام دادن يا انجام ندادنِ کار را انتخاب ميکند. در اين روندِ دروني، دو قوّۀ عقل و اراده درگير هستند. اما مسأله اين است که گاهي، عقل و ارادۀ انسان، مادّينگر ميشوند و گاهي هم ملاحظات و محاسباتِ معنوي و ارزشي، تعيينکننده ميشوند. در حالتِ دوّم، يعني در جايي که يک ارزش، به عرصۀ محاسباتِ انسان پا ميگذارد، گاه صحنههايي درخشان و ديدني خَلق ميشوند که انسان را وادار به خضوع و ثناگويي ميکند. در اين قبيل رفتارها، هيچ گونه محاسبۀ مادّي راه ندارد، بلکه اين رفتارهاي بر اساسِ انگيزهها و انديشههايي شکل گرفتهاند که ضدّ آن محاسبات هستند.
براي مثال، چرا همگان در برابرِ حماسۀ مظلومانه و مؤمنانۀ شهيد محسن حججي، زانوي ادب و تواضع ميزنند و او را ميستايند؟! چون کارِ او، از جنسِ ايثار بود که عملي ارزشي و خلافِ منطقِ مادّي است. به عبارتِ ديگر، انتخابِ او يک انتخابِ ارزشيِ تمامعيار و محض و خالصانه بود، چون او قاطعانه و از سرِ آگاهي و شناخت، دست رد به سينۀ انبوهي از دغدغهها و تمنيّاتِ مادّيِ خويش زد و اين مسيرِ خونين را انتخاب کرد. او آگاهانه و ارادي، دنيا را کنار زد و اين کاري است که در چارچوبِ محاسباتِ مادّي، معقول به نظر نميرسد، ولي در چارچوبِ محاسباتِ معنوي، فهمپذير و ستودني است.
انقلاب اسلامي و تاثير آن در جوشش ارزش هاي فرامادي چه بود؟
اگر بخواهم از چشماندازِ تاريخي به اين مسأله نگاه کنم، بايد به انقلابِ اسلامي اشاره کنم و از گشايشهاي تازه و قدسيِ آن در عوالِمِ باطنيِ انسان سخن بگويم. اين انقلاب، در جهانِ معناييِ خاصي قرار داشت که از نوعِ جهانهاي معناييِ برخاسته از تذکّراتِ انبياء الهي بود؛ چنان که امام خميني توانست در امتدادِ حرکتِ تاريخي و تکامليِ اولياي الهي، فطرتهاي خُفته اما در طلبِ حقيقت و فضيلت را بيدار سازد و جامعه را به دنبالِ خويش، به جوشش و غليان درآورد.
از اين رو، نيروهاي انقلابي در طولِ نهضتِ اسلامي، از دامنۀ عقلانيّتِ مادّي و دنيايي، پا فراتر گذاشتند و ارزشها را ملاک و مبناي کنشها و کوششهاي انقلابيِ خود قرار دادند. روشن که اين راه، خواهناخواه، خطرِ مرگ را در پي دارد و چنين نيست که نيروهاي انقلابي، به طورِ ضروري، از صحنۀ حوادثِ متراکم و خونين، جانِ سالم به در بَرند و دورۀ پساانقلابي را درک کنند. آنها مرگآگاه هستند و مرگآگاهي در جهانِ معناييِ دين، منطقي و موجه است، بلکه بايد از اين سطح نيز عبور کرد و حسِ باطني و شورانگيزِ شهادتطلبي را که در ميانِ نيروهاي انقلابي موج ميزد، واقعيّتي از سنخِ طلبِ مرگ قلمداد کرد. کسي که شهادت را انتخاب ميکند، به طورِ کلّي به دنيا و منافعِ مادّيِ مترتّب بر زندگيِ اينجهاني پشت ميکند؛ چون پس از چشيدنِ طعمِ مرگ، ديگر در اين عالَم نيست که بتواند بهرهاي از آن ببرد و نفعي را نصيبِ خود گرداند. از اين روست که شهادت، فضيلتي خاص و بيبديل دارد و اهلِ دل و سالکانِ صديق، آن را از عمقِ جان ميطلبند و ميجويند.
اگر به مفاهيم و تعابيري که امام خميني(ره) در مقامِ وصفِ انقلاب و نيروهاي انقلابي به کار برده است، نظر افکنيم، درمييابيم که ايشان بيش از ديگران، به جهانِ معناييِ برخاسته از انقلاب نگريسته و انقلاب را از افقُ قدسي و ملکوتي تحليل کرده است. اين که ايشان بارها تأکيد کرد که انقلابِ اسلامي، حاصلِ تحوّلِ باطني و درونيِ نيروهاي انقلابي بود و اگر اين چنين تحوّلي در ميان نبود، انقلاب نيز به وقوع نميپيوست. اين سخنِ امام خميني(ره)، معطوف به عالَمِ ملکوت و معنويّت و ميل به خداي متعال است و از اساس، با عالَمِ مادّيّات، بيگانه است. چنين منطقي در نوشتههاي علامۀ شهيد، آيتالله مطهري نيز به چشم ميخورد، چنان که در نظرِ او، انقلابِ اسلامي برخاسته از نوعي تذکّرِ پيامبرانه بود که در نيروهاي انقلابي، خودآگاهيِ الهي ايجاد کرد و بسيجِ اجتماعيِ حيرتآور به راه انداخت.
دفاع مقدس با الهام و الگوگيري از عاشوراي حسيني در مواجهه حق و باطل، چه قدر در شکل گيري ذخيره اي از ارزش هاي فرامادي موثر بوده است؟
در اينجا، بهتر است بُرشِ تاريخيِ متأخّرتري از آنچه که بر نسبتِ ما با جهانِ معناييِ قُدسي دارد را بيان کنم. معنويانديشي و ارزشگرايي به مثابه يک منطق، افزون بر اين که در انقلابِ اسلامي، تجسّم يافت، در جامعۀ پساانقلابي نيز تداوم پيدا کرد و بر مناسباتِ اجتماعي، غالب بود. در اين بسترِ تاريخي و فرهنگي، واقعيّتِ اجتماعيِ ديگري نيز شکل گرفت که لايههاي بيشتر و عميقتري از جهان ِمعناييِ انقلاب را متجلّي نمود و آن دفاعِ مقدّس بود. در اين فضاي هشت ساله، انبوهي از حقايقِ ارزشي به وجود آمد و نيروهاي رزمنده توانستند ذخيره و گنجينۀ عظيمي از ارزشهاي عاليِ معنوي و انساني را پديد آورند. به اين ترتيب، در طولِ هشت سال دفاعِ مقدّس، گنجينهاي عظيم از ارزشهاي تعيّنيافته شکل گرفت. به بيانِ ديگر، ارزشهاي ذهنيِ مهجور از واقعيّتِ اجتماعي و بريده از مناسباتِ انساني، صورتِ عيني پيدا کردند، چراکه جهانِ معنايي را رنگآميزي کردند و به عمل پيوند خوردند.
بنابراين، اگرچه ارزشها در دورۀ تاريخيِ پيش از اين، از وجودِ ذهني برخودار بودند و اين گونه نبود که دفاعِ مقدّس، آفرينندۀ آنها باشد، اما در اثرِ اين هشت سال مجاهدت و نبرد، وجودِ عيني و مصداقي پيدا کردند و در واقعيّتِ امروز، ديده شدند. از اين نظر، دفاعِ مقدّس از يک سو، حاملِ معاني و پيامهاي ارزشيِ اعجابآور است، و از سوي ديگر، غلظت و تراکمِ ارزشها در اين واقعيّتِ اجتماعي، انسان را به حيرت ميافکند. به هر حال، در کنارِ انقلابِ اسلامي، جنگِ تحميلي نيز سبب گرديد که يک ثروتِ فرهنگيِ معنوي به وجود بيايد.
امروز اما مادي گري اخلاقي را در اثر رشد ارزشي کم شتاب در جامعه شاهديم، تحليل تان در اين باره چيست؟
جهانِ انساني، يک جهانِ سيّال و پويا است و هر آن، در حالِ شدن است، يعني تغيير، اصلِ گريزناپذير آن است. بنابراين، ارزشها به خوديِ خود در جهانِ اجتماعي، ماندگار و مستقر نيستند، بلکه بايد براي تداوم و ثباتشان، چارهاي انديشيده شود و طرحي درافکنيم. اين که خيالمان آسوده باشد که ديگر، اتفاقِ ناخوشايندي رخ نخواهد داد و ارزشها روز به روز، گسترش خواهند يافت و حرکتِ تکامليِ جامعه را رقم خواهند زد، تصوّرِ خام و ناصوابي از جهانِ اجتماعي است. پس هر چه که در اين جهان بنا شد، به طورِ ضروري پابرجا نميماند. بر اساسِ اين قاعدۀ کلّي بايد گفت که در چهار دهۀ گذشته، پيشرفتهاي ارزشيِ جامعۀ ما که در حوزۀ فرهنگي قرار ميگيرند، نسبت به پيشرفتهاي سياسي و اقتصادي، کمتر يا کمشتابتر بودهاند.
با توجّه به اين که در ايّامِ ماه مُحرم قرار داريم، ترجيح ميدهم پرسش و مسألۀ يادشده را به واسطۀ ارتباط دادن آن به اين ايّام، پاسخ دهم. اگر از زوايۀ اجتماعي به واقعۀ عاشورا بنگريم، مسأله اين خواهد که چرا اين واقعه شکل گرفت؟ چه بر سرِ جامعۀ نبوي آمد که بعد از پنجاه سال، جامعه به آن وضع مبتلا گشت که به ريختنِ خونِ نوادۀ رسولِ اکرم(ص)، تن در داد؟
پاسخِ اجمالي اين که ارزشهاي ساخته شده و محقَق شده به دستِ رسول اکرم(ص)، به تدريج از جامعه رخت بربستند و معيارهاي مادّي و جاهلي، جايگزينِ آنها شدند. از اين رو، جامعه از لحاظِ ارزشي، از درون تهي و پوک شد، به طوري که جز پارهاي ظواهرِ بيمحتوا و بيخاصيّت، باقي نماندند. اين تجربۀ تاريخيِ تلخ و ناگوار، خاصِ جامعۀ صدرِ اسلام نيست، بلکه جامعۀ اسلامي در هر دورهاي تاريخ، ممکن است گرفتارِ چنين آفتها و بحرانهاي شود و سببسازِ شکلگيريِ واقعۀ جانسوزي چون عاشورا گردد.
به بيانِ ديگر، ممکن است در جامعۀ ما، پارهاي از ظواهرِ ارزشي مراعات شوند و در نگاه ابتدايي و خام، تصوّر گردد که جامعه، همچنان وفادارِ به ارزشهاست، ولي از درون و در زيرِ لايههاي ظاهري و رسمي و صوري، روندِ ارزشگريزي و ارزشزدايي در جريان باشد. هنگامي که چنين فضايي در جامعه پديد آمد، همه به چشمِ ابزار، به يکديگر نگاه ميکنند و در طلبِ منافع و غاياتِ مادّي خويش هستند؛ چرا که در عالَمِ ذهنيِ افراد، «منِ» طبيعي و حيوانيِ هر فرد بر همگان مقدّم ميشود. به هر حال، اگر جامعه را به حالِ خويش رها کنيم و به هواداريِ از ارزشها نپردازيم و روندهاي پيچيدۀ تهاجمِ فرهنگي را دفع نکنيم، چيزي از ارزشها باقي نخواهد ماند.
با وجودِ اين، در اثرِ غفلتها و کجانديشيها، وضعِ ارزشيِ جامعه به سويي سوق يافته که انسان وقتي ميخواهد جامعه را تحليل و تفسير کند، احساس ميکند که حرارت و هيجانِ ارزشي، رقيق گرديده و تجلّيّات و تعلّقاتِ ارزشي، تا حدّي و در برخي از عرصههاي زندگيِ روزمره، کاسته شده است. در واقع، در نسبت با دهۀ آغازينِ انقلاب، احساس ميشود که جهانِ ارزشها، محدوتر و کمرنگتر شده و در نقطۀ مقابل، مادّيگريِ اخلاقي، فزوني گرفته است.
براي مثال، امروز نوجوانِ دبيرستاني از درس خواندن و وارد شدن به دانشگاه، چه غرضي دارد و در جهانِ ذهنيِ او چه مي گذرد؟ شايد کمتر کسي را پيدا کنيم که شوقِ علم و عشق به حقيقت، محرّکِ او باشد. از اين رو، هدف از تحصيل، به کسبِ ثروت در آينده فروکاهيده شده است. اين نگاه مادّي، در سطوحِ ديگرِ زندگيِ رزومرۀ ما نيز قابلِ مشاهده است، چنان که در ازدواج که حرف و دغدغۀ نخست در آن، بايد محبّت و عشق و مودّت باشد، محاسباتِ اصلي و تعيينکننده بر حوزۀ امورِ مادّي متمرکز شده است و توقعات و انتظاراتِ مادّي، به معيارِ بيرقيب تبديل شدهاند.
سخنِ پاياني اين که هر اندازه، مادّيگريِ اخلاقي در جامعه رواج بيشتري يابد و فراگيرتر شود، آسيبهاي اجتماعي نيز متراکمتر و حجيمتر ميشوند و سنگرهاي بيشتر را فتح ميکنند. علاجِ اساسيِ بخشِ عمدهاي از آسيبهاي اجتماعي اين است که جامعه از حيثِ اخلاقي و ارزشي، دگرگون شود و با شتابِ بيشتري به سويِ آرمانهاي انقلاب حرکت کند.
شبستان
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۹۴۶۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در نشر و انتقال آرمانهای انقلاب دچار ضعف هستیم
آیتالله محمدرضا ناصری نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد در نشست شورای هماهنگی حفظ آثار و ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس روحانیت یزد اظهار کرد: یکی از مشکلاتی که ما در فعالیتهای خود داریم، مربوط به حوزه رسانهای و انتشار ارزشهای دینی و انقلابی است.
وی با بیان اینکه ما مطالب، خاطرات، ارزشها و مسائل بسیار زیادی داریم که میتواند تاثیرگذاری بسیار زیادی برای جوامع مختلف داشته باشد افزود: متاسفانه ما برای اینکه این ارزشها و مطالب را به دنیا معرفی کنیم راهکاری نداریم و نتوانستیم به گونهای برنامهریزی کنیم که کلمات اهل بیت (ع) و منطق شیعه برای همه واضح باشد.
نماینده ولی فقیه در استان یزد بیان کرد: حتی امروز ما در ارتباط با انقلاب اسلامی هم آنگونه که باید و شاید برنامهریزی برای معرفی انقلاب به مردم جهان نداریم و رسانههای خوبی برای اینکه بتوانیم انقلاب و ارزشهای آن را به جهان معرفی کنیم نداریم.
آیتالله ناصری با بیان اینکه انقلاب را رسانههای صهیونیستی آنگونه که میخواهند به جهانیان معرفی میکنند، خاطرنشان کرد: این ضعف به حدی است که ما حتی در جهان اسلام هم نتوانستیم خودمان را معرفی کنیم به گونهای که بسیاری از علمای اهل تسنن فکر میکنند در شیعه هیچ کتاب فقهی و تفسیری وجود ندارد.
امام جمعه یزد برنامهریزی برای انتشار ارزشها در بعد بینالمللی را بسیار مهم دانست و ادامه داد: همین الان در کشور خودمان هم خاطرات بسیاری از رزمندگان و علمای خودمان و حتی امام داریم که در ارتباط با آن حرف زده نمیشود.
وی با تاکید بر اینکه یک جریانی به دنبال فراموش شدن امام و سیره آن حضرت است، گفت: ما حتی برنامهای که بتوانیم به دانشآموزان و دانشجویان و دیگر افراد این ارزشها، خاطرات و مطالب را منتقل کنیم را نداریم و این یک ضعف بسیار بزرگی است که ما در جامعه داریم.
رئیس شورای فرهنگ عمومی استان یزد با بیان اینکه در حدیثی از امام صادق (ع) داریم که ایشان فرمودند شما تنها حقایق ما را به مردم اعلام کنید، آنها به سمت ما میآیند عنوان کرد: ما در همین کار انتقال حقایق و ارزشها به جوانان و عموم مردم داخل و خارج از کشور ضعف داریم و باید نسبت به رفع این مشکل اقدام کنیم.
آیتالله ناصری با بیان اینکه در مقابل این ضعف دشمن تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به انقلاب و ارزشهای آن انجام میدهد اضافه کرد: یکی از اقداماتی که دشمن با تمام توان رسانهای خود در حال انجام دادن آن است، ربط دادن معیشت به انقلاب است، به گونهای که مردم به دلیل ناراضی بودن از گرانی، با انقلاب مشکل دارند.
امام جمعه یزد تصریح کرد: این در حالی است که بحث ضعف و مشکل برخی مدیران و یا گرانفروشی برخی از تولیدکنندگان و فروشندگان با وجودی که ایراد بسیار بزرگی است، اما با اصل انقلاب در تضاد است و نباید این دو با یکدیگر گره زده شوند.
وی به بیان خاطرهای از عملیات والفجر مقدماتی و اقداماتی که برای اطلاعرسانی این عملیات انجام شد اشاره کرد و افزود: دنیا به خوبی این موضوع را فهمیده که هر کاری میخواهد انجام دهد را از ابتدای کار و آنطور که میخواهند اطلاع رسانی کنند تا مردم را به خود جلب کنند؛ حتی داعش هم برای جذب گسترده نیروهای خود از تبلیغات رسانهای استفاده کرد و تعداد زیادی افراد را از سراسر نقاط جهان به خود جذب کرد.
نماینده ولی فقیه در استان یزد ادامه داد: ما کتابهای بسیار زیادی داریم که در حوزههای مختلف منتشر شده و الان زمان آن است که برای جهانی شدن این کتابها و خاطرات برنامهریزی دقیق داشته باشیم.
آیتالله ناصری به ظرفیت فضای مجازی و ضرورت استفاده از آن در تبلیغ دین و انقلاب اشاره کرد و گفت: باید ارزشهای انقلاب را در فضای مجازی معرفی کنیم، اما باید توجه داشت که فعالیت در هر عرصهای باید متناسب با تکنیکهای همان عرصه باشد به عنوان مثال در فضای مجازی باید با تولید محتواهای کوتاه و مختصر اقدام به انتشار مطالب و تولیدات هنری خود کرد تا بتواند تاثیرگذاری داشته باشد.
امام جمعه یزد بیان کرد: امروز لازم است که اقشار مختلف مردم یک دوره فرمایشات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را بازخوانی کرده و نسبت به تولید محتوا از این مطالب متناسب با سلایق جوانان و نوجوانان انجام دهند.
در پایان این جلسه از ۴ جلد کتاب با موضوع دفاع مقدس رونمایی شد.
باشگاه خبرنگاران جوان یزد یزد